نامه معاویه به عمرو عاص
براى جلب همکارى عمرو عاص , گرگ باران دیدهء میدان سیاست , معاویه نامه اى به عمرو عاص , که در آن زمان به عنوان عنصرى نامطلوب و مطرود در فلسطین زندگى مى کرد, به شرح زیر نگاشت :
ماجراى على و طلحه و زبیر به تو رسیده است . مروان بن حکم با گروهى از مردم بصره به شام آمده اند و جریر بن عبدالله به نمایندگى از جانب على براى اخذ بیعت وارد شام شده است . من از هر نوع تصمیم خوددارى کرده ام تا نظر تو را دریابم . هر چه زودتر خود را برسان تا در این موضوع به تبادل نظر بپردازیم .(1)
چون نامه به دست عمرو رسید, مضمون آن را با دو فرزند خود عبدالله و محمد در میان نهاد و از آنها نظر خواست .فرزند نخست که در تاریخ تا حدودى به پاکى معروف است (والله اعلم ) چنین گفت : روزى که رسول خدا و دو خلیفهء بعد از او درگذشتند همگى از تو راضى بودند و روزى که عثمان کشته شد تو در مدینه نبودى . اکنون چه بهتر که در خانهء خود بنشینى و براى کسب منافعى اندک حاشیه نشینى معاویه را ترک کنى . زیر تو هرگز به خلافت نخواهى رسید ونزدیک است که آفتاب عمرت غروب کند و در پایان زندگى بدبخت شوى .
ولى فرزند دوم او, بر خلاف نظر فرزند نخست , او را به همکارى با معاویه دعوت کرد و گفت : تو یکى از بزرگان قریش هستى و اگر در این امور خاموش بنشینى در انظار کوچک مى شوى . حق با مردم شام است . آنها را کمک کن و خون عثمان را بطلب , که در آن صورت بنى امیه بر این کار قیام مى کنند.
عمروعاص که فردى هوشیار بود رو به عبدالله کرد و گفت : نظر تو به نفع دین من است , در حالى که نظر محمد نفع دنیاى من را در بر دارد. در این موضوع باید مطالعه کنم . آن گاه اشعارى سرود و نظر هر دو فرزند خود را در آن منعکس کرد و پس از آن از فرزند کوچکتر خود به نام وردان نظر خواست . او گفت : مى خواهى از آنچه که در دل دارى خبر دهم ؟عمرو گفت : بگو آنچه مى دانى . او گفت : دنیا و آخرت بر قلب تو هجوم آورده اند. پیروى از على مایهء سعادت در آخرت است و هر چند در پیروى از او دنیا نیست , ولى زندگى اخروى جبران کنندهء ناکامیهاى دنیا ست ; در حالى که همراهى با معاویه دنیا را دارد ولى فاقد آخرت است و زندگى دنیوى جبران کنندهء سعادت اخروى نیست . تو اکنون میان این دو قرار دارى و نمى دانى کدام را برگزینى . عمرو گفت : درست گفتى ; حال نظر تو چیست ؟ وى گفت : در خانهء خود بنشین ,اگر دین پیروز شد تو در پوشش آن زندگى مى کنى و اگر اهل دنیا پیروز شدند, آنان از تو بى نیاز نیستند. عمرو گفت : آیا اکنون در خانه بنشینم در حالى که حرکت من به سوى معاویه به گوش عرب رسیده است ؟(2)
او به سائقهء درونى یک فرد دنیا پرست بود, لذا جانب معاویه را گرفت , ولى گفتار فرزند کوچک خود را در قالب اشعارى ظریفى چنین سرود:
اما على فدین لیس یشرکه دنیا و ذال له دنیا و سلطان
فاخترت من طمعى دنیا على بصرو ما معى بالذى اختار برهان (3)
پیروى از على همراه با دین است و دنیا با آن نیست , در صورتى که پیروى از معاویه واجد دنیا و قدرت است .
از روى آرزو و طمعى که در قدرت دارم با کمال بصیرت دنیا را پذیرفتم , ولى این گزینش عذر و حجتى ندارم .
آن گاه روانهء شام شد و با دوست دیرینهء خود به بحث و گفتگو پرداخت و نقشه هایى براى براندازى امام على (ع ) طرح کرد که بعداً بیان خواهد شد .
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 54صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید