موضوع تحقیق:
تحقیق آماری در خصوص ارتباط وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده بر معتاد شدن افراد در بین زندانیان ندامتگاه نیشابور.
امروزه کسی نیست که در خصوص مضرات و اثرات سوء سیاسی،اجتماعی و فرهنگی معضل اعتیاد و قاچاق مواد مخدر شکی داشته باشد.کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که در حال حاضر بحران مواد مخدر در کنار 3 بحران یعنی((بحران نابودی محیط زیست،بحران تهدید اتمی و بحران فقر))به عنوان مسئله روز در آمده است.طبیعی است که حل این بحران و معضل و بلای خانمانسوز از عهده یک سازمان و یا چند مرجع،آن هم صرفاً با یک بر خورد قهری نه تنها خارج بوده بلکه نگرش یک بُعدی به مسئله است و وضعیت فعلی را بدتر خواهد نمود.به گونه ای که عمیقاً احساس می شودتنها راه حل موضوع،خارج شدن از ((برنامه روزی))و گام برداشتن در مسیر ((برنامه ریزی))و ایجاد عزم ملی و بسیج همگانی در این راستا است.
اعتیاد یا به تعبیر آن وابستگی به مواد مخدر و سوء مصرف آن در قرن حاضر از مهمترین و دردناکترین معضلات بشری است.سیل خروشان اعتیاد بی رحمانه در مسیر حرکت خود،کودکان،نوجوانان و جوانان و حتی سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشی کردن کانون گرم و پاک خانوادگی سبب ناکامی در زندگی و تمایل بخودکشی و مرگ در آنها نیز می گردد.
مسئله تحقیق:
بررسی فراوانی های مربوط به اعتیاد در بین زندانیان ندامتگاه نیشابور میزان ارتباط وضعیت اقتصادی خانواده با اعتیادمیزان ارتباط سطح درآمد برای ارائه تفریحات سالم و اعتیاد ارتباط سطح سواد و اشتغال با شیوع اعتیاد
مفاهیم تعریف شده در مسئله و موضوع تحقیق:
الف: زندانیان ب: خانواده ج:اعتیاد د: وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد و خانواده ها
این فایل با فرمت word و در 25 ص تنظیم گشته است.
اهمیت خانواده در حوزه فردی :
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.
عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار میدهند.
فایل ورد 29 ص
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:26
فهرست:
معنای تربیت
خانواده و نقش مهم آن در تربیت
چگونگی رفتار با فرزندان
پرورش اجتماعی فرزندان
رشد اجتماعی کودکان
رفتار اجتماعی
به نام خدایی که گل را آفرید و از گل انسان را آفرید و از انسان یک بنده ی مؤمن آفرید به نام خدایی که آفریدگار همه چیز در این جهان نامتناهی است .
چرا نهاد خانواده قداست دارد ؟ برای پاسخ به این سئوال باید به نقش آن در رشد و کمال انسان توجه کرد . آدمی برای این آفریده شد که مسیر ‹‹ شدن ›› را به تدریج بپیمایید در وجود خود را با سجایای اخلاقی بیاراید و به مقام خلیفه الهی نزدیک گردد .
نهاد مقدس خانواده برای رساندن انسان به این مقصود می تواند نقش مؤثری ایفا کند . نخستین تأثیر آرامش روانی و عاطفی در اثر تأمین نیازهاست وقتی مردی همسری بر می گزیند گویی نصف خود را می یابد . بازوجیت ، آدمی کامل می شود و باید برای کسب کمالات تلاش کند . این دو نفر وقتی با هم سخن می گویند و این گفت و گو با عشق و علاقه حمایت می شود ، هیچ آهنگی در عالم به زیبایی آهنگ کلمات یک زوج علاقه مند به یک دیگر نخواهد بود وقتی این دو با یک دیگر هم درسی می کنند نیرو و انرژی می گیرند و قادرند بر مشکلات بیرون از خانه فایق آیند .
دومین تأثیر خانواده در تربیت فرزندان و انسان سازی تجلی پیدا می کند . نخستین قابلیت ها در خانواده شکل می گیرد و زیر بنایی ترین گرایش ها در کودک و نوجوان از طریق رفتار پدر و مادر ایجاد می شود . اگر این قاعده را بپذیریم که در هر چیز مبنا و اساس تعیین کننده است ، می توانیم بپذیریم که در عرصه ی تربیت نیز زیر بناها و مبناها تا آخر عمر به رفتار فرد جهت می دهد . سعادتمندترین انسانها کسانی هستند که از لغت وجود والدین خوب برخوردار می باشند .
سومین نقش و تأثیر خانواده در ارتباط با جامعه و بیرون از خانواده معنا پیدا می کند . نهاد خانواده ، جزئی از کل نظام اجتماعی است . قاعدتا سلامت و استحکام جامعه به مقدار زیادی به سلامت و استحکام خانواده وابسته است . اگر خانواده ها وضع مطلوبی داشته باشند و کارکرد تربیتی مناسب از خود بروز و ظهور دهند ، انسان های مفید و کار آمد به وجود می آید و به کار آمدی و سلامت جامعه افزوده می شود . بنابراین قراست خانواده با نقش تربیتی این نهاد ، رابطه ی مستقیم دارد و هر خانواده ای بخواهد قداست و ارزش
واقعی خود را حفظ کند باید نقش تربیتی خود را به خوبی ایفا نماید .
پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی در رشته
( علوم تربیتی مشاوره وراهنمایی)
موضوع:
بررسی روابط بین فقر خانواده و سلامت روان دانش آموزان دوره متوسطه دخترانه شهرستان خوی
-1)- مقدمه
یکی از مشغله های اصلی بشریت در تمام دوران ، توانا ساختن نسل آینده در اداره امور خویش و سپردن میراث فرهنگی بوده است . قسمت اعظم این وظیفه ، در ابتدا توسط خانواده انجام می شد . همزمان با گسترش جوامع و تقسیم کار اجتماعی و افتصادی وظیفه تعلیم و تربیت به نهاد آموزش و پرورش محول گردید .این نهاد به طور رسمی عهده دار این امر گشت تا بر اساس اصول و اهداف مورد قبول جامعه ، توانایی ها و استعدادهای کودکان و نوجوانان را شناسایی نماید و به منظور اجتماعی شدن و به عهده گرفتن مسئولیت های آتی تعالیم لازم را به آنان بیاموزد .
امروزه دیدگاه مردم در مورد آموزش و پرورش به گونه ای است که استفاده از امکانات تربیتی جامعه را حق طبیعی و مسلم خود می دانند . دلیل عمده این امر آن است که تعلیم و تربیت با سرنوشت انسان در زندگی آینده پیوند خورده است .در عصر حاضر بسیاری از امکانات مادی و نیروهای انسانی در خدمت تعلیم و تربیت قرار گرفته است .همچنین تعلیم و تربیت در بسیاری از جوامع یک سرمایه گذاری بلند مدت محسوب می شود.که به بهای چشم پوشیدن و صرف نظر کردن از رشد کوتاه مدت دیگر امکانات جامعه حاصل می شود .بنابراین اگر تعلیم و تربیت نتواند نیروهای انسانی تحت آموزش خود را در قالب انواع تخصص ها و مهارتهای مکمل و مورد لزوم جامعه درآورد و بدین ترتیب نتواند به ایفای نقش خود در زمینه شکوفایی جامعه بپردازد ،در واقع باید گفت که این امکانات و نیروها به هدر رفته است .لذا تفکر عاقلانه حکم می کند که سرمایه ها و نیروهای به کار گرفته شده در تعلیم و تربیت به گونه ای برنامه ریزی و سازماندهی شود تابتواند به اهداف مورد نظر خویش دست پیدا کند .
کودکان و نوجوانان در دوران تحصیل، نگرش مثبت یا منفی نسبت به خود و محیط پیرامون بدست می آورند این مسأله به مقدار زیاد به تجارب موفق یا ناموفق دانش آموزان در دوران تحصیل بستگی دارد . آنها در مدرسه در مسیر رشد و بالندگی قرار می گیرند .در حقیقت در طول بهترین سالهای عمرخود با عوامل مختلف مؤثر بر تحول شناختی ،عاطفی و اجتماعی به کنش متقابل می پردازند .آنها با پیشرفت در تحصیلات و افزایش میزان یادگیری علاوه بر رشد علمی به سلامت روانی نیز دست پیدا می کنند .بر عکس در صورت عدم موفقیت تحصیلی و فشارهای روانی ناشی از آن ،بهداشت روانی شان برهم خورده و بدین گونه خسارتهایی متوجه آنها و جامعه می شود .
کودکانی که متعلق به خانواده هایی با پایگاه اقتصادی و اجتماعی فوق العاده پائین بوده و تواماً با فقر اقتصادی و فرهنگی مواجه اند ،از انگیزه تحصیلی بسیار پائین برخوردارند .از سوی دیگر در کنار فقر فرهنگی و محرومیتهای محیطی ،شرایط اقتصادی - اجتماعی حاکم بر جامعه نیز در چگونگی تبلور انگیزه های رشد و پیشرفت یا افت تحصیلی دانش آموزان نقش بسزایی دارد .وضعیت اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی خانواده در نظام ارزشها به ویژه در روش تربیت فرزندان تأثیر می گذارد . در بعضی از خانواده ها پیشرفت کودکان در امر تحصیل به عنوان یکی از ارزشهای مهم تلقی می شود . این گونه خانواده ها برای پیشرفت فرزندان خود اهمیت زیادی قائل هستن .
آنان اغلب با مدرسه و معلم و فرزندان خود در ارتباطند .ولی اعضای طبقه کارگر ارزش پائین تری برای آموزش و پرورش قائل هستند همچنین آنها تأکید کمتری بر آموزش رسمی دارند و آن را وسیله ای برای پیشرفت شخصی قلمداد نمی کنند.
2-1(- بیان مسأله
قانون توازن بر همه ی عالم از جمله انسان ها حکمرانی می کند. این قانون می خواهد تا آدمی با جان و روان خویش در راه تعادل گام بردارد و آنچه را که لازمه ی زندگی است به او ارزانی داشته ولی از آنجایی که فقر؛" یعنی فقدان ضروریات زندگی و معاش " باعث از بین رفتن این یکسانی و توازن می شود و به آدمی زیان می رساند و از سلامت روان فرد را به مخاطره می اندازد، بدیهی است که باید توجه بیشتری به آن داشته باشیم.
امروزه در جهان نه تنها از تعداد فقرا کاسته نشده بلکه طبق آمارهای ارائه شده، روز به روز در حال افزایش است و منشأ بسیاری از مشکلات اساسی بشر می باشد.از جمله: اختلال در شخصیت فردی و اجتماعی، اختلال در تفکر، ضعف جسمی، فروپاشی نیروهای روحی و احساسی، بیسوادی، بزهکاری که ناشی از عدم آموزش و پرورش صحیح می باشد. ... و دهها مسأله ی دیگر که از نظر ها دور مانده است.
"موضوع سلامت روان، شاخه ای از علم گسترده تر بهداشت روان است. با وجود بررسی های انجام گرفته مشخص شده که با مواردی از جمله پیشگیری از اختلال های روانی وحفظ شیوه های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سروکار دارد وفرآیندی همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می یابد و با اهدافی چون شکوفائی توان بالقوه ،شادکامی ، رشدو تحول هماهنگ و زندگی مؤثر و کارآمد، سعی می کند راهی برای جلو گیری از بروز اختلالات روانی داشته باشد و بتواند محیطی مؤثر و کارآمد برای زندگی انسان ها مهیا کند."
تا به امروز عوامل فراوانی بعنوان فاکتورهای خطرآفرین در سلامت روان مطرح شده اند. از جمله عوامل محیطی که شامل عامل هایی چون آلودگی، سروصدا، ازدحام و معماری
است و عوامل شخصی مانند: فقدان مهار شخصی و عوامل اجتماعی مانند: تأثیر همسالان ،تبعیض و دهها مسئله دیگر که بعنوان فاکتورهای خطرسازی مطرح اند که سلامت روان فرد و جامعه را تهدید می کند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:6
فهرست
چرا مدیریت خانواده با مرد است؟ آیا زن کفایت مدیریت ندارد؟
2 - وظیفة اصلی زن در خانواده و جامعه چیست؟
نقش زن در زندگی
نقش زن در جامعه
تداوم مسئولیت در بستر اجتماع
یک تذکر مهم
تلازم حقوق و وظایف
مشکلات اقتصادی و اعتیاد
مقدمه
خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است که همانند اجتماع بزرگ نیاز به رهبر و سرپرست دارد. قرآن مجید تصریح کرده که مدیریت خانواده بر عهده مرد است: "الرّجال قوّامون علی النّساء؛ مردان سرپرست و عهده دار امور زنان هستند".(1) البته منظور از سرپرستی و مدیریت، استبداد و زورگویی نیست، بلکه منظور، اداره امور و هدایت زندگی و تأمین معیشت است. این موقعیت به خاطر خصوصیات جسمی و روحی مردان است مانند: داشتن بنیة بدنی و نیروی جسمی و غلبه قوه تفکّر مدیریتی بر نیروی عاطفه.
مسلّماً زن و مرد تفاوت هایی از نظر آفرینش دارند که خداوند حکیم تفاوت ها را به خاطر این که زن و مرد بتوانند مکمّل یکدیگر باشند، در وجود آنان قرار داده است. وجود تفاوت ها علّت کاستی یکی و کمال دیگری نیست، بلکه هر دو در حدّ خود، موجودی کامل هستند. کامل بودن زن به همین وضع است و کامل بودن مرد نیز به همین گونه است. هر یک از آن دو باید کمال خویش را در خود جستجو کنند، نه در جنس مخالف. زن با آن روحیات و جسمیات و احساسات و جمال و لطافت باید باشد و مرد هم با ویژگی های خود باید باشد. خداوند یکی را کامل و دیگری را ناقص خلق نکرده است. هر دو کامل و مکمّل یکدیگرند.