لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
)فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت
تعداد صفحه:8
فهرست مطالب:
منظر و پوشش گیاهی
زیبایی و منظرسازی و ایجاد سیمایی بدیع و چشمنواز
نقش پوشش گیاهی موجود در طراحی محیط و منظرسازی
پوشش علفی و گیاهان گسترش یافته بر زمین
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:42
فهرست:
دعای ایام هفته 22
دعای صباح 81
دعای سمات 105
ماه رجب 233
زیارت رجبیه 241
ماه شعبان 272
صلوات شعبانیه 274
مناجات شعبانیه 276
اعمال مُختصّه شعبان 282
دعای عهد 939
کِتابُ مَفاتیحُ الْجِنانِ
اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتاحاً لِذِکْرِهِ وَ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ نَاطِقَةً
ستایش خداوندى را سزا است که حمد را کلید ذکر خود قرار داد و تمامى موجودات را گویا
بِحَمْدِهِ وَ شُکْرِهِ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلى نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ الْمُشتَقِّ اسْمُهُ
به ستایش و سپاسگزارى خود آفرید و درود و سلام بر پیامبرش محمد باد که نامش از نام او
مِنْ اسْمِهِ الْمَحْمُودِ وَ عَلى الِهِ الطَّاهِرینَ اُولِى الْمَکارِمِ وَ الْجُودِ
که محمود است جدا گشته و هم بر خاندان طاهرینش باد که صاحبان خوبیها و جودند.
وبعد چنین گوید این فقیر بىبضاعت و متمسّک باحادیث اهلبیت رسالتعلیهم السلام عبّاس بن محمد رضا القمّى خَتَمَ اللَّهُ لَهُما بِالْحُسْنى وَ السَّعادَةِ که بعضى از اخوان مؤمنین از این داعى درخواست نمودند که کتاب مفتاح الجنان را که متداول شده بین مردم مطالعه نمایم و آنچه از ادعیه آن کتاب که سند دارد ذکر نمایم و آنچه را که سندش بنظرم نرسیده ذکر ننمایم واضافه کنم بر آن بعض ادعیه و زیارات معتبره که در آن کتاب ذکر نشده پس احقر خواهش ایشان را اجابت نموده و این کتاب را به همان ترتیب جمع آورده و نامیدم آنرا به مفاتیح الجنان ومرتّب گردانیدم آن را بر سه باب باب اوّلْ در تعقیب نمازها ودعاهاى ایّام هفته و اعمال شب و روز جمعه و بعض ادعیه مشهوره و مناجات خمس عشرة و غیرها باب دوّم در اعمال ماههاى سال و فضیلت و اعمال روز نوروز و اعمال ماههاى رومى باب سیّم در زیارات و آنچه مناسب آن بابست امید که اخوان مؤمنین بر وفق آن عمل نمایند و این گنهکار روسیاه را از دعا و زیارات و طلب مغفرت فراموش نفرمایند باب اوّل در تعقیب نمازها و دعاهاى ایّام هفته و اعمال شب و روز جمعه و بعض ادعیه مشهوره و مناجات خمس عشرة و غیرها و در آن چند فصلست:
فصل اوّل: در تعقیبات مشترکه
منقول از مصباح شیخ طوسىقدس سره و غیره پس هرگاه سلام نماز دادى سه مرتبه اَللَّهُ اَکْبَرُ بگو و بلند کن در هر یک دستها را تا محاذى گوشها پس بگو:
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ
معبودى جز خدا آن معبود یکتا نیست و ما در برابر او تسلیمیم معبودى جز خدا نیست و ما جز او نپرستیم
اِلاَّ اِیَّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ رَبُّنا وَ
و دین (و عبادت) را خالص براى او گردانیم و اگر چه بر مشرکان بد آید معبودى جز خدا نیست که پروردگار ما و
رَبُّ آبآئِنَا الأَْوَّلینَ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ اَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ
پروردگار پدران پیشین ما است معبودى نیست جز خدا که یکتاى یکتاى یکتاست به وعده خود وفا کند و
نَصَرَ عَبْدَهُ وَ اَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ
بندهاش را یارى کند و لشگرش را عزت دهد و به تنهایى احزاب (باطل) را منهزم ساخت پس او را است پادشاهى و او راست
الْحَمْدُ یُحْیى وَ یُمیتُ وَ یُمیتُ وَ یُحْیى وَ هُوَ حَىٌّ لایَمُوتُ بِیَدِهِ
سپاس که زنده مىکند و مىمیراند و بمیراند و زنده کند و او است زندهاى که نمىمیرد
الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ پس بگو اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ
هر خیرى به دست او است و بر هر چیز قادر است * * آمرزش مىخواهم از خدایى که معبودى جز او نیست
الْحَىُّ الْقَیُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ پس بگو اَللّهُمَّ اهْدِنى مِنْ عِنْدِکَ وَ اَفِضْ
زنده و پاینده است و به سوى او توبه کنم * * بار خدایا مرا از جانب خود راهنمائیم فرما و از زیاده
عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ انْشُرْ عَلَىَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اَنْزِلْ عَلَىَّ مِنْ بَرَکاتِکَ سُبْحانَکَ
بخششت به من افاضه نما و از رحمتت بر من بگستران و از برکاتت بر من فرو بار منزهى تو
لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ اِغْفِرْ لى ذُنُوبى کُلَّها جَمیعاً فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ کُلَّها جَمیعاً
معبودى جز تو نیست تمامى و همه گناهانم را بیامرز زیرا جز تو کسى تمامى و همه گناهان
اِلاَّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ اَعُوذُ بِکَ
را نیامرزد بار خدایا من از تو درخواست مىکنم هر خیرى را که علمت بدان احاطه نمود و پناه مىبرم به
مِنْ کُلِّ شَرٍّ اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ عافِیَتَکَ فى اُمُورى
تو از هر شرى که علمت بدان احاطه نمود بار خدایا من از تو در تمام کارهایم عافیت مىخواهم
کُلِّها وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْیا وَعَذابِ الْأخِرَةِ وَاَعُوذُ بِوَجْهِکَ
و به تو پناه مىبرم از رسوائى و خوارى دنیا و عذاب آخرت و پناه مىبرم به ذات بزرگوارت
الْکَریمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتى لا تُرامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتى لایَمْتَنِعُ مِنْها شَىْءٌ
و به عزتت که فوق آن متصور نیست و به قدرتت که چیزى از آن سرپیچى نتواند
مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الْاَوْجاعِ کُلِّها وَمِنْ شَرِّ کُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ اخِذٌ
از شر دنیا و آخرت و از شر تمامى دردها و از گزند هر جنبندهاى که تو فرمانرواى او هستى
بِناصِیَتِها اِنَّ رَبّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ وَ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَّبِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ
همانا پروردگار من بر روش حقى است و هیچ جنبش و نیرویى نیست جز به دست خداى والاى بزرگ
تَوَّکَلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لایَمُوتُ وَالْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى لَمْیَتَّخِذْ وَلَداً وَ
توکل کنم بر خداى زندهاى که هرگز نمیرد و ستایش مخصوص خدایى است که فرزندى نگرفته و کسىدر سلطنت شریکاو نیست
لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِى الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً
و خوارى ندارد تا نیازمند یاور باشد و به نحو کامل او را بزرگ شمار
پس تسبیح میکنى تسبیح حضرت زهراءعلیها السلام و مىگوئى پیش از آنکه از موضع خود حرکت کنى ده مرتبه
اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَاِلَّااللَّهُ، وَحْدَهُ لاشَریکَلَهُ، اِلهاً واحِداً اَحَداً فَرْداً صَمَداً،
گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریکى ندارد. معبود یکتاى یگانه فرد
لَمْیَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً.
بىنیاز، همسر و فرزندى نگیرد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:28
خیانت به خویشتنخشم خدا
آثار خیانت
رسوایىشکستمحرومیّت از دفاع6 . محرومیّت از محبّت خدا
اجتناب از خیانت
پیشگیرى از خیانت
تجسّم خیانت
اخفاى خیانت
خیانت، نقیض امانت و به معناى مخالفت در برابر حق، از طریق پیمان شکنى مخفیانه است.[3] در این مدخل از «خَوَنَ»، «غلّ»، «سوء» و مشتقّات آنها استفاده شده است.
اهمّ عناوین: آثار خیانت، حرمت خیانت، خائنان، خیانت به خویشتن، خیانت به عهد، خیانت به محمّد(صلى الله علیه وآله)، زمینه هاى خیانت، موانع خیانت.
آثار خیانت
خشم خدا خیانتکارى، زمینه ساز خشم و غضب الهى:
فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 233
لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا.[5] نساء (4) 107
6 . محرومیّت از محبّت خدا
خیانت، موجب محرومیّت از محبّت خداوند:اتّهام خیانت => همین مدخل، خیانت و محمّد(صلى الله علیه وآله)، خیانت و یوسف(علیه السلام)
اپرا هاوس سیدنی (در انگلیسی: Sydney Opera House) به معنای "خانه اپرای سیدنی" یکی از متمایزترین بناهای قرن بیستم از لحاظ هنر معماری بشمار میرود که در شهر ساحلی سیدنی و در ایالت نیو سات ولز کشور استرالیا قرار دارد. خانه اپرای شهر سیدنی در حال حاضر یکی از مهمترین اماکن توریستی در کشور استرالیا به شمار میرود. یورن اوتزان آرشیتکت و معمار دانمارکی اپرا هاوس شهر سیدنی در سال ۱۹۵۷ به طور غیرمنتظرهای برنده طراحی اپرا هاوس شد. نهایتاً اپراهاوس در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۳ رسماً توسط ملکه الیزابت دوم گشایش یافت. از لحاظ هنری، خانه اپرای سیدنی، یکی از مشهورترین اماکن دنیا برای اجرای هنرهای نمایشی است. البته فقط تعداد اندکی از بازدیدکنندگان با هدف دیدن نمایش به آنجا میروند، زیرا محیط اطراف آن فضایی سرشار از آرامش به ارمغان میآورد. اپراهاوس شامل پنج سالن تئاتر، پنج سالن تمرین نمایش، دو سالن اصلی، چهار رستوران، شش بار و تعداد زیادی فروشگاه است. گفتنی است که پوسته حلزونی شکل اپراهاوس شامل یک میلیون و ۵۶ هزار تکه سنگگرانیت سوئدی میشود. ابراهیم حامدی خواننده موسیقی پاپ خارج از ایران هم در این سالن با ارکستر سمفونیک سیدنی برنامه اجرا کرده است.
این مقاله به صورت (pdf) ودر 29 صفحه به همراه تصاویر رنگی می باشد.
در قرن 20 سه نهضت یا انقلاب فکری اساسی رخ داد که چهره علم روانشناسی را دگرگون کرد یکی پیکو آنالیز و دیگری رفتار گرایی و سومی انسان گرایی پیکو آنالیز انسان مخلوق غرایز و کش مکش های درونی است . از نظر رفتار گرایی محیط انسان را می سازد البته طبیعت انسان در اصل خوب و قابل احترام است و در صورتی که محیط به انها اجازه دهد به شکوفایی و براوردن استعداد و گنجایش های درون گرایش دارد . و اما ابراهام مزلو را می توان یکی از موسسین و شاید پرنفوذترین روانشناس انسانگرا در زمان معاصر دانست . او در سال 1908 در امریکا به دنیا امد و در سال 1980 فوت کرد . [1]
او بدع نوع روانشناسی است که سر و کارش با برترین و والاترین آرمانها و استعدادهای ذاتی انسانهاست و در راستای کشف ابعاد حیرت برانگیز درون پرغوغای ادمی همواره به کارست .
انچه مزلو را به درکی نوین از انسان راهبر شد ، پدیده هایی به غایت عاطفی بود :
عشق ، احترام و حسن قبول مسئولیت علاقه ی سرشار از احترام و عاطفه اش به استادانی چون اردشیر فروم کارن هورنای ماکس و رتمالیر او را بر ان داشت تا در ارزوی رسیدن به جو پر جان انان به اوج شکوهمندی که انسان بر عروجش تواناست دست یابد .
روانشناسی کل گرا – انسانگری مزلو بی انکه ما را در هزار توهای ضمیر ناخود اگاه مان سرگردان سازد راه عروج راه فرار وی از مرز های محدود من و راه رهیافت به اوج های پر خلسه ی عرفانی را به ما می نمایاند . [2]
مازلو عقیده دارد که نیازها سلسله مراتبی دارد که بشرح زیر می باشد :
1- نیازهای فیزیولوژی – گرسنگی ، تشنگی ، جنسی
2- نیازهای ایمنی
3- نیاز به دیگران داشتن
4- نیاز به احترام مقام و موقعیت
5- خود شکوفایی
مازلو عقیده دارد که در تکامل شخصیت فرد ابتدا باید نیازهای پائینتر کاروا بشود تا نیازهای عالی تر پیدا شود و ممکن ای ناکامی در ارضای نیاز یک طبقه در شخصیت فرد اثر بگذارد و شخصیت هر فرد را رفتارهای اجتماعی او ریبری می کند.
نقطه نظرات مزلو درباره نیازهای انسان
نیازهای اولیه
نیازهای جسمانی:
نیازهایی که معمولا به مشابه نقطه شروعی برای تئوری انگیزش اختیار می شوند اصطلاحا سائق های جسمانی ( فیزیولوژیک ) نامیده می شوند . و دو موضوع باعث تجدید نظر ما می گردد 1- توسعه مفهوم ( تعادل حیاتی و 2- فهم این مسئله که اشتها ( ترجیحا انتخاب غذا ) نشانه کمبودها یا احتیاجات بدن است .
تعادلی حیاتی بر کوشش و تلاش غیر ارادی بدن جهت حفظ تعادل بهنجار و ثابت خون دلالت دارد . کانن این فرایند را برای اب موجود در خون نمک موجود قند موجود پروتئین موجود چربی موجود کلسیم موجود اکسیژن موجود و غیره توضیح داده است و این فهرست می تواند ادامه یابد و مواد مصرفی هورمون ها ویتامین و غیره را شامل گردد.
و پس نیاز فیزیولوژیک مثل مزه ها و بو ها جزو تعادل حیاتی نمی باشد و نیز می توانند هدف رفتار انگیزشی قرار گیرند و پرنیاز فیزیولوژیک و رفتار فوری می تواند به مثابه کانالی برای انواع دیگر نیازها عمل کند . و اینها بطور نسبی از یکدیگر قابل تفکیک اند . و این نیازها نیزومندترین نیازها هستند و اگر تمام نیازها ارضا نشده باشند نیازهای جسمانی بر ارگانیسم چیره می شوند .
و نیازهای دیگر ممکن است به سادگی معدوم یا به پشت صحنه رانده شوند . و اگر فرد گرسنه باشد برای او فقط محرا مهم است نه چیز دیگر یک صفت خیره دیگر ارگانیسم انسان هنگامیکه تحت سلطه یک نیاز مشخص قرار می گیرد این است که کل فلسفه زندگی او میل به دگرگونی پیدا می کند . برای انسانی که بشدت گرسنه است جامعه ارمانی او جایی است که در ان غذا یافت شود و هر چیز دیگر برای او بی اهمیت است چنین مواردی حقیقت دارند ولی عمومیت ندارند اما هنگامیکه نان فراوان است و شکم انسان سیر چه امیالی خواهد داشت ؟
به یکباره نیازهای دیگر و والاتر پدیدار می شوند و اینها بیشتر از گرسنگی های جسمانی بر ارگانیسم تسلط می یابند و هنگامیکه این نیازها به نوبه خود ارضا دشند دوباره نیازهای تازه تر پدیدار می وشند در واقع نیازهای اولیه انسان به اعتبار زور آوری نسبی شان در یک سلسله مراتب سازمان می یابند و یک نیاز ارضا شده دیگر یک نیاز نیست تنها نیازهای ارضا نشده هستند که بر ارگانیسم سلط می شوند و رفتار را سازمان می دهند . اگر گرسنگی ارضا شود در تکاپوی انسان نقش بی اهمیت پیدا می کند . و فردی که یک نیاز او همواره ارضا شده ای برای تحمل محرومیت به بهترین وجه ممکن مجهز تر از دیگران ای .
[1] - روانشناس شخصیت
[2] - روانشناسی شخصیت سالم