بررسی و مقایسه عزتنفس بین جانبازان 50 درصد به بالا و افراد عادی
(30 تا 50 سال شهر تهران)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:143
فهرست مطالب :
چکیده
فصل اول- طرح تحقیق
مقدمه........................................ 2
بیان مسئله................................... 3
اهمیت و ضرورت پژوهش.......................... 5
هدف پژوهش.................................... 9
فرضیه پژوهش ................................. 9
تعاریف عملیاتی متغیرهای پژوهش................ 10
فصل دوم- ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه ....................................... 12
خود و تعاریف آن.............................. 13
نظریههای خود در روانشناسی.................... 20
احترام به خود: احساس ارزشمندی................ 23
پذیرش (خود، دیگران، طبیعت)................... 25
ثبات خویشتن و هماهنگی خویشتن................. 26
گرایش به پایداری درونی....................... 27
وجود خودپنداشت............................... 28
آیا انسان دارای دو نفس است................... 33
تحقیر و تجلیل نفس............................ 34
تعریف عزت نفس................................ 36
اهمیت عزت نفس................................ 38
عزت نفس از نظر روانشناسان.................... 41
نظریات مربوط به عزت نفس...................... 42
منشاء و طبیعت عزت نفس ....................... 44
اعتماد به نفس: احساس سودمندی................. 48
ارتباط عزتنفس با خود پنداره و خود ایدهآل..... 51
تفاوت عزت با احساس عزت....................... 54
اسلام و عزت نفس............................... 56
عزت نفس فردی و عزت نفس جمعی.................. 60
از عزت نفس بالا یا پائین چه چیز استنباط میشود. 63
عزت نفس و مناعت طبع.......................... 67
رشد عزت نفس.................................. 70
شرایط اساسی عزت نفس.......................... 72
آثار عزت نفس................................. 78
احساس عزت نفس................................ 81
منابع عزت نفس................................ 82
ارکان عزت نفس................................ 83
ابعاد اعتماد وعزت نفس........................ 86
تظاهرات عزت نفس.............................. 87
حقایقی چند در مورد عزت نفس................... 88
تحقیقات انجام شده در زمینه عزت نفس........... 89
توصیههائی در جهت حصول به اعتماد و اتکا به نفس 93
تعریف جانباز................................. 95
توصیف جانبازان انقلاب اسلامی از دیدگاه مردم.... 97
خصوصیات جانباز............................... 99
انتظارات جانباز.............................. 100
خصوصیات و نیازهای جامعه جانبازان............. 101
شناخت جانباز................................. 106
هدف جانباز................................... 107
چگونگی مقابله با مشکلات (معلولین و جانبازان).. 108
اهمیت تصویر ذهنی درافراد جانباز.............. 111
عوامل اهمیت مطالعه تصویر ذهنی در افراد جانباز 112
علل ایجاد مشکل در جانباز..................... 116
تحلیل مبانی روانشناختی جانباز مبتنی بر هدف... 116
تحقیق انجام شده در زمینه جانبازان............ 121
آزمون عزت نفس آیزنگ.......................... 121
فصل سوم- روش تحقیق
طرح تحقیق.................................... 124
جامعه آماری.................................. 124
نمونه منتخب.................................. 125
روش نمونهگیری................................ 125
ابزار سنجش................................... 125
شیوه نمرهگذاری پرسشنامه عزت نفس آیزنگ........ 126
اعتبار پرسشنامه عزت نفس آیزنگ................ 126
روشهای آماری پژوهش........................... 126
فصل چهارم- نتایج تحقیق
یافتههای توصیفی............................ 129یافتههای مربوط به تحلیل نتایج در چارچوب فرضیه 130فصل پنجم- بحث ونتیجهگیری
1- خلاصه پژوهش................................ 132
2- نتیجه پژوهش............................... 133
3- محدودیتهای پژوهش.......................... 133
4- پیشنهادات................................. 133
منابع........................................ 135
پیوستها
جدول نمرات عزتنفس جانبازان................... 138
جدول نمرات عزتنفس افراد عادی................. 139
پرسشنامه عزت نفس آیزنگ....................... 140
پاسخنامه عزت نفس آیزنگ....................... 143
فهرست جداول :
جدول 1-4- یافتههای توصیفی نمرات عزتنفس جانبازان و افراد عادی 129
جدول 2-4- نتایج آزمون T مستقل برای عزت نفس جانبازان و افراد عادی 130
نمودارها :
نمودار 1-4
میانگین نمرات عزت نفس جانبازان و افراد عادی 129
چکیده :
پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه عزتنفس بین جانبازان 50 درصد به بالا و افراد عادی (30 تا 50 سال شهر تهران) صورت گرفته است. طرح پژوهشی از نوع مقایسهای بود و از طیق نمونهگیری در دسترس و تصادفی 60 متر جانباز و افراد عادی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 30 سوالی عزتنفس آیزنگ بود. فرضیه تحقیق با استفاده از روش t استودنت مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه، در سطح اطمینان 99% فرضیه تحقیق مبنی بر بالاتر بودن عزتنفس جانبازان در مقایسه با افراد عادی ردو فرض صفر مورد قبول واقع شد و این نتیجه حاصل شد، بین عزتنفس جانبازان و افراد عادی تفات معنادار و محسوسی وجود ندارد.
مقدمه :
پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم وگرنه میشکنیم. بالهای دوستیمان را … در سکوت، با یکدیگر پیوند داشتن، همدلی صادقانه، وفاداری ریشهدار، اعتماد کن! … از تنهایی مگریز، به تنهایی مگریز، گهگاه آن را بجوی و تحمل کن و به آرامش خاطر مجالی ده، با درافکندن خود به دره شاید، سرانجام به شناسایی خود توفیقیابی[1] (اسلامینسب، علی، 1372).
بیتردید یکی از نیازهای اساسی مردم و افراد و آحاد انسانی در تمام طبقات و درجات علمی و اخلاقی، نیاز به داشتن میزان معینی (حداقل) از عزتنفس است. در این میان هر قدر میزان آسیبپذیری فردی بیشتر باشد به درجات بیشتری از اعتماد به نفس نیازمند است. انسان فقط در مراحل عالی تکامل و سیر و سلوک معنوی است که اعتماد و عزتنفس را در اعلاء درجه خود داراست. مطالعات در کتب گوناگون علمی (روانشناسی)، فلسفی، اخلاقی و احادیث و به خصوص قرآن کریم نشان میدهد که اعتماد به نفس اولین درجه برای کسب مراحل عالی یقین و نفس مطمئنه است (اسلامینسب، علی، 1372).
طرح شناسایی عزتنفس از جدیدترین مباحث روانشناسی بوده و اهمیت و لزوم بررسی آن به هیچکس پوشیده نمیباشد. ارتباط با جانبازان عزیز، آن هم به طریق علمی و توأم با مطالعه و شناسایی دقیق جانباز به عنوان یک «کل» بایستی مدنظر صاحبنظران و به عنوان یک وظیفه است (اسلامینسب، علی، 1372).
جانباز بایستی در تمام ابعاد و به طور جهانی و برای جهانیان مورد شناسایی دقیق، واقعبینانه و مستدل قرار گیرد (اسلامینسب، علی، 1372).
بیان مسئله:
عزتنفس همه انسانها به یک میزان نبوده بلکه تربیت خانوادگی در رشد آن تأثیر دارد. زیرا عدهای خود را کاملاً انسانهای خوب و قابل تحمل دانسته و تعدادی نیز خود را افراد بیکفایتی میشمارند. ولی سعی اکثر مردم بر این است که عزت نفس خود را در یک سطح عالی حفظ نمایند (اسلامینسب، علی، 1372).
تمایل به حفظ یا ایجاد نگرش مثبت به خود به صورت انگیزه نیرومندی میباشد که با انگیزههای اجتماعی دیگر پیوند متقابل دارد. در پرتو انگیزه میتوان درک نمود که چرا بعضی از انسانها برای حفظ «عزت نفس» خود حاضرند شکنجه، گرسنگی، رنج و محرومیتهای متعدد حسی را متحمل شوند. یک فر جانباز الگوی عینی و تصوری این محرومیتهاست و تمام سرمایه هستی خود را در طبق اخلاص نهاده و در راه دوست و معشوق خود یعنی خدا نثار کرده است. او ایثارگری است که از چشم و گوش و زیبایی چهره و اعضاء و جوارح و اندامها گذشته و هر قدر هدیه بیشتری تقدیم نموده شادمانی فزونتری کسب کرده است. بنابراین از ارضاء نیازهای حلال و طبیعی چشم پوشیده به جهت اینکه فریاد دوست را لبیک گوید. او برای حفظ عزت نفس، عزت نفس مسلمین، عزت نفس مؤمنین و عزت رهبر و جامعه اسلامی، فقدان و نیازمندی و نابودی امکانات مادی را بر جان خریده است (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او برای تکامل جامعه نقص عضو پیدا کرده است او عضو و اندام و حس را از دست داده برای اینکه جامعه حس و اندام کارآمدتری بیابد. اگر دیگران و خصوصاً نوایس پابرجا هستند و عفت اجتماع خدشهدار نشده، برای این است که او محرومیت را بر جان خریده است (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او اسباب رضاء و نیازمندیها را که خود وسایل کامیابی و غر روحی و معنوی است از دست داده، برای اینکه آحاد مردم به عزت خاص برسند (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او خود را فدا کرده، برای اینکه خدایی شود و از این فعل خدایی شدن، جامعه نیز بهرهمند شود و راه هدایت و باب شناخت اصیل گشوده شود (اسلامی نسبت، علی، 1372).
بنابراین او برگردن اجتماع حقی بزرگ دارد که ادای آن بسیار مشکل مینماید. چه بسیار جانبازانی را میشناسیم که به خود متکی بودهاند و دست نیاز و کمک به مراکز مربوط دراز نکردهاند، زیرا اعتقاد داشتهاند که هدف آنها رضای خداوند است. بنابراین از خلق انتظار و توقع داشتن شایسته نمیباشد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
شخصیت خاص معلولین انقضاء میکند که به دنبال ناتوانی و درد و رنج حاصله، نیازمند کمک غیر باشند. اما عزت نفس رزمنده و جانباز مؤمن او را از درخواست و پذیرش منت بازمیدارد و هر قدر اعتماد به نفس فرد بیشتر باشد خوداتکایی فزونی مییابد اما محدودیت و ناتوانی نباید فراموش شود. اگر جانبازی طلب کمک نمیکند دلیل بر این نیست که به معیاری نیاز ندارد بلکه جامعه، مسئولین و همگان باید به روش آبرومندانه و با افتخار به آنها کمک کنند. مبادا کمک نکردن به آنها برایمان معمولی و عادت شود آنها با اهداف الهی و از بیان خلق عبور میکند. نفرین و دردلهای آنها گریبان ما را خواهد گرفت (اسلامی نسبت، علی، 1372).
همچنین خدمت به آنها و شناخت مشکلات مختلف روانشناختی مربوط و حفظ احترام متقابل و برخورد مانند افراد دیگر جامعه، عدم ترحم و واقعبینی میتواند زمینه احترام به اهداف والای آنها را فراهم سازد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
در تحقیق حاضر محقق به دنبال این مسئله است که آیا عزتنفس جانبازان از عزتنفس افراد عادی بیشتر است یا خیر؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
موارد ذیل در مورد رابطه جانباز با عزتنفس بایستی مورد توجه قرار گیرد: 1- هر فرد جانبازی به عنوان یک انسان از عزتنفس و کرامت اولیه مشترک بین انسانها برخوردار است. 2- هر فرد جانبازی نیازمند توسعه حیطه کرامت نفس بوده و بایستی در این راه قدم بردارد. 3- خصوصیت و جودی جانباز به واسطه ایثارگری او خود عزتمند بوده وعزتآفرین است و اجتماع انسانی احاطه کننده او بایستی در مقابل عزت و بلندی مرتبت او سرخم کند. 4- هر جانبازی نه تنها بایستی احساس عزت داشته باشد بلکه عزت مطلق انسانی نیز به او تعلق میگیرد اگرچه عزتمطلق در معنای کل تعلق به خدا دارد. 5- از آنجا که جانباز پای در راه خدایی شدن نهاده و نائل به شهادت نشده است و خود آلوده به عزت خداوندی است. 6- در صورت فقر و استضعاف فرهنگی که حاکم بر جامعه باشد، مسئولین ذیربط بایستی شرایط نفنج و گسترش عزتمندی اجتماعی آنها را فراهم کنند. 7- همچنین دستاندرکاران امور جانبازان بایستی عوامل تخریب و تقلیل عزت اجتماعی و فردی جانباز را از میان بردارند. 8- اگر عزتنفس در حکم سربلندی باشد جانباز باید در رأس سربلندی اجتماعی قرار گیرد زیرا که او شهید زنده است حتی در مقامی ارفع از درجه خانواده شهداء. زیرا آنها خود عاشق بودهاند و خانواده معظم شهداء در بهترین شرایط فقط حکم یاران شهید را داشتهاند و دارند. 9- وظیفه فردی جانباز فقط عزت انسانی خود، حتی در بدترین شرایط زیستی میباشد. آنکه دل به یار سپرد هرگز نشاید که در منجلاب دنیوی اجرا ثواب زایل کند. عدم توجه مسئولین نمیتواند زمینه و معیار رفتارهای ضدعزت آنها را فراهم سازد. قبل از هر چیز قائم به وجود، خود عزتمند هستند و نه به میزان عزتی که جامعه برای شما قائل است: وابسته و دلبسته. 10- عزت نفس جانباز اصل و اساس عملکرد جسمی، روانی، اخلاقی و علمی او میباشد و همه چیز تحتالشعاع کرامت نفس انسانی است. 11- جانباز با نوع و ساختمان خاص که در عزت نفس، عزیز بودن و اعتماد کامل به خود دارد و در حکم الگوی رفتاری است و نشاید که در تحمل رنج از عزت خاص خود سقوط کند، در آن صورت تکلیف انسانهای مادی که به روزمرگی سپری میکنند و انیان الگوی آنها هستند چه خواهد شد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
نخستین شرط عزت درونی آن است که فرد امکانات بروز تواناییهای خود را فراهم سازد (و یا مسئولین). اما احساس عزت لزوماً با عزت برابری نمیکند گرچه همواره شرط لازمی برای آن محسوب میشود. پس ایجاد احساس عزت بیتردید مطلوب ماست اما نه آن مطلوبی که بتوان به آن اکتفا کرد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
تصور ما این است که فرد جانباز اگر تفاوتهای جسمی و روحی دارد اما روشهای دیگری برای ابراز تواناییها به کار گرفته و نتیجتاً حکم یک انسان عادی را در نحوه رشد و شکوفا کردن ا ستعداد و تواناییها را دارد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
در دیدگاه روانشناسی اسلامی آنچه مورد نیاز است این که فرد بهرهای از تقوی بیابد تا از لغزیدن در ورطه خودبینی مصون بماند. خودبینی برای کسی که مظهر تواناییهای مختلف قرار گرفته راهی است که او با لغزیدن در آن، در خود (در فرودست) میماند و از حرکت اعتلاجو به سوی خدا باز میماند (از پویایی میافتد). در فرودست ماندن ذلت میآورد و عزت مستلزم فراتر رفتن است و فراتر رفتن در گرو تقوی و مصون ماندن از لغزش و آن نیز منوط به توجه به خداست. لازم است که فرد تونایی خود را به گونهای ببیند و بفهمد که همواره توجه او را معطوف به ذات باری تعالی سازد، به همین سبب در فرهنگ اسلام تواناییهای انسان به عنوان (عطیه خدا) نامگذاری شده است (اسلامی نسبت، علی، 1372).
بنابراین جانباز باید توانمندی عزت خود را از خدا بداند و فراموش نکند که اگر عضو توانمندی در راه خدای توانا و عطا کننده هدیه کرد بیتردید به دست فراموشی سپرده نمیشود و اجری زایل نمیگردد و خداوند اگر دستی ستانده نعمتی دیگر عطا میکند و این نیازمند آن است که جانباز دل در راه او بسپارد و عمل آغاز کند. بیتردید و بیگمان او طریق هدایت روشن میکند (اسلامی نسبت، علی، 1372).
بنابراین جانباز باید بداند و اقرار کند که همهچیز، هر آنچه او از توانمندی دارد و داشته از آن خدا بوده و نعمت باری محسوب شده و اکنون که عضوی به درد آمده و اندامی از بدن جدا شده، او نیاز بیشتری به اتصال به حق دارد. بیتردید یک روش جبران عضو از دست داده کسب محبت بیشتر خداوند است. چه او هر چه داده میتواند بستاند، تکلیف تداوم حیات با تقوی برای جانباز بر عهده خود اوست، در صورتی که فرد به او توکل کند. رحمت خدا کسی را نصیب شود که قدر خویش شناسایی کند و از آن در نگذرد، هر که قدر خویش را نشناسد، قدر هیچ چیز را نخواهد شناخت (اسلامی نسبت، علی، 1372).
و...
NikoFile
بررسی نگرش فرهنگیان نسبت به عوامل موثر بر رعایت حجاب توسط معلمان
( مطالعه موردی : معلمان ابتدایی ناحیه 1و2 آموزش و پرورش شیراز در سال تحصیلی 88 -87)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:59
فهرست مطالب :
فصل اول
1-1- مقدمه :
2-1-1- بیان مسئله
3-1- 1- اهمیت موضوع
اهداف تحقیق
الف : هدف کلی
ب : هدف جزئی
فصل دوم
مروری بر تحقیقات پیشین
پیشینه داخلی :
فصل سوم
1-3- مروری بر نظریات :
1-1-3- نظریه فمنیستی دردوان معاصر :
2-1-3- ویل دورانت :
3-1-3- دیدگاه جامعه شناسی درباره حیای زن:
4-1-3- لمبروز:
5-1-3-مطهری :
6-1-3- وست کوت :
فلسفه وحکمت وجوب پوشش و حجاب برای زنان
7-1-3- کتاب چهره عریان زن عرب می نویسد :
8-1-3- دیدگاه زیست شناسی وروان شناسی درباره حیای زن :
9-1-3- دیدگاه اسلام درباره حیای زن :
10-1-3- امام خمینی (ره)
11-1-3- نظریه فمنیستی
12-1-3- نظریه جامعه پذیری :
2-3- چارچوب نظری
فصل چهارم :
روش شناسی تحقیق
1-4- روش تحقیق :
2-4- تکنیک های تحقیق :
3-4- جامعه آماری
3-4- نمونه آماری
5-4- حجم نمونه
6-4- تعریف عملیاتی مفاهیم ومتغیرها
15-6- 4- پایایی: (Riabiliy)
فصل پنجم
تجزیه و تحلیل داده ها
1-5: آمار توصیفی
2-5: آمار استنباطی
19 فرضیه
فصل ششم
1-6: بحث و نتیجه گیری
منابع:
پرسشنامه :
چکیده :
زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه نقش بسیار مهمی درایجاد وگسترش عفت وپاکدامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارد .عفت وحیای زن که یکی از مهمترین عوامل حفظ وبقای عفت عمومی است . نه تنها در تمام ادیان ومذاهب الهی مورد تاکید قرار گرفته ، بلکه عقول وافکار بشری نیز ان را مورد تائید قرار داده اند .
پوشش وحیا دو مقوله جدایی ناپذیرند . زیرا تا جلوه ای از حیا درزنی وجود نداشته باشد ، پوشش را هم به طور کامل رعایت نخواهد کرد . زنان با حیا کسانی هستند که با پوشش کامل از نمایش دا دن موی سر وزینت های خود شرم دارند .
پوشش وعفاف از آن جهت که یک امر فطری است وبرای حیات اجتماعی انسان ضرورت دارد ، در ادیان ومذاهب الهی دارای جایگاه خاصی است ، تمام ادیان آسمانی ، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده اند وجامعه ودستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است . براساس اصل لزوم هماهنگی و تناسب آفرینش و قانونگذاری ، خداوند لباس وپوشاک را درلابلای نعمت های بیکرانش به بشر ارزانی داشت واشتیاق درونی زنان به « حجاب » را با تشریع قانون پوشش مستحکم ساخت تا گوهر هستی « زن » درصدف پوشش صیانت گردد و جامعه از فرو افتادن در گرداب فساد وتباهی نجات یابد و بدوت تردید جهان بینی و انسان شناسی هر فرهنگ ومکتب ، نقش اساسی ومهمی درانتخاب نوع وکیفیت پوشش دارد .
از آن جا که پایه واساس صفات عالی و رفتار انسان ، تنها ایمان دینی وتوحیدی است ، تاثیر بی بند وباری های اجتماعی همانند خودنمایی وبد حجابی زنان جامعه که بسیاری از آنها در حقیقت بی حجابی است ، درتضعیف و سقوط عفت واخلاق نیکو امری بدیهی وروشن است ، چرا که چشم وگوش وسایر اعضا پل ارتباطی روح ما با جهان بیرون از ماست واین یک واقعیت است که : « هرچه دیده بیند دل کند یاد » . به همین دلیل وقتی در جامعه امور مربوط به عفاف وحیا رعایت نشود وفضای معنوی جای خود را به فضای خودنمایی وشعله ور ساختن غرایز شهوانی بدهد وبذر شهوت را در دل های جوانان ونوجوانان برویاند ، فکر افراد جامه به ویژه جوانان بدون همسر ، از امور حیاتی وارزشی به سمت شهوات کشیده می شود واز خدای خود که همواره حاضر وناظر بر اعمال نیک وبد است ، غافل می مانند وزندگی موقت دنیا را برزندگانی حقیقی که آخرت است مقدم می دارند وبه وادی وحشتناک روابط غیر انسانی وغیر اخلاقی وشهوات نامشروع کشیده
می شوند.
بدین طریق یگانه اساس و مبنای فضایل انسانی – ایمان به خدا و قیامت – به دست فراموشی سپرده می شود ودرنتیجه خطرات بزرگی فرد وجامعه را تهدید خواهد کرد : صفات پسندیده جای خود را به صفات رذیله وناپسند می دهد با اعمال و رفتار ناشایست همانند ظلم ، جنایت ، خیانت ، خشونت ، فساد ، بزهکاری ، نامنی و آدم ربایی ، به ویژه ربودن دختران در جامعه افزایش می یابد ، استعداد اخلاقی وفضیلت خواهی فرزندان شکوفا نگشته وچه بسا از بین می رود و رفتارهای ناسازگارانه وبزهکارانه در آنان ایجاد می شود .
بنابراین ، حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان ، دارای دو بعد ایجابی وسلبی است ، بعد ایجابی آن ، وجوب پوشش بدن وبعد سلبی آن ، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است ؛ واین دو بعد باید درکنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود ؛ گاهی ممکن است بعد اول باشد ، ولی بعد دوم نباشد ، دراین صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است .( مسئله حجاب , مطهری )
2-1-1- بیان مسئله
بدون شک درعصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده اند وافراد غربزده ، بی بند و باری زنان را جزئی از آزادی او می دانند سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند وگاه افسانه ای است متعلق به زمانهای گذشته ! ولی مفساد بی حساب ومشکلات وگرفتاریهای روزافزونی که از این آزادیهای بی قید وشرط به وجود آمده سبب شده که تدریجا گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود .
البته در محیطهای اسلامی ومذهبی ، مخصوصا در محیط ایران بعد از انقلاب اسلامی ، بسیاری از مسایل حل شده ، وبه بسیاری از این سوالات عملا پاسخ کافی وقانع کننده داده است .
فلسفه حجاب چیز مکتوم وپنهانی نیست زیرا :
1- برهنگی زنان که طبعا پیامدهایی همچون آرایش وعشوه گری وامثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را دریک تحریک دایم قرار می دهد تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی وگاه سرچشمه امراض درونی می گردد ، مگر اعصاب انسان چقدر می تواند با هیجان بر خودحمل کند ؟ مگر همه پزشکان روانی نمی گویند هیجان مستمر عامل بیماری است؟ اسلامی می خواهد مردان وزنان مسلمان روحی آرام واعصابی سالم و چشم وگوشی پاک داشه باشند .
2- آمارهای قطعی ومستند نشان می دهد که با افزایش برهنگی درجهان طلاق واز هم گسیختگی زندگی زناشویی دردنیا به طور مداوم بالا رفته است . درمحیطی که حجاب است ( وشرایط دیگر اسلامی رعایت می شود ) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند . واحساساتشان وعشق وعواطفشان مخصوص یکدیگر است . ولی در « بازار آزاد بی فرهنگی » که عملا زنان به صورت کالای مشترکی در آمده اند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی تواند داشته باشد وخانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می شود .
دشمنان اسلام از هر دری وارد شدند تا انقلاب اسلامی را نابود کنند ولی هرگز نتوانستند . امروزه استکبار جهانی با ترویج فاسد وبد حجابی وسرگرم کردن جوانان به ماهواره ومدپرستی و... زمینه های لازم برای گرایش به مظاهر مبتذل غرب را ایجاد کرده تا به تدریج ایران اسلامی را از درون نابود کنند .یک زن مسلمان بارعایت حجاب خویش علاوه بر اطلاعت از حکم الهی ، با فرهنگ مبتذل غربی مبارزه می کنند واین ، تنها روزنه امید استکبار جهانی – بردگی فرهنگی – را به کلی از بین می برند .( مجموعه آثار، آیت الله شهید مرتضى مطهرى، جلد 19)
3-1- 1- اهمیت موضوع
آنچه که اهمیت این موضوع را بیشتر وروشن تر می کند سفارشات قرآن کریم نسبت به پوشش اسلامی زنان در جامعه است . تبیین حجاب دربینش قرآن کریم این است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم ، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم ، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند ، حجاب زن ، حق الهی است ، لذا می بیند در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد وهمسرش رضایت دارد ، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام می کند، اما در اسلام این چنین نیست ، حرمت زن نه اختصاص به خودزن دارد نه شوهر ونه ویژه برادر و فرزندانش می باشد ، همه اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود ، چون حرمت زن وحیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است وخدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید . اگر جامعه ای این درس عاطفه را ترک نمود وبه دنبال غریزه و شهوت برود به همان فسادی مبتلا می شود که درغرب ظهور کرده است .
از این که قرآن کریم می گوید هر گروهی ، اگر راضی هم باشند ، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید ، معلوم می شود عصمت زن ، حق الله است وبه هیچ کس اربتاط ندارد ، قهرا همه اعضای خانواده واعضای جامعه وخصوصا خود زن امین امانت الهی هستند . ( قرآن کریم )
حضرت علی (ع) درباره رابطه بین عفت وغیرت می فرماید :
« ارزش مرد به اندازه همت او ، صداقتش به مقدار جوان مردی اش ، شجاعتش به میزان احساس مردانگی و عفتش به اندازه غیرت اوست ».
بیماری بی حجابی وبدحجابی ، با بیماری فقدان یا ضعف غیرت ، رابطه وتاثیر متقابل دارد ؛ بعضی از یک طرف دوری زنان از لباس حیا به غیرت مردان ، به ویژه نسل نوخاسته ضربه می زند واز طرف دیگر از علت ها وریشه های عمده این بیماری خطرناک وفاجعه آفرین ، نبود یا ضعف غیرت وعفت پدران وشوهران است که در پیشگاه خداوند مسئول خوهند بود ودرگناهانی که دختران یا همسران خودنمای آنها دراین باره مرتکب می شوند ودرجرم ها وفاجعه هایی که از طریق آنها در جامعه وجوانان آن ایجاد می شود ، شریک خواهند بود وعاقبت نتیجه وخیم آن را خواهند دید ؛ آنان باید بدانند بزرگترین دشمنی را دربرابر آنان انجام می دهند ؛ آن جا که قرآن کریم می فرماید :ای کسانی که ایمان آورده اید خود وخانواده تان را از آتشی که هیزمش انسان وسنگ – بت ها – است بازدارید . زن با عنصر حجاب اسلامی ، نه تنها به تهذیب ، تزکیه نفس و ملکات نفسانی پرداخته وقرب الهی رافراهم می سازد ، بلکه باعث گسترش روز افزون امنیت اجتماعی وایجاد زمینه ای جهت رشد معنوی مردان می گردد .
و...
NikoFile
بررسی نگرش معلمان و دانش آموزان به شیوه های ارزشیابی
در مدارس راهنمایی شهر نیشابور
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:25
فهرست مطالب :
چکیده ........................................................... 1
فصل اول : بیان مسئله
بیان مسئله ............................................... 2
اهداف تحقیق ........................................................... 3
اهمیت و ضرورت...................................................... 4
سوالات پژوهشی ...................................................... 5
فصل دوم : پیشینه تحقیق
پیشینه تحقیق .................................................. 6
فصل سوم : روش تحقیق
روش تحقیق.................................................. 8
فصل چهارم : یافته های تحقیق
پاسخ به سوالات پژوهشی ...................................................... 9
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
نتیجه گیری و بحث .............................................................. 14
پیشنهادات .......................................................................... 18
یادداشت ها ................................................................. 19
منابع مورد استفاده ................................................. 20
پیوست ................................................................ 21
فهرست جداول :
جدول 1-4............................................................ 9
جدول 2-4 ..................................................... 10
جدول 3-4....................................................... 11
جدول 4-4 .............................................................. 11
جدول5-4.................................................................... 12
جدول 6-4................................................................ 12
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ارزشیابی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان راهنمایی بر روی 64 دانش آموز و 64 معلم انجام گرفته است.
جهت گردآوری داده ها، 2 عدد پرسشنامه شامل سئوالات محقق ساخته، یکی ویژه دانش آموزان با تعداد 10 سئوال و دیگری ویژه معلم با تعداد 20 سئوال تهیه و اجرا شد، که بعد از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج حاصل به شرح زیر می باشد:
اکثر دانش آموزان و معلّمان دوست دارند امتحانات به صورت کتبی برگزار شود زیرا این روش اضطراب دانش آموز را کاهش داده و نمره گذاری برای معلم را راحت تر می کند.
آنها معتقدند که ارزشیابی به شیوه ی کیفی و توصیفی بهتر است و برگزاری روش عملی و شفاهی ارزشیابی با مشکلاتی مواجه است. اکثر معلّمان از وضع موجود ارزشیابی راضی هستند که دلایل متفاوتی را برای آن می توان بیان کرد. ارزشیابی به صورت عملی و شفاهی در تشخیص مشکلات یادگیری فراگیران و رفع ابهامات جزئی آنها می تواند بسیار مؤثر باشد.
بیان مسئله
هدف اساسی تعلیم و تربیت را می توان ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار دانش آموزان دانست و آموزش و پرورش از سه مرحلة اساسی تشکیل شده است عبارتند از:
تهیه و تدوین اهداف 2. آموزشی 3. ارزشیابیآنچه مسلم است یکی از مهمترین عوامل احراز موفقیت در اصلاح نظام آموزشی شناخت فرآیند یادگیری یاددهی و نظام ارزشیابی و همسو نبودن آنها در راستای اهداف آموزش و پرورش است. امروزه ارزشیابی یادگیری های دانش آموزان یکی از مهمترین و در عین حال پیچیده ترین ارکان نظام تعلیم و تربیت است. چرا که ارزشیابی پیشرفت تحصیلی نه تنها به عنوان ارزشیابی از برنامه ها و محتوای کتاب های درسی و تعیین میزان تحقیق اهداف آموزشی امکان می رود بلکه به عنوان ابزاری مهم و اساسی جهت ارتقا دانش آموزان به پایه تحصیلی بالاتر به کار می رود. ارزشیابی به طور ساده به تعیین ارزشیابی برای هر چیزی یا داوری کردن ارزشها است.
چندین تعریف برای ارزشیابی آموزشی وجود دارد. تعریفی نسبتاً کاملتر را کرانباخ ارائه داده است، او ارزشیابی را «جمع آوری و کاربرد اطلاعات به منظور تصمیم گیری دربارة یک برنامة آموزشی» تعریف کرده است (کرانباخ، 1963). منظور کرانباخ از «برنامه آموزشی» طیفی وسیع است که از مجموعه ای از مواد و فعالیت های آموزشی توزیع شده در سطح کشور تا تجارب آموزشی یک دانش آموز واحد را در بر گیرد.
گفته های کرانباخ، به قصد بالا بردن کیفیت آموزشی و یادگیری موضوعات مختلف درسی تهیه شده است.
کرانباخ به آزمایش و اصلاح دوره های درسی جدید توجه داشت که از مطالعة مختلف و آزمایش های آموزشی به وجود آمده بودند. کرانباخ باور داشت که فقط از طریق فعالیت های وسیع جمع آوری اطلاعات در موقعیت های واقعی کلاس درس می توان تعیین کرد که در کجا و چه اندازه موفق و یا ناموفق اند.
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی عبارتند از: «فرآیند منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت یادگیرندگان در رسیدن به هدف های آموزشی» (گران لاندل، 1971، ص8)
به ویژه در مدارس راهنمایی از شیوه های ارزشیابی تنها در ارزشیابی شفاهی- کتبی، کمی استفاده می شود.
بیش از این فعالیت های معلمان اغلب در جهت تعیین میزان موفقیت دانش آموزان در یادگیری مطالب درسی بوده است. در حالی که به شیوه های ارزشیابی به صورت مداوم در طول سال تحصیلی برای هر دانش آموز تأکید می شود.
به گفته ی بسیاری از صاحب نظران، اجرای ارزشیابی تکوینی وسیله ی مهمی برای سنجش چنین سطح انتظاری در آموزش و پرورش هرگز از طریق برگزاری امتحانات چند نوبتی کتبی در طول سال تحصیلی مقدور نیست و اجرای انواع ارزش یابی متناسب با هر درس در جریان یاددهی و یادگیری می توان پاسخ گوی این سطح انتظار باشد. لذا این تحقیق برآن است که نگرش معلمان و دانش آموزان به شیوه های ارزشیابی در مدراس راهنمایی چیست؟
- هدف کلی تحقیق
بررسی شیوه های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان.
- اهداف جزئی تحقیق:
1- بررسی نگرش معلمان نسبت به ارزشیابی کتبی و شفاهی.
2- بررسی علاقه معلمان در استفاده از روش های عملی (تحقیق، آزمایش،...) ارزشیابی.
3- بررسی گرایش دانش آموزان به انواع ارزشیابی.
4- مقایسه میزان به کارگیری شیوه های ارزشیابی کمی و کیفی
5- شناخت رابطة بین شیوه های ارزشیابی و هیجانات دانش آموزان.
6- شناخت این که در کدام شیوة ارزشیابی دانش آموزان بهتر پی به مفهوم سئوالات می برند.
7- شناخت مسائل و مشکلات اجرایی شیوه های ارزشیابی از نظر معلمان
8- شناخت راه کارهای رفع موانع اجرایی در شیوه های ارزش یابی از نظر معلمان.
9- شناخت وضعیت موجود چگونگی اجرای انواع ارزشیابی های کیفی و کمی در کلاس درس.
- اهمیت و ضرورت:
در تعلیم و تربیت معاصر، الگوی ارزش یابی تحصیلی به صورت یک متغیر عمده در فرآیند یاددهی- یادگیری خودنمایی می کند؛ آن چنان که دانش آموزان نحوه ی مطالعه ی خود را نیز با این الگو تطبیق می دهند. حتی اگر معلمان بین خود تفاوتی در طرح سئوال و نوع ارزشیابی احساس کنند؛ روش مطالعه خود را تغییر می دهند و با آن هم نوا می شوند. از طرفی وزارت آموزش و پرورش برای استفاده مفیدتر دانش آموزان از ماه های سال تحصیلی، یک نوبت از امتحانات پایه راهنمایی را حذف کرده است تا به جای تعطیل کردن کلاس درس و برگزاری امتحانات فرآیند یاددهی و یادگیری ادامه یابد و به جای آن، معلمان در طول سال تحصیلی به شیوه های مختلف، ارزش یابی تحصیلی دانش آموزان را انجام می دهند. از آن جا که این شیوه ی ارزش یابی مهارت ها، رفتارها، ذهنیتِ دانش آموزان را به طور مستمر ارزش یابی می کند و در طول سال تحصیلی جریان دارد.
ارزش یابی آموزشی در پی تعیین کیفیت اوست و در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی کیفیت را به عنون میزان دست یابی دانش آموزان به دانش، مهارتها، توانایی هایی که از آنها انتظار می رود، تعریف کرده اند. به طور کلی کیفیت یعنی تناسب داشتن موضوع مورد ارزشیابی با هدف های مورد نظر.
ارزشیابی باید گونه ای باشد که با آن به نقاط قوت و ضعف دانش آموزان و بررسی روش تدریس معلم و کیفیت یادگیری دانش آموزان و راهنمایی آنان و اصلاح تدریجی فرآیند آموزش و یادگیری، پی برد. و در نهایت هدف آن ارتقا دادن دانش آموزان به پایه بالاتر و قضاوت درباره کل برنامه آموزشی باشد.
مهم است ، به دلیل اینکه شیوه های ارزشیابی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر می باشد. معلم باید در پایان هر دوره آموزشی با ارزشیابی هایی که انجام می دهد میزان یاددهی و یادگیری دانش آموزان را در هر دوره بررسی کند و معلم متوجه شود که دانش آموزان مطالب کتاب را تا چه اندازه یاد گرفته اند تا مبحث جدید را شروع کند، در غیر این صورت در هر زمینه که دانش آموزان ضعیف باشد به دانش آموزان کمک کند.
در حوزة ارزشیابی سردرگمی های بسیاری وجود دارد. بخشی از این سردرگمی از این واقعیت نشأت می گیرد که بسیاری از تکنیک ها و شیوه های به کار گرفته شده در فعالیت های ارزشیابی آموزشی کم و بیش فنی هستند و مربیان اغلب با این موضوعات آشنایی ندارند. اما دلیل اساسی تر این سردرگمی آن است که تصویر نویسندگان مختلف از آنچه ارزشیابیه ست و آنچه باید باشد مختلف است و از این جهت این پژوهش ضرورت دارد که سردرگمی موجود در این زمینه را که ارزشیابی چه هست و چه نیست، چگونه آن را باید سازمان داد و اجرا کرد، چگونه باید نتایج مطالعات ارزشیابی را گزارش کرد و چگونه آنها را مورد استفاده قرار داد کاهش دهد. و تلاش می شود که مفهومی از ارزشیابی آموزشی به صورت جامع و منسجم و معقول و عملی ارائه شود.
و...
NikoFile
بررسی تأثیر سبکهای فرزند پروری والدین بر میزان خلاقیت کودکان
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:121
فهرست مطالب :
فصل اول 4
مقدمه 5
بیان مسئله : 9
ضرورت و اهمیت تحقیق : 10
فصل دوم پیشینه تحقیق 13
پیشینه تحقیق 14
تعریف خلاقیت 17
مفهوم خلاقیت 20
نظریه های مربوط به خلاقیت: 23
خلاقیت معمولی و خارق العاده: 27
چه چیزی خلاقیت نیست؟ 28
تفکر خلاق: 31
فرآیند خلاق: 32
عوامل موثر در خلاقیت: 35
عواملی که مانع خلاقیت می شود: 42
روشهای پرورش خلاقیت: 44
ویژگی های کودکان خلاق: 50
اشکال مختلف تخیل و جلوه های خلاقیت در کودکان: 56
شیوه های ارتباط والدین با فرزندان: 58
الگوی شفیر: 61
1- والدین مقتدر (همتای ربع اول در الگوی شیفر): 62
2- والدین سهل گیر (همتای ربع دوم در الگوی شیفر): 62
3- والدین مستبد (همتای ربع سوم در الگوی شیفر): 63
4- والدین مسامحه کار بی اعتنا (همتای ربع چهارم در الگوی شیفر): 64
موقعیت و تأثیر خانواده بر رفتار فرزندان: 65
چگونه رفتارهای ولدین می تواند خلاقیت را برانگیزد: 66
نیل به دستاورد – نه نمره 69
والدین فعال و مستقل: 70
قدردانی از خلاقیت: 70
تصور ذهنی از آینده: 71
شوخ طبعی: 72
اصول تورنس 72
شیوه های فرزندپروری: 74
فصل سوم 81
مقدمه: 82
نمونه آماری: 82
روش آماری: 83
ابزار تحقیق: 84
ابزار تحقیق: 84
پرسشنامه شیوه های فرزند پروری: 84
پایایی و اعتبار آزمون: 85
آزمون سنجش خلاقیت: 87
فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها 89
مقدمه: 90
جدول شماره 1: میانگین خلاقیت کودکان با توجه به سبک فرزندپروری والدین 91
جدول شماره 2: جدول همبستگی مربوط به فرضیه شماره یک 91
جدول شماره 5 : میانگین خلاقیت کودکان با توجه به سبک فرزند پروری 95
جدول شماره 6: جدول همبستگی مربوط به هزینه شماره 3 95
جدول شماره 7: توزیع فراوانی سبک فرزند پروری والدین 101
جدول شماره 8 : توزیع فراوانی سبک فرزند پروری والدین 101
جدول شماره 9 : توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 102
جدول شماره 10 : توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 102
جدول شماره 11 : توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 102
جدول شماره 12 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 103
جدول شماره 13: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 103
جدول شماره 14 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزند پروری والدین 104
جدول شماره 15 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 104
جدول شماره 16 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزند پروری والدین 105
جدول شماره 17 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 105
جدول شماره 18 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 106
جدول شماره 19 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 106
جدول شماره 20: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 107
جدول شماره 21: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 107
جدول شماره 22 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 107
جدول شماره 23 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 108
جدول شماره 24 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین. 108
جدول شماره 25 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 109
جدول شماره 26 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 109
جدول شماره 27: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 110
جدول شماره 28 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 110
جدول شماره 29: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 111
جدول شماره 30 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 111
جدول شماره 31: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 111
جدول شماره 32 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 112
جدول شماره 33 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 112
جدول شماره 34 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 113
جدول شماره 35: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 113
جدول شماره 36 : توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 114
جدول شماره 37 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 114
جدول شماره 38 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 115
جدول شماره 39 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 116
جدول شماره 40 : جدول توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 116
جدول شماره 41 : جدول توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 117
جدول شماره 42 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 117
جدول شماره 43 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 118
جدول شماره 44 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 119
تعاریف نظری واژه ها: 120
نگرشهای فرزندپروری: 121
چکیده :
با توجه به برخورد جوامع بشری با مسائل ناهمگون بی شمار فزاینده وابستگی متقابل بین کشورها، تحلیل رفتن منابع طبیعی، سرعت فزاینده تغییرات و مسائل عدیدهای از این قبیل نیاز به یافتن تصویری هر چه جامعتر و دقیقتر از آینده برای هر جامعه از ضروریات است. (کفایت، 1372).
تورنس (1959) استدلال میکند که تصاویر آگاه و ناخودآگاه از آینده، نیروی محرک مهمی در پس دستاوردهای آیندهاند. تصاویر مثبت آینده، نیروی پر توان مغناطیسی هستند که ما را به تحرک واداشتهاند و به ما انرژی لازم را برای حرکت به پیش به سوی امکانات، راهحلها و دستاوردهای خلاقی و جدیدی میدهند از طرفی برای آنکه بتوانیم قدرت تصور خود را افزایش دهیم و تصاویر مثبتی از آینده خلق کنیم باید خلاقیت خود را پرورش دهیم. چه نیاز به به خلاقیت اجتناب ناپذیر است، بنابراین در این دنیای پیچیده کنونی که در هر رقابتهای بسیار فشرده جوامع مبتکر و مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژی و منابع قدرت هستیم. افراد تیز هوش خلاق و صاحبان اندیشههای نو و جدید همانند گرانبهاترین سرمایهها از جایگاه بسیار بالا و ارزشمندی برخوردار هستند.
هر چه قدر جهانی که در آن زندگی میکنیم پیچیدهتر میشود نیاز به شناسایی و پرورش ذهنهای خلاق و آفریننده محسوس و روشنتر میگردد. در همین رابطه نونیامی معتقد است:
«شانسی برای بدست آوردن خلاقیت بالقوه میتواند موضوع مرگ و زندگی هر جامعهای باشد» (گاستون، 1985).
به همین دلیل امروزه جامعه، بیش از هر زمان دیگر به افراد خلاق و هوشمند نیاز دارد در شرایط کنونی، مسائل خلاقیت از تمرین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی است.
در مورد خلاقیت و شناخت کودکان خلاق باید خاطر نشان سازیم قبل از اینکه که آتی بتواند خلاق شود باید شرایط یا محیط مناسب فراهم شود. خصوصیات افراد خلاق و غیر خلاق مباحثی چند را در رابطه با محیط خانوادگی با خلاقیت را به بار آورده به طوری که هم اکنون عقیده بر این است که محیط خانوادگی انسان خلاق چیزی سوال محیط خانوادگی آدم غیر خلاق میباشد. این تفاوت مخصوصا در آنچه که مربوط به روابط والدین و فرزندان میباشد جنبه مشخصتری دارد. برای این مثال نمونهای را که توسط شینر (1970) در این رابطه انجام گرفته است را میآوریم، وی درباره ده دختر تیزهوش و خلاق مطالعه نموده است و به این نتیجه رسیده است که خانوادههایشان در حدود آنها کنند سختگیری میکنند. این دختران خواندن را زود آموخته بودند و سرگرمیهای بسیار خلاقانهای داشتند (شعر و نقاشی) و خود را دارای قدرت تخیل بسیاری میدانستند.
بین کشورها و گروههای اجتماعی مختلف، به تفاوتهای چشمگیری در زمینه روابط والدین و فرزندان یا به عبارت دیگر شیوههای فرزند پروری برخوردیم که در دهههای نخست میلادی (سه دهه نخست) حاضر، روشهای فرزند پروری تا حدود زیادی زیر نفوذ مکتب رفتارگرایی بود. جای تردید است که پدران و مادران زیادی این شیوه خشک را به کار بسته باشند. اما به هر حال دیدگاه متخصصان آن زمان چنین وده است. (اتکنیسون، 1983).
به نظر میرسد در حال حاضر شاهدند در جهت عکس هستیم و چنین مینماید که امروز، والدین احساس میکنند که ساده گیری پاسخگویی مشکل آنها نیست. به هر حال روابط والدین و کودک یکی از بحثهای مهم روانشناسی است. البته باید توجه داشت که رفتار والدین ابعاد مختلف دارد و فقط شامل تغییرات یکنواخت نمیشود.
به طوری که ممکن است والدین هم فرزند خودشان را دوست بدارند و هم اینکه آنها را طرد نمایند، یا اینکه در حین درست داشتن آنها در انضباط نیز سخت گیری کنند، پاسخ طفل نیز صرفاً به یک جنبه از رفتار والدین با شخصیت آنها ارتباط پیدا نمیکند. بلکه ما حصل ترکیب عوامل مختلف میباشد. هر چند پیش بینی ویژگیهای شخصیتی بعدی بر مبنایی روشهای خاص فرزند پروری بسیار دشوار است اما شواهدی در دست است که بر اساس آن میتوان گفت بدون شک خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیتها ایفا میکند، با اینکه عوامل ژنی، پیدایش استعداد خلاقیت را هر افراد ممکن میسازد معذلک بروز و رشد این استعدادها تحت تأثیر عوامل محیطی قرار دارد. به طوری که میتوان گفت: خلاقیت به عنوان یک استعداد حاصل تعامل پیچیده وراثت و محیط است. (افروز، 1371)
در این پژوهش برآنیم تا مشخص کنیم که آیا شیوههای فرزند پروری با روشهای که والدین در تربیت فرزندانشان به کار میبرند چه تأثیری بر خلاقیت آنان دارد؟
بیان مسئله :
نقش الگوهای فرزندپروری و تأثیرات آنان به میزان خلاقیت کودکان، چه در روند تکاملی انسان و چه در توسعه ترقیات آینده جهان، امری شایسته التفات بوده و در هر عصری که این نقش در غبار کم اتفاقی مسئولان رنگ باخته و یا به بوته فراموشی سپرده شده است، جهان به گرفتار آمده است، و اهمیت آن است که الگوهای فرزند پروری و خلاقیت یکی از مشکلات و گرفتاریهای جوامع بشری میباشد چرا که این امر با سیاست اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیوندهای ناگسسته وارد که با تاسف در خانواده و آموزش و پرورش امروز ما نیز سرچشمه بسیار نارساییها به شمار میرود.
از طرفی مسئله خلاقیت مسئلهای است که در همه کشورها اعم از پیشرفته صنعتی و یا در حال رشد مطرح و در همه زمانها به نحو خاص خود بروز کرده است، لذا تحقیق درباره عوامل و راههای شکوفایی آن همواره مورد نیاز جوامع بوده است. از طرفی تنوع ضرر و زیانهایی که از این راه یعنی نادیده گرفتن افراد خلاق جامع به عمر انسانها و یا به منابع مادی آنان میرسد آنچنان رقم شایان توجهی را در برمیگیرد.
باید تکاملهای آموزشی کارایی خود را بیشتر در راه افزایش استعدادها و تواناییهای کودکان به کار برند. شناخت و آگاهی نسبت به الگوهای فرزند پروری و میزان خلاقیت میتواند و به والدین و کودکان و همچنین مسئولان آموزش و پرورش و محققان و نظریه پردازان اجتماعی و فرهنگی کمک کند تا در برخورد با کودکان آگاهانه عمل کنند و مسائل و مشکلات آنها را در نظر داشته باشند.
در این راستا، برآنیم تا علل متفاوت شکوفایی خلاقیت و همچنین عللی که مانع از رشد خلاقیت کودکان میشود را بررسی کرده و به اثبات برسانیم و با روشهای متفاوت والدین، سلطة گری، آسان گیری و وابستگی شدید، مورد مقایسه و ارزیابی قرار دهیم. تا کار کرد هر یک از روشهای مورد نظر به میزان خلاقیت کودکان نشان داده و مناسب بودن و مزایا و معایب هر کدام از آنها را با روشی علمی به اثبات برسانیم.
ضرورت و اهمیت تحقیق :
بدون شک اهمیت و نقش نهاد خانواده به عنوان اولین جایگاه اجتماعی و مهمترین عامل تعیین کننده رفتار کودکی بر کسی پوشیده نیست. لذا لازم است والدین به عنوان مهمترین اعضای این نهاد که در تماس دائم با هستند و دینای او را میسازند. از روشهای تربیتی کودک اطلاع کافی داشته باشند، یکی از مشکلات عمده که معمولا والدین با آن روبرو هستند، عدم اطلاع کافی از چگونگی کاربرد شیوههای تربیتی مناسب در مورد فرزندانشان است، والدین معمولاً از نتایج برخوردهای خود با کودکان بازخوردی دریافت نمیکنند، پدر و مادر نمیداند در هر سنی از فرزندانشان چه انتظاراتی باید داشته باشند، معمولاً والدین از روشهای به ارث رسیده از نیاکان خود برای تربیت فرزندان استفاده میکنند و کمتر به فکر اصلاح آن روشها هستند. لذا اگر والدین بدانند که روشهایی که آنها برای تربیت فرزند خود به کار برند چه اثرات منفی میتواند داشته باشند. در به کارگیری آن روشها دقت کافی منظور خواهد داشت، از طرف دیگر همانطور که بارها گفته شده است اهمیت نیاز به ذهنهای خلاق و آفریننده در جامعه کنونی، پرورش کودکان خلاق به عنوان منابع انسانی فردا بر هیچ کس پوشیده نیست تورنس (1979)
با گفته خود مبنی بر اینکه هیچ یک از ما دقیقا نمیدانیم در آینده چه چیزی در انتظار ماست» با وضعیت مبهمی به آینده اشاره میکند اما (1990) در کتاب خود تحت عنوان جابهجایی در قدرت آیندهای روشن برای ملتها پیش بینی میکند (خوارزمی، 1372) و همچنین یکی از معضلات کل جامعهای که در جهان سوم زندگی میکند. پدیده استعماری فرار مترها میباشد که تاریخ شواهد بسیاری از آن به یاد دارد. افرادی مبتکر و خلاق که به خاطر بضاعت مالی و کسب موفقیتهای بهتری برای زندگی از کشورها باید خود مهاجرت کنند و در کشورهایی که منتظر فرصتهایی برای در اختیار گرفتن این نابغههای مبتکر و سازنده هستند ساکن میشوند و متأسفانه جامعه علمی از وجود آنان بی بهره مانند. یکی دیگر از اهداف این تحقیق نشان دادن تأثیرات منفی برخوردهای ناآگاهانه والدین و بر بیان در اخر تربیت و پرورش فرزندان و دانش آموزان و خصوصا کودکان نوجوانان سرآمد است. نتایج و بررسیهایی که در این زمینه به عمل آمده است نشان دهنده اوضاع بسیارو رقمت بار این کودکان است که گرفتاری بهری اطرافیان خود هستند.
اهداف تحقیق عبارتند از :
بررسی سبکهای فرزند پروری والدین بررسی سبکهای خلاقیت بررسی تأثیر سبکهای فرزند پروری بر میزان خلاقیت کودکانپیشینه تحقیق
تا قبل از سالهای دهة پنجاه تعداد اندکی از افراد توانستند راه را برای تحقیقات تجربی و ایجاد برنامههایی جهت پرورش استعدادهای خلاق هموار سازند. مثلاً گالتون نبوغ را از نظر ارثی مورد بررسی قرار داد، والاس مدلی طرح کرد و ضمن آن گامهایی را که در جریان فرایند خلاق طی می شود، تشریح کرد. در اواخر دهه 1930 کاترین پاتریک مدل والاس را مورد تجربی قرار داد. راسمن بعد از مطالعه در زندگی تعداد زیادی از مخترعین آمریکایی مدل مشابهی را به وجود آورد. و هاروی لمن بیوگرافی افراد خلاق را در حوزههای متعدد مورد مطالعه قرار داد تا بر اساس آن ارتباطی را که بین جنبه کیفی و کمی در بازدهی یک رفتار خلاق وجود دارد، در خلال سالهای بزرگسالی مشخص کند. یکی از مشهورترین مرکز که در آن زمان یعنی سال (1950) در رابطه با این موضوع تشکیل شد مرکزی بود که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به وجود آمد و در همین جا بود که گلیفورد و همکارانش مصمم بودند تا فرضیه خود را راجع به اینکه مهمترین عامل در هوش، قابلیت تفکر خلاق است ثابت کنند. روشی که در پروژه تحقیقاتی استعدادها به کار رفت این بود که به طور کلی تفاوتهایی را که در نحوه عملکرد افراد تحصیل کرده وجود داشت. مطالعه کنند با این فرض که کنشهای ضروری در افراد خلاق هر چه باشند، این خصوصیات به اندازههای متفاوت در برخی از استعدادهای خلاق بسیار موفق بود. در تحقیقات بعدی که در این زمینه انجام شد تستهای مذکور نقش عمدهای بر عهده داشت، قابلیتهای که این افراد توانستند کشف کنند عبارت بودند از، حساسیت، سیالی – ذهن (کلامی، تصوری، تداعی، توصیفی) و مهارت انعطاف ذهنی که شامل دو نوع خلق الساعه و انضباطی است. در دانشگاه مینه سوتا شخصی به نام پل ترنس روی کودکان خلاق و نیز معلمانی که خلاقیت فکری را تعلیم میداند، تحقیقاتی انجام داد. علاوه بر ارتباطی که بین کارهای خلاق و سن کودکان و نوجوانان پیدا کرد توانست رابطه مهمی میان خلاقیت و محیطی که در خلاقیت تأثیر میگذارد پیدا کرد.
از تحقیقات و کشفیات جدیدی که در رابطه با مسئله نیمکرههای مغز به دست آمده است، میتوان مفاهیم مهمی در زمینه برنامههای آموزشی خلاق استنباط نمود، در مدارس عموماً رسم بر این است که کارها را برای کودکانی که نیمکره چپ مغزشان فعال است تنظیم میکنند. یعنی فرایندی که در آموزش دنبال می شود شبیه جریانی است که در یادگیری زبان و سایر ارتباطات صورت میگیرد. در حالی که تحقیقات نشان داده است که در برخی از مردم نیمکره راست مغز فعال است، یعنی آنها اطلاعات را از راههای شهودی و اشراق بهتر فرا میگیرند. این کشفیات علاقه زیادی از افراد را به فلسفه مشرق زمین که از دو دهه قبل به وجود آمده است به خوبی توجه میکند. طبق تحقیقات انجام شده، نشان داده میشود که کودکان خلاق از خانوادههایی هستند که وجه مشخصه آنها فقدان سلطه گری و ساختارهای والدین است، جایی که واگرایی فرد مجاز و مخاطره قابل قبول است. (واتسون 1960- گتزلس و جکسون 1962)
تعریف خلاقیت
پژوهشگران با توجه به برداشتهای متفاوت از خلاقیت تعاریف گوناگونی ارائه نمودهاند. وجود همین اختلافات مبین این موضوع است که کنشهای مغزی بسیار پیچیده و ترکیبی از فعالیتهای شگفت انگیز ذهن است.
خلاقیت در لغت نامه روان شناسی پیرون چنین تعریف شده است، خلاقیت عبارت است از «کنشهای اختراعی تخیل آفریننده که در آثار گتزل و ماکسن چیزی متفاوت از هوش معمولی است» «جاویدی 1373 ص 13» آرتور گستلر میگوید در مجموعههای ناهمسان وقتی دو اندیشه به همدیگر برخورد میکنند. از تصادم آنها به صورت هماهنگ و یگانه اثری هنری یا علمی به وجود میآید. (هاشمی 1358 ص5) به نظر گانیه آفرینندگی عبارت است از نوعی حل مسئله که در آن عقاید و اندیشهها زمینههای مختلف را با یکدیگر مربوط ساخت، به عبارت دیگر از ترکیب چندین قاعده پیچیدهتر و جدیدتر را ابلاغ نمود. به نظر راسل، تفکر آفریننده شباهت زیادی به حل مسئله دارد. وی میگوید «هر وقت کودک یا بزرگسال تجربیات پراکنده خود را ترکیب یا انگارههای تازه را ارائه میدهد، میگویند که تفکر آفریننده صورت گرفته است این فرایند در حل مسئله هم صورت میگیرد. از نظر هربرت فوکس فرایند خلاق، به هر نوع فرایند تفکری گفته میشود که مسأله را به طریق مفید و بدیع حل میکند (رضائیان، 1369 ص 206)
آفرینندگی در طبقه بندی هدفهای تربیتی بلوم و دیگران تحت عنوان ترکیب آمده است. در بحث پیرامون این طبقه بندی نیز گفته شده است که «ترکیب به دست آمده الزاماً نباید از نقطه نظر بشریت به طور کلی تازگی داشته باشد». جنبه آفرینندگی خواهد داشت در واقع اصالت اثر مهمترین مدرک خلاقیت آن است. نیز در توصیف سطح ترکیب آمده است «در ترکیب یعنی پهلوی هم گذاشتن عناصر و اجزاء برای ایجاد یک کلی یکپارچه و تولید طرح یا ساختی که قبلاً بدین شکل وجود نداشته است.
ترکیب همان فعالیت ذهنی است که به آفرینندگی و خلاقیت معروف است. (سیف، 1368 ص 103). به عقیده گیفورد تا وقتی انسان به مشکلی برخورد نکند و زندگی او از روی عادت و پا بر مبنای دور زدن مشکلات سیر میشود، خلاقیتی در کار نخواهد بود.
ولی همین که به مشکل برخورد کرد و خواست آن را حل کند آن فرایند فکر و اعمالی که متعارف آن برای حل مشکل ایجاد میشود خلاقیت نام دارد. خلاقیت مستلزم بهره گیری از نوع خاصی از جریان فکری است یا چیزی که گلیفورد آن را تفکر واگرا نامیده است. تفکر واگرا، تفکری است متفاوت از جریانهای فکری موجود، به عبارت دیگر فرد خلاق تمایل دارد مسائل مختلف را به طرق متفاوت حل کند، ولو اینکه ظاهراً یک راه حل بیشتر برای آن مسئله وجود نداشته باشد. (افروز، 1371 ص 99، 98) آرتور (1968) واژه خلاقیت را چنین طرح میکند که «اصطلاحی است که در ادبیات فنی اساساً به همان معنای رایج استفاده میشود یعنی به فرایندی ذهنی اشاره دارد که نتیجه آن راه حلهای مفید و جدید، ایدهها، مفهوم سازی و شکلهای هنری تئوریها با محصولاتی است که منحصر به فرد، بی نظیر و نو ظهور هستند. (مهدی زاده و رضوانی 1365). استعداد آفرینش اشکال جدید در زمینه هنر یا مکانیک یا حل مسئله از راه و روشهای جدید. (منصور دادستان 1365) خلاقیت فرایندی است که نتیجه آن اثر شخصیتی است و توسط گروه اجتماعی در یک برهه زمانی به عنوان چیزی مفید و ارضا کننده پذیرفته میشود. (بودو 1358)
خلاقیت امری است فردی که طی آن شخص با استفاده از تفکر واگرا، فکری نو و تولیدی تازه ارائه میدهد. (افروز 1372) به نظر آزوبل آفرینندگی عبارت است از استعدادهای بی همتا در یک زمینه به خصوص، بنابراین تعریف، افراد آفریننده افرادی غیر متعارف هستند و این افراد از اشخاص باهوش خیلی کمیاب ترند (هاشمی 1358) و خلاقیت را می توان به گونه ای ساده در به وجود آوردن چیزی تازه تعریف کرد، از آنجا که انسانها قادر نیستند چیزی را از هیچ درست کنند، عمل آفرینش بیشتری همیشه مستلزم تغییر شکل دادن مواد معین است. خواه این مواد فیزیک باشد، خواه ذهنی «چیز تازه» ترکیبی است که از طریق بازسازی یا تولید مجدد چیزی کهنه ساخته می شوند. خلاقیت سبب می شود افراد قادر باشند خود را با تغییرات در آینده هماهنگ و وفق دهند، شرایط با تغییر زندگی هر لحظه انسان را در برابر مسئله ای قرار می دهد که داشتن آفرینندگی، نوآوری قدرت حل مسئله می تواند او را در سازگاری با محیط یاری دهد.
مفهوم خلاقیت
هر چیزی که کودک انجام می دهد و یا می گوید می تواند خلاق باشد. در صورتی که دو مبنا را در معرض چشم داشته باشد. اول آنکه باید اساساً با کارهایی که کودک قبلاً انجام داده و تمام چیزهایی که قبلاً دیده یا شنیده است متفاوت باشند. دوم آنکه فقط نباید متفاوت باشد بلکه باید صحیح بوده در جهت رسیدن به یک هدف مفید باشد و به طریقی برای کودک جذاب و معنی دار باشد، اغلب روانشناسان که در زمینه خلاقیت مطالعه می کنند این دو مبنا را حساسیت و تازگی عنوان می کنند.
معیار تازگی کاملاً ساده است رفتار کودک نمی تواند فقط تقلید یا گزارش چیزی که قبلاً دیده است باشد. یعنی در محدوده رفتار کودک باید تا حد زیادی تازه باشد. به منظور قضاوت درباره تازگی کار کودک باید اطلاعاتی در مورد آگاهی و تجربه گذشته کودک داشته باشیم.
معیار مناسب پر دردسرتر است، این واژه به منظور رو کردن رفتارهایی که صرفاً عیب هستند مورد استفاده قرار می گیرد، اما این مفهوم بی ثبات است اگر درباره ریاضیات یا علوم یا گرامر صحبت کنیم در آن صورت آن چیزی مناسب است که درست باشد، اما در مورد هنر موسیقی، داستان سرایی و نمایش فانتزی چگونه است و در آن صورت چگونه می توانیم درباره مناسب صحبت کنیم و در نهایت باید از دید بیننده به آن بنگریم.
اگر رفتار تازه و عجیب کودک به طریقی خوشایند یا ارتباط گرا یا معنا گرا باشد، لااقل بر مبنای برآوردها از نظر کودک چنین است اما به طریقی غلط باشد، رد می کند مانند آنکه کلمه پیش پا افتاده با کلمه بزرگسالان اشتباه گرفته شود.
اما آیا کودک زمانی خلاق است که کاملاً آگاهانه با قائل شدن آزادی بیشتری برای خود از آنچه در شرایط موجود دارد قوانین را به انعطاف و به سود خود تغییر می کند یا هنگامی که کودکی در واقع قانون را می شکند؟
اگر بخواهیم در معنی لغت دقیق شویم مفهوم خلاقیت به عنوان «رفتار تازه و مناسب» دارای ارزشی ثابت و بری از هر گونه قضاوتی است. در صورتی که کلمه «مناسب» را به چیزی اطلاق کنیم که از نظر فنی درست، وقتی درست و مفید باشد رفتارهای مخرب، غیرقانونی غیراخلاقی می تواند به اندازه رفتارهای سازنده و مثبت مستتر است. اما از خلاق تلقی کردن رفتارهایی که حتی زشت و ضد اجتماعی اند در صورتی که در رسیدن به یک هدف دارای تازگی و مناسب باشند. خیلی چیزها می توان آموخت.
فرایند تفکر خلاق – فرایند دست یافتن به چیزی خلاق – صرفنظر از نتایج آن در اصل یکی است. هنگامی که مردم با موفقیت به راههای جدید برای انجام کارهای جدید، راه حلهای جدید برای ساختن چیزی جدید دست می یابند، بدان معنی است که آنها به طریق مشابهی فکر و عمل می کنند. صرفنظر از اینکه آیا راه علاج سرطان را کشف کرده و یا گاز اعصاب اختراع کرده باشند. آنچه مهم جلوه می کند این است که ما به کودکان خود نه تنها مهارتهای لازم برای خلاق بودن را می آموزیم بلکه آموزشهایی را که برای استفاده از آن خلاقیت در جهت مثبت نیاز دارند یاد می دهیم. (ترزا آمبلی)
نظریه های مربوط به خلاقیت:
دیدگاه ها در مورد خلاقیت متفاوت است، از نظریه های موجود به ذکر چند مورد از مهمترین نظریه های مربوط به خلاقیت اکتفا می کنیم:
1- خلاقیت به عنوان الهام خدایی: یکی از قدیمی ترین مفاهیم خلاقیت معتقد است که فرد خلاق از الهامی خدایی برخوردار است. (هالفمن 1963). این تعریف از طرف افلاطون بیان شده است که هنرمند در لحظه خلاقیت به دلیل اینکه «کنترل خود نیست» عامل نیروی برتری می شود.
و...
NikoFile
بررسی رابطه جایگاه مهار بیرونی و درونی با رضایت تحصیلی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:75
فهرست مطالب :
چکیده ......................................................... الف
فصل اول........................................................................ 1
مقدمه ................................................................... 2
بیان مساله .................................................. 6
اهمیت و ضرورت تحقیق............................................ 8
اهداف تحقیق.............................................................. 11
تعریف اصطلاحات ............................................. 12
فصل دوم،پیشینه ، تحقیق................................................................14
مقدمه ..................................................................... 15
دیدگاههایی درباره شخصیت............................................. 16
شخصیت از نظر فروم.............................................. 16
شخصیت از نظر یونگر............................................................. 17
شخصیت از نظر ماری................................................... 17
نگرش فرانکل به شخصیت................................................ 18
نگرش مزلو به شخصیت.......................................................... 18
چشم اندازی به رشد شخصیت ................................................. 18
دیدگاههایی در باره رشد شخصیت .................................. 19
رشد شخصیت از نظر یونگر............................................... 19
رشد شخصیت از نظر ماری............................................... 20
عوامل موثر بر رشد شخصیت.................................................. 20
نظریه های نسخ شناسی شخصیت....................................... 21
نظریه های تحلیلی عاملی شخصیت................................................. 23
نظریه کاتل........................................................... 23
نظریه انسان گرایی در شخصیت............................................. 25
نظریه های شناختی شخصیت............................................ 26
ماهیت شخصیت ........................................................ 27
سنجش شخصیت.............................................................. 28
مسائل اساسی در سنجش شخصیت.................................. 28
اعتبار................................................................ 29
مهار ............................................................. 29
میل به مهار............................................................. 30
توهم مهار.................................................................. 31
پیامدهای اعتقاد داشتن به مهار............................................. 32
تفاوتهای فردی در درک جایگاه مهار ................................... 33
واکنش در برابر از دست دادن مهار.................................. 35
جایگاه مهار..................................................................... 35
جایگاه مهار درونی – بیرونی .......................................... 37
طبقه بندی سه بعدی از نظر واینر............................................ 40
جایگاه مهار درونی و بیرونی از نظر واینر.................................. 42
نظریه یادگیری اجتماعی.......................................................... 43
توان رفتاری ............................................................ 43
انتظار................................................................. 44
ارزش تقویت............................................................... 44
موقعیت روان شناختی ................................................... 45
آزادی حرکت............................................................. 45
روشهای راتر برای سنجش مفاهیم خود................................... 46
انگیزش رفتار از نظر راتر.......................................................... 48
انتظارات مربوط به جایگاه هندسی مهار.................................. 49
نظریه اسناد.................................................... 53
اسنادهای بعد از موفقیت و شکست..................................... 53
تغییر دادن اسنادها برای بهبود عملکرد.................................... 55
دیدهای بازده تحصیلی بر اسناد....................................... 56
زمینه های کاربردی آزمونها................................. 58
زمینه تحصیلی .............................................. 59
پیشنهادات ........................................................ 61
نتیجه گیری................................................. 62
خلاصه ................................................................ 63
منابع ............................................................... 65
چکیده :
تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کردهاند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوههای تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد میشوند» تعریف میکنند.
شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره میگذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد.
شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق میشود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله میتوان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق میشود.
شخصیت یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش (Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط میشود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر میشود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را میتوان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.
از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در«تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط میشود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونههای شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش میدهد. در حالی که برخی تجربهها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.
واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع «صفت اخلاقی یا برجسته» است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر میشود مثلا وقتی گفته نمیشود «او با شخصیت است» یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که میتواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان «پرورش شخصیت» تبلیغ و دایر میشود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بیشخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد، اما در جهت منفی.
در اجتماع گاهی به جای این کلمات از مترادف آنها «شخصیت خوب یا بد» صحبت میشود که هر یک ویژگیهایی را میرسانند و گاهی از کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی افراد استفاده میشود مثلا وقتی گفته میشود«او پرخاشگر است» یعنی ویژگی و خصوصیت غالب «او» پرخاشگری است. در کنار این موضوعات گاهی کلمه شخصیت جهت «احترام» به چهرههای مشهور و صاحب صلاحیت «علمی ، اخلاقی یا سیاسی» بکار میرود نظیر «شخصیت سیاسی ، شخصیت مذهبی و شخصیت هنری و …».
دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بیشخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمیشوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به«شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریههای متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک (Classical Psychoanaly Theory) ، نظریه روانکاوی نوین (Neopsychoanalytic Theory) ، نظریه انسان گرایی (Humanities Theory) ، نظریه شناختی (Cognitive Theory) ، نظریه یادگیری اجتماعی (Social-learning Theory) و … » در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است.
مقدمه :
روان شناسی شخصیت حوزه بسیار گسترده ای است، زیرا شخصیت، خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبه های گوناگون، برای شناخت شخصیت انسان از دیر باز کوششهای فراوانی به عمل آمده که برخی آنها غیر علمی، خرافاتی، و معدودی دیگر علمی و معتبر است.
شخصیت معادل انگلیسی personality وpersonalite فرامنه است و هر دو اقتباس از persono است. درک لزوم مطالعه روانشاسی شخصیت چندان دشوار نیست.
شناخت شخصیت، ویژگیها، چگونگی شکل گیری شخصیت، عوامل موثر در ایجاد شخصیت و مسائلی از این قبیل، ازیک جنبه، ارضا حس کنجکاوی، و مایل به حقیقت جوئی را در انسان دنبال می کند، زیرا این ناخت نوعی خود شناسی است. از سوی دیگر این شناخت و اطلاعات به شخص امکان می دهد که در ارتباط متقابل با دیگران موضع گیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد. مطالعه شخصیت هم از جنبه های ارضای برحس کنجکاوی و هم از نظر روابط اجتماعی دارای اهیمت است.
شخصیت در روانشناسی به مجموعه ویژگیهای جسمی و روانی، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند اطلاق می شود.(کریمی،1375)
گروهی از صاحب نظران، نظریه نسبت دادن معتقدند، که افراد موفقیتها و شکستهای خود را یا به عوامل خصی نسبت می دهند، یا به عوامل محیطی و از این رو این دو عامل مهم یکی درونی و دیگری را بیرونی شناسائی کرده اند و به نظریه جایگاه مهار شهرت دارد.
وجولیان راتر (1966) درباره نظام اعتقادی افراد را به جایگاه مهار به دو دسته تقسیم می شوند.
گروهی که موفقیها و کستهای خود را به شخص خود، نسبت می دهند (دورنی)گروهی که موفقیتها و کستهای خود را به عوامل محیطی نسبت می دهند.(بیرونی) (جمالفر، 1375)و برای سنجش مهار درونی و بیرونی[1]،راتر پرسشنامه گزارش شخصی را عرضه کرده است. مقیاس جایگاه مهار درونی و بیرونی، معروف به مقیاس(I-E) شامل 23 شق انتخاب اجباری[2] است. آزمورینها بادی از زوجهای شقوق ارائه شده. هر زوج را که بهتر از همه اعتقاد آنها درباره ماهیت جهان نشان می دهد. برگزینند (راتر،1966) تعیین اینکه کدامیک اززوجهای شقوق، نامیده مهار درونی و بیرونی است، چندان دشوار نیست.
علاوه بر مقیاس راتر، مقیاسهای دیگری ساخته شده است. یکی از مقیاسها، مقیاس نویکی[3]، مقیاس استریکلند[4] برای کودکان است که یک آزمون 40 ماده ای با اعتبار و پایانی بالاست.
(نویکی، استریکلند،1973،1989)
این آزمون در بیش 70 پژوهش به کار رفته و بیش از 12 زبان خارجی ترجمه شده است. شکلی از این، مقیاس برای بزرگسالان ساخته شده است.(کریمی، 1375)
تمرکز راتر روی متغیرهای درونی از سوی بعضی روانشناسان به عنوان یک نقطه قوت و از سوی دیگر به عنوان یک نقطه صنعت تلقی می شود. منتقدان از جمله بعضی کسانی که طرفدار متغییرهای شناختی هستند معتقدند که راتر خیلی تند رفته است. به عقیده آنان موضوع او آنچنان از رفتارگرایی سنتی دور افتاده است که نمی توان آنرا ابدا یک روش رفتاری تلقی کرد به علت میزان پذیرش راتر از متغیرهای شناختی، روش شناسی او بیش از حد ذهنی به نظر می آید.
پژوهشهای راتر، در حدی که موضوع پژوهش اجازه می دهد، دقیق و کنترل شده است و هرگاه که امکان پذیر باشد. او از مشاهده عینی رفتار مشاهده استفاده می کند. همچنین نظریه او با درجه دقت بالایی تعریف شده اند به طوری که آنها از نظر تجربی بنحوی قابل سنجش است.
تحقیقات انجام شده روی جنبه های مختلف نظریه او تایید این جنبه ها منجر شده است.
مقیاس جایگاه درونی و بیرونی (مقیاسI-E) صدها تحقیق به دنبال داشته و کاربرد گسترده ای فراتر از آزمایشگاه در زمینه های بالینیو آموزشی پیدا کرده است.
به اعتقاد راتر شاید در حوزه سنجش شخصیت است که نظریه یادگیری چشمگیرترین ونظامدارترین کمکها را کرده باشد(راتر1982)
آنچه درمورد نظریه راتر می توان گفت:
این است که در مورد نفوذ قوی و فزاینده او بر روانشناسی امروز هیچ جای تردید نیست(شولتز1991)
طرفداران راتر معتقدند که او مفاهیمی را عرضه کرده است که با اصطلاحاتی روشن و دقیق تعریف شده اند. و با روشهای آزمایشی یا همبستگی قابل سنجش هستند. راتر کوشیده است تا رابطه کاری بین متغیرهای شناختی و تقویت برقرار کند. و به نظریه یادگیری اجتماعی یک محتوای انگیزش قوی داده است.(کریمی 1375)
بیان مساله
بررسی جایگاه مهار درونی و بیرونی با رشته های تحصیلی و رضایت تحصیلی
جایگاه مهار توسط افرادی از جمله راتر مطرح شده و به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میشود.
جایگاه مهار توسط افرادی از جمله راتر مطرح شده و به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم می شود.
جایگاه مهار درونی عبارت است از گروهی که موفقیت و شکستهای خود را به شخص خود (کوشش یا توانایی شخصی) نسبت می دهد. و جایگاه مهار بیرونی عبارت است از گروهی که موفقیتا و شکستهای خود را به عوامل محیطی بیرون از خود (بخت و اقبال و سطح دشواری) نسبت می دهند. و این دو جایگاه مهار نام دارد.(جمالفر 1375)
فردی که دارای جایگاه مهار درونی است، معتقد است که کنترل کافی برای زندگی خود دارد و مطابق همین باور رفتار می کند. تحقیق نشان داده است که آنان در تکلیف خود عملکرد بهتری دارند، کمتر تحت نفوذ دیگران قرار می گیرند. برای مهارتها و پیشرفتهای شخصی خود ارزش والاتری قایلند و نسبت به قرینه های محیطی که می توانند برای هویت رفتار خود از آنها استفاده کنند، هشیار ترند.افراد دارای جایگاه بیرونی نیز دارای ویژگیهایی هستند، آنها معتقدند رفتارها یا مهارتهایشان در تقدیسهایی که دریافت می کنند اثری ندارد. در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایده ای نمی بینند.
آنان به جایگاه مهار زندگی خود، در زمان حال وآینده، باور چندانی ندارد.
در ضمن باید اضافه نمود که افراد دارای جایگاه درونی برای قبول مسئولیت اعمال خود آمادگی بیشتر نسبت به افراد دارای جایگاه مهار بیرونی دارند. تحقیقات مقدماتی حایک از آن است که افراد دارای جایگاه مهار درونی از بهداشت روانی بهتری برخوردارند.(فیروز[5]1976) (کریمی، 1375)
راتر نیز مانند اسکینر و بندورا[6] اعتقاد دارد که بیشتر رفتارها آموختنی است. اما تا این نظر اسکینر، که رفتار صرفا به وسیله عوامل بیرونی شکل داده میشود. مخالف است.
راتر برای تبیین رفتار، به بیرون و درون ارگانیزم، یا هر دو توجه دارد: یعنی هم به تقویتهای بیرونی و هم به فرآیندهای شناختی درونی.
به نظ راتر از آنجا که هر یک از ما در یک زمینه روانشناختی به صورتی یگانه واکنش نشان میدهیم، یک تقویت یکسان ممکن است. برای آن فرد ارزش یکسانی نداشته باشد، به بعبارتی، تجربه های درونی ما در تعیین اثرات تجربه های بیرونی دارای اهمیت فراوانی هستند.
ارزیابیها از نظریه راتر، عمدتا مثبت بوده و از تجربی بودن روش او، و روش عینی بودن مفاهیم ارائه شده او، تمجید شده است. اما گروهی از روانشناسان، کاربرد روشهای ذهنی چون و فنون فرافکن، و دور شدن زیاد و افراطی او از دیدگاه رفتاری، جز نقاط صنعت نظریه راتر قلمداد کرده اند.(کریمی،1375)
اهمیت و ضرورت تحقیق:
اجرای اینگونه تحقیقات که در حیطه تحقیقات بسیاری جا می گیرد از اهمیت فزاینده ای برخوردار است زیرا که پیگیری واضحتری از سازه های روان شناختی را ارائه می دهد و میتوان به شناسائی روابط بین متغیرها، طبقه بندی متغیرها، طبقه بندی روابط کمیت گرایی و در نهایت کسب اهمیت حیاتی برخوردار است. در جامعه افراد با تیمهای شخصیتی متفاوت به چشم می خورند برای شناسایی این تیمها در مراحل زمانی و مکانی، تحقیقاتی به عمل آمده است. و در این پژوهش به بررسی تیمهای شخصیتی با جایگاه مهار(درونی و بیرونی) پرداخته شده تا پیشرفت تحصیلی و شغلی که بهترین شاخه های طبقه اجتماعی افراد جامعه است پی برده شود.
در فرایند رضایت تحصیلی باید بتوان از اقدامات مشاوره ای بهره مند شد تا از این طریق میزان رضایت تحصیلی را افزایش داده و اقدامت موثر و سودمندی را برای افزایش بازده تحصیلی را نجام داد. از آنجائیکه پیچیده گیهای فراوانی در محیط تحصیل به وجود آمده است باید اطلاعات ضروری جهت تحصیلات ارائه گردد و از طریق نارضایتی از تحصیل و محیط تحصیل کاهش یابد تا از این طریق، به جنبه های کاربردی و فرآیند مشاوره دست یافته ولی این وضعیت زمانی امکان پذیر است که شناخت کاملی از ماهیت بنیادی رضایت تحصیلی داشته باشیم و تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی را در آن مورد بررسی قرار داده و بتوان آن را مورد مطالعه قرار داد. و از آنجا که بسیاری از دانشجویان پس از فارق التحصیل شدن، شغل در زمینه رشته تحصیلی خود ندارند یا به اشتغال در زمینه خود نمی پردازند و به عبارتی به رشته تحصیلی علاقه ندارند و از جمله این عاملها سبب از بین رفتن وقت و سرمایه می شود.
پژوهش در این باب یاموضوع، جایگاه مهار درونی و بیرونی افراد را مشخص و رابطه آنها را در زمینه رضایت تحصیلی و شغلی را تعیین می کند. و همین امر رشته و تحصیل معین افراد را انتخاب و برای رشته و تحصیل معین هم انتخاب می شوند تا در کار خود موفق تر باشند.
و...
NikoFile