لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست مطالب
حدود 2000 سال قبل از میلاد گروهی از مردم شمال فلات ایران بخاطر یخبندانهای فصلی و برای بدست آوردن چراگاه های کافی برای دام هایشان، بسوی سرزمین های گرم جنوب مهاجرت کردند. این مردم که آریایی نام داشتند در چند مرحله و بصورت گروه های جداگانه وارد فلات ایران و به تدریج جایگزین ساکنان قبلی شدند.
اقوام آریایی، سرزمینی را که وارد آن شده بودند، ایران یعنی سرزمین آریایی ها نامیدند. گروهی از آریایی ها بنام مادها در غرب، گروهی دیگر بنام پارس ها در جنوب (نزدیک عیلامی ها) و گروه سوم بنام پارت ها در شمال شرقی ایران فعلی سکنی گزیدند.
همانطور که گفته شد، قبل و همزمان با ورود آریایی ها، اقوام دیگری در ایران سکونت داشتند. از این اقوام دارای تمدن (مثل جیرفت و مارلیک و...) آثار اندکی بجا مانده است که باستان شناسان سعی دارند اطلاعات بیشتری درباره آنها بدست آورند.
آریایی ها در ازای کمک به پادشاهان عیلام در جنگ با آشوریان اجازه یافتند تا شهری برای خود بنا کنند؛ به این ترتیب پارسها و مادها با گسترش نفوذ خود به سرزمینی دست یافتند که بعدها به میهن همیشگی آنها تبدیل شد.
در این دوران پیامبری بنام زرتشت میان آریایی ها ظهور کرد. او مردم را به پیروی از اهورامزدا و جنگ با اهریمن (مظهر زشتی و دروغ) دعوت می کرد.
این پیامبر الهی تعلیمات خود را بر سه پایه «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» بنا نهاد و اعتقاد به حیات دوباره (معاد) را در میان پیروان خود تبلیغ کرد.
اعتقادات و اندیشه های زرتشت در گذر زمان در مجموعه ای بنام اوستا گردآوری شده است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *
فرمت فایل :Word (قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه:4
فهرست مطالب :
زندگی نامه زرتشت
فره ی زرتشت
روان زرتشت
تن زرتشت
مقدمه
درین نوشته بگونه ای کوتاه آورده می شود که زرتشت از چه و چگونه ساخته شد و برای چه پا بدین دنیا گذاشت و دلیل مبارزه اش چیست.
از انروز که اهریمن بد نهاد به جنگ با هرمزد آغاز کرد ، شش هزار سال گذشته بود و درین مدت، اهرمن دوبار با (آفات و دیوان و تاریکی و بیماری و درد و نیاز و خشم و دروغ) به جهان هورمزد کمین زده و آب و خاک و گیاه و حیوان و مردم را آزار کرده بود. در سه هزار سال سوم، هورمزد برای رهایی ازین آفت ها ، زرتشت را به این گیتی فرستاد و دین و آیینهای خود را به او سپرد تا مردمان را به سوی نیکی راهبری کند و جهان را به راستی و پاکی و آبادانی از شر و بدیِ اهریمن آزاد گرداند تا پیروزی هورمزد به انجام برسد. در پایان آن سه هزار سال، (رستاخیز) خواهد شد و بدی و زشتی و ناپاکی از میان بر خواهد خاست و دست اهریمن تا ابد از دامان آفریدگان اهورامزدا کوتاه خواهد شد و جهان، پاک و فرِ نخستین را باز خواهد یافت.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:23
تبار و خانواده زرتشت
معنی اسم زرتشت
مقدمه :
ظهور زرتشت
اعتقاد به ظهور آخرین منجی
جایگاه برزخ
تأثیر آئین زرتشت در یهودیان و دین مسیح
نیک و بد در بینش زرتشت
زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرینرنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتیگری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره تاریخ زایش او دیدگاههای فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانستهاند. پس از اعلام پیامبری در سن ۳۰ سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسبشاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نام توربراتور کشته شد.
معنی اسم زرتشت
بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر مینامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده میشود و به صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر میشود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان میگویند. ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید است.
از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز هرکس به خیال خود معنی از برای کلمه زرتشت تصور کردهاست.دینون یونانی آنرا به «ستاینده ستاره» ترجمه کردهاست.آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.انواع و اقسام معنی برای آن درست کردهاند که شرح همه آنها موجب طول کلام خواهد شد.البته اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کردهاست و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کردهاست.شاید هیچکدام درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمدهاست ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شدهاست.
در جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی میدهد و به همان معنی است که امروز در فارسی میباشد.مثل فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را میدهد.[1]
زردشت دهقان زادهای بوده که اصلیت آن به مادها بازمی گردد.پیامهای او به وسیلهٔ سرودههایش که گات یاگاهان نامیده میشوند به مارسیدهاست منابع:تاریخ جامع ادیان
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:28
در فصول مختلف این تحقیق ، نظریات زرتشت در باره مسائل متعدد، به آن گونه که از گاتاها بر
می آید، تجزیه و تحلیل شد. از این بررسی میتوان نتیجه گرفت که هدف اصلی زرتشت تربیت انسان و رشد فضائل عالی و معنوی در اوست. از نظر زرتشت فقط در جامعه انسانهای راست دین که کمک منش نیک و خرد مینوی به فضائل عالی دست یافته و سه عامل ، پندا و گفتار و کردار نیک را سرلوحه زندگی خود قرار دادند ، سعادت و شکوفایی و آرامش میتواند تحقق یابد.
تعالیم زرتشت بر اصولی کاملا عملی بنا شده و او آموزگاری است واقع بین که کمتر به مسائل و مشکلات میپردازد که در توجیه آنها باید به اوهام و ذهن گرایی متوسل شد.
در اینکه پیام ستایش آفرین برای زرتشت می باشد هیچ شکی نیست. کافی است یک نظر سطحی به گاتاها بیاندازیم تا در جهان مسلم آن را بر دیگر معتقدات و مذاهب این منطقه درک کنیم.
در بررسی پیام زرتشت در یافتیم که هدف او دارای دو جنبه فردی و اجتماعی است. از نظر فردی هدف زرتشت تربیت انسانها **** و راست دین است. کسانی که به اندیشه نیک و ضمیر پاک و آرام دست یافته و با انجام اعمال نیک به شکوفایی و پیشرفت جامعه کمک میکنند.
از نظر اجتماعی فعالیت و کوشش راست دینان حکومت خدا را میسر میسازد.
دین زرتشت به وسیله حقایق ابدی خود زنده خواهد ماند. با اعتقاد به اورمزد ایمان و پایداری در مثلث پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک قانون تسلیم نشدنی راستی و درستی، پاداش و کیفر درونی و حیات بعد، پیشرفت و ترقی جهان به سوی تکامل پیروزی نهایی نیکی بر بدی ما ظهور حکومت خدا به همکاری بشر اینها هستند پا بر جا ترین و بزرگترین واقعیت های زندگی که همیشه اعتبار خواهند داشت و اینها هستند عنصر پایداری دین زرتشت .
2- زرتشت به صراحت تاکید میکند که تنها آموزگار او خداوند است. این تصریح برای تمام محققین و پژوهشگران آشکار و روشن است. زیرا در سروده خود نیز به این مطلب اشاره شده است.
این آزادمرد راست دیندر سخت ترین لحظات نیز به جز خداوند، که او را دوست خود می نامد ، اتکا نمی کند و لحظه ای نیز از مبارزه و تشویق مردم به پیکار با ستمگران و زشت سیرتان باز
نمی ایستد. او به جای ناله و ندبه و زاری ، سربلند و استوار طلب روشن ضمیری و دانش و آموزش می نماید، نه مال و جاه و زور و قدرت.
این یک درس شایسته ای است که در سراسر گاتاها تکرار می شود معرف بلندی و روح و عظمت اندیشه و بیان کننده آن است. آنچنان که ملاحظه میشود زرتشت در همه سروده ها چون یک پیرو راستی و منش نیک و پاک ظاهر میشو و پیوسته مردم را به عمل نیک و راستی دعوت میکند. جالب است که در هیچ یک از این فصول پیروی از زرتشت و حتی پیام او مطرح نمی شود آنچه اصل و هدف واقعی است سبط راستی و راست کرداری و پرهیز از ریا و دروغ و فریب است.
ترس از این است که مبدا در انجام وظیفه انسانی خود نا موفق گشته و ماموریت خداوند را در سعادتمند ساختن مردم و آموزش راه راست را به درستی انجام ندهد.
تقاضای او از اهورامزدا چنین است :
یسنا1/46 : چگونه تو را ای مزدا خوشنود توانم ساخت؟
یسنا2/46: من خواستار آن خوشبختی هستم که دوست به دوست ببخشد. بیاموز مرا در پرتو اشا از نیروی وهومن (در پرتوی قانون راستی مرا از نیروی نیک اندیشی و محبت برخوردار ساز)
یسنا3/46: ای مزدا کی بامداد آن روز نیک بختی فراز آید که مردم جهان به سوی راستی و پاکی روی آورند و رستگاری دهندگان بشر با آموزشهای بخردانه و فزاینده و دانش خود مردم را سعادتمند سازند وهومن (مظهر نیک اندیشی و محبت ) به چه کسی روی خواهد آورد. ای هستی بخش من تنها تو را به عنوان آموزگار خود بر گزیده ام .
در این سرود دو چیز جلب توجه میکند :
1- زرتشت خود را معلمی در آغاز حرکت جامعه انسانها به سوی کمال میداند نه پیامبری که تا ابد جهانیان باید گفتار او را به کار ببندند. او از خداوند تقاضای کند که به مردم سعادت وصول به نیک اندیشی و مهر و محبت عطا کند نا آموزشهای بخردانه و شکوفا سازنده آنهایی را که اهل دانش و خردند درک کرده و به سوی راستی و پاکی روی آورند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
فهرست مطالب
شنودی اهورامزدا
« سیمای آموزگار راستی »
سیمای آن وخشور در گاتها :
نیچه چه زیبا او را توصیف می کند:
به خشنودی اهورامزدا
فلسفه آتش در جوهره فرهنگ ایرانزمین
کنکاشی در سیمای وخشور ایران آنگونه که از متون دینی برمی تابد
اشو زرتشت اسپیتمان ، هر گاه این نام را بر زبان جاری میکنم غرور و افتخار سراسر وجودم را می گیرد انگار که گم گشته خود را می یابم و تو گویی آتشی در رگهایم بجای خون جاریست و با بردن این نام در درون وجودم زبانه می کشد و نام او را فریاد میزند... چه بسیار افرادی که در درازای تاریخ در عشق این نام سوختند و چه بسیار مردمانی که با تحمل هزاران رنج کوشیدند این نام عزیز را زنده نگه دارند ، آتش ورهرام زبانه بکش زیرا که ما زنده ایم ، اندیشه مزدیسنی زنده است ، این سرزمین اهورایی زنده است و من زنده ام و می اندیشم...
نخواهی که باشد دلت دردمند دل درد مندان بر آور زبند
ره نیک زرتشت آزاده گیر چه ایستاده ای دست افتاده گیر
سیمای آن وخشور همواره در هاله ای راز آمیز در پس پرده تاریخ ایران و جهان پنهان مانده است، فرزانه ای که از یک سو فرهنگ ودایی و اوستایی را فراز بخشید و از سوی دیگر ، دانشمندان یونانی در پیشگاهش شاگرد وار ، زانو زدند. دامنه دیدگاه های او در درازای تاریخ ، فرهیختگانی چون فردوسی ، حافظ و سهروردی را در بر گرفت و فروزه هایش به گونه ای بس شگفت انگیز در تند باد زمانه همچنان روشنی بخش اندیشمندان ماند. آن نابغه بی همتا که بی شک باید وی را بنیانگزار اخلاقیات، فلسفه، عرفان، و حتی شعر بشمار آورد. وی از دانش و بینش چنان ژرفی برخوردار بود که جهان شرق تا غرب همه جا او را حکیم خوانده اند. از فیساغورس تا افلاتون تا هگل و نیچه ، ستایشگر وی بودند. اما براستی او کیست؟ آیا همان انسان سخت کوشی است که گاتها بما نشان می دهد؟ مردی که با تحمل سختی ها و مرارتهای فراوان در راه بیدار کردن وجدان خفته مردمان جهان قدم بر می دارد، همان پولاد مردی که یک تنه با سیاهی جهل و پندارهای اهریمنی به پیکار بر میخیزد و آتش خرد گرائی را در اندیشه انسانها فروزان میکند.
زندگی راستین پیامبران را همیشه هاله ای از استوره فرا می گیرد هر چند در خلال استوره ها ،حقیقت های فراوانی نهفته است. افسانه ها به تدریج برگرد زندگی نامه واقعی حلقه می زنند و کم کم زندگی اساطیری را می سازد.این شکل گیری ممکن است در همان دوران زندگی پیامبر و یا در سالهائی نه چندان دور از زمان او یا در سده های بعدتر انجام گرفته باشد زندگی نامه اشو زرتشت نیز چنین مراحلی را گذرانده است.
استوره داستانی است سرشار از نمادهای آیینی و رمزی ، بویژه نمایه های کیهانی. برای نمونه ماه و خورشید و ستارگان و دیگر چهره های جهان هستی ،به سان انسان در می آیند و در پهنه پندارها ، به نقش آفرینی می پردازند. گاهی هم به گونه ای وارونه، این انسانهای زمینی هستند که به سیمای نیروهای آسمانی نمودار میشوند. تا کنون هیچ چهره ای مانند اشو زرتشت اینچنین سرشار از استوره پردازی نبوده است.
سیمای اشو زرتشت در بخشهای گوناگون اوستا و نامه های پهلوی :
زرتشت پاک دیو ستیز... نیرومند ترین، دلیرترین،تخشاترین،چالاکترین و پیروزترین آفریدگار [یسنای 9 بند 15 و 13] که در جهان خواستار راستی شد [ یسنای 24 بند 5] رد (راهبر) جهان استومند (مادی) [آبان یشت 89] نگاهبان مردمان [تیر یشت 44].
نخستین کسی که نیک اندیشید ، نیک سخن گفت ،نیک رفتار کرد . نخستین آتوربان ،ارتشتار،برزیگر ستورپرور، نخستین کسی که بیاموخت و بیاموزاند.نخستین کسی که ستور (جانداران) را، اشه را، مانترای ورجاوند را و فرمانبرداری از آن را،شهریاری مینوی را ،و همه نهاد های نیک مزدا آفریده را که از آن اشه است،برای خود پذیرفت و دریافت... نخستین کسی که از دیو روی گردانید و مردمان را بالانید. نخستین کسی که در جهان استومند (اشم وهو..) را خواند دیوان را نفرین کرد و خستو (معترف) شد که مزداپرست،زرتشتی،دیو ستیز و اهورائی کیش است.اوست نخستین کسی که در جهان استومند ،سخنی را که در دین اهورا به زیان دیوان است، برخواند. اوست پهلوان سراسر زندگی خوش و نخستین آموزگار سرزمین ها، به دستیاری او ، همه مانترای ورجاوند که در سرود (اشم وهو) ست آشکار شد. اوست رد جهانی و مینوی گیتی. اوست ستایشگر اشه که بزرگترین و بهترین و نیکوترین نهاد است .اوست پیام آور دینی که بهترین همه دینهاست... نیک خواهترین ، شکوهمند ترین،فرهمندترین،برازنده ترین ستودنی، به نیایش:سزاوارترین،بهترین شهریارآفریدگان،شایسته ترین آفریده ای که خشنودی وی خواسته شود [فروردین یشت 88 تا 91 و 152] .
که دینی اندیشید ،دینی سخن گفت و دینی رفتار کرد...پیش از او آشکارا دیوان در این زمین در گردش بودند. آشکارا کامروا می شدند، آشکارا زنان را از مردان می ربودند و زاری کنندگان را می آزردند [ اشتاد یشت 79 و 80].
زرتشت درویشان را پرستاری کرد... هرگز دیوها در گفتار زرتشت ستوده نشدند[گزیده های زاتسپرم 31].