مطلبی که ایران را از سایر سرزمین های اسلامی متمایز می کند، این است که اسلام بخوبی و با یک پیوند نمادین با معماری ایران درمی آمیزد و به نوعی اسلام و معماری ایران درجهت یک کمال گرایی دوجانبه حرکت می کنند. معمار ایرانی بعد از اسلام دو نگرش رادر ذهن دارد
:
الف- میراث معماری کهن ایران، ب- تعالیم اسلام که به نوعی در همه ابعاد زندگی متجلی می شود. یکی از خلاقیت های معمار ایرانی این است که این دو را بخوبی با هم ترکیب می کند. فنون و سنن ایرانی را به یاد دارد، ولی همواره آنچه اسلام بیان می دارد، به صورت حقیقتی زیبا در دل او رخنه کرده و افق های تازه ای در دید او ایجاد کرده است، همچون حرکت از کثرت به وحدت، تصویر بهشت و ... . به صورت دیگر می توان گفت اسلام معماری ایران را چندبنیانی می کند. یک اثر چند بنیانی دارای دو دسته ارزش است؛ یک دسته ارزش های ذاتی اثر است که هنگام تولد با خود آورده و دیگری دسته ارزش هایی است که طی سده ها با ارزش های اولیه ممزوج شده است. این مطلب را در مسجد شیخ لطف الله اصفهان در نظر بگیرید: رعایت تناسبات در داخل گنبد، مقیاس مطبوع در خارج از گنبد، حل استادانه چرخش از میدان به طرف داخل مسجد و ... ارزش های ذاتی اثر هستند. ارزش های ویژه دیگری که این اثر را چندبنیانی می کند، سمبولیسم و نمادگرایی موجود در مسجد است، چه به صورت فرم ها و چه به صورت نقش ها.
از زاویه نظام معنا که بنگریم تاثیری که اسلام بر ایران می گذارد در واقع تزریق یک روح و حس درونی جدید به بنای ایرانی است که معمار ایرانی که درونش با اسلام ممزوج شده است، با به کارگیری یکسری مفاهیم اسلامی همچون بازگشت به اصل کثرت به وحدت و ... و به کارگیری یکسری آرایه های نمادین، چنین فضایی را خلق کرده است و به جرات می توان گفت که معمار ایرانی - اسلامی در هنگام خلق بناهای اینچنین همواره یک حقیقت با عنوان مبدا آفرینش را با خود به همراه داشته است و این رمزپردازی در بناهای اسلامی همان چیزی است که معماری اسلامی ایران نامیده می شود؛ ترکیب روح اسلام با یک معماری دیرینه