دانلود مقاله آسیبهای زانو

 

 

 

به طور گلی عوامل متعددی به مفصل زانو آسیب می رسانند؛اما دو عامل که شایعترین ،عبارتنند از :
1. ضربه (تروما)
2. استفاده نادرست و مفرط از مفصل
1 -ضربه:در ضایعات ناشی از ضربه (تروماتیک) همواره عوامل خارجی نظیر چرخشهای ناگهانی زانو در حین راه رفتن ،سقوط از پلکان ،افتادن روی زمین ،تصادف و برخورد در حین فعالیتهای ورزشی عامل ایجاد ضایعات زانو هستند .این کروه طیف وسیعی از آسیبها ،از جمله کشیدگی خفیف رباطها تا پارگی کامل آنها ،پارگی مینیسک و شکستگی استخوانها را شامل می شود. مهمترین نشانه های ضایعات مذکور ،درد ،تورم و محدودیت حرکات زانو است.
2 -استفاده نادرست و مفرط از مفصل:روندایجاد چنین ضایعاتی تدریجی است ؛بنابراین نشانه های آنها در مراحل اولیه بسیار خفیف و گذرا است و به مرور زمان شدت می یابد .در مراحل ابتدایی ،درد تنها نشانه است و در صورت تداوم فعالیتهای نادرست شدت آن افزایش می یابد .مراحل بعدی ،تورم و ناتوانی حرکتی نیز بر مشکلات بیمار افزوده می گردد.
ضایعات ناشی از کار مفرط در هر سنی و هر جنسی دیده می شود و عواملی مانند عدم تعادل مکانیکی عضلات ،خستگی ،محدودیت حرکت مفاصل و فعالیتهای نادرست در ایجاد آن تقش دارند .برای نمونه می توان به بیماری آرتروز اشاره کرد که در نتیجه فشارهای مکرر و تدریجی که در سراسر طول عمر به مفصل وارد می شود ایجاد می گردد و ناتوانی بیمار را در پی دارد .شایان ذکر است که عدم فعالیت فیزیکی نیز به دلیل اختلالاتی که در تغذیه مفصل ایجاد می کند ،موجب تضعیف و تخریب غضروف در هر سنی می شود.همچنین ورزشکارانی که تمرینات شدیدورزشی انجام می دهند ،به علت فشارهای شدید و مکرر دچار «نشانگان کار مفرط »می گردند.به بیان دیگر ،استفاده زیاد و نادرست و یا عدم استفاده در ایجاد این ضایعه موءثر است.
توجه:در بعضی مواقع وجود درد در برخی نواحی مانند پشت ،کمر و مفصل ران ،از زانو نشات می گیرد بدون آنکه ضایعه ای در زانو وجود داشته باشد.
آسیب های زانو ( نرم غضروفی کشکک )

 

تعریف : درد زیاد در پشت کشکک . درد به آهستگی شروع و آنگاه پیشرفت می کند . این بیماری در افراد جوان و فعال از لحاظ سلامتی ورزشی به وجود می آید و در محدوده سنی 12 تا 35 سالگی شایع است و شیوع آن درزنان دو برابر مردان می باشد . این بیماری شایع ترین مشکل زانو برای ورزشکاران به شمار می رود .
علائم و نشانه ها :
• کوفتگی و درد ناحیه اطراف یا زیر کشکک مخصوصا" طرف داخل . علائم با راه رفتن یا دویدن در سطوح شیب دار ، چمباتمه زدن و پریدن شدیدتر می شوند .
• احساس خالی شدن زیر زانو .
• احساس تجمع مایع در داخل مفصل ( بعضی اوقات ) .
علل و عوامل خطر ساز:
• عدم تعدل عضلانی یا فشار روی زانو که کشکک را به خارج از مسیر طبیعی خود بکشد .
• ضربه مستقیم به کشکک .
• ضایعه ناشی از خم شدن کامل زانو همانند چمباتمه زدن و دو زانو نشستن .
• ایجاد حالت غیر طبیعی به طور مادرزادی در زانو
• فشار بیش از حد روی زانو که در هر ورزش دویدنی می تواند رخ دهد . مثلا" دوهای نرم ، دوهای سرعتی ، فوتبال ، .... .
نحوه پیشگیری :
• قبل ازآن که مسابقه یا فعالیت بدنی شدید را آغاز کنید ، عضلات ران و لگن را تقویت نموده و انعطاف پذیری و استقامت بدن را افزایش دهید .
• از چمباتمه زدن به طور کامل یا فعالیتهای که کشکک را تحت فشار قرار می دهد ، خودداری کنید .
• از بانداژ کردن زانو هنگام کارهای سنگین مثل کار با وزنه اجتناب ورزید . زیرا این بانداژ فشار روی زانو را افزایش می دهد .
حال با شناخت علائم و نشانه ها و فهمیدن این آسیب چه باید کرد ؟ طبیعتا" به پزشک مراجعه نمایید و یکسری درمان در منزل نیز توصیه شده که به قرار زیر است :
• استراحت ضروری است .
• روی زانو ننشسته و یا ازپله ها بالا نروید مگر زمانی که مجبور باشید .
• از کیسه یخ 3 یا 4 بار و هر بار به مدت 10 دقیقه در روز استفاده کرده و آن را به مدت 3 یا 4 روز ادامه دهید .
• بعد از پایان دوره سرما درمانی از گرما درمانی استفاده کنید . برای این منظور می توانید از لامپهای حرارتی ، کیسه های آب گرم ، بالشتک یا حفاظهای گرمایی و روغنهای گرمایی استفاده کنید .
رژیم غذایی :
غذای متعادل شامل پروتئین اضافی نظیر گوشت ، ماهی ، مرغ ، پنیر ، شیر و تخم مرغ مصرف کنید .
اختلالات و آسیب های زانو در محیط کار
ایسکانیوز: بر طبق تحقیقات انجام شده 6/4 درصد افراد بالای 18 سال از درد زانو شکایت دارند
پارگی تاندون آشیل بطور معمول در افراد جوان و فعال و سالم 30 الی 50 ساله که هیچ سابقه ای از درد مچ یا پا نداشته اند رخ می دهد. اغلب پارگی های تاندون آشیل 2-1
اینچ بالاتر از محل اتصال آن به استخوان پاشنه پا ایجاد می شود و فقط در تنیسورها است که امکان پارگی زرد پی آشیل در محل اتصال آن به عضله پشت ساق زیاد است.
عدم آمادگی کامل بدنی, سن بالا و کشش بیش از حد اعمال کردن بر روی عضله پشت ساق از علل مهم خطر برای ایجاد پارگی تاندون آشیل می باشند اما شایعترین رخدادی که سبب پارگی آشیل می گردد اعمال نیروی کششی بر روی پایی است که در محل مچ به سمت عقب خم شده است. مثل شروع استارت دو های سرعت 100 متر. البته پارگی و آسیب زردپی آشیل می تواند در اثر اعمال ضربه مستقیم به آن نیز رخ دهد.
فرکانس
میزان شیوع پارگی تاندون آشیل مشخص نیست اگر چه در مردان شایعتر از زنان است و در دهه های 3 تا 5 زندگی هم شیوع بیشتری دارد.
آناتومی کاربردی
زردپی آشیل بزرگترین و قوی ترین تاندون بدن انسان است. طول این تاندون در حدود 15 سانتی متر است و ادامه تاندونی عضله سه سر پشت ساق محسوب می گردد. تاندون آشیل باید زاویه حدود 30 درجه به استخوان پاشنه پا اتصال می یابد. خونرسانی آن از انتهای عضلانی آن و نیز از عروقی که از استخوان پاشنه به آن وارد می شوند تامین می گردد. 6-2 سانتی متری انتهای تحتانی آن عروق خونی ندارد و از قسمت محیطی و به طریقه انتشار تغذیه می شود و همین بخش بدون عروق است که در تمرینهای مداوم
و فشارهای مختلف به سبب کمبود خونرسانی می تواند دچار آسیب دیدگی و پارگی شود.
بیومکانیک ویژه ورزش
عمل عضله سه سر پشت ساق که تاندون آشیل آنرا به استخوان پاشنه پا اتصال می دهد خم کردن زانو و خم کردن به عقب مچ پا ( پلانتار فلکسیون ) است. خم شدن به عقب مچ پا در حرکات ورزشی اهمیت زیادی دارد مثل دویدن, پریدن و ایستادن و بالا رفتن از جایی مثل کوهنوردی . در خلال دویدن فشارهای معادل 10 برابر وزن بدن بر روی تاندون آشیل وارد می آید که اگر آسیب قبلی در آن وجود داشته باشد مستعد آسیب مجدد خواهد بود.
شرح حال
• فرد آسیب دیده معمولاً بیان می کند که احساس پاره شدن چیزی در پشت پا داشته و بدنبال آن دچار درد شدیدی شده است.
• شاید بیان کند که در اثر اصابت ضربه و یا بازشدن ناگهانی پا در وضعیتی که مچ پا به عقب خم بوده این درد ایجاد شده است.
• امکان دارد که قبل از این درد شدید قبلاً‌ در هنگام ورزش دچار درد خفیف پشت مچ پا می شده که اگر این امر را بیان کند نشانه آسیب قبلی یا زمینه ای تاندون آشیل مثل التهاب آن وجود دارد. که در زمینه این آسیب قبلی حال دچار پارگی تاندون شده است.
• سابقه ای از تزریق داخل تاندونی استروئیدها که می تواند سبب ضعف تاندون شود هم باید پرسیده شود.
• فرد بیان می کند که نمی تواند روی انگشتان پا بایستد یا از روی زمین بلند شود یا اینکه بدود.
• باید پرسیده شود که آیا قبلاً‌ هم در همین پا دچار پارگی شده است یا خیر.

 

معاینه
• باید تمام طول عضله سه سر پشت ساق و تاندون آشیل معاینه و لمس شود و به هر گونه تورم حساسیت در لمس و نقص و فقدان تاندونی توجه گردد.
• فرد در خم کردن مچ پا به عقب در برابر مقاومت دست ما ناتوان است.
• انجام تستهای تخصصی مثل : Hyper dorsiflexion و Thompson test و O’Brien needle test .
علل پارگی تاندون آشیل
ریسک فاکتورهای پارگی تاندون آشیل عبارتند از :
1- ورزش کردن ناپیوسته و گاهگاهی
2- سن بین 50-30 سال
3- پارگی یا آسیب قبلی تاندون آشیل
4- تزریق قبلی استروئید داخل تاندون
5- تغییر شدید در میزان تمرین یا شدت تمرین.
6- شرکت در فعالیتهای جدید که در آنها مهارت کافی نداریم.
بررسی های تصویری
• رادیوگرافی مچ پا می تواند تورم بافت نرم , کلسیفیکاسیون و کندگی همزمان بخشی از استخوان پاشنه پا را نشان دهد. رادیوگرافی برای رد کردن اختلالات استخوانی و شکستگی های همراه بسیار مفید است.
• MRI و سونوگرافی برای تایید تشخیص کمک می کنند اما اهمیت این روش در پارگی های جزئی تاندون آشیل است که در رادیوگرافی دیده نمی شود.
• سونوگرافی ساده, سریع, ارزان و قابل تکرار است و با معاینه دینامیک می توان ضخامت تاندون و میزان فاصله خالی در اثر پاره شدن را تشخیص داد. اما بشدت وابسته به شخصی است که آنرا انجام می دهید.
• MRI برای تشخیص پارگی های جزئی تاندون بسیار حساس است. همچنین برای تغییرات تخریبی مزمن تاندون, التهاب غلاف تاندونی, پارگی کامل آشیل و ضخیم شدگی تاندون تشخیصی است. اما بررسی دینامیک با آن امکانپذیر نبوده و نیز گران است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   11 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله آسیبهای زانو


دانلود مقاله منظور از جهان اول ، جهان دوم و جهان سوم چیست

 

 


مردم معمولاً وقتی می‌خواهند درمورد فقیرترین کشورهای جهان حرف بزنند، از آنها با عنوان جهان سوم یاد می‌کنند و تصور می‌‌کنند که همه منظورشان را متوجه می‌شوند. اما وقتی از آنها بپرسید اگر جهان سوم وجود دارد، جهان دوم و اول چطور، پاسخ قانع‌کننده‌ای دریافت نمی‌کنید. خیلی‌های دیگر هم از این واژه‌ها برای درجه‌بندی وضعیت پیشرفت کشورها استفاده می‌کنند، اینطور که جهان اول در بالاترین درجه و پس از آن جهان دوم و در آخر جهان سوم. اما همه اینها بی‌مفهوم است.
برای اینکه این سوءتعبیرات از میان رود، قصد داریم اطلاعات لازم در این زمینه را برایتان فراهم کنیم.
استفاده از واژه‌های جهان اول، دوم و سوم نوع از مُدافتاده جهان از دیدگاه جغرافیای سیاسی در زمان جنگ سرد است.
جهان اول، دوم و سوم هیچ تعریف دقیق و مشخصی ندارند. در زیر به توضیح OWNO از این واژه‌ها اشاره می‌کنیم.
چهار جهان
بعد از جنگ‌جهانی دوم، جهان به دو بلوک و حوزه نفوذی بزرگ با دیدگاه‌های متضاد درمورد دولت و جامعه سیاسی تقسیم شد:
۱- بلوک کشورهای دموکراتیک-صنعتی در حوزه نفوذی امریکایی که جهان اول نام گرفتند.
۲- بلوک شرق یا کشورهای کمونیست-سوسیالیست که جهان دوم نام گرفتند.
۳- سه چهارم باقیمانده از جمعیت دنیا، کشورهایی بودند که با هیچیک از این دو بلوک همردیف نبودند و ازاینرو جهان سوم نام گرفتند.
۴- واژه جهان چهارم که در دهه هفتاد ابداع شد، به ملت‌های ناشناخته‌ (نهادهای فرهنگی) از افراد بومی، ملت‌های جهان اولی که در داخل یا سراسر مرزهای دولت ملی زندگی می‌کردند، اطلاق می‌شد.
ابتدا مدل سه جهان وجود داشت
ریشه این واژه‌ها مشخص نیست. در سال ۱۹۵۲، آلفرد ساوی (Alfred Sauvy)، متخصص آمارشناسی فرانسوی، مقاله‌ای نوشت که در آن جهان سوم را با دولت سوم مقایسه می‌کرد. سایر منابع ادعا می‌کنند که چارلز دو گال (Charles de Gaulle) واژه جهان سوم را ابداع کرد. اما ….
تعاریف
واژه “جهان اول” به کشورهای پیشرفته، سرمایه‌دار (کاپیتالیست) و صنعتی گفته می‌شود، تقریباً بلوک‌ کشورهای هم‌ردیف با ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم با علایق و دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادی تقریباً یکسان: امریکای شمالی، اروپای غربی، ژاپن و استرالیا.
“جهان دوم” به کشورهای کمونیست-سوسیالیست سابق، کشورهای صنعتی (سابقاً بلوک شرقف حوزه نفوذی اتحاد جماهیر سوسیالیست شوروی)، امروزه روسیه، اروپای شرقی (مثل لهستان) و برخی کشورهای ترک (مثل قزاقستان) و همچنین چین، اطلاق می‌شود.
“جهان سوم” سایر کشورهایی است که امروز تقریباً کشورهای درحال توسعه افریقا، آسیا و امریکای لاتین را در بر می‌گیرد.
واژه جهان سوم شامل کشورهای سرمایه‌دار (مثل ونزوئلا) و کمونیست (مثل کره شمالی) و بسیار ثروتمند (مثل عربستان) و بسیار فقیر (مثل مالی) نیز می‌شود.
کشورهای جهان سوم براساس فاکتورهای مختلفی دسته‌بندی شده‌اند: حقوق سیاسی و آزادی‌های مدنی، درآمد ناخالص ملی و فقر کشورها، رشد انسانی کشورها و آزادی اطلاعات در داخل کشور.

 

 

 


چه چیز باعث می‌شود کشوری جهان سومی باشد؟
باوجود تعاریفی که مدام در حال تغییر هستند، مفهوم جهان سوم کشورهایی را تعریف می‌کند که از مرگ‌ومیر بالای نوزادان، رشد اقتصادی پایین، فقر بالا، استفاده ضعیف از منابع طبیعی و اتکای شدید بر کشورهای صنعتی رنج می‌برند. اینها کشورهای درحال توسعه و از نظر تکنولوژیکی کمتر پیشرفته آسیا، افریقا، اقیانوسیه و امریکای لاتین هستند.کشورهای جهان سوم معمولاً از نظر اقتصادی به کشورهای پیشرفته یا توسعه‌یافته متکی هستند و عموماً بعنوان دولت‌هایی فقیر و بی‌ثبات که رشد جمعیت، بی‌سوادی و مرگ‌ومیر بالا دارند شناخته می‌شوند. یک عامل مهم نبود طبقه متوسط است—میلیون‌ها نفر در طبقه اقتصادی پایین و یک جمعیت بسیار کم از طبقه بالا که کنترل ثروت و منابع کشور به دست آنهاست. اکثر کشورهای جهان سوم بدهی‌های خارجی بسیار بالایی نیز دارند.
چرا گرین‌لند یک کشور جهان سوم است؟
در زمان مدل سه جهان، گرین‌لند از تجارت بین المللی محروم شده و دانمارک انحصاری شدید بر تجارت گرین‌لند اعمال می‌کرد و فقط دادوستدی ضعیف با اسکاتلند را مجاز می‌دانست. در طی دهه پنجاه و شصت، دولت دانمارک یک برنامه شهرنشینی و نوسازی ارائه کرد که هدف ایجاد یک محیط اقتصادی شهری در گرین‌لند را با گسترش دادن شهرهای ساحلی دنبال می‌کرد. افرادیکه در شهرک‌های کوچک اطراف زندگی می‌کردند، محل سکونت خود را تغییر داده و به سرعت خانه‌‌سازی کردند و مشاغل ماهیگیری نوین معرفی شد.
چرا کشور ثروتمند عربستان یک کشور جهان سوم است؟
براساس مدل قدیمی سه جهان، عربستان سعودی نه هم‌ردیف با ایالات متحده بود و نه بخشی از بلوک اتحاد شوروی یا بلوک شرق. ذخائر نفت عربستان سعودی در سال ۱۹۳۸ کشف شد و پیشرفت برای بهره‌برداری از این ذخائر در سال ۱۹۴۱ آغاز گشت. تا آن زمان عربستان سعودی کشوری با فرهنگ قومی و قبیله‌ای عربی بود و حتی امروز کشوری بسیار پیرو سنت قدیم و محافظه‌کار است که حکومت پادشاهی دارد. ابراز عقیده عمومی درمورد مسائل سیاسی و اجتماعی داخلی نهی می‌شود. هیچ سینما یا تئاتری در این کشور وجود ندارد. هیچ سازمانی مثل حزب‌های سیاسی یا اتحادیه‌های کارگری در این کشور وجود ندارد.

 

 

 


جهان سوم اصطلاحی‌ست که در نیمهٔ دوم قرن بیستم در اشاره به کشورهای توسعه‌نیافته از نظر اقتصادی[نیازمند منبع]و کشورهایی که در جهان اول و جهان دوم قرار نمی‌گیرند، به کار می‌رفت.
اگرچه در مورد مناسبت این نام تردیدها و بحث هایی در میان است، اما برخی از کشورهای جهان سوم به ویژه اعضای جنبش عدم تعهد از کاربرد این نام استقبال کرده‌اند.
پیشینه
جهان سوم و پایگاه سوم تعابیری بودند که در سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ در فرانسه رایج شدند. پیتر ورسی در آوریل ۱۹۴۹ به استفاده کلود بورده از این اصطلاح اشاره کرده است. اما ژوزف لاو معتقد است ریشه این واژه را باید در اصطلاح موقعیت سوم (به اسپانیایی: Dritte-position) جست. کلمه‌ای که خوان پرون آن را در ۱۹۴۹ به کار برد. ژوزف لاو کاربرد عام جهان سوم را نیز به مربوط به دوران پس از کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ می‌داند.
کاربرد امروزین این واژه به آلفرد ساووی جمعیت نگار و تاریخ دان فرانسوی نسبت داده می‌شود که در ۱۴ اوت ۱۹۵۲ در مقاله‌ای در مجله ابزرواتور از این واژه برای نامگذاری کشورهای توسعه‌نیافته و درحال توسعه‌ای که خارج از دو بلوک قدرت قرار داشتند، استفاده کرد.[۱]

 

پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد جهان به دو بلوک یا دو جهان شرق و غرب تقسیم شد. کشورهای دیگر که غالبا توسعه نیافته بودند و در قالب هیچ کدام از این دو جهان نمی گنجیدند به جهان سوم معروف شدند. برخی از این کشورها چون خود را به هیچکدام از دو بلوک متعهد نمی دانستند نام کشورهای غیر متعهد را بر خود نهادند.[نیازمند منبع] در محافل آکادمیک بیشتر از اصطلاحات کشورهای جنوب، در حال توسعه و توسعه نیافته در اشاره به کشورهای جهان سوم استفاده می‌شود.[نیازمند منبع]

 

انتقادها
این اصطلاح مورد انتقاد تعدادی از سوسیالیست‌ها از جمله قوام نکرومه رئیس جمهور و رهبر جنبش استقلال‌طلب غنا و فرانتس فانون نظریه‌پرداز فرانسوی-الجزایری رو به رو شده است.
مائو تسه تونگ نیز در ۱۹۷۲ طبقه بندی دیگری را در این مورد ارائه داد. او در نظریه خود که معروف به سه جهان است، آمریکا و شوروی را به عنوان دو قدرت امپریالیستی در جهان اول قرار داده و ژاپن، اروپای غربی، کانادا و کشورهای تجدیدنظر طلب اروپای شرقی (مانند یوگسلاوی و آلبانی) را جهان دوم دانسته و آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا را جهان سوم نام می‌دهد.

 

 

 

 

 


آیا می دانید تفاوت کشورهای جهان اول و دوم وسوم چیست؟
مردم درمورد فقیرترین کشورهای جهان با عنوان جهان سوم یاد می‌کنند اما وقتی از آنها بپرسید اگر جهان سوم وجود دارد، جهان دوم و اول چطور، پاسخ قانع‌کننده‌ای دریافت نمی‌کنید. خیلی‌های دیگر هم از این واژه‌ها برای درجه‌بندی وضعیت پیشرفت کشورها استفاده می‌کنند، اینطور که جهان اول در بالاترین درجه و پس از آن جهان دوم و در آخر جهان سوم. اما باید بدانید که همه ی اینها بی‌مفهوم است. برای اینکه این سوءتعبیرات از میان رود، قصد داریم اطلاعات لازم در این زمینه را برایتان فراهم کنیم.
استفاده از واژه‌های جهان اول، دوم و سوم نوع از مُدافتاده جهان از دیدگاه جغرافیای سیاسی در زمان جنگ سرد است.
در زیر به توضیح OWNO از این واژه‌ها اشاره می‌کنیم:

 

چهار جهان
بعد از جنگ‌جهانی دوم، جهان به دو بلوک و حوزه نفوذی بزرگ با دیدگاه‌های متضاد درمورد دولت و جامعه سیاسی تقسیم شد:
۱- بلوک کشورهای دموکراتیک-صنعتی در حوزه نفوذی امریکایی که جهان اول نام گرفتند.
۲- بلوک شرق یا کشورهای کمونیست-سوسیالیست که جهان دوم نام گرفتند.
۳- سه چهارم باقیمانده از جمعیت دنیا، کشورهایی بودند که با هیچیک از این دو بلوک همردیف نبودند و ازاینرو جهان سوم نام گرفتند.
۴- واژه جهان چهارم که در دهه هفتاد ابداع شد، به ملت‌های ناشناخته‌ (نهادهای فرهنگی) از افراد بومی، ملت‌های جهان اولی که در داخل یا سراسر مرزهای دولت ملی زندگی می‌کردند، اطلاق می‌شد.
ابتدا مدل سه جهان وجود داشت
ریشه این واژه‌ها مشخص نیست. در سال ۱۹۵۲، آلفرد ساوی (Alfred Sauvy)، متخصص آمارشناسی فرانسوی، مقاله‌ای نوشت که در آن جهان سوم را با دولت سوم مقایسه می‌کرد. سایر منابع ادعا می‌کنند که چارلز دو گال (Charles de Gaulle) واژه جهان سوم را ابداع کرد. اما ….
تعاریف
واژه “جهان اول” به کشورهای پیشرفته، سرمایه‌دار (کاپیتالیست) و صنعتی گفته می‌شود، تقریباً بلوک‌ کشورهای هم‌ردیف با ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم با علایق و دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادی تقریباً یکسان: امریکای شمالی، اروپای غربی، ژاپن و استرالیا.
“جهان دوم” به کشورهای کمونیست-سوسیالیست سابق، کشورهای صنعتی (سابقاً بلوک شرقف حوزه نفوذی اتحاد جماهیر سوسیالیست شوروی)، امروزه روسیه، اروپای شرقی (مثل لهستان) و برخی کشورهای ترک (مثل قزاقستان) و همچنین چین، اطلاق می‌شود.
“جهان سوم” سایر کشورهایی است که امروز تقریباً کشورهای درحال توسعه افریقا، آسیا و امریکای لاتین را در بر می‌گیرد.
واژه جهان سوم شامل کشورهای سرمایه‌دار (مثل ونزوئلا) و کمونیست (مثل کره شمالی) و بسیار ثروتمند (مثل عربستان) و بسیار فقیر (مثل مالی) نیز می‌شود.
کشورهای جهان سوم براساس فاکتورهای مختلفی دسته‌بندی شده‌اند: حقوق سیاسی و آزادی‌های مدنی، درآمد ناخالص ملی و فقر کشورها، رشد انسانی کشورها و آزادی اطلاعات در داخل کشور.
چه چیز باعث می‌شود کشوری جهان سومی باشد؟
باوجود تعاریفی که مدام در حال تغییر هستند، مفهوم جهان سوم کشورهایی را تعریف می‌کند که از مرگ‌ومیر بالای نوزادان، رشد اقتصادی پایین، فقر بالا، استفاده ضعیف از منابع طبیعی و اتکای شدید بر کشورهای صنعتی رنج می‌برند.
اینها کشورهای درحال توسعه و از نظر تکنولوژیکی کمتر پیشرفته آسیا، افریقا، اقیانوسیه و امریکای لاتین هستند. کشورهای جهان سوم معمولاً از نظر اقتصادی به کشورهای پیشرفته یا توسعه‌یافته متکی هستند و عموماً بعنوان دولت‌هایی فقیر و بی‌ثبات که رشد جمعیت، بی‌سوادی و مرگ‌ومیر بالا دارند شناخته می‌شوند.
یک عامل مهم نبود طبقه متوسط است—میلیون‌ها نفر در طبقه اقتصادی پایین و یک جمعیت بسیار کم از طبقه بالا که کنترل ثروت و منابع کشور به دست آنهاست. اکثر کشورهای جهان سوم بدهی‌های خارجی بسیار بالایی نیز دارند.
چرا گرین‌لند یک کشور جهان سوم است؟
در زمان مدل سه جهان، گرین‌لند از تجارت بین المللی محروم شده و دانمارک انحصاری شدید بر تجارت گرین‌لند اعمال می‌کرد و فقط دادوستدی ضعیف با اسکاتلند را مجاز می‌دانست. در طی دهه پنجاه و شصت، دولت دانمارک یک برنامه شهرنشینی و نوسازی ارائه کرد که هدف ایجاد یک محیط اقتصادی شهری در گرین‌لند را با گسترش دادن شهرهای ساحلی دنبال می‌کرد. افرادیکه در شهرک‌های کوچک اطراف زندگی می‌کردند، محل سکونت خود را تغییر داده و به سرعت خانه‌‌سازی کردند و مشاغل ماهیگیری نوین معرفی شد.
چرا کشور ثروتمند عربستان یک کشور جهان سوم است؟
براساس مدل قدیمی سه جهان، عربستان سعودی نه هم‌ ردیف با ایالات متحده بود و نه بخشی از بلوک اتحاد شوروی یا بلوک شرق. ذخائر نفت عربستان سعودی در سال ۱۹۳۸ کشف شد و پیشرفت برای بهره‌برداری از این ذخائر در سال ۱۹۴۱ آغاز گشت. تا آن زمان عربستان سعودی کشوری با فرهنگ قومی و قبیله‌ای عربی بود و حتی امروز کشوری بسیار پیرو سنت قدیم و محافظه‌کار است که حکومت پادشاهی دارد. ابراز عقیده عمومی درمورد مسائل سیاسی و اجتماعی داخلی نهی می‌شود. هیچ سینما یا تئاتری در این کشور وجود ندارد. هیچ سازمانی مثل حزب‌های سیاسی یا اتحادیه‌های کارگری در این کشور وجود ندارد.
بر هم خوردن طبقه بندی
پیوستن کشورهایی چون ژاپن و کره جنوبی و برزیل به روند توسعه غربی ، روی آوردن چین به مناسبات بازار آزاد و انگیزه های استقلال طلبانه در چکسلواکی، لهستان و آلمان شرقی و سپس فروپاشی شوروی باعث به هم خوردن این تعاریف شد.
در این مقطع نظریه فرانسیس فوکویاما تحت عنوان "پایان تاریخ" کشورها را همه در روندی رو به لیبرال دموکراسی طبقه بندی کرد و اصطلاح جهان سوم به کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه تغییر یافت. در این بین اصطلاح جهان سوم هم تغییر ماهیت یافت و تبدیل به یک ناسزای سیاسی شد.
کم سوادی، برخوردهای فاقد جهت گیری علمی و متعصبانه ، سنت گرایی، نبود دموکراسی، پدر سالاری، آنتی فمنیسم در محافل روشنفکری کشورهای کمتر توسعه یافته به اخلاق جهان سومی تعبیر می شود. در جبهه مقابل نیز افراد در این کشورها به غربزدگی، خودفرختگی و تازه به دوران رسیدگی متهم می شوند و این شکاف بین نخبگان این جوامع مانع از به وجود آمدن یک وحدت نظری برای رسیدن به یک الگوی توسعه بومی می شود.
این روزها طبقه بندی جوامع دیگر به سادگی گذشته نیست بحران اقتصادی در برخی کشورهای اروپایی قدرت یافتن چین و هند رشد اسلام گرایی و همگرایی ها و گاه اختلافات بین کشورهای مسلمان قضیه یازدهم سپتامبر و رشد دوباره ملی گرایی افراطی در اروپای ثروثمند مانند فرانسه و آلمان و نروژ، همه و همه نشانگر بر هم خوردن طبقه بندی ها و پیش رفتن جهان به سمت یک طبقه بندی جدید است که بحث درباره آن مجال دیگری را می طلبد

 


جهان امروز دارای مسائلی متفاوت با گذشته است و به همین دلیل نیاز است تا با نگاهی متفاوت با قبل، مسائل آن را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. ماهیت مسایل جهان، مشکلات کلی بر آمده از آنها و دلایل قرار گرفتن آن مسایل در دستور کار بین المللی، ما را با سرشت سیاست جهان در آغاز قرن بیست و یکم بیشتر آشنا می سازد; سیاستی که دیگر مقهور مسایل برآمده از روابط شرق و غرب وایسم های قدیمی نیست و مسایل دیگری همچون ارتباطات و رسانه ها در آن نقش مهمی به عهده گرفته اند.


در این نوشتار قصد بر آن است تا به نقش رسانه ها به عنوان یکی از مهمترین نهادهای برآمده از جهان مدرن با تاثیرگذاری بالا در جامعه بپردازیم و وضعیت آنها را در کشورهای جهان سوم مورد بررسی قرار دهیم.

● جهان سوم چیست؟

جهان سوم، یکی از رایج ترین عناوین بین المللی برای تعریف شرایط مختلف حاکم بر جهان بوده که طی سال های گذشته به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته است.


پیشینه تاریخی کاربرد اصطلاح جهان سوم و اصطلاحات مشابه از این دست، به دوران انقلاب کبیر ۱۷۸۹ فرانسه برمی گردد. اصطلاحاتی چون طبقه سوم و حکومت سوم که در آن دوران به گونه وسیعی به کار برده می شد، معانی آنها در نظر مردم فرانسه شباهت زیادی با معنای «جهان سوم» در جهان امروز داشت.


پیش از انقلاب فرانسه طبقه متوسط رو به رشد شهری (بورژوازی) در مقابل دو طبقه بالای آن روزگار (اشراف و ارباب کلیسا) به طبقه سوم معروف بود و در سال های اولیه انقلاب فرانسه، حکومت انقلابی که از میان همین طبقه برخاسته بود، خود را در مقابل دو طبقه حاکم قبلی (دربار و کلیسا) "حکومت سوم" می نامید.


در حال حاضر جهان سوم به گروهی از کشورها گفته می شود، که دارای پیشینه استعماری هستند و تک محصولی بوده، ویژگی هایی همچون درآمدهای پایین، ضعف در روابط بازرگانی خارجی، محرومیت اجتماعی قشرهای عمده جامعه و آزادی های محدود سیاسی و مدنی در آنها مشترک است.


در کنار اصطلاح جهان سوم، عناوین و اصطلاحات دیگری نظیر عقب مانده، عقب نگه داشته شده، در حال توسعه، توسعه نیافته، کم رشد، فقیر، استعمار زده، وابسته، پیرامونی، قمر و جنوب نیز به کار می رود. از خصوصیات مشترک کشورهای جهان سوم این است که تقریبا در همه این کشورها کم و بیش سابقه حضور وحاکمیت استعمار وجود دارد که البته چگونگی و شکل آن متفاوت است.


بخش عظیمی از جمعیت کشورهای جهان سوم در زیر خطر فقر مطلق به سر می برند. از نظر اجتماعی و سیاسی، جامعه مدنی در این کشورها ضعیف است و قادر به ابراز وجود در مقابل دولت نیست. کشمکش های سیاسی در این کشورها معمولا به شکل تعارض های قومی، نژادی، مذهبی و محلی بروز می کند و غالبا پراکنده و خشونت آمیز است. در این کشورها مشارکت سیاسی عمومی یا محدود است و یا اینکه به طور مستقیم به وسیله دولت برانگیخته و هدایت می شود و به طور کلی مشارکت دموکراتیک و نهادینه، عرصه زیادی برای بروز و ظهور ندارد.



برای تقسیم بندی کشورها به جهان اول، دوم و سوم معیارها و شاخص های مختلفی وجود دارد اما عموما شاخص هایی به صورت کلی مورد توجه قرار می گیرد و از مجموعه این شاخص ها، کشورهای جهان سوم مشخص می شوند; کشورهایی که هم اکنون در آفریقا، آسیا، خاورمیانه، آمریکای لاتین و حوزه کارائیب بیش از یکصد و سی کشور را دربرمی گیرد و ۷۵ درصد کل جمعیت جهان در این کشورها که تقریبا ۷۰ درصد خشکی های کره زمین را پوشش می دهد زندگی می کنند.



فاصله بین کشورهای جهان سوم یا توسعه نیافته با کشورهای توسعه یافته، روز به روز بیشتر می شود. نرخ تفاوت درآمد بین ۲۰ درصد از فقیرترین بخش جمعیت جهان و ۲۰ درصد از ثروتمندترین بخش جمعیت جهان روز به روز وخیم تر و بدتر می شود که همین امر تعمیق نابرابری بین کشورهای جهان اول و کشورهای جهان سوم را در پی دارد. تعمیق این نابرابری به گونه ای است که گروه ۷ با ۷ عضو و ۱۲درصد جمعیت جهان، بیش از ۶۴ درصد تولید ناخالص جهان را در اختیار دارد اما گروه ۷۷ که بیش از ۱۴۰ کشور عضو آن هستند با ۷۶ درصد جمعیت جهان، فقط ۱۷ درصد از تولید ناخالص جهان را در اختیار گرفته است.



با این وجود تعمیق این نابرابری ها و مسایل و مشکلاتی که در کشورهای جهان سوم وجود دارد چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. به عنوان مثال تعداد کشته شدگان مجموع دو جنگ اول و دوم جهانی در طول ۱۱ سال، ۳۰ میلیون نفر بود اما فقط طی یک سال، ۱۵ میلیون نفر براثر گرسنگی جان خود را در جهان از دست داده اند تا نشاندهنده عمق فاجعه در کشورهای جهان سوم باشد.



تک محصولی بودن و وابستگی شدید به صادرات محصولاتی با تنوع کم، حجم بالای بدهی که براساس آمار موجود برابر با ۳۲۹ درصد صادرات و ۱۰۸ درصد تولید ناخالص ملی این کشورها است، فقر بالا، افزایش روزافزون جمعیت، افزایش بیکاری، پایین بودن سطح آموزش های عمومی، عدم توجه به معیارهای حقوق بشر و حاکمیت نظام هایی با مشروعیت پایین سیاسی و مردمی و با ثبات اندکی که تضمینی برای پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی این جوامع نیست. از عمده ترین ویژگی های کشورهای جهان سوم محسوب می شود. اما رسانه ها در این جوامع از چه نقشی برخوردارند؟


● رسانه ها در جهان امروز

در قرن بیستم شاهد گسترش میزان نفوذ و تاثیرگذاری رسانه ها در جوامع بودیم و این تاثیرگذاری روز به روز افزایش می یابد. در دوره ای که به دوره جهانی شدن شهرت یافته، دولتها مرزهای خود را نفوذپذیرتر و متزلزل تر می بینند و در این میان رسانه ها نقش مهمی در تسریع در فرآیند جهانی شدن ایفا می کنند.

دهکده جهانی که مک لوهان اندیشمند برجسته حوزه ارتباطات در ابتدای دهه ۱۹۶۰ میلادی مطرح کرد، اندک اندک تحقق می یابد تا جهان در دوره جدید شاهد تاثیرگذاری ملموس تر و محسوس تر رسانه ها باشد; به طوری که نظام بین المللی امروز به خصوص درعصر جهانی سازی به عنوان عرصه جنگ بین رسانه ها شناخته شده است.

رسانه ها براساس رویکرد بی طرفی ادعایی خود برای رساندن واقعیت ها به مردم جهان کارکردی دوسویه دارند. اما عملا رسانه های بزرگ امروزی در خدمت منافع سهام داران خود هستند. امروز با استفاده از رسانه ها می توان در جامعه انگیزه و حرکت ایجاد یا فرهنگ عمومی را پایه ریزی کرد و گسترش داد و همینطور افکار عمومی را در رابطه با موضوع خاصی تبیین نمود. در قرن ۲۱ رسانه ها می توانند ارتباط دوسویه را بین افراد یک جامعه و حتی جامعه جهانی برقرار کنند. اما قدرت های جهانی از رسانه برای گسترش نفوذ خود در جامعه جهانی استفاده می کنند.



به همین دلیل اینکه تصور کنیم، دهکده جهانی ترسیم شده توسط مک لوهان، دهکد ه ای کاملا واقعی با جمعیتی همگن است چندان تصور صحیحی نیست و حتی تصوری موهوم و گمراه کننده است.


برای بررسی این موضوع می توان آن را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار داد اما از جنبه ای کلی اگر بخواهیم به موضوع بپردازیم باید گفت که امروز و در قرن ۲۱ که از آن عنوان عصر ارتباطات نیز یاد می گردد تمامی رسانه ها ادعای استقلال و بی طرفی دارند، اما واقعیت حکایت از مساله ای دیگر دارد.

در غرب اگرچه محافل غربی و رسانه های فراگیر آنها خود را متعهد به رعایت آزادی اطلاع رسانی و انعکاس شفافیت اخبار می دانند، اما نوعی از کنترل غیررسمی بر این رسانه ها حکم فرماست. چرا که بسیاری از غول های اقتصادی و سرمایه دارانی چون "مرداک" این رسانه ها را در اختیار دارند.

هر یک از این شبکه های بزرگ دارای محصولات فرهنگی بسیاری از جمله روزنامه، ایستگاه تلویزیونی، ایستگاه رادیویی، شرکت های موسیقی و انتشارات هستند و برای اینکه به این حد برسند و بتوانند محصولات خود را به فروش برسانند، مجبور هستند تا می توانند به دولت نزدیک تر شوند. اما به علت حذف نظرات دولتی، این شرکت ها بزرگ و بزرگتر شده اند و بر ثروت خود می افزایند. در این فضا این بنگاه های بزرگ مجبورند که از دولت و سیاست های کلان آن دفاع کنند.



اما وضعیت در کشورهای جهان سوم وخیم تر است چرا که رسانه ها در کشورهای جهان سوم مستقیما توسط دولتها اداره می شوند و بازتاب دهنده نظرات دولت ها هستند و سعی دارند از این طریق برمردم اثر بگذارند.


بخش اعظم جمعیت جهان که اغلب در کشورهای توسعه نیافته زندگی می کنند از دستیابی به فناوری های ارتباطی محرومند.۹۵ درصد رایانه های جهان در ۲۹ کشور ثروتمند جهان متمرکز شده که فقط ۲۰ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده اند. در حوزه های دیگر فناوری های ارتباطی هم، چنین موضوعی صدق می کند.

رسانه ها در جهان سوم به دلیل مشکلات و معضلات مختلفی که پیش روی حرکت آنها در مسیر توسعه وجود دارد، از ایفای نقش خود به عنوان رکن چهارم دموکراسی ناتوانند و به همین دلیل روزبه روز شاهد افزایش بی اعتمادی مخاطبان به رسانه ها و به تبع آن، کاهش تاثیرگذاری رسانه ها در جامعه هستیم.

اگر چه بی اعتمادی مخاطبان به رسانه ها در تمامی نقاط جهان عمومیت داشته باشد اما ساختار اقتصادی و سیاسی توسعه نیافته در کشورهای جهان سوم، نبود امکان فعالیت مستقل و آزادانه برای روزنامه نگاران و خبرنگاران و مسایلی از این دست موجب شده بی اعتمادی به رسانه ها در کشورهای جهان سوم ریشه ای تر باشد.

ناامنی شغلی، عدم استقلال حرفه ای، وابستگی کامل رسانه ها به دولت و عدم امکان فعالیت پرقدرت رسانه های مستقل ، دسترسی پایین به تجهیزات ارتباطی و اطلاعاتی مدرن و عدم برخورداری از تجهیزات سخت افزاری و نرم افزاری مناسب، انتشار اخبار جهت دار،عدم توجه به خواست واقعی مخاطبان، سطح کیفی پایین اخبار و محتوای تولید شده توسط رسانه ها به ویژه برای نخبگان و مخاطب محور نبودن رسانه ها، همگی از معضلات رسانه ها در جهان سوم محسوب می شود.

رسانه های دولتی یا رسانه های وابسته به حاکمیت در کشورهای جهان سوم، رسانه های اصلی هستند که تغذیه فکری بخش اعظم مخاطبان را بر عهده دارند. این رسانه ها خود را صرفا مجری سیاست های حکومت می دانند و وجود حکومت های اقتدارگرا و غیرمردمی، حاکمیت نگاه های امنیتی در رسانه ها، وجود سیستم های سخت گیرانه، پشتگیرانه (مجوز قبل از انتشار) و سانسور در رسانه ها،موجب می شود رسانه ها در کشورهای جهان سوم از جایگاه واقعی خود فاصله بگیرند و بی اعتمادی به آنها روز به روز عمق و گستره بیشتری به خود بگیرد. اما چرا شاهد این شکاف عمده بین رسانه ها در کشورهای توسعه یافته و کشورهای جهان سوم هستیم؟



● پیوند ارتباطات و توسعه

پیامدهای جنگ جهانی دوم تغییرات ژرفی در جغرافیای سیاسی جهان به وجود آورد. رقابت دو بلوک شرق و غرب در ابعاد ایدئولوژیک و سیاسی از یک طرف و استقلال کشورهای مستعمره یکی پس از دیگری از طرف دیگر فضایی را به وجود آورد که در دوران آن "نظریه های توسعه" شکل گرفت.

کشورهای تازه استقلال یافته( جهان سوم) که به دنبال توسعه و جبران عقب ماندگی های خود بودند، با روی آوری به نظریه های توسعه در صدد برآمدند که خود را از دام توسعه نیافتگی رهایی بخشند، و این در حالی بود که برخی از نظریه پردازان، توسعه را در استحکام پایه های اقتصادی می دانستند، گروهی آن را نتیجه ساختار مناسب و مردم سالارانه سیاسی می پنداشتند و عده ای آن را پی آمد نوسازی شرایط اجتماعی و فرهنگی قلمداد می کردند دسته ای که با دانش روبه رشد ارتباطات آشنایی داشتند آن را کلید اصلی توسعه اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی به حساب می آوردند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 27   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله منظور از جهان اول ، جهان دوم و جهان سوم چیست


دانلودمقاله ابوریحان بیرونی

 

 

 ابوریحان محمد بن احمد بیرونی
ابو ریحان بیرونی در خوارزم ،منطقه ای که در مجاورت دریا ی آرال قرار دارد و امروزه همه آن را به نام کارا کلپاکسکایا می شناسند ، به دنیا آمد . کاث و جورجانیه دو شهر بزرگ این منطقه به شمار می رفتند . بیرونی در نزدیکی کاث به دنیا آمد و نام شهری که در آن متولد شد را به افتخار او ، بیرونی نام نهادند .او در هر دو شهر کاث و جورجانیه زندگی کرد و پرورش یافت ومطالعه و تحصیل علم را درحالی که خیلی جوان بود تحت نظر ریاضی دان و ستاره شناس مشهوری به نام ابو نصر منصور آغاز نمود .بی تردید بیرونی از سن 17 سالگی به انجام فعالیتهای علمی مهم و ویژه ای پرداخت .وی در سال 379 با مشاهده بیشترین ارتفاع خورشید ،عرض جغرافیایی شهر کاث را محاسبه کرد .
فعالیتهای دیگری که بیرونی به عنوان یک مرد جوان و کم تجربه انجام داد ،بیشتر نظری بود .قبل از سال 384 ( وقتی که22ساله بود) چندین اثرکوتاه ازخود برجای گذاشت .یکی ازآثارموجوداوتحت عنوان" نقشه کشی"( Cartography ) اثری است که در آن به بررسی نقشه های جغرافیایی پرداخته است .در این اثر , او علاوه بر این که نقشه نیم کره را روی صفحه سطح ترسیم کرده است ،نشان داده که تا سن 22 سالگی بسیار مطالعه داشته ,چرا که او مجموعه کاملی از نقشه هایی که دیگران رسم کرده اند را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و موارد مربوط به آنها را دراین رساله مورد بحث قرار داده است . زندگی نسبتا ْ آرام بیرونی تا این مرحله ، پایان غیرمنتظره ای به همراه داشت .
در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پنجم در عالم اسلام شورش عظیمی بر پا شد و در منطقه ای که بیرونی در آن زندگی می کرد ،جنگ های داخلی در حال وقوع بود .در این زمان خوارزم بخشی از فرمانروایی سامانیان و بخارا مرکز آن به شمار می رفت .حکومت زیار با پایتختش در گرگان در کنار دریای خزر از دیگر حکومت های این منطقه بود .از طرف غرب ،خاندان آل بویه بر سراسر ناحیه بین دریای خزر و خلیج فارس و همچنین بین ا لنهرین حکومت می کرد .سلسله پادشاهی دیگری که به سرعت طلوع کرد ، سلسله غزنویان بود که پایتختشان را شهر غزنه در افغانستان اختیار کردند .این حکومت نقش مهمی را در زندگی بیرونی ایفا کرد .
بنو عراق از جمله فرمانروایان منطقه خوارزم بود و ابو نصر منصور ـ استاد بیرونی ـ یکی از امیران آن خاندان به شمار می رفت . در سال 384 حکومت بنو عراق با یک قیام سرنگون شد . بیرونی به هنگام شروع جنگ داخلی از آن منطقه گریخت اما اینکه برای ستاد بیرونی ـ ابو نصر منصور ـ چه اتفاقی افتاد ، معلوم نیست . بعد ها ، بیرونی در مورد این وقایع نوشت :
بعد از اینکه چند سال در آن منطقه به سختی زندگی کردم ،با اجازه حاکم وقت به زادگاه خودبازگشتم اما مرا وادار به انجام امور مادی و دنیوی کردند که موجب حسادت ورزیدن ابلهان گردید اما خردمندان از این امر متاسف شدند .
دقیقا معلوم نیست که بیرونی به هنگام گریختن از خوارزم به کجا رفت . او باید به شهر ری رفته باشد و بدون تردید مدتی را در شهر ری زندگی کرده است . بر اساس نوشته هایش ،او هیچ پشتیبانی نداشت و با فقر و تنگدستی در شهر ری زندگی می کرد . خجندی ستاره شناسی بود که با دستگاه بسیار بزرگی کار می کرد او خودش این دستگاه را ساخته و آن را روی کوهی بالا تر از شهر ری قرار داده بود تا بدینوسیله عبور نصف النهاری خورشید را نزدیک انقلابین مشاهده کند . او در روزهای4 و 5 جمادی الاول سال 384 انقلاب تابستانی را مشاهده کرد و در روزهای 8 و 9 ذیقعده سال 384 شاهد انقلاب زمستانی بود و بدین ترتیب او توانست مایل بودن دایرهْ البروج و همچنین عرض جغرافیایی شهر ری را محاسبه کند اما هیچ یک از این دو محاسبه دقیق نبود .
خجندی در مورد مشاهداتش و همچنین دستگاه ذات السُدس ( sextantدستگاه سنجش ارتفاع خورشید و ستارگان ) با بیرونی به بحث و بررسی می پرداخته . پس از آن بیرونی در مورد مشاهدات خجندی در کتاب " تحدید النهایات الاماکن " Tahdid)) خود گزارشی نوشت و ادعا کرد که در طول مشاهدات خجندی ، دیافراگم دستگاه ذات السُدس بدلیل وزن دستگاه 9 اینچ تنظیم شده است . بیرونی تقریبا علت خطاهای خجندی را دقیق و درست تشخیص می داد . از آنجایی که خجندی در سال 389 از دنیا رفت می توان به این نتیجه رسید که بیرونی سالهای بین 384 تا 386 را در شهر ری سپری کرده است .او همچنین باید مدتی از این زمان را در گیلان که دریای خزر آن را از شمال احاطه کرده است ، زندگی کرده باشد چرا که حدودا در همین زمان کتابی را به حاکم گیلان , ابن رستم تقدیم کرده . ابن رستم با حکومت زیار در ارتباط بود .
تاریخهای معینی را در زندگی بیرونی با اطمینان می دانیم چرا که او در آثارش وقایع نجومی را شرح داده است و بدین ترتیب این امکان را به ما می دهد تا زمانها و مکانهای دقیق را تعیین کنیم .شرح و توصیف او از ماه گرفتگی روز 13 جمادی الاول سال 387 که او در کاث شاهد آن بوده است نشان می دهد که او تا آن زمان به کشور خود باز گشته بوده است . این ماه گرفتگی در بغداد نیز قابل رویت بود و بیرونی ترتیبی داد که به همراه ابووفا بوزجانی در بغداد شاهد این رویداد گردند . مقایسه زمانها آنها را قادر کرد تا تفاوت طول جغرافیایی بین دو شهر را محاسبه کنند . بر این امر نیز واقفیم که در طول این مدت بیرونی بسیار زیاد نقل مکان می کرده است چرا که تا سال 389 او در گرگان بوده و قابوس ـ حاکم حکومت زیار ـ از او حمایت می کرد . او تقریبا در سال 389 کتاب " آثارالباقیهِ "(Chronology) خود را به قابوس تقدیم کرد و در روزهای 13 ربیع الثانی سال 393 و همچنین 12 شوال سال 393 به هنگام ماه گرفتگی در گرگان بوده . شایان ذکر است که بیرونی در کتاب " آثارالباقیهِ " خود به هفت اثر قبلی اش اشاره کرده است : یک کتاب در مورد دستگاه اعشاری ،کتابی در مورد اسطرلاب ،یک کتاب در مورد مشاهدات نجومی ،سه کتاب در مورد اخترگویی و نهایتا دو کتاب در مورد تاریخ .
تا 12 شعبان سال 394 بیرونی به وطن خود باز گشته , چرا که در آن روز شاهد ماه گرفتگی دیگری در جورجانیه بوده .علی بن مامون فرمانروای خوارزم به شمار می رفت و تا زمانی بر این مقام بود که برادرش ابوعباس مامون به عنوان حاکم ،جانشین وی شد .این دو برادر با دو خواهر محمود که فرمانروای حکومت قدرتمند غزنه بود ، ازدواج کردند . بدین ترتیب ،عاقبت سلسله پادشاهی ابو عباس مامون تحت کنترل فرمانروایان حکومت غزنه قرار گرفت .
علی بن مامون و ابو عباس مامون هر دو حامی علم بودند و از تعدادی از دانشمندان عالی رتبه و نخبه در دستگاه حکومتی خود حمایت می کردند . ابو عباس مامون تا سال 394 فرمانروایی می کرد و از آثار علمی بیرونی بسیار حمایت می نمود . نه تنها بیرونی ،بلکه ابو نصر منصور ـ استاد سابق بیرونی ـ نیز در این دستگاه حکومتی کار می کرد . بدین ترتیب به هر دو این امکان داده شد تا دوباره با یکدیگر همکاری کنند . بیرونی توانست با حمایت ابو عباس مامون در جورجانیه دستگاهی بسازد که بوسیله آن عبور نصف النهاری خورشیدی را مشاهده کند . او از 28 ذالحجه سال 406 تا 4 رجب سال 407 با این دستگاه 15 مشاهده به انجام رساند .
جنگهای آن منطقه در فعالیتهای علمی بیرونی و ابو نصر منصور وقفه ایجاد کرد و باعث شد عاقبت آن دو خوارزم را تقریبا در سال 407 ترک کنند . محمود نفوذ خود را درغزنه بیشتر می کرد و در سال 404 از ابو عباس مامون خواست تا خطبه نماز جمعه را به نام او بخوانند .این خواسته او نشان می داد که خواستار پایان بخشیدن به حکومت مامون است و تلاش می کرد تا کنترل آن منطقه را بدست آورد . بعد از اینکه مامون تقریبا با درخواست محمود موافقت کرد ، توسط سپاه خود به قتل رسید چرا که آنها این عمل او را خیانت تلقی کردند . پس از آن ، محمود سپاه خود را به آن منطقه برد و در روز 5 صفر سال 408کنترل کاث را بدست گرفت . به این ترتیب ، بیرونی و ابو نصر منصور به عنوان اسیرهای محمود فاتح وظایف را به وی واگذار کردند .
نوشته های بیرونی مدرکی است که نشان می دهد او یک دوره غیر عادی و عجیبی را در زندگی پشت سر گذاشته و درد و رنج زیادی را متحمل شده است . اما ظاهراً محمود نیز بخاطر برخی از فعالیتهای علمی اش از او حمایت کرده است . گزارشات مربوط به ظلم کردن محمود به بیرونی علی رغم حمایتی که بیرونی از طرف وی دریافت می کرد ، مستند می باشد . از شرح و توصیف وقایع نجومی که بیرونی به ثبت رسانده است می توان برخی از زمانها و مکانها را در این دوره تعیین کرد . در روز 30 جمادی الاول سال 409 او در کابل بوده و علی رغم نداشتن هیچ ابزاری برای مشاهداتش ، قادر بود باز هم مشاهداتی به انجام برساند به این ترتیب که او با ابزاری که در اختیار داشت ، خلاقیت به خرج داد و دستگاهی ساخت که به وسیله آن بتواند مشاهدات خود را دنبال نماید . در روز 29 ذیقعده سال 409 او در لامقان که در شمال کابل واقع شده است ، شاهد یک خورشید گرفتگی بود . وی اینگونه نوشته است :
به هنگام طلوع خورشید دیدیم که تقریبا بر یک سوم خورشید سایه انداخته شد تا اینکه خورشیدگرفتگی کامل شد . در طول سالهای 408 تا 410 در حالی که بیرونی تحت حمایت محمود به سر می برد ،در شهر غزنه مشاهداتی به انجام رسانید و بدین ترتیب توانست به طور دقیق عرض جغرافیایی آنجا را تعیین کند . در روز 14 جمادی الاول سال 410 بیرونی در شهر غزنه شاهد یک ماه گرفتگی بود .

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله ابوریحان بیرونی


دانلود مقاله در مورد آزادى عقیده

 

 

 از آزادى انسان درانتخاب عقیده و جواز و یا عدم جواز تحمیل دین سخن گفتیم .
یادآور شدیم که این مساله و سایر فروعات آن ازاهمیت بسیارى برخورداراست .
نفى واثبات آن پیاندهاى بسیارى را در بردارد. مسائلى از قبیل دعوت به اسلام کیفیت برخورد با غیر مسلمانان ارتداداز دین جهاد دراسلام کتب ضلال و... بااین مساله بگونه اى ارتباط دارند.
توجه به پیامدهاو نیز نگرش به سیر حرکت و تطورات گوناگون و برخوردهاى مختلف بااین مساله همواره بااستناداندیشه هاى مطرح شده به قرآن از چیزهائى است که لزوم بررسى بیشتر را در مساله مى طلبد چرا که این مساله همانند بسیارى از مسائل دیگر ازافراط و تفریط درامان نمانده است . عده اى اصولا طرح این مساله و مسائل مشابه آن را ناروا شمرده و دراسلام مساله اى به نام آزادى جز آنچه در متون فقهى در بحث بردگى مطرح مى شود! نمى شناسد و طرح آن در جامعه از نظر آنان بدعت محسوب مى شود1 .
عده اى از مساله به سادگى عبور کرده و آزادى دراسلام را مساوى با آنچه از آن به[ دمکراسى] یاد مى شود قرار داده اند و حد و مرزى براى آن قائل نشده اند. 2
در مقاله گذشته در تبیین و تحلیل موضوع یاد شده سخن گفتیم .از آنجا که مساله جهاد و نبرد دراسلام از مهمترین شبهه هاى اساسى این مساله بوده و بیشترین بحثها را در میان مخالفان و
موافقان بخود اختصاص داده است لازم دیدیم که درباره جهاد وارتباط آن با تحمیل عقیده به بررسى بیشترى بپردازیم .
از دیر زمان متشرقان با دستاویز قرار دادن جهاد اسلام را به دین خشونت و زور معرفى کرده و گفته اند:
[ اسلام مسلمانان را ترغیب مى کند تااسلحه را بدست گرفته و مردم را بر قبول ایمان مجبور کنند و کسانى را که از قبول آن سرباز مى زنند از میان بردارند]. 3
و عده دیگر اسلام را دنى خشن توصیف کرده که اخلاق تند خویانه را تشدید مى نماید و دلیل آن رااتکاى اسلام در نشر عقیده خود به زور ذکر کرده اند:
[وقتى به نتایج اخلاقى مذهب مسیح واسلام برمى خوریم بدون تردیداین فکر به به خاطر مى رسد که باید مذهب را قبول کرد زیرا مذهب مسیح اخلاق را تعدیل و برعکس مذهب اسلام باعث تشدیداخلاق مى شود.
اسلام که به زور شمشیر بر مردم تحمیل شده چون اساس آن متکى بر جبر و زور بوده باعث سختى و شدت شده است واخلاق و روحیات مردم را تند مى کند]. 4
عوامل :
در ریشه یابى این تحلیل هاى ناروا و به دورازانصاف خاورشناسان و بدبینى غربیان نسبت به اسلام و دنیاى اسلام عواملى را باید مورد توجه قرار داد:
1- حقد و حسادت رهبران مسیحیت نسبت به اسلام و گسترش روزافزون آن در دنیا بسیارى از آنان را واداشت تا با تفسیر ناصحیح ازاسلام پیشرفتهاى آن را توجیه نمایند و مانع گسترش بیشتر آن شوند.
2- توجیه جنگهاى صلیبى از جمله عواملى است که در بد جلوه دادن جهاداسلامى موثر بوده است . مسیحیان که در طى جنگهاى صلیبى علیه مسلمانان جنایات را به اوج خود رسانده و به نام دفاع از دین خونین ترین کشتارها را مرتکب شدند براى این که توجیهى براى جنایات خود داشته باشند و لااقل از سنگینى بار محکومیت خود درافکار عمومى جهانیان بکاهند سعى کرده اند با تصویر چهره خشن ازاسلام اولا مسلمانان را مقصر محسوب دارند و ثانیا براى خود نیز شریکى دست و پا نمایند.
3-استعمار:استعمارگران اسلام را مهمترین سد راه خود دیده و همیشه سعى کرده اند با حمله به مبانى فکرى واعتقادى اسلام رااز محتوى تهى کنند و با تحریف تاریخ وارائه اطلاعات نادرست توسط مستشرقان جهانیان را نسبت به آن بدبین نمایند.
از جمله موضوعاتى که بیش از همه مورداین تاخت و تاز قرار گرفته [جهاد دراسلام] بوده است .
زمینه ها:
زمینه هائى که باعث موفقیت نسبى عوامل
مذکور شده واستعمارگران را در هدف خود که معرفى اسلام به عنوان دین زور و شمشیر و تحمیل است کمک نموده به قرار ذیل است :
1 رفتار غیر منطقى عده اى از مسلمانان بعداز پیامبر[ص] به اسم جهاد و برخورد غیر منطقى آنان با مغلوبین .
رفتارى همانند رفتار نامشروع خالد بن ولید با مالک بن نویره و یا خلفاى بنى امیه و بنى عباس 5 با مغلوبین موجب شده که عده اى اسلام را دین شمشیر بدانند.
2 فتاوى برخى از فقها در باب جهاد و برداشت نا صحیح از آیات و روایات این باب از جمله اساسى ترین دلایل این اتهامات بوده است .
متاسفانه مخالفان اسلام بااستناد به نظرات فقهى فقیهان و تمسک به برداشتهاى ناصحیح از آیات و روایات و روایات جعلى دراین باب تهمتهاى خود را محق جلوه داده و حتى خود را داورى بى طرف نیز معرفى نموده اند.این موضوع اشکالاتى را نیز براى برخى از پژوهندگان مسلمانان بوجود آورده است .
آنچه مشکل راافزون تر مى کند عدم تنقیح درست وارائه تحقیقى جامع نسبت به این مساله است که آیا بین جهاداسلام و تحمیل عقیده رابطه اى وجود دارد یا خیر؟
گر چه تاکنون کتابهاى متعدد و یا مقالات مفصلى دراین باره نگاشته شده و محققانى تلاش نموده اند تا ثابت نمایند که بین جهاداسلام و تحمیل عقیده هیچ گونه رابطه اى وجود ندارد واسلام در عین اهمیت دادن به موضوع جهاد آزادى انسان درانتخاب عقیده را نیز مهم شمرده است لکن بسیارى ازاینان در بررسى نظرات مخالف یااصلا به فتاوى فقها و آراى مفسران و دلائل آنان توجه ننموده اند و یااین که سعى کرده اند نظریه مخالف را کم ارزش جلوه داده و آن را نظریه ضعیف قلمداد کنند که متاسفانه این شیوه ناصحیح در نوشتار برخى از محققان معاصر دیده مى شود. 6
دراین نوشتار سعى براین است که در حدامکان متون فقهى و تفسیرى مورد توجه قرار بگیرد و آراى مخالف و موافق از فقها و محققان اسلامى (شیعه و سنى ) با دلائل بیان گردد تا خواننده به روشنى آنچه را بدان دست یافته ایم بیابد که هیچ گونه رابطه اى بین جهاداسلامى با تحمیل عقیده واجبار واکراه دراین نیست بلکه جهادابزارى است در راه شکستن مرزها و حصارهاى محدود کننده اندیشه ها.
اینک پس از ذکراین مقدمه اصل موضوع را (رابطه جهاد با تحمیل عقیده ) در طى مباحث ذیل پى مى گیریم :
انواع جهاد.
جهادابتدائى و رابطه آن با تحمیل عقیده .
آراى موافق و مخالف جهادابتدائى .
هدف از جهادابتدائى .
انواع جهاد
جهاد به عمناى تلاش و کوششى همه جانبه
براى رسیدن به هدف است و در فرهنگ اسلامى جهاد به معناى نهایت سعى و تلاش در راه خداست .
ایثار جان و مال در راه خدا تلاش در جهت خودسازى و تهذیب نفس از راه مصادیق آن است . مقصوداز جهاد دراصطلاح فقه و فقها قتال و جنگ در راه خداست که سخن ما دراین نوشتار درباره جهاد به معناى فقهى آن است .
فقها جهاد را به دو قسم اساسى : دفاعى وابتدائى تقسیم کرده اند.
تعریف دفاعى وابتدائى
جهاد دفاعى عبارت است از: مقابله و راندن دشمنانى که قصد هجوم به سرزمین اسلامى واستیلا بر بلاد آنان را دارند.
جهادابتدائى عبارت است از: شروع جنگ از ناحیه مسلمانان براى دعوت کفار و مشرکین به اسلام و یا پذیرش سلطه سیاسى اسلام در مورداهل کتاب .
در تشریع جهاد دفاعى جاى هیچ گونه شک و شبه اى نیست و عقل و نقل بر ضرورت و وجوب آن دلالت دارد. آنچه دراینجا مورد بحث و گفتگوست تشریع جهادابتدائى و راتباط آن با مساله تحمیل عقیده است .
رابطه جهاد و تحمیل عقیده
کسانى که تحمیل عقیده را جایز مى دانند باید دو مطلب ذیل رااثبات نمایند:
1 تشریع جهاد جهادابتدائى دراسلام .
2این که هدف از جهاد ابتدائى وادار کردن مردم به پذیرش اسلام است .
و گرنه باانکار تشریع جهادابتدائى چنانکه برخى براین عقیده اند و یا پذیرش آن ولى بااهداف دیگرى غیراز دعوت به اسلام چنانکه بسیارى از متاخرین از محققان اسلامى براین نظرند جائى براى استدلال به مشروعیت جهاد به منظور تحمیل عقیده نبوده و هیچ رابطه اى بین این دو موضوع وجود نخواهد داشت .
به خاطراهمیت بحث مااین دو نمونه را در دو بخش جداى از یکدیگر مطرح وادله اى که مورداستناد قرار گرفته مى کنیم و به نقد و بررسى آن مى پردازیم :
جهادابتدائى
در تشریع جهادابتدائى دو نظراست : برخى جهادابتدائى ار پذیرفته اند و آن رااز بارزترین نوع جهاد دانسته اند و برخى دیگر منکر تشریع جهادابتدائى هستند و آنچه از آیات و روایات در شان جهاد و مبارزه در راه خدا آمده به نوع دفاعى آن اختصاص داده اند.
اینک نظرى به آراء وادله هر یک از دو طرف طرف :
معتقدان جهادابتدائى
با مراجعه به متون فقهى و تفسیرى مى توان گفت تشریع جهادابتدائى با صرف نظر از
اختلاف در هدف مساله اى است که مورداتفاق فقهاى و مفسران و بسیارى از محققان معاصراست .
اساسا جهادى که در فقه مطرح و محور بحث فقها قرار گرفته جهاد ابتدائى است و جهاد دفاعى به صورت فرعى مطرح شده است . شواهد ذیل نمونه اى از مباحثى است که فقهاء در کتاب جهاد مطرح نموده اند و همه آنان در فرض پذیرش جهادابتدائى است از جمله :
1- کفائى بودن جهاد:اتفاق آراى فقها براین است که جهاد واجبت کفائى است . 7 واین دلیل ابتدائى بودن جهاداست و گرنه در جهادادفاعى تا تجاوز دشمن دفع نگردیده بر همگان واجب است تا در حد توان خویش انجام وظیفه نمایند.
2- تعیین زمان و مکان :از مباحثى که در کتاب جهاد مطرح است استثناى جنگ و قتال در ماههاى حرام و سرزمین حرام (مکه )است . 8این سخن نیز در جهادابتدائى که اختیار شروع جنگ در دست مسلمانان است متصوراست و گرنه در جهاد دفاعى که مسلمانان در برابر عمل انجام شده از طرف دشمن واقع مى شوند استثنا معنى ندارد و در هر موقعیت مکانى باید براى دفع تجاوزاقدام کرد.
3- تعیین مقدار:از فروعاتى که فقها در باب جهاد عنوان کرده اند تعیین حداقل لازم براى جهاداست . مى گویند: برامام مسلمانان لازم است حداقل در هر سالى یک مرتبه به جهاداقدام نماید تااین فریضه مهم اسلامى متروک نگردد. 9این عنوان نیز مخصوص جهادابتدائى است و گرنه در جهاد دفاعى این دشمن است که زمان شروع وادامه و تعداد دفعات آن را تعیین مى نماید.
4- لزوم دعوت کفار به اسلام پیش از جنگ :از مسائلى که در جهاد مورداتفاق است مگراین که کفاراز کسانى باشند که دعوت قبلا به آنان رسیده باشد. دراین صورت برخى گفته اند: لزوم دعوت از بین رفته و مستحب خواهد بود. 10
درهر صورت این مساله نیز در جهادابتدائى صادق است که شروع جنگ بدست مسلمانان است .
5- مشروط بودن وجوب جهاد به اذن امام معصوم[ ع]: این شرط که تنها در فقه شیعه مطرح است واکثر قریب به اتفاق آن را پذیرفته اند 11 با جهادابتدائى سازگاراست چنانکه برخى ازفقها بدان تصریح نموده اند زیرا جهاد دفاعى چنین اجازه لازم ندارد.
6- لزوم انتخاب نزدیکتر کفار براى جهاد:این نیزاز جمله فروعاتى است که در فقه از آن سخن به میان آمده و فقها گفته اند لازم است جهاد از نزدیکترین کفار شروع شود مگر در صورتى که دشمنان دورتراز اهمیت بیشترى برخوردار باشند. 12 پر واضح است که این نیز در
فرض جهادابتدائى است .
نمونه هاى مذکور مبین این است که فقها جهادابتدائى را پذیرفته و عمده بحث آنان در کتاب جهاد مربوط به این نوع از جهاداست .
اکثریت مفسران نیز معتقد به جهادابتدائى اند و در ذیل آیات جهاد به شرح و بسط و ضوابط آن پرداخته اند و در برخى از موارد به توجیه آیات معارض بر آمده اند که به برخى از آنها در نوشتار سابق کردیم .
بسیارى از فقها واندیشه وران معاصر نیز اصل تشریع جهادابتدائى را به عنوان یک ضرورت پذیرفته انداما برخى از آنان در تعیین هدف جهادابتدائى با قدما اختلاف نظر دارند که بعدا متذکر خواهیم شد. به عنوان مثال : همه آنانى که قائل اند هدف از جهاد دفع ظلم و حمایت از مظلومین است و یا آنانى که مى گویند هدف ایجادامنیت در دعوت و رفع موانع تبلیغ است جهادابتدائى را پذیرفته اند. نتیجه سخن این که :اصل تشریع جهادابتدائى . نتیجه سخن این که :اصل تشریع جهاد ابتدائى مورد قبول اکثریت فقهاء و محققان اسلامى است .
صاحبان این نطریه به آیات و روایاتى استدلال نموده اند که ذکر آن ادله و نقد و بررسى آن را به بحث بعدى ( هدف از جهادابتدائى ) موکول مى نمائیم .
زیرا بین ادله اصل تشریع جهادابتدائى باادله بیان کننده هدف جهاد تفکیکى وجود ندارد.
منکران جهادابتدائى
منکران جهادابتدائى را مى توان به چند دسته تقسیم نمود: برخى از آنان فقط در لفظ جهادابتدائى راانکار کرده و توسعه اى در معناى جهاد دفاعى داده اند.
اینان با توسعه در معنى دفاع ادعا کرده اند که : دراسلام فقط یک نوع جهاد وجود دارد آنهم جهاد دفاعى و منظوراز دفاع هم دفاع از توحید عدالت حقوق خداوند یاانسان و ...است از باب نمونه :
و یمکن بوجه من العنایه ادراج الابتدائى ابضا فى الدفاعى فانه فى الحقیقه دفاع عن حقوق الله و حقوق الانسان ... فالجهادالابتدائى فى الحقیقه دفاع معن التوحید و عن القسط والعداله وان شئت قلت : دفاع عن الانسانیه...
و ممکن است بااندک توجیهى بگوئیم : جهادابتدائى برگشت به جهاد دفاعى مى کند چون در واقع جهادابتدائى دفاع از حقوق خدا وانسان است ... پس جهادابتدائى در واقع دفاع از توحید واز قسط و عدالت و یا به عبارت دیگر دفاع ازانسان است .
اگر مراداز جهاد دفاعى این باشد که از سخن اینان استفاده مى شود نزاع بین دو گروه نزاعى است لفظى و در محتوى نظریه دوم با نظریه اول تفاوتى ندارد لکن براى جها دفاعى فقها و محققان اسلامى حدود و تعریفى بیان کرده اند که بااین توسعه در معنى جهاد سازگار
نیست فقهاء در تعریف جهاد دفاعى چنین گفته اند:
اگراز ناحیه کفار براراضى مال جان و یا ناموس مسلمانان در هرگوشه از جهان تعرضى واقع شود بر دیگر مسلمانان واجب است از آنان دافع کنند و همچنین اگر تعرضى به کیان اسلام باشد. 14
و پس اصل شروع هجوم از ناحیه کفار در جهاد دفاعى امرى است مسلم و با فرض توسعه موردى را نیز شامل مى گردد که دشمنان در فکر هجوم تهیه قوا باشند.
گروهى دیگراز منکران جهادابتدائى آن دسته از محققان اسلامى هستند که شروع جنگ از ناحیه مسلمانان را جایز نمى دانند و مشروعیت جهاد در اسلام را به صورت تجاوزاز ناحیه کفار مشروط مى نمایند.از نظراین گروه همه تشویقها و ترغیبها به جهاد در راه خدا مربوط به این نوع از جهاداست . محمد عبده از مفسران و محققان اهل سنت بااین نظر موافق است که گزیده سخنان ایشان را دراینجا مى آوریم :
دراسلام جهادابتدائى نیست و هرگز به سراغ کفار و مشرکینى که با ما نمى ستیزند نمى رویم . و آنچه دراین زمینه بوده است دفاعى است ...
مى افزاید:
[جنگ و جهاد دراسلام جنبه دفاعى داشته واگراز ناحیه مشرکان هیچ گونه تجاوزى متوجه مسلمانان نگردد مسلمانان حق لشکرکشى براى مسلمان کردن آنان را ندارند. در تمام جنگهاى صدراسلام این مشرکان بوده اند که شروع کننده جنگ بوده اند.اگر در واقعه اى این علت را مشاهده نکردیم اخراج پیامبر[ ص] و یاران اواز سرزمین مکه و کشنجه دادن مسلمانان به منظور بر گرداندن آنان از دینشان و مانع شدن از دعوت اسلام در متجاوز بودن کفار کفایت مى کند].
عبده در مقام تبیین نظریه خود به آیات 190 تا 194 سوره بقره استدلال مى کند دراین آبات که هیچ گونه نسخى در آنها صورت نگرفته فقط قتال با مشرکان متجاوز تجویز شده است .
و گفته است : آیه شریفه :
فاذاانسلخ الاشهرالحرام فاقتلواالمشرکین حیث و وجدتموهم و احصروهم واقعدوالهم کل مرصد فان تابوا واقامواالصلوه و آتوا الزکاه فخلوا سبیلهم ان الله غفور رحیم.
وامثال آن مطلق و آیات سوره بقره مقیدند و هیچ گاه مطلق ناسخ مفید نیست مفید نیست بلکه این مقیداست که حکم مطلق را تفسیر و آن را مقید مى نماید. 15
به سفیان ثورى از قدماء و محدثان عامه نیز نسبت داده اند که او نیز منکر جهادابتدائى بوده است . 16
از ابن تیمیه نیز کلامى نقل شده است که بیانگر همین نظریه است :
.... و قال ابن تیمیه فى تفسیرالایه (لااکراه
فى الدین ) جمهورالسلف على انها لیست بمنسوخه و لا مخصوصه وانماالنص عام فلا نکره احدا على الدین والقتال لمن حاربنا فان اسلم عصم ماله و دمه واذا لم یکن من اهل اقتال لاتقتله ولا بقدر احد قطان ینقل ان رسول الله (ص )اکره احدا على الاسلام ...انه من الثابت المقرران النبى (ص ) قداسرمن المشرکین فمنهم من فداه و منهم من اطلق سراحه و لم یکره احدا على الاسلام ولو کان القتال لاجل الکفر ما کان لهولاءالاالسیف . والقرآن خیرالمسلومون حین یئخنون فى الاعداء بین المن على الاسراء والفداء]... 17
نظر جمهور علماء سلف براین است که آیه[ لااکراه] نه نسخ شده و نه تخصیص خرده است بلکه بر عموم خود باقى است . براساس آن ما حق نداریم کسى را بر پذیرش دین اسلام اکراه واجبار نمائیم . جنگ و جهاد در برابر کسانى است که با ما مى جنگند واحدى نمى تواندادعا کند که پیامبر[ص] کسى را بر پذیرش دین مجبور کرده باشد بلکه درباره اسراى مشرکین برخى را با منت و برخى را با فدیه آزاد کرد واین حکم ثابت قرآنى است .اگر کفر و شرک ملاک شروع جنگ مى بود جز کشته شدن و یا اسلام نمى بایست در حق آنان اجرا گردد
مولف کتاب[ الجهاد والحقوق الدولیه العامه] براین عقیده است که ابن تیمیه جز کسانى است که جهادابتدائى را به منظور دعوت به اسلام انکار مى نماید. 18
عبدالحافظ عبد ربه ازاساتیدالازهر واز محققان معاصر چنین مى گوید:
[نقرر بالصراحه ان الحرب فى الاسلام هى الحرب الدفاعیه فقط لاغیر]. 19
به صراحت اعتراف مى کنم که جنگ دراسلام فقط دفاعى است .
در میان فقها و محققان شیعه مرحوم محمد جواد بلاغى مى گوید:
[گر چه اصل تشریع جهادابتدائى براى دعوت به توحید مانعى ندارد ولى پیامبراسلام از چنین شیوه اى دعوت به اسلام استفاده نکرده است].
در مورد جنگهاى پیامبر[ ص] مى گوید:
انه لم یکن حرب من حروبه ابتدائیا لمحض الدعوه الى الاسلام و ان جاز ذلک للاصلاح الدینى والمدنى و تثبیت نظام العدل المدنیه و رفع الظلم . لکن دعوته الصالحه الفاضله تجنبت هذاالمسلک و سلکت فیما هوارقى منه و هوالدعوه الى سبیل الله بالحکمه والموعظه الحسنه و المجادله بالتى هى احسن و ... قداستمرت سیرته الصالحه على ذلک فکانت حرو به باجمعها دفاعا لعدوان المشرکین الظالمین عن التوحید و شریعه الاصلاح والمسلمین... 20
هیچ یک از جنگهاى پیامبر[ ص] براى دعوت
به اسلام آغاز نشده است اگر چه این مطلب براى اصلاح دینى واجتماعى و برقرار کردن نظام عدل و تمدن و رفع ظلم جایزاست . پیامبر[ص] در دعوت خود ازاین راه اجتناب ورزیده و روشى مترقیانه تر برگزید.
سیره آن حضرت در دعوت براساس حکمت و موعظه حسنه بوده است . روش پیامبر[ص] در جنگها دفاع در مقابل تجاوز مشرکین ظالم از توحید و شریعت صالح و مسلمانان بوده است .
دلائل منکرین جهادابتدائى
با توجه به سخنان مذکور مى توان دلائل منکرین جهادابتدائى را چنین بیان کرد:
الف : آیات 194 تا 190 سوره بقره مقیدند به تجاوزاز ناحیه مشرکان و بر آیاتى که حکم جهاد را بر صورت مطلق بیان کرده اند مقام هستند.
ب : سیره و روش پیامبر[ص] دلالت مى کند بر عدم استفاده آن حضرت از شیوه جنگ ابتدائى در طول تاریخ زعامت و رهبرى اسلام .
ج : دستور گرفتن جز به ازاهل کتاب و آزاد کردن اسیر مشرک با فدیه یا بدون آن بیانگراین است که ملاک جهاد کفر و شرک نیست تا مجوز جهادابتدائى باشد.
نقد نظریه منکرین جهادابتدائى
در نقد و بررسى این دیدگاه آنچه درابتداى امر به نطر مى رسداین است که :
اولا تمسک به آیاتى که مشروعیت جنگ را در صورت تعدى و تجاوزاز ناحیه کفار و مشرکان مقیم مى کند (مانند آیات 194 - 190 سوره بقره ) در صورتى کامل خواهد بود که دلائل مشروعیت جنگ دراسلام منحصر به این گونه آیات باشد ولى اگر شرائط و قیود دیگرى براى مشروعیت جنگ وجود داشته باشد مانند آیات دعوت کننده به مبارزه با ظلم و ستم چنانکه برخى براین عقیده اند دراین صورت مشروعیت جنگى منحصر به صورت شروع تجاوزاز ناحیه دشمن نخواهد بود بلکه هر جا ظلمى باشد براى مبارزه با آن و حمایت از مظلومین مى توان ابتدا به جهاد و جنگ نمود. معنى این سخن این خواهد بود که به کسانى باید جنگید که با شما مى جنگند (جهاد دفاعى ) و نیز با کسانى باید بجنگید که به دیگران ظلم و ستم روا مى دارند ( جهادابتدائى ).
ثانیا این که جنگهاى پیامبر (ص) همه جنبه دفاعى داشته است به تنهائى نمى توان دلیلى بر انکار جهاد ابتدائى باشد.
ثانیا دفاع تجاوزایستادگى در مقابل دشمنان متجاوز امرى بدیهى و واضح است واختصاص بخش مهمى از آیات قرآن و روایات به تشویق و تحریص برانجام و توبیخ بر ترک آن ضرورتى ندارد چرا که فطرت هر انسانى گر چه پیرو هیچ دین و آئین و مسلکى نباشد به این مساله حکم مى کند. بنابراین از تاکید بیش از 300 آیه قرآن و بخش مهمى از احادیث
مى فهمیم که منظور تنها دفع تجاوز دشمن (جهاد دفاعى ) نخواهد بود.
این سخن گر چه صرفا تاکید براستبعاد دارد ولى در خوراندیشه است .
منشاءاین نظریه
علت انکار جهادابتدائى از طرف بعضى از محققان علاوه بر مسائلى که ذکر شده شاید جهادت دیگرى نیز داشته باشد از جمله :این گروه پنداشته اند که بین آیات جهاد و آیات نفى اکراه و دعوت به صلح تعارض وجود دارد ازاین روى بر آن شده اند که بین این دو گروه آیات را جمع کنند و نتیجه جمع این شده است که نظر بدهند: تمام آیات جهاد جهاد دفاعى را منظور دارند.
دیگراین که : بسیارى از محققان اسلامى در برابراشکالات مستشرقین به اسلام بویژه به مساله جهاد و معرفى اسلام به عنوان دین زور و شمشیر به توجیه مردم پسندانه جهادابتدائى پرداخته اند.
هدف از جهادابتدائى
آنان که اصل مشروعیت جهادابتدائى را پذیرفته اند در بیان اهداف و مقاصد آن دیدگاه واحدى نداشته و راههاى مختلفى را پیموده اند که مجموع آنها به سه نظریه عمده ذیل بر مى گردد:
1. برخى معتقدندکه : هدف از جهاد دعوت کفار و مشرکین به دین اسلام است و جهاد تا نابودى کفار و مشرکین و یا قبول اسلام ادامه دارد. این حکم درباره همه کفار بایداجرا شود مگراهل کتاب که جهاد با آنان براى پذیرش اسلام و یا حکمیت سیاسى آن است .
2. برخى مى گویند: درست است که هدف از جهاد دعوت به اسلام است ولى این بدان معنى نیست که جنگ براى نابودى کفار و مشرکین باشد بلکه جنگ براى رفع موانع تبلیغ است و زمانى با کفار مى جنگیم که مانع نشر دعوت اسلام شوند.
اینجاست که مسلمانان براى گسترش دعوت خویش و رفع موانع با کفار مى جنگند.
3. عده اى دیگر معتقدند: دفع ظلم و حمایت از مظلومین مهمترین انگیزه براى جهاداسلامى است . حمایت از مظلومین و رفع ظلم از آنان ایجاب مى نماید تا مسلمانان به زور متوسل شوند.
البته این سه هدف مانعه الجمع نیست بلکه بسیارى از محققان هر سه جهت را به عنوان اهداف جهادابتدائى پذیرفته اند.
هدف از جهاد دعوت به اسلام
اثبات و یا نفى این نظریه به معنى اثبات و نفى جواز تحمیل عقیده و عدم آن است واین همان چیزى است که هدف اصلى این نوشتاراست .
اینک نظر خوانندگان را به سخن برخى از
صاحبان این نظریه جلب مى کنیم :
مرحوم شیخ طوسى[ ره] از سانى که این نظر را پذیرفته است . وى در کتاب النهایه چنین مى گوید:
[ کل من خالف الاسلام من سایراصناف الکفار یجب مجاهدتهم و قتالهم غیرانهم ینقسمون قسمین : قسم لایقبل منهم الاالاسلام ولدخول فیه اویقتلون و تسبى ذراریهم و توخذالموالهم و هم جمیع اصناف الکفارالالیهود و النصارى والمجوس والقسم الاخر هم الذین توخذ منهم الجزیه و هم الاجناس الثلاثه الذین ذکرنا هم].... 21
جهاد و جنگیدن با همه مخالفین اسلام از سایراصناف کفار واجب است و آنان دو گروهند: گروهى که از آنان جزاسلام و یا کشته شدن واسارت بچه ها و مصادره اموال پذیرفته نخواهد بود و آنان عبارتنداز: همه کفار جز یهودیان و نصارى و مجوس . واز گروه دیگر جزیه گرفته مى شود و آنان عبارتنداز: گروههاى سه گانه اى که ذکر شد.
و در کتاب[ الخلاف] دلایل عدم پذیرش جزیه از غیراهل کتاب بیان مى کنند:
[لایجوزاخذالجزیه من عباده الاوثان سواء کانوا من العرب او العجم ... دلیلنااجماع الفرقه واخبارهم وایضا قوله تعالى : اقتلواالمشرکین حیث وجد تموهم].
و قال تعالى :[ فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب]...
و لم یستئن و قال تعالى :[ قاتلواالذین لایومنون بالله ولابالیوم الاخروا یحرمون ما حرم الله و لایدینون دین الحق من الذین اوتواالکتاب حتى بعطواالجزیه عن یدوهم صاغرون فخص اهل الکتاب الجزیه دون غیر 22هم وایضا قوله[ ص] :امرت ان اقاتل الناس حتى یقولولااله الاالله]...
جزیه گرفتن از بت پرستان چه عرب و چه عجم جایز نیست . دلیل ما بر این مطلب اجماع فقهاء شیعه واخبار مى باشد. و همچنین دستورات خداوند بزرگ:[ مشرکین را هر کجا یافتید بکشید و هنگامى که با کفار برخورد نمودید آنان را گردن زنید]
که دراین دو آیه استثنائى بین کفار وجود ندارد.
یک کسانى ازاهل کتاب به خدا و روز قیامت ایمان نمى آورند و چیزهایى را که خدا و رسولش حرام کرده است بر خود حرام نمى کنند و به دین حق متدین نیستند جنگ کنید تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.این آیه جز به رااختصاص به اهل کتاب داده و همچنین حدیث پیامبر[ص]:
[من مامورم که با مردم بجنگم تا به توحیداقرار کنند]
دراین مساله شیخ[ ره] بر مدعاى خود به دلائل زیر تمسک کرده است :
اجماع
به آیات شریفه زیر:
اقتلواالمشرکین حیث وجد تموهم...
فذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب...
قاتلواالذین لایومنون بالله ولابالیوم الاخر...
حدیث
امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لااله الاالله.
مرحوم علامه[ ره] در کتابهاى منتهى المطالب به همین استدلالها با اندکى تفاوت تمسک کرده است . 23
3. مرحوم کاشف الغطاء مى گوید:
نبردى که دراسلام جایزاست گاه بگونه اى است که نیاز به فرماندهى ماهر نداشته و دفاع از نفس و مال محسوب مى شود که این قسم از درگیرى جهاد نامیده نمى شود.
قسمى دیگر که نیاز به تشکیلات و سازماندهى دارد.اگر هدف از جمع نیرو و قوا دعوت به اسلام و هدایت کفار باشد این جهاد مشروط به جازه امام یا نائب خاص امام است واگر هدف دفاع از بیضه اسلام و دفع استیلاى کفار بر بلاداسلامى باشد این در زمان غیبت نیز مصداق پیدا مى کند24
ایشان دراین سخن هم اصل مشروعیت جهادابتدائى را پذیرفته و هم هدف آن را دعوت به اسلام دانسته است بنابراین در بین فقهاء شیعه این مساله که هدف از جهادابتدائى دعوت به اسلام است مورد پذیرش اکثر قریب به اتفاق آنان است . فقهاءاهل سنت نیز نظیر همین نظریه را دارند که به برخى از آنهااشاره مى شود:
بدایه المجتهد:
[فاماالذین یحاربون فاتفقوا على انهم جمیع المشرکین لقوله تعالى قاتلوهم حتى لاتکون فتنه و یکون الدین لله]... الاماروى عن مالک انه قال:[ لایجوزابتداءالحبشه بالحرب و لاالترک]... 25
اتفاق فقهاء بر این است که با همه مشرکان باید جنگید به دلیل آیه شریفه : (و قاتلوهم حتى لا تکون فتنة ...)
فقط مالک از فقهاى عامه اهل حبشه و ترک رااستثنا نموده و گفته است : جهادابتدائى با آنان جایز نیست .
سپس در هدف از جهاد چنین مى گوید:
[فاما لماذا یحاربون ؟ فاتفق المسلمون على ان المقصود بالمحاربه لاهل الکتاب ما عدااهل الکتاب من قریش و نصارى العرب هواحدامرین اماالدخول فى الاسلام واما عطاءالجزیه لقوله تعالى :[ قاتلوالذین لایومنون بالله و لابالیوم الاخر]... و کذلک اتفق عامه الفقهاء على اخذها من المجوس ... واختلفوا فیما سوى اهل الکتاب من المشرکین هل تقبل منهم الجزیه ام لا؟ فقال قوم توخذالجزیه من کل
مشرک ... و قال الشافعى وابوثور و جماعه لاتوخذالا من اهل الکتاب والمجوس26 ].
اتفاق مسلمانان براین است که هدف از جنگ بااهل کتاب و غیراز اهل کتاب از قریش و نصاراى عرب یکى از دوامراست : یا پذیرش اسلام و یا جزیه به دلیل فرمایش خداوند : قاتلواالذین لایومنون بالله و لابالیوم آلاخر... فقهاى عامه براخذ جزیه از مجوس و ...اتفاق نظر دارند ولى در غیراهل کتاب اختلاف دارند که آیااز آنان جزیه پذیرفته مى شود یا خیر؟ عده اى گفته اند:از تمام مشرکین جزیه گرفته مى شود ولى شافعى وابوثور و گروهى دیگر گفته اند: جزیه از غیراهل کتاب و مجوس گرفته نمى شود .
فتح القدیر:
[قتال الکفار واجب وان لم یبداونا]... 27
جنگ با کفار واجب است اگر چه آنان شروع کننده جنگ نباشند.
شافعى در کتاب الام در بحث جهاد به صراحت جهادابتدائى را به منظور دعوت به اسلام پذیرفته است . 28
سرخسى در کتاب المبسوط مساله را بگونه اى دیگر مطرح کرده است وى تحت عنوان[ سیره مسلمانان با مشرک و معاهد و]... در کیفیت برخورد مسلمان با مشرکان چنین مى گوید:
[واجب است دعوت مشرکان به اسلام و جنگیدن با آن دسته اى که از پذیرش اسلام سرباز زنند].
و در تعلیل حکم چنین مى گوید:
خداوند فرموده است :
کنتم خیرامه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر....
خداوندامت اسلامى را بهترین امتى توصیف کرده که براى امر به معروف و نهى از منکر برانگیخته شده اند.
پر واضح است که راس همه معروفها ایمان واصل همه منکرها شرک است . بر هر مسلمانانى واجب است که در حدامکان و توانائى براى از بین بردن منکر (شرک ) و جایگزینى و ترویج معروف ( ایمان تلاش نماید.
سپس اضافه مى کند:
[برخورد پیامبر[ص] با مشرکان مراحل مختلف و گوناگونى داشته و به اقتضاى شرائط متفاوت بوده است . آن حضرت ابتداى دعوت مامور به [صفح] و[ عفو] در برابر مشرکان بوده است . سپس ماموریت پیامبر[ص] به شیوه[ موعظه حسنه] و[ جدال احسن] تغییر یافته است و در مرحله بعد مامور به جنگ با مشرکانى گردیده که جنگ از ناحیه آنان شروع شده باشد].
و درادامه به این آیات استدلال کرده است :
اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموالله
فان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل على الله
و در مرحله چهارم که آخرین مرحله است ماموریت به شروع جنگ علیه مشرکان پیدا کرده است . و آیات ذیل را براى این مرحله شاهد مى آورد:
قاتلوهم حتى لا تکون فتنه
قاتلواالمشرکین حیث وجد تمهم.
حدیث پیامبر(ص) :[ امرت ان قاتل الناس]...
وى پس از نقل این آیات و روایت پیامبر[ ص] اضافه مى کند:
[ این دستور تا روز قیامت بیانگر نحوه برخورد مسلمانان با مشرکان است]. 29
دکتر سلامه از محققان اهل سنت مى گوید:
جهاداسلام داراى اهدافى است :
دفع تجاوز کفار و مشرکان
ایشان نوشته اند: جهاد بااینان واجب است و پایان جنگ فقط با پایان شرک و کفر آنان ممکن خواهد بود. که خداوند مى فرماید :[قاتلوالذین یقاتلونکم فان انتهوا فلاعدوان الا على الظالمین] و معنى انتها: انتها از شرک و کفراست یعنى در صورت تجاوز کفار پایان جنگ فقط بااسلام آنان مقدور خواهد بود که لازمه این سخن پذیرش تحمیل عقیده است .
حمایت ازانتشار دعوت اسلام .
دعوت مردم به اسلام وظیفه اى است همگانى زیرااز مصادیق امر بمعروف و نهى از منکراست واین وظیفه تا وراثت تمامى زمین توسط مسلمانان ادامه دارد واین دعوت حقى است از حقوق بشر و بر عهده همگان است که آن را به انجام برسانند. با هر نیروئى که بااین دعوت به مخالفت برخیزد باید به مبارزه برخواست . 30
آنچه تاکنون آمد نشان دهنده پایگاه عمیق و گسترش این فکر در میان فقهاى اهل سنت و محققان آنان است . مطالبى که بعضى از نویسندگان و محققان و معاصر ازاهل سنت همانند: ظافر فاسمى و یا وهبه زحیلى در کم رنگ جلوه دادن این طرز تفکر در میان فقهاى عامه بیان کرده اند نمى توان از جایگاه استوارى برخوردار باشد. 31
جمع بندى ادله موافقان
فاقتلواالمشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم واحصروهم واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا واقامواالصلوه واتواالزکاه فخلوا سبیلهم ان الله غفور رحیم . 32
فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب حتى اذاائخمتموهم فشدوا الوثاق فاما منا بعد واما فداء حتى تضع الحرب اوزارها.... 33
دراین دو آیه موضوع حکم قتال کفر و شرک است .این حکم فقط درباره اهل کتاب تخصیص خورده است .
وقاتلوهم حتى لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله فان انتهوا فان الله بما یعملون بصیر. 34
با آنان نبرد کنید تا فتنه اى نباشد و دین همه .
دین خدا گردد. پس اگر بازایستادند خداوند کردارشان را مى بیند.
دراین آیه به غایت و هدفى که در آن آمده استدلال شده است . به عقیده این گروه مراداز فتنه شرک و مراداز دین هم اسلام است که به عنوان هدف از جنگ ذکر شده اند.
طبعاانتهاى جنگ نیز باانتهاى شرک و کفر ممکن خواهد بود.
قاتلواالذین لایومنون بالله ولا بالیوم الاخر و لایحرمون با حرم الله و رسوله و لایدینون دین الحق من الذین اوتوالکتاب حتى یعطوا الجزیه عن یدوهم صاغرون. 35
با کسانى ازاهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمى آورند و چیزهائى را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمى کنند و دین حق را نمى پذیرند جنگ کنید تا آن گاه که بدست خود در عین خضوع و تسلیم جزیه پرداخت نمایند.
این آیه در خصوص اهل کتاب است . علاوه بر تشریع اصل جهاد با آنان هدف از جنگ را نیز اسلام و یا قبول جزیه آنان قرار داده است .
ادله امر به معروف و نهى از منکر:
ولتکن منکم امه یدعون الى اخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر واولئک هم المفلحون . 36
باید که از میان شما گروهى باشند که به خیر و نیکى دعوت کنند و امر به معروف و نهى از منکر کنند اینان رستگارانند.
[ کنتم خیرامه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر].37
شما بهترین امتى هستید که از میان مردم پدید آمده که امر به معروف و نهى از منکر مى کنید.
روایات
1. حدیث اسیاف :
امام باقر[ ع] مى فرماید: خداوند پیامبراسلام[ ص] را با پنج شمشیر مبعوث نمود:
فسیف على مشکرى العرب قال الله عروجل :اقتلواالمشرکین حیث وجد تموهم و خذوهم واحصروهم فان تابوا (یعنى آمنوا) واقامواالصلوه و آتوا الزکاه فاخوانکم فى الدین[ فهولاء لایقبل مهم الاالقتل اوالدخول فى الاسلام ... والسیف الثالث على مشرکى العجم یعنى الترک والدیلم و الخرر قال الله عزوجل]...: فضرب الرقاب اذااثخنتموهم فشدواالوثاق فما منا بعدواما فداء حتى تضع الحرب اوزارها[ فاما قوله :[ فاما منا بعد] یعنى المفادات بینهم و بین اهل الاسلام فهولاء لن یقبل منهم الا القتل اوالد خول فى الاسلام... . 38
اولین شمشیرى است که بر مشرکان عرب آخته شده است خداوند بزرگ فرموده است : هر جا مشرکان را یافتید آنان را بکشید و بگیرید و بندشان زنبد و در کمینشان بنشینید.اگرایمان آوردند و پس از توبه کردن نماز بپا داشتند و زکات دادند برادران دینى شما هستنداینان یا
بایدایمان بیاورند و مسلمان شوند و یا آن که کشته شوند. ..
سومین شمشیر بر مشرکان عجم : ترک و دیلم و خزر کشیده مى شود.
خداوند بزرگ مى فرماید :چون با کافران روبرو شدید گردنشان را بزنید. چون آنها را سخت فرو گرفتید اسیرشان کنید و سخت ببندید. آنگاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه . تا آنگاه که جنگ به پایان آید.
اما آزاد کردن پس ازاسارت است و فدیه مبادله با مسلمانان است . اینان یا کشته مى شوند و یا بایداسلام را قبول کنند.
2. قال رسول الل(ص) : امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لااله الاالله فاذا قالواها عصموا من دمائهم واموالهم الا بحقها و حسابهم على الله . 39
پیامبر فرمود: من مامور شدم با مردم پیکار کنم تا آنجا که بگویند لااله الاالله و چون لااله الاالله بگویند مال و جان آنان از جانب من محفوظ است جز در مورداحقاق حق و حساب اعمال آنان با خداست .
مطابق این روایت پیامبر مامور به جنگ ابتدائى با همه کفاراست تااین که آنان را به پذیرش واقرار به کلمه توحید وادار نماید.
اجماع
از جمله دلائل این نظریه اجماع واتفاق آراء فقهاى اسلام است .
نقد نظریه جهاد به انگیزه دعوت
آنچه تاکنون آوردیم از آیات و روایات مجموعه ادله کسانى بود که مى گفتند: جهاد براى دعوت به اسلام و گسترش آن تشریع شده است .
چکیده این نظریه این شد که شرک و کفر دلیل مشروعیت جهادابتدائى است و پایان آن نیز به قبول اسلام و یا پذیرش حاکمیت آن است .
این سخن از چند جهت قابل نقد و بررسى است :
1 وجود موارد نقض این نظریه در فقه .
2 ناتوانى دلائل مذکور دراثبات مدعا.
جهت اول : آنچه به عنوان نقض این نظریه مى توان گفت موارد مختلفى است در فقه که بااین مساله ارتباطى مستقیم دارد و در عین حال قائلین به این تفکر بر خلاف آن فتوى داده اند از جمله :
الف : جواز قرارداد صلح با مشرکان و باقى گذاشتن آنان در سرزمین خود با گرفتن خراج ازاراضى آنان . 40
ب : کمک گرفتن از مشرکان در جنگ . 41
ج : عدم جواز قتل اسیر جنگى پس از پایان جنگ . بااین که اگر شرک ملام کشتن بودانجام این وظیفه در هنگام اسارت دشمن آسان تراست . 42
و: تامین دادن به مشرکان براى شنیدن سخن حق و برگرداندن آنان به مامن خویش . 43
ه: پذیرش جزیه از غیراهل کتاب . 44این مساله
گر چه اختلافى است ولى مالک از فقهاءاربعه اهل سنت آن را پذیرفته است . روایتى هم از پیامبر[ص] دراین مورد موجوداست که آن حضرت مى فرماید:
قبل از شروع به جنگ مشرکان را به یکى از سه امر دعوت کن :اسلام و هجرت بدارالاسلام اسلام بدون هجرت و قبول جزیه . 45
وجوداین گونه موارد در فقه با آن اصل کلى (ملاک در جنگ کفر و مشرک است ) منافات دارد. مگراین که بگوئیم آن اصل کلى در تمامى این موارد تخصیص خورده است و حال آنکه هیچ یک از فقها این موارد را در رابطه با آن اصل کلى مطرح نکرده اند.
بنابراین از ذکراین موارد در فقه به این نتیجه مى رسیم که : ملاک در جنگ کفر و شرک نیست . و یا لااقل بعنوان یک شبهه اثبات آنرا مشکل مى نماید.
جهت دوم : دراینجا هدف ما نقد و بررسى دلائلى است که براین نظریه اقامه شده است و دراین راستا یک مرتبه بصورت کلى واجمالى نسبت به این دلایل و مرتبه دیگر به صورت تفصیلى و نقد و بررسى جداگانه هر یک از دلائل بحث مى کنیم .
بررسى کلى دلائل :
قبل از نقد و بررسى جداگانه دلائل یاد شده سخن کلى ما در مورداین دلائل این است که : آیات مورداستدلال (که عمده ترین دلائل است )ازاین جهت که چرا باید با کفار و مشرکان جنگید؟ آیا چون مشرکند و کافر که در نتیجه با هر کافرى باید جنگید و پایان جنگ هم زوال کفر و شرک است و یااین که کافر و مشرکى باید جنگید که با شما مى جنگد و شما را مورد تعدى و تجاوز قرار داده است ؟
آیات مذکور در مقام تعیین این جهت نبوده و حداکثر در مورداین که با چه کسانى باید جنگیداطلاق دارند. در صورتى که تنها همین آیات درباره جهاد بود ممکن بود که ازاطلاق آنهااستفاده کرده و بگوئیم : جهاد با کفار و مشرکین به خاطر شرک و کفر آنان لازم است .
حال آن که چنین نیست وادله دیگرى نیز وجود دارد که این آیات را مقید مى سازد و جنگیدن با کفار و مشرکین را مشروط به شرائطى مى کنداز جمله :
قاتلوا فى سبیل الله الدین یقاتلونکم ولاتعتدواان الله لایحب المعتدین. 46
بجنگید در راه خدا با کسانى که با شما مى جنگند. تجاوز تعدى نکنید که خداوند متجاوزان را دوست ندارد.
قاتلواالمشرکین کافه کما یقاتلونکم کافه. 47
قانون عرفى حمل مطلق بر مقید حکم مى کند که مقیدها را تفسیر و توضیح مطلقات بدانیم .
این سخن که چون برخى ازاین آیات که حکم مبارزه با مشرکین را بیان مى کنند از قبیل
آیه[ قاقتلواالمشرکین حیث وجد تموهم]... 48
از آیاتى است که در سال نهم هجرت نازل گردیده است و بنابراین مى تواند ناسخ تمام دستوراتى که نوعى مماشات و یا همزیستى مسالمت آمیز و یا صلح را تجویز مى کند باشد سخنى است بى مورد و نابجا زیرا نسخ درجائى است که بین دو آیه از قرآن از نظر متن تنافى و تعارض بگونه اى باشد که قابل اجتماع با یکدیگر نباشند. بین دو قانون که یکى مطلق و دیگرى مقید باشد تعارضى نیست . علاوه براین در نقد و بررسى تفصیلى آیات روشن خواهد شد که این آیات از عموم و یااطلاق نیز برخوردار نیستند .
بررسى تفصیلى ادله :
علاوه بر پاسخ کلى به ادله کسانى که جهادابتدائى را براى گسترش اسلام و مسلمان نمودن کفار و مشرکین لازم مى دانستند ضرورى است براى روشن تر شدن بحث به هر یک از آنها به صورت مجزا پاسخ داده شود. سخن رااز آیات قرآن شروع مى کنیم :
نقد و بررسى دلیل اول :
از آیاتى که مورداستناداین دیدگاه قرار گرفته آیه اى است که در اول سوره برائت آمده و خداوند متعال در آن آیه به قلع و قمع مشرکین دستور مى دهد:
[فاقتلواالمشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم واحصروهم واقعدوالهم کل مرصد]. 49
معتقدین به این نظریه مى گویند:این آیه به لحاظ زمانى ناسخ آیات قبل است .
ظاهر آیه همانند بسیارى از آیات جهاد و قتال کوبنده تهاجمى و خشن است بطورى که در نگاه اولى ممکن است کسى بگوید: دراین آیه خداونداز مسلمانان خواسته که با شدت و خشونت هر چه بیشتر با کفار و مشرکین تا قبول اسلام از طرف آنان بجنگند ولى با مختصر دقت در آیات قبل و بعداین آیه نادرستى این سخن را روشن مى نماید.
شواهد موجود دراین آیات بیانگراین است که حکم جهاد در آیه 5 سوره برائت عمومیت نداشته و هدف از آن هم مسلمان نمودن مشرکان نیست از جمله :
دراین آیات بین مشرکانى که ناقض پیمان با خدا بوده اند با آنانى که بر سرپیمان خود وفادار مانده اند تفکیک گردیده و جنگیدن تنها با دست اول لازم شمرده شده است .
در مورد همان مشرکان پیمان شکن (ناکث ) مى گوید: بکشید محاصره کنید واسیر کنید.اسارت و محصور کردن در چنین حکمى که بیانگر شدت معامله با آنان است مبین این است که جنگیدن با آنان فقط به خاطر شرک آنان نبوده بلکه بیشتر شکستن صولت و قدرت فتنه انگیزى آنان منظور بوده است و گرنه به غیرازاسلام نمى باید حکمى دیگر منظور مى شد.
دراین آیه شریفه
فان نکثواایمانهم من بعد عهدهم وطعنوا فى دینکم فقاتلواائمه الکفرانهم لاایمان لهم لعلهم ینتهون. 51
اگر در پیمان شکنى استمرار داشتند و طن در دین شما روا داشتید با آنان که پیشوایان کفرند بجنگید تا دست از پیمان شکنى و طعن در دین شما بردارند.
گفته اند: به قرینه آیات قبل مرادازانتها دست کشیدن از پیمان شکنى و طعن در دین است .این خود مى تواند شاهدى باشد براین که منظورازاین دو آیه :
فان تابوا واقامواالصلوه واتواالزکاه فخلوا سبیلهم ان الله ان الله غفور رحیم . 52
فان تابوا واقامواالصلوه واتواالزکاه فاخوانکم فىالدین. 53
این است که مى خواهد جلو تند روى هاى بعضى از مسلمانان را که در گذشته مورداذیت و آزار همین مشرکان تازه مسلمان قرار گرفته اند بگیرد و عطوفت و رحمت اسلام را به آنان یادآورى کند لذا تعبیر آیه این است[ فخلوا سبیلهم] و[ اخوانکم فى الدین] نه این که بگوید تا اسلام نیاورده اند با آنان بجنگید. که این برداشت با آیات بعد منافات دارد.
بنابراین آیات فوق دلالت ندارد که هدف از نبرد با مشرکان وادار کردن آنان به قبول اسلام است چنانکه اصل جواز جهادابتدائى را نیز ازاین گونه آیات نمى توان استفاده کرد که منظوراین آیات مشرکان پیمان شکن است .
لایرقبون فى مومن الا ولاذمه واولئک هم المعتدون. 54
عهد و سوگند و خویشاوندى هیچ مومنى را مراعات نمى کنند و مردمى تجاوز کارند.
سپس به صراحت آغازگر بودن مشرکان را دراین رویاروئى و نبرد بیان مى کند:
الا تقاتلون نکئواایمانهم و هموا باخراج الرسول و هم بدوکم اول مره اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان کنتم مومنین. 55
آیا بر مردمى که سوگند خود را شکستند و آهنگ اخراج پیامبر کردند و بر ضد شما دشمنى آغاز کردند نمى جنگید؟ آیااز آنان مى ترسید و حال که اگرایمان آورده باشید سزاوارتراست که از خدا بترسید و بس .
بنابراین بین این آیات و (آیات سوره بقره : 90 تا 94) که جنگ را مشروط به شروع جنگ و تجاوزاز ناحیه مشرکان مى دانند تعارضى نیست .
نقد و بررسى دلیل دوم :
یکى دیگرازادله هاى که مستنداین نظریه قرار گرفته این آیه شریفه است :
فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب. 56
این آیه بیانگر برخوردى قاطع و خشن با کفاراست اما در خود آیه و قبل از آن حکمت قتال و عوامل محدود کننده آن را چنین بیان نموده است :
این گونه برخورد در مورد کفارى است که مردم رااز راه خدا باز داشته اند : [الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله] .
2. کلمه لقیتم در سه جاى قرآن آمده که در هر سه مورد تلاقى در صحنه جنگ منظوراست . بیان کننده یک دستور نظامى است به مسلمانا

خرید و دانلود  دانلود مقاله در مورد آزادى عقیده


دانلودمقاله پروژه سازه های بتن مسلح

 

 


«مقدمه»
پلان مذکور دارای ابعاد و مساحت می باشد و در شهر مشهد واقع شده است. ارتفاع کف تا کف هر طبقه و ارتفاع خرپشته می باشد. سیستم سقف طبقات از نوع تیرچه بلوک سفال است. این پلان از سه طرف محدودیت گسترش پی دارد و در شش سقف طراحی و محاسبه می گردد.

 

مشخصات مصالح مصرفی:
تمام میلگردهای مصرفی از نوع A II و مقاومت تسلیم آنها می باشد. آجر به کار رفته در تیغه ها از نوع مجوف با وزن مخصوص می باشد. سنگ بکار رفته در نما نیز از نوع گرانیت با وزن مخصوص می باشد.
مشخصات خاک محل:
تنش مجاز خاک، و از نوع II می باشد و محل ساختمان در شهر مشهد واقع است. سیستم باربر جانبی از نوع قاب خمشی متوسط در یک جهت و قاب خمشی متوسط با دیوار برشی متوسط در جهت دیگر است.

 

آیین نامه های مورد استفاده:
برای بارگذاری از آیین نامه مبحث ششم مقررات ملی ساختمان استفاده شده است. برای بارگذاری زلزله از آیین نامه 2800 ویرایش سال 1378 استفاده شده است. طراحی اجزای سازه ای مطابق آیین نامه بتن ایران می باشد.

 

نرم افزارهای مورد استفاده:
تحلیل کامپیوتری سازه با استفاده از نرم افزار ETABS VER 7.21 انجام شده است.

 

فصل اول: بارگذاری

 


جدول جرم مخصوص مصالح مصرفی مطابق مبحث ششم مقررات ملی ساختمان

 

 

 

شرح جرم مخصوص
سنگ گرانیت 2800
آجر مجوف 600
بتن معمولی 2400
پوکه معدنی 600
آجر کاری با آجر مجوف 850
گونی قیر اندود دولا 15
سنگ موزائیک 2400
ملات گچ 1300
ملات گچ و خاک 1600
ملات ماسه و سیمان 2100

 

 

 

 

 


«تیغه داخلی ساختمان»

 

 

 

 

 


«دیوار طرفین ساختمان که به دیوار همسایه می چسبند»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


«دیوار نمای ساختمان»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرض های عمومی در سقف های تیرچه بلوک
1. تیرچه های مجاور و بتن پوششی بالایی بصورت تیر T شکل مجاور و مجزا در نظر گرفته می شود.
2. تکیه گاه تیرچه ساده بوده و بار گسترده در سرتاسر طول آن توزیع شده است.
3. تیر فاقد نیروی محوری است.
4. تیر فاقد فولاد فشاری است.
5. فاصله محور تا محور تیرچه ها برابر عرض مؤثر بال درنظر گرفته می شود.
6. پوشش آرماتورهای کششی برابر 5/1 سانتی‌متر است.
7. بلوک ها در مقاومت تیر T شکل تاثیری ندارد.

 

تعیین ابعاد تیرچه و بلوک:
طبق بند 11-2-4-3 آیین نامه بتن ایران داریم:
تعیین ارتفاع تیرچه:

ضریب اصلاح :

 


تعیین عرض تیرچه:

 


تعیین ضخامت بتن پوششی:

 

«سقف طبقات (تیرچه بلوک سفالی)»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وزن دال بتنی
وزن تیرچه
وزن بلوک سفالی
وزن کف سازی و نازک کاری

 

 

 

 

 

تعیین بارگذاری در تراز طبقات:
با توجه به ضخامت اولیه سقف و همچنین ویژگی کفسازی و زیرسازی آن ابتدا وزن واحد سطح سقف را در صفحه قبل بدست آورده ایم.
از طرفی بار معادل تیغه بندی نیز به صورت زیر محاسبه می گردد:
مطابق با بند 6-2-2-2 مقررات ملی ساختمان (مبحث ششم)، وزن تیغه ها را می توان بصورت بار معادل که به طور یکنواخت بر کفها گسترده شده است، درنظر گرفت. البته به دلیل اینکه وزن یک متر مربع سطح تیغه ها از 150 کیلوگرم بر مترمربع بیشتر است، باید اثر موضعی بار تیغه ها را به طور جداگانه در طراحی کفها منظور داشت (بند 6-2-2-5 آیین نامه).
طول کل پارتیشن های داخلی = 8/38 = 39 (m)
ارتفاع پارتیشن ها = 3 (m)
سطح کل از حاصلضرب این دو عدد حاصل می شود:
سطح کل = 117 (m2)
وزن واحد سطح = 172 (Kg/m2)
بنابراین وزن کل این دیوارهای جداکننده از حاصلضرب دو عدد فوق حاصل می گردد:
وزن کل = 20124 (Kg)
سطح کل کف = 200– (4/3 * 8/4) = 183 (m2)
در نهایت بارگسترده وارد بر کف طبقات ناشی از تیغه های جداکننده بصورت زیر محاسبه می‌گردد:

نکته: از آنجاییکه سازه این پروژه توسط نرم افزار ETABS تحلیل و طراحی می گردد، باید توجه داشت که در صورت مدل کردن سقف، برنامه وزن تیرچه دال را محاسبه می کند، بنابراین باید وزن کف سازی، بلوک و زیرسازی سقف را بطور جداگانه محاسبه کرد و آن را به سقف ها اختصاص داد. بنابراین در قسمت ورود داده ها به نرم افزار، باید وزن تیرچه - دال را از وزن مرده سقف کم نمود:
سقف طبقات :

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  35  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله پروژه سازه های بتن مسلح