دانلود مقاله بازنمایی از مهاجرت بینالمللی سرمایههای انسانی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 82
مقدمه
فرار مغزها زمانی رخ میدهد که جریان خروجی دانشجویان ثابت است و با جریان ورودی مشابهی از دیگر کشورها جایگزین نمیشود. به نظر میرسد که رقابت برای کارکنان بسیار ماهر شدید و سخت باشد. جریانهای سنتی مهاجرت افراد بااستعداد بین کشورها از جنوب به شمال, اینک در بعضی موارد معکوس میشود. بیشتر کشورهای واقع در جنوب, بهخصوص در جنوب شرقی آسیا و شرق اروپا, از نظر فنی پیشرفت کردهاند و به میزان بالایی بر روی اقتصادهای مبتنی بر دانش قرار گرفتهاند و بنابراین, جریان مهاجرت دانشمندان و مهندسان ماهر از آنجاها ممکن است متوقف شود. بنابراین, حرکت فرار مغزها و جذب مغزها ممکن است در تمام جهات صورت گیرد: شمال - شمال, شمال- جنوب, جنوب - شمال و جنوب - جنوب. این حرکت ممکن است کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا را که به میزان بالایی به افراد بااستعداد خارجی وابستهاند, تهدید کند. ملتها به طور روز افزونی انتقال تکنولوژی را در درجه اول بهعنوان پدیدهای با جهتگیری افراد در نظر گرفته و از این بیم دارند که مزیت رقابتیشان را در آنچه به نظر میرسد که یک رقابت جهانی برای مهارتهای ویژه باشد, از دست بدهند. بنابراین, مهاجرت به میزان بالایی به یک بخش غیرقابل تفکیک سیاستهای تکنولوژی ملی تبدیل میشود. قابل ذکر است که اندازه چنین تاثیری در بین کشورها تفاوت میکند. بهعنوان نمونه, در حالی که انگلستان با گسیلداشتنودریافت استعدادها فعالانه در حرکت بینالمللی متخصصان شرکت میکند, اما کشورهایی مثل روسیه و اروپای شرقی از فرار مغزهاعمدتالطمهمیبینندوخروجمتخصصانازاین کشورهابهپدیدهایکاملاجدیتبدیلشدهاست.به طور کلی, مقوله مهاجرت و حرکت بینالمللی نیروهای بسیار ماهر یک موضوع پیچیده و متنوع است و بنابراین, نیازمند سیاستهای بسیار مناسب و متنوع میباشد. هرگروه از متخصصان بسیار ماهر تحت تاثیر مجموعهای از شرایط و تسهیلات مختلف جذب و کشیده میشوند. بنابراین, عوامل مختلف دفع و جذب در ارتباط با فرآیند نقل مکان و حرکت گروههای مجزای پرسنل بسیار حرفهای در حوزه سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (اروپا), مورد بررسی قرار میگیرند.
زهکشی بهترین منابع انسانی
اصطلاح فرار مغزها معادل با دو کلمه ی Brain Drain در زبان انگلیسی است. Brain به معنی مغز، متفکر و مغز متفکر بوده و برای کلمه Drain نیز معانی چندی از جمله خشکاندن، خالی کردن، تحلیل بردن و زهکشی کردن آورده شده است. بنابراین همانطور که عمل زهکشی، به طور طبیعی یا مصنوعی، باعث بیرون رفتن آب های اضافی یک منطقه می شود یا در کشاورزی، آب اضافی از زمین به وسیله زهکشی گرفته می شود پدیده فرار مغزها نیز باعث بیرون رفتن مغزها یا متفکرانی از یک سرزمین می شود، منتهی مغزهایی که آن سرزمین به وجود آن ها نیازمند است. واژه مغزها شامل همه افراد دانشمند، مخترعین، مبتکرین، تکنسین ها، کارگران ماهر و خلاق، مهندسین، پزشکان، جراحان، متخصصان و سایر افرادی که از دانش بالایی برخوردار هستند، می شود. در جریان قرن 19 و تا جنگ جهانی اول ایالات متحده آمریکا مهم ترین کشور مهاجر پذیر بود زیرا لزوم بهره برداری از منابع آن سرزمین و ایجاد تاسیسات زیر بنایی نظیر شبکه راههای ارتباطی، راه آهن و ... به نیروی انسانی زیادی احتیاج داشت. بنابراین جمعیت زیادی از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی، اروپا و آفریقا به آن سرزمین مهاجرت کردند. بعدها صنعتی شدن آن کشور باعث شد تا در ماهیت مهاجر پذیری آن تغییراتی به وجود آید و مهاجران ماهر و متخصصی را از کشورهای اروپایی یا کشورهایی که به طور ناکافی صنعتی شده بودند پذیرا گردد. ادبیات مربوط به فرار مغزها از زمان پایان جنگ جهانی دوم و به ویژه از دهه 1960 شکل گرفت یعنی موقعی که کشورهای اروپایی اقدام به بازسازی ویرانه های به جا مانده از جنگ کردند و مدتی بعد چرخه صنعت در این کشورها شروع به کار کرد. این فرایندها نیاز به افراد متخصص و کارآمد داشت. در نتیجه خیل عظیمی از متخصصان، مهندسان و سایر افرادی که از آنها با عنوان مغزها یاد می شود، کشورهای در حال توسعه خود را به مقصد کشورهای پیشرفته تر ترک کردند و از این زمان بود که غارت سرمایه های انسانی شروع شد و مانع دیگری بر سر راه پیشرفت و توسعه کشورهای جهان سوم ظاهر گردید.بعضی از محققان معتقدند که علت ریشه ای تمام مهاجرت ها، شکست جوامع در براوردن نیازها و آرزوهای شهروندانشان است بنابراین فرار مغزها نیز که نتیجه مهاجرت یا کوچ افراد تحصیل کرده و دارای تخصص از کشوری به کشور دیگر است، ریشه در نیازها دارد. طیف این نیازها برای نخبگان و متخصصان هر کشور متفاوت است و شامل ابعاد امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، علمی و تخصصی می شود. باید در نظر داشت که پدیده فرار مغزها تنها مختص به جلای وطن نیروهای متخصص کشورها نیست. بلکه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور را که بعد از فارغ التحصیلی میلی برای بازگشت به وطن ندارند نیز در بر می گیرد.
مساله فرار مغزها برای کشورهای توسعه یافته چندان بحرانی نیست زیرا چنانچه این کشورها نخبگانی را از دست بدهند، توانایی جذب نیروهای متخصص دیگری را دارند و به اصطلاح مبادله مغزها صورت خواهد گرفت. در صورتی که کشورهای در حال توسعه نه توان حفظ نخبگان خود را دارند و نه قوت جذب نخبگان و متخصصان جدید، بنابراین در اصل، فرار مغزها زمانی محسوس است که جریان خروجی متخصصان و تحصیل کردگان ثابت باشد و با جریان ورودی مشابهی از سایر کشورها جایگزین نگردد. این مساله صدمات جبران ناپذیری به کشورهای کوچک و کم جمعیت در حال توسعه وارد می کند هرچند که امکان دارد حرکت مغزها از یک کشور کوچک اهمیت چندانی را برای کشورهای بزرگ مهاجر پذیر نداشته باشد.
تاثیرات فرار مغزها بر کشورهای مبدا و مقصد
هم سرمایه های انسانی و هم منابع طبیعی در رشد اقتصادی اثرات تعیین کننده ای دارند. تحقیقات تجربی نشان داده اند که سرمایه گذاری در منابع انسانی بیش از سرمایه گذاری در منابع طبیعی به رشد اقتصادی کمک می کنند. مثلا کشورهای خاورمیانه با منابع عظیم نفتی خود به متخصصان تحصیل کرده ای نیاز دارند تا توسعه اقتصادی خود را فراهم سازند. امروزه نقش بنیادین و اصلی منابع نیروی انسانی در توسعه کشورها امری بدیهی و روشن است و به جرات می توان گفت که ویژگی چشم گیر و بارز کشورهای پیشرفته وجود نیروی انسانی کارا و متخصص است. بنابراین حرکت نیروهای ماهر و غنی انسانی، تاثیرات نمایانی را بر کشورهای مبدا (فرستنده) و کشورهای مقصد (گیرنده) خواهد داشت.مهمترین و واضح ترین اثری که پدیده فرار مغزها بر کشور مبدا می گذارد اتلاف هزینه هایی است که صرف تعلیم و تربیت نیروهای ماهر و تحصیل کرده شده است. کشورهای در حال توسعه همه ساله با صرف هزینه های هنگفت برای بخش آموزش و پرورش که غالبا سهم مهمی از بودجه ناچیز آنها را شامل می شود اقدام به تربیت انسانهای ماهر و متخصص می کنند اما متاسفانه با مهاجرت این افراد به کشورهای پیشرفته صنعتی به ویژه ایالات متحده و کانادا، منابع عظیمی از سرمایه خود را از دست می دهند و این سرمایه به طرف کشورهای مقصد سرازیر می شود. بعضی کشورها با پرداخت یارانه هایی، زمینه ادامه تحصیل شهروندان خود را در مقطع تحصیلات عالی فراهم می سازند.
7 و8 ص
تاملی بر نظریه های جامعه شناختی مهاجرت
و مهاجران افغانی در ایران
دو پدیده مهاجرت و شهرنشینی در جوامع مختلف در حد وسیعی به وقوع می پیوندد این دو پدیده به عنوان پیامدهای رشد جمعیت از یک طرف و تغییرات اجتماعی (1) از طرف دیگر، به طور وسیعی در نقاط مختلف جهان در جریان است. به طور کلی شهرنشینی و مهاجرت را تقویت کرده اند و حتی انقلاب صنعتی را می توان عامل اساسی رشد و توسعه مهاجرت و شهرنشینی قلمداد کرد. این جریان ابتدا در اروپای غربی و پس از آن یعنی از جنگ جهانی دوم به بعد در کشورهای رو به رشد صورت گرفته است این دو پدیده امروزه مشکلات فراوانی به ویژه در کشورهای رو به توسعه بر جای گذاشته اند تا جایی که امروزه از شهرنشینی و به ویژه مهاجرت به عنوان مسائل اجتماعی یاد می کنند چرا که جوامع نوین مخصوصاً جوامع در حال توسعه زیر بنای لازم را جهت پذیرش مهاجرین و توسعه شهرهای خود ندارند. در این مجال سعی بر این شده که به وسیله ای مهاجرت، از طریق بررسی زوایای مهاجرت مانند تعریف، تفاوت مهاجرت با پناهندگی، انواع مهاجرت و نظریات صاحبنظران اجتماعی اشاره ای کلی شود. مهاجرت چیست؟ و مهاجر کیست؟
مهاجرت = حرکت انسانها در سطح جغرافیا، که با طرح قبلی صورت می گیرد و به تغییر محل اقامت آنها برای همیشه یا مدت طولانی می انجامد. (ساروخانی، 1370 ص 45)
این تعریف نوعی شخیص مفهومی از مهاجرت است.
بروس کوئن مهاجرت را پدیده ای می داند که به دلایلی از قبیل ناکافی بودن عرضه مواد غذایی در یک منطقه خاص تعقیب و آزار عقیدتی یا سیاسی، جنگ، نفرتها و خصومتهای قومی و ملی صورت می گیرد (بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی. ص 284)
در لغت نامه جمعیت شناسی آمده است، مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت است که بین دو واحد جغرافیایی انجام می گیرد. (امانی و دیگران 1354 ص 71)
برای فهم بهتر این پدیده باید دانست مهاجر کیست و چه تفاوتی با مفاهیمی چون پناهنده و... دارد.
از نظر اداره امور اجتماعی سازمان ملل مهاجر کسی است که
1- جهانگرد، بازرگان، دانشجو و یا مسافر عادی نباشد.
2- جزو ساکنان مراکزی که به طور عادی بین دو کشور رفت و آمد می کنند نباشند.
- وضعیت مهاجرت
با توجه به اینکه در اکثر روستا ها کمبود منابع و امکانات به چشم می خورد پس مهاجرت در این روستاها اکثرا جنبه اقتصادی دارد و مهاجرت کنندگان هم غالبا برای کار و فعالیت اقتصادی بهتر دست به مهاجرت می زنند تا در زندگی صاحب شرایط اقتصادی بهتر شوند و این روستا نیز از این قائده مستثنی نیست.
البته واضح است که برای مهاجرت پذیری نیاز به امکانات و استعدادهایی است که عاملی شود برای پذیرش مهاجران و همانطور که می دانیم در روستاها با توجه به شرایط سخت معیشتی (نسبت به شهر)، کمبود امکانات و فرصت های شغلی و کمبود درآمد کافی روستا شرایط کافی برای مهاجرت پذیری را از دست می دهد و اکثر مردم و مخصوصا جوانان مجرد آن به شهرها مهاجرت می کنند تا دارای شرایط زندگی بهتری شوند، البته ممکن است مهاجرت از شهر به روستا و یا از روستا به روستا وجود داشته باشد ولی در سطح بسیار محدود و به ندرت انجام می گیرد که با توجه به مهاجرت به شهر اصلا قابل ذکر نیست. پس با توجه به اینکه مهاجرت ها به طور کامل جنبه اقتصادی دارند و روستاها شرایط اقتصادی لازم را ندارند پس مردم برای کسب درآمد بیشتر و امکانات شغلی بهتر راهی شهرها می شوند.
به نظر بسیاری از جامعه شناسان یکی از مهمترین خصوصیت روستاهای کشور ما مهاجرفرستی آنهاست. به خاطر اینکه جوانان روستایی، شهر را مدینه ی فاضله ای می دانند که در آن می توانند به تمام آرزوهای خود دست یابند البته مهاجرفرستی بیشتر در بین خوش نشینان روستایی رواج دارد چون آنها در زندگی با توجه به گونه فکری و اندیشه ی خاص خود خوش نشینی را محور اصلی زندگی خود قرار داده و قصد دارند از زندگی خود لذت ببرند. در کل پدیده مهاجرت و مهاجرفرستی بیشتر شامل خانواده هایی است که از نظر امکانات در وضع متوسطی اند ولی در سر هدفهای بزرگی دارند. به همین خاطر و با توجه به وضعیت روستاهای ما دست به مهاجرت می زنند. جوانان روستا هم همانند سایر همتایان روستای خود دنبال وضعیت زندگی اجتماعی بهتر و بالاتر هستند پس دست به مهاجرت می زنند. البته در این روستاها همانند سایر روستاها که در آنها فرصت شغلی بندرت وجود دارد به همین دلیل جوانان فکر "سربار شدن" را همانند کابوسی در سر خود دارند و قصد رهایی از آن را دارند.
انگیزه های عمده ای برای مهاجرت وجود دارد که معمولا به صورت دافعه روستایی و یا جاذبه شهری و یا هر دو بروز می کند. محدودیت روستاها از یک طرف، وجود انگیزه های تحصیلی، شغلی، خدمت وظیفه، مرکزیت خرید، تمرکز اداری، موجودیت انواع موسسات تجاری، بانک ها، سازمان های دولتی و غیردولتی در شهرها از عوامل عمده جاذبه مهاجرت بیشتر روستاییان به شهرهاست.
میزان مهاجرفرستی
از دهه 1340 تا کنون 129 خانوار بصورت مستقیم از روستا مهاجرت کرده اند که این 127 خانوار شامل جوانان مجردی که با به دست آوردن شغل مهاجرت کردند نیز می شود اما فرزندان مهاجران را که پس از مهاجرت پدر، تشکیل خانواده دادند در بر نمی گیرد.
از این 129 خانوار 76 خانوار در نقاط مختلف شهرستان بابل ساکن شده اند و 42 خانوار نیز به تهران کوچ کردند. از دیگر مهاجران نیز 2 خانوار به آمل، 2 خانوار به سمنان، 2 خانوار به کرج، 1 خانوار به نور، 1 خانوار به اصفهان و 1 خانوار به چابهار عزیمت کردند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:31
فهرست مطالب
مقدمه
تعریف بزه، بزهکار و بزهکاری
عوامل زمینه ساز جرم در معلولان ذهنی
عامل های خانوادگی موثر در بزهکاری
ویژگی های نوجوانان بزهکار:
مهاجرت :
عوامل خانوادگی :
برخی علل انحراف جنسی :
عموماً مردم گمان می کنند بین مشکلات روانی و بزهکاری رابطه نزدیکی هست. اما باید گفت به جز ارتباط بزهکاری با اختلال شخصیت ضد اجتماعی در دیگر موارد, اختلالات روانی با میزانهای بالاتر جرم و جنایت ملازمه ندارند البته گاهی روابط بسیار اختصاصی وجود دارد برای نمونه بزهکاری نادری چون مادر کشی با اسکیزوفرنیا و قتلهای خانوادگی توام با خود کشی قاتل , با افسردگی و کشتن نوزاد با روان پریشی پس از زایمان مرتبط هستند در این مقاله کوشش بر این است که بر پایه اطلاعات موجود رابطه بین عقب ماندگی ذهنی و بزهکاری معلوم گردد.
تشخیص عقب ماندگی ذهنی بر پایه ترکیبی است از نارسایی هوش و عدم کفایت اجتماعی برای کاربرد روزانه بالینی , عقب ماندگی ذهنی بر پایه تقسیم بندیهای سازمان جهانی بهداشت و انجمن روان پزشکان آمریکا به چهار طبقه تقسیم می شود.
این چهار محدوده بر مبنای آزمون هوش بهر (وکسلر) با میانه 100 و انحراف معیار 15 است. عقب ماندگی خفیف ذهنی , هوش بهر 50 _ 55 تا 70 عقب ماندگی متوسط ذهنی , هوش بهر 35 _ 40 تا 50 _ 55 عقب ماندگی شدید ذهنی هوش بهر 20 _ 25 تا 35 _ 40 و عقب ماندگی عمیق ذهنی هوش بهر پایین تر از 20 _ 25 را شامل می شود.
جرم در معلولان ذهنی , همچون کل جمعیت , در اصل پدیده یی مرتبط با جنسیت مذکر است. بزهکار معمولی عقب مانده ذهنی مردی است در ابتدای سالهای دهه سوم زندگی , که در محدوده نارسایی هوشی خفیف تا مرزی جای دارد. از یک محیط شهری فقیر بر می خیزد , دوران کودکی او در محرومیت و جو بی اطمینانی گذشته است احتمال دارد که سابقه یی از اختلال رفتار, محکومیت قبلی , و اقامت در موسسات درمانی یا کانونهای تربیتی داشته باشد و شواهدی از اختلال روان پزشکی ( به جز عقب ماندگی) و اختلال شخصیت نیز در او به دست آید . به این ترتیب , بزهکاران معلول روانی ویژگیهای مشترک زیادی با خلافکاران غیر معلول روانی دارند. اما آنان با بیماران روانی بزهکار که رفتار مجرمانه شان به طور عمده ثانویه به اختلال روان پزشکی است متفاوت هستند. گروه اخیر در هنگام نخستین محکومیت خود مسنتر هستند. سوابق بستری بیشتری در بیمارستانهای روانی دارند, موارد تهاجم در آنان فراوانتر است, دوره نگهداری آنان در موسسات درمانی _ تربیتی کوتاهتر است و در دوره پیگیری پس از آزادی , کمتر مرتکب جرایم سنگین می شوند.
جرایم جنسی و آتش افروزی در معلولان ذهنی نمود فراوانتر دارد جرایم شامل تهاجم شدید شخصیتی از جمله قتل کمتر دیده می شود در بررسی 1160 بیمار عقب مانده ذهنی که به علت ارتکاب جرم محکوم به اقامت اجباری در بیمارستان شده بوند دیده شده که یک سوم مردان این گروه به علت جرایم جنسی محکوم شده بودند در حالی که این میزان برای کل مردانی که در مدت زمانی مشابه به دلیل ارتکاب همه نوع جرایم قابل تعقیب قانونی , زندانی شده بودند 5% بود در بررسی دیگری در آمریکا معلوم شد که از 1300 مورد آتش افروزی در طول یک سال, 50% آنها به وسیله معلولان ذهنی صورت گرفته است در کل , هوش بهره بزهکاران جنسی به گونه یی چشمگیر پایین تر از دیگر بزهکاران است حتی در بین عقب ماندگان ذهنی آتش افروز, نیمی از موارد ایجاد حریق به وسیله یک سوم از زنان و مردانی انجام می شود که شدیدترین درجه عقب ماندگی ذهنی را دارند. البته لازم به ذکر است که در گروه معلولان ذهنی بزهکار , اکثر جرایم به وسیله عقب ماندگان خفیف انجام می شود و بزهکاری در میان عقب ماندگان شدید ذهنی نادر است.