روایتی از انقلاب دوم
امروز روز 13 آبان سال 1358 است. زمان باردار حوادثی است که تاریخ ساز است حوادثی که دنیا را تکان خواهد داد و چه کسی گمان می برد در چنین روزی واقعه ای به وقوع خواهد پیوست که پایه های شیطانی ترین حاکمیت ادوار تاریخ بشری را به لرزه خواهد افکند.
آسمان ابریست و هوا و زمین غمناک از نم نم قطرات باران و تو گویی که آسمان شهر نیز بغضی فرو خورده دارد. بعضی ناشی از حیات ذلت بار ملتی بزرگ در زیر سر نیزه های حکومتی خود کامه و دست نشانده بغضی که می رود تا انقلاب دوم ملت بزرگ ایران را به بار نشیند و انقلاب اسلامی 22 بهمن را در 13 آبان 58 تکامل و تعالی بخشد. اینک حوادث می روند تا هویت حقیقی انقلاب یعنی ملت ایران را به منصه ظهور رساند چرا که در بهمن 57 این ملت تنها توانسته بود که ریشه استبداد را بر کند و امروز می رود تا بنیانهای استعمار و استکبار را در ایران برچیده و در جهان به لرزه در آورد.
سالها بود که اتحاد جماهیر شوروی و اذناب سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژیکش در بلوک شرق بر مبارزه علیه استعمار و امپریالیسم غرب خاصه آمریکا را سر می دادند و اما اراده حق بر این مقرر گشت که فروپاشی همینه پوشالین استکبار شیطانی ایالات متحده آمریکا از طلعت ازلی و ناصیه نورانی حضرت روح الله و فرزندان معنویش طلوع نماید تا افتخار آن تنها در کف با کفایت مکتب انسان ساز و اسلام عزیز و مذهب مقاومت تشیع قرار گیرد.
ساعت 10 صبح روز 13 آبان سال 1358 خیابان طالقانی (روزولت سابق) وضع عادی خود را دارد. مردم در سراسر خیابان مشغول رفت و آمد و انجام کارهای خود هستند.
اتومبیل ها با سرعت و با سر و صدا عبور می کند. فروشگاه ها و شرکت ها بازند و کارکنان آنان سرگرم کارهای روزمره هستند همه چیز درست مثل روزهای قبل است.
ساعت 11 صبح است. گروهی نزدیک به 400 نفر در حالی که خیابان طالقانی را طی می کند به سوی سفارت آمریکا می آیند هنگامی که به مقابل آن می رسند در یک لحظه از در و دیوار سفارت بالا می روند و به درون محوطه سفارت می پرند. مردم هاج و واج به این صحنه می نگرند و همه از خود می پرسند چه شده است؟
خیابان بند می آید و نفسها نیز جوانها تند و تیز یکی پس از دیگری از گوشه و کنار سفارت به داخل می روند حالا هر کدامشان بازوبندی بدست و عکسی از امام بر سینه دارند. مدتی نمی گذرد و در حالی که باران رحمت از آسمان تهران شروع به بارش کرده و خبر در همه شهر می پیچد. سفارت آمریکا اشغال شد.
بغض فرو خورده 25 ساله
روز 13 آبان 1357 25سال رفته از کودتای 28 مرداد 32 و آغاز خودکامگی پهلوی دوم در زیر بیرق پرچم آمریکا دانشجویان و دانش آموزان به ستوه آمده از خودکامگی رو به فزونی خاندان پهلوی و اذناب هزار فامیلش و به پاس داشت روز 13 آبان 1343 روز تبعید رهبر دور از وطنشان که نزدیک به 15 سال است در تبعید در بلاد غربت می زید به دانشگاه تهران پناه آوردند اما چه کسی گمان می برد که خون این فرزندان عزیز ایران اسلامی آن هم در دانشگاه تهران رنگین کننده سنگفرش های دانشگاه تهران گردد و نهالی شود از برای سرنگونی سلطنت پهلوی.
از این پس بود که ملت ایران مترصد فرصتی بود تا بغض فرو خورده 25 ساله زیستن در زیر سیطره شیطانی و نظم جهنمی ایالات متحده امریکا و مزدوری محمد رضا پهلوی را بر فرق ایشان وارد آورد. این بود تا درست یک سال بعد یعنی 13 آبان 58.
دو روز پس از پیروزی انقلاب در صبحگاه 24 بهمن 57 عده ای در حرکتی مرموزانه و اقدامی مشکوک و قدرت نمایانه دست به تسخیر سفارت امریکا در تهران زدند.
آنان مسلحانه و طی درگیری یک ساعته توانستند سفارت امریکا را به اشغال خود در آورده و اعضای سفارت را به گروگان گیرند. هویت آنان مشخص شد آنان نیروهای وابسته به چریکهای فدایی خلق بودند که اینک آمده بودند تا برای تحقق شعارهایی ضد امپریالیستی که از صبح تا شام می دادند جامه عمل بپوشانند.
آنان خود و همپالگی های خود مانند مجاهدین خلق را تنها مبارزین راستین با امپریالیسم امریکا می دانستند و البته تاریخ صحت این مدعا را بعدها به خوبی مشخص ساخت. سرانجام با دخالت مشاور نخست وزیر دولت موقت در امور انقلاب ابراهیم یزدی غائله خاتمه یافت. اما ثمره چنین حرکت مذبوحانه ای خروج سولیوان سفیر امریکا از ایران برای همیشه بود و این چنین بود تا آن هنگام که سفارت امریکا 8 ماه دیگر در 13 آبان 58 به تسخیر دانشجویان پیرو خط امام در آمد.
اولین گام
یک هفته پس از 13آبان 58 در روز آدینه آن هنگام که نمازگزاران صلاء جمعه خویش را در میعاد گاه نماز جمعه به پایان بردند رو به سوی سفارت امریکا در تقاطع خیابان آیت الله طالقانی و خیابان شهید مفتح راهپیمایی نمودند.
آنان پس از رسیدن به مقابل درب سفارت آمریکا شعارهای ضد آمریکایی و ضد امپریالیستی سر دادند و آنگاه خیل عظیمی از جمعیت بود که به سوی دیوارها و میله های سفارت یورش آورد تا سفارت را تسخیر سازند اما آنها با ممانعت گارد حفاظت سفارت مواجه شدند و بدین گونه کار خاتمه یافت.
اما حرکت فرزندان امام در چند روز دیگر به هیچ وجه به سرنوشت دو حرکت قبلی دچار نیامد و خود سرنوشتی یافت که بر تارک آسمان تاریخ ظلم ستیزی و ستم سوزی مردمان جهان چونان نجم ثابت می درخشد.
مردم ایران پس از انقلاب دیگر هیچ دل خوشی از امریکا نداشتند آنان خوب می دانستند که امریکا مقصر اصلی تمامی فسادها ، تبعیض ها ، بی عدالتی ها ، نابسامانی ها ، ظلم ها و ... در عصر پهلوی دوم بود و محمد رضا تنها مترسکی سرجالیز بود برای نابودی هر آنکه در برابر منافع آمریکا در مزرعه ایران سر به شورش بردارد.
* ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام خمینی از موضع قاطعانه امام در مقابل امریکای جهان خوار به منظور اعتراض به دسیسه های امپریالیستی و صهیونیستی سفارت جاسوسی امریکا در تهران را به تصرف در آورده ایم تا اعتراض خویش را به گوش جهانیان برسانیم.
ملت ایران خوب می دید که چگونه و به فاصله اندکی از پیروزی انقلاب هر روز شورش و بلوایی در سراسر کشور آغاز می شود و خوب می دانست که کدامین قدرت در پس از این غائله ها پنهان است. و کدام کانون در تهران آنها را هدایت می کند.
روزی غائله خلق ترکمن و غائله گنبد کاووس روز دیگر غائله خلق عرب و استان خوزستان و خرمشهر روز دیگر غائله خلق بلوچ و غائله در سیستان و بلوچستان و خلاصه آن که مردم و امام مردم می دانستند که سر نخ تمامی این ماجراها به یک جا ختم می شود. سفارت امریکا در تهران.
از دیگر سوی شاه این چهره منفور در میان ملت ایران قرار بود در آن روزها به بهانه درمان سرطان خود به امریکا رود که این نیز خود علت مضاعفی بود بر نفرت مردم از امریکا در همین اثنا بود که در آبان 58 هنگامی که مهندس بازرگان به همراه وزیر خارجه و وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش ابراهیم یزدی ،مصطفی چمران و سر لشکر شاکر برای شرکت در جشن سالگرد پیروزی انقلاب الجزایر به آن کشور سفر کرد طی دیداری محرمانه با برژینسکی از او و دولت امریکا برای اداره ایران پس از انقلاب و بازسازی آن کمک طلب نمود.
این حرکت در کنار روند رو به جدایی دولت موقت از انقلاب و مشی لیبرالی و مسامحه کارانه آن و ارتباط خوب با امریکا از حدود 25 سال پیش از انقلاب مردم را به این نتیجه رساند که امریکایی ها به دولت موقت به چشم آلترناتیوی برای حال و و پلی برای آینده می نگرند اما آنچه برایشان گزنده بود این دیدار محرمانه و توجیهات تهی از حقیقت بازرگان بود.
چنین وقایعی در بستری از فضای انقلابی گری ،آرمان گرایی و استکبار ستیزی و ضد امریکایی بی شک می بایست که حادثه ای را به بار می نشست که نوک پیکان حمله آن معطوف به مخاطره افکندن منافع امریکا در ایران بود. این چنین بود که بستر سیاسی و اجتماعی تسخیر لانه جاسوسی فراهم آمد.
به بار نشستن ایده تسخیر
اول بار ایده تسخیر سفارت امریکا در تهران در اوایل آبان ماه 1358 در جلسه شورای هماهنگی دفتر تحکیم وحدت از سوی نماینده سازمان دانشجویان مسلمان دانشگاه صنعتی شریف مطرح شد علت اصلی پیدایش این جلسات تدوین اساس نامه دفتر تحکیم وحدت و ارتباط تشکیلاتی این دفتر با ولی فقیه و رهبر انقلاب بود که این شورا متشکل بود از 7 عضو که عبارت بودند از نمایندگان انجمن های اسلامی دانشگاه تهران ،دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه تربیت معلم ، دانشگاه علم و صنعت ، دانشگاه پلی تکنیک و البته دو نماینده از 7 نماینده در جلسه مذکور غائب بودند.
در این جلسه طرح ابتدایی تسخیر سفارت توسط نماینده دانشگاه صنعتی شریف با مخالف صریح نماینده دانشگاه تربیت معلم و مخالفت تلویحی نماینده دانشگاه علم و صنعت مواجه شد. بدین گونه طرح در طی جلسه رسمی رد می شود اما پس از خاتمه یافتن جلسه نماینده صنعتی شریف با تشریح وضعیت جامعه و تحلیل اوضاع سیاسی ، اجتماعی و بین المللی ایران و اجرای چنین طرحی را ضروری می داند.
ایده تسخیر و تحلیل های این نماینده کار خود را کرد. دیگر اعضای شورا نتوانستند ذهن خود را از اشتغال به این طرح باز دارند. آنان نیز در دل خود این طرح را تایید کرده و مشتاق اجرای آن بودند. توافقی حاصل شد.
توافقی بدین مضمون که طرح مذکور مستقل و خارج از تشکیلات دفتر تحکیم و با مشارکت سه دانشگاه تهران ،صنعتی و پلی تکنیک انجام پذیرد و اگر با موفقیت روبرو بود با پیوستن دو دانشگاه دیگر و دفتر تحکیم محفوظ بماند.
اما این طرح طرح ساده ای نبود ناگزیر دغدغه های بزرگی اذهان دانشجویان را به خود مشغول ساخت. اینکه آیا با حضور دولت موقت و شورای انقلاب منصوب از سوی رهبر انقلاب انجام چنین حرکتی برخلاف مشی رهبری انقلاب نخواهد بود؟
آیا حضرت امام با تبعات این عملیات موافق می باشند ؟
اگر دولت موقت پیش از انجام عملیات بدان پی برد اقدامات بازدارنده سیاسی امنیتی اجرا نخواهد کرد؟
حتی پس از اجرای موفقت آمیز عملیات آیا دولت موقت دانشجویان را به اتهام کمونیست بودن یا چپ گرا بودن از سفارت اخراج نخواهد کرد. (همانند اخراج فدائیان خلق در24 بهمن توسط ابراهیم یزدی)
چنین مصائب دشواری بر سر راه اجرای طرح دانشجویان را بدین نتیجه رسانید که باید نظرات حضرت امام (ره) را در این باب از طریق اعضای شورای نمایندگی امام در دفتر تحکیم وحدت جو باشد و دیگر آنکه پس از تسخیر سفارت یک روحانی مشهور و متعهد مردم در سفارت حضور یافته و ضمن ایراد سخنرانی و تایید اقدام دانشجویان امکان اجرای هر گونه مانوری را از سوی دولت موقت را غیر ممکن سازد. از سوی دیگر طرح باید محرمانه می ماند تا اقدام بازدارنده ای صورت نگیرد.
انتخاب روحانی عملیات
صبح روز 7آبان نمایندگان سه دانشگاه در دانشگاه پلی تکنیک گرد هم می آیند. این سه عبارت بودند از سید محسن میر دامادی محمد ابراهیم اصغر زاده و بی طرف. آنان در جلسه ابتدا حضرت آیت الله سید علی خامنه ای را به عنوان روحانی عملیات بر می گزینند اما پس از بررسی های بسیار و اینکه باید حتما باید حتما این روحانی هیچ گونه وابستگی به احزاب و گروه های رسمی نداشته باشد تا هیچ گونه شائبه ای بر وابستگی حرکت دانشجویی بوجود نیاید.
به دلیل عضویت ایشان در حزب جمهوری اسلامی حجت الاسلام سید محمد خوئینی ها را برگزیده و بر روی آن اتفاق می نمایند. پس از اتمام جلسه و با قرار قبلی راهی دفتر حجت الاسلام خوئینی ها در ساختمان جام جم می شوند. حجت الاسلام خوئینی ها نماینده وقت حضرت امام در رادیو و تلویزیون بودند آنان پس از رسیدن به جام جم و رفتن به اتاق آقای خوئینی ها تمامی طرح را باز گو می نمایند و مصائب و مشکلات را نیز مطرح می کند.
و اضافه می نمایند بر اساس اطلاعات بدست آمده یکی از عناصر مهم سازمان مرکزی اطلاعات امریکا در پوشش یک دیپلمات امریکایی وارد ایران شده است و گویا به دنبال اهداف خاصی در راستای سرنگونی انقلاب است.
حجت الاسلام خوئینی ها بی درنگ طرح را پذیرفته و بر آن صحه می گذارد. و موافقت می نماید تا پس از تسخیر سفارت و یا با تلفن مطلع سازند تا خود را سریعا به آنجا رسانیده و کارهای لازم را انجام دهد. وی هم چنین بافتن تائیدیه و اجازه از حضرت امام مخالفت نموده و دلیل خود را از این گونه به دانشجویان باز می گوید :
حضرت امام با این عمل موافق هستند ولی اگر موضوع با ایشان مطرح گردد ممکن است علیرغم موافقت صلاح ندانند که چنین عقیده ای را قبل از عمل ابراز کند و اصولا حضرت امام در بعضی از امور اجازه صریح نمی دهند.
وی در مقابل اصرار شدید دانشجویان قول داد که در صورت وجود شرایط مساعد مساله را با حضرت امام در میان خواهند گذارد و این چنین بود که دانشجویان مجاب شده و قول ایشان را پذیرفتند. پس از قطعیت یافتن عملیاتی کردن طرح با تمامی حواشی و مسائل پیرامون اش در آن صورت پذیرفته و هماهنگی ها و جلسات فرماندهی و هماهنگی در آنجا صورت پذیرد.
ستاد مرکزی عملیات تسخیر سفارت امریکا در ساختمانی واقع در خیابان انقلاب مستقر گردید. ساختمانی که بعدها تبدیل به ساختمان جهاد دانشگاهی گردید. برنامه ریزی و تحلیل جز به جز عملیات در این ستاد آغاز شد و کار به سرعت پیش می رفت.
بعد از ظهر 9 آبان جلسه ای در ستاد مرکزی تشکیل شد و ترکیب شورای ستاد فرماندهی بر ترکیب 5 نفر متشکل از نمایندگان دانشگاه های تهران ، صنعتی شریف ،پلی تکنیک ، ملی و علم و صنعت صحت گذارد. در این جلسه آخرین مراحل کار و نیازها ،امکانات ، نقایص و بررسی شد.
صدور جواز تسخیر
روز پنج شنبه 10آبان حضرت امام خمینی در پیامی به مناسبت سالگرد حماسه خونین دانشجویان و دانش آموزان در دانشگاه تهران پیامی حماسی و مسبوط خطاب به کلیه دانشجویان دانش آموزان و طلاب اعلام داشته و در بخشی از آن چنین می نویسد : بر دانش آموزان ، دانشگاهیان و محصلین علوم دینی است که با قدرت تمام حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند.
این پیام دانشجویان را بر این گمان استوار ساخت که این بیانات ناشی از آگاهی حضرت امام از طرح دانشجویان از طریق حجت الاسلام خوئینی ها بوده و امام با این پیام جواز تسخیر سفارت امریکا را صادر فرموده اند. غافل از آنکه آقای خوئینی ها هیچ گاه پیش از اجرای طرح مساله را خدمت امام بازگو نکرده است.
این گونه بود که دانشجویان قاطعانه مصمم بر اجرای این طرح شدند و دیگر هیچ گونه بهانه ای برای خود نمی دیدند اما آنچه که به نظرشان بنابر پیام صریح امام ضروری آمد دخالت طلاب حوزه در این طرح بود لیکن به دلایل امنیتی و فقدان ارتباطات تشکیلاتی با طلاب و فقدان تشکیلات منسجم سیاسی در میان طلاب از این امر منصرف شدند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 31 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید