پژوهش حاضر جهت بررسی عملکرد خانواده در کنترل خشم نوجوانان دختر و پسر (۱۵-۱۸) شهر تهران میباشد.
جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموزان دبیرستانهای شهر تهران در سال تحصیلی ۸۷-۸۶ میباشند که از این تعداد، ۱۰۰ نفر روش نمونه گیری خوشهای به عنوان نمونه انتخاب شدند.
روش پژوهش بکار رفته در این پژوهش روش همبستگی است و به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عملکرد خانواده (FAD) و پرسشنامه خشم انپیلبرگر استفاده شد به منظور تجزیه و تحلیل دادههای این تحقیق از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است آمار توصیفی شامل محاسبه فراوانی و درصد و ارائه جداول و نمودار میباشد و روشهای آمار استنباطی شامل همبستگی و آزمون معنادار بودن تفاوت بین دو ضریب همبستگی در نمونههای مستقل میباشد.
نتایج حاکی از این است که در عملکرد خانواده بین میانگین نمرات آزمودنیهای دختر و پسر تفاوت معنی داری دیده نشد و در کنترل خشم آزمودنیهای دختر به طور معنی داری نمرات بالاتری نسبت به آزمودنیهای پسر داشتند. بین عملکرد خانواده و کنترل خشم آزمودنیهای پسر و بین عملکرد خانواده و کنترل خشم در کل آزمودنیها دارای ضرایب منفی و معنادار میباشد.
فصل اول
مقدمه (بررسی عملکرد خانواده در کنترل خشم نوجوانان)
خانواده نخستین گروهی است که به صورت طبیعی وجود داشته و جامعه بر آن بنا شده است. که بوسیله ازدواج زن و مرد تشکیل میشود و با تولد فرزندان تکامل مییابد.
اکثر افراد در خانواده بدنیا میآیند و در خانواده نیز میمیرند. خانواده مثالوده حیات اجتماعی محسوب میشود. که گذشته از وظیفه تکثیر نسل و کودک پروری، برای بقای نوع بشر وظایف متعدد دیگری از قبیل تولید اقتصادی، فرهنگ پذیر کردن افراد را نیز بر عهده دارد. بنابراین خانواده عامل واسطهای است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروهها، سازمانها و جامعه نقش مهمی در انتقال هنجارهای اجتماعی به وی ایفا مینماید.
مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت، فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی و در عین حال گاهی توام با حسادت ورشک، دشمنی و کینه توزی، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار والدین خود تجربه میکنند. اعضای خانواده آنقدر به هم وابستهاند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر اعضا تاثیر میگذارد.
یکی از مشکلات رایج قرن حاضر در خانوادهها، مسئله خشم و عصبانیت است در واقع بسیاری از اشخاص به دلایل شناخته شده یا ناشناخته درگیر بحران خشم هستند. اما به راستی خشم چیست؟ علل و ریشههای عصبانیت چیست؟
خشم و پرخاشگری هیجانهای جهانشمولی هستند که در همه فرهنگها دیده میشوند. و یکی از شایعترین مشکلات رفتاری هستند که موجب ناراحتی و پریشانی دیگران میشوند و بهداشت روانی جامعه را مختل میکنند (نمازی ۱۳۷۷)
نگاهی کوتاه به جهان اطراف به ما نشان خواهد داد که همان گونه که یکی از علمای اجتماعی معاصر گفته است: «عصر ما عصر پرخاشگری است». بخش عمده اخبار رادیو و تلویزیون شرح و نمایش خشونتهایی است که در نقاط مختلف جهان از سوی انسانهایی نسبت به انسانهای دیگر اعمال میشود. کشتارهای جمعی، قتلهای انفرادی، تجاوز، تبعیض، محروم کردن از حقوق اولیه، همه و همه گویای چهره خشن و زشت انسان نسبت به همنوعان خود اوست و جای تعجب نیست که عالم اجتماعی دیگری گفته است: «ما رفتارهای خشن انسانها را نسبت به یکدیگر حیوانی میخوانیم، ولی بررسی خشونتهای انسان نسبت به انسان نشان میدهد که به کار بردن صفت حیوانی در مورد این گونه رفتارها در واقع توهین به حیوانات است.» در حقیقت هم هیچ حیوانی نسبت به هم نوع خود تا این اندازه بی رحم و تا این اندازه خشن نیست (کریمی، ۱۳۷۷).
در طی بیست سال گذشته، برنامههای کنترل خشم افزایش یافته است (دل و کیروالیری، ۲۰۰۳). هدف کنترل خشم کاهش احساسات پرخاشگرانه و برانگیختگی فیزیکی است که خشم آن را بوجود میآورد. روشهای متعددی برای کنترل خشم مطرح شده است که از میان آنها میتوان رفتار درمانی شناختی، شناخت درمانی، جرات آموزی، آرامش آموزی، آموزش مهارتهای حل مساله، درمان دارویی و درمانهای مرکب را نام برد. پژوهشهای متعددی در مورد کنترل خشم صورت گرفته، شور و اسپیواک (۱۹۸۰) در پژوهشهای خود نشان دادند که ارائه مداخلات زود هنگام به دانش آموزان باعث کاهش پرخاشگری آنها میشود.