کاشان 50 ص

50 ص

کاشان

 

 

 

 

وز اصفهان به کاش و به کاشانهای خویش

 

                                                       گلها میان دیده و در دل خلنده خا ر

 

 

 

در« برهان قاطع »آمده است : «کاش به معنی کاشکی ، خواهش ، آرزو ، افسوس

 

و مخفف کاشان هم هست و آن شهری است معروف ازعراق .2 »

 

شهرستان کاشان ، یکی ا زشهرستان های استان اصفهان است .

 

این شهرستان ازطرف شمال به شهرستان گرمسار ودریاچه قم (دریاچه نمک )

 

وازطرف شمال غربی به شهرستان قم ، و از طرف مشرق به شهرستان اردستان ،

 

و از طرف جنوب به شهرستان نطنزو بخش میمه * ، و از طرف مغرب به

 

شهرستان دلیجان محدود است . شمال و مشرق شهرستان کاشان به کویر محدود

 

می شود .

 

در حفاریهایی که توسط باستانشناسان در تپۀ « سیلک » درچهار کیلومتری غرب شهر

 

کاشان به عمل آمد ه ، طبقات گوناگونی مشاهده شده است که نمودار زندگی متفاوت

 

انسانها در هزاران سال قبل از میلاد مسیح می با شد . درآنجا حتی نشانهایی از

 

تمدنهای اولیه بشری به دست آمده است . بعید نیست که نام « کاشی » و« کاشان »

 

ازقوم « کاسی » و « کاسیان » گرفته شده باشد . « کاسیان » در نیمۀ دوم هزاره دوم

 

قبل ازمیلاد . درحدود مغرب « نجدایران* » زندگی میکردند وممکن است که اصطلاح

 

«کاسی » ، مفهوم نژادی وسیعتری از تسمیۀ « قوم واحد درمیان اقوام زاگرس »

 

داشته باشد .

منظور آنکه شاید علاوه بر کوههای زاگرس ، کاسیها در سایر نقاط ایران نیز سکنی

 

داشته اند . یا اگر سکنی نداشته اند ، اقلاً ارتباط داشتند و این نام به محلهای مختلفی

 

در گوشه و کنار ایران اطلاق شده است 10

 

در « تاریخ کاشان » دربارۀ وجه تسمیه این شهر چنین آمده است : « کاشان در کتب

 

قدیمی « قاشان » و « قاسان » هم ضبط شده است ، این هر دو معرّب کاشان است .

 

در زمان قدیم نام این ولایت « چهل حصاران » بود و قلعه و برج و بارو نداشت .

 

هنگامی که « زبیده خاتون » همسر « هارون الرشید » از این محل عبور می کرد ،

 

مردم از او خواستند که درآنجا برای مقابله به حملات دیلمان ، برج وبارو ساخته شود .

 

. در ساعت سعد ، چنانکه معهود است از برای علامت و آثار طول و عرض و وضع

 

هر بنایی ، کاه یا گچ یا خاکستر ریختند ، و بنیاد قلعه بندی این بلده را کاه فشاندند .

 

لهذا به « کاه فشان » موسوم گشت و بر اثر کثرت استعمال ، پارسیان « کاشانش »

 

گویند . کاشان در قدیم جزو « دارالایمان » بود قم بود . بعضی از قراء و توابع

 

کاشان که در جانب اصفهان است ، جزء اصفهان بود . ولی در دوره صفویه ،

 

کاشان جزء اصفهان محسوب می شد و در دورۀ قاجاریه جزء قم بود . 2»

 

درهمان کتاب به نقل از« تاریخ قم » نوشته شده است :« قاسان ، را نام نهادند به

 

رودخانه ای که آن را به زبان عجم « کاسه» گویند وگویند که « قاسان » دریا

 

بوده است وآن را«کاسه رود » خوانده اند .3»

 

وجه تسمیه مربوط به مسافرت زبیده خاتون به کاشان و کاه فشاندن ، چندان صحیح

 

به نظر نمی آید ، زیرا اولا ً، در تمام نقاط برای آنکه جای بنا مشخص وپی ریزی

 

ساختمانها و شهر معلوم شود ، گچ یا کاه میریختند . این موضوع تنها مختص کاشان

 

نیست . ثانیاً ، مسافرت « زبیده خاتون » به کاشان صحّت تاریخی چندانی ندارد .

 

به هر جهت شما خوانندۀ عزیز مختار هستید هر وجه تسمیه ای را که از نظر عقل

 

و منطق صحیح تشخیص می دهید ، قبول بفرمایید .

 

« ابن حوقل » جغرافیا نویس قرن چهارم هجری دربارۀ کاشان چنین نوشته است :

 

« کاشان ( قاسان ) شهر کوچکی است و بناهای آن از گل ساخته شده و همۀ شهرهای

 

جبال جزء ری چنین است » 4

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرهنگ معین ، جلد ششم ، صفحه 1518 ، 1520 .

2 و 3 ) تاریخ کاشان ، ن . ک صفحات 6 ، 7 ، 8 ، 34

4 ) صورة الارض ، صفحه 114

 

 

در « خلاصة البلدان » آمده است : « کاشان در قدیم چندان شهریتی نداشت و قصبه و

 

رستاقی از توابع بلدۀ قم بود و در تواریخ مذکور است که « قاسان » نام رودخانه ای

 

بود که آن را به زبان فارسی کاشان می خواندند ، و الحال آن رودخانه خشک است و

 

به جای آن شهر بنا شده است ، بعضی دیگر گفته اند که « قاسان » نام شطی بوده که

 

به فارسی « کاس رود » می خواندند . بعد از آنکه آب شط شروع به خشکی نمود .

 

اول موضوع قریه ، « بطریده » که الحال به « بدریه » مشهور است ، ظاهر شد .

 

آنجا بلند ترین موضع آن رود بود و بعد از ان موضع ، قریۀ « درام » ظاهر شد .

 

بعضی گفته اند آن را « قاسان اکبر » بنا نهاد و به نام خود خواند . » 1

 

« مقدسی » ، کاان را شهری نامور و کهنسال در مرکز کویر می داند و می گوید :

 

« پیرامون آن کشتزارهای آباد و کاریزها فراوان دارد . در ساختن قمقمه ماهرند و

 

در آنجا نوعی ، « طلخون » ( ترخون ) دیدم که مانندش ندیده بودم . مرکز هلوی

 

خوب است . عقربهای شگفت انگیز دارد . شنیدم که « ابوموسی اشعری » هنگامی

 

که از گشودن شهر در ماند ، گژدمهای زهرآگین از « نصیبین » درکوزه ها بیاورد

 

وبه درون دژپرتاب همی کرد تا مدافعان ازآن بجستند وشهرخود تسلیم دشمن کردند. »2

 

لازم به تذکر است که در زمان قدیم ، برای تصرّف شهرها دست به هرحیله ای می زدند

 

ولی بنده مطلبی را که « مقدسی » درباره کژدمهای زهرآگین « نصیبین » ذکر کرده

 

است ، در هیچ مأخذ دیگری ندیده ام .

 

در « تقویم البلدان » به نقل از « العزیزی » نوشته شده است : « قاشان شهری است پر

 

نعمت در وسط بلاد « جبل » . 3 خراجش به خراج قم افزوده شود . » 4 و به نقل از

 

« اللباب » کفته شده است : « کاشان شهری است نزدیک قم و مردمانش شیعی هستند .

 



خرید و دانلود کاشان  50 ص


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.