لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه66
فهرست مطالب
رامین ـــ چند جا چسباندم ، به یه روزنامه هم دادم
کیوان ـــ متن آگهی چی نوشتی
رامین ـــ به یک بازار یاب مجرب ِ مجردِ تمام وقت نیازمندیم البته خانم
سام ـــ کیو ، کلک
رامین ـــ الان نزدیک به یک سال و سه ماه و 18 روزِ که دارم اینجا کار می کنم ، ماه به ماه بازاریاب خانم می گیره و طلاقشون می ده
سام ـــ طلاق !
کیوان ـــ می ندازمشون بیرون
سام ـــ چرا ؟
رامین ـــ مرض داره ، انگار که می خواد ملکه زیبایی جهان انتخاب کنه
سام ـــ مختلطه (رامین ، سام رابه کناری می برد)
کیوان ـــ حرف نمی زنم دلیل نمی شه که دارم حرفتو تایید می کنم ها
کیوان ـــ تو دیگه چی می گی
رامین ـــ تو هم حواست رو جمع کن ، ظاهراً بهت چشم بد داره
سام ـــ من پا نمی دم
رامین ـــ خودش پا رو می گیره
سام ـــ نه بابا !
رامین ـــ فقط مواظب باش به بادش ندی
کیوان ـــ (با عصبانیت) رامین یکی می خوابونم تو گوشت ها
رامین ـــ آخ گوشم
کیوان ـــ پشت سر من داشتی چی می گفتی
سام ـــ در مورد بادِ
کیوان ـــ باد چیه
سام ـــ قبل تو اتفاقی افتاد
کیوان ـــ چه اتفاقی
رامین ـــ (ترس) بادی بود و راهی بود (همه اوه و پخش می شوند) مگر با تو کاری بود
کیوان ـــ من واسه چی فرستادمت بیرون
رامین ـــ رفتم بانک ، بانک ... چکهای حاجی همه برگشت خورده