پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
95 صفحه
چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی جلوههای عرفان در دیوان فیض کاشانی به انجام رسیده است. در عصر صفویه به علت تغییر اساسی که در مذهب و نوع گرایش به وجود آمد، عرفان شیعی جایگزین عرفان اهل سنت شد ؛ عارفان بزرگ غالباً از میان اهل علم و فقها بر خاستند. تفاوت عمدهی عرفان این عصر با اعصار پیشین در آن بود که به جنبههای اجتماعی بسیار تاکید شده است. عارفان تلاش کردهاند با طرح مسائلی خاص زمینهی تحول و تکامل کل اجتماع را فراهم کنند. به علاوه این عرفان با مسائل اخلاقی به شدت آمیخته شده به گونهای که در بسیاری از مواقع تعیین مرز دقیق اخلاق و عرفان غیر ممکن است. فیض کاشانی در اشعار خود با گرایش عمیق به مبانی اعتقادی مذهب تشیع به صورت آگاهانه یا نا خودآگاه بسیاری از مسائل عرفانی را مطرح کرده است .در این پژوهش که به شیوهی قیاسی – استقرایی است نگارنده، اطلاعات خود را جمع آوری کرده و با بهره گیری از فنون تحلیل محتوا از نوع کیفی نتایج خود را ارائه داده است، پس از استخراج اندیشههای عارفانه و طبقه بندی در دستههای مشخص نوع و شکل عرفان فیض تبیین شده است .اهمیت موضوع در آن است که نشان میدهد فقیه و مفسری بزرگ همچون فیض کاشانی به اندیشههای عرفانی اهتمام داشته است و با ظرافت خاص مهمترین مسائل عارفانه را با ریز بینی و احاطه بر جنبههای معنایی گوناگون آن مطرح کرده است و زمینهی همگامی عرفان و فقه را در عصر صفویه فراهم ساخته است.
واژههای کلیدی: فیض کاشانی ، دیوان اشعار ، مبانی عرفانی ، مقامات ، حالات عشق