پایان نامه کارشناسی ارشد فلسفه
گرایش فلسفه دین
137 صفحه
چکیده:
ملاصدرا بر اساس اصولی از جمله اصل جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء، حرکت جوهری و سیر نفس بین عوالم سهگانه و اثبات تجرّد قوهی خیال، ضرورت وجود بدن اخروی و نحوهی پیدایش آن و همچنین کیفیت آن را بیان میکند. طبق دیدگاه او بدن اخروی بدنی مثالی است که عینیت آن با بدن دنیوی براساس ملاک اینهمانی شخصی روشن میگردد. در این دیدگاه بدن مثالی بدنی جسمانی با مادهی متفاوت و متناسب با عالم خیال است که با فاعلیت نفس خلق میشود. جان هیک نیز با اعتقاد به بازآفرینی انسان به عنوان واحد جسمی ـ روانی توسط قدرت پروردگار و ارائهی نظریهی بدل، وجود بدن اخروی را اثبات کرده و آن را بدلی مشابه بدن دنیوی با مادهی متفاوت اما غیر روحانی معرفی میکند. او ملاک اینهمانی شخصی را حافظه میداند و به همین سبب بدن اخروی را بدنی جدید و غیر از بدن دنیوی تلقی میکند. در مقام مقایسه، دو دیدگاه دارای نقاط اشتراک و افتراقی هستند که بر اساس آنها میتوان دیدگاه جان هیک از فلاسفهی سنت دینی مسیحی را به دیدگاه صدرالمتألهین بزرگترین فیلسوف اسلامی نزدیک دانست.
واژگان کلیدی: جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء، بدن مثالی، عینیت بدن اخروی و دنیوی، این همانی شخصی، بدل، واحد جسمی ـ روانی