مقدمه:
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در جامعه شناسی ، اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گسترده ای مورد استفاده قرارگرفته، این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد، که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء می شود. این سرمایه امروزه نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند، و شبکه های روابط جمعی و گروهی انسجام بخش میان انسان ها ، انسان ها با سازمانها و سازمانها با سازمانها می باشد. از طرفی دیگر، تعارض امری اجتنابناپذیر در زندگی فردی وسازمانی امروز است که به شکلهای مختلف درونفردی، بین فردی، درون گروهی، بین گروهی ودرون سازمانی ظهور میکند. برعکس تصور منفی که در زمینه تعارضوجود دارد، تعارض ضرورتا امری منفی نیست بلکه حد متوسطی از آن میتواند موجب بالا بردنسطح عملکرد شود. آنچه در زمینه تعارض اهمیتدارد، نحوه رویارویی و مواجهه با آن و تشخیص تعارض کارکردی از تعارض غیر کارکردی است، که در این میان نقش سرمایه اجتماعی کاهش تعارض غیرکارکردی در میان اعضای سازمان می باشد.
مسئله اصلی تحقیق:
این امر مسلمی است که پژوهش های کاربردی، مساله مدار هستند. بدین معنی که تمام فرآیند پژوهش، از اولین گام های مشاهده تا آخرین مراحل استنتاج، می باید حول یک یا چند مساله یا مشکل دور بزند. بنابر این، روشن کردن مشکل یا مساله در یک تحقیق علمی و کاربردی، یکی از ضروری ترین و اولین گام های پژوهش است. اگر مساله خوب روشن یا تبیین نشود، تمام مراحل بعدی فرایند تحقیق از قبیل: جمع آوری اطلاعات و استنتاجات یا نتیجه گیری، دچار مشکلات و نواقصی خواهد شد که ناشی از خود آن مراحل نیست، بلکه ناشی از روشن نبودن و بیان نادرست مساله است. بنابر این شاید اغراق نباشد که بعضی از محققان معتقدند که خوب و درست روشن کردن مساله، معادل نیمی از فعالیت های پژوهشی است (میرزایی اهرنجانی، 1371، ص 5).
با توجه به ابعاد سرمایه اجتماعی(ارتباطی، ساختاری، شناختی) درجوامع امروزی و شناسایی آن به عنوان یک نوع سرمایه چه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها و چه در سطح مدیریت سازمانها می تواند شناخت جدیدی را از سیستمهای اقتصادی و اجتماعی ایجاد کرده و مدیران سازمانها را در هدایت بهتر سیستمها وکاهش تعارض(که در این تحقیق ، تعارض غیر کارکردی مد نظر ماست) یاری نماید.از این رو ما در این تحقیق سعی بر آن داریم تا ارتباط میان این ابعاد را باکاهش تعارض غیر کارکردی مورد بررسی قرار دهیم.
تشریح و بیان موضوع:
امروزه سرمایه اجتماعی، نقش بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها، سازمانها و انسانها و سازمانها با سازمانها می باشد. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثر بخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار می شوند( بیکر، 1382)
ابعادسرمایه اجتماعی:
ناهاپیت و قوشال سه بعد زیر را برای سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند:
1- بعد ساختاری سرمایه اجتماعی:
این بعد الگوی کلی روابطی را که در سازمانها یافت میشود، در نظر دارد. بدین معنا که این بعد، میزان ارتباطی که افراد با یکدیگر در سازمان برقرار می کنند ،را در بر میگیرد (Bolino et al , 2002: 506). بعد ساختاری سرمایه اجتماعی شامل پیوندهای موجود در شبکه، شکل و ترکیب شبکه و تناسب سازمانی میشود (Nahapiet & Ghoshal , 1998: 25).
2- بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی:
این بعد ماهیت روابط در یک سازمان را در بر میگیرد. به عبارت دیگر، در حالیکه بعد ساختاری بر این امر متمرکز میگردد که آیا کارکنان در یک سازمان، با هم در ارتباط هستند یا خیر، بعد ارتباطی بر ماهیت و کیفیت این ارتباطات متمرکر میگردد (به طور مثال، آیا این روابط به وسیله اعتماد، صمیمیت، عشق و مانند آن مشخص میشود یا خیر؟) (Bolino et al, 2002:506). این بعد شامل اعتماد ، هنجارها ، تعهدات ، هویت میشود (Nahapiet & Ghoshal ,1998:251).
3- بعدشناختی(محتوایی) سرمایه اجتماعی:
این بعد در برگیرنده میزان اشتراک کارکنان درون یک شبکه اجتماعی، در یک دیدگاه، یا درک مشترک میان آنان است؛ و مانند بعد ارتباطاتی به ماهیت ارتباطات میان افراد در یک سازمان، میپردازد (Bolino et al ,2002:506). و شامل موارد زیر میگردد: زبان و کدهای مشترک و روایتهای مشترک(Nahapiet & Ghoshal,1998:251) .
از طرفی دیگرتعارض بخشی اجتناب نا پذیر از حیات سازمانی است و نبود سرمایه اجتماعی در سازمان عامل اساسی تعارض سازمانی است.تعارض سازمانی مبتنی بر ادراک متفاوت درباره مسائل مختلف سازمانی و ارتباط تنگاتنگ رفتار افراد است. ارتباطات نامناسب و موانع آن، شکل گیری مسائل ناسازگار را تقویت می کند و تعارض را شکل میدهد. احساسات و ادراکات افراد را در هنگام تعارض منتقل کرده، مبنایی برای تعارضهای بعدی را فراهم می کند. بنابراین، ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی در هر جنبه ای از تعارض چه در آشکار شدن یا فرو نشاندن آن، چه در ابراز آزادانه مخالفت و ارزیابی مسائل مؤثر است.
سرمایه اجتماعی و نقش آن در تعارض به صورتی بالقوه هم توانایی ایجاد محرک و پویایی در سازمان و کمک به توسعه کمی و کیفی فعالیتهای آن و بالاخره موفقیت آن در دستیابی به مقاصدش را دارد و هم قادر به ایجاد سد و مشکل در راه رسیدن به هدفهای سازمان و ایجاد اختلال و نابسامانی در فعالیتهای آن است.
بدین ترتیب پرداختن به مقوله سرمایه اجتماعی و شناخت رابطه مثبت آن بر کاهش تعارض غیر کارکردی ضروری می نماید.
ضرورت و اهمیت تحقیق:
سازمانها با شناخت و شناسایی ابعاد سرمایه های اجتماعی خود می توانند درک بهتری از الگوی تعاملات بین فردی و گروهی داشته باشند، و با استفاده از سرمایه های اجتماعی می توانند سیستمهای سازمانی خود را بهتر هدایت نمایند، یکی از این موارد،کاهش تعارض است.(علوی، 1380) در واقع، تعارض پدیده ای است که آثار مثبت و منفی روی عملکرد افراد و سازمان ها دارد،.استفاده صحیح و مؤثر از تعارض موجب بهبود عملکرد و ارتقای سطح سلامتی سازمان می گردد و استفاده غیر مؤثر از آن موجب کاهش عملکرد و ایجاد کشمکش و تشنج در سازمان می شود.استفاده مؤثر از تعارض مستلزم شناخت و درک کامل ماهیت آن و همچنین علل خلق کننده و کسب مهارت در اداره و کنترل آن است که البته معمولا به عنوان یکی از مهمترین مهارت های مدیریت به شمار می آید. توانایی برخورد با تعارض و اداره آن، در موفقیت مدیران سازمان ها نقش ارزنده ای دارد. اگر تعارض ها سازنده باشند، موجب بروز افکار نو و خلاق می شوند و زمینه تغییر و نوآوری و تحول سازنده را در سازمان فراهم می سازند و در نهایت به مدیریت کمک می کنند تا به اهداف سازمانی خویش نائل آید.بنابراین ارتباط میان ابعاد سرمایه اجتماعی و کاهش تعارض غیر کارکردی سازمانی از اهمیت بسزایی بر خوردار است.
پیشینه تحقیق:
ابتدا پیشینه ای از سرمایه اجتماعی و مفهوم آن و سپس مفهوم ودیدگاههای رایج در مورد تعارض مورد بررسی قرار می گیرد
مفهوم سرمایه اجتماعی:
اصطلاح سرمایه به ثروت انباشته، به خصوص آنچه برای تولید ثروت بیشتر به کار میرود، اطلاق میشود.( بیکر، 1382)سرمایه، موجودی پول، متعلق به یک فرد و یا موسسه است که ممکن است برای کسب درآمد و نه به قصد استهلاک آن، سرمایهگذاری شود سرمایه ثروتی است مولد، یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کار برد.( Vogt, 1993) ریشه شناسی کلمه «اجتماعی» نیز در سرمایه اجتماعی به ما کمک میکند تا معنی سرمایه اجتماعی، و تفاوت آن با سایر انواع سرمایه بهتر درک شود. کلمة «اجتماعی» (Social) یکی از گستردهترین و کلیترین صفات زبان انگلیسی است که به چیزهای متنوعی مانند انرژی، بیماریها، بازاریابی، و مانند آن اشاره می کند. اسم این صفت، کلمه جامعه “Social” است، که از کلمة لاتین “Socius” به معنای «دوست یا رفیق» مشتق شده است. چنین ریشهیابی نشان میدهد که اساساً کلمة «اجتماعی» (Social) از پدیده دوستی ناشی شده است، و حاکی از دلبستگی شخصی، همکاری، یکپارچگی احترام متقابل و احساس منفعت مشترک است. بیکر (1382 : 15) اعتقاد دارد کلمه اجتماعی در سرمایة اجتماعی نشان میدهد که منابع موجود درون شبکههای کسب و کار یا شبکههای فردی دارائیهای شخصی محسوب نمیشوند و هیچ فردی به تنهایی مالک آنها نیست. این منابع در دل شبکههای روابط قرار گرفتهاند.
سرمایه اجتماعی مفهومی است که پیشینه چندانی ندارد و این بحث قبل از سال1916، درمقالهای(مرکز اجتماعی مدرسه روستایی) توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی برای نخستین بارمطرح شد.که آنرا اینگونه تعریف کرد:
در استفاده از سرمایه اجنماعی به جز جنبه نمادین آن، من به باور معمولی نسبت به اصطلاح سرمایه هیچ اشاره ای ندارم. دارایی واقعی یا دارایی شخصی یا نقدینه بی روح مورد نظر من نیست. در عوض برای کسانیکه چنین دارایی نامحسوسی را در زندگی ایجاد می کنند و برای بیشتر مردم در زندگی روزانه، حسن نیت، دوستی،همدردی متقابل و مراوده اجتماعی میان گروهی از افراد و خانواده هایی که یک واحد اجتماعی را می سازند و اجتماع روستایی که مرکز منطقی آن مدرسه است، اهمیت پیدا می کند.( Hanifan, 1916) اما علیرغم اهمیت آن در تحقیقات اجتماعی تا سال 1960 میلادی که توسط جین جاکوبز در برنامه ریزی شهری بکار برده شد، شکل جدیدی به خود نگرفت در دهه 1970این تئوری توسط لوری وارد عرصه اقتصاد شد. لوری از تئوری سرمایه اجتماعی برای انتقاد از نظریات نئو کلاسیک و ناعادلانه بودن توزیع درآمد استفاده کرد.حال به یک سری از تعاریف بر اساس مبنای تاکید و تمرکز هر تعریف و سیر تکاملی مفهوم سرمایه اجتماعی می پردازیم.(فقیهی و فیضی، 1385)
جین جاکوبز:
او که به عنوان بنیانگذار شهر سازی جدید شناخته شده است، سرمایه اجتماعی را شبکه پیچیده ای از روابط انسانی می داند که در طول زمان ایجاد، و هنگام نیاز موجب حمایت دو جانبه می شود تا نسبت به امنیت خیابانها اطمینان بوجود آورد و حس مسئولیت شهروندی را پرورش می دهد. (Jacobs, 1961)
پیر بوردیو:
سرمایه اجتماعی مجموع منابع واقعی یا بالقوه ای است که در نتیجه شبکه با دوامی از روابط کم و بیش نهادی شده_آشنایی و شناخت متقابل_ بوجود می آید. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی با عضویت در یک گروه مرتبط است و برای هر یک از اعضای خود با حمایت سرمایه جمعی خودشان اوراق هویتی که موجب سرافرازی آنان می شود، ایجاد می کند. این روابط تنها در وضعیت عملی، در مبادلات مادی و یا نمادین که به حفظ آنها کمک می کند می تواند وجود داشته باشد (Bourdieu,1986).
جیمز کلمن:
سرمایه اجتماعی با کارکردش تعریف می شود. سرمایه اجتماعی شیء واحدی نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند:
1. همه آنها جنبه ای از یک ساخت اجتماعی را در بر می گیرندو کنش های معین افراد درون ساختار را تسهیل می کنند.
2. مانند شکلهای دیگر سرمایه مولد است، و دستیابی به هدفهای معینی را که در نبودن آن دست نیافتنی نخواهد بود امکان پذیر می سازد (کلمن، 1377).
رابرت پوتنام:
او در آثار مختلف خود کم و بیش سرمایه اجتماعی را به عنوان شبکه های اجتماعی، هنجارهای ارتباط متقابل، اعتماد و قابلیت اعتماد ناشی از آن تعریف کرده است. در واقع او در تعاریف خود به روابط میان افراد ومنابع اجتماعی که چنین ارتباطاتی ایجاد می کنند توجه دارد. (Putnam,2000)
فرانسیس فوکویاما:
سرمایه اجتماعی را به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی تعریف کرده است که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهیم اند. مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی شود زیرا ممکن است ارزشهای منفی باشند.برعکس، هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی می کنند اساسا باید شامل سجایایی مانند صداقت، ادای تعهدات، و ارتباطات متقابل باشد.(فوکویاما، 1379)
کوهن و پروساک:
سرمایه اجتماعی را به عنوان موجودی که روابط فعال میان افراد : اعتماد، شناخت متقابل، ارزشها و رفتارهای مشترک که اعضای شبکه ها و اجتماعات انسانی را به هم پیوند می دهد و همکاری را امکان پذیر می سازد، تعریف می کند (cohen&prosuk, 2001) .
اما در تحقیقات داخلی انجام شده پیرامون سرمایه اجتماعی، علیرضا شیروانی در مقطع دکتری رشته مدیریت دولتی به بررسی تاثیر عملکرد سازمانهای بخش دولتی بر سرمایه اجتماعی پرداخته است .
هدف اساسی این تحقیق ،مشخص کردن عوامل عملکردی سازمان های دولتی است که در ایجاد و ارتقای سرمایه اجتماعی اثرگذار است. در این تحقیق با استفاده از پرسش نامه تلاش شده است تا سرمایه اجتماعی از طریق ابعاد زیر مورد سنجش قرار گیرد:
اعتماد فردی ، اعتماد به نهادهای اجتماعی ، اعتماد به سازمان های دولتی ، مشارکت اجتماعی و سیاسی و عضویت داوطلبانه در نهادهای اجتماعی.
جامعه آماری تحقیق مزبور را کلیه سازمان های دولتی شهر اصفهان و همچنین تمامی افرادی که به عنوان ارباب رجوع به آنها مراجعه می کردند ، تشکیل می دادند. یافته های این تحقیق بیانگر این است که از بیست و شش سازمان دولتی مورد مطالعه ، 5/61 در صد آنها در سطح کم ، 27 درصد در سطح متوسط ، 5/11 درصد آنها درسطح زیاد، سرمایه اجتماعی ایجاد کرده اند.بررسی میزان عوامل عملکردی سازمان های دولتی نشان می دهد که عملکرد سازمانهای دولتی در زمینه های فعالیت های مشارکت جویانه ، مسئولیت اجتماعی ،پایبندی به ایدئولوژی مردم سالاری ،پای بندی به منشور اخلاقیات ،توجه به آموزش و توانمند سازی شهروندان وکارکنان ، کمتر از سطح متوسط و در زمینه های ساختارهای منعطف و غیر دیوان سالارانه، تعقل جوهری در ارائه خدمات ، اطلاع رسانی دقیق و شفاف به شهروندان ، قابلیت پاسخ گویی و رفتار عادلانه با مردم، تقریبا در سطح متوسط و فقط در زمینه خصوصی سازی بیشتر از سطح متوسط بوده است .این تحقیق بیان می دارد که در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که مقایسه بین میانگین نمرات عوامل عملکردی یازده گانه بیست و شش سازمان مورد مطالعه نشان می دهد که میانگین نمره آن دسته از سازمان های دولتی که سرمایه اجتماعی زیاد ایجاد کرده اند ، بیشتر از سازمان هایی بوده که به میزان کم یا متوسط سرمایه اجتماعی ایجاد کرده اند.
اما یکی دیگر از تحقیقات داخلی انجام شده در زمینه سرمایه اجتماعی، مربوط به پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران مربوط به ابراهیم کاظمی کفرانی است که وی رابطه میان سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی برای استقرار دانش است که در شرکت فولاد مبارکه اصفهان انجام داده است و نتیجه این تحقیق به این منجر شد که بین ابعاد سرمایه اجتماعی و ابعاد میزان آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش رابطه ی علی معناداری وجود دارد.
مفهوم تعارض:
در فرهنگ لغات فارسی، تعارض به معنای متعرض و مزاحم یکدیگر شدن، باهم خلاف کردن و اختلاف داشتن معنی شده است. رابینز در تعریفی میگوید: «تعارض فرآیندی است که در آن، شخص الف به طور عمدی میکوشد تا به گونهای بازدارنده سبب ناکامی شخص در رسیدن به علایق و اهدافش گردد». وی توضیح میدهد که در این تعریف، مفاهیم ادراک یا آگاهی (Perception)، مخالفت(Opposition)، کمیابی (Scarcity) و بازدارندگی (Blockage) نشاندهنده ماهیت تعارض هستند. سایر وجوه مشترک تعریفهای واژه تعارض عبارت از مخالفت، نزاع، کشمکش، پرخاشگری و آشوب است.
جایگاه تعارض در مدیریت:
بنابر آنچه که گذشت نتیجه میگیریم آنچه که تعارض را ایجاد میکند، وجود نظرات مختلف و سپس ناسازگاری یا ضد و نقیض بودن آن نظریات است. درک نظرات مختلف به مدیران کمک میکند تا شیوه مناسبی را برای حل تعارض انتخاب کنند. با توجه به سیر پیشرفت مکاتب فکری مدیریت در طول سالهای اخیر، سه نظریه متفاوت در مورد تعارض در سازمانها وجود دارد. نخستین دیدگاه اعتقاد دارد که باید از تعارض دوری جست چرا که کارکردهای زیانباری در درون سازمان خواهد داشت، به این دیدگاه نظریه سنتی تعارض(تئوری یگانگی) میگویند.
دومین دیدگاه، نظریه روابط انسانی است که تعارض را امری طبیعی میداند و در هر سازمانی پیامدهای حتمی و مسلمی خواهد داشت، ضرری ندارد و به طور بالقوه نیروی مثبتی را برای کمک به عملکرد سازمان ایجاد میکند.
و سومین نظریه و مهمترین دیدگاه اخیر، مبنی بر این است که تعارض نه تنها میتواند یک نیروی مثبت در سازمان ایجاد کند، بلکه همچنین یک ضرورت بدیهی برای فعالیتهای سازمانی به شمار میآید که به این نگرش، نظریه تعامل تعارض میگویند.
نظریه سنتی:
بر اساس این نظریه، هیچ تضادی در سازمان وجود ندارد. چون سازمان را یک مجموعه هماهنگ و منسجم میداند که برای یک منظور مشترک به وجود آمده است. از این رو از کارکنان زیر دست هیچ انتظار اعتراض به تصمیمات مدیریت نمیرفت و اگر چنین میشد، آن را یک ضد ارزش تلقی میکردند و خود به خود از سیستم خارج میشد. در این نظریه، تعارض یک عنصر بد و ناخوشایند است و همیشه اثر منفی روی سازمان دارد. تعارض را با واژههایی چون ویرانسازی، تعدد، تخریب و بینظمی مترادف میداند و چون زیان آور هستند، لذا باید از آنها دوری جست و در نتیجه مدیر سازمان مسئولیت دارد سازمان را از شر تعارض برهاند. این نحوه نگرش به مسئله تعارض از سال ۱۹۰۰ تا نیمه دوم دهه ۱۹۴۰ بوده است.
نظریه روابط انسانی:
این نظریه تعارض را یک پدیده طبیعی و غیرقابل اجتناب در همه سازمانها میداند که با موجودیت آن در سازمان موافق است. همچنین طرفداران مکتب مزبور عقیده دارند که تعارض را نمی توان حذف یا از بین برد، حتی در موارد زیادی تعارض به نفع سازمان است و عملکرد را بهبود میبخشد. نظریه روابط انسانی از آخرین سالهای دهه ۱۹۴۰ تا نیمه دوم دهه ۱۹۷۰ رواج داشت.
نظریه تعامل:
در حال حاضر تئوری تعارض حول محور دیدگاهی میچرخد که آن را مکتب تعامل مینامند. اگرچه از دیدگاه روابط انسانی باید تعارض را پذیرفت ولی در مکتب تعامل بدین سبب پدیده تعارض مورد تأیید قرار میگیرند که یک گروه هماهنگ، آرام و بی دغدغه، مستعد این است که به فطرت انسانی خویش برگردد، یعنی احساس خود را از دست بدهد، تنبلی و سستی پیشه کند و در برابر پدیده تغییر، تحول و نوآوری هیچ واکنشی از خود نشان ندهد.
نقش اصلی این شیوه تفکر درباره تعارض این است که این پدیده مدیران سازمانها را وادار میکند که در حفظ سطحی معینی از تعارض بکوشند و مقدار تعارض را تا حدی نگه دارند که سازمان را زنده، با تحرک، خلاق و منتقد به خود نگه دارد.
فرضیههای تحقیق:
فرضیه اهم:
ارتباط معنادار و مثبتی بین سرمایه اجتماعی و کاهش تعارض غیرکارکردی وجود دارد.
فرضیه اخص:
ارتباط معنی دار و مثبتی بین بعد ساختاری سرمایه اجتماعی وکاهش تعارض سازمانی وجود دارد.
ارتباط معنی دار و مثبتی بین بعد شناختی سرمایه اجتماعی وکاهش تعارض سازمانی وجود دارد.
ارتباط معنی دار و مثبتی بین بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی وکاهش تعارض سازمانی وجود دارد.
مدل مفهومی تحقیق:
اهداف اساسی از انجام تحقیق:
1. بدست آوردن شناخت بیشتر از سرمایه اجتماعی و ابعاد آن از طریق پژوهش .
2. دستیابی به نوعی رابطه میان ابعاد سرمایه اجتماعی با کاهش تعارض غیر کارکردی.
3. دستیابی به پاره ای راهکارهای لازم برای بهبود سطح ابعاد سرمایه اجتماعی .
4. آگاهی از زمینه های تقویت شبکه های ارتباطی و همکاری بین افراد در جهت کاهش تعارض.
روش تحقیق :
روش تحقیق به کارگرفته شده، تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. و از حیث ارتباط میان متغیرها از نوع علی و معلولی می باشد.
روشهای گردآوری اطلاعات :
مطالعات کتابخانه ای: در این قسمت جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، ازمنابع کتابخانه ای (مقالات،کتابهای مورد نیاز وپایان نامه های مرتبط) و نیز از شبکه جهانی اطلاعات ( Internet ) استفاده شده است.
تحقیقات میدانی: در این قسمت به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات برای تجزیه و تحلیل از پرسشنامه استفاده گردیده خواهد شد.
قلمرو تحقیق :
دوره زمانی تحقیق :
دوره زمانی این تحقیق 6 ماه پس از تصویب می باشد.
مکان تحقیق :
تحقیق حاضر در دبیرستانهای شهرستان کرج انجام خواهد شد.
جامعه آماری :
جامعه آماری عبارتست از مجموعه ای از افراد یا واحد ها که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند معمولا در هر پژوهش، جامعه مورد بررسی یک جامعه آماری است که پژوهشگر مایل است درباره صفت(صفت هایی) متغیر واحدهای آن به مطالعه بپردازد. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه کار کنان(معلمان؛ متصدیان، کارشناسان، کارشناسان مسئول و مدیران ) در دبیرستانهای شهر کرج می باشد.
نمونه آماری :
نمونه ای که معرف جامعه باشد شامل معلمان ؛ متصدیان، کارکنان، کارشناسان، کارشناسان مسئول و مدیران دبیرستانها می باشد. با توجه به آمارهای موجود مبنی بر تعداد کل جامعه آماری(در دانشگاه تهران)، با استفاده از فرمول زیر به تعیین حجم مطلوب نمونه میپردازیم.
روش یا روشهای نمونهگیری :
روش نمونه گیری در این تحقیق از میان دبیرستانهای شهرستان کرج و به صورت تصادفی ساده می باشد.
روشهای مورد نظر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیهها
داده ها و اطلاعات گرد آوری شده از طریق پرسشنامه، پس از بررسی و مطالعه، به کمک نرم افزاری آماری Spss 15 (برای برقراری روابط همبستگی متغیر های مستقل با متغیرهای وابسته) مورد آزمون قرار می گیرند.
از آن جایی که رابطه بین دو متغیر مورد بررسی قرار می گیرند، به منظور آزمون نمودن فرضیات، از ضریب همبستگی پیرسون، و به منظور بررسی وجود یا عدم وجود هر یک از عوامل مربوط به سرمایه اجتماعی و تعارض غیر کارکردی در دبیرستانهای شهرستان کرج از آزمون دو جمله ای، و برای رتبه بندی هر یک از عوامل سرمایه اجتماعی و تعارض غیرکارکردی، جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف دبیرستانهای شهرستان کرج، از آزمون فریدمن، استفاده می شود.
تعریف واژهها و اصطلاحات تخصصی طرح:
سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی، مجموعه هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی است که موجب ارتقاء سطح همکاری اعضاء آن جامعه گردیده، و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد. و یا به عبارتی دیگر این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان اعضای شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد، که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء می شود.
بعد شناختی سرمایه اجتماعی
این بعد در رابطه با پدیده هایی نظیر ارزشها، نگرشها، تعهدات، مشارکت و اعتماد موجود در سیستم می باشد.
بعد ساختاری سرمایه اجتماعی
این بعد در رابطه با ساختارها و فرایندهای مدیریتی نظیر پاسخگویی مدیران و رهبران بر عمکردشان ، شفافیت در تصمیم گیری، میزان تصمیم گیری و اقدام بر اساس کار گروهی است.
بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی
این بعد ماهیت روابط در یک سازمان را در بر میگیرد. همچنین بعد ارتباطی بر ماهیت و کیفیت این ارتباطات متمرکر میگردد.
تعارض
تعارض فرآیندی است که در آن، شخص الف به طور عمدی میکوشد تا به گونهای بازدارنده سبب ناکامی شخص در رسیدن به علایق و اهدافش گردد.
مقدمه:
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در بررسی های اقتصادی و اجتماعی جوامع نوین مطرح است. این سرمایه در یک جامعه به شدت متاثر از عملکرد سازمانها به خصوص نهادهای آموزشی می باشد. که این در کشور ما بیشتر مصداق دارد.در واقع هر تصمیمی که دولت و سازمانهای تابعه آن در جامعه اتخاذ می کنند و هر عملی که بدان مبادرت می ورزند به نحوی روی جامعه تاثیر می گذارد. همچنین سرمایه اجتماعی عمدتا مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی بوده وشناسایی آن به عنوان یک نوع سرمایه چه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها و چه در سطح مدیریت سازمانها می تواند شناخت جدیدی را از سیستمهای اقتصادی و اجتماعی ایجاد کرده و مدیران دولتی را در هدایت بهتر سیستمها یاری نماید. همچنین نقش سرمایه اجتماعی در کاهش تعارض غیر کارکردی در بین اعضای سازمانی بسیار موثر است. لذا از اینرو، در ابتدا به متغیر سرمایه اجتماعی پرداخته می شود و سپس به متغیر تعارض غیر کارکردی می پردازیم.
سرمایه اجتماعی
سرمایه
اصطلاح سرمایه به ثروت انباشته، به خصوص آنچه برای تولید ثروت بیشتر به کار میرود اطلاق میشود . سرمایه، موجودی پول، متعلق به یک فرد و یا موسسه است که ممکن است برای کسب درآمد و نه به قصد استهلاک آن، سرمایهگذاری شود سرمایه ثروتی است مولد، یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کار برد ( (Vogt, 1993:29. بوردیو سرمایه را کار انباشته، تعریف می کند . به نظر البرو اندیشه ای که در پس مفهوم اصلی سرمایه هست، حتی در معنای مالی اولیه اش، مفهوم ارزشی است که امکان دارد اساس ارزشهای آینده باشد. (البرو، 1380 : 28). درک بوردیو از سرمایه وسیع تر از معنای پولی سرمایه در اقتصاد است، سرمایه یک منبع عام است، که می تواند شکل پولی وغیرپولی و همچنین ملموس و غیر ملموس به خود گیرد) (Anheier et al, 1995. بنابراین به نظر بوردیو، سرمایه هر منبعی است، که در عرصه خاصی اثر بگذارد، و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سرآن بدست آورد ((Stones, 1998. وقتی واژه سرمایه را در عرصه های دیگر بکار می بریم چیزی دیرپا یا ماندگار را می رساند. واژه سرمایه همچنین رساننده چیزی است، که هویت خود را حتی پس از استفاده مکرر حفظ می کند، چیزی است که می توان بارها به کارش برد، نابودش کرد و بدست آورد، یا بهبود بخشید پرسش هایی که طبیعتاً در باره سایر اشکال سرمایه پیش می آید عبارتند از اینکه:
چه خدماتی از طریق سرمایه حاصل می شود؟
چه کسی سرمایه را کنترل می کند، یا سرمایه کجا قرار می گیرد؟
خدمات سرمایه چگونه اندازه گیری و ارزیابی می شود؟ ((Agren, 1999.
اجتماعی :
ریشه شناسی کلمه «اجتماعی» در سرمایه اجتماعی به ما کمک میکند تا معنی سرمایه اجتماعی، تفاوت آن با سایر انواع سرمایه بهتر درک شود. کلمة «اجتماعی» (Social) یکی از گستردهترین و کلیترین صفات زبان انگلیسی است که به چیزهای متنوعی مانند انرژی، بیماریها، بازاریابی، و مانند آن اشاره می کند.اسم این صفت، کلمه جامعه “Social” است. که از کلمة لاتین “Socius” به معنای «دوست یا رفیق» مشتق شده است. چنین ریشهیابی نشان میدهد که اساساً کلمة «اجتماعی» (Social) از پدیده دوستی ناشی شده است، و حاکی از دلبستگی شخصی، همکاری، یکپارچگی احترام متقابل و احساس منفعت مشترک است. بیکر (1382 : 15) اعتقاد دارد کلمه اجتماعی در سرمایة اجتماعی نشان میدهد که منابع موجود درون شبکههای کسب و کار یا شبکههای فردی دارائیهای شخصی محسوب نمیشوند و هیچ فردی به تنهایی مالک آنها نیست. این منابع در دل شبکههای روابط قرار گرفتهاند.
اگر سرمایه انسانی آن چیزی باشد که انسان میداند (مجموع دانش، مهارت و تجارب) پس دسترسی به سرمایه اجتماعی، به کسانی که یک فرد میشناسد بستگی دارد؛ یعنی اندازه، کیفیت و تنوع شبکههای کسب و کار و شبکههای ارتباطی شخصی انسان در آن موثر است، اما فراتر از آن، سرمایة اجتماعی، به کسانی که انسان نمیشناسد نیز بستگی دارد، البته اگر به طور غیر مستقیم و به وسیلة شبکهها با آنها در ارتباط باشند.
تعاریف سرمایه اجتماعی
آنچه بر ابهامات فراوان پیرامون این تئوری(سرمایه اجتماعی) می افزاید، تعاریف متعدد در حوزه های گوناگون توسط افراد مختلف است. چنانکه در بررسی ادبیات موضوع با انبوهی از تعاریف روبرو می شویم که در حوزه های متفاوتی ارائه شده اند در زیر به برخی از این تعاریف اشاره می شود:
- سرمایه اجتماعی شبکه شخصی یک فرد و پیوستگی های نهادی بر گزیده او را در بر میگیرد.
(Belliveau, O Reilly &Wade, 1996:1572).
- از نظر فوکویاما سرمایه اجتماعی عبارت است از تواناییهای افراد برای کار کردن با یکدیگر، به منظور دستیابی به اهداف مشترک در گروهها و سازمانها.(Fukuyama, 1995:10)
زمینه تاریخی سرمایه اجتماعی :
در این رابطه توافق چندانی وجود ندارد به طور کلی تعریفی نیز که ارائه می شود چندان همگون نیستند. اما اگر بخواهیم کاربردها مقاصد و تعاریفی که در علوم اجتماعی از این مفهوم می شود دسته بندی کنیم و پیشینه این مفهوم را درآرای اندیشمندان متاخر و کلاسیک جستجو کنیم، شاید در چند حیطه بتوان در ردیابی آن پرداخت. دسته ای ردیابی این مفهوم را از کارل مارکس آغاز می کنند. او در کتاب "سرمایه" به مسئله همبستگی از روی اجبار و ضرورت که در آن قرار می گیرند مانند وضعیت مهاجران وپناهندگان در یک جامعه، بدین معنی که شرایط منفی و بحرانی افراد را بسوی استفاده از انرژی جمعی، تواناییهای بالقوه جمعی، اتکا به یکدیگر و توسل به پشتیبانی یگدیگر و استفاده از پتانسیلهای گروهی ترغیب می کند. این خاصیت، امروز نیز به نوعی در مفهوم سرمایه اجتماعی مطرح است. یعنی همان استفاده از انرژی جمعی و اتکا به پشتیبانی افراد در مناسبات جمعی به نحوی که با نتایج مثبت یا منفی افراد را گرد هم جمع می آورد.
رویکرد دیگر در آراء جورج زیمل قابل باز شناسی است. یعنی جایی که او از مفهوم "بده بستان" یا "داد و ستد" صحبت می کند. مبنای بده بستان هنجارها و قواعد رفتاری است که افراد برای سامان دادن به مناسبات بین فردی، مبادلات و تعاملاتی که برای بقای خود ضروری می دانند وضع می کنند. البته با توجه به کدام سود ومنفعت در مقابل چنین سرمایه گذاری که می تواند هر شکلی به حوزه خود بگیرد، افراد توقع دارند، کمک ولطفی که نشان می دهند جبران شود؟ برخی چنین تعبیر می کنند که این مطلب سود و نفع که ضرر تا پاداش و سود آنی و زود هنگام را در بر نمی گیرد، در مقابل ایثار و دگر خواهی قرار دارد. در این رویکرد مفهوم سرمایه اجتماعی به داد وستدهایی که افراد در زندگی اجتماعی صورت می دهد تقلیل می یابدالبته با ملاحظات مشخص و منفعتی که دیر یا زود انتظار برآورده شدن آن می رود، این نگاه به مبادلاتی اجتماعی امروز رواج بیشتری دارد. به عنوان مثال این نگاه، در ادبیات اقتصادی که با نئوکلاسیکها آغاز شد و وجوه فلسفی آن از مکتب اصالت سود ریشه گرفته، وجود دارد.یا بطور کلی و مشخص در نظریه مبادله و کنش متقابل به آن پرداخته شده است. این گروهها و گرایشها به سرمایه اجتماعی به نگاه دوم بر مبنای داد و ستد اجتماعی می پردازد.
رویکرد سوم که اثرات عمیق و نسبتا فراگیری بر جای گذاشته مباحثی است که با "امیل دورکیم" آغاز و پس از او با "تالکوت پارسونز" پیگیری شد. این افراد با نگاهی انتقادی و در پاسخ به بینشها و رویکردهایی که مفهوم سرمایه را به مبادلات اقتصادی تقلیل می دادند، به طرح مفهوم ارزش پرداختند و تعبیر خود را به نوعی بر درون فکنی ارزشی استوار کردند. یعنی تعهداتی که بر مبنای آنها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. این روابط، تعاملات و همکاریها که بطور عام به آن سرمایه اجتماعی می گوییم ریشه در هنجارها و ارزشهای جامعه دارند. چنین ارزشها و هنجارهایی افراد را فارغ از دغدغه های مبتنی بر قرارداد به ایفای نقش ها و اعمال خود ترغیب می کند. این نگاه ارزشی به مسئله شکل گیری سرمایه اجتماعی دخیل می داند.و در تفاسیری که ارائه می دهد از این مسائل بهره می جوید.
از جریانات فکری تاثیرگذار دیگر باید از ماکس وبر نام برد. مباحثی که وبر مطرح می کند مفاهیمی است که به مفهوم اعتماد معطوف است. این سئوال که اعتماد در متن رسمی و غیر رسمی چگونه ساخته می شود. و در یک متن اجتماعی چه ملازماتی برای افراد به همراه دارد، در مفهوم سازی سرمایه اجتماعی موثر بوده است . این اعتماد، قراردادی است که به سوی خطر پذیری که به نوعی سود متقابل را برای آنها در بردارد سوق می دهد. این خطر پذیری در روابط اجتماعی، برای کارهای فردی و جمعی چیزی جز اعتماد نیست. اعتماد یعنی آمادگی افراد برای اینکه در یک متن اجتماعی و در روابط اجتماعی بپذیرند که باید به سایر افراد اطمینان داشته باشند والبته به همان نحوه در مقابل سایرین نیز اطمینان نشان بدهند. بدین ترتیب می بینیم که در ریشه یابی این مفهوم زمینه های متنوعی تاثیر گذار بود. چنین برداشت هایی اصولا مانعی در جهت ارائه تعریفی دقیق از مفهوم سرمایه اجتماعی به شمار می آیند.
در تعاریف سرمایه اجتماعی و ابعاد و مسائل پیرامون آن توافق و همگونی چندانی وجود ندارد، اما بطور کلی این زمینه های نظری گسترده و کلی را می توان به عنوان ریشه های نظری سرمایه اجتماعی در نظر گرفت که هنوز هم هر یک طرفدارانی دارد،با توجه به سوگیریهایی که در هر یک از این نحله ها جریانات فکری وجود دارد، تعاریف نیز متفاوت خواهد بود. ( Mitchel, 2006l)
فرض بنیادین که پشت ایده سرمایه اجتماعی قرار دارد نسبتا ساده و روشن است یعنی "سرمایه گذاری در روابط اجتماعی با پیوندهای مورد انتظار" این تعریف کلی با تغییرهای گوناگونی که بوسیله صاحبنظران و پژوهشگران سرمایه اجتماعی بیان شده سازگار است، افراد برای تولید سود در تعاملات و شبکه های اجتماعی شرکت می کنند و منابع موجود در شبکه های مشارکت، باعث افزایش سود می شود. در تعاملات و شبکه های مشارکت به چند دلیل منجر به افزایش سود در جامعه می گردند:
• شبکه های اجتماعی جریان گردش و مبادله اطلاعات را تسریع و تسهیل می کنند و آنان اطلاعات مفیدی در مورد فرصتها و گزینه های مختلف در اختیار فرد قرار می دهند و هزینه ها را به مقدار زیادی در تعاملات اجتماعی کاهش می دهند.
• شبکه ها پیوندهای اجتماعی را تقویت می کنند، منجر به انباشت قدرت اجتماعی می شوند. این امر نقش مهمی در تصمیمات و گزینش خط مشی بازیگران اجتماعی دارد. بعضی از پیوندهای اجتماعی بواسطه موقعیتهای استراتژیک خود دربردارنده منابع باارزشی هستند که قدرت تصمیم گیری و تاثیر گذاری فرد را افزایش می دهند.
• شبکه از فرد در مقابل تهاجمات و تجاوزات دفاع می کند، همچنین شبکه های اجتماعی هویت و شناخت فرد را تقویت می کنند. دسترسی افراد به منابع از طریق شبکه ها امکان پذیر است و فرد بوسیله پیوندهای اجتماعی شایستگی خود را تقویت می کند.( فوکویاما، 1379)
تئوری پردازان سرمایه اجتماعی و تعاریف آنها از سرمایه اجتماعی
در گذشته، در دهه 1970 سرمایه اجتماعی در روش های خیلی ملموس توسط اقتصاددانها، دارایی مالی یا زیر ساختار فیزیکی تعریف شده بود. این تعریف از سرمایه اجتماعی فقط به مدعیات جمعی، اخلاقی یا قانونی دلالت دارد و فقط به اصطلاحی اجتماعی محدود شده است. برای اقتصاددانها، اصطلاحاتی نظیر زیرساخت اجتماعی، سرویس های اجتماعی یا هزینه های اجتماعی اساساً بدون از دست دادن هر معنی مورد نظر برای سرمایه اجتماعی به کار می روند. در جامعه شناسی و علوم اجتماعی بین رشته ای خصوصاً جامعه شناسی، مردم شناسی مفهوم سرمایه اجتماعی جدید و تا اندازه ای اختصاصی ظاهر شده است.
به طور عمده در جامعه شناسی آمریکای شمالی خصوصاً در نگاه کارکردگرایان سرمایه اجتماعی با روابط متقابل، کنش متقابل، شبکه هایی که در بین گروه های انسانی بوجود آمده، سطوح اعتماد (نتیجه تعهدات و هنجارهایی که به ساختار اجتماعی چسبیده است) در بین یک جامعه یا گروه ویژه به طور وسیعی پذیرفته شده است. در مقابل جامعه شناسان اروپایی زمانی که به بررسی بسیج روابط به هم پیوسته با شبکه های اجتماعی در تقویت سلسله مراتب اجتماعی و قدرت گوناگونی می پردازند از این واژه استفاده می کنند. با وجود این دلالت های متفاوت، اشتراکاتی نیز در این تعاریف وجود دارد. چنانکه وال و همکارانش اشاره می کنند، سرمایه اجتماعی برای افزایش برخی شکل های دیگر آموختن، تحرک اجتماعی، رشد اقتصادی، برتری سیاسی یا پویایی اجتماعی مفید بوده است Wall et al, 1998)). توجه به سرمایه اجتماعی نوعاً توسط یکی از سه منبع بوردیو، کلمن و پوتنام دنبال می شود که اخیراً فوکویاما را باید به این جمع افزود. هر کدام تعاریف مشابهی را از سرمایه اجتماعی ارائه می دهند. پورتس اشاره می کند که با وجود این مشابهت ها تفاوت های معناداری در این تعاریف وجود دارد،که در عملیاتی کردن مفهوم سرمایه اجتماعی در زمینه های متعددی چون تئوری اقتصادی، کنترل اجتماعی، رفتار خانوادگی، زندگی در جامعه و دموکراسی و حکومت یافت می شود. در ادامه به ارائه نظرات کلمن، بوردیو، پوتنام، به عنوان پیشگامان این حوزه پرداخته می شود.
سرمایه اجتماعی از دیدگاه کلمن
کلمن سرمایه انسانی را به عنوان هدف غایی مطرح و سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای حصول به سرمایه انسانی بکار می برد. سرمایه اجتماعی عبارت از ارزش آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضاء قرار می گیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند. کلمن با استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی، سعی بر آن داشت که بتواند موجب تقویت سرمایه های انسانی شود. به نظر وی سرمایه اجتماعی تعهدات و انتظار، کانال های اطلاعاتی و مجموعه هنجارها و ضمانت های مؤثری که انواع معینی از رفتار را تشویق و یا مجبور می کند، شکل می دهد. در واقع او تعریف کارکردی از سرمایه گذاری اجتماعی کرده نه تعریف ماهوی. او اعتقاد دارد سرمایه اجتماعی با کارکرد شئ تعریف می شود. سرمایه اجتماعی شیئی واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند:
• همه آنها شامل جنبه ای از یک ساخت اجتماعی هستند.
2- کنش های معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل می کنند.
سرمایه اجتماعی مانند دیگر شکل های سرمایه، مولد است و دستیابی به هدف های معینی را که در نبودن آن دست یافتنی نخواهد بود، امکان پذیر می سازد. سرمایه اجتماعی، مانند سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی کاملاً تعویض پذیر نیست، اما نسبت به فعالیت های به خصوص تعریف پذیر است. شکل معینی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل کنش های معینی ارزشمند است ممکن است برای کنش های دیگر بی فایده یا حتی زیانمند باشد
(کلمن،1377: 462)
سرمایه اجتماعی نه در افراد و نه در ابزار فیزیکی تولید قرار دارد (کلمن،1377: 462)
کلمن سپس اضافه می کند که ساختار اجتماعی، سرمایه اجتماعی را پدید می آورد و دستیابی به هدف هایی را که در نبود آن نمی شد به دست آید یا با هزینه زیادتری ممکن بود به دست آید، تسهیل می کند Wall et al, 1998)). در نظر کلمن کارکردی که به وسیله مفهوم سرمایه اجتماعی مشخص می شود ارزش جنبه هایی از ساختار اجتماعی برای کنشگران است، که به منزله منابع کنشگران می توانند برای تحقق علائقشان از آنها استفاده کنند با تشخیص این کارکرد، جنبه های معینی از ساختار اجتماعی، مفهوم سرمایه اجتماعی هم در تبیین نتایج مختلف در سطح کنشگران منفرد و هم به انتقال در سطح خرد به کلان بدون بسط جزئیات اجتماعی ـ ساختاری که از طریق آنها این انتقال به وقوع می پیوندد کمک می کنند (کلمن، 1377: 6-465)
این مفهوم سازی کلمن با استفاده از تعریف لوری صورت گرفته است. کلمن به مجموع منابع که در ذات روابط خانوادگی .و در سازمان اجتماعی جامعه است و برای رشد اجتماعی نوجوانان و جوانان مفید است اشاره می کند Wall et al, 1998, 304)). کلمن اشاره دارد که سرمایه اجتماعی ذاتاً در روابط والدین- فرزند و تغییر پذیری آن است. او در مورد نحوه این روابط، به میزان وقت و انرژی که والدین در کمک کردن به فرزندانشان سرمایه گذاری می کنند اشاره دارد (Greely, 1997, 584 ). به طور کلی در نظر او آن جنبه هایی از ساختار اجتماعی که می تواند مورد استفاده کنشگران قرار بگیرد برای از قوه به فعل درآوردن منافعشان است و منظور اصلی او ساختارهای اجتماعی است که کنش جمعی را تسهیل می کند.
کلمن مفهوم سرمایه اجتماعی را به عنوان پل بین اقتصاد و جامعه شناسی به کار می گیرد. گریلی معتقد است کلمن با استفاده از تئوری های جامعه پذیری و انتخاب عقلانی قصد دارد که کنش عقلانی اقتصادی را برای تحلیل درست نظام های اجتماعی وارد کند، بدون آنکه فقط به نظام های اقتصادی یا سازمان های اجتماعی وارد شود، بنابراین مفهوم سرمایه اجتماعی را به کار می برد. با توجه به جنبه تئوریکی کلمن و کار تجربی او، گریلی مدل کلمن (1988) را دقیق، استادانه و سودمند می داند و در ادامه می نویسد: از سرمایه اجتماعی تعاریف مختلفی ارائه شده است اما بسیاری از آنها به مظاهر و بازتابهای سرمایه اجتماعی باز می گردد تا به خود آن (Greely, 1997, 587)
اشکال عمده سرمایه اجتماعی از نظر کلمن
کلمن اشکال عمده سرمایه اجتماعی را تعهدات و انتظارات، ظرفیت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ضمانت های اجرایی مؤثر، روابط اقتدار، سازمان اجتماعی انطباق پذیر، سازمان تعهدی می داند.
تعهدات و انتظارات
اگر A کاری برای B انجام دهد، با اعتماد به اینکه B در آینده آن را جبران می کند، این امر انتظاری را در A و تعهدی را از جانب B برای حفظ اعتماد ایجاد می کند این تعهد را می توان مانند برگه ای اعتباری تصور کرد که در دست A است، و باید با عملکردی از طرف B بازخرید شود، اگر A تعداد زیادی از این برگه های اعتباری را از تعدادی افراد که با آنها رابطه دارد در دست داشته باشد، در آن صورت شبیه به سرمایه مالی مستقیم است، این برگه های اعتباری مجموعه اعتباری بزرگی را تشکیل می دهند که A می تواند در صورت لزوم از آن استفاده کنند. مگر اینکه، البته اعتماد کردن غیر عاقلانه باشد، و برگه ها نمایانگر وام های بی اعتباری باشد که باز پرداخت نخواهد شد. دو عامل برای این شکل از سرمایه اجتماعی حیاتی است:
1- میزان درخور اعتماد بودن محیط اجتماعی، به این معناست که تعهدات بازپرداخت خواهند شد.
2- و میزان واقعی تعهداتی که بر عهده گرفته شده است.
ن