لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه5
طبقه بندی به عنوان مبتلا به اختلال هویت جنسی با ویژگی های فوق الذکر نمی باشند(جدول 2-22). سه نمونه در DSM-IV-TR ذکر شده است: افراد مبتلا به اختلالات دو جنسیتی و ملال جنسیتی؛ بالغین مبتلا به رفتار مدل پوشی موقتی وابسته به استرس؛ افرادی که اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل دارند.
جدول 2-22:
ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال هویت جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است
این طبقه برای گروهی از اختلالات هویت جنسی است که واجد ملاک های اختلالات هویت جنسی نمی باشند. نمونه های آن عبارتند از:
1) اختلالات دو جنسیتی(مثل سندرم عدم حساسیت آندروژنی یا هیپرپلازی مادرزادی آدرئال) همراه با ملال جنسیتی(gender dysphoria)
2) رفتار مبدل پوشی وابسته به استرس موقتی.
3) اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل.
اختلالات دو جنسی: اختلالات دو جنسی شامل انواعی از سندرم ها هستند که افرادی با جنبه های تشریحی و فیزیولوژیکی بارز جنس مقابل به وجود می آورند.
سندرم تورنر: در سندرم تورنر(Turner's syndrome)(شکل 1-21) یکی از کروموزوم های جنسی افتاده است(XO). نتیجه فقدان(آژنزی) یا رشد جزئی(دیس ژنری) گونادها است، هورمون جنسی مهمی، زنانه یا مردانه، در زندگی جنینی و پس از تولد تولید نمی شود. بنابراین نسوج جنسی در حالت سکون نسجی زنانه باقی می مانند. چون کروموزوم X دوم، که به نظر می رسد مسئول زنانگی کامل است وجود ندارد، این دخترها ساختمان تشریحی جنسی ناقص دارند، فاقد استروژن کافی هستند، و بدون درمان خصوصیات جنسی ثانوی پیدا نمی کنند، غالبا نشانه های دیگری نیز وجود دارد، مثل گردن پرده دار، پایین بودن خط رویش مو، قامت کوتاه و کوبیتوس و الگوس. نوزاد با آلت تناسلی خارجی به ظاهر طبیعی متولد می شود و به همین جهت بدون تردید به جنس ماده منسوب و به همین نقش پرورش می یابد. تمام این کودکان به دختران ناهمجنس گرای معمولی تبدیل می گردند. معهذا، در مورد نازائی و فقدات صفات جنسی ثانوی به توجه طبی بعدی نیاز پیدا می کنند.
شکل 1-22
تصویر کودکی مبتلا به سندرم تورنر. خصوصیات عمده عبارتند از گردن پرده دار، قامت
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:5
فهرست و توضیحات:
اختلالات دو جنسی:
سندرم تورنر
سندرم کلاین فلتر
هیپرپلازی آدرنال ویسریلیزان مادرزادی(سندرم آدرنوژنیتال):
هرمافرودیسم کاذب
سندرم عدم حساسیت آندروژنی
مبدل پوشی(Cross-dressing): DSM-IV-TR مبدل پوشی- یعنی ملبس شدن به لباس جنس مقابل را- اگر گذرا و مربوط به استرس باشد اختلال هویت جنسی طبقه بندی می کند، اگر اختلال وابسته به استرس نباشد، افراد مبدل پوش مبتلا به یادگار خواهی با مبدل پوشی(transvestice fetishism) شناخته می شوند، که در DSM-IV-TR به عنوان پارافیلیا طبقه بندی شده است. ویژگی اساسی یادگار خواهی با مدل پوشی این است که ایجاد انگیزش می کند. مبدل پوشی وابسته به استرس گاهی ممکن است تحریک جنسی بوجود آورد، اما در بیمار تنش و اضطراب را کاهش می دهد. بیمار ممکن است تخیلات مبدل پوشی داشته باشد، اما در مواقع استرس به کنش نمائی آن ها می پردازند. اکثر مردهای بالغ مبدل پوش، تخیلات زن بودن، به طور کامل یا نسبی دارند.
شکل 4-22
هر مافرودیت واقعی. تخمدان شکمی و بیضه داخل اسکروتوم در بیوسی ساختمان های گونادال مشاهده شد. قاعدگی هر ماه از سینوس اورژنیتال روی می داد. -A به ژینکوماستی توجه کنید. -B سیستوگرام و اوتر و سالپنگوگرام منافذ جداگانه برای رحم و مجرای واژینال نشان داد.
مبدل پوشی معمولا ترانس و سیستم(transvestism) و شخص مبتلا به آن transvestism نامیده می شود. هر چند این اصطلاحات در DSM-IV-TR بکار برده نشده اند، کاربرد روزمره دارند.
طیف پدیده مبدل پوشی از پوشیدن گاه بگاه لباس زنانه تا همانند سازی وسیع زنانه در مردها و همانند سازی مردانه در زن ها و درآمیختن با خرده فرهنگ مبدل پوش ها گسترده است. در اینجا پوشیدن بیش از یک قطعه لباس جنس مقابل مطرح است و ممکن است بیمار کاملا مبلس به لباس طرف مقابل بشود. بسته به ادا و اطوار، ریخت اندام، و مهارت مبدل پوشی، میزان شباهت مبدل پوش به جنس مقابل فرق می کند. بدون مبدل پوشی این افراد عضو معمولی جنس منصوب شده به نظر می رسند. مبدل پوشی ممکن است با پارافیلیاها، نظیر سادیسم جنسی، مازوخیسم جنسی، یا بچه بازی همراه باشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه30
فهرست مطالب
اختلالات هویت جنسی
«هویت جنسی(Gender Identity)» بازتاب احساس مردانگی یا زنانگی فرد است. هر کودکی تاسن 2-3 سالگی باور محکمیدر مورد مرد یا زن بودن خود پیدا میکند و راحت و قاطع میگوید:«من یک پسرم» یا «من یک دخترم» اما حتا اگر رشد جنسی او طبیعی هم باشد، حس نرینگی یا مادینگی فرد کامل نیست و باید رشد و تکامل یابد.
هویت جنسی بر اساس زیست شناسی افراد بنا میشود، از آموزههای اجتماعی اثر میپذیرد و برای این که به دوام و ثبات دست یابد، به گذشت زمان نیاز دارد.
هویت جنسی به طور ضمنی به معنای وجوه فیزیولوژیک رفتار مرتبط با مردانگی یا زنانگی است. اما باید بین جنسیت اچتماعی و جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) تمایز و تفاوت قائل شد؛ هرچند در اغلب موارد، این دو با یکدیگر متناسب و هماهنگ هستند، یعنی مردان رفتار مردانه و زنان رفتار زنانه از خودنشان میدهند. ولی گاه در مواردی چون مبحث ما جنسیت و هویتجنسی بایکدیگر در تعارض و تضادند.
ویژگیهای جسمانی از جنسیت زیست شناختی فرد بر میآید اما این به تنهایی هویت جنسی را شکل نمیدهد. در پیدایش هویت جنسی، سر مشقهای بی شمار اجتماع نقش دارند، سرمشقهایی از همبازیها، پدر و مادر، خواهر و برادر، آشنایان، آموزگاران و دیگر روابط اجتماعی – فرهنگی ساری و جاری.
به طور معمول، افراد با جنسیت بیولوژیک خود، همانندسازی میکنند اما همیشه