تاریخ چند هزار ساله معماری ایران آنگونه که شایسته است مورد مطالعه قرار نگرفته است . هرچند افراد زیادی زندگی خود را وقف شناخت این معماری نموده اند اما متاسفانه نتایج تحقیقاتشان بصورت مدون در اختیار دیگران قرار نگرفته از این رو در پی مکتوب کردن اطلاعاتی درباره گنبدهای مساجد و شیوه های گنبد زنی به مشکلات عدیده ای بر می خوریم، از جمله عدم وجود منابع معتبر و سایتهای علمی و مقاله های پژوهشی در این زمینه و عدم وجود امکانات کتابخانه ای .
افراد آگاه و قابل اعتماد که در این زمینه اطلاعات کاملی داشته باشند در دسترس نیستند .
بنا بر این مشکلات و امکانات کم اینجانب مطلبی را فراهم نموده ام که امید وارم در باب معماری گنبد قابل ملاحضه باشد .
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 59صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
پاورپوینت روند شکلگیری مجموعه بناهای مذهبی و غیرمذهبی در 18 اسلاید جامع و قابل ویرایش می باشد.
در طول زمان در بسیاری از شهرهای ایران بناهایی مجموعهای ساخته شده که گروه ویژهای را در معماری تشکیل میدهند. احداث اینگونه بناها سابقهای بس طولانی دارد. کاوشها و بررسیهایی که اخیرا در محوطهها و مناطق باستانی ایران انجام شده، نشان میدهد که به دلایل گوناگونی مذهبی، نظامی و اقتصادی اینگونه مجموعهها شکل گرفته و توسعه یافتهاند.ایجاد اینگونه مجموعهها، عمدتا در بافت اصلی و مراکز شهرها به صورت سمبل به وجود میآید (مانند مجموعة مرقد حضرت معصوم در قم).. ....لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 30
فهرست مطالب:
مقدمه
بیان مسئله
1ـ ارزش دیدگاههای تاریخی
2ـ مشخصات تاریخ ایران در کتب ایران شناسی (شرق شناسی غربیها، ایران شناسی روسی)
3 ـ سیاست ایران شناسی غربی (شاخه ای از شرق شناسی غرب)
اهمیت مسئله:
5 ـ جزء و کل و عقلانیت در سه گرایش و سطح بررسی تاریخ (نقلی، تحلیلی، فلسفه تاریخ)
6ـ نقد تاریخ نگاری معاصر با تقسیم بندی ماده و صورت تاریخی
7ـ جابجایی سرفصل ها، رجال شناسی و تقسیم ادوار و موضوعات تاریخی
8 ـ نقدی بر مأخذشناسی و ارجاع نویسی تاریخی
9ـ گرایشات بین رشته ای با «ماده تاریخی» و صورت «علوم غیرتاریخی» و نقد رویکردهای ناصواب
10ـ تکوین افق های جدیدی و آزمونهای علمی در سنت اسلامی تاریخ نگاری ایران
منبع
مقدمه
مقاله به بررسی برخی تلاشهای سازمان یافته از سوی غربگرایان، مارکسیستها و ملّی گراهای افراطی و نیز مستشرقین و به نقد تاریخنگاری سکولار پرداخته که عامدانه در صدد تحریف تاریخ معاصر ایران می باشند. همچنین به نقد مأخذشناسی ها و ارجاع نویسی های تاریخی مزبور، به تفصیل پرداخته است.
بیان مسئله
1ـ ارزش دیدگاههای تاریخی
توجه به تاریخ امروز در کلیه زمینه ها و رشته های علمی سکه رایج زمان شده است، تاریخ عقاید اقتصادی، تاریخ اندیشه های سیاسی، تاریخ جنبشها و انقلاب های معاصر، تاریخ علم و فلسفه و دهها عنوان دیگر بخوبی مؤید این نکته است که توجه به سرچشمه ها و پیشینه های تاریخی نه تنها نقطه شروع و هسته های اولیه هر علمی را معلوم می دارد بلکه این توجه سیر تحولات و کاستیها و فزونیهای موضوعی و علمی و مسئله سازیهای بعدی را در هر رشته تا دوران ما مبرهن و معلوم می دارد.
البته هر چه در تاریخ علوم مختلف به طرف علوم انسانی به طور اعم و علوم اجتماعی به طور اخص نزدیکتر شویم، صورت مسئله حساس تر و ظرافت کار بیشتر و عوامل تحریف و اختلاف افزونتر می گردد. یک علت مهم این امر این است که بعد از انقلاب مشروطیت که دو نیروی سکولار و غیر سکولار در این جنبش اجتماعی و سیاسی شرکت داشتند، با توجه به عوامل مختلف سیاسی و اجتماعی، نیروهای مذهبی و اندیشه های دینی بعد از دو دهه مجبور به عقب نشینی شده و در غالب سنوات دوران پهلوی اول و دوم از نظر حاکمیت سیاسی (و نه تاثیر اجتماعی و سیاسی) در حاشیه قرار گرفتند، این امر یعنی حاکمیت رسمی فرهنگ غیردینی باعث شد حوادث دور و نزدیک تاریخ تحولات ایران براساس دیدگاهی غیر دینی و به عبارت دیگر نظریه های سکولار نوشته شود و سه طیف مارکسیست ها و لیبرالهای غربگرا و مدعیان نگارش تاریخ علمی براساس نوعی جهان بینی مادی و غیر الهی و با توجه به تحلیلهای دنیوی و در چارچوب تک بعدی دیدن انسان به تاریخ نگاری دست یازیدند. در این کتب، بسته به میزان علائق و یا منافع و گاه تقرب به قدرت حاکمه و فرهنگ سکولار آن، حوادث در التقاطی آشکار و پنهان، تحریفی ظریف و سانسوری مرموز به روح و جهتی پیش می رفت که به جهان بینی ها و ایدئولوژیها و شناخت شناسی های سه طیف و منشعبین آنها ربط داده می شد. از نظر موضوع شناسی برای هر یک از این دیدگاهها و جریانات مسائلی خاص حساس شده و برعکس مسائلی دیگر در حاشیه قرار می گرفت، هر چند مقاطعی تاریخی مانندانقلاب مشروطیت و یا برخی تحولات مهم مانند سقوط قاجاریه و یا شهریور 20 و یا تحولات سنوات 1320 تا 1332 لااقل از جنبه موضوعی قدر مشترک و یا علائق مرتبط بین همه این طیفها محسوب می گشت.
2ـ مشخصات تاریخ ایران در کتب ایران شناسی (شرق شناسی غربیها، ایران شناسی روسی)
از نظر تاریخی شاید بتوان کمی به عقب برگشت و ریشه برخی از این نوشتارهای تاریخی را در جریانات و شاخه های دیگر در خارج از مرزهای ایران جستجو کرد. در این مورد می توان به دو دیدگاه عمده ایران شناسی با دو گرایش غربی و شرقی اشارت داشت، دو دیدگاهی که علیرغم اختلاف نظرات زیاد لااقل از جنبه موضوعی و طرح مسئله یعنی نگارش تاریخ و سیر حوادث ایران دارای اشتراکاتی بوده اند هر چند این دو جریان امروز کاملا از بین نرفته است ولی بهر حال صورت مسئله تماما مانند قرن 19 و اوایل قرن 20 هم نبوده، کاستیها و فزونیهای قابل توجهی هم یافته است چرا که با برخی نحله ها و مکاتب و دیدگاههای فکری و سیاسی جدید ممزوج شده و در شاخه ها و فروعاتی افتاده است که برای یک قرن و یا حتی دهه های پیشین قابل تصور و طرح نبوده است. با توجه به تمهیدات فوق مناسب است این دو دیدگاه ایران شناسانه را با مشخصات کلی آن به بحث بگذاریم تا با رویکردی تاریخی بسراغ متون تاریخ نگاری معاصر رفته باشیم
لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *
فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 14
فهرست :
ادبیات ایران پیش از اسلام
سامانی
آل بویه
و ...
مقدمه :
بیشتر ما میپنداریم که ادب و فرهنگ پیش از اسلام ایران با یورش عربها نابود شد و فرهنگی نوخواسته و جدا از گذشته در دامان فرهنگ اسلامی پرورش یافت. اما چگونه میتوان باور کرد ادب و فرهنگ مردمی که پیشینهی تاریخی چندهزار ساله دارند، در زمانی کوتاه آن چنان نابود یا دگرگون شود که اثری از آن نماند و در نتیجه "آن مردم در نادانی و بیخبری فرو روند تا پس از گذشت زمانی دراز بار دیگر در اثر عواملی دیگر از نو قدم به عالم دانش و ادب نهند، آن هم از گونهای دیگر." برعکس، نگاهی گذار به تاریخ سدههای نخست ورود اسلام به ایران نشان میدهد که ایرانیان در همان دوران که آن را دوران "فترت و انقطاع" خواندهاند، فرهنگ پربار خود را داشتند و همان فرهنگ بود که پایههای اصلی تمدن اسلامی را پیریزی کرد. این اندیشهی بنیادی پایهی پژوهشهای گسترده و نوآورانهی دکتر محمد محمدی ملایری شد که گوشهای از آن در کتاب "فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عرب" بازتاب یافته است
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:23
تبار و خانواده زرتشت
معنی اسم زرتشت
مقدمه :
ظهور زرتشت
اعتقاد به ظهور آخرین منجی
جایگاه برزخ
تأثیر آئین زرتشت در یهودیان و دین مسیح
نیک و بد در بینش زرتشت
زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرینرنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتیگری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره تاریخ زایش او دیدگاههای فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانستهاند. پس از اعلام پیامبری در سن ۳۰ سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسبشاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نام توربراتور کشته شد.
معنی اسم زرتشت
بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر مینامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده میشود و به صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر میشود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان میگویند. ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید است.
از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز هرکس به خیال خود معنی از برای کلمه زرتشت تصور کردهاست.دینون یونانی آنرا به «ستاینده ستاره» ترجمه کردهاست.آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.انواع و اقسام معنی برای آن درست کردهاند که شرح همه آنها موجب طول کلام خواهد شد.البته اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کردهاست و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کردهاست.شاید هیچکدام درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمدهاست ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شدهاست.
در جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی میدهد و به همان معنی است که امروز در فارسی میباشد.مثل فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را میدهد.[1]
زردشت دهقان زادهای بوده که اصلیت آن به مادها بازمی گردد.پیامهای او به وسیلهٔ سرودههایش که گات یاگاهان نامیده میشوند به مارسیدهاست منابع:تاریخ جامع ادیان