این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 68 صفحه می باشد.
چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی ۸۱-۱۳۸۰انجام گردید.
سازگاری اجتماعی به عنوان مهم ترین نشانه سلامت روانی، از مباحث مهمی است که توجه جامعه شناسان،روان شناسان، روان کاوان، و به ویژه مربیان را طی دهه های اخیر به خود جلب کرده است. پیش از آنکه روان شناسی و روانکاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباطهای اجتماعی شناخته شود. اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی و علت های نامعلوم نسبت داده می شد. و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست که انواع بزهکاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد که آن نیز اگر عامل بیولوژیک داشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است .
مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن، از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر از دیدگاه مکاتب کاردکرد گرایی ساختی ، معتقد است که اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشکل از افراد است که در رابطه با هم هستند. این سازمان کارکردهایی دارد که به بقاء اجتماع کمک می کند .
جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار بوده که باروش نمونه گیری در دسترس ۷۶ نفر انتخاب شده اند در دو گروه ۴۴ نفری که مادران غیر شاغل(خانه دار) و۳۲ نفر مادران شاغل داشتند به پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیزنیا(cpi) پاسخ دادند.
این پژوهش دو فرضیه داشت که ،پس از تحلیل داده ها نتایج زیر را نشان داده است.
فرضیه اول مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین اشتغال مادران وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار ۰۵/۰ رد گردیده و ۲۷۷/۰= t بدست آمده حاکی از عدم وجود رابطه می باشد.
فرضیه دوم مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین چه کسانی وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار ۰۵/۰ ونتایج تحلیل ANOVA رد گردیده وحاکی از عدم وجود رابطه می باشد یعنی،اشتغال مادران،تأثیر در سازگاری اجتماعی فرزندان پسر ندارد.
واژه های کلیدی: اشتغال مادران، سازگاری، جو خانوادگی، مشکلات دوره نوجوانی
فهرست مطالب
چکیده: ۱
فصل اول ۲
مقدمه ۲
سازگاری اجتماعی نوجوانان ۳
اهمیت پژوهش ۶
ضرورت پژوهش: ۶
محدوده پژوهش ۶
تعاریف مفاهیم ۷
متغیر های پژوهش ۷
فرضیه های پژوهش ۷
فصل دوم ۸
پیشینه پژوهش ۸
سازگاری اجتماعی ۹
نقش مادری و اهمیت روابط متقابل مادر – کودک ۱۲
اشتغال زن ۱۲
اشتغال زنان در خارج از خانه ۱۹
عوامل موثر در سازگاری اجتماعی ۲۳
عوامل موثر در سازگاری اجتماعی ۲۴
انگیزه های اشتغال زنان: ۲۵
تاثیر اشتغال، سطح تحصیلات مادر و وضعیت اقتصادی خانواده بر روی فرزندان ۲۶
تبعیض های جنسیتی در نوع آموزش: ۴۰
وضعیت حقوقی و قوانین: ۴۰
فصل سوم ۴۲
روش تحقیق ۴۲
روشهای جمع آوری داده ها ۴۳
روش تحقیق ۴۳
ابزار اندازه گیری ۴۳
پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا ۴۳
توصیف مقیاسهای سازگاری اجتماعی پرسشنامه روانی کالیفرنیا(CPI) ۴۵
خصوصیات ابزار روان سنجی: ۴۸
اعتبار ابزار اندازه گیری: ۴۸
روایی ابزار اندازه گیری: ۴۸
روایی: ۴۸
جامعه آماری پژوهش: ۴۹
روش نمونه گیری: ۴۹
روش تجزیه وتحلیل داده ها: ۴۹
توصیف نتایج: ۵۰
فصل چهارم ۵۵
تجزیه وتحیل داده ها ۵۵
فصل پنجم ۵۹
بحث ونتیجه گیری ۵۹
مقدمه: ۶۰
بحث وبیان نتیجه : ۶۰
محدودیتها: ۶۱
پیشنهادات: ۶۲
فهرست منابع: ۶۳
سازگاری اجتماعی نوجوانان
روسو در قرن ۱۷ مقالات متعددی در زمینه مسائل کودکان ارائه داد وعنوان کرد که کودکان زمینه ذاتی تشخیص درست از نادرست را دارا هستند،ولی تحت تأثیر قیود اجتماعی قرار گرفته اند. وی معتقد بود که کودک به طور ذاتی کارشگر فعالی است که تونائیهای بی شماری دارد واگر بزرگسالان زیاد دخالت نکنندتوانائیهایش شکوفا خواهد شد.(دبس، ۱۳۵۳).
نظرات افرادی مانند فروید،دیوئی وتغییرات اجتماعی حاصل شده در قرن حاضر تربیت کودک را دوباره مطرح کرد.
بطور خلاصه برخی از دانشمندان معتقدند کودک، موجودی گیرنده ودارای مغز انفعالی است که صرفاً به عوامل محیطی مانند تشویق وتنبیه پاسخ داده ورفتارش را بدینسال پایه گذاری می کند برخی دیگر تصور می کنند که رشد ونمو کودک در اثر یادگیری فعالانه او با محیط است وبه واسطه ابتکار وفعالیت وکسب تجارت شکل می گیرد امروزه ما شاهد آن هستیم که مهمترین اهمیت را برای کودکان قائل هستند دانشمندان گوناگون مطالعات گسترده ای در مورد نحوه رشد وپرورش کودکان دنبال می کنند اغلب متخصصین دوران کودکی وبه ویژه از تولد تا ۶-۵ سالگی را دوران پی ریزی شخصیت واساس مهمی برای رفتارهای آتی فرد می توانند آنان معتقدند شخصیت پدر ومادر وکیفیت آنان، بیش از هر عامل دیگری در تربیت وتکوین شخصیت طفل اثر گذار می باشد. والدین اولین کسانی هستند که در آئینه وضمیر حساس کودک نقش می بندند البته افراد دیگری به غیر از پدر ومادر در شکل گیری عادات ورفتارهای کودک مؤثر هستند ولی کیفیت این تأثیر گذاری نسبت به والدین به خصوص ما در دوران اولیه زندگی ضعیف می باشد.
مطالعات نشان داده است که اختلاف خانوادگی واشتباهات تربیتی ونیز بی اطلاعی والدین از تأثیر رفتار خود، عوامل مؤثری هستند که در سرنوشت آتی کودک سازگاریها وناسازگاریها، خوشبختی یا بد بختی او مؤثر هستند(قاسمی ۱۳۵۷) همه ما می دانیم که در میان همه پستانداران، نوزاد آدمی ناتوان ترین آنهاست وبه طولانی ترین دوره رشد نیاز دارد تا بتواند به کلیه فعالیتها ومهارتهای ویژه خود تسلط یابد فرزند آدمی، سالها وابسته است وتا دست یافتن به مرحله استقلال باید دوره طولانی یادگیری واکنش متقابل را از سربگذارند(اتکینسون، ۱۳۶۸).
اما پژوهشهایی که برروی نفرادان صورت گرفته،به طور فزاینده ای حاکی از آن است که چنین تأثیری جنبه متقابل دارد. یعنی رفتار نوزاد نیز پاسخهای والدین را شکل می دهد. برای مثال نوزادی که با قرار گرفتن در آغوش مادر آرام می گیرد احصاص بسندگی ووابستگی را در مادر ازدیاد می بخشد.
ماسن وهمکاران(۱۹۹۰) معتقدند بر طبق نظر بالبی نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر وفرزند، به وجود آمدن نوعی وابستگی عاطفی است این ارتباط عاطفی سبب می شود که کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد به خصوص هنگامی که احساس ترس وناامنی می کند، این وابستگی به مادر، نتایج طولانی خواهد داشت این نتایج عبارت است از :
فراهم آمدن سرمایه از امنیت عاطفی برای کودک وپی ریزی شالوده رابطه بعدی کودک با والدین اش ونیز نفوذی که آنها بعداً می توانند در اوداشته باشند.
- هر چند کودک انسان ظاهراً تمایلی فطری برای دلبستگی به دیگران دارد، اینکه کودک به کدام یک از والدین وابسته شود و نیز شدت و کیفیت وابستگی او تا حد زیادی بستگی به رابطه فردی والدین با کودک دارد. مطالعات نشان داده است در اغلب خانواده ها تاثیر مادران در خلق و خوی کودکان بیشتر از پدران است. البته دلیل این امر شاید ناشی از آن باشد که قسمت اعظم مسئولیت پرورش فرزند به مادر محول می شود این تاثیر مادری در صورتی که به حد افراد نباشد هیچ گونه اثر سویی برشخصیت کودکان به جا نمی گذارد (راجرز، . ۱۳۵۷).
- کارکرد زنان در خارج از خانه همانند دیگر پدیده های اجتماعی اززمان به زمان دیگر متحول می شود و این تحول و تغییرات ناشی از آن می تواند مورد مطالعه قرار گیرد (جار اللهی ۱۳۷۳).
- از دیدگاه روان شناسی، اشتغال زن، اولین اثرش تغییر در نحوة اجتماعی و تعاون با انسان هاست که می تواند روی خود پنداری آنها و همچنین موفقیت ایشان در امور مربوط به خانه فرزندان تاثیر بگذارد. از طرفی تثیرات مثبت آن در رابطه با پیشرفت و توسعه اجتماعی است مثل کنترل موالید، جلوگیری از فرهنگ مصرف گرایی و رشد فرهنگی و اجتماعی، از طرفی، تاثیرات منفی به علت قبول بر مسئولیت بیشتر ، عدم تخصیص وقت کافی برای کودکان، ارتباطات کوتاه جنبی با همسر و فرزندان و پرخاشگری نسبت به کودکان می تواند از علل و عوامل شروع بحث های خانوادگی و در نتیجه ایجاد ناسازگاری بین زوجین و دیگر اعضای خانواده شود ( موئل، مترجم رضوی ۱۳۶۷).
مینوچین (۱۹۷۴) عنوان می کند، خانواده خود یک کل ساختاری است یک واحد کل که عناصر درون آن بهم وابسته اند . تعاملات درون سیستم خانواده متقابل هستند و این تعاملات برای همسازی و انطباق با یکدیگر هستند .
پیش از آنکه روان شناسی و روان کاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباط های اجتماعی شناخته شود اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی به علت های نامعلوم نسبت داده می شود و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست که انواع بزه کاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد که آن نیز اگر علل بیولوژیک نداشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن ، از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر نیز از دید مکاتب مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان مثال، مکتب کارکردگرایی ساختی، معتقد است که اجزاء تشکیل دهنده یک نظام اجتماعی مرتبط به هم و وابسته به یکدیگر و عملکرد هر یک از اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشکل از افرادی است که در رابطه با هم هستند . این سازمان کارکردهایی دارد که به بقا اجتماع کمک می کند.
پارسونز که یکی از طرفرادان این مکتب است، اعتقاد دارد جوامع انسانی به سمت و سویی حرکت می کنند. صاحبنظران بر این باورند از بین اعضاء خانواده آن کس که در تربیت کودک نقش اساسی و مهمی بر عهده دارد، مادر می باشد. علت این امر شاید این باشد که همان ابتدا طفل، بیشترین کنش و واکنش عاطفی خود را با مادر برقرار می کند.
در واقع، هسته اصلی احساس امنیت، اعتماد، یا عدم اعتماد در کودک از رابطه = و مادرش سر چشمه می گیرد، در صورتی که این روابط ناسالم و نادرست باشد، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می افکند.
انسان در بسیاری از امور زندگی اجتماعی، با سایر افراد جامعه در رابطه است ، او باید برای رسیدن به هدف های مشترک تشریک مساعی کند . در چنین شرایطی و در رابطه با سایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید، نوعی سازگاری رضایت بخش دست یابد. به همین دلیل است که مشکلات و موانع آدمی، از حیات اجتماعی او مایه می گیرد.
مسئله اساسی که در این جامعه وجود دارد این است که آیا اشتغال مادر بر روی سازگاری فرزندان چه اثری دارد؟
اهمیت پژوهش
پژوهش حاضر ، دارای اهمیت فراوان است، بدان جهت که در جامعه کنونی اشتغال مادران و در نزد خانواده ها جایگاه مهمی دارد و در برخی از موارد تبلیغات فرهنگی جامعه هم سو با اشتغال آنان است و از طرفی در راستای اهمیت وجود یک مادر در خانه می باشد به نفش تربیتی مادران اشاره کنید . این مسئله افراد خانواده را دچار دوگانگی کرده و اگر آموزش و برنامه های مثبت برای افراد خانواده صورت نگیرد، احتمال پدید آمدن عواقب سوء برای آنان بسیار خواهد بود.
لذا پژوهش درباره تاثیر اشتغال مادران بسیار حائز اهمیت است.
ضرورت پژوهش:
در خانواده، مهم ترین قشر آسیب پذیر نوجوانان هستند . چرا که در سن رشد قرار دارند و از لحاظ نیاز های روحی، جسمی، عاطفی به حمایت و رسیدگی مضاعف از طرف پدر و مادر ، محتاجند . اشغال مادران به سبب آنکه باعث دور شدن ساعاتی از روز یا شب را از مادر می شود . در رفتار و کنش های نوجوانان تاثیر بسزایی دارد. فرزندان دختر و پسر هر کدام یک سری احتیاجاتی مخصوص به خود دارند که اگر از طرف مادر تامین نگردد،باعث بروز رفتارهای سوء خواهد شد . و شاید اشتغال مادر به نوعی آزادی بی حساب برای نوجوانان بوجود آورد و همچنین کمتر پژوهشی در این زمینه انجام شده . از این جهت پژوهش در اینباره، ضرورت بسیار داشته و این تاثیرات را بررسی می کند تا راهکارهایی برای مقابله با رفتار های نامناسب نوجوانان ارائه دهد .
تعاریف مفاهیم
اشتغال مادران : در این تحقیق به مادرانی اطلاق می شود که حداقل سه ساعت از شبانه روز را در خارج ازمنزل برای کسب درآمد به سر می برند (حداقل هفته ای ۱۸ ساعت).
سازگاری: در این تحقیق منظور از سازگاری عبارت است از نمره ای که فرد در مقیاس سازگاری اجتماعی پرسشنامه روانی کالیفرنیا (CPI)کسب می کند.
مادر خانه دار: کسی است که از ابتدای تولد کودک هیچ گاه شغلی بیرون از نداشته و کار اصلی او خانه داری بوده است.
سطح تحصیلات: منظور از سطح تحصیلات کسب مدارج تحصیلی رسمی کشور از سطوح ابتدایی تا تحصیلات دانشگاهی است که در پنج قسمت
۱- بی سواد ۲- سواد قدیم یا ابتدایی
۳- راهنمایی ۴- دیپلم ۵- بالای تر از دیپلم یا تحصیلات دانشگاهی
متغیر های پژوهش
متغیر مستقل : اشتغال مادران، تحصیلات مادر
متغیر وابسته : سازگاری اجتماعی
متغیر های مداخله گر: جو خانوادگی، مشکلات دوره نوجوانی
فرضیه های پژوهش
۱- بین اشتغال مادر و سازگاری اجتماعی فرزندان پسر، رابطه وجود دارد.
۲- بین تحصیلات مادر و سازگاری اجتماعی فرزندان پسر، رابطه ی وجود دارد.
سازگاری اجتماعی
سازگاری اجتماعی به عنوان مهم ترین نشانه سلامت روانی، از مباحث مهمی است که توجه جامعه شناسان،روان شناسان، روان کاوان، و به ویژه مربیان را طی دهه های اخیر به خود جلب کرده است. پیش از آنکه روان شناسی و روانکاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباطهای اجتماعی شناخته شود. اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی و علت های نامعلوم نسبت داده می شد. و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست که انواع بزهکاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد که آن نیز اگر عامل بیولوژیک داشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است (مینجر، ۱۳۶۹).
مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن، از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر از دیدگاه مکاتب کاردکرد گرایی ساختی ، معتقد است که اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشکل از افراد است که در رابطه با هم هستند. این سازمان کارکردهایی دارد که به بقاء اجتماع کمک می کند (ادیبی ،۱۳۸۵).
پارسونز که یکی از طرفداران این مکتب است اعتقاد دارد جوامع انسانی به سمت و سویی حرکت می کند. صاحبنظران بر این باورند از بین اعضای خانواده آنکس که در تربیت کودک نقش اساسی و مهمی بر عهده دار ، مادر می باشد. علت امر شاید این باشد که همان ابتدا طفل بیشترین کنش و واکنش عاطفی خود را با مادر برقرار می کند.
در واقع هسته اصلی احساس امنیت و اعتماد یا عدم اعتماد در کودک رابطه اولیه وی و مادرش سرچشمه می گیرد در صورتی که این روابط ناسالم و نادرست باشد ، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می افکند.
بی توجهی های طولانی بدرفتاری و محرومیت از صحبت ها در ابتدای زندگی منجر به ناسازگاری های موقت و گاهی طولانی در کودک می شود (ماسن ، ۱۳۶۷)
سازگاری ، مسئله ای که مخصوص انسان نمی باشد هر موجود زنده ای به فراخور حال خود ، به اقتضای طبیعت و مرحله تکاملی که بدان دست یافته است، ناچار است به طریقی که متضمن حفظ حیات و بقای اوست، خود را با محیط پیرامونش سازگار کند ، به دلیل اینکه در فرایند سازگاری وجوه اشتراک زیادی بین انسان و حیوان وجود دارد.
بخش عمده ای از دانش ما درباره فرایند سازگاری زیادی بین انسان ها و حیوان وجود دارد. بخش عمده ای از دانش ما درباره فرایند سازگاری در استان به تحقیقاتی که درباره حیوانات به عمل آورده است مبتنی می باشد. هر چه از نردبان تکامل بالاتر می رویم قابلیت انعطاف و یادگیری واکنش های عزیزی او را کاملا تحت شعاع قرار داده سات . انسان باید به استثنای واکنش های بازتابی ائلیه همه چیز را بیاموزد و به ویژه اعمال و رفتاری که وی سازگاری با محیط اجتماعی بکار می گیرد (والی پور، ۱۳۶۳).
انسان در بسیاری از امور زندگی اجتمایع، باس ایر افراد جامعه در ارتباط است او باید برای ادامه حیات و تامنی حوائج خود به زندگی گروهی تن در دهد و با دیگران بیا رسیدن به هدف های مشترک تشریک مساعی کند . در چنین شریطی و در رابطه باس ایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت مبخش دست یابد به همین دلیل سات که مشکلات و موانع آدمی ،از حیات اجتماعی او مایه می گیرد. به این ترتیب مفهوم سازگاری، از نظر آدمی یعنی سازگاری اجتماعی ، حتی برای ارضاء نیاز های زیستی ، انسان خود را با وضع اجتماعی و شرایطی که ساخته دست انسان است رو به رو می بیند. مقررات، توقعات، ارزشها، رقابت ها، همکاریها، کارشکنی هاموانع و عوامل و واقیع هایی از این نوع که او را در راه تامین خواستهایش هیچ گاه تنها نخواهد گذاشت.
گر چه به درستی بین سازگاری و ناسازگاری حد و مرز مشخص و معینی نمی توان یافت حالات بینابین این دو حالت بسیار زیاد است، فرایند سازگاری و ناسازگاری را باید خط پیوسته ، طولانی و مندرج تجسم نمود که نقطه آن درجه ای از ناسازگاری را بیان می کند.
در خط مفوض، از ناسازگاری شروع نمود و بعد به درجات میانه و سپس در پایان خط، با سازگاری کامل با محیط می رسیم که مقصود و عنایت همه افراد بشر است (والی پور ۱۳۶۳).
سازگاری را این طور تعریف می کند، منظور از سازگاری انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن داری را همراه با رفاه اجتماعی ، ضمن رعایت حقایق خارجی پذیر می سازد. به این ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن به جماعت نیست (راجرز ۱۳۵۷).
سازگاری به معنی شناخت این حقیقت است که هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چهار چوب های اجتماعی و فرهنگی مطابق نماید. آن دسته از پاسخ های موجود زنده که باعث سازگاری موثر و هماهنگ او با موقعیتی که در آن گرفته است از پاسخ های موجود زنده که باعث سازگاری موثر و هماهنگ او با موقعیتی که در آن گرفته است می شود تعلیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط گویند ( مان ، مترجم ساعتچی ۱۳۶۴).
شعاری نژاد (۱۳۶۴) در کتاب خود می گوید، سازگاری عبارت است از:
۱- عمل برقراری یک رابطه روان شناختی رضایت بخش میان خود و محیط
۲- عمل پذیرش رفتار و کردار مناسب و موافق محیط و تغییرات محیطی
۳- سازگاری موجود زنده با تحریکات درونی و بیرونی
روان شناسان به طور سنتی، سازگاری را ویژگی هایی از شخصیت بهنجار تلقی کرده اند که به خود کمک می کند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار نماید . یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند جایگاهی در جامعه برای خود به دست آورد.
روان شناسان بسیاری معتقدند اگر اصطلاح سازگاری در معنی همنوایی با اعمال و اندیشه های دیگران تلقی شود، چنان باری از تلویحات منفی خواهد بود که دیگر نمی تواند توصیفی از شخصیت سالم به دست دهد. آنان بیشتر به ویژگی مثبتی مانند فردیت آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تاکید دارند (الکینسون، ج دوم، ۱۳۶۸).
اگر می توانستید بر پایه ضوابط معتبر علمی درجه سازگاری افراد جامعه را اندازه گیری و سپس در یک منحنی توزیع پیاده کنید به احتمال قوی منحنی طبیعی به دست می آوریم.
به این ترتیب که در یک طرف منحنی، اقلیت کوچکی خیلی ناسازگار و در طرف دیگر منحنی اقلیت کوچکی وجود خواهد داشت و در میان آن دو گروه اکثریت افرادی وجود دارند که از سازگاری طبیعی برخوردارند (والی پور ۱۳۶۳).