لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
پیش فرضهای فلسفی
انسان مرکب از دو جوهر متمایز روان و تن است . بدن بستری برای رشد و سعادت و یا سقوط و شقاوت جان آدمی است . حقیقت وجودی انسان را روان او تشکیل می دهد
2 ـ مبانی کلامی
حکیمانه بودن خلقت عالم و آدم از مبانی کلامی اخلاق اسلامی است . هدفمند بودن خلقت و تفسیر هدف آن ، در علم کلام صورت می گیرد . هدفت خداوند از خلقت آدم ، رأس هرم اخلاق اسلامی را تشکیل می دهد چنانکه از تعابیر قرآن و روایات بر می آید انسان خلیفه و جانشین خداوند در زمین است . در مظهر مهربانی مظهر رحمت الهی ، در سخاوت مظهر وجود خداوند ، در خشم و غضب مظهر انتقام حق و … این همان مقصدی است که گاه از آن به مقام « خلیفه الهی » و برخی به مقام « لقا و فنا» و عده أی به مقام « قرب الهی» و امثال اینها تعبیر می کنند .
باور به جاودانگی انسان و اعتقاد به حسابرسی اخروی و در نتیجه پاداش و کیفر در آن جهان است . اثبات معاد چگونگی آن و شیوة حسابرسی و پاداش و کیفر در آن روز ، در علم کلام صورت می گیرد و در علم اخلاق به عنوان یکی از پیش فرضهای مسلم و یکی از بنیادهای مستحکم آن است .
3 ـ ابعاد وجودی انسان
حوزة اندیشه و صفات نفسانی و رفتار ، جای داد . بخش اندیشه ای وجود انسان ، عهده دار کشف انواع حقایق و واقعیات است . صفات و ملکات نفسانی آدمی نیروی محرکه او در اعمال و رفتارش و در واقع بیانگر حقیقت و مرتبة وجودی او است . حوزة رفتاری نیز عبارت است از آن بخش از وجود انسان که نمود و بروز خارجی و آشکار دارد .
4 ـ رابطة متقابل ابعاد وجودی انسان
رسول خدا فرمود : « محبت تو نسبت به یک شی تو را نسبت به آن نابینا و گنگ می کند » . امام علی فرمود : هرکه عاشق چیزی شود ، دیده اش را کور سازد و دلش را رنجور . پس به دیدة بیمار بنگرد و به گوش بیمار بشنود . خواهش های جسمانی پردة خردش را دریده ، دوستی دنیا دلش را میرانده ، جان او شیفتة دنیا است و او بندة آن است و به سوی هرکه چیزی از دنیا در دست دارد ، نگران است . هرجا که برگردد در پی آن رود و هرجا روی آرد ، روی بدانجا کند .
ـ تأثیر اندیشه بر صفات نفسانی : هر تغییر و تحول در صفات ملکوتی و نفسانی محتاج علم و اندیشه است .
ـ تأثیر صفات نفسانی بر اندیشه : تأثیر مثبت و شناخت صحیح ، اندیشه ی درست ، فکر درست در سایه ی یک نظارت اخلاقی در زمینه ی مساعد نفسانی میسر خواهد بود . تأثیر منفی محبت انسان نسبت به یک چیز روی فکر انسان اثر می گذارد .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
فصل اول – کلیات
مفهوم لغوی واژه اخلاقتفاوت صفات نفسانی انسان
وامل مؤثر در اخلاق
ع
تعریف علم اخلاق:
موضوع علم اخلاق
فلسفه اخلاق
هدف نهایی علم اخلاق
فصل اول – کلیات
مفهوم لغوی واژه اخلاق:اخلاق جمع کلمه خُلق به معنی سرشت باطنی انسان است و در مقابل آن خَلق به معنی شکل و صورت ظاهری انسان است.
تفاوت صفات نفسانی انسان:
صفات نفسانی انسان یا ثابت و راسخ است که به آن ملکه گفته می شود و یا زودگذر و موقتی است که به آن حال گفته می شود. اخلاق همان صفات ثابت و راسخ در نفس انسان است.
عوامل مؤثر در اخلاق:
دو عامل مهمن که خُلق و خوی انسان را می سازد٬عبارتند از:
الف) طبیعت یا وراثت و ذات
ب) تمرین و تکرار که در نتیجه یادگیری و آموزش به دست می آید.
تعریف علم اخلاق:
علمی که صفات خوب و بد را معرفی می کند و شیوه تحصیل آنها را آموزش می دهد و از اعمال و رفتار متناسب با آن صفات بحث می کند.
5- موضوع علم اخلاق:
هر علمی درباره چیزی بحث می کند. مثلاً علم پزشکی درباره بدن انسان و روان شناسی درباره رفتار انسان وعلم حساب در موضوع عدد بحث می کند. موضوع علم اخلاق که از آن بحث می شود٬عبارتست از نفس و جان انسان.
6- هدف نهایی علم اخلاق:
هدف علم اخلاق اسلامی این است که انسان را به اندازه استعداد خود٬مظهر اسماء و صفات خداوند قرار می دهند٬ یعنی در روح انسان صفات الهی ظاهر می شود و در این مسیر انسان کامل کسی است که رو به رو محل ظهور همه اسماء و صفات خداوند قرار گیرد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:6
مقدمه
اگر دین را مجموعة عقاید و دستورات عملی بدانیم که بنا بر ادعای آورنده و پیروان آن عقاید و دستورات، از سوی آفریدگار جهان میباشد، و اخلاق را مجموعة آموزههایی که راه و رسم زندگی کردن بهنحو شایسته و بایسته را ترسیم کرده، بایدها و نبایدهای ارزشی حاکم بر رفتار آدمی را مینمایاند، بخوبی به رابطة تنگاتنگ دین و اخلاق پی خواهیم برد و اخلاق را پارهای ناگسستنی از دین به شمار خواهیم آورد.
نظام اخلاقی اسلام عقلانی وحیانی است. بدین معنا که هم خرد و اندیشه انسان بدان دعوت میکند و هم پیامبران الهی، که از این امر گاهی به فطری بودن دین تعبیر میشود. یعنی تعالیم کلی دین اسلام از آن جمله احکام اخلاقی آن، با گرایشهای فطری انسان هماهنگ و همنواست. حاصل آنکه اگر اسلام ما را به ترک تعلقات دنیوی و توجه به خدا و آخرت و ارزشهای معنوی فرا میخواند، عقلِ حسابگر نیز، که همواره سود و زیان و مصالح و مضار انسان را در نظر میگیرد و انسان را به انجام کارهایی که بیشترین سود و کمترین زیان را برای او دارد، دعوت میکند، آن فراخوانِ وحیانی را تأیید میکند. صریحاً میتوان گفت که اسلام تنها از ما خواسته است که عاقل باشیم و عاقلانه عمل کنیم. انسانِ عاقل هرگز آخرت را به دنیا نمیفروشد و جهان ابدی، لذایذ معنوی و لقای خدا را با لذایذ ناچیز و بیمقدار دنیوی مبادله نمیکند. ازاینروست که میگوییم نظام اخلاقی ما عقلانی - وحیانی است، و البته این امر بههیچوجه بهمعنای بینیازی انسان از وحی برای رسیدن به کمال و کافی بودنِ عقل نیست، که شرح آن مجالی دیگر را میطلبد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:46
مقدمه کتاب
فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق از علل پیدایش اخلاق بحث مینماید و اینکه اساسا مبناء و منشااخلاق چیست و از کجا نشاءت گرفته و علت به وجود آمدن قوانین و قواعد آن چه مى باشد؟ و چرا باید به آن گردن نهاد و سر پیچى از آن چه عواقبى را به دنبال مى آورد؟ بحث و مورد گفتگو قرار مى دهد.
حوزه بحث پیرامون فلسفه اخلاق
1- اخلاق نظرى 2- اخلاق عملى 3- اخلاق مکتبى 4- اخلاق فلسفى
1- اخلاق نظرى
اخلاق نظرى از کیفیت پیدایش علمى اخلاق بحث مینماید و از شناخت اخلاق در محور خوبیها و بدیها و معیارهاى ارزشى اخلاق سخن میگوید.
2- اخلاق علمى
اخلاق عملى از کیفیت پیاده کردن و عمل نمودن و به کار بستن اوصاف اخلاقى بحث مینماید.
3- اخلاق مکتبى
اخلاق مکتبى دیدگاههاى اخلاقى هر مکتبى را مطرح میکند و نظریات جهان بینى مختلف اخلاقى را پیرامون مسئله اخلاق به میان میآورد مثلا دیدگاه مکتب رواقیون چیست ؟ و دیدگاه مکتب الهیون کدام است ؟
4- اخلاق فلسفى
از نظریات و دیدگاههاى فلاسفه در اخلاق از نظر فلسفى بحث مینماید مثلا کانت چه میگوید؟ مارکس چه گفته است ؟ و دیدگاه ارسطو و فارابى در زمینه اخلاق چه میباشد؟
اخلاق از دیدگاه مذاهب و مکاتب
به دلیل اهمیت و وسیع بودن بحث فلسفه اخلاق در میان مذاهب فقط مذاهب اسلامى خاصه شیعى را مورد بررسى قرار مى دهیم
1- اخلاق از دیدگاه مذاهب اسلامى : گروهى از امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح (خوب و بد)عقلى اعمال مى باشد و براى اثبات مدعاى خویش دلائل و شواهدى را اقامه مینماید همچنین گروهى نیز به حسن و قبح شرعى اعمال معتقدند، و میگویند عقل را قدرت و کشش بر درک محاسن اخلاقى و قبایح نیست ، و فقط شارع میتواند حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد این گروه همان اشاعره هستند که عقل را کوچکتر و نارساتر از آن میدانند که بتواند همه مسائل اخلاقى را بفهمند و حسن و قبح آنرا را انتزاع نمایند.
حسن قبح عقلى
همانطورى که بیان شد امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح عقلى اعمال هستند؛ این گروه از دانشمندان علم اخلاق مى گویند: عقل همه بایدها و نبایدها و محاسن و شرور را تشخیص میدهد مثلا صدق عدل خوب و شایسته است و دروغ و ظلم ، بد و ناروا میباشد.
انسان یکی از دو موجود در هستی است که چیزی به نام تعلیم و تربیت اخلاقی دارد و دارای ارادهای است که او را در دو جهت متضاد، بلکه متناقض حرکت میدهد و حق انتخاب دوگانه دارد که در موجودات دیگر جز جنیان نیست. اوج مدارک و تربیت اخلاقی را در مکارم اخلاقی باید جست و اصولاً پیامبر اکرم علت اصلی مبعوث شدنش را تکمیل مکارم اخلاق میداند، اما حقیقت مکارم اخلاق چیست و چرا اسلام بر آن تأکید فراوان دارد؟ مقاله حاضر درصدد و تبیین این موضوع است.
===========================================
نوع فایل: word
تعداد صفحات: 28صفحه
حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت
رشته تحصیلی: علوم قرآنی
مقطع تحصیلی: کارشناسی
توضیحات: این فایل قابلیت ویرایش دارد و آماده چاپ می باشد
===========================================
خلق انسانی قابل تغییر است و میتواند در دو مسیر متضاد و متناقض حرکت کند.[1] پس میتواند موجودی متکبر، فخور، عنود، بخیل، خسیس، ظالم، مسرف، عجول و مانند آن شود یا میتواند موجودی متواضع، عاقل، مهربان، بخشنده،عادل، معتدل و صابر و مانند آنها باشد. انسان چنان از قابلیت انعطافی برخوردار است که میتواند به تعبیر آیات و روایات گام به گام در مسیر ترسیمی شیطان رود و جنود جهل و شیطانی را در خود تقویت کند، یا گام به گام رنگ الهی به خود گیرد و جنود عقل و رحمانی را در خود تجلی بخشد و خدایی شود[2].
پیامبران الهی هر چند که به کمالات اخلاقی هدایت میکردند، ولی به سبب ظرفیت ابتدایی بشر، محور دعوت آنان عدالت و در نهایت احسان بود. البته آنان مکارم اخلاقی را نیز بیان میکردند که به همان دلایل مخالفت با اصول ابتدایی اخلاقی از سوی اکثریت مردم، آنان کمتر به این مکارم اخلاقی دعوت میکردند که مرتبه نهایی و عالی اخلاق است.
انسان با انگیزه، امیدآفرین، و هدفمند انسانی است که با افق های باز و روشن، آینده را می بیند، برنامه ریزی می کند و برای تحقق آن آگاهانه تلاش می کند. پیامبران الهی، انسان های ماندگار و هرکس که در فرایند سرنوشت تکاملی بشر تأثیرگزاراند، یقینا کسانی اند که اندیشه ای در سر، امیدی در دل دارند و با گام های استوار قدم بر می دارند. ویژگی مشترک و بارز این افراد آن است امیدوار و امید آفرین هستند اما اینکه چگونه می توان امیدآفرین بود در قرآن کریم به راههای شناختی، عاطفی و رفتاری امید آفرینی به صورت کوتاه اشاره می شود.
فصل اول
«اخلاق نیکو و راه های بدست آوردن آن»
ترس از خدا
خداى متعال در آیه46 سوره «الرحمن» مى فرماید:(براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است)؛«وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» «خوف از مقام پروردگار» یا به معنى خوفاز مواقف قیامت و حضور در پیشگاه او براى حساب است، و یا به معنى خوفاز مقام علمى خدا و مراقبت دایمى او نسبت به همه انسان ها است. [3]
تفسیر دوم، مناسب چیزى است که در آیه33 سوره«رعد» آمده که مى فرماید: «اَفَمَنْ هُوِ قایِمٌ عَلى کُلِّ نَفْسِ بِما کَسَبَتْ»؛ (آیا کسى که بالاى سر همه ایستاده حافظ و مراقب اعمال همگان است، همچون کسى است که این صفت را ندارد؟)
و متناسب با حدیثى است که از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «مَنْ عَلِمَ اَنَّ اللَّهَ یَرَاهُ، وَ یَسْمَعُ مَا یَقُولُ، وَ یَعْلَمُ مَا یَعْمَلُهُ مِنْ خَیْر اَوْ شَرّ، فَیَحْجُزُهُ ذَلِکَ عَنِ الْقَبِیحِ مِنَ الاَعْمَالِ، فَذَلِکَ الَّذِی خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ، وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى»؛ (کسى که مى داند خدا او را مى بیند و آنچه مى گوید مى شنود و آنچه را از خیر و شر انجام مى دهد مى داند و این توجه او را از اعمال قبیح باز مى دارد، این کسى است که از مقام پروردگارش خایف است و خود را از هواى نفس بازداشته).[4]
در اینجا تفسیرسومى است که منظور ترس از خدااست، نه به خاطر آتش دوزخ و طمع در نعیم بهشت، بلکه تنها به خاطر «مقام پروردگار و جلال او» خایف است.
و نیز تفسیرچهارمى وجود دارد که منظور از «مقام پروردگار»، مقام عدالتاو است؛ چرا که ذات مقدس او مایه خوفنیست، بلکه خوفاز عدالتاو است، و خوفاز عدالتنیز، بازگشت به خوفاز اعمال خود انسان مى کند؛ زیرا کسى که پاک است از محاسبه اش چه باک است؟ مجرمان هنگامى که از کنار محکمه و دادگاه و زندان مى گذرند ترسانند، اما براى پاکان فرق نمى کند که، آنجا دادگاه است یا هر مکان دیگر.
امید
یک حالت روحى و روانى و برانگیزاننده انسان به کار و فعالیت است. به طور طبیعى، انگیزه بشر در کارهاى اختیارى امید به نفع یا ترس از زیان است. در واقع، خوف و رجا به منزله نیروى اجرایى براى حرکت بوده، عامل مستقیم تلاش ها و رفتارهاى انسانى است. به مثال ذیل توجه کنید:
مردى در بیابانِ پر از برف و یخ قطب شمال، راه خود را گم کرده است. او مى داند در نقطه دورى پناهگاهى وجود دارد و باید خود را به آن برساند. تمام سعى خویش را به کار مى بندد تا به آن پناهگاه برسد. اگر این فرد بسیار خسته و سرمازده باشد، دوست دارد روى زمین دراز بکشد و استراحت کند، ولى مى داند در این صورت به خواب مى رود و خواهد مرد. امید، او را به حرکت وامى دارد تا به هدف خویش برسد. مید، که از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل مى شود، اساس همه تلاش هاى مفید و پرثمر انسانى و نیز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسیدن شخص به سعادت ابدى است؛ همان گونه که ناامیدى و قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت منشأ فسادها و تبه کارى ها و منتهى شدن کار انسان به شقاوت ابدى است.[5] همین که انسان به آینده اى روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالتى شاد به وى دست داده، باعث نشاط وى مى شود و در او انگیزه کار و تلاش ایجاد شده، او را به فعالیت هاى صحیح زندگى وادار مى کند.[6]
همیشه خردمند امیدوار نبیند بجز شادى از روزگار
البته خوف از پروردگار، سرچشمه هاى مختلفى دارد: گاه همان اعمال ناپاک و افکار آلوده است، و گاه مقربان به خاطر قرب به ذات پاکش، کمترین ترک اولى و غفلت، مایه وحشت آنها است، و گاه بدون همه اینها هنگامى که تصور آن ذات نامحدود و عظمت بى انتها را مى کنند، در مقابل او احساس حقارت کرده و حالت خوفبه آنها دست مى دهد، این خوفى است که از نهایت معرفت پروردگار حاصل مى شود و مخصوص عارفان و مخلصان درگاه او است. این تفسیرهاى چهارگانه، با هم تضادى ندارند و ممکن است در مفهوم آیه جمع باشد.[7]
امید در قرآن
مسئله امید در فرهنگ اسلامى مطرح شده است. قرآن براى تشویق و ترغیب انسان به کارهاى شایسته، بهره فراوانى از امید برده است. در ذیل، به چند آیه در این زمینه اشاره مى شود:خداوند نسبت به دیدار خود امید مى دهد:(مَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لاَت وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). [8]کسى که به دیدار خداوند امید دارد [بداند که] اجل [او از سوى ]خدا آمدنى است و اوست شنواى دانا. امیدواران به لقاى الهى، که همان مؤمنان هستند، باید بدانند که ملاقات با خداوند، وعده اى حتمى و قطعى از طرف پروردگار است، مرگ نیز پلى است که باید براى آن آمادگى داشت. بنابراین، لازم است امیدواران به تلاش و فعالیت روى آورند تا با سربلندى به لقاى پروردگارشان برسند.
اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد. نشانه بارز امید به خداوند و روز قیامت، انجام عمل شایسته است. قرآن مى فرماید:(... فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صَالِحاً وَلاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ).[9] (هر کس امید به لقاى پروردگارش (روز قیامت) دارد، باید عمل صالح بجاى آورد و کسى را در عبادت پروردگارش شریک نسازد. پس تنها راه رسیدن به رضایت خداوند و پاداش هاى وى، کارهاى شایسته و پرستش خالصانه اوست. تا وقتى اخلاص و انگیزه الهى در عمل انسان نباشد رنگ عمل صالح به خود نمى گیرد. کسى که عمل شایسته ندارد، نباید به رحمت و آمرزش خدا امید داشته باشد.
شخصى به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: عده اى از یاران شما مرتکب گناه شده، مى گویند: ما امید [به لطف و بخشش خدا ]داریم. امام فرمود: «دروغ مى گویند; آنان پیرو ما نیستند، گروهى اند که آرزوهاى [بى پایه] بر آنان غلبه یافته است. هر کس به چیزى امید دارد براى آن کار و فعالیت مى کند، و هر کس از چیزى بترسد از آن فرار مى کند.»[10] حضرت على(علیه السلام) مى فرماید: «از کسانى مباش که بدون عمل شایسته، به آخرت امید دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى اندازند.»[11] باور به معاد، حتى در حد امید، اهرمى کارامد در گرایش به عمل است و در تنظیم زندگى سالم و تصحیح رفتارها و باورهاى انسان نقش مهم دارد در آیه دیگرى خداوند مى فرماید:(إِنَّ الَّذینَ آمَنُواْ وَ الَّذینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِى سَبیلِ اللّهِ أُوْلئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ).[12] (آنان که ایمان آورده اند و کسانى که هجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده اند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، و خداوند آمرزنده مهربان است. در آیه مزبور، امیدوارى مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد به رحمت خدا ذکر گردیده است. هرچند امید حالتى روانى است، ولى آثار آن در عمل آشکار مى گردد. در واقع، آنان که در راه خدا هجرت و جهاد مى کنند، مى توانند ادعاى امید به رحمت الهى داشته باشند.
اهمیت و ضرورت امید
خداوند آدمی را نیازمند آفریده، نیازمند به تغذیه، امنیت، تعلق داشتن به هم نوعان... ولی مهم ترین نیاز هر فرد امید است. جهان تجلّی آرزوهاست؛ ساخت و سازهای مدرن، به وجود آمدن تکنولوژی عظیم و... ارمغان امیدهاست؛ چنان که ناامیدی موجب قطع ریشه زندگی و در اغلب موارد مایه خودکشی یا انزوای اجتماعی است. امید است که کشاورز را به بذر افشانی و آبیاری... وا می دارد، دانش پژوه را به تحمّل رنج ها و مادران را به بچّه داری و فرزند نوازی رهنمون می شود و به فرموده علی «علیه السلام» اگر امید نبود، هیچ مادری فرزند نمی زایید.
امید سبب تلاش ها و ناامیدی سبب آفت هاست. مولای متقیان «علیه السلام» فرمود: «اعظم البلاءِ انقطاع الرَّجاء»؛ «بدترین بلای خانمانسوز ناامیدی است».
وقتی اسکندر کبیر به سلطنت مقدونیه رسید، املاک و اشیاء موروثی را بین دیگران تقسیم کرد، از او پرسیدند: برای خود چه نگاه خواهی داشت؟ در جواب گفت: امید که بزرگ ترین دارائی و تملک انسان است.
در امور معنوی و دینی نیز امید نقش سازنده ای دارد، در مسیر زندگی افرادی می توانند از خطرها عبور نمایند که روحشان لبریز از امید به حق تعالی باشد. انسان امیدوار، در دامنه کوهساران آرزوها، با تکاپو مسیر تکامل و نردبان معنویت را طی می کند و با کاستی ها به مبارزه بر می خیزد. مولای پارسیان فرمود: «امیدوارترین مردم کسی است که اگر نقصی در کارش پدید آید به تأمل در راه اصلاح آن بکوشد.»
وقتی آدمی به سفره گسترده رحمت ایزدی و سعه عنایت او بنگرد که دریچه این همه رحمت ها و نعمت های گوناگون را از راه لطف و کرم، به روی بندگان گشوده است، آرزوهای او قوت گرفته و امیدوار به رحمت الهی می شود.
چه آن که او کریمی است که کرامت های او محض رحمت و بدون سؤال و استحقاق عنایت می شود؛ به فرموده سید الساجدین: «اِذ جَمیعُ اِحسانِکَ تَفَضُّلٌ وَ اِذْ کُلُّ نِعَمِکَ ابتداءٌ»؛ «زیرا همه احسان های تو از روی تفضل می باشد و همه نعمت هایت ابتلایی و بدون سابقه استحقاق است».
در هر حال امید به پروردگار تسکین دهنده افسردگی های روحی است، ناامیدی از لطف حق تعالی، نوعی خودکشی است، وقتی آدمی از کرم او قطع امید می کند، به یقین از زندگی معنوی رشته پیوند را بریده است.
[1] رعد، آیه (11)؛ انسان، آیه (3)؛ بلد، آیه (10)؛ شمس، آیات (7 تا 10)
[2] بقره، آیه (138)؛ آل عمران، آیه (79)
[3] در صورت اول «مقام» اسم مکان است و در صورت دوم مصدر میمى.
[4] «اصول کافى»، جلد 2، صفحه 70؛ «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 197؛ از ذیل حدیث چنین بر مى آید که، امام این سخن را در تفسیر آیه «وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى»؛ «سوره نازعات»، آیه 40؛ فرموده، هر چند محتواى هر دو آیه یکى است.
[5] ر.ک: محمدتقى مباح، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندرى، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى (ره)، 1376، ج 1، ص 400.
[6] حتى بیمارانى که مرگ آنان نزدیک است، با امیدِ به آینده مى توانند روحیه خویش را حفظ کرده، روزها، هفته ها و ماه ها درد و رنج را به راحتى تحمل کنند. (ر.ک: الیزابت کوبلر، پایان راه (پیرامون مرگ و زدگى)، تهران، رشد، 1379، ص142/ غلامحسین معتمدى، انسان و مرگ (درآمدى بر مرگ شناسى)، تهران، نشر مرکز، 1372، ص 40)
[7] گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ج 23، ص 172.
[8] عنکبوت آیه (5)
[9] کهف آیه (110)
[10] محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، مکتب الاعلام، 1362، ج 3، ص 173.
[11] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل، دار احیاء العربیه، ج 10، ص 146.
[12] بقره آیه (218)