لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:9
مقدمه
ژاک مونو-ترجمه کاوه فیض اللهى:ژاک لوسین مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۴ استادیار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصیلى درباره منشاء حیات به تحقیق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعالیت داشت و پس از آن به انستیتو پاستور پیوست. در سال ۱۹۵۳ رئیس گروه زیست شیمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزیم در باکترى جهش یافته با فرانسوا ژاکوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همکارى پرداخت. این کار به تدوین نظریه تبیین فعالیت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاکوب انجامید.
در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى کردند که با یکدیگر پیوند نزدیکى دارند و هر یک از آنها مرحله اى متفاوت از یک مسیر زیست شیمیایى را کنترل مى کند. سال بعد آنها وجود مولکولى به نام RNA ى پیامبر را فرض کردند که اطلاعات ژنتیکى لازم براى ساخت پروتئین را از اپرون به ریبوزوم ها، یعنى جایى که پروتئین ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاکوب به خاطر این کار جایزه نوبل پزشکى یا فیزیکى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جایزه اى مشترک با آندره لوف (A.Lwoff) که او هم روى ژنتیک باکترى کار مى کرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدیر انستیتو شد و در همان سال کتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در این کتاب استدلال مى کند که حیات در اثر تصادف پدید آمده و در نتیجه پیامد ناگزیر فشار هاى ناشى از انتخاب طبیعى به وضعیت کنونى درآمده است.
این کتاب با همین عنوان توسط حسین نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاک مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زیر ترجمه بخشى از فصل دوم کتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ویراستارى هار (R.Harre) است. این متن تحت عنوان «درباره نظریه مولکولى تکامل» طى روز هاى آینده در همین ستون عرضه خواهد شد.
مقدمه:
با بررسی سوابق، در گذشته های دور کتابها و نشریات جغرافیایی بعد توصیفی داشت و آن را به چند دوره تقسیم کرده بودند، یک رشته نوشته های جغرافیایی قبل از اسلام که بیشتر یونانی و رومی بطالسه اسکندریه ورودس و دیگری منابع جغرافیایی بعد از اسلام (حموی، ادریسی، مقدسی، ابنخلدون...) و مکاتب جدید اروپایی بود که هرکدام کتب و اندیشه های خاص خود برخوردار بود، و روز به روز جنبه تخصصی تر مشاهدات سطح زمین توسط جغرافیدان بیشتر می شد. در کشورهای اسلامی که اصولاً مسافرت منتهی به مهاجرت بسیار آسان بود به طوری که نبی مکرم حضرت رسول (ص) مسافرت خود از مکه به مدینه را هجرت و مهاجرت نامید و به منظور ارزش دهی آن را مبداء تاریخ و جغرافیای سرزمین اسلام دانست. حال ارزش مهاجرت بدان سان است که نبی مکرم می فرماید: مهاجرت من از مکه به مدینه النبی (یثرب) تکامل، ترقی و پیشرفت برای مسلمانان به همراه داشت.
این فایل دارای 31 صفحه می باشد.
فرمت فایل:word
تعداد صفحات:27
مقدمه :
اغلب زوجها آگاهند که ازدواج با بحرانهای دائمی سروکار دارد ومی دانند که 40 تا 55 درصد زندگی های زناشویی احتمالا به جدایی وطلاق می انجامد . در این شرایط زوجهایی که ازدواج ناموفق واز هم پاشیدنهای روز افزون زندگی های زناشویی را می بیند نگرانند که این اتفاق برای آنها تکرا نشود .
تازه ازدواج کره ها سوار بر مرکب عشق ودلبستگی ، رویایی جز ازدواج موفق در سر ندارند . اغلب آنها در آغاز معتقدند که روابط آنان متفاوت از دیگران است وعشق عمیق وخوشبختی آنها پشتوانه زندگی مشترک آنان خواهد بود . اما دیر یا زود اغلب این زوجها می بینند که برای برخورد با مسائل وتضادهایی که به تدریج در زندگی مشترکشان ریشه می دواند از آمادگی لازم بی بهره اند.
حتی زوجهایی که 30 یا 40سال پیش ازدواج کرده اند به این نتیجه می رسند که ادامه زندگی مشترک بر ایشان غیر ممکن شده است .
از یک نظر عجیب است که این همه زندگی مشترک ازهم می پاشد. لحظه ای به همه نیروهایی که انتظار دارید از ادامه زندگی مشترک حراست کند توجه کنید .
دوست داشتن ومورد محبت قرار گرفتن مطمنا از جمله غنی ترین تجربه های مودم هستند وبه این کیفیت سایر امتیازات زندگی مشترک یعنی صیمیت ، باهم بودن رسیدگی به یکدیگر ، امنیت عاطفی وخیلی چیزهای دیگر را بیفزایید تا بر شهرت متجرش افزوده شود می بیند کسی هست که روح خسته تان را آرام می کند ، یا یاسها ودلتنگی هایتان را در می تیزد وباشما در هیجانات زندگی واتفاقات خوشایند آن سهیم می گردد روابط جنسی را دارید که از جمله موهبتهای زندگی مشترک است ورضایت خاطر ناشی از داشتن فرزند که خود وسیله ای برای استهکام زندگی زناشویی است .
نیازهای عاطفی در ازدواج :
نیازهای اصلی عاطفی ، طرز رفتار اصولی برای ارائه مهر ومحبت ، دوست داشتن واقعی وعاطفی در رابطه زناشویی هفت نوع هستند که عبارتند از : عشق ، مراقبت ، ادراک ، احترام ، ستایش ، پذیرش ، واعتماد ، زمانی که شخص احساس می کند از نظر عاطفی تا مین می باشد از تمام این هفت نوع نیازهای اصلی به اندازه درجات مختلف در وجودش قرار دارند . احساسات عاطفی مثبت مانند رضایت کامل ، صلح ، شادی ، مهربانی ، خشنودی ، هیجان ووفاداری ، هر زمان که قادر به تامین نیازهای عاطفی خودمان باشیم خود به خود ایجاد می شوند از جمله مهم ترین نیازهای اصلی عاطفی در ازدواج عشق است که به بررسی آن می پردازیم .
عشق :
عشق عبارت است از رفتار بین دو نفر نسبت به یکدیگر که در آن وصل ، اتحاد ، شرکت ، یا رفتاری مشترک برقرار باشد بدون هر گونه داوری ویا ارزیابی چنین می توان گفت ممکن است که ما نسبت به هم تفاوت داشته باشیم ولی ما همچنین شبیه هم هستیم من خود را در تو وتو را در خود می بینم از نظر فکری عشق از طریق درک ابراز می شود در واقع شناسایی یک احساسی که می گوید : ( من به شیوه ای مشابه با تو ارتباط دارم) از نظر عاطفی عشق به صورت همدلی وتلقین ابراز می گردد وعشق یک نوع ارتباطی را اعلام می کند که می گوید : ( من به احساسات تو ربط دارم ، من دارای احساسات مشابه احساسات توهستم ) از نظر جسمی عشق از طریق لمس کردن ابراز می گردد.
مراقبت :
مراقبت رفتاری است که بیانگر این است که شخصی نسبت به تامین وپاسخگویی به نیاز دیگری خود را مسئول می داند مراقبت کردن یعنی ابراز توجه صمیمانه وقبلی در ایجاد در رفاه برای دیگری زمانی که ما مواظب کسی هستیم نشانه ای وجود دارد که معلوم می کند که ماتحت تاثیر در رفاه بودن یا در رفاه نبودن او قرار گرفته ایم .
هر اندازه یک نفر بیشتر مراقبت کند به همان اندازه بیشتر راغب حمایت کردن دیگران است مراقبت همچنین تعیین می کند که برای شخصی که مراقب او هستم چه نکات وعواملی از اهمیت برخوردارند . مراقبت کردن همسر خود را به او نشان می دهد که برای ما عزیز وشخص خاصی است .
ادراک :
ادراک بیانگر ارزش دادن به یک اظهار ، احساس یا وضعیت است ودر ادراک چنین فرض نیست که پاسخ ها را همان لحظه بدانیم یک رفتار با ادراک از حالت ندانستن مطالب شروع می شود از آنچه که شنیده شده معنایش جمع آوری واستنباط می گردد بعددر مورد آنچه که باگفتگو رد وبدل شده ارزش یابی می گردد. (از طریق ادراک می توانیم دنیای بیرون را از نظر شخص دیگری رویت کنیم رفتار با ادراک نسبت به زن به او این گونه می فهماند که : (قبل از این که در مورد نفر داوری کنیم ، ابتدا کفش هایم رادر می آوریم و مدتی باکفش های تو راه می روم بعد قضاوت می کنم.)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:15
تعریف اخلاق
دسته بندى مسائل اخلاقى
طرح مورد نظر و شرح آن
اخلاق خانواده
رابطه فرزند با پدر و مادر
دسته بندى مسائل اخلاقى
تعریف اخلاق
علم اخلاق عبارت است از فنى که پیرامون ملکات انسانى بحث مىکند، ملکاتى که مربوطبه قواى نباتى و حیوانى و انسانى اوست، به این غرض بحث میکند که فضائل آنها را از رذائلشجدا سازد و معلوم کند کدام یک از ملکات نفسانى انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست، وکدامیک بد و رذیله و مایه نقص اوست، تا آدمى بعد از شناسائى آنها خود را با فضائل بیاراید، واز رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکى که مقتضاى فضائل درونى است، انجام دهد تا دراجتماع انسانى ستایش عموم و ثناى جمیل جامعه را بخود جلب نموده، سعادت علمى و عملىخود را به کمال برساند.
ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 صفحه 558 علامه سید محمد حسین طباطبائى
فلاسفه اخلاق تاکنون، به پیروى از ارسطو، اخلاق را به ملکات راسخه در نفس که در اثر تکرار عمل حاصل مىشود تفسیر کردهاند. و از آنجا که منشا اعمال و رفتار انسان قواى نفسانى اوست، هماهنگ با تنوع و تعدد قواى نفسانى، فصول اخلاق را به اقسام متنوعى تقسیم کردهاند. آنان مىگویند: قوایى که در پیدایش فعال و به دنبال آنها ملکات انسان مؤثر هستند سه دستهاند: 1 - قوه عقلیه. 2 - قوه شهریه. 3 - قوه غضبیه. هر یک از این قواى سه گانه، رفتارها و کردارهاى ویژهاى طلب مىکنند و نیز به ترتیب اولویت این قوا، به بررسى اعمال و رفتار انسان مىپردازند. و علماى اخلاق اسلامى هم غالبا به پیروى از ارسطو کم و بیش همین تقسیم بندى را رعایت کردهاند.
اکنون، در ارتباط با تقسیم فوق دو سؤال قابل طرح است که دقت در آنها در جاى مناسب خود قابل ملاحظه خواهد بود: نخست آنکه آیا تقسیم قواى نفس به این سه قوه درست است و آیا مىتوان قواى نفس را در این سه خلاصه کرد؟ دوم آنکه تقسیم اخلاق و رفتار و ملکات اخلاقى بر اساس تنوع قواى نفسانى آیا مىتواند مطلوب باشد و یا اینکه بهتر است روش دیگرى براى تقسیم آنها پیدا کنیم؟
مىتوان گفت: هر دو مطلب فوق تا حدى قابل مناقشه است و ما مىتوانیم در این زمینه تقسیمات دیگرى ارائه کنیم که مبتنى بر تنوع قواى نفس نباشد و یا تقسیماتى که مبتنى بر قواى نفس باشد; ولى، قواى نفس را در این سه قوه منحصر نکنیم و تعداد بیشترى از قوى نفس و تنوع ظریفترى از آنها را اساس کار خود و ریشه تقسیم رفتارها و ملکات اخلاقى قرار دهیم چنانکه به یارى خداوند بزودى مطرح خواهیم کرد.
از نظر ما موضوع علم اخلاق اعم از ملکات نفسانى است که فلاسفه اخلاق تاکنون به عنوان موضوع علم اخلاق بر آن تاکید داشتهاند و چنانکه قبل از این گفتهایم: موضوع اخلاق اعم از ملکات اخلاقى است و همه کارهاى ارزشى انسان را که متصف به خوب و بد مىشوند و مىتوانند براى نفس انسانى کمالى را فراهم آورند یا موجب پیدایش رذیلت و نقصى در نفس شوند، در بر مىگیرد و همگى آنها در قلمرو اخلاق قرار مىگیرند.
چنانکه به نظر ما قرآن کریم و روایات نیز این سخن را تایید مىکنند. بنابراین، مىتوان گفت: موضوع اخلاق، موضوع وسیعى است که شامل ملکات و حالات نفسانى و افعالى مىشود که رنگ ارزشى داشته باشند.
اکنون، پس از روشن شدن حد و مرز موضوع اخلاق، مىتوانیم به عنوان طرح بررسى و روش مطالعاتى آن، تقسیمات گوناگونى را، بر اساس تنوع قواى نفس یا به صورت دیگرى، ارائه دهیم تا در سیر مطالعاتى و تحقیق، نقاط ورود و خروج و تسلسل منطقى مباحث را روشن کند.
ما هم مىتوانیم مسائل اخلاقى را به تناسب تنوع قواى نفس تقسیم بندى کنیم و هم به تناسب تنوع متعلقات افعال اخلاقى. و به عبارتى هم مىتوانیم تقسیم را از مبدا فعل شروع کرده و افعال اخلاقى را به تناسب مبادى گوناگون نفسانى آنها به گروههاى گوناگون تقسیم و در ردههاى مختلف قرار دهیم، چنانکه پیروان ارسطو عمل کردهاند با این تفاوت که تقسیم دیگرى از قواى نفسانى مورد نظر، خواهد بود که به یارى خدا ارائه خواهیم داد و هم ممکن است که تقسیم را از متعلق و طرف رابطه شروع کرده و موضوعات اخلاقى را بر اساس تنوع متعلقات افعال اخلاقى ردهبندى و منظم سازیم.
در مورد تقسیم به تناسب متعلقات مىگوییم: متعلق افعال اختیارى یا خود فاعل استیا دیگران هستند و یا اینکه با خداى متعال ارتباط پیدا مىکند که مىتوان به تناسب هر یک، نام متناسبى نیز بر آن اطلاق کرد. نخستین قسم را «اخلاق فردى» بخش دوم را «اخلاق اجتماعى» و بخش سومین را «اخلاق الهى» نام مىگذاریم. و این تقسیمى دلنشینتر از تقسیم گذشته خواهد بود.
در تقسیم به تناسب مبادى نفسانى افعال همانطور که در بالا گفتیم: مىتوان مبادى نفسانى افعال و به عبارتى قواى نفس را به صورتهاى دیگرى تقسیم کرد و ما در اینجا یک تقسیم را به این صورت مطرح مىکنیم که افعال انسان: 1 - گاهى منشا غریزى دارد; یعنى، فعل و انفعالاتى بدنى مستقیما منشا انگیزش آنها مىشود مثل: خوردن یا روابط جنسى و نظایر آنها که منشاشان میل به خوردن یا میل جنسى است و این تمایلات به سبب فعل و انفعالات فیزیولوژیک تحقق مىیابند. 2 - گاهى دیگر منشا افعال، تاثرات روحى انسان نظیر حالات ترس و وحشت و اضطراب هستند که در روانشناسى با عنوان انفعالات نام برده مىشوند. 3 - برخى دیگر کارهایى هستند که از تمایلات عالى انسانى و به اصطلاح تمایلات فطرى نظیر: حقیقت جویى، کمال طلبى، میل به فضایل اخلاقى و پرستش، منشا مىیابند یعنى تمایلاتى که منشا بدنى و عضوى ندارند، برخاسته از عوامل مادى و فیزیولوژیک نیستند و مبدا و غایت مادى ندارند. 4 - در مواردى نیز رفتارهاى انسانى منشا احساسى و عاطفى دارند که این خود به دو نوع تقسیم مىشود: یکى رفتارهایى است که عواطف مثبت انسان مثل انس و محبت آنها را برانگیخته است، و دوم رفتارهایى که منشاشان عواطف منفى انسان نظیر حسد و کینه و نفرت خواهد بود.
فرمت فایل:word
تعداد صفحات:71
دانشگاه تربیت معلم تهران
واحد حصارک
پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی
در رشته مشاوره
موضوع:
تأثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی
بر اختلافات زناشویی
استاد راهنما:
جناب آقای دکتر رحال زاده
تهیه و تنظیم:
لیلا رستگار
سال تحصیلی:
زمستان 82
تقدیر و سپاس :
با تشکر و قدردانی از استاد ارجمند به جناب آقای دکتر رحال زاده که با بصیرت علمی و آگاهی و دقت نظر خاصشان مرا در به ثمر رساندن این رساله راهنمایی فرمودند.
تمام استاتید بزرگوار که در طول دوران تحصیل افتخار شاگردیشان را داشتهام بقای توفیقات ایشان را از خداوند متعالی آرزومندم.
اگر این رساله ارزشی داشت، آن را تقدیم می داشتم به :
مادر فداکارم که برایم هم پدر بود و هم مادر.
و همسفر جاودانة زندگیم، همسر عزیز و مهربانم که با روحی پاک، گذشت بیمنتها و وجود دریاییاش نور امید برای لحظه به لحظة زندگی من است.
پیشگفتار:
به نام آن خدای، که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است و سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است.
الهی، در دلهای ما جز تخم محبت خود مکار و برتن و جانهای ما جز الطاف و مرهمت خود منگار و بر کشته های ما جز باران رحمت خود مبار.
خانواده این رکن مهم اجتماع، نهادی که در طول زمان دچار تغییر و تحولات کمی و کیفی گردیده و به تبع همین تغییرات مسایل و پدیده های جدید اجتماعی نیز حاصل شده است. در مورد خانوادة ایرانی انتقاد بر این است که این نهاد در حال پی نمودن دوران گذار میباشد و در معرض تغییرات ساختاری قرار گرفته که همین امر روابط موجود در میان اعضای خانواده را دچار دگرگونی نموده است. به تبع این دگرگونی هنوز هنجارها به مثابه قواعد رفتاری که مورد پذیرش همگانی باشند، به صحنه اجتماعی نیامدهاند و به همین علت رفتار در محیط خانوادگی پراکنده است.
تحولات اجتماعی و اقتصادی چند دهة گذشته، تأثیراتی بر نهاد خانواده به جای گذاشته است و ( این امر از بررسی آمار طلاق استنباط میگردد). تکتهای که از مقایسة میزان طلاق نسبت به ازدواج در استانهای کشور بدست میآید این است که در مناطقی که یکپارچگی فرهنگی و احترام به ارزشها و سنتهای خانوادگی بیشتر رعایت میشود، سازگاری و تفاهم در نظام خانواده بیشتر میباشد این امر آسیبپذیری کمتری را متوجه نظام و مکان خانواده خواهد کرد.
به عکس در مناطقی که به دلیل تحولات متفاوت از جمله مهاجرت، فاصله گرفتن از سنتها و ارزشهای معنوی و فرهنگی مورد احترام و در هم تنیدگی فرهنگها که عمدتاَ استحالة فرهنگها را به همراه خواهد داشت و نتیجهاش از دست رفتن اقتدار ارزشها و سنتهای مورد احترام میباشد سازگاری در نظام خانوادگی کاهش خواهد یافت.
پس شرایطی موجب ایجاد آسیبهایی در نظام خانواده می شود. طلاق – فروپاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی- عاطقی افراد خانواده و جامعه، منجر به بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی میشود.
با توجه به این معضل اجتماعی، در این پژوهش تلاش شده است که با روش خانواده درمانی راهبردی در رفع این مشکلات گام برداشته شود.
چکیده تحقیق :
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی بر اختلافات زناشویی میپردازد به این منظور 39 زوج از زوجینی که برای حل اختلافات زناشویی سال 82 به مرکز مشاوره بهزیستی مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (21 زوج) و گواه ( 18 زوج) قرار گرفتند.
برای ارزیابی زوجین در این پژوهش از مصاحبه بالینی و آزمون رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. ابتدا زوجین با آزمون رضایت زناشویی مورد ارزیابی قرار گرفتند، پس از آن برنامة مداخلات خانواده درمانی راهبردی در مورد گروه آزمایش اجرا گردید، در حالیکه گروه گواه در لیست انتظار بودند. بعد از شش هفته مجدداَ دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t و تحلیل واریانس و آزمونهای تعقیبی استفاده شد.
نتایج بدست آمده نشان میدهد که مداخلات خانواده درمانی راهبردی نه تنها منجر به افزایش رضایت زناشویی در بین گروه آزمایش شده، بلکه تعارضات بین فردی آنان را نیز کاهش داده است، این مداخلات در زنان موثر بوده است همچنین نتایج پژوهش حاکی از این بودند که این مداخلات روی مشکلات ارتباطی نسبت به سایر مؤلفه های سبب شناسی اختلاف تأثیر بیشتری دارد.