دانلود مقاله ترجمه شده انگیزه

 

 


ملیسا برنز

 

تسا یک چنگال از پاستا را به سمت دهان خود برد. او واقعاً دیگر گرسنه نبود اما این سس آنقدر لذیذ بود که او نمی توانست در مقابل خوردن آن مقاومت کند. او چند ثانیه لقمه را در دهان خود نگه داشت، و طعم ذائقه آنرا بطور کامل حس کرد سپس آنرا قورت داد. تقریباً بصورت همزمان با قرار دادن چنگال خود بر روی بشقاب، پیشخدمت گستاخ کنار میز ظاهر شد. پیشخدمت پرسید کسی دسر یا قهوه می خواهد؟ برایان (رئیس تسا) گفت حتماً. تو باید یکی از این دسرها را امتحان کنی. این رستوران بخاطر دسرهایش معروف است. فکر خوردن غذای بیشتر اصلاً برای تسا خوشایند نبود. البته او تمام هفته را تلاش کرده بود که تأثیر خوبی بر روی برایان بگذارد. ارزیابی های سالانه بزودی انجام می شدند و تسا می دانست که برایان در مورد ترفیع کارکنان تصمیم گیری خواهد کرد. او تلاش کرد تا خودش را متقاعد کند: یک تکه کیک قرار نیست باعث شود که من مدیر بخش شوم. بعلاوه، او تلاش می کرد تا قبل از پیوست دوباره در انجمن 10 ساله دبیرستان در ماه بعد چند پوند وزن کم کند، بنابراین نقشه می کشید تا از خوردن دسر خودداری کند. اما او نمی خواست که به برایان اهانت کرده باشد. او وقتی که منوی دسرها را از روی میز برداشت با اشتیاق گفت، ایده خوبی به نظر می رسد. همه دسرها خوشمزه به نظر می رسیدند. فقط فکر کیک شکلاتی سه تکه با کارامل برای آب افتادن دهان او کافی بود. اما در عوض، او دسری را انتخاب کرد که فکر می کرد کمترین کالری را دارد: نان شیرینی لیمویی. چند دقیقه بعد درحالیکه شکم او هنوز از شام پاستا پر بود، لبخندی به برایان زد و سپس باز هم چنگال را برداشت و آنرا به سمت دهان خود برد.
ما فقط با نگاه اجمالی به رفتار او می توانیم نتیجه گیری کنیم که شناسایی محرک ها با عقل سلیم ممکن است. شما وقتی که سیر می شوید دست از خوردن می کشید. شما اجتماعی می شوید بخاطر اینکه تنها هستید. شما وقتی که گرسنه هستید شروع به غذا خوردن می کنید. البته یک نگاه جامع به رفتار او نشان میدهد که انگیزه به این سادگی ها نیست. چرا وقتی که گرسنه نیستید غذا می خورید؟ چرا تلاش می کنید که بعضی از افراد را خوشحال کنید اما در مورد بقیه اینطور نیستید؟ چرا وقتی که گرسنه هستید از خوردن غذا خودداری میکنید؟ برای پاسخ دادن به سوالاتی مانند اینها نگاه عمیق تری به روان انسان لازم است، و مشخص می گردد که انگیزه نه تنها از یک منبع منفرد ناشی می گردد بلکه از پرده منقوش واقع بر رشته های زیست شناسی، تجربه و شناخت ناشی می گردد.
مانند بسیاری از ساختارهای روان شناختی، این امکان وجود ندارد که بتوانیم انگیزه را بصورت مستقیم اندازه گیری کنیم؛ بلکه باید یک راهکار غیر مستقیم را برای ارزیابی منبع، نوع و حتی درجه انگیزه اتخاذ کنیم. بسیاری از متفکران بزرگ در این زمینه به این چالش رسیده اند و همه آنها از بهترین منبع دانش در زمان خود استفاده کرده اند. همانطور که ابزار ترجیحی بدست آوردن دانش با گذشت قرن ها تغییر پیدا کرده است، روشهای بررسی انگیزه نیز تغییر پیدا کرده است. هر روش جدید دیدگاه جدیدی را بیان کرده است و اغلب تئوری های جدیدی نیز بیان کرده اند که با ایده های قدیمی و مورد انتقاد مغایر بوده است. در بعضی از موارد مغایرت ها و انتقادات آنقدر شدید بوده است که تئوری قدیمی کاملاً منسوخ شده است. البت چندین مفهوم در مقابل تهاجم این انتقادات مقاوم بوده اند و اغلب شکل هایی را ایجاد کرده اند اما ایده مبنا را حفظ کرده اند. مقاومت این مفاهیم انگیزهی بمدت صدها یا هزاران سال آنها را به مسائل ارزشمندی برای بحث کردن تبدیل می کند، نه تنها بخاطر آنچه که در مورد انگیزه به ما گفته اند، بلکه بخاطر تحقیقات آزمایشی آنها نیز می باشد. این مقاله روشهای مختلف زیادی را معرفی میکند که برای بررسی انگیزه استفاده شده اند و بیان میکنند که این روشها چطور منجر به توسعه تئوری های انگیزه، و در بعضی از موارد منجر به منسوخ شدن آنها شده اند.
فیلسوفان اولیه
روشهای فیلسوفان باستانی
مفهوم انگیزه ریشه در مطالعات فلسفی یونانیان باستان دارد. بیش از 2400 سال پیش، دانشمندان تئوری را در مورد نیروهایی بیان کردند که رفتار را هدایت میکند. فیلسوفان این عصر با منطق، عقل سلیم و مقداری بینش، تئوری خود را بر مبنای مشاهدات غیر منظم از حیوانات زنده (و از جمله انسان ها)، تجربه های فردی، و تجربه های افراد دیگر در اطراف خود بیان کردند.
لذت گرایی
دماکریتوس (370-460 قبل از میلاد) یکی از فیلسوفان اولیه بود که تئوری انگیزه را ارائه داد. دماکریتوس بر مبنای مشاهدات خود از رفتار انسان و بر مبنای تجربه های خود، نتیجه گیری کرد که انگیزه از میل به دنبال کردن اشیاء و فعالیت هایی ناشی می گردد که به فرد کمک میکنند تا به لذت برسد و از درد و رنج دوری کند. این توضیح (با نام لذت گرایی) قدیمی ترین و پایدارترین موضوع در مطالعه انگیزه است. حتی با اینکه نظریه پردازان بسیاری پس از دماکریتوس (بعنوان مثال اپیکوروس، توماس هابز، زیگموند فروید) انگیزه را بر مبنای این میل اساسی برای بدست آوردن لذت و اجتناب از درد می دانستند، با اینحال بطور کامل مشخص نیست که چه چیزی لذت را برای یک فرد تشکیل میدهد و اینکه چه چیزی درد را برای او تشکیل میدهد. احساس درد و لذت رخدادهای کاملاً فردی هستند. چیزی که برای یک فرد ممکن است لذت بخش باشد ممکن است برای فرد دیگری دردآور باشد. برای مثال، بعضی از افراد تحریک می گردند که 26.2 مایل بخاطر رضایت تکمیل مسابقه دو ماراتون انجام دهند ، درحالیکه افراد دیگر ممکن است دویدن را آزار دهنده بدانند و تا حد ممکن از آن اجتناب کنند. دماکریتوس تمایز بین درد/لذت را بر یک اساس موردی با توجه به رفتار یک فرد بیان کرد. یک چیز لذت بخش خواهد بود اگر فرد برای آن تلاش کند، و یک چیز دردآور خواهد بود اگر فرد از آن اجتناب کند. مفهوم ضمنی در تعریف او این ایده است که منبع انگیزه در محیط خارجی به شکل اشیاء یا موقعیت هایی قرار دارد که فرد یا می خواهد به آنها برسد و یا از آنها اجتناب میکند.
اگرچه بعضی از فیلسوفان این زمان با اصول کلی لذت گرایی موافق بودند، اما در مورد این مسئله بحث هایی وجود داشت که آیا همه رفتار ضرورتاً خود خواهانه هستند، و یا اگر بعضی از رفتارها توسط میل به تأثیر گذاری بر روی لذت یا درد بک فرد دیگر تحریک گردد. تراسیماچوس (اواخر قرن پنجم قبل از میلاد) پیشنهاد کرد که افراد فقط توسط نفع شخصی تحریک می گردند، و فقط به شیوه هایی عمل میکنند که باید بصورت مستقیم یا غیر مستقیم به آنها منفعت برساند. هر ظاهری از نوعدوستی یا همدردی فقط بر مبنای نفع شخصی محاسبه شده و بلند مدت است. سقراط (399-470 قبل از میلاد) با این ایده نفع شخصی مخالف بود. سقراط می گفت که مردم بر این توافق دارند که در یک شرایط خاص چطور عمل کنند، یا بعبارت دیگر، کدام رفتار درست است. همچنین، افراد قادر هستند که رفتاری را شناسایی کنند که غلط است. این توافق در مورد رفتار درست با ایده تراسیماچوس در مورد نفع شخصی سازگار نیست. اگر انسان ها تحریک می شدند که به شیوه هایی رفتار کنند که فقط به خودشان نفع می رساند، پس هیچ توافقی در مورد این مسئله وجود نخواهد داشت که کدام اعمال درست هستند و کدام اعمال غلط هستند، چون نفع شخصی یک فرد همیشه با نفع شخصی یک فرد دیگر یکسان نیست. بلکه به نظر می رسد که مردم استاندارد مشترکی برای درست بودن و غلط بودن دارند و بصورت درونی تحریک می گردند که آنچه را انجام دهند که درست است. بنابراین سقراط بر خلاف فیلسوفان باستانی دیگر، احساس می کرد که انگیزه ریشه در قضاوت در مورد این مسئله دارد که کدام رفتارها مناسب هستند و منجر به لذت می گردند. بعبارت دیگر، انگیزه برای رفتار در محیط خارجی یافت نمی شود، بلکه در محیط داخلی (وجدان) یافت می شود.
اگرچه فیلسوفان باستانی عموماً بر این توافق دارند که رفتار توسط تمایلات لذت گرایانه تحریک می گردد، اما آنها بحثی را بمدت چند قرن آغاز کردند: آیا رفتار توسط محرک های خارجی تحریک می گردد (همانطور که دماکریتوس می گوید) یا توسط منبع درونی هدایت می گردد (همانطور که سقراط می گوید)؟
روشهای موجود در قرون وسطی
فیلسوفان قرون وسطی بر خلاف فیلسوفان قبلی مجبور بودند که بر روشهای غیر علمی برای بدست آوردن دانش تکیه کنند. در طی این زمان، اختیار، قدرت، و اطلاعات تحت کنترل اصلی کلیسا بود. فیلسوفان قرون وسطی راهکار شناختی اصلاح شده تری را برای توضیح انگیزه نسبت به راهکار رفتاری فیلسوفان باستانی ترجیح می دادند. کلیسا این مسائل را تدریس می کرد که انسان ها در تصویر خدا آفریده شده اند. تصور می شد که انسان ها مانند مخلوقات شبیه به خدا نسبت به حیوانات دیگر کنترل پیچیده تری بر روی رفتار خود دارند.
اراده
در قرن سوم پس از میلاد، دانشمندان بتدریج از فلسفه های باستانی و مذهبی دور شدند. این نظریه های قدیمی با یک مرجع واحد جایگزین شدند: کلیسای مسیحیان. در طی قرن پنجم، آموزه های تأثیرگذار سنت آگوستین (430-354) بیان کرد که انسان ها بر خلاف مخلوقات دیگر کنترل آزاد و هشیارانه ای روی همه افکار و رفتارهای خود دارند. بنابراین انگیزه کاملاً درونی می باشد. از مسیحیان صالح توقع می رفت که اراده خود را تقویت کنند تا بدن خود را از آنچه که به آن تمایل دارد محروم کنند تا بتوانند روح ابدی خود را حفظ کنند. تسلیم شدن در برابر وسوسه های فیزیکی (یعنی رفتار کردن بر اساس لذت گرایی) روح را به لعن شدگی ابدی محکوم میکند. بنابراین رفتار حاضر توسط توسط یک هدف بلند مدت (جاودانگی در بهشت و دوری از جهن) تحریک می گردد که یک مفهوم ناملموس است که در ذهن یک فرد قرار دارد، تا اینکه شکل فیزیکی در محیط خارجی داشته باشد. این اصول مذهب-مبنا از محرومیت و اراده به دیدگاه رایج در مورد انگیزه انسان در سراسر دوره قرون وسطی تبدیل شد. ایده رنج بردن از درد/ناراحتی فوری در کوتاه مدت در پیش بینی یک پاداش بزرگتر در سراسر تاریخ مشاهده شده است.
تئوری اراده نشاندهنده فصل مشترک بین دنیای فیزیکی و غیر فیزیکی است و پیشنهاد میکند که یک نیروی ناملموس ماده را حرکت میدهد. این موضوع مورد بحث دیگری در تاریخ تئوری انگیزه است. آیا رفتار باید به منابع فیزیکی نسبت داده شود یا به منابع شناختی؟
نقاط ضعف فیلسوفان اولیه
فیلسوفان باستانی، مبنای استواری را برای مطالعه انگیزه ایجاد کرده اند. ایده های آنها علیرغم روشهای مورد استفاده توسط آنها، نسبتاً دقیق بوده است. البته تکیه کردن فقط بر روشهای غیر علمی برای تحقیق منجر به تئوری های ضعیف از لحاظ ذاتی می گردد. دماکریتوس، تراسیماچوس، و سقراط همگی برای قضاوت در مورد منبع رفتار (حداقل تا حدودی) بر عقل سلیم تکیه داشتند. توضیحات عقل سلیم ممکن است احساساتی مانند یک حساب دقیق برای یک موقعیت مشخص را ایجاد کند اما اغلب این توضیحات را نمی توان بخوبی به موقعیت های دیگر تعمیم داد. برای مثال، لذت گرایی دماکریتوس و تراسیماچوس نمی تواند رفتار نوعدوستانه را توضیح دهد که معمولاً در انسان ها و حیوانات دیگر مشاهده می گردد. لذت گرایی سقراط نمی تواند توضیح دهد که چرا مردم بعضی اوقات بصورت خودخواهانه رفتار میکنند.
فیلسوفان باستانی برای استنباط در مورد عملکرد جهان تا حد زیادی بر منطق تکیه می کردند. منطق یک ابزار ضروری برای نیروی عقلانی است. البته فیلسوفان باستانی در تله منطقی استدلال دوری افتاده اند. دماکریتوس درد و لذت را بعنوان مفایهم فردی شناسایی کرده بود که در بین افراد متفاوت است. برای افزایش تعمیم پذیری این تئوری، ضروری است که ماهیت این مفاهیم را تعیین کنیم، بطوریکه آنها برای همه افراد به شیوه یکسانی اعمال گردند. راه حل او از لحاظ سطحی راه حل هوشیارانه ای بود اما زمانیکه در بحث های منطقی استفاده می شد مشکل ساز بود. او انگیزه (تلاش برای لذت یا اجتناب از درد) را بر مبنای رفتار افراد تعریف می کرد. اما او سپس رفتار را بعنوان فرآورده ای از انگیزه توضیح داد.
اگرچه مرجع می تواند در جمع آوری دانش سودمند باشد، اما یک منبع بدون اشکال نیست. برای مثال، اطمینان به مرجع به طرفداری های فردی نسبت به انواع مختلفی از شخصیت ها وابسته است. متکلم هایی که با اعتبارتر، قابل احترام تر، و قابل اعتمادتر به نظر می رسند، احتمال بیشتری دارد که نسبت به متکلم های دیگر مورد باور قرار گیرند که دارای این خصوصیات نیستند. بنابراین تصمیم گیری برای باور کردن اطلاعات بر مبنای کیفیت و خصوصیات متکلم است، نه بر مبنای کیفیت اطلاعات. هر منبعی از دانش که بعنوان ابزاری برای طبقه بندی اطلاعات دقیق و غیر دقیق عمل نمی کند، احتمال دارد که اطلاعات نادرستی را در بعضی از مواقع نشان دهد.
آقای فرانسیس بیکن (1561–1626) مثال عالی از حیطه گسترش اعتماد به مرجع به ما نشان میدهد. در سال 1432، گروهی از راهب ها وارد بحث عقلانی در مورد تعداد دندان های اسب شدند. همه کتاب های قدیمی و وقایع نامه ها مورد بررسی قرار گرفتند و این بحث با اشتیاق زیادی دنبال شد. پس از 13 روز بدون رسیدن به همرایی و توافق، یک راهب جوان از مافوق های خود اجازه خواست تا وارد این بحث شود. وقتی که فرصت صحبت به او داده شد، پیشنهاد کرد که بهترین راه برای پاسخ دادن به این سوال اینست که به دهان باز یک اسب نگاه کنیم. غوغایی بخاطر این پاسخ ایجاد شد. راهب های دیگر می ترسیدند که این راهب تازه کار این شیوه نامقدس و بی سابقه را برای یافتن حقیقت پیشنهاد کرده باشد، که با آموزه های پدران دینی او مغایرت داشت. آنها که فکر می کردند مورد اهانت قرار گرفته اند با مشت و اتهام تسخیر شدگی توسط شیطان به این راهب جوان حمله کردند. این بحث در نهایت به نتیجه رسید وقتی که یکی از آنها بیان کرد که این مسئله بخاطر عدم وجود شواهد تاریخی و تئوری یک معمای ابدی می باشد.
انقلاب علمی
روشهای دانشمندان اول
در طی روزهای اولیه آزمایشات علمی، عمدتاً از روش علمی بعنوان ابزاری برای تحقیقات پزشکی استفاده می شد. در نتیجه، محققان گام های بلندی در درک فیزیولوژی برداشتند. جزئیات کالبدشناسی و عملکرد سیستم عصبی و نقش آن در رفتار مشخص شد. بعنوان مثال دکارت بازتاب را تعریف کرد، و گالوانی پی برد که پاهای قورباغه بصورت ناگهانی منقبض می گردد وقتی که ماهیچه او به یک باتری ابتدایی متصل گردد. اگرچه روش علمی هنوز در خارج از پزشکی و فیزیولوژی استفاده نمی شد، اما دانشمندان بزودی با چشم عینی و انتقادی به دنیا نگاه کردند. این دیدگاه جدید ایده های قدیمی را در مورد انگیزه دوباره بازیابی کرد و همچنین ایده های جدیدی را نیز ارائه داد.
راهکار رفتاری
لذت گرایی: انقلاب علمی جنبشی را بسوی تجربه گرایی ایجاد کرد، که بیان می کرد که تجربه مبنای دانش است. جان لاک از یک استعاره ساده برای بیان فلسفه استفاده کرد: لوح سفید – ما با ذهن های خالی مانند یک صفحه کاغذ سفید به دنیا می اییم که سپس تجربه های ما روی آن نوشته می شود. تجربه گرایان انگیزه را مانند دانش در نظر می گرفتند: هم انگیزه و هم دانش از تجربه ناشی می گردند. مبنای نهایی که ما برای آن بعضی از چیزها را انجام میدهیم و یا چیزهای دیگری را انجام نمی دهیم، از تجربه ها و نتایج رفتار ما ناشی می گردد. ما فقط با انجام یک چیز میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که این رفتاری چه تاثیری میتواند داشته باشد. سپس ما بر مبنای این تجربه ها به شیوه هایی رفتار میکنیم که در گذشته برای ما لذت بخش بوده است و از رفتار به شیوه هایی اجتناب میکنیم که در گذشته برای ما دردآور بوده است. به همین شیوه، راهکار لذت گرایی برای انگیزه انسان پس از تبعید طولانی، به مسیر اصلی خود برمی گردد.
البته مشکلی در مورد تئوری لذت گرایی وجود دارد که توسط فیلسوفان باستانی بررسی نشده است: اگر ما تحریک می گردیم که به محرک های خارجی جذب شویم یا از آنها اجتناب کنیم، چطور میتوانیم دارای شخصیت دور اندیش و آینده نگری باشیم که این محرک ها دارند؟
ما چطور میتوانیم در رخدادهای آینده محتاط باشیم و فقط نسبت به رخدادهای حاضر واکنش نشان ندهیم؟ این مسئله در قرن 17 توسط توماس هابز بیان شد.
انگیزه محرک: توماس هابز (1588–1679) در نوشته های خود در مورد انگیزه به ضعف ذاتی تئوری لذت گرایی اشاره میکند. فیلسوفان باستانی آگاه بودند که به تعویق انداختن پاداش فوری یا رنج بردن از ناراحتی فوری در بلند مدت می تواند سودمند باشد. البته آنها نتوانستند توضیح دهند که یک فرد چطور می تواند از یک محرک لذت بخش اجتناب کند یا به یک محرک آزارنده جذب شود. هابز این رفتار را بر حسب پیش بینی رخدادهای آینده، یا محرک ها توضیح داد. تئوری محرک از این لحاظ با لذت گرایی تفاوت دارد که منبع انگیزه را در داخل مغز قرار می دهد بجای اینکه آنرا در محیط خارجی قرار دهد. بعلاوه، هابز با استفاده از مفهوم ماده گرایی، مکانیزمی برای رفتار ضد لذت گرایی ارائه داد.
ماده گرایی بیان میکند که همه مواد (از جمله بدن انسان ها و حیوانات) در تطابق با اصول مکانیک حرکت میکند. اگر ذهن مسئول رفتار فعالسازی باشد، بنابراین ذهن باید از ماده فیزیکی تشکیل شده باشد. هابز تصور می کرد که اطلاعاتی که به سیستم عصبی وارد می گردد باعث حرکت ذرات در مغز می شود. وقتی که دو واحد از اطلاعات بصورت همزمان وارد مغز می شود، این ذرات متحرک با همدیگر مرتبط می گردند بطوریکه فعال شدن یکی از آنها باعث فعال شدن ذره دیگر می گردد. برای مثال شنیدن یک آشنای جدید را در نظر بگیرید که اسم شما را به زبان می آورد وقتی که شما به او نگاه میکنید. وقتی که تصویر چهره یک فرد و صدای او با هم وارد مغز می شود، این ذرات با هم مرتبط می گردند. سپس وقتی که یکی از ایده ها رخ میدهد، ایده دیگر نیز احتمال دارد که رخ دهد (برای مثال، وقتی که شما صدای او را در تلفن می شنوید، احتمال دارد که تصویر او نیز در ذهن شما ایجاد گردد). مفهوم مرتبط سازی احساسات با هم، اجتماع نام دارد و اساس یادگیری است. با تشکیل اجتماع ها، فرد می تواند دردها یا لذت های آینده را پیش بینی کند که با محرک ها همراه هستند، بجای اینکه فقط نسبت به پیامدهای فوری واکنش نشان دهند. این اجتماع به فرد اجازه میدهد تا به شیوه ای رفتار کند که رخدادهای لذت بخش را به حداکثر می رساند و نتایج دردآور را به حداقل می رساند، حتی زمانیکه این مسئله نیازمند رنج بردن از ناراحتی در زمان حال باشد. بنابراین نزدیک شدن به یک محرک آزارنده (برای مثال اعمال نیروی فیزیکی یا شنیدن بوی مواد شیمیایی) در نهایت می تواند منجر به لذت زیادی گردد (برای مثال یک خانه تمیز). همچنین، اجتناب از محرک های لذت بخش (برای مثال کیک پنیر) می تواند درد (برای مثال دیابت تحریک شده توسط چاقی) را در بلند مدت به حداقل برساند.
راهکار زیست شناختی: دوگانه نگری
رنه دکارت (1650-1596) نیز مانند لذت گرایان اولیه معتقد بود که حیوانات (از جمله انسان) ماشین هایی هستند که قوانین مکانیک بر روی آنها غالب است. بنابراین رفتار را میتوان مانند نحوه کار کردن یک ماشین تحلیل کرد. دکارت با استفاده از این راهکار، مفهوم بازتاب را بعنوان واحد مبنای رفتار بیان کرد. اگرچه مکانیک اشتباه بود اما این ایده درست بود – بازتاب یک رفتار اختیاری است که توسط محرک فراخوانده میشود. دکارت نتیجه گیری کرد که رفتار همه حیوانات پست تر را میتوان به بازتاب زیست-مبنا نسبت داد. البته او بعلت اعتقادات مذهبی خود مایل نبود که انسان ها را هم تراز با حیوانات دیگر قرار دهد. انسان ها مسلماً چندین بازتاب را مانند حیوانات پست تر نشان دادند (برای مثال، مکیدن در دوران نوزادی، دور کردن دست از آتش، انقباض زانو) ، اما دکارت بیان میکرد که اغلب رفتارهای انسان توسط اراده آزاد کنترل می گردد. همه رفتارها دارای یک علت فیزیکی قابل مشاهده نیستند. بلکه به نظرمی رسد که بعضی از رفتارها از منابع درونی ناشی می گردند. دکارت این اعمال را رفتارهای اختیاری می نامید و ادعا میکرد که انسان ها قابلیت این رفتار را دارند. اگرچه بعضی از رفتارهای انسان بازتابنده است، اما اغلب آنها توسط ذهن اراده می گردد که بخشی از دنیای ماشینی ماده و نیرو نیست. چون ذهن خارج از دنیای نیرو قرار دارد، بنابریان قوانین مکانیک بر روی آن تاثیری ندارد، بلکه خارج از زنجیره علیت مکانیکی قرار دارد. این راهکار دوگانه نگری نام دارد.
راهکار شناختی: اراده
امانوئل کانت (1804-1724) دیدگاه سقراطی را برای انگیزه قبول داشت. او معتقد بود که بدون اینکه کسی به ما یاد دهد، ما میدانیم که اعمال درست و غلط وجود دارند، و میدانیم که باید چه اعمالی را انجام دهیم و از چه اعمالی خودداری کنیم. بنابراین بر خلاف دیدگاه لوح سفید، کانت معتقد بود که بعضی از جنبه های ذهن انسانی درونی است و مسلماً جنبه های درونی مهمتر هستند. کانت نظریه خود را بر مبنای این حقیقت بیان کرد که مفاهیمی در ذهن ما وجود دارد که ورودی حسی نمی تواند آنرا توجیه کند. برای مثال، ایده علیت (که یک رخداد باعث رخداد دیگری می گردد) بخشی از ورودی حسی نیست. ما باید مفاهیم معینی را در نظر بگیریم که توسط آنها ورودی ها را از دنیای حسی سازماندهای و تعبیر می کنیم. کانت می گفت که هر فرد دارای یک نهاد مرکزی است که قابلیت درک و عمل کردن بر مبنای دستورات اخلاقی را دارد (یعنی انتخاب های رفتاری اختیاری).
نقاط ضعف دانشمندان اولیه
در طی روزهای اول انقلاب علمی، توضیحات رفتار با جزئیات کامل تری بیان شد. تئوری های فیلسوفان باستانی و قرون وسطی توسعه داده شدند تا در حدود گسترده تری رفتارها را توضیح دهند. البته این توضیحات هنوز عمدتاً بر مبنای منطق و عقل سلیم هستند. اگرچه تفکرات عقلانی آن زمان بعنوان مسئله انگیزه با دیدگاه عینی تر و انتقادی تری بود، با اینحال آنها هنوز بطور کامل از روش علمی برای تعیین این مسئله استفاده نمی کردند که آیا ایده های آنها تا حدودی دارای دقت است. ما تا قرن 19 ام شاهد بررسی رفتارها با فرآیند علمی کامل نبودیم.
ظهور روانشناسی
روشهای روانشناسان اولیه
درطی قرن 19، قدرت کلیسا هنوز بر جوامع علمی تأثیرگذار بود اما بتدریج وضعیت خود بعنوان منبعی از حقیقت را از دست میداد. بر عکس، روش علمی محبوبیت زیادی پیدا کرد. یافته های جدید در مورد کالبدشناسی و فیزیولوژی یک راهکار تجربی را برای بررسی رفتار الهام بخشید. این راهکار جدید برای مطالعه رفتار نام جدیدی به خود گرفت: روانشناسی.
روانشناسان اولیه با استفاده از اصول علم تلاش کردند تا به سوالاتی مانند این پاسخ دهند: انگیزه چطور بر روی رفتار تأثیر می گذارد؟ اگرچه رفتار مفهومی است که آشکار، آسان برای تعریف کردن، و قابل سنجش است، اما انگیزه هیچکدام از این خصوصیات را ندارد. انگیزه بخودی خود قابل اندازه گیری نیست. اما میتوان آنرا بصورت غیرمستقیم در فیزیولوژی (برای مثال، فعالیت قلبی-عروقی، فعالیت بصری، فعالیت برقی پوست، و فعالیت پلاسما)، در رفتار (برای مثال، تلاش، نهفتگی، انتخاب، احتمال واکنش، حالت چهره، و حرکات بیانگر بدن)، و بصورت کلامی (برای مثال، خود-گزارشی و مطالعه موردی) بیان کرد. محققان با تمرکز بر جنبه های خاص این طبقات به نتیجه گیری های خردمندانه ای در مورد انگیزه رسیده اند.
راهکار زیست شناختی
تئوری غریزه: چارلز داروین (82-1809) با تئوری ابتکاری تکامل خود وابستگی فیزیکی در بین همه حیوانات (از جمله انسان ها) را بیان کرد. همچنین، ویلیام جیمز (1910-1842) فیلسوف و روانشناس آمریکایی، نیز تلاش کرد تا فاصله روانشناختی بین انسان ها و حیوانات را پر کند. قبل از این زمان، رفتار حیوانات غیر انسان به واکنش های غیر شناختی با نام غریزه نسبت داده میشد. انسان ها (که قدرت تفکر منطقی و اراده آزاد را دارند) نیازی به غریزه ندارند. البته جیمز با این نظریه مخالف بود. ایده او در مورد غریزه با ایده بازتاب مترادف بود: تکانی که توسط یک محرک خاص تحریک می گردد. جیمز نیز مانند کانت، معتقد بود که انسان ها بطور حسی می دانند که چطور نسبت به شرایط مختلف واکنش نشان دهند، و این درک مستقیم را به غریزه نسبت داد. او تشخیص داد که انسان ها با حس همدردی و اعمال کمک با نجات دهی بدون داشتن نفع شخصی، و بدون اینکه به آنها آموخته شده باشد، نسبت به محرک های خاصی (مانند پریشانی نوزاد) واکنش نشان میدهند. جیمز پیشنهاد کرد که سیستم عصبی نسبت به محرک های خاصی حساس است و با رفتار خاصی به این محرک ها واکنش نشان میدهد. شکل رفتار غریزی سپس توسط تجربه با محرک تغییر می یابد تا احتمال نتیجه رفتاری به حداکثر برسد. بعبارت دیگر، غریزه خاک رسی را فراهم می ساخت که رفتارهای یاد گرفته شده از آن ساخته می شد. جیمز لیستی از غریزه های انسانی را پیشنهاد کرد که شامل مکیدن، لبخند زدن، پیاده روی، عصبانیت، رنجش، ترس از افراد غریبه، ترس از صدا، ترس از تاریکی، کنجکاوی، نهانکاری، شرم، و عشق به والدین می باشد.
ویلیام مک دوگال (1938-1871) تئوری را برای رفتار غریزی بر مبنای مشاهدات خود از چندین گونه مختلف مواجه شده با چالش های مختلف بیان کرد. برای مثال، موش ها و موش های صحرایی در یک هزارتو در آب قرار داده شدند که چند مسیر برای فرار داشت: مسیرها بر روی آب یا مسیرهای زیرزمینی قرار داشتند که فقط با داخل شدن در آب قابل دسترسی بود. بعضی اوقات استفاده از یک مسیر خاص منجر به شوک الکتریکی به پاها می شد بطوریکه موش مجبور بود که مسیرهای امن و مسیرهای خطرناک را از هم متمایز سازد. مک داگل از جعبه های معما نیز استفاده کرد، که نیازمند این بود که موش ها و راکون ها چندین چفت را باز کنند تا به غذای داخل جعبه برسند. نتایج این آزمایش و آزمایشات دیگر باعث شد که مک داگل نتیجه گیری کند که اغلب رفتارهای حیوانات دارای ماهیت غریزی و غیر یاد گیرنده است.
بر خلاف غریزه ساده جیمز، غریزه مک داگل را میتوان بر حسب جنبه های شناختی (دانستن اینکه کدام شیء می تواند غریزه را ارضا کند)، عاطفی (احساس نسبت به یک شیء)، و رغبتی (داشتن حس هدف برای حرکت به سوی یک شیء یا دور شدن از آن) توصیف کرد. این ایده هدف بود که تئوری مک داگل را خیلی ارزشمند ساخت.
مک داگل احساس کرد که همه رفتارهایی که توسط پیش بینی رخدادهای آینده هدایت میشد که حس هدف برای رسیدن به یک هدف خاص بود. او پیش بینی را به انسان ها محدود نکرد بلکه تصور می کرد که همه حیوانات قادر به پیش بینی رخدادهای آینده هستند، و بنابراین به شیوه ای عمل می کنند که رخدادهای آینده رخ دهند یا رخ ندهند. مک داگل نیز مانند هابز، می گفت که رفتار توسط نتیجه پیش بینی شده تحریک می گردد. نسبت دادن پیش بینی به حیوانات غیر انسان نقطه ضعفی برای تئوری مک داگل بود چون یک تعبیر شبه انسانی است که نمی توان آنرا بصورت علمی آزمایش یا تأیید کرد. البته ایده استفاده از رخدادهای آینده بعنوان محرکی برای رفتار مدتها پس از رد شدن تئوری غریزه مک داگل نیز باقی ماند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله ترجمه شده انگیزه


دانلود مقاله فرآیند های فیزیولوژی تولید مثل در دام ها

 

 


فرایند تولید مثل شامل مجموعه ای از وقایع فیزیولوژیکی می باشد که هر واقعه در زمان مناسب خود اتفاق می افتد. دستگاه غدد درون ریز از طریق تولید هورمونها مسئول کنترل زمان بندی این وقایع می باشد. فرآیند تولید مثل در دام های مزرعه ای به عنوان یکی از مهمترین بخش های نظام دامداری ودامپروری ازجایگاهی ویژه برخوردار است. علت این اهمیت را می توان در حفظ و نگهداری نسل، آماده نمودن بستری مناسب برای برنامه های اصلاح نژاد، پرواربندی و دوره های منظم شیرواری جستجو نمود. اگر فرآیند فیزیولوژی تولید مثل تحت تاثیر شرایط نامساعد محیطی قرار داشته باشد احتمالا" در ادامه نسل ها مشکلات زیادی بوجود آمده و حیوانات در خطر انقراض قرار می گیرند. فشار های فیزیولوژیکی ناشی از استرس گرمایی، دوره آبستنی (بخصوص در اواخر ) و دوره شیرواری نقش بسزایی در کاهش ظرفیت های تولید مثلی دام های ماده دارند.
مطالعات نشان می دهد که درجه حرارت بالای 27 درجه سانتی گراد بر روی مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و عملکرد تولید مثلی تأ ثیر دارد. لذا تغییرات محیطی نظیر تهویه هوا، خنک کننده های تبخیری و موضعی، ایجاد سایبان، آب خنک و تازه و کاهش فیبر در غذای مصرفی در ساعات گرم روز از عوامل کاهش اثرات زیان آور استرس گرمایی هستند. صفات تولید مثلی در مقایسه با دیگر صفات مانند میزان رشد یا تولید شیر بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی هستند.
سایرعوامل تاثیر گذار بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل دام عبارتند از:
تغذیه:
علاوه بر آب و هوا تغذیه نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری بر صفات تولید مثلی دارد. اغلب مشکلات بوجود آمده در تولید مثل ناشی از عدم توازن انرژی جیره می باشد. در هنگام توازن منفی انرژی، متابولیسم غده پستانی نسبت به فعالیت تخمدانی از اولویت بر خوردار بوده و در نتیجه تغییر در کارکرد تخمدان در بروز علائم فحلی بسیار موثر خواهد بود. توازن منفی انرژی سبب کاهش وزن دام گردیده و اثر ممانعت کننده بر رشد و تکامل فولیکولی دارد. حتی ممکن است باعث طولانی شدن روزهای باز و تلقیح دوباره گردد لذا تأمین میزان خوراک از نظر انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی، قابل هضم بودن خوراک و همچنین میزان احتمالی مواد زیان آور از عوامل مؤثر تغذیه می باشند که صفات تولید مثلی را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین تأمین نیازهای دام باید با شرایط و وضعیت تولیدی دام مناسب باشد. علاوه بر این تغذیه می تواند اثرات مهمی بر فرایند تولید مثل داشته باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
- طولانی شدن بلوغ جنسی، ضعف و کاهش در تولید تخمک و اسپرم، به طوری که حیوان ماده یا باردار نشده یا نتاج کمتری نسبت به حالت طبیعی تولید می کند.
- تأخیر در ظهور علائم فحلی، کاهش فعالیت فولیکولی و آزاد نشدن بموقع تخمک از اثرات تغذیة نامناسب می باشد.
- افزایش میزان خوراک در گوسفند "فلاشینگ" تأثیر تحریک کننده بر روی فعالیت های تخمدانی نشان داده است. این تاثیر گذاری بر روی دیگر دام ها نسبی می باشد.
- در گاوهای سنگین تر بجز دام های بسیار چاق، نتایج باروری بهتر از دام هایی بوده است که در وضعیت کاهش وزن قرار داشتند.
- اگرچه تغذیه جنین توسط مادر در اولویت قرار دارد، اما کمبود مواد غذایی، به خصوص دراواخر( یک سوم ) دوره آبستنی عامل بدنیا آمدن نتاج بسیار ضعیف می باشد.

پرورش و نگهداری:
در رابطه با اثرات روند پرورش و نگهداری بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل می توان به نمونه های زیراشاره نمود:
- عوامل تنش آور از قبیل حرارت بالا (گرمای شدید)، نحوه انتقال دام و فشار های اجتماعی در گله بر راندمان تولید مثلی اثر منفی دارد..
- فشار های روانی تأثیر بسیار زیادی بر روی سقط جنین دارند.
- نحوه نگهداری بصورت فردی یا گله ای، آزاد در مراتع یا مهار شده در سالن، از دیگر عوامل و روش های پرورشی می باشند که در بروز فحلی تأثیر دارند. بعنوان مثال نگهداری میش در کنار قوچ بر روی بروز فحلی مؤثر است.

 

بهداشت و درمان دام:
بهداشت و درمان بموقع دام یکی از شروط بسیار مهم در کسب نتیجة عالی در میزان راندمان تولید مثل محسوب می شود. تزریق به موقع واکسن، کمک های مناسب زایمانی، درمان بیماری های تناسلی و عمومی، حتی سم چینی به موقع و مناسب از ضروریات امر بهداشت و درمان دام محسوب می شوند.
بنابراین کنترل عوامل محیطی و میزان تواناییهای مدیر دامداری می تواند باعث موفقیت در نتیجة افزایش راندمان تولید مثل و اقتصادی بودن فعالیت دامداری شود.

 

اصلاح نژاد:
از دیگر عوامل تاثیر گذار بر صفات تولید مثل تغییر ساختار ژنتیکی دامها در طی 12000 سال گذشته توسط انسان است که اهلی کردن دام شروع و تا به امروز ادامه دارد. درفرآیند اهلی شدن ازتغییر ترکیبات ژنتیکی گونه های مختلف، فقط تعدادی اندکی اهلی و بوجود آورنده کلیة دام های اهلی امروزی می باشند.
نسبت به شرایط زیست محیطی و در مراحل آغازین اهلی شدن، دام هایی که قدرت سازگاری بالا و نسبت به شرایط محیطی مقاوم تر بودند انتخاب و سپس تغییر رفتارهای کلی دام ها از قبیل رفتارهای جنسی و تغذیه ای آغاز شده است. در ادامه پرورش دام ها، روند اصلاح نژاد صفات مختلف ابعاد گسترده تری یافته و در ارتباط با شرایط زیست محیطی مورد توجه قرار گرفتند. لذا در چرخه اهلی شدن و انتخاب (اصلاح نژاد)، فیزیولوژی تولید مثل نیز تحت تاثیر قرار گرفت. بعنوان مثال فیزیولوژی تولید مثل فصلی موجود در بعضی از نژادهای گاو و خوک وحشی به فعالیت جنسی غیر فصلی تغییر یافت. این نوسانات امروزه حتی در گونه های اهلی از قبییل گوسفند، بز و اسب دیده می شود، هر چند فصلی بودن دام های با تولید مثل فصلی نسبت به همگونه های وحشی خود ضعیف تر می باشد.
تأثیر فرآیند های اهلی شدن و اصلاح نژاد بر روی دامها به گونه ای بود که امروزه فعالیت تخمدانی در خوک در طول سال مشاهده می گردد. همچنین تعداد جسم زرد آن ها به 15- 14 عدد افزایش یافته است. تعداد توله های پرورش یافته نیزحتی با توجه به میزان تلفات بالا 12- 10 توله میباشد. اعداد نامبرده در خوک های وحشی 9-8 جسم زرد و 6-5 توله می باشد. طول دوره آبستنی نیز در خوک های وحشی 119 روز ولی در خوک های اهلی 114 می باشد.
در مقطعی از زمان که محوریت انتخاب در برگیرندة خالص سازی نژادها بود، تغییرات و اصلاح نمودن صفات تولید مثلی از نظر متخصصین اصلاح نژاد، زمان بر و مشکل بنظر می رسید. علت این استدلال بر این اصل بنا شده بود که صفات تولید مثلی در گروه صفاتی قرار دارند که در شکل گیری آنها عوامل متعددی نقش دارند همچنین اجزاء عناصر تشکیل دهنده این صفات ( از قبیل کنترل هورمونی، فعالیت تخمدانی، لوله رحمی، رحم و کیفیت اسپرم) نه تنها خود تحت تأثیر فرآیند وراثت پذیری ناشی از چند عاملی می باشند، بلکه با دیگر فعالیت های بدن در ارتباط بوده و تحت تأثیر عوامل محیطی نیز قرار دارند. بعلاوه جمع آوری دقیق داده های صفات تولید مثلی به لحاظ ساختاری و فنی مشکل است. در نتیجه وراثت پذیری این صفات بندرت به مرز بیش از 5% می رسد.

 

بیوتکنولوژی:
استفاده از علم بیوتکنولوژی درافزایش میزان باروری دام، ابعاد گسترده ای به خود گرفته است.
- تلقیح مصنوعی به عنوان یکی از این تکنیک ها بصورت فراوان مورد استفاده قرار می گیرد. مثلاً می توان با رقیق نمودن یک وعده اسپرم جمع آوری شده از گاو، در حدود 1000 پرس اسپرم تازه و یا 500 پرس اسپرم منجمد تهیه نمود. اسپرم گاو با توجه به نتایج موفقیت آمیزی که در برنامه های اصلاح نژاد و تلقیح مصنوعی در سطح جهان دارد براحتی قابل انتقال و برای مدت های طولانی قابل نگهداری می باشد. لذا، بدون استفاده از تلقیح مصنوعی در سه دهه گذشته، امکان پیشرفت های ژنتیکی در گاو شیری تا به این سطح میسر نبود.
- انتقال جنین نیز یکی دیگر از فرآیند های تولید مثلی بود که در جهت افزایش نتایج دام های ماده از 30 سال اخیر مورد توجه قرار گرفت. استفاده از تکنیک انتقال جنین در سال 1890 میلادی با انتقال تخمک بارور شده خرگوشی به خرگوش دیگر آغاز شد. امروزه محوریت استفاده از این تکنیک بیشتر در گاو دیده می شود. علت مورد توجه قرار گرفتن انتقال جنین در پستانداران، بخصوص دام های مزرعه ای، وجود تعداد تخمک های زیاد در دام ماده می باشد. از این میزان تخمک معمولاً تعداد ناچیزی استفاده شده و مابقی در روند فعالیت های تخمدانی از بین می روند. لذا با توجه با بکارگیری هورمون ها، عمل تخمک گذاری تشدید یافته (superovulation) و از هر گاو ماده بطور میانگین حداقل 10 تخمک جمع آوری می گردد. هر چند تعداد گوساله های بدنیا آمده از این روش کم می باشد. عدم موفقیت احتمالا به واکنش های تخمدانی متفاوت، روش های تکنیکی، نسبت لقاح و تکامل سلولی بستگی دارد. با این وجود انتقال جنین به عنوان یکی از روش های مورد نظر در برنامه های اصلاح نژاد گاو اهمیت دارد. یکی از روش های مهم و مورد استفاده، برنامه موت MOET= Moltiple Ovulation and Embryo Transfer) ) می باشد. در این برنامه فاصله نسل کمتر و درنتیجه پیشرفت ژنتیکی بیشتر خواهد شد.
- انجماد اسپرم و جنین در جهت حفظ و نگهداری ذخائر ژنتیکی به عنوان بانک ژن از دیگر فرآیند های فیزیولوژی تولید مثل بویژه در گاو می باشد. هر چند تلاش های فراوانی در دیگر دام های مزرعه ای با موفقیت های نسبی صورت گرفته است.
- از دیگر فرآیند های مدرن تولید مثل روش IVF (In Vitro Fertilization) یا لقاح در شرایط آزمایشگاه (خارج از بدن) می باشد. هدف استفاده از این روش افزایش نتاج دام ماده است. در این روش هر هفته حدوداً 20 تا 30 تخمک جمع آوری شده، در شرایط آزمایشگاه به بلوغ رسیده و پس از لقاح یافتن به دام گیرنده انتقال می یابند. در این روش معمولاً 10 جنین حدوداً قابلیت انتقال دارند که در مقایسه با تشدید تخمک گذاری از نسبت بالاتری برخوردار می باشند. پیشرفت این روش در گاو بر خلاف دیگر گونه ها بسیار عالی ارزیابی می شود.
- انتقال تک اسپرم به درون تخمک در آزمایشگاه جدیداً مورد توجه قرار گرفته است. در این روش با استفاده از تکنولوژی مدرن اسپرم را بدرون تخمک انتقال می دهند. تعیین جنسیت جنین با این روش امکان پذیر می باشد، مشروط به اینکه امکان جدا سازی نوع اسپرم های نرزا و ماده زا میسر شود.
جمع بندی موارد فوق در خصوص انتقال جنین و نیز کشت آزمایشگاهی و همچنین دیگر روش های در حال تکامل که در نمودار زیر معرفی می گردند، امکان دخالت متخصصین را در امر تولید انبوه جنین نشان می دهد.

 

 

 



نمودار موجود روش های مختلف دیگری از فرآیند های تولید مثلی را نشان می دهد.

 

- تعیین جنسیتSexing)): پیشرفت های وسیع ژنتیک مولکولی از دهه های 70 و 80 میلادی به بعد باعث گردیده که امروزه در بعضی از گونه های حیوانی امکان تعیین جنست جنین میسر شود. این عمل در بخش جنسی کروموزم – Y صورت می گیرد. چگونگی انجام آن با استفاده از سوندهای ژنتیکی و روش PCR امکان پذیر می باشد. نظر به حساسیت اینگونه روش ها، هر چند تعیین جنست فقط در تعداد کمی از بلاستومرها امکان پذیر است ولی دقت این روش ها بیش از 95% است.
- تقسیم جنین(Splitting): تقسیم جنین با هدف تولید دوقلوهای تک تخمکی از آغاز دهه 80 میلادی محوریت جدیدی در دنیای تولید مثل بوجود آورده است. این عمل ابتدا در مرحله بلاستومر ها انجام یافته و پس از استراحت موقت در شرایط آزمایشگاه، جنین ها به دام گیرنده انتقال می یابند. نتایج این روش نشان می دهد که میزان جنین های تولیدی از این نوع آبستنی نسبت به آبستنی از طریق انتقال جنین معمولی از 6/0 جنین به 1 جنین افزایش یافته است.
- تولیدات شیمری(Chimaerens): شیمرها معمولاً از ادغام تعدادی مرولا با همدیگر یا از انتقال میکروسکوبی بلاستومرها به یک بلاستوسیست بوجود می آیند. دراین شرایط پراکنش اینگونه سلول ها با ژنوتیپ های متفاوت بر روی اندامها و بافتها اتفاقی می باشد. ضمناً از آنجاییکه امکان یکی شدن هستک ها با همدیگر میسر نمی باشد، لذا شیمرها وراثت پذیر نبوده و دورنمای استفاده از آنها کماکان در پرده ابهام قرار دارد.
- همانند سازی(Clonning): همانند سازی درتعریف عمیق خود در برگیرنده تقسیم سلول های سوماتیک با هدف همشکل سازی وافزایش کپی های یک موجود می باشد. در دام های مزرعه ای این موضوع جدیداً مورد توجه قرار گرفته است. نوع دیگری از همانند سازی که در دام های مزرعه ای انجام می گیرد به همانند سازی جنینی معروف است. در این روش هسته سلولی بلاستومرها به قالب جنین دیگری در همان مرحله که فاقد هرگونه محتویات سلولی می باشد، انتقال می یابد. نظر به اینکه ترکیبات ژنتیکی بلاستومرها یکسان می باشند، در نتیجه جنین های تولیدی نیز یکسان خواهند بود. روند تولیدی اینگونه جنین ها می تواند برحسب نیاز و هرچند مرتبه که نیاز است، تکرار شوند. لازم به ذکر است تنها نکتة منفی در جنین های تولید شده تکراری، این است که در همانند سازی بعدی کیفیت چندان خوبی ندارند. در ضمن مشکلات دیگری نیز از قبیل نتاج بزرگ جثه و طبعاً سختی زایمان گزارش شده است.
روش های کلاسیک اصلاح نژاد نیازمند استفاده از تکنیک های تولید مثلی از جمله تلقیح مصنوعی و انتقال جنین برای بهبود صفات تولیدی دام های مزرعه ای می باشد. در این روش ها محدودیت های زیادی وجود دارد، چون امکان جدا سازی ژن های تاثیر گذار مطلوب از ژن های نا مطلوب در کوتاه مدت میسر نمی باشد. احتمالا وارد نمودن مستقیم ژن های مورد نظر بدرون ژنوم و تولید دام های ترانس ژنیک اهمیت داشته باشد. در این روش قسمت هایی از DNA در آزمایشگاه پس ازتکثیر، با استفاده از رترو ویروس ها یا میکرو اینجکشن (microinjection ) به درون ژنوم تخمک وارد می شوند. در دام های مزرعه ای تاکنون از انتقال DNA به درون پیش هسته یا پرونوکلئوس هسته استفاده شده و بازدهی دام های ترانس ژنیک کمتر از 1% می باشد. استفاده ازدام های ترانس ژنیک در حال حاضردر بخش تحقیقات ابتدائی و آغازین خود بوده و نیازمند تحقیقات بیشتری است. مثلاً چگونگی امکان کنترل وتنظیم صفات رشد، تولید مثل، شیرواری و مقاومت به بیماری ها می تواند از محورهای تحقیقاتی در این زمینه باشند. حتی می توان به تولید دام های ترانس ژنیکی اندیشید که در شیر مواد دارویی از قبیل، فاکتور های انعقاد خون را داشته باشند و سنتز موادی که به طریق سنتتیک مشکل است مستقیما در فراورده های دامی تولید نمود.
بررسی های انجام شده نشان می دهند، اصلاح نژاد دام ها به تنهایی و بدون منظور نمودن اثرات عوامل محیطی و مدیریتی محدودیت های بیولوژیکی در باروری را بهمراه داشته است. مثلاً جفتگیری یا تلقیح زود هنگام تلیسه ها و عدم زمان کافی استراحت بیولوژیکی بعد از زایمان باعث تأخیر در بروز اولین علائم فحلی پس از زایمان و درنتیجه کاهش میزان نرخ آبستنی پس از تلقیح شده است. همچنین افزایش نسبی تعداد تخمک های آزاد شده با استفاده از روش های اصلاح نژادی و یا تغذیه بندرت باعث افزایش نتاج بیشتر می شود. این موضوع ناشی از مرگ و میر بالای رویان های لقاح یافته می باشد. لذا با توجه به این محدودیت های بیولوژیکی انتقادات مبنی بر"ماشین زایمان بودن" دام های ماده، توجیه پذیر نمی باشد. بنابراین عدم توجه به فرآیند تولید مثل مشکلات فراوانی بوجود می آید. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 



خرید و دانلود دانلود مقاله فرآیند های فیزیولوژی تولید مثل در دام ها


دانلود مقاله ISo 9000 و مدیریت کیفیت

 

 

1- اطلاعاتی دربارة‌ سازمان بین المللی استاندارد ISO
1/1 – ISO سازمان حامی ISO 9000
مجموعه استاندارهای بین المللی ISO 9000 برای مدیریت و تضمین کیفیت ، در بیش از 90 کشور مورد استفاده قرار گرفته است و تا کنون هزاران سازمان تولیدی و خدماتی در بخشهای دولتی و خصوص موفق به استقرار سیستم کیفیت بر اساس این استاندارها و دریافت گواهینامه ISO 9000 شده اند .
ISO 9000 تنها یک سری استاندارد از هزارن استاندارد بین المللی است که سازمان
( ISO ) از شروع فعالیتهایش در سال 1946 میلادی تهیه و منتشر کرده و معروفیت زیادی را نیز برای این سازمان کسب کرده است به طوری که نام ( ISO ) را در کنار متخصصینی که مستقیماً در ارتباط با استاندارهای فنی هستند در سطح وسیعتری از جامعة‌ تجاری مطرح نموده است . با این حال بسیاری از افراد این جامعه ممکن است شناخت کافی در مورد سازمان پشتیبان ISO 9000 و کار آن داشته باشند .
برخی از زمینه های فنی که ISO برای آنها استاندار تهیه می کند عبارتند از :
مهندس مکانیک ، مواد شیمیایی پایه ، مواد غیر فلزی و سنگهای معدنی ، پردازش اطلاعات ( انفورماتیک ) ، گرافیک و عکاسی ، کشاورزی ، ساختمان ، تکنولوژیهای خاص ، بهداشت و درمان موضوعات پایه ، محیط زیست ، بسته بندی و توزیع کالا .
2/1 – وظیفة ISO :
ISO در حقیقت توافق نامه های فنی ای در سطح بین المللی تهیه می کند که به صورت استاندارهای بین المللی منتشر می شوند . این کار یک فعالیت عمدة ISO به حساب می آید در طول سال در هر روز کاری بین 12 الی 15 گردهمایی توسط گروههای فنی ISO در سراسر جهان برگزار می کشود که در آنها کار اصلی تهیة استاندارها صورت می گیرد . در مجموع بیش از 283 گروه فنی وجود دارد که سالانه 30000 متخصص در آن شرکت می کنند . دبیر خانه مرکزی ISO در ژنو کار همانگی فعالیتهای فنی فوق الذکر و چاپ استاندارهای تکمیل شده را بر عهده دارد .
بررسی اینکه آیا استاندارها مطابق شرابط ذکر شده اجرا می شوند یا نه در حیطة وظایف ISO نیست . این فرآیند بررسی که اصطلاحاً « ارزیابی تطابق » (Conformity Assenment ) نامیده می شود ، عملاً به عرضه کنندگان و مشتریان آنان در بخش خصوصی و مراکز قانونی – در مواردی که استاندارهای ISO در قوانین عملی گنجانده شده باشد مربوط می شود . به علاوه تعداد زیادی آزمایشگاه و مراکز ممیزی یا به عبارت دیگر شخص ثالث وجود دارند که به طور مستقل خدمات ارزیابی تطابق را برای تعیین انطباق فرآوردههای خدمات یا نظام ها با استاندارهای ISO ، عرضه می کنند . سازمانهای مذکور ممکن است این خدمات را به نمایندگی از جانب یک مرجع قانونی ، یا به صورت یک فعالیت تجاری که هدف آن ایجاد اعتماد بین عرضه کنندگان و مشتریان آنان است ارائه دهند در برخی کشورها ، اعضاء ISO کار ارزیابی تطابق را به نیابت از دولتهای متبوع خود یا به صوت یک فعالیت حرفه ای انجام می دهند . به هر حال خود ISO هیچگونه اختیاری در کنترل این گونه فعالیتها ندارد .
آنچه ISO در این زمینه با مشارکت (International Electrotechnical Commision انجام می دهد ، عبارت است از : تهیه کتب راهنمای ISO / IEC که جنبه های مختلف فعالیتهای مربوط به ارزیابی تطابق و سازمانهای دست اندکار را شرح می دهد . ضوابط اختیاری که در این کتب گنجانده شده حاکی از اتفاق نظر بین المللی دربارة عملکردهای مورد پذیرش است . استفاده از این ضوابط به رفع تناقضات و ایحاد انسجام در ارزیابی تطابق در سطح جهانی کمک کرده و داد و ستد بین المللی را تسهیل می کند .
3/1 - صدور گواهینامة‌ ISO 9000
همان گونه که از مطالب فوق استنباط می شود ، ISO هیچ سیستمی برای بررسی رعایت استاندارهای ISO 9000 در نظامهای کیفی سازمانها اعمال نمی کند . ISO خود هیچگونه ممیزی ISO 9000 انجام نداده است و هیچگونه گواهینامة ISO 9000 مبنی بر رعایت استاندارها اعطاء نمی کند . چیزی به نام گواهینامة‌( ISO Certification ) ISO در رابطه با ISO 9000 یا هیچ استاندارد ISO دیگری وجود ندارد . گواهینامه های ISO 9000 توسط مراکز ثبت یا مراکز صدور گواهینامه که مستقل از ISO هستند ، صادر می شوند این مطلب حتی در مورد مراکزی که ممکن است جزو سازمان استاندار ملی یک کشور وجود عضو ISO نیز باشند صدق می کند ISO هیچگونه اختیاری در نظارت بر فعالیت مراکز ثبت صدور گواهینامه سیستم های کیفیت ندارد . با این حال کتب راهنمای ISO / IEC مبنایی برای تعیین عملکرد قابل قبول این گونه مراکز است که پیروی یا عدم پیروی از آنها می تواند به عنوان یکی از شاخصهای انتخاب مرکز ثبت و صدور گواهینامة‌ ISO 9000 از طرف شرکتها مورد استفاده قرار گیرد .
در بسیاری از کشورها به طور روز افزون مراکز اعتبار دهی ( بعضی مواقع به نمایندگی از طرف دولت ) برای اعمال کنترل بر صدور گواهینامه ISO 9000 در حال تأسیس هستند . مراکز ثبت و صدور گواهینامه که از ضوابط مراکز اعتباردهی پیروی می کنند قاعدتاً شناخته شده و در نتیجه جلب اعتماد بیشتر ، نسبت به گواهینامه های ISO 9000 صادر از این مراکز منجر می شوند .
ضوابط مندرج در کتب راهنمای ISO / IEC ( که بنام مجموعه های EN 45000 توسط اتحادیه اروپا اقتباس شده است ) جزو ضوابطی است که توسط مراکز اعتبار دهی اعمال می شوند .
بنابراین ضمن اینکه ISO خود گواهینامه ISO 9000 صادر نمی کند و بر مراکز دست اندرکار اینگونه فعالیتها نفوذی ندارد ولیکن خطوط راهنمای اختیاری این سازمان به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته و بهع تضمین عملکرد مقبول مراکز فوق الذکر کمک می کند .
4/1 – علامت ISO و استاندارهای ISO 9000
علامت ISO یک علامت تجاری ثبت شده است ISO استفاده از این علامت را نه برای مراکز ثبت نظام کیفیت و نه برای شرکتهایی که از این مراکز گواهینامة ISO 9000 دریافت می کنند تجویز نمی کند آزاد بودن استفاده از علامت ISO می تواند این فکر غلط را القاء کند که ISO در زمینه صدور گواهینامه فعالیت دارد یا سازمانی را که از این علامت استفاده کرده تأیید می کند یا این سازمان نماینده مجاز ISO است هیچیک از فرضیات صحیح نیست .
خانوادة استاندارهای ISO 9000 نشانگر اتفاق نظر بین المللی است در مورد آنچه که عملکرد صحیح مدیریتی به حساب می آید . هدف اصلی این استاندارها معرفی خطوط راهنمایی است که به یک سیستم مدیریت کیفیت موثر منجر می شود و به نوبة خود می تواند به عنوان چهارچوبی برای بهبود مستمر مورد استفاده قرار گیرد . استاندار ISO 9004-1 ( و دیگر قسمتهای ISO 9000 ) خطوط راهنمایی را دربارة عناصر مدیریت و سیستم کیفیت مشخص می کنند و این خانواده همچنین شامل سه الگوی تضمین کیفیت ISO 9003 , ISO 9002 , ISO 9001 که توسط آن می توان یک سیستم کیفیت را برای رعایت شرایط ISO 9000 ممیزی کرد . هر شرکت باید راساً این ممیزی را به منظور بررسی این که آیا فرآیندهایش به طور موثر مدیریت می شود یا نه انجام دهد به علاوه این شرکت می تواند به منظور اطمینان بخشیدن به مشتریان خود ، نسبت به اینکه شرکت قادر است فرآورده ها یا خدمات را مطابق نیاز آنها تحویل دهد از مشتریانش برای انجام ممیزی سیستم کیفیت دعوت به عمل آورد و بالاخره شرکت می تواند از خدمات یک مرکز ثبت و صدور گواهی نظام کیفیت برای اخذ گواهی ISO 9000 استفاده کند . روش اخیر به دلیل اینکه ممیزی توسط یک شخصیت مستقل و بی طرف انجام می شود از اعتبار خاصی برخوردار است و طرفداران زیادی پیدا کرده است با اتخاذ این روش می توان ممیزهای توسط مشتریان سازمان صرفنظر کرد ، یا از تواتر و یا مدت زمان ممیزی های آنان کاست . این گواهینامه همچنین می تواند به ایجاد اعتبار برای سازمان به عنوان یک شریک تجاری جدی کمک کند خصوصاً هنگامی که عرضه کننده و مشتریان شناخت کافی نسبت به یکدیگر نداشته باشند و یا از نظر جغرافیایی دور از هم قرار گرفته باشند مانند وضعیتی که در صادرات پیش می آید . امروزه در برخی از بخشهای صنعت ، کمپانی های عمده عرضه کنندگان خود را ملزم به داشتن گواهینامه ISO 9000 می کنند در برخی ممالک نیز بخشهای دولتی و نهادهای عمومی در مزایده ها ، کمپانی ها را به داشتن گواهینامه ISO 9000 ملزم می کنند .

5/1 – QSAR
کاملاً طبیعی است که مراکز تجاری بخواهند از اعتبار گستردة و فراگیر گواهینامة‌ ISO 9000 که برای آن سرمایه گذاری زیادی کرده اند مطمئن شوند . ISO در مقابل این نیاز استفاده کنندگان ISO 9000 مبنی بر « یک ممیزی ، یک گواهینامه معتبر در همه جا » حساس است و با همکاری IES ، تعهد کرده است تا سیستمی به نام QSAR « پذیرش ارزیابی نظام کیفیت ( Quality System Assessment Recognition ) را برای ترغیب مشتریان به پذیرش جهانی گواهینامه ISO 9000 ایجاد کند .
همانند تمامی فعالیتهای ISO این سیستم نیز اختیاری است . به هر حال QSAR به منظور رفع نیاز بازار در حال پایه گذاری است و ضوابط آن مبتنی بر مدارکی است که با اتفاق نظر گروههای ذینفع پشتیبانی می شود این دو عامل با هم باید موفقیت QSAR را تضمین کنند .
خلاصه کنیم :
• ISO ( سازمان بین المللی استاندارد ) فقط ISO 9000 را شامل نمی شود بلکه موارد خیلی بیشتری را شامل می شود .
• ISO تا کنون بیش از 9600 استادارد بین المللی تهیه کرده است که تقریباً تمام زمینه های فنی را در بر می گیرد :
• ISO یک سازمان غیر دولتی است که 117 کشور اعضاء آن را تشکیل می دهند .
• استاندارهای ISO اختیاری هستند و ISO هیچگونه اختیاری در تحمیل اجرای این استانداردها ندارد .
• ISO هیچ نوع فعالیتی در زمینة « ارزیابی تطابق » ندارد با این حال خطوط راهنمایی را برای تعیین عملکرد صحیح مشخص می کند .
• ISO گواهینامه های ISO 9000 صادر نمی کند .
• ‹ گواهینامة‌ISO › برای استاندارهای ISO 9000 یا دیگر استاندارها وجود ندارد . عبارت صحیح « گواهینامة ISO 9000 » است که به طور مستقل و مجزا از ISO صادر می شود .
• علامت ISO یک علامت تجاری ثبت شده است و ISO استفاده از آن را در مورد گواهینامة ISO 9000 تجویز نمی کند .
• استاندارهای ISO 9000 تحت تاثیر نیروهای بازار شکل می گیرند . این استاندارها بر اساس اتفاق نظر بین المللی صاحبنظران آن بخش از بازار که نیاز به وجود استانداری را اعلام کرده اند تهیه می شوند . به عبارت دیگر استاندارهای ISO تا جایی که مردم آن را مفید بدانند مورد استفاده قرار می گیرد در مواردی مانند ISO 9000 که ملموسترین ولی نه تنها نمونة‌حاضر است – این عمل می تواند بسیار هم مفید واقع شود !

 

 

 

 

 


فصل دوم : کیفیت و مدیریت کیفیت
1- تاریخچه کیفیت و روند تکاملی آن
اختراع ماشین بخار توسط جمیز وات انگلیسی و آغاز انقلاب صنعتی در پاپان قرن هیجدهم ، شالوده های تولید را به شدت دگوگونی ساخت : زیرا از این طریق ، نیروی محرکه صنعت را از انسان و حیوانات به نیروی ماشین وابسته کرد . قبل از انقلاب صنعتی هنگامی که محصولی به فروش می رسید مشتری می تانست در صورت یافتن عیبی در آن مستقیماً به فروشنده مراجعه و کالای معیوب را تعویض نماید امری که بعد از انقلاب صنعتی دیگر میسر نبود .
پس از وقوع انقلاب صنعتی و با پیشرفت تمدن و فرهنگ جوامع ، بر تعداد کالاها و نیازهای مردم افزوده شد و تولید کنندگان برای موفقیت در ادره امور تولید خود و با رعایت اصل تقسیم کار به روش تولید انبوه روی آوردند . در چارچوب این روش تولیدی لزوم تشکیل بخشهای مختلف کاری که هر یک مسئول انجام بخشی از فعالیتهای شرکت بودند به شدت احساس می شد ؛ به طوری که سرانجام بخشهای مختلفی شامل بخش تولید ، فروش ، خرید بازاریابی ، نگهداری و تعمیرات ، تحقیق و توسعه ، خدمات بعد از فروش ، اداری ، مالی و … در درون سازمان ها تشکیل شدند .
به این ترتیب با رشد و توسعة‌ روز افزون جوامع و به وجود آمدن مجموعه ای از عوامل فروش و واسطه ای شبکه گسترده ای از فعالیتهای توزیعی بین تولید کننده و مصرف کننده حایل گردید به این معنی که مثلاً هنگام خرید تلوزیون دیگر بدون آنکه لزوم به مراجعه مستقیم به تولید کننده آن باشد می توان با مراجعه به نزدیک ترین فروشگاه لوازم خانگی ، تلوزیون مورد نظر خود را خریداری کرد .
تولید انبوه نیازمند تقسیم وظایف بین کارگران بود ، زیرا ساخت یک محصول به .سیله یک نفر به زمان زیادی نیاز داشت و این در حالی بود که دیگر روشهای سنتی کنترل کیفیت جوابگوی نیاز بازار نبود از این رو تولیدکنندگان بر اساس اصل تقسیم وظایف به فکر ایجاد یک خط مونتاژ که قطعات کلیه محصولات روی آن به هم متصل شده و نهایتاً محصول ساخته شده را به وجود آورد افتادند و برای کنترل فعالیتهای انجام شده واژه ای به نام استاندارد نیز در صنایع متداول شد .
در آغاز قرن حاضر ، بر اساس مطالعات مربوط به زمان سنجی افرادی مانند فردریک تیلور ( 1915 – 1865 ) و دیگران ، روشهای متعددی برای بهبود مستمر کارایی فعالیتهای تولیدی ابداع شد از جمله در دهة 1920 مفهوم « کنترل کیفیت » ( Quality Control) در کتب و مقالات علمی دانشمندان مطرح شد پس از آن در 1931 به « نمودارهای کنترل آماری » ( Statistical Control Chart ) به عنوان روش موثر برای کنترل فرآیند تولید اشاره گردید .
با انتشار کتاب « کنترل کیفیت جامع » اثر دکتر آرماند فیگنباوم ( Armand V . Fegenbum ) در سال 1951 زمینه های فکری لازم برای تعیین گرایش از کنترل کیفیت آماری به کنترل کیفیت جامع در بین تولید کنندگان امریکایی به وجود آمد .
از نظر فیگنباوم سیر تحول روند کنترل کیفیت در جهان را می توان به شرح زیر دسته بندی کرد :
1- قبل از سالهای 1900 عصر کنترل کارگری
2- سال 1918 عصر کنترل کیفیت سرپرستی
3- سال 1937 عصر کنترل کیفیت بازرسی
4- سال 1960 عصر کنترل کیفیت آماری
5- سال 1980 عصر کنترل کیفیت جامع
که می توان عصر دیگری را نیز به این طبقه بندی اضافه کرد :
6- سال 1987 عصر تولید استاندارهای کیفی ISO 9000
تامل در توضیحی که دکتر فیگنباوم در مورد روند تکامل تاریخی مفاهیم کیفیت ارئه می کند ، جالب توجه است . او در قسمتی از کتابش در این ارتباط می گوید :
اولین مرحله توسعه فعالیتها در زمینه کیفیت ، مربوط به کنترل کیفیت توسط خود کارگران است که از ابتدای فعالیتهای صنعتی آغاز و تا پایان قرن نوزدهم ادامه می یابد . در این مرحله یک نفر کارگر و یا حداکثر تعدادی از کارگران ، مسئول ساخت کامل یک محصول بودند و از این رو ، کنترل کیفیت آن محصولات نیز جزیی از وظایف آنها به شمار می آید .
در سالهای آغازین قرن بیستم ( 1900 ) ما شاهد انجام فعالیت کنترل کیفیت توسط سرپرستان هستیم . این دوره تاثیر بلند مدتی بر مفاهیم و روشهای تولید نوین برجای گذاشته است ؛ به طوری که با رعایت اصل تقسیم وظایف ، عده ای از افراد در قالب یک گروه و تحت نظارت یک نفر سرپرست فعالیت می کردند که مسئولیت کیفیت کار آنها نیز به عهده همان سرپرست بود .
با شروع جنگ جهانی اول ، برپیچیدگی روشهای تولیدی افزوده شد ، به طوری که تعدادکارگران که بایستی تحت نظر هر یک از سرپرستان تولید فعالیت کنند . به شدت افزایش یافت و در نتیجه منجر به تشکیل طبقه شغلی جدیدی در سازمانهای تولیدی ، تحت عنوان بازرسان کنترل کیفی گردید .
بازرسی در کنترل کیفیت تا سالهای شروع جنگ جهانی دوم ادامه داشت و به علت لزوم تولید انبوه ، نفوذ بسیاری در سازمانهای تولیدی کسب کرد . با شروع جنگ ،چهارمین مرحله کیفیت که از آن به عنوان کنترل کیفیت آماری یاد می شود . آغاز شد . در واقع این دوره تکامل تدریجی از مرحلة‌بازرسی بود که به منظور اعمال بازرسیهای موثرتر به وجود آمده بود در این مرحله بازرسان کیفیت به ابزرهای آماری مانند نمودارهای کنترل کیفیت آماری و جداول نمونه گیری تصادفی مجهز شدند .
یکی از تاثیرات مهم این مرحله آن بود که به جای بازرسی صددرصد محصولات . روش بازرسی از طریق نمونه گیری در کارخانه رایج شد . به این ترتیب ، فعالیتهای کنترل کیفیتی هنوز در بخش های تولید را در بر می گرفت و به کندی در آنجا تکامل می یافت با وجود آنکه مفاهیم کنترل کیفیت آماری سالهای قبل به وجود آمده بود ولی در کارخانه ها از رشد چندانی برخوردار نشده بود اشکال اصلی در عدم تمایل و یا توانایی شرکتها و سازمانها به منظور اتخاذ تدابیر مناسب در کاربرد روشهای آماری در کنترل کیفیت محصولات و خدمات بود و این اشکال از آنجا ناشی می شد که موضوع کنترل کیفیت هنوز نسبت به سایر فعالیتها از اولویت پائین تری برخوردار بود زیرا کار کنترل کیفیت هنوز توسط بازرسان شاغل در خط تولید که هرگز مسایل عمده ناشی از کیفیت را از جایگاه مدیریت نمی دیدند انجام می شد .
وجود اشکالات ، لزوم نگرش جامع و فراگیر را به وجود آورد که خود نهایتاً پنجمین مرحله کنترل کیفیت را تحت عنوان کنترل کیفیت جامع مطرح کرد .
در این مرحله شرکتها تصمیم گیری های اساسی وچارچوب فعالیت خود را بر اساس کیفیت محصول که اثربخشی بیشتر فعالیتها را موجب شده و نتایج قابل توجهی را برای شرکت به ارمغان می آورد متمرکز کردند این نگرش ، گرایشهای لازم را برای بررسی و تجزیه و تحلیل مستمر و نه اتفاقی خط تولید و انجام اقدامات لازم اصلاحی بر روی خط تولید را در شرکتها به وجود آورد .
همزمان با گسترش نگرش فراگیر در کنترل کیفیت زمینه های مناسبی برای ایجاد آن در سطح شرکت و مدیریت کیفیت جامع و توجه به کیفیت به عنوان راهبرد اصلی فعالیتهای تجاری به وجود آورد .
آخرین تکامل در روند توسعة مفاهیم کنترل کیفی تولید و معرفی سری استاندارهای بین المللی مدیریت کیفیت ( ISO 9000 ) است که در سال 1987 توسط سازمان بین المللی استاندار به جهان معرفی شد .

1/1 – تفییرات در مفهوم کیفیت
در نظام بازرسی و همچنین در نظام کنترل کیفیت سمت گیری و توجه به مفهوم کیفیت عمدتاً به سوی ویژگیهای فنی فرآورده معطوف می گردد به طور مثال در یک کتاب آموزشی دربارة آموزشصنعتی چاپ سال 1970 می خوانیم :
مفهوم کیفیت تعداد زیادی از ویژگیهای یک محصول صنعتی است که قبل از هر چیز ویژگیهای زیر را در آن مطرح می گردد :

 

1- ویژگیهای فیزیکی ، مانند مقادیر استحکام
2- ویژگیهای شیمایی مانند ترکیب آلیاژی ، … فرآیند تخمیر
همچنین مفهوم رایج و قدیمی کیفیت از دیدگاه اقتصادی صرفاً به نتایج فرآیند تکیه می کند که بر اساس آن درجه مرغوبیت محصولات و خدمات را تعیین می گردد .
این شناخت که کیفیت به عنوان مهمترین فاکتور استراتژیکی موفقیت مطرح است باعث یک تغییر فکر نسبت به تعریف محدود از مفهوم کیفیت گردید و سرانجام این شناخت حاصل شد که یافتن ثبت و نهایتاً برطرف کردن اشتباهات یک حالت تدافعی را به وجود می آورد که با آن در بلند مدت نمی توان سهم بدست آمده از بازار را حفظ نمود .
این شناخت منجر به توسعه مفهوم کیفیت و علاوه بر آن باعث تعیین یک درجه ارزش و اهمیت مشخص برای یکپارچه شدن کیفیت در استراتژی یک شرکت گردید کیفیت عملکردی یک فعالیت همچنان بخش مهمی از کیفیت را ایفا می نماید .
با وجود این مشخصه های کیفیتی دیگری به ان اضافه می شود که بر حفظ ویژگیهای فنی تمرکز نمی یابد بلکه بر اساس نیازهای مشتریان که فراتر از مفهوم کیفیت است به وجود می آید .
2/1 – مفهوم کیفیت :
مشتریان دربارة‌ مجموعه ویژگیهای کیفی و مزیتهای یک محصول یا خدمت کاملاً از دیدگاه شخصی خود قضاوت می کنند . قضاوت ذهنی آنها دربارة کیفیت بستگی به این دارد که تا چه اندازه با خواسته ها و کاربرد پیش بینی شده آن مطابقت دارد بدین ترتیب که برای هر یک از ویژگیها و مزیتها چه ارزش خاصی قائل می شوند و به چه ترتیب محصولات و خدماتی که با یکدیگر قابل مقایسه هستند در این محاسبه گنجانیده می شوند ( نسبت قیمت و عملکرد )
در این فرآیند تصمیم گیری از طرف مشتریان که به قضاوت دربارة کیفیت و تصمیم به خرید منجر می گردد در کنار مشخصات فنی مانند ساخت قابل اطمینان و مونتاژ بدون عیب یک خودرو ، عملکرهای سودآور دیگری مانند تأمین مالی . سرویس مناسب در تعمیر و نگهداری برخورد مطلوب در هنگام شکایات و غیره نقش مهمی را ایفا می نمایند
این نگرش دربارة تعریف کیفیت که توسط جمله معروف ژزف ام جوران « درست مناسب مصرف » ( Fitness for use ) در آن نقش یافته است بیشتر و بیشتر جای خود را باز می کند .
البته جهت گیری صرف بر حسب خواسته های مشتری در تعیین کیفیت این اشتباه فاحش را به وجود می آورد که انچه که توسط تعداد زیادی از متقاضیان بالقوه ترجیح داده می شود به عنوان چیزی با ارزش کیفیتی بالا شناخته می شود . نگرش مذکور این گفته را مورد تأیید قرار می دهد که « روزنامة Bild از نظر کیفی با ارزش ترین روزنامه الملانی است زیرا با خواسته های مشتری پسند اکثریت روزنامه خوان مطابق دارد » از طرف دیوید گاورین پنج نگرش برای بیان دقیق مفهوم کیفیت ارائه شده است عبارت است از :
1- نگرش غیر محسوس 0 دیدگاه فلسفی – آرمانی )
2- نگرش محصول گرا
3- نگرش مشتری گرا
4- نگرش فرآیند گرا
5- نگرش مبتنی بر قیمت و نتیجه
در هر یک از این نگرشها تعاریف مشخصی از کیفیت شده است که در تصاویر بعد ملاحظه خواهید کرد .

3- مدیریت کیفیت فراگیر ( جامع ) TQM
1/3 – مقدمه و تعریف
در استاندار ایران – ایزو 8402 مدیریت کیفیت فراگیر چنین تعریف شده است :
مدیریت کیفیت فراگیر ( Total Quality Management ) : روش مدیریت یک سازمان که اساس آن محور بودن کیفیت و مشارکت همة اعضای سازمان بوده و هدف آن نیل به موفقیت در دراز مدت از طریق جالب رضایت مشتری و تامین منابع همه اعضای سازمان و جامعه است .
چنانچه ملاحظه می شود در این تعریف بر روی چند عنصر نظیر کیفیت ، مشتری کارکنان سازمان و … تاکید می گردد مدیریت کیفیت فراگیر TQM را پارادیم نوین گفته اند هر چند که چارچوب نظری این روند و بسیاری از الگوهای آن به تدریج و طی چند دهه پیش به وجود آمده اند اما TQM به شکلی که امروزه مطرح است مجموعه ای منسجم از نظریه ها و الگوهای کاربردی را برای پاسخگویی به مشکلات اساسی مدیریت ارائه می کند .
شاخص اصلی مدیریت کیفیت فراگیر در چند ویژگی خلاصه می شود یکی آنکه این روند بر پایة‌ نظریه سیستمها شکل گرفته و بنابراین نگرشی کل گرا دارد و به طور یکسان درون سازمانی و برون سازمانی ( محیطی ) را مورد توجه قرار می دهد دیگر اینکه نگرشی نو به عامل انسانی در سازمان دارد به طوری که موفقیت خود را در برپایی یک فرهنگ سازمانی پویا که زمینه لازم را برای مشارکت همه جانبه افراد تلاشهای مربوط به بهبود کیفیت فراهم سازد و این نوع مشارکتها را تضمین نماید جستجو می کند در راستای همین هدف موضع توانا سازی سرلوحه برنامه های مدیریت فراگیر قرار می گیرد .
علاوه بر این TQM هدف نهایی خود را بر پایی یک سیستم مستمر بهبود کیفیت می داند تمرکز بر کیفیت و بهبود آن چیزی نیست که برای یک بار یا چند بار انجام شود بلکه این یک راه زندگی سازمانی است که باید در هر سازمانی نهادی گردد . در همین راستا فرهنگ مدیریت کیفیت فراگیر به تمرکز بر کیفیت به عنوان « رهبری کیفیت » استناد می کند و آن شیوه ها ی متمایز از دیگر روندهای مدیریت به شمار می آورد رهبری کیفیت در واقه تجلی گاه سرشت TQM است سیستمی که در طراحی و پیاده کردن آن از دو روند « سیستم » به « روش علمی » به شکل گسترده ای استفاده می شود روند سیستمها زمینه فلسفی و دیدگاه کلی سیستم TQM را تشکیل می دهد و روند علمی ابزارهای کارآمدی برای تجزیه و تحلیل فرآیندها ، ریشه یابی ، تحلیل و حل و فصل مسائل و نیز فرآیند تصمیم گیری را در اختیار مدیریت کیفیت فراگیر قرار می دهد .

 

 

 


پاردایم را می توان مجموعه ای از نظریه پردازی ، مدلسازی و الگوهای کاربردی دانست که کلاً بر اساس فلسفه ای متمایز از آنچه در پیش مورد استفاده بوده است شکل می گیرد و جایگزین روندهای پیشین می شود .

 

بطور خلاصه ، TQM به عنوان پارادیم نوین مدیریت و با داشتن چارچوب نظری منسجم ، چنانچه با درک و شناخت کافی از الزامات مربوط به ان و با توجه به شرایط ویژه هر سازمان طراحی و پیاده شود تاثیر شگرفی در کارآمد و بالندگی سازمان و ایجاد یک اهرم رقابتی توانمند برای آن خواهد داشت .
2/3 – مفاهیم کلیدی در TQM
چنانچه گفته شد در تعریف TQM چند مقوله کلیدی وجود دارد که با توجه به آنها درک صحیح تری از TQM را به همراه دارد :
مفهوم جامعیت ( Tital ) در فرهنگ TQM
به طور کلی در فرهنگ TQM آنچه که عامل اصلی در جامعیت بخشیدن به کیفیت محصولات و خدمات می شود فراگیر بودن آن در سه حوزة اهداف ، قسمت های تحت پوشش و افراد شاغل در سازمان است .
در فرهنگ TQM هدف تنها افزایش کیفیت نیست بلکه عوامل دیگری نظیر تحویل کالا ، کاهش هزینه ها ، افزایش بهره وری ، توسعه فرهنگ مستری مداری در سطح شرکت و توسعة‌فرهنگ مشارکت عمومی و … نیز جز اهداف به شمار می رود .
همچنین دستیابی به این اهداف نه فقط بخش تولید بلکه مشارکت تمامی قسمت های یک شرکت ( تحقق و توسعه ، بازاریابی اداری ، مالی ، طراحی و … ) را می طلبد و بالاخره در فرهنگ TQM تمامی پرسنل یک سازمان یا شرکت را در هر ردة شغلی در فرایند بهبود به مشارکت فعال دعوت می کند .
 مفهوم مدیریت در TQM
در فرهنگ TQM مدیریت پرچمدار تغییرات و حمایت کنندة‌ایده های نو در زمینه های مختلف است و سرمایه گذاران در به کارگیری روشهای بروز خلاقیت و نوآوری و استفاده از تکنیکهای جدید برای کسب مهارتهای جدید تحقیق و آموزش ، بهبود مستمر در طراحی محصول و خدمات و داشتن مشتریان دائمی جزو برنامه های اصلی او به شمار می آید .
مدیریت در TQM به برنامه ریزی در دراز مدت به بهبود کیفیت فرآیندها به مشارمت فعال و عمومی پرسنل در بهبود مستمر به ایجاد فضای مناسب برای بروز خلاقیتها و نوآوری ها به داشتن برنامة‌مستمر برای آموزش ضمن به کار و بالاخره به تمرکز برنامه ریزی بر اساس بهبود مستمر کیفیت بهتر محصولات و خدمات اعتقاد دارد و التزام عملی به این اعتقادات را وظیفة خود می داند چنانچه بخواهیم تصویر روشنی از مدیریت و وظایف او در فرهنگ TQM داشته باشیم توصیه می کنیم اصول 14 گانة دمینگ را در فرصتی مناسب مطالعه نمایید .
فصل سوم : سیستم تضمین کیفیت بر اساس استاندارهای ISO 9000
مقدمه و تعریف
1/1 استاندارد چیست ؟
استاندارد نظمی است مبتنی بر نتایج استقرار علوم و فنون تجارب بشری در رشته ای از فعالیتهای عمومی که به صورت مقررات نظامات و قواعد به منظور ایجاد هماهنگی و وحدت ، توسعه تفاهم ، تسهیل ارتباطات صرفه جویی کلی در اقتصاد ملی ، حفظ سلامت و ایمنی عمومی و گسترش مبادلات داخلی و خارجی به کار می رود .
امور اقتصادی فنی و صنعتی به منظور پیشرفت زندگی مادی و ترقی جامعه بشری نیز استاندارد نیاز دارد لذا موسساتی در سراسر جهان در راه تهیه و اجرای این قبیل استاندارها به صورت علمی می کوشند که آنها را موسسات استاندارد می نامند .
استاندارهایی از قبیل موسسات در سطح کشور تهیه می کنند به نام استانداردهای ملی خوانده می شوند و علاوه بر این سازمانهایی در سطح بین المللی هم هستند که با همکاری کارشناسان تمام کشورها استاندارد تهیه می کنند که اکثر موسسات استاندارد کشورها از جمله ایران عضو آن هستند و استانداردهای بین المللی با همکاری و نظر این موسسات توسط سازمان بین المللی استاندارد تهیه می شود .
در ایران موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران وظیفه تدوین و انتشار استاندارها را بر عهده دارد این موسسه استادارد را چنین تعریف می کند :
« تضمین تمام یا برخی از خصوصیات و مشخصات هر فرآورده از قبیل نوع ، جنس ، منشائ مواد اولیه ، اجزاء تشکیل دهنده ، ترکیب ، ساخت ، نحوه استفاده ، طرز نصب ، کیفیت ، کمیت شکل ، رنگ ، وضع ظاهری ، وزن ، ابعاد ، اعیار ، ایمنی ، چگونگی بسته بندی و علامت گذاری ، روش آزمایش و یکنواخت کردن اوراق اداری ، اسناد بازرگانی و مالی و امثال آن »
و به طور خلاصه استاندارد را می توان چنین تعریف کرد :
« استاندارد یعنی پیدا کردن مشخصه هایی برای همگن کردن نوع تولید »
انواع استاندارهای مورد استفاده را می توان به چهار دسته تقسیم کرد :
1- استاندارهای ملی : که توسط موسسات ملی استانداردها در کشورها و با بهره گیری از نظرات صاحبان فتن موضوع ونیز امکانات و دانش فنی جامعه ، تدوین می شوند و خود شامل استانداردهای اجباری و استاندرهای تشویقی هستند .
2- استاندارهای بین المللی : که با همکاری گروهی از کشورهای علاقه مند برای استفاده در سطح جهانی تهیه می شوند سازمانهایی نظیر : سازمان بین المللی استاندارد ISO ، سازمان بین المللی الکترونیک IEC سازمان بین المللی مراقبت های هوایی ICAO و …
ایران در سال 1340 به عضویت سازمان بین المللی استاندارد ISO در آمده است .
3- استاندارهای منطقه ای : توسط گروهی از کشورهایی که دارای وجود مشترک جغرافیایی هستند تدوین می شوند ( نظیر کمیتة استاندارد اروپایی ، کمیتة استاندارد اسیایی و … )
4- استاندارهای کارخانه ای : که برخی کارخانه ها برای مطرح کردن محصول خود در سطح ملی و یا بین المللی با معیارهای خود تدوین می کنند و می توانند فراتر از معیارهای ملی یا بین المللی باشد ( مثل QS 9000 ) و یا برعکس مورد تایید استاندارهای ملی هم نباشد .
2/1 – ISO 9000 ، استاندار تضمین کیفیت :
در دهه 70 میلادی به علت نیاز مبرم کشورها به وجود یکنواختی و همگونی در مفاهیم کیفیت در جهان داشتن ضابطه و معیار در قراردادهای تجاری بین المللی و وجود معیار برای صدور گواهینامه کیفیت و استفاده توسط سازمانهای مجاز ( شخص ثالث ) کمیتة فنی شمارة 176 سازمان بین المللی استاندارد ( ISO / TC 176 ) برای تدوین استاندارهای مربوط به مدیریت کیفیت و تضمین کیفیت تشکیل گردید این کمیته در سال 1987 استانداردهای سری ISO 9000 را همراه با استاندارد واژه نامه کیفیت ( ISO 8402 ) تدوین و منتشر کرد .
استاندارهای ISO 9000 استاندار کالا و محصول نیستند بلکه استانداردهای سیستم کیفیت هستند به عبارت دیگر این استاندارها معیار الگویی را برای فعالیتهای مختلف یک واحد تولیدی یا خدماتی مشخص می نمایند به طوری که رعایت این استاندارها متضمن تولید محصول یا خدمات با کیفیت مطلوب خواهد بود به همین دلیل این استانداردها به نام استانداردهای تضمین کیفیت مطرح می شوند .
استاندارهای سری ISO 9000 به عنوان مبنا و مرجع بین المللی در قراردادهای تجاری سفارشهای خرید کالا یا خدمات و معملات داخلی و خارجی کاربرد داشته و همچنین کلیه واحدهای تولیدی می توانند متناسب با شرایط خود این استاندارها را به عنوان سیستم کیفیت خود انتخاب و مستقر نمایند و در ورابط تولیدی و تجاری خود از آن بهره مند شوند .
بسیاری از کشورها استاندارهای سری ISO 9000 را عیناً به عنوان استاندارهای ملی خود پذیرفته اند بعضی از کشورها شماره های آن را تغییر داده و تعدادی دیگر مشابه آن را ملاک عمل خود قرار داده اند در ایران نیز موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران با همکاری کارشناسان و متخصصین داخلی نسبت به ترجمه و تدوین این استاندارها تحت عنوان « استاندارد ایران ایزو » مبادرت نمودند .
این استانداردها در آلمان تحت عنوان DIN – ISO 9000 در انگلیس تحت عنوان BS5750 و از سال 1990 در اروپا تحت عنوان EN 9000 مورد استفاده قرار گرفته است .
3/1 – خانوادة ISO 9000
سری استاندارهای ISO 9000 مجموعه ای از استاندارد راهنما و الگوی اجرایی برای سیتم های کیفیت هستند از مجموعه این استاندارها سه استاندارد ایزو 9001 ، 9002 ، 9003 ، نیازمندیهای سیستم کیفیت را به عنوان الگوهایی برای استقرار سیستم کیفیت ارائه می نمایند که امکان اثبات تضمین کیفیت در سه نوع مختلف از قابلیتهای سازمانی و عملیاتی را فراهم می سازند .
این سه استاندارد استاندارهای مرتبط با نیازمندیهای سیستم کیفیت هستند که می توانند برای مقاصد مربوط به تضمین کیفیت برون سازمانی به کار روند . الگوی تضمین که در سه استاندارد مذکور بیان شده اند نمایانگر سه شکل متفاوت از نیازمندیهای سیستم کیفیت هیتند که هم برای آنکه یک عرضه کننده بتوانند به وسیلة آنها توانایی خود را به اثبات برساند مناسب اند و هم برای ارزیابی توانایی یک عرضه کنند توسط سازمانهای بیرونی ( شخص ثالث ) .
استاندارد ایزو 9001 :
سیستم های کیفیت – الگو تضمین کیفیت در طراحی ، توسعه ، تولید ، نصب و ارائه خدمات . این استاندار هنگامی که عرضه کننده باید مطابقت با نیازمندیهای تضمین شده را در مراحل طراحی توسعه ؤ تولید ، نصب و ارائه خدمات تضمین نماید به مار می رود و شامل 20 عنصر ( نیازمندی ) است .
استاندارد 9002
سیستم کیفیت – الگو برای تضمین کیفیت در تولید ، نصب و ارائه خدمات .
این استاندارد هنگامی که عرضه کننده باید مطابقت با نیازمندیهای تعیین شده را در مراحل تولید ، نصب و ارائه خدمات تضمین نماید به کار می رود و شامل 19 عنصر ( نیازمندی ) است .
استاندارد ایزو 9003
سیستم های کیفیت – الگو برای تضمین کیفیت در بازرسی و آزمودن نهایی .
این استاندارد هنگامی که عرضه کننده باید مطابقت با نیازمندیهای تعیین شده را فقط در بازرسی و آزمون نهایی تضمین نماید به کار می رود تاکید می شود نیازمندی های سیتم کیفیت در این سه استاندارد تعیین شده اند مکمل نیازمندی های فنی مشخص شده محصول هستند ( و نه جایگزین آنها ) نیازمندیهای مشخص شده در این استانداردها فقط تعیین می کنند که کیفیت باید دارای چه اجزایی باشد اما هدف این سه استاندارد تحمیل وحدت و یکسان کردن سیستم های کیفیت نیستند این استانداردها کلی و فراگیر و نیز مستقل از هر صنعت معین یا هر بخش اقتصادی هستند .
استاندارد ایزو 8402
مدیریت کیفیت و تضمین کیفیت - اصطلاحات و تعاریف
هدف از تدوین این استاندارد برای روشن ساختن و استاندارد کردن اطلاعات مربوط به کیفیت است به نحوی که در زمینه مدیریت کیفیت به کار می روند اصطلاحات و تعاریف مذکور این استاندارد بر حسب موضوع مورد بحث قرار گرفته و به صورت منطقی دسته بندی شده اند اصطلاحات تعریف شده در این استاندارد در مجموعه استانداردهای مربوط به کیفیت کاربرد مستقیم دارند .
در مجموعة استانداردهای ISO 9000 تعداد زیادی استاندارد راهنما وجود دارد که برخی از آنها مرحله تصویب گذشته و برخی نیز مراحل پیشنهاد پیش نویس و بررسی در کمیته یا گروههای کار را طی می کنند برای اشنایی بیشتر مجموعه این استانداردها را تحت عنوان خانوادة‌ ISO 9000 در ادامه ملاحظه می کنید .
خانوادة ISO 9000 در استانداردهای بین المللی ISO :
ISO 8402 1994 : مدیریت کیفیت و تضمین کیفیت – اصطلاحات و تعاریف
ISO 9000-1 1994 : استانداردهای مدیرت کیفیت و تضمین کیفیت – بخش 1 : راهنمای انتخاب و استفاده
ISO 9001 1994 : سیستمهای کیفیت ، الگو برای تضمین کیفیت در طراحی و توسعه ، تولید ، نصب و ارائه خدمات
ISO 9002 1994 : سیستم های کیفیت ، الگو برای تضمین کیفیت در تولید و نصب ارائه خدمات
ISO 9003 1994 : سیستم های کیفیت . الگو برای تضمین کیفیت در بازرسی و آزمون نهایی
ISO 9004 –1 1994 : عناصر سیستم کیفیت و مدیریت کیفیت بخش 1 : خطوط راهنما
ISO 9000-2 1993 : استانداردهای مدیریت کیفیت و تضمین کیفیت – بخش 2 : راهنمای کلی برای استفاده از استاندارهای ISO 9001 تا ISO 9003
ISO 9000 –3 1991 : استاندارهای مدیریت کیفیت و تضمین کیفیت : بخش 3 : راهنمای استفاده از استاندارد ISO 9001 در توسعه ارائه و پشتیبانی از نرم افزار
ISO 9000 –4 1993 : استانداردهای مدیریت کیفیت و تضمین کیفیت برای استفاده در مدیریت برنامه حصول اطمینان
ISO 9000-5 استانداندارهای مدیریت کیفیت و تضمین کیفیت برای استفاده از مدیریت اطمینان
ISO 9004 – 2 1991 : عناصر سیستم کیفیت و مدیریت کیفیت – بخش 2 راهنمای ارائه خدمات
ISO 9004-3 1993 : عناصر سیستم کیفیت و مدیریت کیفیت – بخش 3 راهنمای مواد فرآیند شده
ISO 9004 – 4 1993 : عناصر سیستم کیفیت و مدیریت کیفیت – بخش4 راهنمای بهبود کیفیت
ISO 10011-1 1990 راهنمایی های ممیزی سیستم های کیفیت – بخش 1 : ممیزی
ISO 10011-2 1991 : راهنمایی های ممیزی سیستم های کیفیت بخش 2 : معیارهای احراز شرایط برای ممیزان سیستم های کیفیت
ISO 10011-3 1991 : راهنمای ممیزی سیستم های کیفیت بخش 3 مدیریت برنامه ریزی ممیزی

 

پیش نویس ( بررسی در کمیته ) ( ISO / CD )
ISO / CD 9004-6 : عناصر سیستم کیفیت و مدیریت کیفیت – بخش 6 : راهنمای تضمین برای مدیریت پروژه
پیش نویس ( بررسی در گروههای کار ) ( ISO / WD )
ISO / WD 10014 : راهنمای اقتصاد مدیریت کیفیت
ISO /WD 10012-2 : نیازمندی های تضمین کیفیت برای تجهیزات اندازه گیری
پیشنهاد جدید ( ISO / NP )
ISO / NP 9004-8 : عناصر سیستم کیفیت و مدیریت کیفیت بخش 8 : راهنمای اصول کیفیت . کاربرد آنها در مدیریت کاربردی
ISO/ NP 10015 : آموزش مستمر و خطوط راهنمای آموزش
ISO / NP 10016 : مستندات کیفیت – شواهد عینی بازرسی کیفیت و مستندات تطابق یافته
در محدوده موضوعی تضمین کیفیت باید سری استانداردهای اروپا EN - 45000 را نیز به شمار آورد .
این استانداردهای اروپایی خواسته های کیفیتی آزمایشگاههای ( EN – 45001 ) و خواسته و شرایط نظارت بر سیستمهای تضمین کیفیت و مراکز صدور گواهینامه (برای فرآورده ، سیستمها و کارکنان ) را مشخص می کنند .
2- مروری ب عناصر سیستم کیفیت بر اساس استاندارد ISO 9001
سیستم کیفیت را می توان مجموعه ای از عناصری دانست که با یکدیگر مرتبط هستند و بر یکدیگر تاثیر و تاثر متقابل دارند و برای هدف خاصی که همانا حصول به کیفیت است جهت گیری شده اند از آنجا که استاندارد ایز. 9001 کامل ترین الگو برای استقرار سیستم تضمین کیفیت هستند که 20 عنصر را شامل می شوند به منظور شناخت بیشتر سیستم کیفیت مروری تحلیلی بر عناصر متشکله ایزو 9001 خواهیم کرد شمره های عناصر ، عیناً از روی این استاندارد آورده شده است .
4 – نیازمندیهای سیستم کیفیت
( Quality System Requirements )
4-1 مسئولیت مدیریت ( Management Responsibility )
مسئولیت کلی کیفیت محصول ( محص.ل ممکن است خدمت سخت افزار ، مواد فرآیند شده ، نرم افزار و یا ترکیبی از آنها باشد – ایزو 8402 ) بر عهدة مدیریت عالی شرکت بوده و ضروری است که فعالیتهای سیستم کیفیت تحت کنترل مستقیم مدیر عامل قرار گیرد .
4-1-1- خط مشی کیفیت ( Quality Policy )
یکی از خواسته های نظام مدیریت کیفیت این است که مدیریت باید خط مشی خود را در مورد کیفیت تعیین و مستند نموده و از این که خط مشی در تمامی سطوح سازمان درک شده و به اجرا درآمده و حفظ می شود اطمینان حاصل نماید .
از آنجا که ایجاد کیفیت در یک تلاش همگانی در داخل شرکت میسر است بهتر است که خط مشی کیفیت با همکاری و همفکری همه همکاران مرتبط تدوین شود .
خط مشی کیفیت باید با امضای مدیر عامل ابلاغ و در داخل شرکت در سطح وسیعی اعلام شود زیرا تمامی کارکنان باید از اهداف و خط مشی شرکت برای دستیابی به آنها اطلاع حاصل نمایند .


4-1-2-1 – مسئولیت و اختیار
مسئولیت ها و اختیارات و ارتباطات درون سازمانی بین کارکنان در واحدهای مختلف که کارهی موثر بر کیفیت را اداره ، اجرا و تصدیق می کنند باید تعیین و مستند شود به ویژه برای کارکنانی که به آزادی عمل و اختیار سازمانی در جهت تامین کیفیت در سازمان نیاز دارند .
4-1-2-2- منابع
شرکت باید منابع مورد نیاز ( اعم از نیروی انسانی آموزش دیده اجرای کارها و فعالیتهای مرتبط برای تصدیق کردن ) را تعیین و آنها را به نحو مقتضی فراهم آورد .
4-1-2-3 – نماینده مدیریت
از طرف مدیریت عالی سازمان باید یکی از مدیران سازمان جدا از سایر مسئولیت هایش با اختیارات معین برای انجام امور زیر برگزیده شود :
• اقدام برای طرحریزی ، ساخت و مستند سازی نظام کیفیت
• حصول اطمینان از استقرار ، اجرای و حفظ نظام مدیریت کیفیت
• گزارش عملکرد نظام مدیریت کیفیت به مدیریت عالی به منظور بازنگری
• انجام اقدامات مناسب جهت فراهم ساختن منابع کافی برای اجرای اثر بخش نظام
4-1-3 – بازنگری مدیریت ( Management Review )
مدیریت عالی سازمان باید نظام مدیریت کیفیت را در فواصل زمانی معین و در حد کفایت مورد بازنگری قرار دهد به طوری که متناسب بودن و اثر بخش بودن آن مورد ارزیابی قرار گرفته و از کارایی نظام مدیریت کیفیت در برآورده ساختن خواسته های این استاندارد و اهداف بیان شده سازمان اطمینان حاصل نماید .
4-2 – سیستم کیفیت ( Quality System )
4-2-1 – کلیات
شرکت باید سیستم کیفیت را به عنوان وسیله ای برای حصول از انطباق محصول با خواسته های تعیین شده ایجاد مستند و حفظ نماید .
شرکت باید یک نظامنامه کیفیت ( Quality Manual ) که شامل نیازمندیهای این استاندارد و نیر زوشهای اجرایی سیستم کیفیت باشد تهیه کند .
4-2-2- روشهای اجرایی سیستم کیفیت ( Quality System Procedures )
روشهای اجرایی یا رویه ها باید سازگار با خواسته های این استاندارد و خط مشی کیفیت اعلام شده تهیه شوند تمامی واحد ها یا گروههای تخصصی که فعالیتهایشان بر روی کیفیت تاثیر می گذارند باید فغالیتهای خود را در رویه های مربوط مستند نمایند .
در رویه ها می توان به دستورالعمل هایی ارجاع داد که در آنها چگونگی انجام یک فعالیت تشریح شده اند .

4-2-3 – طرحریزی کیفیت ( Quality Planning )
شرکت باید چگونگی برآورده شدن خواسته های کیفیت را تعیین و مستند نماید طرح کیفیت به اجرای نظام مدیریت کیفیت کمک و فعالیتهایی را که باید در سطوح مختلف سازمانی انجام شود مشخص می نماید .
« طرح ( برنامه ) کیفیت ، مدرکی است که در آن روال منابع و توالی فعالیتهای معین مربوط به کیفیت در مورد یک محصول یا پروژه یا قرارداد مشخص تعیین شده است » ( ایران ایزو 8402 )
برنامه کیفیت باید شامل یک نمودار گردش عملیات باشد که توالی عملیات یا فعالیتهای تصدیق اصلی را که از مواد ورودی شروع و تا بسته بندی و ارسال فرآورده ادامه می یابد نشان دهد .
4-3 – بازنگری قرارداد ( Contract Review )
4-3-1 – کلیات
شرکت باید رویه ای را برای بازنگری قرارداد و همچنین برای هماهنگ نمودن این فعالیتها ایجاد نموده و برقرار نگاه دارد .

 

4-3-2 – بازنگری ( Review )
قبل از تسلیم یک پیشنهاد یا پذیرش قرارداد یا سفارش ( یعنی بیان نیازمندی ) باید مفاد آن را مورد بررسی قرا داد تا اطمینان حاصل گردد که :
• خواسته ها و توقعات مشتریان در حد کفایت تعریف و مکتوب شده اند .
• هر گونه مغایرت بین خواسته ها قرارداد یا سفارش و آنچه که در پیشنهاد آمده برطذف گردیده است .
• شرکت قابلیت و توان کافی برای برآورده ساختن خواسته های قرارداد یا سفارش را دارا است .
4-3-3- اصلاحیه برای قرارداد ( Amendment to a Contract )
شرکت باید مشخص کند که چگونه تغییرات احتمالی در یک قرارداد را اعمال ( تهیه اصلاحیه ) و نحوه انتقال صحیح آن را به بخش های سازمانی مرتبط با آن معین می نماید .
4-3-4 – سوابق ( Records )
سوابق بازنگری قرارداد باید حفظ و نگهداری شود همچنین کانالهای ارتباطی با سازمان خریدار در امور مربوط به قراداد باید تعیین شوند .

4-4- کنترل طراحی ( Design Control )
4-4-1 – کلیات
شرکت باید روش های اجرایی مدونی برای کنترل و تصدیق طراحی محصول تهیه نموده و برقرار نگهدارد تا از برآورده شدن خواسته های مشخص شده اطمینان حاصل نماید .
4-4-2- طرح ریزی برای طراحی و توسعه ( Design and Development Planning )
شرکت باید هر یک از فعالیتهای مرتبط با طراحی و توسعه ؤ طرح های لازم را تهیه کند این طرح ها باید با فعالیتها را تشریح کنند یا به مراجع مربوط ارجاع دهند و مسئول اجرای آنها را نیز تعیین نمایند .
4-4-3- وجوه اشتراک سازمانی و فنی ( Organization and Technical Interface )
وجوه اشتراک سازمانی و فنی گروههای مختلف که بر فرآیند طراحی تاثیر می گذارند باید تعیین گردد و اطلاعات لازم تدوین و ابلاغ شده و به طور منظم بازنگری شوند .
4-4-4- داده ها به طراحی ( Design Input )
خواسته ها و توقعات داده های طراحی مرتبط با محصول باید توسط شرکت مشخص شوند و از نظر کفایت مورد بازنگری قرا

خرید و دانلود  دانلود مقاله ISo 9000  و مدیریت کیفیت


دانلودمقاله نقش وراثت در بزهکاری

 

 

 

 

 

مقاله حاضر به نام نقش ارث در بزهکاری شامل بخش های زیر می باشد :

 

 نقش وراثت و محیط و عوامل غیر ارثی در بزه.
 آیا امکان دارد انسان ذاتی و بالفطره بزهکار باشد ؟
 علل رفتار غیر عادی و نا بهنجاری های روانی .
 خصوصیات رفتارهای بزهکارانه وراثتی در انسان .
 اصل وراثت از سنن غیر قابل تبدیل الهی است .

 


بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده ، دو عامل «وراثت» و «محیط» ، سهم بسزایی در میان بزهکاری دارند . اما سوابق نشان می دهد که نه وراثت و نه محیط هیچ کدام به تنهایی نمی توانند عامل ایجاد جرم باشند . بلکه زمینه ارثی فرد ، همراه با خصوصیات خلقی و محیطی و تأثیری که افراد دیگر در زندگی انسان دارند، می تواند سبب بروز جرم باشد . از نظر قضایی نیز نقش وراثت و محیط به عنوان عوامل غیر ارادی در بروز جرم که منجر به تحریف اراده می شود ، می باشد . ( سایت اینترنتی گوگل )
وراثت : یکی از عواملی که شخصیت فرد را تحت تأثیر خود قرار داده و مورد توجه جرم شناسان نیز واقع شده است ، عوامل ارثی می باشد . همان طور که انسان از لحاظ مالی وارث بستگان خود می باشد ، ممکن است از نظر فردی نیز وارث استعدادهای نیاکان خود و صفات خوب و بد آنها که از راه وراثت به او منتقل می شود ، باشد . شباهت ظاهری والدین با کودکان چون رنگ چشم یا سفیدی چهره و مقایسه رفتارهای پدر و مادر با فرزند چون نحوه تربیت ، مهرورزی و مانند اینها ، وراثت را همیشه به عنوان یک پدیده قابل تأمل مطرح کرده است . لازم به ذکر است که در دین مبین اسلام نقش و راهنما مورد توجه بوده و از وراثت با کلمه «عرق» یاد شده است . ( همان منبع )
عوامل ذاتی غیر ارثی : قبل از انعقاد نطفه و تشکیل جنین ، عوامل ارثی به نحوی از طریق ژنها در شخصیت افراد مؤثر واقع می شود . عوامل دیگری نیز وجود دارند که از زمان انعقاد نطفه تا زمان تولد جنین اثر می گذارد و تأثیر هر یک از عوامل در شخصیت طفل غیر قابل انکار می باشد و به دو دسته عوامل مربوط به دوران حاملگی و عوامل مربوط به دوران زایمان تفکیک می شود . ( همان منبع )
عوامل مربوط به دوران حاملگی عبارتند از : سن مادر ، سوء تغذیه ، تأثیر داروهای شیمیایی ، تأثیر الکل و مواد مخدر ، بیماری های مادر در دوران بارداری ، حالات هیجانی و عاطفی مادر و تأثیر تشعشعات رادیو اکتیو . ( همان منبع )
آیا امکان دارد انسان به طور ذاتی و بالفطره بزهکار باشد ؟
گروهی از متخصصان که بر روی الگوهای جرم و بزهکاری تحقیق می نمایند ، تأثیرات عوامل زیستی و فیزیولوژیکی را مد نظر قرار داده و عده ای نیز تأثیرات احساسی ، اجتماعی و محیطی را در نظر می گیرند و در مقایسه با یکدیگر به این نتیجه می رسند که عوامل اجتماعی ، روانی و محیطی بسی مؤثرتر از سایر عوامل در بروز بزهکاری است . ( ناسازگاری و بزهکاری در کودکان )
لومبرسو با تکیه بر تأثیرات زیستی و محیطی ادعا دارد که برخی از بزهکاران ، بالفطره مجرم و متمایل به انجام بزهکاری هستند و از این رو برای نخستین بار عبارت «جرم بالفطره و ذاتی» (Criminal Born) را وارد بحث جرم شناسی نمود . وی ادعا می کند که در بدن کودکان بزهکار ، نقصی به نام استیگماتا (Stigmata) وجود دارد که آنان را ناخواسته با سمت بزهکاری سوق می دهد . ( همان منبع )
از دیرباز بر روی این موضوع بحثهای زیادی شده است و غالب اندیشمندان و جرم شناسان قدیمی بر این باورند که عامل زیستی یا بیولوژیکی در ارتکاب کودکان به جرم دخالت دارد . فاکتورها و عوامل بیولوژیکی و فیزیولوژیکی مورد ادعا در بروز جرایم با پیشرفت علم و بالاخص با مشخص شدن قوانین وراثتی که از سوی مندل (84-1822) مطرح گردید بیش از پیش ذهن مدعیان به تأثیرات زیستی و وراثتی را در بروز جرایم و بزهکاری در کودکان را مشغول داشت . ( همان منبع )
عوامل وراثتی در واقع آثاری هستند که از هسته اسپرماتوزوئید پدر و هسته تخم مادر که به نام زیگوتا معروف بوده و به شکل سلول واحد باردار شده است ، با برگیری خصوصیات کروموزوم آن از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد . هر کدام از ما انسانها علاوه بر داشتن یک سری خصوصیات منحصر به فرد ، حامل برخی از آثار و خصوصیات وراثتی نیز هستیم . این خصوصیات به صورت ژنهای وراثتی شناخته شده و با توسعه و رشد بدن در تمامی سلولهای بدن جای یافته و تا پایان عمر با انسان به حیات و توسعه خود ادامه می دهند . به عبارتی روشن تر ، انسان به ناخواسته از طریق مجموعه ای از آثار و خصوصیات وراثتی که گریز و رهایی از آنها اجتناب ناپذیر است ، تا پایان عمر کنار آمده و آن را می توان به عنوان بخشی از سرنوشت غیر قابل تغییر انسان تلقی نمود . این ویژگی ها به قدری در سرنوشت انسان مؤثرند که می توانند رفتارها ، عملکرد ، نوع دیدگاه ، فکر و کنش و واکنش های فرد را به صورت مثبت و یا منفی در آینده شکل دهند . ( همان منبع )
به طور کلی در شناخت علل رفتار غیر عادی و عصبی روانی چگونگی شخصیت انسان و عواملی که در سازندگی آن موثرند ، مورد توجه قرار می گیرد . این عوامل به دو دسته مشخص تقسیم می شوند که عبارتند از :

 

 

 

 

 

1- عوامل داخلی یا فردی ( مهیا ساز )
2- عوامل خارجی ( آشکار ساز )
به طور دقیقتر ، این عوامل و خصوصیات را می توان به شکل نمودار فوق فرض کرد . همچنین بیماریها و اختلالات رفتاری را در دایره دیگری در میان آن تصویر نمود . با تفکیک دو قسمت تحتانی و فوقانی نمودار بزرگتر ، قسمت فوقانی ، فاکتورهای خارجی و محیطی را نشان می دهد و قسمت تحتانی ، فاکتورهای داخلی و فردی را نشان می دهد . ( روانشناسی و روانپزشکی کیفری )
1- عوامل داخلی ( فردی ) :
عوامل داخلی که شامل قسمت تحتانی نمودار فوق است ، گر چه دو قسمت جداگانه ندارد ، ولی از دو گروه عوامل مخلوط تشکیل یافته که عبارتند از عوامل ژنتیکی ( ارثی ) و عوامل سرشتی .
نقش ارث در علل رفتار غیر عادی و نابهنجاری های روانی : فرهنگ لیزه وراثت را چنین تعریف می کند : «شرایطی که باعث می شود حالات جسمانی و نفسانی از پدر و مادر به اولاد انتقال یابد ، وراثت نام دارد .» به نظر ریبو وراثت قانونی از حیات شناسی است که تمام موجودات زنده در پرتو آن در اعقاب خود تکرار می شوند . ( همان منبع )
به عقیده دکتر آذرم ، مقصود از توارث بررسی شباهت های موجود بین خویشان و نزدیکان مخصوصاً والدین و فرزندان است . هر فردی از طریق سلولهای تناسلی نر و ماده ( اسپرماتوزوئید و اوول ) با پدر و مادر خود مربوط است و هیچ رابطه مستقیم دیگری بین آنها موجود نیست ، به طوری که می توان گفت شباهت یا مجموعه خواصی که از پدر و مادر به فرزندان داده می شود توسط همین سلولها انتقال می یابد . ( همان منبع )
به طور کلی هر موجود زنده از نظر ساختمان عمومی ، شباهت زیادی به پدر و مادر خود دارد و به علاوه خیلی از خواص ظاهر و فیزیولوژیکی مشترک بین افراد مختلف یک گونه یا یک نژاد دیده می شود . مثلاً شباهتهایی در بزرگی یا کوچکی هیکل ، رنگ پوست بدن یا رنگ مو ‌، مقاومت در برابر برخی بیماریها و حساسیت در مقابل بعضی دیگر در افراد مختلف یک گونه دیده می شود . شباهت ممکن است حتی بیش از این باشد و در خواص کوچکتری مانند رنگ چشم ، مجعد یا صاف بودن مو و غیره هم مشاهده شود . اغلب می توان از روی شباهت ظاهری ارتباط خانوادگی دو نفر را تشخیص داد . ( همان منبع )
مطالعات وسیعی برای پی بردن به چگونگی انتقال بیماری ها از نسلی به نسل دیگر انجام شده است . به خصوص با پیشرفت صنعت و اختراع میکروسکوپ های قوی و شناخت بهتر و دقیقتر ژنها . متخصصین هر روزه بیشتر متوجه تظاهرات مسائل ارثی در افراد شده اند ، به طوری که یک رشته تخصصی به نام «ژنتیک» به رشته های مختلف علوم افزوده شده است . ( همان منبع )
اصول ژنتیک و چگونگی انتقال خصوصیات ارثی برای مدتی طوری نظر دانشمندان را به خود معطوف داشت که در اثبات اصول ژنتیک و تأثیر ارث ، چون هر مسئله تازه کشف شدة دیگر عده ای از دانشمندان و محققین به افراط رفتند ، به حدی که همه بیماری های روانی و رفتارهای غیر عادی را به عامل ارث نسبت می دادند ولی اکنون با وجود اینکه نقش اساسی ارث در بعضی از اختلالت رفتاری به خوبی شناخته شده ‌، دانشمندان «ارث» را فقط یکی از عوامل متعدد بیماریهای روانی و اختلالات رفتاری می دانند . ( همان منبع )
قبل از بررسی مسئله ارث و اثرات آن لازم است کروموزوم ، ژن ، فتوتیپ ، ژنو تیپ ، ژن غالب و ژن مغلوب را بشناسیم .
کروموزوم : در هسته هر سلول انسان 23 جفت کروموزوم وجود دارد که از دو نوع تشکیل شده اند ، یکی کروموزوم های معمولی که از نظر شکل به هم شبیه هستند و خصوصیات جسمانی فرد را می سازند ، به نام کروموزوم های جسمانی یا آتازوم (Auto some or Soma) و دیگر کروموزومهایی که شکلشان بر حسب نر یا ماده بودن موجود فرق می کند و به کروموزوم جنسی موسوم اند که دخالت آنها در تعیین جنسیت جنین ، توسط دانشمندی به نام مک کلینک در سال 1901 به اثبات رسید . ( همان منبع )
کروموزومهای جسمانی جفت جفت و کاملاً شبیه به هم در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و به شکل طناب کوتاهی هستند که ژنها در طول آن قرار دارند ، به طوری که امروزه هر جفت کروموزوم را با شماره ای که به آنها داده اند ، می شناسند . مثلاً کروموزومهای 21 یا 23 ( بر حسب شماره گذاری دنور ) . ( همان منبع )
لازم به یادآوری است که سلولهای جنسی ، اسپرم و اوول که از پدر و مادر می آیند ، هر کدام دارای نصف تعداد کروموزوم هستند و وقتی لقاح انجام شد و سلول جدید به وجود آمد ، تعداد کل کروموزومهای سلول جدید ، 23 جفت می شود ، یعنی مرد دارای 22 جفت کروموزوم جسمی و یک جفت کروموزوم جنسی است که کروموزوم های جنسی مرد از دو نوع X و Y است که جمعاً 46 کروموزوم می شود . ( همان منبع )

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله نقش وراثت در بزهکاری


دانلود مقاله بررسی علل طلاق و رابطه آن با فرار دختران

 

 

مقدمه

 

خانواده به عنوان اصلی ترین پایگاه اجتماعی جایگاهی رفیع در زمینه پرورش استعداد و تربیت فرزندان لایق و مفید برای جامعه دارد. متأسفانه شرایط کنونی زندگی بشر در قرن حاضر، مشکلات جمعیتی و رشد روزافزون مشکلات اقتصادی اکنون بیش از هر زمان دیگری، نقش تربیتی خانواده ها را به جهت ایجاد مشغله های فکری و شغلی والدین کمرنگ تر کرده است. تا آنجا که والدین از مهمترین و اساسی ترین وظیفه خود که همانا تربیت فرزندان صالح و شایسته است باز می مانند از سوی دیگر بی مبالاتی خانواده ها در خصوص نقش تربیتی و هدایتگری خود نیز قطعاً بر حجم مشکلات موجود افزوده و باعث افزایش میزان ناهنجاریها در جامعه و به نوعی خانواده را نیز در آستانه یک بحران تربیتی قرار داده است. رواج این تفکر که می گوید برای تربیت فرزندم، وقت ندارم، یا گرفتاریها خانه و زندگی را چه کنم؟ و یا «مدرسه چه کاره است» در نزد والدین بیانگر نوعی فرار از مسئولیت می باشد.

 

فرزندان با افکار و آرمانهای نو در دنیایی که هر روز دستخوش تغییرات فراوان است به نام حقوق حق خود به جنگ افکار پدر و مادر می روند. پدر و مادران که دنیای آرزو و خیالات خود نقش بنیانگذاری کاخ با عظمت سعادت فرزند را می کشند با بحرانهای خانوادگی و توقعات بی منطق پیش بینی شده رو به رو می شوند.

 

اسارت، خانه به دوش و بالاخص فاصله عظیم بین توسعه مادیات و ترقی معنویات باعث تضاد فکری اطفال و خانواده آنان گردیده و ا عتراضات اطفال ناشی از این تضادها به عناوین مختلف با رفتار ضداجتماعی، از قبیل جرائم مختلف و اخلال در نظم و آرامش اجتماعی و حالت بی قیدی و سرکشی و پرخاشگری و ترک خانه و خانواده و اعتیاد و غیره آشکار سازد.

 

آرزوهای دختران فراری «کاش گناهم را می بخشیدند».

 

دلم برای خانه تنگ شده است. برای بالش صورتی گل سفیدم که بوی اشک و پر می داد. برای بوته گل سرخ گوشه باغچه، که فکر می کردم مثل من اسیر آن خانه شده است، اسیر خاک.

 

دلم برای همه چیز تنگ شده است، کاش انتقام همه نداشتن هایشان را، همه خواسته هایشان را از من نمی گرفتند، آنها دستهایشان خالی بود اما محبت توی دلشان که تمام نمی شد. توی آن دلهای خسته و غمگین هنوز مهر بود. من بودم... پس چرا ندیدند. کاش برایم راه برگشت را باز می گذاشتید. کاش دل شما برای من تنگ شده بود. اگر شما من را برای همه خطاهایم ببخشید، حتماً خدا هم می بخشد مرا.

 

حتماً خدا من را توی چشمه لطفش پاک می کند می گذارد که برگردم...؟!

 

بیان مسأله

 

هنگامی که طلاق زنجیره خانواده را از هم می گسلد پدر و ماد رهویت جداگانه ای می یابد ولی آن کس که دیگر نامی ندارد و بی پناه و متزلزل در اجتماع رها شده، فرزند است حتی اگر زیر چتر حمایت یکی از والدین باشد، باز جامعه به دیده یک درمانده به او می نگرد که سرپرستی ندارد. هنگامی که نفرت و اختلاف عمیق و مخاصمه به کانون راه یافت و بقای نظم خانوادگی بین افراد آن متزلزل و دشوار گردید.

 

چگونه می توان به حفظ این کانون ابراز نفرت موافق بوده و در این صورت است که باید چاره اندیشی کرد. تفرقه و جدائی بین زن و شوهر کاری زشت و ناپسند است زیرا مصائب آن دامنگیر دیگران می شود. طلاق احساسات تلخ و ناباوری را به همراه دارد که درک آن برای بیشتر خانواده ها مشکل است. راستی طلاق چگونه بر سرنوشت و زندگی این کودکان اثر می گذارد. مهمترین علت فرار دختران ا زخانواده ها، طلاق والدین است. طلاق باعث سست شدن روابط عاطفی و ارتباطات سالم ا نسان می شود واین خلاء عاطفی باعث می شود دختران از خانه بگریزند و بنابراین در این تحقیق قصد پاسخگویی به این سؤال را داریم که: چه عواملی منجر به فرار دختران از منزل می گردد؟

 

 

 

اهمیت و ضرورت مسأله

 

با توجه به اهمیت نوجوان در جامعه و خانواده تا جایی که اکثر متخصصان خانواده سالم را به عنوان عامل اصلی سازگاری اجتماعی و عاطفی در نظر می گیرند. آگاهی از عوارض ناسازگاری نوجوانان خصوصاً اثر آن بر فرار نوجوانان ار منزل گامی است در جهت توجه به شناسایی دقیقتر و ماهیت این مسئله اجتماعی و توجه به آن و نکته مهمتر، پیشگیری از آن، تا از هرز رفتن قابلیتهای عظیم جامعه جلوگیری شود. تزلزل نظام خانواده که تا یک دهه پیش کاملاً مستحکم می نمود. وجود شکافهای عمیق بین نسلها، مسئله زنان خیابانی که، امروز «ویژه» خوانده می شود، وجود دختران فراری گریزان از خانواده به همراه رشد روزافزون و پیش بینی روند اعتیاد بین نوجوانان از اهم این مسائل بودند. وقتی اعلام شد در ایران از هر 10 مورد ازدواج، 4 مورد آن به طلاق می انجامد و زمانی که آمار از وجود بیش از 6 هزار نفر فراری خبر دادند همه دریافتند ا بعاد فاجعه جدی تر و عمیق تر از آنی است که تا به حال تصور می کردند و مسئولان متوجه شدند با جامعه آرمانی که برای مردم تصویر کرده بودند فرسنگ ها فاصله دارند.

 

با توجه به اینکه از دیدگاه اجتماعی مسئله فرار به عنوان یک مشکل در سطح جامعه مطرح بوده پیامدهای مخربی را بدنبال دارد پس شناسایی و کشف روابط بین خانواده و دختران نشان خواهد داد که چرا احتمال بروز پدیده فرار دختران افزایش می یابد و عوامل تأثیرگذار درکاهش این پدیده چیست؟

 

 

 

اهداف تحقیق

 

همانطور که نمی توان هیچ یک از مشکلات اجتماعی را به طور قاطع و کلی از بیخ و بن ریشه کن نمود، از بین بردن و ریشه کن ساختن قطعی بزهکاری نوجوانان و جوانان کاری است بس مشکل و حتی غیرممکن.

 

با وجود این روش هایی وجود دارد که با استفاده از آن می توان احتمال بروز چنین پدیده هایی را کاهش داد و از گسترش روزافزون آن جلوگیری کرد.

 

 

 

هدف از انجام تحقیق

 

تعیین عوامل مؤثر بر فرار دختران از منزلارائه راهکار با توجه به نتایج تحقیق

 

 

 

طرح سؤالات

 

آیا جدایی والدین در فرار دختران از منزل مؤثر است؟آیا سطح درآمد خانواده در میزان گرایش دختران به فرار مؤثر است؟آیا بین وجود نامادری و گرایش دختران به فرار رابطه وجود دارد؟

 

فرضیه

 

بین جدایی والدین و فرار دختران از منزل رابطه وجود دارد.بین سطح درآمد خانواده و میزان گرایش دختران به فرار رابطه مستقیم وجود دارد.وجود نامادری عامل مؤثر به گرایش دختران به فرار است.میزان گرایش به فرار در دختران بیش از پسران است.

 

 


   

 


منظرگاههای جامعه شناختی خانواده

 

- خانواده صرف نظر از نوع و شکل آن اولین هسته اجتماعی است. که در بستر آن بواسطه تفکیک نقش ها سیستم های حقوقی، تربیتی و اقتصادی ترسیم شده و به تدریج در اثر تغییرات اجتماعی منبعث از نظام اقتصادی وارد مراحل تازه تری از رشد و تکامل در عرصه جامعه و تاریخ گردید.

 

 

 

لوئیس مورگان مردم شناس آمریکائی

 

مسیر تبلور خانواده را مبتنی بر نظریه تکاملی خویش در جهار مرحله بیان می کند از نظر او خانواده همیشه و در همه حال در یک روند تکاملی از مرحله پست تر به مراحل عالی تر قرار داشته است. در ابتدا مبادلات جنسی بدون مانع مقرر بود و هر زنی به هر مردی، و هر مردی به هر زنی می توانست متعلق باشد ولی نتیجه این تجارت جنسی بدون قاعده اجباراً هر ج و مرج نبود زیرا ازدواج های فردی موقتی نفی نشده بود و از همین جا شکل های مختلف خانواده پدید آمد خانواده هم خون اولین شکل خانواده است. که در آن ازدواج والدین با فرزندان ممنوع است. شکل بعدی خانواده پونالوئن به معنای دوست و رفیق صمیمی است. که در آن ازدواج خواهران و برادران نیز منع شده است. پس از آن نوبت به خانوداده سندیاسمیکس می رسد که در آن مرد با یک زن زندگی می کند ولی چند زنی و عدم وفاداری نسبت به زن از حقوق مرد به شمار می رود و همین شکل ازدواج ریشه ازدواج یک همسری در دنیای امروز است. از این رو خانواده از تمایلات زیستی بشر نشأت گرفته و در یک پروسه مشخص سیر تکاملی در تاریخ به خود بخشید و به دنبال آن انطباقی منطقی بین فرهنگ و طبیعت به وجود آورد به این معنی که در این روند طولانی کنشهای متقابل و ضررهای ناشی از آن به زایش یک نظام حقوقی مدون در متن روابط آدمیان منجر گردید و به حسب آن «تابد و تحریم» به عنوان یک یاور عمیق ذهنی و اعتقادی در متقضیات زمانی خود شکل گرفت و در عمق جامعه و فرهنگ بشری ریشه دوانید.

 

 

 

امیل دورکیم

 

جامعه شناس بزرگ فرانسوی خانواده را یک نهاد لاینفک از جامعه به شمار می آورد که در فراگرد فعل و انفعالات اجتماعی فرم اساسی خود را باز می یابد. از این رو امیل دورکیم نیز به دنبال تبیین جامعه از مراحل رشد و تکامل خانواده، در پروسه تاریخ کیفیت و چگونگی آن را به صورت نسخه ای همگانی برای تمام جوامع بشری تجویز می نماید. از نظر او خانواده به عنوان یک پدیده اجتماعی و نه زیستی و طبیعی مراحل چهارگانه ای را به قرار زیر طی نموده است.

 

مرحله کلان که به زغم دورکیم مکان بی شکل بدون همسر اولین نوع خانواده است، مکان به عنوان یک واحد عمده سیاسی همچون یک خانواده بزرگ با دنیایی مشخص است که اعضای وابسته به آن همخون یکدیگر بوده و هم از این روست که ازدواج بین آنها ممنوع است این مکان می تواند مادرتبار یا پدرتبار باشد مفهوم دیگری که در این راستا مکمل مکان به شمار می آید سیب است که گروهی که خویشان را شامل می شود که برپایه بنایی مشترک و به صورت یک خطی (پدری یا مادری) دارای توتمی واحد می باشند و وجه تمایز آن با مکان در آن است که سیب فاقد بعدمکانی است مرحله مکانی به دو قسمت تقسیم می شود در آغاز مکان بی شکل و سپس بزرگ و دارای تقسیمات درونی.

 

خانواده پدرسالاری روم قدیم که خانواده ای است پدرمحور و مرد بودن درآن امتیاز به شمار می آید. خانواده زن و شوهری که آخرین نوع خانواده د رجهان است و ناشی از فرآیند تطوری مبتنی بر انقباض تدریجی به طور گوناگون مانند حجم و ابعاد آن که خانواده هسته ای کوچکترین واحد خانوادگی به شمار می آید و از نظر کیفی کمترین وظایف ممکن را داراست. قدر مسلم هیچ قاعده جبری بر این امر صادق باشد زیراجوامع بشری هر یک بنا برمقتضیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی درون خود کنشها و واکنشها و نیز تأثیر و تأثرات خاص خود داشتند که نسبی و غیرقابل تعمیم بوده و هستند که نهادها و سازمانهای اجتماعی به مقتضیات تغییر، تداوم، تثبیت می یابند.

 

 

 

مارک بلوخ

 

قبل از قرن نهم میلادی که دولتها قدرت کافی برای حمایت افراد در خانواده را داشته اند. خانواده کوچک زن و شوهری وجود داشته. فردپرستی در قوانین خانواده آن دور دیده می شود. مرد و زن مثل شوهر، بدون اجازه از گروه خانوادگی و اقوام می توانسته اموال خویش را بفروشد یا منتقل کند. به معنای دیگر تعیین کننده اصلی در گستردگی یا هسته ای بدون خانواده میزان احساس امنیت اجتماعی افراد وجود انسجام و نظم عمومی بوده است. از این رو چون تمام جوامع بشری در یک نگاه نظرگاه وسیعتر به دوره های شناخته شده تاریخی راه نیافته و نیز برخی دیگر در فرایند ممتاز سیر تحول و دگرگونی خویش را پی گرفتند ضرورتاً می باید در مورد هر یک به حسب مقتضیات ساختاری اش به مطالعه پرداخت اما آنچه که در یک نگاه کمی صرف نظر از فعل و انفعالات رخ داده در بطن جوامع بارز هویداست این است که خانواده از گذشته های دور تا کنون همواره مسیریی را از گسترده بودن تا هسته ای بودن در  پیش داشته و بر اساس آن و نیز بر حسب ضروریات تاریخی کارکردهای آن نیز دستخوش تغییرات عمده ای شد هاست. برخی بر این باورند که آنچه تعیین کننده اصلی در فرم و شکل خانواده طی دوران مختلف تاریخ بوده است شرایط تولید اجتماعی و چگونگی مالکیت ابراز است.

 

 

 

فردیس انگلس

 

ساتریالیست بزرگ قرن نوزدهم منظور خانواده را در سیر تحول جبری دنبال می کند و از نظر خانواده متأثر از شرایط تولید و نظام اجتماعی ناشی از آن طی تاریخ همواره نسبت به دوره های پیش و بعد از خود دارای مختصات خاصی بوده که «ازدواج یک همسری» آخرین مرحله «در حال حاضر» در مسیر تطور آن به دنبال اختلاف آزاد جنسی «کمنیسم ابتدائی» به شمار می آید ازدواج یک همسری تاریخی، منبعث از شرایطی که در آن تولید کالاهای تجارتی سرمایه ای، پولی و قشر واسط بین مالک و تولیدکننده رونق گرفته و سیمای تمدن امروزی خود را در قالب بورژوازی به تاریخ عرضه نموده است. خانواده یک همسری تاریخی از نظر انگلس مبتنی بر ازدواجی است که در آن منافع طبقاتی بیش از هر چیز دیگری به چشم می خورد و از این لحاظ اصطلاح تاریخی بر آن به کار می گیرد که این مرحله به دنبال تحولات اجتماعی ناشی از ماهیت کار و تولید پس از فئولاریسم پدیدار گردیده او معتقد است که یک همسری تاریخی فقط در شرایط اج تماعی نظام بورژوازی شکل می گیرد و آن نیز به دلیل حفظ انتقال ماکسیت خصوصی است. که عموماً مبتنی بر موقعیت اجتماعی و نظرگاه طبقاتی بوده و ماکسیت خصوصی مدار اصلی این باور است. بشر در دوران ابتدائی حیات اجتماعی اش که مقارن است با عدم مالکیت خصوصی خانواده را در قالب کمونیسم و توأم با تفکیک نقش و وظایف هر یک از اعضای آن در تولید اجتماعی به موازات نیازهای مشترک شکل خاصی بخشیده که درآن رهبری به دلیل فعالیتهای خاص آنان مانند کوزه گری، پارچه بافی و ... به عده زنان بوده و تأمین غذائی خانواده ها را مردان آن عهده دار بوده اند.

 

 

 

پل بوهامان:

 

انواع جدایی را که در جریان طلاق پیش می آید توصیف کرده است:

 

الف) طلاق روانی: در طلاق روانی موضوع عشقی ترک شده و واکنش سوگ در مرگ رابطه از هم گسسته به وقوع می پیوندد. در این جا طلاق موجب می شود که شخص وضعیت وابستگی خود بگسلد و مستقل شود. این جدایی ممکن است بسیار دشوار باشد مطالعات نشان داده است که رهایی از آثار روانی طلاق 2 سال به طول می انجامد در طول این مدت شخص نسبت به همسر قبلی خود بی تفاوت شده و هر یک از طرفین هویت تازه ای به عنوان فرد مجرد پیدا می کند.

 

ب) طلاق قانونی: این فرایند شامل مراحل قانونی و حضور در دادگاه است تا طرفین حق ازدواج مجدد را بدست آورند.

 

ج) طلاق اقتصادی: تقسیم دارایی زوج بین آن د رحمایت اقتصادی از زن و موضوع اساسی در طلاق است.

 

د) طلاق جامعه ای: شبکه ی اجتماعی زوج طلاق گرفته تغییرات قابل توجهی پیدا می کند معدودی دوستان و آشنایان از جامعه ی قبلی باقی می مانند و تعدادی نیز به جمع افزوده می شوند. در بعضی موارد نیز زن و شوهر بدون طلاق از هم جدا می شوند و طبیعی است که در زندگی پدر و مادر مجرد تجربه بسیار متفاوتی است.

 

 


   

 


تاریخچه

 

رسم همسر گزینی و تشکیل خانواده تاریخی بسیار کهن دارد و در واقع انسانها با توجه به شرایط و مقتضیات فرهنگی جامعه و امکانات اقتصادی و اجتماعی خود با پذیرش این رسم وارد دوران جدیدی از زندگی خود می گردند. تحولات تدریجی از زمانهای دور تا به حال بنا به ت کامل زندگی اقتصادی انسان از کشاورزی به صنعتی شکل قدیمی خانواده را از خانواده گسترده دستخوش گسستگی نموده و خانواده با مختصات جدید به مفهوم خانواده هسته ای را پایه گذاری کرده اند شکل کنونی خانواده تک همسری ثمره تحول تاریخی طولانی نهاد خانواده و رابطه زن و مرد است. که اشکال گوناگونی از قبیل چند همسری، چند شوهری، خانواده پدرسالاری و گسترده را از سرگذرانیده شکل خانواده و تلاش برای بقاء و پایداری آن خود پدیدها ی جهانی است و بین جوامع مشترک است و خانواده در هر جامعه تحت تأثیر فرهنگ آن جامعه است و کیفیت و شکل  آن در جوامع مختلف متفاوت است. معذالک نکته ای که واقعیت دارد این است که طلاق به عنوان عارضه ای در اجتماعات انسانی از دیرباز تاکنون معمولی است که علل عدیده ای در حدوث آن نقش داشته اند و چنانچه از بداهت امر پیداست، شناخت علل و عوامل معضل اجتماعی نیازمند کنکاش دقیق و وسیع در تمامی اجزائی است که گیتی را به نام خانواده ایجاد می نماید. مسئله طلاق یکی از غامص ترین پدیده  های اجتماعی عصر ما را از دیدگاه کسانی که بیش از همه از آن لطمه می بینند در بردارد.

 

پدیده طلاق راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر در فرو ریختن ساختمان خانواده قطع پیوند زناشوئی و اختلال در ارتباط پدر و مادر با فرزند می باشد. سابقه طلاق به 20 قرن می رسد مذاهب عمده  همانطور که در زمینه ازدواج زن و مرد رهنمودها و معیارهایی مقرر کرده است، به امکان قطع این رابطه نیز پرداخته اند اما فقط در چند دهه اخیر است که طلاق به عنوان یک مسئله جدی اجتماعی مطرح است.

 

 

 

تعریف فرار و انواع آن

 

واکنش فرار به صورتهای مختلف نیز یک رفتار غیرعادی محسوب می شود که از نظر آسیب شناسی روانی ایتولوژی مخصوص خود را داراست. فرار اکثراً به علت ترس، خشم و یا انتقال در مقابل موقعی آشفته و به هم ریخته خانواده است. به عبارتی فرارگریزی است از کشمکش و عوامل هیجان آور. (دانش، تاجزمان، اطفال و نوجوانان بزهکار (1376)، مؤسسه تهران، ص 95)

 

به نظر سوژه (1961) فرار عبارتست از شانه خالی کردن از زیربار مسئولیت و شرایط نامطلوب و یافتن اوقات فراغت بیشتر. این فرار گاهی به دنبال هدف که شرایط سخت زندگی اجازه اثبات وجود انسانی را به کسی نمی دهد بوجود می آید.

 

فرار اختلاف رتفاری شدید نه به دلیل ماهیت بلکه به دلیل فراهم آوردن مسائل و مشکلات است که برای فرد و اجتماع به دنبال دارد. (فرجاد: 1361)

 

پاره ای از افراد در مواجهه با موقعیت های ناراحت کننده و شکست آسان ترین راه را که عقب نشینی یا فرار است انتخاب می کنند. (نوابی نژاد، 1371)

 

فرار از کانون خانواده تعابیر گوناگونی دارد، یک تعبیر همین شکست در عینیت یافتن با الگوهای رفتاری والدین است، تعبیر دیگر، ارضای تمایل شدید و استقلال طلبی است که کودک مداخله و امرونهی والدین و وابستگی خود را نسبت به آنها تحمل نمی کند. (کی نیا، 1373)

 

کاند (2001) معتقد است فرار به معنی ترک ارادی خانه یا محیط نظارت شده می باشد که معمولاً به منظور دوری یا اجتناب از بعضی چیزها برای یافتن و به دست آوردن برخی چیزهای دیگر صورت می پذیرد.

 

و حسن عمید در فرهنگ عمید فرار را گریختن معنی می کند.


الف) فرار یا گریز از مدرسه (مدرسه گریزی)

 

هنگامی که والدین از مدرسه گریزی کودک اطلاعی ندارد معمولاً چنین پیش می آید که کودک به همان مدتی که در خانه نبوده در مدرسه هم غیبت داشته است تصور والدین از اینکه کودک هر روز بعدازظهر در موقع مناسب به خانه بازمی گردد این است که او در مدرسه بوده است این نوع مدرسه گریزی غالباً یک واکنش طبیعی نسبت به محیط هایی است که از نظر عاطفی خنثی و فاقد محرکهای لازم است. مدرسه گریزی از این نوع علیه ناکامی و یأس که در خانه یا مدرسه احساس می کنند می شورند. زیرا نیازهای یک کودک به عنوا یک فرد نادیده گرفته شده است. به قول روانشناس معروف (کارل کریسن) در بسیاری از موارد مدارس خود عامل ارتکاب نوجوانان به بزهکاری است. طبق آمار: در شهری به وسعت بیرمنگام هر روز حدود 4000 کودک به مدرسه نمی روند که حدود 50 تا 60 درصد از این عده مدرسه گریز خواهند شد. (ندرستن، کارل، بیزاری از مدرسه حسین سلطانی فر (1368) معاونت فرهنگی آستان قدس ص 34)

 

تعریف دیگر: فرار از مدرسه با غیبتهای  مکرر مترقبه یا به طور غیرموجه انجام میگیرد. غیبت ممکن است اتفاقی از قبیل حاضرنکردن درس، انجام ندادن تکالیف، تماشای صحنه هایی در سر راه مدرسه و یا ملاقات با دوستان باشد.

 

ب) ولگردی:

 

به علت اینکه اکثر موارد فرار و ولگردی توأم با هم هستند در اینجا تعریفی از ولگردی ارائه می شود. اطفال و نوجوانان ولگرد مسکن و مأوایی نداشته در کوچه ها، خیابانها، پارکهای عمومی، شهرها، زیر پلها، در زیرزمینها و خرابه ها به سر می برند. اطفال و نوجوانان ولگرد افراد سرگردان اجتماع هستند که کوچه، محل زندگی آنهاست. به خانواده الفت ندارند و یا اصلاً خانواده ای را نمی شناسند و به محیط همین علاقمند نیستند. در صورت اشتغال به کار، ثبات نداشته، به گذشته فکر نکرده و غمی راجع به آینده ندارند. بدون هدف و مقصد معین در اجتماع آواره، تن به قضا و قدر می سپارند. ولگردی گاه سمبل انزوا در زندگی اجتماعی است و گاهی نیر ولگردان دور هم جمع شده، زندگی گروهی تشکیل می دهند تعیی سن ولگردی اطفال و نوجوانان نسبت به زمان و مکان فرق می کند. بعضی از آنها در سنین خیل کم به علت فقر و تهیدستی والدین در کوچه رها می شوند. در فرانسه ولگردی جرم است افرادی که ممکن است وسیله امرار معاش، حرفه و شغل معین و اطفال کمتر از 18 سال که بدون علت مشروع، محل اقامت والدین یا قیم و یا محلی که برای نگهداری سپرده شده اند ترک کنند و به طور مرتب و منظم اشتغال داشته، خوش گذرانی نموده و یا مرتکب خلاف شوند «ولگرد» محسوب می شوند.

 

ج) فرار از خانه:

 

از این تحقیق هدف پژوهشگر، بررسی فرار از خانه می باشد که گریز و فرار کودک و نوجوان از منزل یک نوع رویگردانی از مقررات خانوادگی و مسلماً قابل بررسی است. محیط و شرایط خانوادگی می تواند عامل تشویق یا بازدارنده در مراحل رشد باشد خانواده ای که افراد و اعضای آن با هم کار و تفریح می کنند و با اتفاق نظر تصمیمات مهمی می گیرند بی تردید کودکان و نوجوانانی دارای اعتماد به نفس می پرورانند. از سوی دیگر کودکان و نوجوانان که در خانه ای مملو از سوء ظن و عیب جویی و پرتنش بزرگ می شوند از یافتن هویت خویش و ایجاد روابط مطلوب با گروه همسالان دچار مشکل خواهند بود. نوجوانان متعلق به این گونه ها اغلب  فراری هستند و احتمالاً به خیابان و گروه های م ختلف از جمله بزهکاران پناه می برند.

 

طبق تعریف دیگر، گاهی اطفال و جوانان بدون تصمیم قبلی تحت تأثیر احساسات  آنی تصمیم به فرار گرفته خانه خود را ترک و بدون هدف و مقصد در شهر سرگردان و یا به شهر و نقاط دیگر مسافرت می کنند چون مقصد معین ندارند فوری جلب توجه نموده توسط مأمورین دستگیر می شوند. قصد فرار از منزل از سن 9 سالگی شروع می شود. اطفال و جوانانی که فرار می کنند پس از ساعتها سرگردان با حالت افسرده و پریشان با نگرانی به منزل برمیگردند. در صورت تنبیه شدید، اقدام به خودکشی یا فرار مجدد می کنند.

 

 

 

خانواده و فرار:

 

دوره نوجوانی و جوانی از دوران حساس هر انسانی در زندگی است که بدنبال آن نوجوان به تدریج از سرزمین آرام و بی خیال کودکی به دشتهای پرحادثه بلوغ قدم گذاشته است و دگرگونی در وضعیت او بوجود آمده و بنابراین تمایل دارد که خانواده او را باور کنند و موقعیت او را به رسمیت بشناسند. کوچکترین حرکت ناشیانه والدین به آنها لطمه وارد کرده و بر جریحه دار شدن غرور و عکس العمل او منجر می شود.

 

نوجوان به دنبال کشف خود است از ویژگی های شخصیتی او ماجراجویی، استقلال و آزادی و فرار از محدویت و کنترل است.

 

مارگارت مید انسان شناس معروف آمریکایی دوره جوانی را به صورت زیر تعریف می کند: «دوره جوانی را می توان دوره اگر آیا تعریف کرد. دوره ای که با دو ویژگی مشخص می شود. انتظارات گسترده از یک سو و ناکامی هیا عمیق از سوی دیگر، دوره ای که هنوز دستیابی های اجتماعی و روانی کامل نشده اند. (کاظمی پور به نقل از شفرز، 1383: 23)

 

آمار دختران فراری خود مراجعه کننده یا ارجاعی از طرف نهادهای ذیربط به مراکز مداخله در بحران های اجتماعی، بیانگر آن است که میانگین سنی این گروه به اواسط دهه دوم زندگی یعنی دوران نوجوانی کاهش یافته است. دورانی که بسیاری از نوجوانان با بحران هویت مواجه شده و بیش ازهر زمان دیگر، آمادگی ابتلاء به رفتارهای انحرافی را دارند، نوجوانان برای حل این بحران و متناسب با ویژگیها و خصوصیات شخصیتی خود نیاز به راهنمایی و هدایت والدین آگاه خود دارند و متناسب با ویژگیها و حمایت والدین با موفقیت این مرحله را پشت سر بگذارند.

 

به اعتقاد اکثر روانشناسان و جامعه شناسان ریشه اصلی این آسیب اجتماعی و از جمله آنها فرار دختران در خانواده است زیرا خانواده به عنوان کوچکترین اجتماع بشری ساختاری دارد که عناصر درون آن به شدت به هم وابسته اند و اگر در این سیستم شکلی ایجاد شود کل سیستم را دگرگون خواهد ساخت.

 

زندگی شهری و گسترش ارتباطات و رسانه ها نیز سبب شده است تا از کارکردهای فرهنگی تربیتی و اجتماعی خانواده مقداری کاسته و فرزندان علاوه بر تربیت خانواده تحت تأثیر رادیو، تلویزیون، روزنامه ، محیط آموزشی و .... دارای دیدگاههایی بشوند که تا حدودی با امکانات و فرهنگ خانواده اختلاف دارد گاهی این اختلافها به جایی می رسد که دختران احساس می کنند برای رسیدن به آرزوها و ایده آلهای خود باید زندگی مستقلی را جدا از خانواده آغاز نمایند.

 

در گذشته وظایف خانواده بسیار گسترده و متنوع بود وظایف اقتصادی، آموزش و پرورش درمانی، بهداشتی، فرهنگی، دینی و حتی نظامی اما به تدریج برخی از آنها به دولت واگذار شد اما مسئولیت خانواده امروز به سبب تضادها و تعارضات فرهنگی، سیاسی و تربیتی بسیار سنگین و حساس شده است.

 

آمار نشانگر این است که هر گاه پیوند عاطفی بین اعضای خانواده محکم باشد و حمایت از نوجوانان صورت گیرد و اعتقادات اخلاقی مناسبی بر خانواده حاکم باشد بزهکاری نوجوانان کمتر است.

 

فرار دختران نتیجه روابط ناسالم و یا بسیار خشن در خانه و خانواده بوده است و بازده آن نیز دامنگیر خانواده ها می شود نوجوانان معتقدند که والدین ما را درک نمی کنند و پدر و مادرها اذعان دارند که فرزندان ما پرتوقع شده اند. طی سالیان اخیر برای پیشگیری اولیه و ثانویه از این آسیب و آسیب های اجتماعی مشابه مراکز مداخله در بحران های اجتماعی بهزیستی در نیمه دوم سال 1378 ساماندهی دختران فراری قلمداد شده است آمارهای ارائه شده از سوی مسئولین نشان می دهد که تعداد دختران فراری در سال 1378 نسبت به سال 1365 بیست برابر افزایش یافته است.(صمدی راد: 1381) و با عنایت به اینکه امروزه اخبار تکان دهنده ای از وضعیت این دختران و سرگذشت دردناک آنها در جراید کشور درج می شود مبین این واقعیت تلخ است که این آسیب اجتماعی به طرز نگران کننده ای رو به فزونی است.

 

معاون دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی گفت: «328 دختر فراری در سال 80 به مراکز بهزیستی ارجاع شدند که این آمار با 2 برابر افزایش در سال 81 به 724 دختر فراری رسید و این در حالی است که تعداد این دختران در سال 82 به 2 هزار و 982 دختر فراری افزایش یافته است. وی با بیان اینکه 80 درصد دختران فراری از خانواده های نابسامان و یا خلاف هستند، افزود: اگر چه در سالهای گذشته در بسیاری از موارد فرار دختران از روی ناآگاهی، در پی یک اقدام عجولانه و حتی یک مشاجره لفظی بین والدین و فرزندان رخ می داد، اما متأسفانه طی یک ده سال گذشته تحقیقات بیانگر این واقعیت تلخ است که فرار دختران با برنامه ریزی قبلی و بر اساس یک تصمیم لحظه ای اتفاق نمی افتد بلکه فکر فرار از چند ماه پیش در این دختران شکل گرفته بوده است و این در حالی است که در مقابل باندهایی که این دختران را بلافاصله پس از فرار شناسایی و جذب می کنند نیز پیچیده تر و سازمان یافته تر شده اند[1].

 

بنابراین همیشه سازگاری و تفاهم بین همه اعضاء ضروری است چرا که جنبه های ژرف و عمیق و پنهانی شخصیت انسان ناشی از تعلیم و تربیت او در خانواده است.

 

 

 

انگیزه ها و علل فرار

 

آسیبهای اجتماعی از جمله فرار همچون امراض و ویروسهایی هستند که اخلاقیات و حیات اجتماعی را با خطر مواجه کرده و منجر به رواج بی حرمتی اخلاقی، تخطی از هنجارهای اجتماعی و ایجاد فضای مسموم در جامعه می شوند که می توانند ضمن لکه دار نمودن عفت عمومی و شکستن حریمهای اخلاقی، بهداشت روحی و روانی اعضای جامعه را تهدید نموده آسیب جدی بر سلامت جامعه وارد نماید.

 

عوامل فرار را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

 

1- خانواده:

 

یکی از مهمترین علل فرار نوجوانان نابسامانی وضع موجود در خانواده هاست یک پژوهش در کانون اصلاح و تربیت مشهد نشان می دهد که 26 نفر از آنان متعلق به خانواده هایی بوده اند که در آن طلاق رخ داده است. (احمدی، 1361)

 

دکتر خزائی می نویسد: در کشور فرانسه هر ساله نزدیک به 2500 ولگرد کمتر از هیجده سال نزد قاضی فرستاده می شوند تا تحت حمایت و اقدامات تربیتی قرار بگیرند این افراد که اغلب از خانواده های جدا شده هستند فرار را اختیار کرده اند و ضمن ولگردی غالباً دخترها به فحشاء و پسرها به روابط جنسی مردانه می پردازند.

 

تحقیقات فراوانی این مطلب را تأکید نموده که بسیاری از بزهکاران نوجوان و مجرمین مسن تر از خانواده های گسسته می باشند.

 

بنابراین طلاق، از هم گسیختگی خانواده و زندگی با نامادری و ناپدری، اعتیاد والدین، آزار روحی و جسمی، تبعیض بین فرزندان، ازدواج اجباری، نظارت و کنترل بیش از حد والدین و یا بالعکس عدم توجه و کنترل، تعداد افراد خانواده از مهمترین علل خانوادگی فرار نوجوانان از خانه است.

 

2) مدرسه:

 

مهمترین کارکرد مدرسه تعلیم و تربیت است ولی امروزه برخورد بعضی از اولیای مدرسه نه تنها باعث جذب دانش آموزان به سمت آموزش و پرورش است بلکه عاملی است بر فرار نوجوانان، افت تحصیلی، اخراج از مدرسه و یا تعلیق بودن شسمت تحصیلی و تحقیرشدن از جانب دوستان و اولیای مدرسه مهمترین عوامل فرار دختران در این زمینه است.

 

3) خود:

 

بی تجربگی نوجوان و آشنا نبودن با خصوصیات دوره نوجوانی، حس ماجراجویی و حادثه جویی، کم عقلی و ناآگاهی، عدم سلامت فکری و روحی و پایبند نبودن به مذهب و اصول اخلاقی مهمترین علل فرار از جانب خود دختران اعلام شده است.

 

 

 

ماهیت فرار دختران:

 

همه انسانها در برابر مسائل و انواع فشارهای روحی به درجات مختلفی از خود فرار می کنند اما فرار از خانه واکنش منفی دفاع روانی است که در برخی از کودکان و بسیاری از نوجوانان و بالغان وجود دارد. (قائمی، 1371) و در حالی که به سرعت برنامه ریزی نشود عواقب ناخوشایند و غیرقابل جبرانی دارد.

 

فرار نوجوان نهتنها بدبختی خود او را بدنبال دارد بلکه موجب نگرانی خانواده ها نیز می شود و نوجوان به اشتباه فکر می کند که در خارج از چارچوب خانواده می تواند به اهداف خود برسد.

 

فرار گاهی جلوه طغیان است و هدف از آن رام کردن مربیان و والدین است.

 

گاهی هدف از آن مشهور شدن است و این وسوسه ای است که در نوجوانان بیشتر ملاحظه می شود.

 

گاهی نشانه حادثه جویی و یافتن موضع والدین در قبال خود است.

 

همچنین نشانه اعتراض است که فرد می خواهد بدین صورت نارضایتی خود را اعلام کند.

 

و یا تلاش مذبوحانه ای است برای رهائی روح و روان از هرگونه ناراحتی.

 

و گاهی جلوه ای از پشت پا زدن به قوانی و مقررات است و هدف از آن نشان دادن اعتراض خود به دلیل به ستوه آمدن از شرایط حاکی از درد و غم است.

 

 

 

ویژگی دختران خیابانی

 

بزهکاران تاریخچه ای از پرخاشگری و رفتار خشونت آمیز دارند.کودکان خیابانی در مقایسه با هم سن و سالانش به احتمال زیاد به بیش فعالی مشغول هستند.کودکان خیابانی در مقایسه، به هم سن و سالانش به احتمال زیاد در آزمونهای هوشی نمرات پایین می گیرند.

 

دکتر عبدلرسول کریمی روانشناس معتقد است هر نوع برخورد قهرآمیز با مسأله ای به نام ارتباط با جنس مخالف، نه تنها مشکل را حل نمی کند که بر آن دامن میزند. دختران فراری عاطفی اند آنها وقتی در محیط خانه احساس امنیت و آرامش و از همه مهمتر محبت و توجه نکنند. این محبت و توجه را در بیرون از خانه و امنیت در آرامش در ارتباط با افرادی غیر از اعضای خانواده خود جستجو می کنند که در سنین نوجوانی و سالهای اولیه جوانی این امر معمولاً به برقراری ارتباط با جنس مخالف می انجامد. (دانش، تاجزمان، اطفال و نوجوانان بزهکار (1367) مؤسسه تهران تایمز) (شامبیانی، هوشنگ. بزهکاری، اطفال و نوجوانان 1370- نشر پاژنگ)

 

بیماریهای روانی والدین، تعصبات قومی و محدودیت بیش از حد فرزندان به ویژه دختران، ازدواجهای تحمیلی و زودرس و مخالفت والدین با ازدواج دختران با فرد مورد نظر نیز می توان اشاره کرد اکثر این دختران پس از بازگردانده شدن به خانواده بار دیگر اقدام به فرار می کنند و دلیلش مشکلاتی است که همچنان در سطح  خانواده وجود دارد.

 

از سوی دیگر این دختران  آزادی بی حد وحصر دوران فرار را تجربه کرده اند و حاضر به پذیرش امر و نهی والدین زیستند و والدین نیز رفتار مناسبی با این فرزندان ندارند. (سیاست روز، شماره 215)

 

لکن آنچه این پدیده را بغرنج تر می کند عدم اتخاذ  تصمیمات اصولی و مؤثر توسط مسئولین و مجریان سازمانها و مراکز ذیربط است. لذا مشاهده می شود این پدیده در سالهای اخیر نه تنها کاهش یافته بلکه رو به فزونی نیز نهاده است.

 

بر اساس گزارش سازمان بهزیستی در سال 1383 ده مرکز و در سالهای 1384 ، 22 مرکز برای مراجعه دختران فراری وجود داشته است و نیز چند میلیارد برای حذف آسیبهای اجتماعی هزینه شده است. اما کاهش چشمگیری بدین لحاظ مشاهده نشده است. (ابهری، 1384)

 

در خاتمه این بحث بجاست اشاره ای داشته باشیم به نتایج پژوهشی که در این زمینه انجام شده است. این بررسی در خصوص دختران است که طی 7 ماه (از اسفند 83 تا شهریور 84) خانه خود را ترک کرده اند. از میان این دختران نمونه ای به حجم یکصد و بیست نفر انتخاب شده است نتایج بدست امده در خصوص مشخصات این دختران نشان می دهد که 24 درصد آنان محصل و 73 درصد بدون شغل بوده اند همچنین 3 درصد آنان بیسواد، 11 درصد ابتدایی و 51 درصد راهنمایی و 36 درصد نیز تحصیلاتی در حد متوسط داشته اند. 75 درصد دختران جامعه آماری مورد بررسی یا ترک تحصیل کرده اند بعد از پایان تحصیلات متوسط ادامه تحصیل نداده اند اکثر آنان سنینی بین 14 تا 20 سال داشته و میانگین سنی آنها 19 سال بوده است. 90 درصد پاسخگویان مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند و 47 درصد آنان دارای روابط جنسی بوده، 53 درصد پدران آنان و 63 درصد مادران آنها بی سواد یا سوادی در حد خواندن یا نوشتن داشته اند. تنها پدران 8 درصد و مادران 1درصد آنها دارای تحصیلات دانشگاهی بوده اند. 43 درصد آنها انگیزه فرار خود را داشتن دوست پسر و فرار به همراه او مطرح کرده اند. 34 درصد افراد جامعه آماری بدرفتاری والدین را انگیزه فرار خود بیان کرده اند.

 

بیشتر فرار دختران در خانواده های کم جمعیت به چشم می خورد. حتی خانواده های تک فرزندی نیز در میان آنها وجود دارد. در میان پاسخگویان 5 درصد پدر و 8 درصد مادر خود را از دست داده اند و مابقی در حیات بوده اند.

 


خرید و دانلود دانلود مقاله بررسی علل طلاق و رابطه آن با فرار دختران