وضع ادبی ایران
در قرن چهارم ونیمة اول قرن پنجم هجری
وضع عمومی زبان و ادب فارسی
دوره یی که مورد مطالعة ماست ، با آنکه ابتدای ترقی ادب فارسیست ، یکی از مهمترین ادوار ادبی ما هم محسوب می گردد . در ابتدای این عهد رودکی استاد شاعران و در اواخر آن فردوسی و عنصری دو استاد مسلم شعر پارسی زندگی می کرده اند .
شاعران دیگر این دوران نیز هر یک صاحب شهرت واهمیت خاص در تاریخ ادبیات فارسی هستند . کمتر دوره یی از ادوار ادبی فارسی است که این همه شاعر استاد و بزرگ ، آن هم از یک ناحیة محدود ، در آن زندگی کرده باشند ، و کمتر عهدیست که در آن فصاحت و جزالت کلام تا این حد مفطور و ملکة گویندگان باشد . کثرت شعر و تعدد آثار گویندگان چنانکه خواهیم دید یکی از خصائص عمدة این دورانست .
علت اساسی این توسعه و رواج روزافزون شعر تشویق بی سابقة شاهان از شاعران و نویسندگان بود . همة امیران و شاهان مشرق در آن دوران نسبت بگویندگان پارسی سرای و نویسندگان و شاعران تازی گوی ایرانی رعایت کمال احترام را می کرده اند و این حکم حتی دربارة محمود غزنوی که شاعران را بمنزلة عوامل تبلیغت خود بکار می گماشت ، صادق است مگر در رفتار ناجوانمردانة او نسبت باستاد طوس که آن خود داستان دیگری در قلمرو مسائل نژادی و مذهبی دارد .
صلات گران و نعمتهای فراوان که امیران و شاهان درین دوره در راه تشویق شاعران صرف می کرده اند بحدی بود که آنانرا بدرجات بلندی از ثروت و تنعم می رسانید . دربارة رودکی نوشته اند که بنة او را چهارصد شتر می کشید و خاقانی دربارة عنصری گفته است :
شنیدم که از نقره زد دیکدان ز زر ساخت آلات خوان عنصری
بعضی از شاعران این عهد از کثرت ثروت محسود این و آن بودند و گروهی از آنان از وفور نعمت چون امیران با غلامان سیمین کمر و زرین کم حرکت می کردند . این وضع نتیجة مستقیم تشویق پادشاهان و خریداری مدایح و اشعار شاعران به بهای گزاف بود . در میان سلاطین و امیران و وزیران این عهد بسیار کسان داریم که یا خود شاعر و نویسنده بوده اند ( مانند شمس المعالی قابوس - آغاجی - طاهربن فضل چغانی - ابوالمظقر چغانی - ابن العمید - صاحب بن عباد - عتبی - جیهانی - ابوالفضل بلعمی - ابوعلی بلعمی و نظایر آن ) و یا از تشویق و بزرگداشت نویسندگان و شاعران پارسی گوی و تازی گوی غفلت نداشتند .
سامانیان خصوصاً بنثر و نظم پارسی شائق بودند ، شاعران پارسی گوی را تکریم می نمودند و برای ایجاد منظومه هایی مثل شاهنامه یا ترجمة کتابهایی مانند کلیله و دمنة پسر دادویه و تاریخ طبری و تفسیر کبیر طبری فرمانهایی مستقیماً صادر می کردند ، و برخی از وزیرانشان همچون ابوالفضل بلعمی مشوق شاعران در نظم داستانها و کتابهایی از قبیل کلیله و دمنه می شدند ، یا وزیرانی چون ابوعلی بلعمی خود بتألیف کتاب بزبان پارسی همت می گماشتند .
شاید یکی از علل بزرگ ترویج نظم و نثر پارسی بوسیلة سامانیان تعقیب فکر استقلال ادبی ایرانیان و دنبال کردن همان نظری بوده که یعقوب لیث درین زمینه داشت ، و علت دیگر آنکه سامانیان می کوشیدند پایتختشان بخارا همان مرتبت و مقامی را حاصل کند که بغداد زیر تسلط خلفا داشت ، و گویا همین فکر بود که موجب سرودن ابیاتی از این قبیل می شد :
امروز بهر حالی بغداد بخاراست کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست
و می دانیم که « امیرخراسان » عنوان رسمی سلاطین سامانی بود .
غیر از بخارا که مهمترین مرکز ادبی ایران در قرن چهارم بود ، مراکز مهم دیگری هم تا اواسط قرن پنجم مانند زرنج سیستان و غزنین و گرگان و نیشابور و ری و سمرقند برای ادب فارسی وجود داشت که البته فعالیت بعضی از آنها بعد از این دوران هم ادامه یافت . بر رویهم در بلاد شرقی پشتة ایران تا اواسط قرن پنجم کوشش دراحیاء و ادامة ادب فارسی بیشتر ، و بسیار بیشتر از بلاد غربی بود زیرا در این بلاد اخیر شعر و نثر پارسی تا اوایل قرن پنجم رونق و رواجی چنانکه باید نداشت و ازین هنگام است که توجه امرای دیلمی عراق ( خاصه ری و اصفهان ) بایجاد آثاری بلهجة دری نتایج سودمندی ببار آورد .
زبان پارسی دری در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم بر اثر آمیزش بیشتر با زبان عربی ، و قبول عدة جدیدی از اصطلاحات علمی و ادبی و دینی و سیاسی ، و بکار بردن آنها برای بیان مفاهیم و مضامین مختلف شعری و مقاصد علمی و غیره ، نسبت بقرن سوم تکامل و توسعة بیشتری یافت . با این حال اگر زبان شاعران و نویسندگان این عهد را با ادوار ادبی بعد بسنجیم تعداد لغات عربی را بنسبت محسوسی کمتر و غلبة لغات اصیل پارس و حتی نفوذ زبان پهلوی را در آن بیشتر می بینیم ، و علی الخصوص این نکته قابل توجهست که شاعران و نویسندگان این عهد کمتر تحت نفوذ قواعد دستوری زبان عربی بودند و قواعد زبان پارسی را بیشتر رعایت می کردند ، و مثلاً بندرت وزنهای جمع عربی را در متنهای پارسی می یابیم و یا ترکیبهای تازی را در آنها بسیار کم می بینیم . این نکته هم قابل ذکرست که شاعران و نویسندگان این عهد خلاف آنچه برخی می اندیشند تعمدی در آورد کلمات پارسی بجای عربی نداشتند ، بلکه چون زبان فارسی در آن عهد هنوز بنسبت کمی با زبان عربی آمیخته بود ، و شاعران و نویسندگان هم از لهجة عمومی در کار خود پیروی می کردند ، طبعاً لغات عربی را کمتر بکار می بردند مگر در مواردی که ضرورت اقتضا می کرد .
فردوسی
استاد بزرگ بی بدیل حکیم ابوالقاسم منصوربن حسن فردوسی طوسی ، شاعر بزرگ حماسه سرای ایران و یکی از شاعران مشهور عالم و ستارة درخشندة آسمان ادبیات فارسی و از مفاخر نامبردار ملت ایرانست ، و بسبب همین عظمت مقام و مرتبت سرگذشت او مانند دیگر بزرگان دنیای قدیم با افسانه ها و روایات مختلف در آمیخته است . مولد او قریة باژ از قراء ناحیة طابران ( یا : طبران ) طوس متولد شده بود یعنی همانجا که امروز آرامگاه اوست ، و او در آن ده در حدود سال 329 - 330 هجری ، در خانواده یی از طبقة دهقانان چشم بجهان هستی گشود .
چنانکه می دانیم « دهقانان » یک طبقه از مالکان بودند که در دورة ساسانیان ( و چهار پنج قرن اول از عهد اسلامی ) در ایران زندگی می کرده ویکی از طبقات اجتماعی فاصل میان طبقة کشاورزان و اشراف درجة اول را تشکیل می داده و صاحب نوعی از «اشرافیت ارضی» بوده اند . زندگانی این دسته در کاخهایی که د راراضی خود داشتند می گذشت و بوسیلة «روستائیان» از آن اراضی بهره برداری می نموده و در جمع آوری مالیات اراضی با دولت ساسانی و سپس در عهد اسلام با دولت اسلامی همکاری داشته اند و تا حدود حملة مغول بتدریج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضییقات گوناگون از بین رفتند . اینان در حفظ نژاد و نسب و تاریخ و رعایت آداب و رسوم ملی تعصب و سختگیری خاص می کردند و بهمین سبب است که هر وقت در دورة اسلامی کسی را «دهقان نژاد» بدانند مقصود صحت نژاد ایرانی اوست و نیز بهمین دلیل است که در متون فارسی قرون پیش از مغول « دهقان » بمعنی ایرانی و مقابل «ترک» و «تازی» نیز استعمال می شد .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 31 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه:
یکی از ابزار و سازو کار اصلی امروزه برای هر تجارت از بنگاه تجاری کوچک گرفته تا یک شرکت عظیم ،نیاز به این مهم ، که همان اینتر نت است به کمال دریافت می شود.وهر مدیر و بخش مدیریت و سرپرستی لازم است اسنفاده صحیح ار این ابزار پرتوان را به خوبی فراگیرد.
در این مقاله ما قصد داریم از ابزارهایی که مارا در این راه کمک خواهند کرد را، برایتان متذکر شویم.
درمیان رسانه های مختلف و مجاری ارتباطی، اینترنت کانالی است که با جمع کردن عناصر رسانه ای می توان از آن به عنوان کانال ارتباطی شخصی و کانال ارتباطی غیرشخصی استفاده کرد. از آنجا که قالب ارتباطی آن چندجانبه است و غنای اطلاعاتی آن بالاست، بنابراین، می تواند وسیله مناسبی برای استفاده در برنامه های ترغیبی و ترفیعی باشد.
این بررسی، بدون بحث پیرامون قوتها و ضعفهای اینترنت و با گذار از کنار موضوع تجارت الکترونیک، تنها به معرفی روشها و ابزارهای برخط (ONLINE) تبلیغات و ترفیعات می پردازد. این روشها می تواند درجهت فروش کالا در فضای الکترونیک و یا در امر بالا بردن ترافیک مراجعان یک سایت که خود در راستای ارائه کالا یا خدمتی خاص است، به کار برده شود.
متن مقاله:
روشهای تبلیغات در اینترنت
:E. Bay به عنوان یک روش عالی و مناسب، زمانی، بهتر جواب می دهد که برای فروش یک کالایی که جدید و دارای تکنولوژی نوین است به کار رود یا ، برای شرکتهای کوچک تجاری که هنوز وارد صحنه بزرگ رقابت نشده اند و مقدمات رشد و پیشرفت خودشان را فراهم می کنند.
البته که این روش به عنوان یک روش سود مند برای شرکتهای بزرگ نیز می باشد .
مزیت E. Bay در این است که، شما نیاز ندارید که برای خود یک سایت مخصوص طراحی کنید.
و یک هزینه ایجاد سایت بپردازید و با استفاده از این روش شما می توانید تجارت کوچک و نوپای خود را توسعه داده و در آخر یک E. Bayموفق نیز شوید .
- موتورهای جستجو و دفاتر راهنمای اینترنتی:(Motor Searchs) موتورهای جستجو، ابزاری هستند برای هدایت مراجعان به آنچه می خواهند. احراز رتبه بالاتر در لیست حاصل از جستجوهای موتورهای اینترنتی، یکی از روشهای افزایش تعداد مراجعان به سایت در اینترنت است.مثل:Google
- تبلیغ با استفاده از کادرهای تبلیغی و پنجره ها: وقتی به سایت های پربیننده رجوع می کنید، کادرهای تبلیغی (BANNER) فراوانی را مشاهده می کنید که با روشهای جذاب، بیننده سایت را وادار به تایید علامت ماوس روی آنها می کنند. با تایید هر نقطه ازاین کادرها، آدرس اینترنتی متصل به آنها نیز فعال و بر روی مانیتور ظاهر می شود. وظیفه کادرهای تبلیغی دعوت مردم به دیدن سایت هاست. بقیه کار به اهداف، طراحی ومحتویات سایت هدف بستگی دارد. کادر تبلیغی گران ترین روش تبلیغی در اینترنت است و درعین حال میتواند از موثرترین روشها نیز باشد. (زرگر)
ابزار دیگر تبلیغی، پنجره ها (INTERSTITIAL) هستند، همان پنجره هایی که همراه صفحه باز می شوند (PETER EVERY). این پنجرهها مکانیسم عملی مثل کادرهای تبلیغی را دارند. البته باید گفت به دلیل اینکه مخاطبان از خاصیت تبلیغاتی این ابزار آگاهی دارند در بسیاری از موارد از آنها فرار می کنند.
FORUM : محیطی است که موضوعهای موردعلاقه، توسط کاربران تعیین و درباره آنها نظرات خود را به صورت متن می نویسند. دیگر اعضا که در مواقع بعدی وارد می شوند، نظرات ثبت شده دیگران را در ارتباط با موضوعها می خوانند و در صورت لزوم پاسخ یا اظهارنظر خود را نیز وارد می کنند. سایت هایی که این امکان را ارائه می دهند، از متقاضیان عضویت، مشخصات و نشانی پست الکترونیک را دریافت می کنند. صاحب سایت در مواقع بعدی از این آدرس ها برای ارسال پیامهای ویژه استفاده می کند. (زرگر)
NEWS GROUPS: گروههای خبری شکل دیگری از همایش یا گردهمایی است که به وسیله اینترنت به اجرا درمی آید. ولی این گروهها به کسانی که درمورد موضوعهای خاص در شبکه پیامهای بازرگانی می دهند وکسانی که آنها را می خوانند محدود می شود (کاتلر). در اینترنت هزاران گروه خبری وجود دارند که حاوی طیف گسترده ای از موضوعها هستندو امکان انتخاب ومشترک شدن با هرکدام از آنها در اینترنت و تنها ازطریق پست الکترونیک وجود دارد و با اشتراک در یک گروه خبری، نامه های ارسالی همه اعضا در صندوق پست الکترونیک شما رویت خواهدشد. در صورت تمایل به جواب یا اظهارنظر، پاسخ شما برای همه مشترکان موجود در آن گروه ارسال می شوند. بازار هدف، شما را از طریق یک گروه خبری وابسته به شما بهتر می شناسند. (زرگر)
EMAIL: یک شرکت می تواند مصرف کنندگان و مشتریان بالقوه را تشویق کند که ازطریق پست الکترونیک پرسشهایی را مطرح کنند، پیشنهادهایی بدهند و حتی شکایاتی را برای شرکت بفرستند. هم چنین امکان دارد شرکت با مراجعه به آدرس پست الکترونیک افراد در اینترنت فهرستی از مشتریان بالقوه تهیه کند. چنین فهرستی می تواند فرصتی طلایی برای شرکت به وجود آورد که محصولات خود را به مشتریان جدید معرفی کند. (کاتلر) برای این منظور می توان از دو روش استفاده کرد: یکی ارسال مستقیم نامه های فروش به مشتریان و دیگری استفاده از یک فرایند دو مرحله ای که مرحله اول، پست کردن یک نامه به مشتری همراه با اطلاعات موردعلاقه آنها و مرحله دوم، هدایت آنها به وسیله برقراری یک ارتباط بین آنها و سیستم فروش است. (زرگر)
USENET GROUP: جاسوسی رقبا و جمع آوری اطلاعات درباره فعالیتهای آنان، روشی است که می تواند شما را یک گام جلوتر از رقبایتان قرار دهد. باید بدانید که آنها درحال انجام چه کاری هستند. بنابراین، می توانید بیاموزید که چگونه کالاها و طرحهای بازاریابی رقبا را بدون آنکه آنها متوجه شوند یا شما به دام بیفتید کنترل کنید.
برای شروع چنین کاری و آشنایی با رقبا از یک طرف و مطلع شدن از نظرات مردم درباره یک فعالیت یا کالای خاص، می توان از آرشیو مکاتبات USENET در اینترنت استفاده کرد. این نوع جستجو باید مرتب و همیشه انجام شود. از دیگر کاربردهای USENET امکان درج آگهی در آن است. (زرگر)
- EZINE: مجلات الکترونیک در حوزه تجاری را EZINE می گویند. چنانچه بتوانند بیننده های سایت خود را تشویق به عضویت در یک مجله تخصصی الکترونیک کنید و براساس توان خود و زمان بندی مرتب و توسط پست الکترونیک یک شماره از آن را برای آنها ارسال کنید، ابزار خوبی برای ادامه ارتباط با بیننده ها و تبدیل تدریجی آنها به مشتری پیدا می شود. مطالب و موضوعهای این مجلات بایستی در راستای خدمات وفعالیتهای سایت باشد. به همین دلیل یکی از مشکلات این مجلات جمع آوری و ارائه مطالب و ارسال منظم آنها به اعضاست. (زرگر)
- برنامه های واسطه تبلیغاتی: یک وب سایت (ناشر) است که محصولات موردنظر وب سایت دیگر (تبلیغ شونده) را در تبادلی به منظور کسب حق کمیسیون براساس هدایت به آن وب سایت یا فروش کالایی تبلیغ می کند. ناشر، کادرهای تبلیغی، آگهی ها، پیوندهای متنی یا محصولات را روی وب سایتش نمایش می دهد و کمیسیونی از تبلیغ شونده وقتی که یک بیننده عمل خاصی را انجام می دهد (مثل کلیک کردن روی یک کادر تبلیغی، پرکردن یک فرم یا انجام یک خرید) دریافت می کند.(PETER EVERY)
بسیاری از برنامه های واسطه ای، خودکار هستند. ناشر، سایت را بازدید می کند، یک فرم برخط را کامل و بعد به سایت هدف متصل می کند. تبلیغ کننده ها می توانند تعداد زیادی سایت برای پیشبرد کسب وکارشان داشته باشند، بدون اینکه نیازی به مذاکره منفرد با هر ناشر داشته باشند. هرچه ارتباط شما با سایت های دیگر بیشتر باشد، شما نیز می توانید از امکان متقابل در سایر سایت ها هم استفاده و بیننده های آنها را به سمت خود جذب کنید. (زرگر)
- بازاریابی ویروسی: شرکتهایی ازجمله YAHOO,HOTMAIL,AOL از این روش استفاده می کنند. این شرکتها ازطریق پیامهایی در برنامههای پست الکترونیک، برای خود تبلیغ می کنند. براساس این روش، هر نامه که توسط خدمات پست الکترونیک این شرکتها صادر می شود، حاوی پیام تبلیغاتی مختصر و مفیدی است. یعنی به تعداد نامه هایی که مردم با استفاده از خدمات این شرکتها بین هم مبادله می کنند، این پیامها هم توزیع می گردند. از آنجا که این پیامها بدون فعالیت یا دخالت بیشتر این شرکتها توزیع می گردد ودرتمام مکاتبات بین مردم که نشانی الکترونیک خود را از این شرکتها اخذ کرده اند، منتشر می گردد، به این شیوه بازاریابی ویروسی می گویند. (زرگر) به عبارت دیگر، بازاریابی ویروسی هر استراتژی است که افراد را به انتقال پیام بازاریابی به دیگران تشویق می کند و ایجادکننده امکان رشد ترویجی (PROMOTIONAL) درنمایش و نفوذ پیام است.(PETER EVERY)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 13 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
سالهای پس از رنسانس را میتوان به سالهای افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبههای متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف کرد .
پس از برداشته شدن یوق تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی ، چند کنش عمده فکری و فلسفی شکل گرفت که شرح آن در حوصله این مقال نمیگنجد ، لکن آنچه قابل توجه است ، رویکردهای متفاوت به مساله انسان و رابطه او با خدا است که زمینههای شکلگیری بسیاری از جریانهای فلسفی را فراهم آورد.
نکتهای که نباید از ذهن دور بماند ،تاثیرات گسترده مکاتب یونانی و شرقی بر اندیشه متفکران غربی است .در هر حال با در نظر گرفتن موارد فوقالذکر دامنه انتقادگرایی به مباحث اصلی توحیدی یعنی جایگاه خدا ، انسان و شیطان نیز رسیدقرنها بعد یعنی در سالهای آغازین قرن بیستم برخی از عناصر فاسدالاخلاق با اتکا به گرایشات و نظریات توراتی و پروتستانی به صورت مخفیانه جریان « شیطانپرستی » را با ویژگیهایی همچون گناهگرایی ، قتل ، تجاوزات جنسی ، هدم اصول اخلاقی ، بیتوجهی به مسائل توحیدی و ... پایهگذاری کردند .اگرچه فطرت خداجوی انسانی عاملی بازدارنده در تمایل یافتن تعداد وسیعی از افراد جامعه انسانی به این جریان شده ، لکن استفاده از موسیقیهای جذاب و متنوع ، انجام اعمال خارقالعاده و دور از ذهن ، تهیشدن انسانی غربی و عصر جدید از معنویت و اتصال به منبع فیض موجبات گرایش افراد اندکی را به این گروهها فراهم آورد .
نکته حائز اهمیت آن است که علیرغم عدم استقبال عمومی از عضویت در گروههای شیطانپرستی ، آموزهها و تعالیم گمراهکنندهای توسط ایشان و به وسیله ابزارهایی که در اختیار ایشان توسط قدرتهای بزرگ سیاسی قرار گرفته ، منتشر شده و میشود و این گروهها در سراسر جهان همواره به عنوان کانون های فحشا و فساد شناخته میشوند
آشنایی با شیطانپرستی
تعریف کلی
سال 1960 را میتوان به صورت جدی آغاز دور جدید حیات و فعالیت شیطانپرستان در آمریکا دانست (1) ، صرفنظر از انواع شیطانپرستی که طی سالیان متمادی باستانی همچون یونان ، عراق ، ایران و ... وجود داشته است . هدف این پژوهش بررسی و مطالعه جریان خاص شیطانپرستی مسیحی است که در سال 1960 میلادی رسماً در کشور آمریکا فعالیت خود را به عنوان یک فرقه و مکتب آغاز کردهاست.
نکته ضروری نقش قابل توجه یک مامور شناخته شده سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا در شکلگیری جریان مذکور میباشد که طی پژوهش به آن اشاره خواهد شد .
شیطانپرستی دینی (2)
اگرچه ضروری است که متذکر شویم اینکه اساساً آیا میتوان شیطانپرستی را دینی خواند ، محل سوالهای جدی است ، لکن با توجه به اینکه در اغلب کشورها چنین دستهبندی ارائه شده است از عنوان « شیطانپرستی دینی » عیناً استفاده میشود .
مبنای بنیادین این نوع از گرایش به شیطانیسم ، پرستش یک نیروی ماوراء الطبیعه اساطیری و یا چند خدایی میباشد . عمده پیروان آن به « خدایان » رم باستان ، الهههای شرقی و ... گرایش دارند .
اما رکن اصلی این نوع نیز مانند سایر انواع تاکید بر پرورش استعدادهای شخصی انسان و در حقیقت خودپرستی است .
3. شیطانپرستی فلسفی
این نوع گرایش عبارت است از اینکه محور و مرکز عالم انسان است» این شاخه از شیطانپرستی به پایهگذاری این فرقه به نام « آنتوان لاوی »(4) نسبت داده میشود .
این نوع شیطانگرایی نیز مانند دو نوع دیگر یعنی دینی و گوتیک از مبنای اعتقادی یهودیت نشات گرفته است.
آشنایی گذرا با«آنتوان لاوی »
نام کامل وی آنتوان شزاندر لاوی (Anton Szandor Lavey) میباشد . وی در یازدهم آوریل سال 1930 میلادی در شیکاگو آمریکا متولد و به همراه خانوادهاش به سانفرانسیکو عزیمت نموده و تا زمان مرگش در آنجا ساکن میشود .
وی شخصیتی ناهنجار و ناسازگار بوده که در سن 17 سالگی ضمن فرار از تحصیل و حضور در خانه به عنوان خدمه و دلقک به یک سیرک میپیوندد .لاوی در سال 1950 میلادی در دایره جنایی پلیس آمریکا به عنوان عکاس جنایی مشغول به کار میشود (5) که تاثیرات عمدهای را نیز میپذیرد.آنتوان در سال 1952 با « کارول لنسیگ » ازدواج میکند اما بنابر دلایلی اعم از عدم التزام به اصول اولیه اخلاقی و پایبندی به روابط خانوادگی و شیفتگی به زن دیگری به نام « داین هگارتی » از همسر اولش جدا شده و از سال 1960 به بعد روابط نامشروعی را با وی آغاز میکند . لاوی یک فرزند نامشروع از هگارتی که هرگز با وی ازدواج نکرد را به دست میآورد .
وی همچنین علاقه وافری به نوازندگی پیانو داشته و طبق اطلاعات موجود در همین سالها روابط جدی و پردامنه را با برخی عناصر سازمان (CIA) همچون مایکل آکینو (6) برقرار میکند .
این فرد مرتبط با سازمان جاسوسی آمریکا در تاریخ 30 آوریل 1966 در حال که برای جمعی از اعضای حلقههای سری « دایره اسرارآمیز » با سری تراشیده سخن میگفت ، مدعی بنیانگذاری « کلیسای شیطان » شد .
نامبرده کتابی را تحت عنوان « انجیل شیطان » و کتاب دیگری نیز با نام « آئین پرستش شیطانی » به چاپ رساند . روز مرگ لاوی با نام « هالووین در آمریکا شناخته میشود .
شیطانپرستی گوتیک
این نوع شیطانگرایی نیز مانند دو نوعی که در گذشته اشاره شده نوعی از شرپرستی با اشاره به تاریکی و از کثیفترین فرقه انحرافی به حساب میآید . در موسیقی متالیکا نیز سبکی به نام گوتیک وجود دارد .
کثیفترین اعمال مانند خوردن نوزادان ، تجاوزات جنسی و ... به این گروه نسبت داده میشود. (گرچه گفتنی است برای تمام گروههای شیطانی این اعمال از واجبات به حساب میآید.) میل و درخواست به « برگشت تاریکی » در این شاخه بارز است . همانند اعضای گروه « آکنکار » که با لباسهای تیره به غارها و تاریکیها برای فریاد کشیدن پناه میبرد.
مایکل آکینو«Michael Aquino» متولد 28 اکتبر 1986 بنیانگذار معبد ست است . همچنین او در ارتش و سازمان سیا «CIA» مشغول فعالیت بوده است . وی به خاطر اختلافاتش باآنتوان لاوی ، معبد ست را در 1975 در سانفرانسیسکو تاسیس کرد. معبد سِت (Temple of Set) یکی از مخوف ترین، مشهورترین و مخفی ترین سازمانهای شیطان پرستی است. معبد سِت اولین جامعه مخفی است که ادعای رهبری جهانی «طریقت دست چپی ها » در جهان را دارد. تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است.سِت (Set) نام یکی از خدایان مصراست.آکینو و گروهی دیگر ار کشیشان کلیسای شیطان به خاطر اختلافات فلسفی و مدیریتی از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشکیل دادند.در همان سال، معبد سِت به عنوان یک کلیسای بی فایده در کالیفرنیا به ثبت رسید.بارز ترین تفاوت میان کلیسای شیطان (Church of Satan) و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است.معتقدین به کلیسای شیطان (C.o.S)، که سِیتنیست (سیطنیست Saitanist) نامیده میشوند اعتقاد دارند که شیطان موجودی نمادین است، و وجود خارجی ندارد. آنها از شیطان برای نشان دادن توجهات خود و به استهزاء گرفتن مسیحیت بهره میگیرند.در حالی که پیروان معبد سِت که سِتیانس (Setians) نامیده می شوند معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن «پادشاه تاریکی » (The Prince of Darkness) میگویند.آنها او را «سِت، پادشاه حقیقی تاریکی» ("Set" the TRUE Prince of Darkness) مینامند. سِیتِن (Satan) نامی است مأخوز از انجیل به عنوان پادشاه تاریکی؛ ولی سِت (Set) نام خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.
ستاره واژگون معروف به پنتاگرام اغلب برای نشان دادن شیطان پرستی استفاده میشود.
شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی میکنند.[۱] دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند. لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند.[۲]
پندارهای از شیطان، اثر گوستاو دوره در کتاب بهشت گمشده، نوشته جان میلتون
شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشهای خودپرستانه دارند.[نیازمند منبع] به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.
تاریخچه
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفتهاست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.
موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده میشود به این مطلب برمیگردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی هم خدمتی به بشریت کرده باشد و گناهان را از خود دور کند و جادوگران را نیز که در قرون وسطا از قدرت زیادی برخوردار بودند با عنوان جادوگران سیاه به عنوان پیروان شیطان معرفی کند تا هم گناهان را دفع کند و هم قدرت جادوگران را کم کند.
انواع و رویکردهای شیطان پرستی
این نوع گرایش عبارت است از اینکه محور و مرکز عالم انسان است. این شاخه از شیطانپرستی به پایهگذاری این فرقه به آنتوان لاوی نسبت داده میشود.او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود) در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبث میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای “جهان واقعی” را تشکیل میدهند. به طور شفافی، آموزههای شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد چرا که این تعالیم از آموزههای یهودی-مسیحی نشئات گرفتهاست و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشتهاست
شیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوانلاوی که در کتاب انجیل شیطان تشکیل شدهاست. لاوی موسس کلیسای شیطان بود و تحت تأثیر نوشتههای نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارکی دو ساد، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بودهاست. شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی ندارد.یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشهای انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند و در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند[۲]
شیطان پرستی دینی
این نوع شیطان پرستی شبیه شیطان پرستی آنتون لاوی است اما با این تفاوت که در این نوع شیطان گونهای جنبه خدایی و متافیزیکی دارد و این جنبه برداشته شده از ادیان ابراهیمی ، افسانهها ، آیینهای متفاوت و یا صرفا ساخته شده ذهن پیروان آن میباشد.
شرپرستان
این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند که به اعمالی از قبیل «خوردن نوزادان»، «کشتن گوسفندان»، «قربانی کردن دختران باکره» و «نفرت از مسیحیان» هستند. این طرز فکر در کتاب «مالیوس مالیفیکاروم» دسته بندی شدهاست.]کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (۱۴۹۰) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است.
فلسفه شیطانی
شیطان در ۹ جمله شیطانی منسب به لاوی خلاصه میشود:
2. شیطان میگوید دست و دلبازی کردن بجای خساست.
3. شیطان میگوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
4. شیطان میگوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
5. شیطان میگوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
6. شیطان میگوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت. (اشاره به تعالیم مسیحیت که میگوید هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند)
7. شیطان میگوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی
8. شیطان میگوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه، او را پستترین حیوانات ساختهاست.
9. شیطان بیشتر آن چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند.
10. شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام بردهاست :
حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرایی (انتظار بازپس گرفتن از دیگران، آنچه به آنها دادهاید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی ناکافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون میپوساند) و کمبود محسنات. .
لاوی ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کردهاست :
1. هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2. هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3. وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4. اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5. هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6. هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7. اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کردهای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواستههایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8. هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9. کودکان را آزار نده.
10. حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان.
11. وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
نمادهای شیطان پرستی
در بررسی نمادهای متعلق به شیطانپرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است .در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر ، گردنبند ، تصاویر بر روی دستبندها ، پیراهن ، شلوار ، کفش ، ادکلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، مورد بررسی و معرفی قرار میگیرد :
اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطانگرایی به همراه دایره حذف کنیم ، آن وقت یک ستاره پنجضلعی بر جای میماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی میماند .
این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینکه انواع آن گاه پنجضلعی وارونه
(snvertedpentagram) یا دیو (Buphomet ) و به شکل در میان نمادهای شیطانپرستان به چشم میخورد
برخی از شیطانگرایان محدوده جغرافیایی « تحت سلطه » این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطانگرایی را در نقشه ذیل توصیف مینمایند . محدوده در ایسلند و اروپا
درمیان پنتاگراهای قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی ، به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره میدانند این آرم را انتخاب کردهاند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 118 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
شیخ صفیالدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفیالدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبانهای ایرانی و زبان بومی آذربایجان بودهاست.
دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک آناتولی بودند ,و بعداً به قزلباشها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آققویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزونحسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار میآمد.
ایجاد و قدرت گرفتن سلسله صفوی نتیجه حدود 200 سال تبلیغات فرهنگی صوفیان صفوی بود. اگر به این نکته دقت کنیم که شاه اسماعیل در زمان تاجگذاری ذر تبریز تنها 14 سال داشت ارزش این سابقه فرهنگی بیشتر مشخص می گردد.پس از فرو پاشی خلافت عباسی در بغداد محور اصلی ارایه یک مذهب و گرایش رسمی از اسلام از میان رفت.به این ترتیب از بین رفتن دستگاه خلافت رسمی درکنار عواملی چون نابسامانی ناشی از حمله مغولان و میل به درونگرایی مردم و تساهل مذهبی مغولان موجب رونق فراوان فرقه های مختلف از جمله شاخه های مختلف تصوف شد. پیروان شیخ صفی الدین نیز در واقع مبلغ فرقه خاصی از تصوف مبتنی بر مذهب شیعه دوازده امامی بودند(هر چند در مورد اینکه شخص شیخ صفی الدین شیعه بوده است تردیدهایی وجود دارد).اعتقاد قزلباشان به این فرقه از تصوف تا پیش از سلطنت شاه عباس اول مهمترین عامل قدرت صفویه بود.قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران در واقع نوعی الوهیت برای شاه اسماعیل قایل بودند که با شکست در جنگ این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.
ارزش تاریخی دوره صفوی
رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و ناد به مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که جداً در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گرانبها و ارزشمند محسوب میشد، به نحوی که مآل اندیشان قوم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نجات خویش و نعمتی برای خود میپنداشتند و به همین سبب با پیامهای دلگرم کننده خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تحریض میکردند. بعد از عقب نشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و فقدان آذوقه، فرستاده ونیز در دربار عثمانی به پادشاه خود نوشت: «تا آنجا که عقل سلیم گواهی میدهد این امر جز مشیت باری تعالی چیز دیگری نیست زیرا میخواهد که جهان مسیحیت را از ورطه اضمحلال نهایی رهایی بخشد .... / نقل قول از ترویزیانو سفیر دولت ونیزیا در دربار سلطان عثمانی؛ بنگرید به تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران .... طاهری، ص ۱۹۳» و سفیر دیگری از دولتهای فرنگ که در استانبول به سر میبرد، همین معنی را بدین عبارت بیان کرد که: «میان ما و ورطه هلاک فقط ایران فاصلهاست، اگر ایران مانع نبود عثمانیان به سهولت بر ما دست مییافتند .... / نقل قول از بوسبک سفیر فردیناند در دربار عثمانی؛ بنگرید به تاریخ ادبیات، بروان، ج ۴، ص ۸».
برخی میپندارند تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت. لازم به ذکر است، پیش از این در قرنهای چهارم تا ششم هجری دولت اسماعیلی فاطمیان در مصر خلافتی در مقابل خلافت عباسی تأسیس کرده بود و تا زمانی که هر دو دولت قدرتمند بودند، هیچ مشکلی در مقابله با صلیبیان نداشتند. بنا بر این قطعا این نخستین بار نبود، که یک حکومت رسمی شیعی تأسیس میشد. ثانیاً قدرت دولت عثمانی و توسعه پیاپی آن بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی لازم صورت میگرفت. به طوری که علی رغم چند قرن سلطه بر یونان، بالکان و چند کشور دیگر اروپایی تنها عده کمی از مردم آن نواحی مسلمان شدند و هر چند این مطلب درست است که عثمانی بر اثر مناقشههای ممتد با صفویان همواره از مرزهای شرقی خود بیمناک بود و ناگزیر بخشی بزرگ از نیروی نظامی خویش را در آن جانب صرف میکرد و از پیشرفت و تمرکز نیرو در جبهههای اروپا باز میماند، اما شکستهای بزرگ عثمانی در اروپا بعد از محاصره وین در سال ۱۶۸۳ میلادی و همزمان با افول و اضمحلال دولت صفوی رخ میدهد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 16 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی
نظارت چیزی نیست جز ارسال پیامهایی که به طور مؤثر رفتار گیرنده پیامها را تغییر دهد
مقدمه
نظارت و کنترل یکی از ارکان مدیریت به شمار می آید و مدیر به عنوان یکی از وظایف اصلی خود باید شیوه ها و امکانات و عملیات گوناگون تشکیلات را زیر پوشش نظارتی قرار دهد تا حرکت دستگاهها به انحراف و امکانات موجود به هدر نرود.
مدیر در حیطه نظارت، کلیه فعالیتها را با برنامه می سنجد و در صورت تطابق شیوه ها و مقدار و نوع فعالیتها با برنامه و هدفهای تعیین شده، سلامت دستگاه مربوط را اعلام می کند ولی در صورت تطابق نداشتن عملیات واحدها و افراد با هدفها و برنامه ها مدیر باید از اصل هدایت استفاده کند و با هدایتها و راهنماییهای مناسب انحراف را اصلاح و خسارتها را جبران نماید. به کمک کنترل است که مدیریت نسبت به نحوه تحقق هدفها و انجام عملیات آگاهی یافته و قدرت پیگیری ایجاد می شود و زمان مناسب برای سنجش و اصلاح آنها را پیدا می کند. کنترل ابزار کار مدیران در رده های مختلف سازمان از مراتب عالی تا رده های سرپرستی است و لزوم آن را در سطوح مختلف بسادگی می توان احساس کرد. سازمان بدون وجود یک سیستم کنترل در تحقق هدفهای خود موفق نبوده و نمی تواند از منابع خود بدرستی استفاده کند.
در اسلام ارزشیابی، حسابرسی و سایر اصطلاحاتی که در حقیقت برای بیان نظارت و کنترل مورد استفاده قرار گرفته، فراوان بحث شده است. در حقیقت سه مرجع بر کارگران و مدیران حکومت اسلامی نظارت دارند و یا به بیان دیگر، کارگزاران حکومت اسلامی در مقابل سه مرجع یعنی خدا، امام و مردم مسئولند.
در اسلام نظارت تنها در چارچوب وظایف دولت و حکومت خلاصه نمی شود، بلکه کلیه افراد جامعه موظفند بر اساس یک تکلیف شرعی همچون نماز و روزه بر امور اجتماعی و رفتار افراد و اطرافیان نظارت همگانی و عمومی داشته باشند. نظارت عمومی که به آن امر به معروف و نهی از منکر می گویند دارای مراحل و درجات مختلفی است و برحسب اینکه شخص چگونه مرتکب گناه شود، از تکلیف خود سرباز زند، نحوة برخورد با او و دادن تذکر تفاوت دارد. مسلمان معتقدند خداوند را همواره حاضر و ناظر بر امور می داند.
بنابراین چه کنترل باشد و چه نباشد احساس می کند که باید بر نفس خود مسلط باشد
و از جاده صحت و درستی منحرف نگردد. انسان متقی در اسلام، انسانی است که مجهز به یک دستگاه کنترل متشکل از اصول اعتقادی، عقل، فطرت، وجدان و ضمیر روشن می باشد. او خدا ترس است. چنین فردی قطعاً خود کنترل خواهد بود. التفات و توجه به مسائل حرام و حلال، پرهیز از گناهان و انجام کارهای صواب همه شیوه هایی هستند که فرد مسلمان را خود کنترل می سازد، بنابراین با انجام یک سلسله برنامه های فرهنگی و ارشادی می توان در چنین زمینه مساعدی بذر خود کنترلی را در سازمان پراکند و بارور ساخت.
هر رشته ای از رشته های گوناگون علوم را پایه ها و ارکانی است که مسائل مربوط در حوزه آن علم بر محور آن اصول می چرخند. و در ارتباط با آن اصول معنا می دهند، و آنگاه که یکی از ارکان مربوط متزلزل شود مجموعه آن سازمان فکری و علمی متزلزل خواهد شد.
مدیریت نیز همانند دیگر رشته های علوم از این قاعده مستثنی نیست و به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی دارای ارکان و اصولی است که شامل برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، نظارت و کنترل می باشد. بنابراین نظارت و کنترل یکی از اجزای اصلی مدیریت به شمار می رود به گونه ای که بدون توجه به این جزء سایر اجزای مدیریت مثل برنامه ریزی، سازماندهی و هدایت نیز ناقص بوده و تضمینی برای انجام درست آنها وجود ندارد. در واقع زمانی که یک برنامه تهیه شد و برای اجرای آن سازماندهی صورت گرفت و رهبری و هدایت آن مشخص شد، انتظار این است که هدفهای برنامه تحقق پیدا کند و در اجرای برنامه، اطمینان وجود داشته باشد که روند حرکت دقیقاً به سوی هدفهای تعیین شده است.
بنابراین مدیر به عنوان یکی از وظایف اصلی خود باید شیوه ها، امکانات و عملیات گوناگون تشکیلات را زیر پوشش نظارتی قرار دهد تا حرکت دستگاهها به انحراف و امکانات موجود به هدر نرود.
ضرورت مدیریت در اسلام
در اجتماع منافع و مقاصد اشخاص با یکدیگر ارتباط و اشتراک پیدا می کند و برای هر چه مطلوبتر شدن این ارتباط و پایمال شدن حقوق، تعیین وظایف، معرفی حدود و رعایت حقوق ضرورت دارد تا حق از باطل و راستی از کژی مشخص گردد. اینجاست که هماهنگی بین افراد و واحدهای اجتماعی، هدایت بسوی هدف، نظارت بر ضوابط و ارزشیابی کارها، ضرورت مدیریت را روشن می سازد.
از دیدگاه اسلام ضرورت مدیریت تا آنجاست که اگر گروهی قصد مسافرت داشته باشند، درحالی که تعدادشان از سه نفر هم کمتر نباشد باید یکی از آن سه را به عنوان مدیر برگزینند تا روح نظم و انضباط را بر اجتماع کوچک حاکم گردانند، تا کارها در ناه نظارت و هماهنگی مدیر نتیجه مطلوب را به دست آورد.
پیغمبر اسلام حضرت محمد(ص) فرمود:“الاکان ثلاثه فی سفر فلید مروااحدهم”
“ هرگاه در مسافرت تعداد مسافران به سه نفر رسید باید یکی از آنها مدیریت گروه را به عهده گیرد.”( کنزل العمال، جلد6،ص717)
بنابراین ضرورت مدیریت در زندگی اجتماعی تا آنجاست که حتی بسیاری از حیوانات که به صورت اجتماعی زندگی می کنند بر اساس فرمان غریزه، مدیری را بر می گزینند تا در اداره محیط اجتماعی خود ناظر به ضوابط و مسئولیتها باشد، مطالعه در زندگی زنبور عسل و مورچگان می تواند این معنا را کاملاً روشن نماید.
قرآن کریم ضرورت مدیریت را در موارد گوناگون و با شکلها و شیوه های خاصی بیان می دارد تا جامعه بشری را به این اصل اساسی متوجه سازد. در قرآن کریم آمده است:
“ و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی”
“ موسی به برادرش هارون گفت: تو درمیان قوم من جانشینم باش.”( سوره اعراف آیه 142)
همچنین پیامبر اسلام نیز همانند دیگر پیامبران الهی، از جانب خداوند مامور شد تا در آخرین سال عمرش در سفر حجه الوداع، جانشین خویش را به مردم معرفی نماید و به طور رسمی و اختصاصی، با منصوب نمودن علی(ع) به خلافت و امامت، تکلیف مدیریت را در امور دین و دنیای امت اسلامی مشخص سازد.
“ یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس”
“ ای پیغمبر! آنچه از جانب خدای تو، در مورد معرفی علی(ع) بر تو نازل گردیده ابلاغ کن و اگر کار معرفی مدیریت امت اسلامی صورت نگیرد رسالت خدا را انجام نداده ای، دلهره نداشته باش که خداوند تو را از شر مردم بدخواه حفظ می کند.”( مائده، آیة 67)
{ سازمان بدون وجود یک سیستم کنترل در تحقق هدفهای خود موفق نبوده و نمی تواند از منابع خود بدرستی استفاده کند.}
تعاریف کنترل و نظارت
در مورد کنترل و نظارت تعاریف مختلفی شده است که تعدادی از آن به شرح زیر آورده می شود:
• نظارت کوششی که مدیریت در جهت تطبیق عملیات با برنامه انجام می دهد تا میزان صحت و سقم فعالیتها را به دست آورد.
• کنترل فرایندی است که مدیر از طریق آن عملیات پیش بینی شده را با عملیات انجام شده مقایسه می کند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه هست به رفع و اصلاح آنها اقدام می نماید.
• کنترل عبارت است از فعالیتی منظم که ضمن آن نتایج مورد انتظار در قالب استانداردهای انجام عملیات معین می شوند، سیستم دریافت اطلاعات طراحی می گردد، عملیات پیش بینی شده و انجام شده باهم مقایسه می گردند، اختلافات و انحرافات مشاهده شده ارزیابی و میزان اهمیت آنها مشخص می شوند و سرانجام اصلاحات لازم برای تحقق هدفها و ماموریتهای سازمان صورت می گیرند.
• کنترل تلاشی منظم است در جهت رسیدن به هدفهای استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسه اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش و ارزیابی آنها به روند اجرایی که در برگیرندة حداکثر کارایی است.
• ارزیابی تصمیم گیریها و برنامه ها از زمان اجرای آنها و اقدامات لازم برای جلوگیری از انحرافات عملیات نسبت به هدفهای برنامه و تصحیح انحرافات احتمالی را کنترل یا نظارت می نامند.
• نظارت چیزی نیست جز ارسال پیامهایی که بطور موثر، رفتار گیرنده پیامها را
تغییر دهد.
• نظارت عبارت است از فعالیتی که باعث تطبیق عملیات با برنامه می شود.
نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی
در اسلام از ارزشیابی، حسابرسی و سایر اصطلاحاتی که در حقیقت برای بیان نظارت و کنترل مورد استفاده قرار گرفته، فراوان بحث شده است.
برخلاف سیستمهای مدیریت در غرب، در مدیریت اسلامی کنترل و نظارت در ادارات و سازمانها از پنج طریق زیر صورت می پذیرد:
• روش مستقیم و بدون واسطه؛
• روش مستقیم با واسطه؛
• روش غیر مستقیم( بازرسان مخفی)؛
• نظارت همگانی؛
• خود کنترلی.
روش مستقیم و بدون واسطه ـ برای عینیت بخشیدن به روش نخست بر مدیران است که با توسعه فرهنگ اسلامی و نشر عقاید انسانی در درون سازمان از طریق تشکیل کلاسهای عقیدتی، برپایی نماز و تکیه بر صفات رهبری و ممکن ساختن آن در محیط کار و کارگری هر چه بیشتر مبانی عقیدتی آنان را در جهت ایمان به خداوند( نظارت الهی) بر اعمال و کردار انسانها بارور سازند.
در قرآن کریم آمده است:
“ والله یعلم ماتسرون و ما تعلنون”
“ خداوند بر پنهان و آشکار شما داناست.”( سوره نخل، آیة 19)
و در نهج البلاغه در عهد نامه مالک اشتر آمده است:“ ثم امور من امورک لابذلک من مباشرتها منها اجابه عمالک بما یعیا عنه کتابک و منها اصرار حاجات الناس عند ورودها علیک بما تخرج به صدور اعوانک”
“ در بین کارهای تو کارهایی است که ناچار باید خودت انجام دهی، از جمله آنها پاسخ دادن به کارگزاران است آنجا که مباشران تو درمانده شوند و نیز انجام درخواستهای مردم وقتی یارانت را دلتنگ می سازد و به تو ارجاع می شود.”
اسلام نظارت مستقیم را به آن مفهومی که مدیر بخواهد در جزئی ترین مسائل تشکیلاتی شخصاً ناظر باشد هرگز نمی پسندد و از چنین نظارتی مدیران سازمانهای خود را شدیداً برحذر می دارد، زیرا این آئین آسمانی را اعتقاد بر این است که هرچه مدیر به کارهای فرعی و جزئی مشغول شود از کارهای اصلی و کلی که بمنزله ریشههای جریانات هستند غافل می ماند.
در این ارتباط علی(ع) می فرماید:
“ من اشتغل بغیر المهم الاهم”
“ کسی که خود را به کارهای غیر مهم مشغول سازد. کارهای مهمتر را ضایع کرده است.”
و یا می فرماید:
“ ان رایک لایسمع لکل شیء ففرغه للمهم”
“ اندیشه تو برای همه کارها گنجایش ندارد پس آن را برای مطالب مهم فارغ نگه دار.”
روش مستقیم با واسطه ـ دومین طریقه اعمال نظارت و کنترل روش مستقیم با واسطه یا نظارت از سوی شخص مدیر است. مدیران با پویایی و کارایی که دارند همچنین از طریق عوامل و دستگاههای مختلف که به منزله چشمهای او می باشند کار نظارت بر سازمان را انجام می دهند، همچنین می توانند از طریق تماس با مراجعین سازمان، مدیران قسمتها و شنیدن سخنان آنان از چگونگی ارائه خدمات توسط کارکنان مطلع شوند.
در مورد چنین نظارتی علی(ع) به مالک اشتر می فرماید:
“ ثم تفقد اعمالهم و ابعث العیون من الصدق و الونا علیهم فان تعاهدک فی لامورهم حدوه لم علی التعمال الام الرفق بالرعیه”
“ در کارهای کارمندان کاوش کن چشمهایی را به عنوان بازرس که خصوصیت صداقت و وفاداری هم بر آنان بگمار، چون بازرسی کارهای آن پنهانی وادارشان می کند تا نسبت امانتداری در برخورد با مردم به نرمی و محبت رفتار نمایند.”
روش غیر مستقیم ـ سومین روش نظارت کنترل نیروی انسانی درون سازمانها است از روش غیر مستقیم با گماردن بازرس مخفی در سازمان است. در این رابطه حضرت علی(ع) در فرمان خود به مالک اشتر می فرماید:
“ . . . . مقتضی است که به منظور انجام مسئولیت بزرگ( فرمانداری مصر)--- خویش گروهی بازرسان ( مخفی) بگمارد تا پنهانی ترا از چگونگی امور ممالک مستحضر دارند.”
مدیر اسلامی با گردش در محیط ---- گماردن بازرس مخفی سعی می کند کشف نارساییهای موجود و رفع اشکال که بر سر راه رشد استعدادها و تولید گرفته است آگاه شود. در حالی که سیستمهای غربی با اعمال پاداش و---متعاقب بازرسیها کوشش بر مچ گیری اخراج است بدون اینکه سخن کارمند را بشنوند و به حل مسائل و مشکلات بپردازند.
نظارت همگانی ـ مدیر مسلمان با اعتقاد اصل زنده مترقی امر به معروف و نهی از منکر می تواند نظارت و کنترل را در سطح کلیه واحدهای سازمان به نحو بسیار شایسته ای انجام دهد و به جای اینکه خود و یا ماموران ویژه اش ناظر باشند با ترویج و تبلیغ این اصل هر یک را ناظر بر کار دیگری قرار بدهد. اسلام مسئله نظارت را ---- وظیفه دستگاه حاکمه و یا شخص حاکم نمی داند، بلکه به کلیه مردم به عنوان قانون شرعی و تکلیفی الهی آموزش می دهد که نسبت به سرنوشت یکدیگر علاقه نشان دهند.
قرآن مجید در این ارتباط می فرماید:
“ المومنو و المومنات بعضهم اولیا بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر”
“ مردان و زنان با ایمان بعضی ناظر و سرپرست بر بعضی دیگر هستند به این معنا که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند.”( سوره توبه،آیه71)
“ کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله”
“ شما بهترین امت بوده اید که برای بشریت به وجود آمده، کارهای شایسته را ترویج می کنید و جلو کارهای زشت را می گیرید و به خدا ایمان دارید.”( سوره آل عمران، آیة 110)
“ الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه و---الزکوه و امورا بالمعروف و نهواعن المنکر”
“ مومنان کسانی هستند که اگر به ایشان در روی زمین تمکن و قدرت دهیم، نماز را به جا می آورند و زکات می دهند و به معروف امر می کنند و دیگران را از منکر باز می دارند.”
بنابراین در جامعه اسلامی هر فرد مسلمانی موظف است به اصلاح امور دیگران قیام کند و با تبلیغ و تشویق خوبیها را گسترش و از بدیها جلوگیری کند.( سوره حج، آیة 41)
پیغمبر اکرم (ص) می فرماید:
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 33 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید