بی مناسبت نیست در ابتدا به اثرات روانی دوش گرفتن و مخصوصاً دوش آب سرد اشاره کنیم و اولین کسانی که پی به این موضوع بردند و یا کتابهای نوشته شده در این مورد، تأثیر مثبت آب سرد در کاهش فشارهای روانی امری کاملاً ثابت شده است. پس در ادامة مطلب به تاریخچهای از دانش شفابخشی آن می پردازیم:
بکاربردن آب برای مقاصد شفابخشی، بشکل مدرن و امروزی خود مرهون زحمات و کارهای علمی پزشکان معروف شهر شواید نیتس Schweidnits یعنی دکتر زیگموند هان Dr. Siegmund Hann و پسرش دکتر یوهان زیگموند هان Dr. Yahann Siegmimd Hahn می باشد.
آب یک وسیله معالجه بسیار قدیمی است و قدمتش تا عهد باستان نیز می رسد ولی پس از قرنها بکار بردن آب برای معالجه و پیشگیری از امراض مجدداً کشف شد.
معلوماتی که بوسیله هر دو دکتر هان، دکتر زیگموند هان پدر، و پسرش دکتر یوهان زیگموند هان به جهان علم پزشکی عرضه شد، اولین راهنمائی های مفید و ارزنده ای بودند که نقش تعیین کننده ای را در ابداع روش های شفابخشی با آب در پریس نیتس PrieB nits و سباستیان کنایپ ایفا کردند.
اما کنایپ نیز همچون پریس نیتس نمی توانست برای اثبات نیروی شفابخش آب سرد، پایه و اساس علمی بیابد. ولی بعداً پس از تجربیات علمی فراوان و دقیق تر بگوئیم بر اساس نتایج همین تجربیات عملی که منجر به شفا دادن بیماران بسیاری گردید توانست پایه و اساس علمی مورد نظر خود را بیابد و نتایج چشمگیر همین تجربیات علمی در مبارزه یا که مابین کنایپ و مخالفان روش استفاده از آب بوجود آمده بود سرانجام صحیح بودن نظریات کنایپ را تائید کرده و حق را بجانب کنایپ دادند. بدگوئی از یک روش تازه و هم چنین مبالغه گوئی از آن همواره یافت می شود و کنایپ و روش معالجه با آب که وی بکار گرفت نیز از این قاعده مستثنی نبودند. اما بمرور زمان دیگر نمی شد انکار کرد که دانش معالجه با آب از نظر علم پزشکی با وجود آن همه دشمنی ها در ابتدای شروع کار، حال مستقیماً به موفقیت دست یافته است. به همین دلیل بزودی جای ثابتی را در معالجه بیماران بدست آورد که امروزه نمی توان آنرا از جای خود تکان داد.
کار عملی معالجات ثابت کرده و باز هم مجدداً ثابت می کند که روش معالجه با آب چه تاثیر ظریف ناآگاهانه ای را در سلسله اعصاب و در تمام ارگانهای بدن می تواند داشته باشد.
روش ظریف تری را که کنایپ برای اولین بار بکار برد ریختن آب سرد بوسیله آب پاش برروی قسمتی از بدن بیمار است که در کنار سایر روشهای وی از استفاده از آب گرم و بخصوص حوله داغ و یا حمام بخار و روش استفاده از بخار آب قرار داد.
عکس العمل بدن در مقابل آب در مرکز روش معالجه با آب قرار دارد. همین عکس العمل ثابت می کند که بکار بردن آب چه تأثیر تقویت کننده ای را برروی جریان گردش خون در بدن، تبادل مواد در سلولهای بدن، سیستم اعصاب و روحیه روانی شخص بجا می گذارد.
فرم های متنوع استفاده از آب با روش های نوین بر طبق معلومات امروزی را عملاً در تمام بیماریها ممکن است انجام داد.
آب بر حسب نوع کاربرد آن در بیماران تب دار می تواند حرارت را بالا برده و یا آن را پائین بیاورد. آب می تواند جریان خون را در قسمت بخصوصی از بدن بهتر به جریان انداخته و برای تحریک و یا آرامش سیستم اعصاب سهم باارزشی را دارا باشد. آب مشوق اعمال ارگانهای بدن است، قابلیت دفاع بدن را در مقابل بیماریها زیاد کرده و بدن را بسختی عادت داده و بحالت آماده باش نگه میدارد. تمام انواع بکاربردن آب یعنی چه آب سرد و چه آب گرم، هر دو تولید حرارت می کند و نیروی شفابخش آب در همین حرارت نهفته است.
جمله ای از یک پزشک فرانسوی می گوید اصول اساسی سیستم برقرار می ماند مانند همه چیزی که برروی زمین سفت می روید.
به این دلیل روش کنایپ زنده مانده و نتایج آن همواره به یک نسبت با ارزش بوده و با موفقیت توام خواهد بود. نام کنایپ نیز بهمراه این روش او زنده خواهد ماند تا زمانی که آب پاک و حیات بخش از چشمه های کره زمین جریان دارد.
چرا از کالا استفاده می شود؟ علت اصلی استفاده از این وسیله در حمام برای استفادة بهینه از مقدار آب مصرفی است، در حالت عادی و بدون استفاده از دوش آب بصورت متمرکز از لوله خارج می شود و سطحی که آب را لمس می کند به اندازة سطح مقطع سرشیر خیس می شود ولی در استفاده از دوش باعث گسترش سطح پائین آب به طور پراکنده است و نیز همانطور که اشاره شد جهت بهره وری بیشتر در زمینة مصرف آب بکار می رود.
از این کالا کجا استفاده می شود؟ در حمامها در سراسر دنیا و محدود به مکانهای جغرافیایی و اقلیمی خاصی نمی باشد و البته این نوع خاص که مد نظر ماست فقط در حمامها استفاده می شود و انواع دیگر مانند فشارشکن آب که روی شیرهای ظرفشویی یا دستشویی نصب می شود که باعث صرفه جویی در مصرف آب است همچنین نوع دیگر آن سرشیلنگ نصب می شود برای آبیاری گیاهان داخل حیاط و یا شستشوی سطوح بزرگی مثل ماشین.
جدیدترین مدل دوش، مربوط به Moen می باشد. این مدل، طرح بسیار پیشرفته از یک دوش است که تکنولوژی انقلابی یا Revolution را گسترش داد، که همزمان با چرخاندن همة جریان آب، حس مطلوبی را که شخص از آن انتظار دارد بهبود بخشید. جریان آب با قطرات بزرگتر و سرعت بیشتر، حس فشار آب را افزایش می دهد، طراحی سر مخزن دوش به شکل یک موتور جت که توسط طراحان شرکت Continum بوستون طراحی شده است تأثیر قدرتمند فرم آن را تقویت نموده است. همچنین قراردادن دکمة کنترل در زیر قسمت اسپری کنندة آب، یک شیوة منحصر به فرد برای تغییر و تحول نمونه های قدیمی بود. این طرح دوش حمام در مسابقة سالانة طراحی که هر ساله در امریکا برگزار می شود جزء طرحهای برگزیده و برتر معرفی شد.
چه موقع از این کالا استفاده می شود؟ در زمان استحمام تک تک افراد در هر جامعه و هر اقلیم، حال بسته به نوع عادات فردی یا اجتماعی ساعت استفاده از آن متغیر است. اما چیزی که کاملاً مشهود است استفادة بیشتر از آن در فصول گرم سال می باشد که بعلت تعرق بیشتر نیاز به استفاده از آن نیز بیشتر می شود، اما موضوع دیگری که به وضوح قابل مشاهده است اینست که استفاده از این وسیله در هر زمان و مکان خاص گریزناپذیر است و همیشگی خواهد بود.
چه کسی بعنوان استفاده مطرح است؟ همة انسانهایی که برروی کرة زمین زندگی می کنند و نیاز به نظافت و استحمام دارند، چه پیرمرد سالخوردة کنیایی و چه نوزاد دوماهة هنری، پس گستردگی استفاده از این وسیله بسیار زیاد است و مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی تقریباً بی اثر است چون همانطور که گفته شد در تمام موقعیت های اجتماعی خواه ناخواه از این وسیله استفاده می کنند و به فرهنگ نیز وابسته نیست.
چطور این نیاز مرتفع می شود؟ بعد از استفاده از شیرهای آب لوله کشی شده همواره نیاز به این کالا وجود داشته که به گونه های مختلفی سعی در رفع آن شده است، حتی در زمانهای قدیمتر که مدلهای پیشرفته تر و امروزی تر این وسیله وجود نداشت از پارچه های توری نازک و لطیف استفاده می شد به این صورت که پارچه را به شکل مستطیل می بریدند و دو سر آنرا می دوختند تا بصورت استوانه دربیاید و آنرا بر سر شیر آب می بستند، یا گاهاً از جورابهای نازک زنانه استفاده می شد. استفاده از این روش هم خاصیت کم کردن ارتفاع ریزش آب را داشت و اینکه موقع استفاده به علت آنکه آب اول به جدارة پارچه برخورد می کرد و بعد روی جسم فرو می ریخت باعث کاهش فشار آب می شد و هم تا حدود قابلیت تغییر جهت دادن سیر پاشش آب را بوجود می آورد، تا اینکه کم کم مدلهای مختلفی از این کالا به بازار ارائه و وارد آن شد، از ابتدایی ترین مدلهای آن، مدل ساده ایست که شامل یک لولة باریک با قد ثابت و در انتهای آن آب پاشی با سطح مقطع گرد و دارای سوراخهای متعدد بود. کارایی این نوع آن اصلاً خوب نبود ولی هم اکنون هم در بازار موجود است، کم کم به این نوع کالا قابلیت چرخاندن سر دوش داده شد که در هر جهت چرخاندن آب به نوع خاصی پاشش می کند، همچنین لولة ثابت آن متحرک و قابل انعطاف شد، که هر فرد با نوع قد خود آنرا تنظیم کند همچنین در نوع قبلی دوش به دیوار وصل بود و امکان جابجایی آن وجود نداشت اما در مدلهای بعدی این عیب نیز مرتفع شد بدین صورت که سر دوش در دست جای می گیرد و لولة آن متحرک است و می توان از آن بطور مستقیم استفاده کرد.
آنالیز اجتماعی:
در آنالیز اجتماعی قبل از هر چیز به شناسایی افراد و گروههای مرتبط با محصول می پردازیم که در شیء مورد نظر شامل طراح، تولید کننده، حمل و نقل کننده، فروشنده و استفاده گر می باشد.
اول به ارتباطی که طراح با شیء دارد می پردازیم، این ارتباط یک ارتباط مستقیم و عمیق است چرا که طراح باید تمام مسائل مربوط به شیئی را که طراحی می کند داشته باشد، حال این طراحی می تواند یک طراحی جدید و ایده آل باشد و یا یک طراحی مجدد و ریدیزاین محصول، ولی به هر حال باید کارایی شی، عملکرد آن، چه از لحاظ فنی، چه ارگونومی و ... را بداند همچنین قسمت عمدة طراحی که به ظاهر شیء پرداخته و آنرا مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد، طراح نمی تواند توقع خاصی از محصول داشته باشد چون اوست که آن را طراحی می کند بلکه همة انتظارات بسوی او برمی گردد، اما انتظاری که طراح در کل می تواند داشته باشد، داشتن شرایط مناسب برای طراحی در کارخانه، و در اختیار گذاشتن امکانات از سوی مسئولیت، توجه به نظرات و عقاید درست طراح در موارد مورد استفاده و ... می باشد.
تولید کننده: تولید کننده کسی است که با توجه به نیاز بازار و استراتژی های مختلف بازاریابی در یک جامعه تصمیم می گیرد که به تولید یک شیء خاص بپردازد، برای انتخاب این شیء تولید کننده باید نیاز جامعه، فرهنگ و شرایط جامعه مورد نظر را بشناسد و متناسب با این شرایط به تولید بپردازد، در مورد تولیدکنندگان دوش حمام، تولیدکنندگان خارجی نیازها و شرایط جامعة ایران را بهتر از تولیدکنندگان داخلی شناخته اند بنابراین در این امر موفق تر بنظر می رسند، آنها به این نکته پی بردند که اغلب ایرانیان دارای سطح درآمدی بالایی نیستند پس به یک شیء ارزان نیاز دارند و همچنین شکل ظاهری برای آنها مهم است و از جمله کشورهایی مثل چین به تولید این نوع دوشها برای بازار ایران پرداختند.
حمل و نقل: دوش حمام نیز مانند هر وسیلة دیگری برای استفادة مردم جابجایی از کارخانه و توزیع به فروشگاهها نیاز به کسانی دارند که به این امر می پردازند، دوش حمام وسیلة ظریف و حساسی نیست که به حمل ویژه نیاز داشته باشد مانند (اشیاء لوکس و کریستال) و فرد حمل و نقل کننده فقط با دانستن هویت آن (دوش حمام) به حمل و نقل مناسب آن می پردازد، البته لازم به ذکر است که این محصول اغلب در جعبه های مقوایی مخصوص به خود بسته بندی می شوند و اکثراً در بسته های مکعب مستطیل به بازار عرضه می شوند که این خود به حمل و نقل مناسب آنها کمک می کند، پس در رابطه با حمل و نقل نیاز به اطلاعات وسیع فرد در مورد شیء مورد نظر نیست و همچنین قدرت بدنی زیادی نیز برای جابجایی آن لازم نیست چون جزء اشیاء بسیار سنگین و ثقیل نمی باشد.
فروشنده: کسی که جزء صنف فروشندگان دوش محسوب می شود اغلب در مورد آن اطلاعات کافی دارد حتی راجع به قیمت فی و جنس آن شیء را کاملاً می شناسد، فروشنده اطلاعاتی در حد طراحی ندارد ولی در گسترة کار خود و اطلاعاتی که برای فروش آن لازم است همچنین تجربیات گسترده ای راجع به محصول دارد، نیاز فروشنده در رابطه با محصول به کسب سود بیشتر خلاصه می شود، برای او فرقی نمی کند که نام، مارک و یا کشورهای تولید کننده کدام است. بلکه بیشتر بدنبال کسب درآمد کافی و سود مناسب از فروش این نوع محصول است.
استفاده کننده: استفاده کنندگان دوش حمام همة افراد در هر جامعه و شرایط و زمان و مکان مختلف می باشند پس استفاده کنندگان دوش حمام طیف وسیعی را به خود اختصاص داده اند. پس استفاده کنندگان همة افراد جامعه را در بر می گیرد چه بزرگ، چه کوچک، چه فقیر و چه غنی، اما تفاوت در تعداد استفاده از آن است مثلاً افراد فقیر جامعه مانند بچه های خیابانی و یا افراد محروم که در روستاهای دورافتاده زندگی می کنند تعداد دفعاتی که از حمام و بالطبع دوش حمام استفاده می کنند بسیار کمتر است که دارای سطح درآمدی متوسط هستند پس ما سطح درآمد متوسط و عادی جامعه را در نظر می گیریم، انتظاراتی که فرد استفاده کننده دارد شامل دو دسته است 1-برآورده شدن نیاز جسمی 2-نیاز روحی، نیاز جسمی که شامل داشتن ارگونومی متناسب با دست، پائین خوب و فشار مناسب، و نیاز روحی شامل قیمت مناسب برای محصول، مرغوبیت کالا، زیبا و شکیل بودن آن که در نتیجه کارخانه های تولید کننده را بر آن می دارد که به تولید محصولات در هر جامعه متناسب با فرهنگ آداب و رسوم، سطح درآمد و ... آن جامعه بپردازد.
آنالیز محیطی:
که شامل تأثیرات متقابل محصول و محیط زیست انسانی است، که رابطة مستقیم بین محصول و محیط استفاده وجود دارد. دوش در حمام استفاده می شود، جایی که دارای رطوبت زیاد است و دائم با آب شهری سر و کار دارد، رطوبت موجود در حمام موجب تخریب زودتر اتصالات دوش می شود و هرچه مواد بکاررفته برای ساخت آن مرغوبتر باشد این تخریب کمتر صورت می گیرد، اما استفادة گریزناپذیر آب شهری برای دوش نیز شایع ترین عامل تخریب آن است، چون خواه ناخواه مقداری جرم در آب وجود دارد که باعث مسدود شدن منافذ دوش و رسوب گرفتن آنها می شود بطوریکه اکثر استفاده کنندگان و حتی فروشندگان از این موضوع گله مند هستند، البته در برخی از این دوشها تمهیداتی بکار برده شده تا بتوان سر دوش را باز کرد و آنرا تمیز نمود.
از طرفی خود این محصول صدماتی به محیط زیست انسانی وارد می کند و اولین صدمه در کارخانه و هنگام تولید است که موجب آلودگی هوا، آلودگی صوتی برای افرادی که در این کارخانجات کار می کنند و همچنین آلودگی شیمیایی مواد مصنوعی بکار رفته در آن است. همچنین دورة خارج شدن از چرخة استفاده، چون بعضی مواد بکار رفته در این وسیله از نوع پلاستیک های گرماسخت هستند و نمی توان مجدداً از آنها استفاده کرد. پس ناچار دور ریخته می شوند و بازگشت مجدد مواد به طبیعت یا غیرممکن می شود یا زمانی بسیار طولانی را می طلبد، البته مواد مورد استفاده در اکثر قسمتهای دوش از ABS می باشد، همچنین در برخی از مارکهای دوش از مواد نامرغوب استفاده می شود که موجب کوتاه شدن چرخة عمر محصول و در نتیجه دورریز آن بیشتر آن و متعاقباً تخریب بیشتر محیط زیست می شود.
پایان چرخة عمر دوش حمام معمولاً با پایان یافتن کاربرد و خراب شدن محصول است و با مد یا از دست دادن ارزشهای استتیک خانواده های ایرانی حاضر به تعویض یا خرید مجدد آن نیستند، زیرا اولاً انواع مختلفی از دوش که در بازار ایران است آنقدر کیفیت ندارند که سالهای متمادی فقط با تغییر مد آنها را تعویض کنند، همچنین در خانواده های سطح متوسط ایرانی دوش حمام یک شیء تجملی و لوکس تلقی نمی شود و فقط کاربرد آن است که اهمیت دارد پس ارزشهای زیباشناسی افراد را بر آن نمی دارد که آن را تعویض نمایند. همچنین همانطور که گفته شد اکثر افراد جامعه ایرانی دارای درآمد بالایی نیستند که دوشهای گران قیمت و بسیار شیک را خریداری کنند و هر از گاهی با تغییر مد، یک عدد از نوع جدید آن را بخرند و فقط به رفع نیاز جسمی خود بسنده می کنند، همچنین با خراب شدن دوش دیگر نمی توان آنرا تعمیر و مجدداً استفاده کرد و معمولاً مجبور به تعویض آن می شویم، که این موضوع به تخریب هرچه سریعتر محیط زیست کمک می کند. نتیجه، با توجه به این شرایط استفاده از مواد مرغوب در تولید دوش و استفاده از روشی که موجب طول عمر بیشتر محصول می شود، مانند استفاده از روشی برای کم کردن رسوب آب و ...
آنالیز بازار:
تعریف بازار عبارتست از محلی برای مبادلات بالقوه و اندازه بازار به تعداد افراید بستگی دارد که اولاً به محصول به معنی عام یا شیء مورد نظر علاقمندند ثانیاً حاضرند منابع لازم را برای بدست آوردن محصول مبادله کنند.
عناصر زیادی بر محیط بازار تأثیر دارند که نباید نادیده گرفته شوند، از جمله عوامل اجتماعی فرهنگی، عوامل سیاسی، قانونی، اقتصادی تکنولوژیک و رقابتی.
حال به موقعیت محصول مورد نظر (دوش حمام) در بازار ایران می پردازیم، طبق سؤال و جوابهایی که از فروشندگان این نوع محصولات بعمل آمد، مشخص شد که الآن چین بازار ایران را در اختیار خود گرفته است. چنانکه در هر مغازه انواع مارکهای دوش چینی با ایرانی برابر و یا بیشتر از آن بود، که البته چین با استراتژی که برای بازار ایران در نظر گرفته تا کنون بسیار هم موفق بوده است، چون فروش مارکهای چینی قابل مقایسه با بقیة مارکهای ایرانی یا کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست، دو عامل در موفقیت بازار محصولات چینی نقشی اساسی را داشته اند: 1-داشتن فرم زیبا و بسیار شکیل نسبت به دوشهای ایرانی 2-قیمت بسیار ارزان و پایین این نوع محصولات، در واقع چین از فلسفه های بازاریابی برای بازار ایران گرایش تولید را در پیش گرفته، گرایش تولید بر پایه این اصل بنا شده است که مصرف کنندگان خواهان محصولاتی هستند که در دسترس بوده، استطاعت خرید آن را داشته باشند، بنابراین مدیریت باید فعالیت خود را بر بهبود کارآیی تولید و توزیع متمرکز کند، این مسأله همچنین سطح تولید را بالا برده و قیمت را کاهش میدهد، برای روشن تر شدن مسأله به ذکر مثالی می پردازیم. مثلاً فلسفه هنری فورد که اولین خودرو را به طور انبوه تولید کرد این بود که تولید یک مدل از ماشین (تی) را بالا ببرد و قیمت را هرچه بیشتر پایین بیاورد تا افراد بیشتری استطاعت خرید آن ماشین را داشته باشند، در دهه 1960، اولین شرکت سازندة ماشین حسابهای جیبی از این فلسفه پیروی کرد. این شرکت سعی نمود حجم را بالاتر ببرد و هزینه ها را کاهش دهد تا بتواند قیمت محصولات خود را پایین تر بیاورد، با پیروی از این سیاست توانست سهم عمده ای از بازار ماشین حساب را در امریکا به خود اختصاص می دهد. ولی با پیروی از همین فلسفه برای بازار ساعتهای دیجیتال با شکست روبرو شد. قیمت این ساعتها در سطح پایینی قرار داشت، ولی مصرف کنندگان اعتمادی این شرکت را زیبا و جالب نمی دانستند. از این مثال به این نتیجه می رسیم، که چین به خوبی توانسته نیازهای بازار ایران را شناسایی و با توجه به این درک موقعیت بازار را در دست خود بگیرد، چون همانطور که در عکسهای گرفته شده پیداست از لحاظ زیبایی با محصولات بسیار عالی و مرغوب برابری می کند، و قیمت بسیار پایینی نیز دارد، اما نکته دیگری که باید به آن اشاره شود و فروشندگان خیلی آهسته به ذکر آن می پرداختند کیفیت نامطلوب و پایین این نوع دوشها است، که بیش از چند ماه یا کمی بیشتر کار نمی کنند و فرسوده می شوند و استفاده کنندگان مجبور به تعویض آنها هستند، بطوریکه این دوشها دارای چند یدک هستند که این موضوع نیز باعث سود بیشتر برای کارخانه های تولیدی چین می باشد، چون استفاده کنندگان اغلب مجبور به تعویض زود به زود سر یا همان گوشی دوش می باشند، اما طبق تحقیقات مارکهای آلمان و ژاپن در تولید این محصول بهترین کیفیت را دارند، و اکثراً یدک ندارند چون کیفیت آنها بسیار بالاست و سالهای متمادی می توان از آنها استفاده کرد و تا سالها نیاز به تعویض آنها نیست، اما بالطبع قیمت آنها نیز بالاست و حدود چهار یا پنج برابر دوشهای چینی و ایرانی است. با توجه به این که این محصول، محصول مورد نیاز برای همة افرا است و جزء محصولات لوکس و غیرضروری طبقه بندی نمی شود و همچنین اکثر افراد جامعه دارای درآمد متوسط هستند، حاضر به پرداخت چنین قیمتی بریا یک دوش نیستند، همچنین ایران جزء کشورهای در حال توسعه است و تجربه ثابت کرده که فرهنگ مردم ایران نیز این مسئله را نمی پذیرند که یک محصول با کیفیت خوب ولی گرانتر را خریداری کنند بلکه ترجیح می دهند محصول بسیار پایین باشد هرچند محصول دارای کیفیت خوبی نباشد، ولی در کشورهای توسعه نیافته اینگونه نیست چون سطح درآمدها، فرهنگ، سیاستگذاری ها و ... بسیار متفاوت است. بقول یک ضربالمثل انگلیسی که می گوید: «آنقدر پولدار نیستم که کفش ارزان بخرم» پس کیفیت بالا و قیمت بیشتر را ترجیح می دهند و در عوض کارایی مناسب را می خواهند.
و اما مارکهای ایرانی کیفیت دوشهای ایرانی بسیار پایین است و می توان گفت شاید اندکی از دوشهای چینی بهتر باشد قیمت آنها نیز بسیار کم است، اما ناموزون و با فرمهای نامناسب به بازار عرضه می شود، از لحاظ ارگونیکی بسیار ضعیف و بی کیفیت هستند، اکثراً دارای رنگ و جنس نامرغوبند، فرم آنها اصلاً مناسب با دست انسان نمی باشد و هیچ نوع استانداردی در آنها رعایت نشده (همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است) همچنین اکثراً در ابعاد کوچکتر از دوشهای دیگر ساخته می شوند و بهیچ وجه رضایت مشتری را در بر ندارد. و اگر هم فروشی داشته باشند بخاطر قیمت خیلی پایین آنهاست.
پس نتیجتاً خریداران دوشهای چینی همچنان بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده اند، همچنین فروشندگان بیان می کنند که دوشهای بین 5-2 هزار تومان بیشترین مقدار فروش را دارند، پس در بازار ایران اولین ملاک برای خرید این محصول قیمت است و سپس موارد دیگری چون فرم، رنگ، کیفیت و ... قرار دارند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 39 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
اصول مدیریت
مقدمه
ظهورسازمانهای اجتماعی وگسترش روزافزون انها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است .
وبه این ترتیب وبا توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگیها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمانها افزوده می شود .بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است . یکی از پیامدهای مهم در هم ریخته شدن نظام ارزشی غرب حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیتهای اقتصادی و تولید است .معتقدین به این مکتب یک عمل را تا انجا درست قلمداد میکند. که برای فرد یا افرادی بیشترین خوشی و اسایش را به بوجود اورد به بیان دیگر ملاک درستی یک عمل نتایج ان است نه شیوه انجام ان عمل.
تعریف مدیریت
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
واقعا باید گفت ؛که در ابتدا انسانها درباره مدیریت چقدر میدانند؟دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را میتوان از طریق مدریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگررا ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوختها در شرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن .»
نظریه نقشهای مدیریتی
جدیدترین نظریه مدیریت نظریه نقشهای مدیری است اساس این نظریه این است که آنچه را مدیر انجام میدهد باید ملاحظه نمود و بر پایه چنین ملاحظاتی فعالیتها یا نقشهای مدیری را معین کرد . آدیزس (adizes ) با مطالعه مدیریت برای اداره موثرهر سازمان چهارنقش « مدیر تولید ـ اجرای ـ ابداعی و ترکیبی » را لازم میداند هر یک از این نقشهای مدیری با یکی از خرده سیستم و یک سیستم اجتماعی ارتباط دارد . زیرا هر نوع سازمانی خواه بازرگانی،صنعتی یا اداری یک سیستم اجتماعی است و بیشتر خرده سیستم های اجتماعی مرکب از خرده سیستم های به هم پیوسته زیادی هستند . که شامل خرده سیستم های انسانی ، اجتماعی ، اداری ، ساختاری ، اطلاعاتی ، تصمیم گیری و تکنولوژی اقتصادی است . ادریزس این چنین استدلال می کند که به طور کامل هر چهار نقش را ایفا کنند و هیچ گونه سبک مدیری غلط نداشته باشند اندکند زیرا چنین مدیری باید تکنسینی عالی ، رئیس ،مبتکر و نیز ترکیب کننده باشد. هر مدیری با توجه به نوع کار سطح سازمان و شرایط محیطی به درجاتی از مهارتها ی مدیری نیاز دارد . مدیریت به شکل یک هرم است که در پایین ان عالی ،در وسط میانی ، در بالا عملیاتی ؛مدیران عملیاتی ،این مدیران سرشان بسیارشلوغ است و مراجعه مکرر افراد موجب انقطاع کارشان می شود . و اغلب مجبورند برای نظارت در رفت وامد باشند و برای پرسنل خود ماموریتهای کاری خاص تعیین کنند وبا برنامه عملیاتی تفصیلی کوتاه مدت طرح ریزی کنند.
مدیران میانی؛ انها به طور مستقیم به مدیریت رده بالا گزارش میدهند کارشان مدیریت بر سرپرستا ن است و نقش حلقه واسطی را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند بیشتر وقتها به تحلیل دادهها ،اماده کردن اطلاعات برای تصمیم گیری تبدیل تصمیمهای مدیریت عالی به پروژههای معیین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی است . مدیریت عالی ؛ مدیری که در نقشهای عملیاتی و میانی موفق بوده و عملکرد کلی واحدهای عمده را ارزیابی می کنند و درباره موضوعات و مسائل کلی با مدیران سطح پایین به تبادل نظر می نشینند و بیشتر وقتشان را با همکاران یا افراد خارج از سازمان واندک زمانی را با افراد زیردست می گذرانند .
هرمدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانایهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید تداوم حیات سازمانها به باسازی انها بستگی دارد؛ باسازی سازمانها از طریق هماهنگ کردن اهداف یاـ وضعیت روز و اصلاح و بهبود روشهای حصول این اهداف انجام می شود .
ماکسیم گورکی می گوید :اگر کار تفریح باشد زندگی لذتبخش است و اگر وظیفه باشد زندگی بردگی است .
خلاقیت مدیران
هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به باسازی آنها بستگی دارد باسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود .
چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند ؟
هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابرین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیراآنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد.
مدیریت موفق و مؤثر
مدیریت موفق و مؤثر عبارت است ؛ از کسب اهداف سازمانی یا چیزی بیش از آن . « ویلیام جمیز» با تحقیقی که درباره انگیزش انجام داد ، به این نتیجه رسید که کارکنان ساعتی ، تقریباً با میزان کاری در حدود20الی 30 درصد توانایی یشان می توانستند شغل خود را حفظ کنند و اخراج نشوند؛ این تحقیق همچنین نشان داد که اگر کارکنان، انگیزش بیشتری داشته باشند تفریباً با 80 الی 90 درصد توانای خود، کارمی کنند . مدیری که بتواند حداقل کار مورد قبول را با استفاده از امکانات مدیری مانند : توبیخ ، کسر حقوق و .... فراهم سازد ؛ مدیر موفق نامیده می شود ولی مدیر مؤثر کسی است که بتواند 80الی 90درصد توانای های افراد را به کار گیرد .
چگونه می توان مدیرموفق ومؤثری بود ؟
برای موفق و مؤثر بودن ، توانای های ذاتی و اکتسابی معینی لازم است . مدیر مؤثر نیاز به توانای های فنی ، انسانی ادراکی ، طراحی و حل مسائل دارد . یک مدیر موفق ، نگرش و انگیزه های معینی دارد. پاداش های سازمانی (اضافه حقوق ، ارتقاء و ...) و جو سازمانی بر انگیزه و انگیزش وی اثر دارد . یکی دیگر از موفقیت ، رویدادهای پیش بینی نشده وامدادهای غیبی است ؛ زیرا همیشه توانای های افراد نیست که برای ایشان موفقیت می اورد . بررسی میزان موفقیت و مؤثر بودن هر مدیر بر اساس دیدگاه و معیارهای سازمانی صورت می گیرد .
برنامه ریزی
هنگامی که آدمی در مسیر رشد عقلانی خود به ضرورت برنامه ریزی در زندگی خویش پی برد، آن را در نظام های اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری ، مورد توجه قرار داد و امروز می بینیم که ساختار وجودی سازمان ها پیچیده گشته اند ، که بدون برنامه ریزی های دقیق نمی توانند به حیات خود تداوم بخشند.
تعریف برنامه ریزی
برای دست یافتن به هدف مورد نظر ، باید قبل از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامه ریزی کافی صورت بگیرد.« برنامه ریزی شالودۀ مدیریت را تشکیل می دهد ».
فلسفۀ و ضرورت برنامه ریزی
فلسفۀبرنامه ریزی به عنوان یک نگرش و راه زندگی که متضمن تعهد به عمل بر مبنای اندیشه ، تفکر و عزم راسخ به برنامه ریزی منظم و مداوم می باشد ، بخش انفلاک ناپذیر مدیریت است؛ فرد و سازمان برای رسیدن به اهداف خویش نیاز به برنامه ریزی دارند ، بنابراین ضرورت برنامه ریزی ، برای رسیدن به جز ئیترین اهداف یک واقعیت انکار ناپذیر است . نیاز به برنامه ریزی از این واقعیت نشأت گرفته است .« همۀ نهادها در محیطی متحول فعالیت می کنند».
سازماندهی
انسان ذاتاً کنجکاو است با حواس پنجگانۀ خود به جستجو در دنیای اطرافش پرذاخته تلاش می کند تا مشاهداتش را در قالب های منسجم نظم بخشد . انسان امروزی نه تنها نیمی از روزش را به همکاری در تلاش های گروهی می گذراند بلکه نیم دیگر را به تماشای تلویزیون ، خواندن روزنامه و کتاب یا به مجامع عمومی برای سرگرمی سپری می کنند که همگی حاصل تلاش گروهی انسانها در واحدهای سازمانی است . نظریه پردازان سازمان از حوزه های گوناگون نظیر : مدیریت ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، علوم سیاسی، اقتصاد، مردم شناسی، مهندسی ، مدیریت بیمارستانی و ... پدید آمده اند و هر یک چیزی براین موضوع افزوده اند .
تعریف سازماندهی
سازماندهی ، فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد وگروه های کاری و هماهنگی میان آنان ، به منظور کسب اهداف صورت می گیرد .
انواع مختلف سازماندهی
روش های بسیار متفاوتی برای دسته بندی سازمان ها هست ؛ سازمان رسمی و سازمان غیر رسمی
سازمان رسمی وغیر رسمی :سازمان رسمی را مسؤلین به طور قانونی بنیانگذاری و تصویب می کنند و در آن تعداد مشاغل ، حدود وظایف و اختیارات و چگونگی انجام آن مشخص می شود . ساختارهای رسمی در واقع تخیلی هستند زیرا سازمان آن گونه که پیش بینی عمل نمی کند ؛ اما سازمان های غیررسمی بیانگر حالت واقعی است، یعنی چگونگی عمل سازمان را به طور واقعی نشان می دهد . بعد از انکه ساختار رسمی ایجاد می شود ، سازمان غیر به طور طبعیی در چارچوب آن پدیدار میگردد؛ سازمان غیر رسمی حاصل تعامل اجتماعی مداوم است و ساختار رسمی تعدیل ، تحکیم یا گسترش می دهد .
تعریف سازمان رسمی :
در سازمان رسمی ، مدیر روابط سازمانی را به طور مکتوب و به کمک نمودار با دقت هر چه بیشتر برای کارکنان تشریح می کند .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
- 1 مقدمه :
پوکه معدنی سنگ های آتشفشانی و آذر آواری است و عمدتاً در مناطق استان های تهران، آذربایجان شرقی و سیستان و بلوچستان دارای ذخایر مناسب است. جهت استخراج ماده معدنی ابتدا توسط بلدوزر عملیات باطله برداری، تسطیح و آماده سازی انجام شده و در صورت امکان عملیات پله بندی نیز صورت می گیرد مشخصات پله ها با ارتفاع متوسط 6 متری و متناسب با ضخامت ماده معدنی، با عرض پله مناسب با محل مانور و رفت و آمد وسایل نقلیه و تجهیزات معدنی معمولاً 15 الی 25 متر و طول سینه کار برابر طول جبهه کار و در حدود 40 الی 60 متر انتخاب می گردد.
برداشت ماده معدنی با استفاده از بلدوزر و لودر صورت می گیرد و مواد معدنی به داخل کامیون بارگیری می شود.
در برخی موارد به دلیل سستی واریزه معدنی عملیت استخراج و بارگیری با روش گودالی یا شیاری صورت می گیرد. بدین صورت که ماده معدنی از ابتدای سینه کار توسط لودر برداشت شده و به داخل کارخانه حمل می شود.
پوکه معدنی در عایق بندی بام ساختمان ها و به عنوان مصالح سبک در محل های مورد نظر استفاده می شود.
1 – 2 نام کامل طرح و محل اجرای آن :
بهره برداری از معدن پوکه معدنی
محل اجرا :
1 – 3 – مشخصات متقاضیان :
نام نام خانوادگی مدرک تحصیلی تلفن
1 – 4 – دلایل انتخاب طرح :
توجه به خودکفایی این صنعت و همجنین نیاز بازار داخلی به تولید این محصول با توجه به این که پوکه معدنی می تواند به رشد و شکوفایی اقتصادی کشور کمکی هر چند کوچک نماید و با در نظر گرفتن علاقه خود به فعالیت های صنعتی و معدنی این طرح را برای اجرا انتخاب کرده ام.
1 – 5 میزان مفید بودن طرح برای جامعه :
این طرح از جهات گوناگون برای جامعه مفید است ، شکوفایی اقتصادی و خودکفایی در تولید یکی از محصولات ، سوددهی و بهبود وضعیت اقتصادی ، اشتغالزایی ، استفاده از نیروی انسانی متخصص در پرورش کالای داخلی و بهره گیری از سرمایه ها و داشته های انسانی در بالندگی کشور .
1 – 6 - وضعیت و میزان اشتغالزایی :
تعداد اشتغالزایی این طرح 9 نفر میباشد .
تاریخچه و سابقه مختصر طرح :
پوکه معدنی چیست؟
پوکه معدنی دانههای سبک حاصل از فعالیتهای آتشفشانی است و مزیت عمده آن نسبت به مصالح ساختمانی مشابه از قبیل شن و ماسه وزن حجمی بسیار کم آن (حدود 7/0)، دارا بودن درجه سختی بالا و نیز تخلخل فراوان میباشد. رنگ این ماده معدنی سفید یا خاکستری مایل به سفید یا زرد است، پوکه معدنی دارای دانهبندیهای متفاوت از ذرات غباری تا قطعات بزرگ با قطر بیش از 100 میلیمتر است که .هر یک از اندازههای فوق برای مصارف بخصوصی به کار میروند
نحوه استخراج
پوکه معدنی به صورت عدسی هایی با قطر 50 تا 100 متر و ارتفاع حدود 5 متر در زیر لایههایی از خاک و سنگ وجود دارد . اکتشاف به کمک حفر چاه و ایجاد ترانشه صورت می گیرد و پس از آن توسط بلدوزر عملیات باطله برداری یعنی برداشتن سنگ و خاک از روی لایههای پوکه معدنی انجام میشود.
درمرحله بعد عملیات بارگیری به کمک لودر صورت می پذیرد وحمل ماده معدنی به وسیله کامیون و کمپرسی از محل معدن انجام میشود . امکان فعالیت معدن حدود ده ماه از سال وجود دارد و تعداد روزهای مفید کاری حدوداً 250 روز در سال میباشد
میزان استخراج
در حال حاضر توسط شرکت پوکه معدنی ملار سالانه حدود 000\50 مترمکعب پوکه استخراج میشود که حدود 20% آن به خارج صادر میشود و مابقی در داخل کشور مصرف میگردد
سابقه مصرف پوکه معدنی
مهندسین رومی در گذشته از این ماده معدنی درساختمان های باستانی استفاده نموده اند ، در آمریکا از سال 1940میلادی مصرف می شده ،در ایران نیز از سال 1348 شمسی (1969 میلادی) مورد مصرف قرار گرفته است.و در حال حاضر علاوه بر مصرف در ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس، امارات متحده عربی، عربستان و ... صادر میگردد
خواص پوکه معدنی
- وزن مخصوص پائین (5/0 تا 7/0) ؛ به طوریکه روی آب شناور میماند
عایق صدا، سرما، گرما-
-مقاومت در مقابل آتشسوزی؛ به طوریکه تا 760 درجه سانتیگراد هیچ تغییری در حجم و شکل آن حاصل نمیشود . ( نقطه ذوب این ماده معدنی1342 درجه سانتیگراد می باشد).
-استحکام؛ بتون و مصا لح تشکیل شده از پوکه معدنی ملار از میزان بالای دوام نسبت به وزن برخوردار میباشد. همچنین میخ را پذیرفته ودر خود نگه میدارد.
- حالت ارتجاعی ، خاصیت ارتجاعی به مصالح تشکیل شده از پوکه معدنی ملار امکان دریافت ضربه های بیشتر را بدون اینکه شکسته شود و یا ورق ورقه گردد، می دهد.
موارد مصرف
-جهت شیب بندی بامها و کف ساختمان (دانهها و ذرات کوچکتر از 40 میلیمتر).
-برای تهیه بلوکهای سبک سقفی و دیواری، موزائیک سبک، بتون سبک ، برای قطعات باربر سبک و قطعات جدا کننده ( دانهها و ذرات کوچکتر از 15 میلیمتر)
-بعنوان عایق صدا برای موتور خانهها و محلهای صدادار (دانههای 2 تا 40 میلیمتری)
-بعنوان عایق حرارت برای سردخانهها، گرمخانهها و پوشش لولههای حرارتی (دانههای 2 تا 40 میلیمتر)
-برای استفاده کشاورزی در مناطق کم آب به دلیل خاصیت جذب و نگهداری آب (از ذرات ریز تا دانههای 30 میلیمتری)
- برای صیقل دادن قطعات فلزی و ظروف نقره ای (ذرات غباری)
-برای رنگبری پارچهها (قطعات 20 تا 50 میلیمتری)
-برای استفاده در ساختمان سدها، اسکلهها و پلها (ذرات پودر مانند)
نکته قابل توجه اینکه بتون ساخته شده از پوکه معدنی علاوه بر سبکی ، در مقابل عوامل مختلف محیطی نیز دارای استحکام و مقاومت فوقالعادهای میباشد
مخلوط این ماده با آهک شکفته تشکیل نوعی سیمان طبیعی را میدهد که در زیر آب و بیرون آب سخت میگردد -
-در صنعت سیمان میتوان از این ماده معدنی به عنوان یکی از اجزاء مهم تشکیل دهنده سیمان استفاده نمود.
سیمان پرتلند پوزولان درصد اختلاط تا 40%
سیمان پوزولانی درصد اختلاط بیش از 40%
مجوز های قانونی :
تعریف: جواز تاسیس مجوزی است که جهت احداث ساختمان و تاسیسات بنام اشخاص حقیقی و حقوقی در زمینه فعالیت های معدنی بخش سازمان صنایع و معادن صادر میگردد.
مراحل صدور جواز تاسیس :
1- پذیرش درخواست متقاضی صدور جواز تأسیس فعالیتهای صنعتی و تکمیل پرونده توسط مدیریت سازمان سازمان صنایع و معادن شهرستان .
2- بررسی پرونده از نظر مدارک و تطبیق با مصادیق والویتهای سرمایه گذاری در واحد صدور مجوز مدیریت سازمان صنایع و معادن .
3- تکمیل پرسشنامه جواز تاسیس ( فرم شماره یک ) توسط متقاضی .
4- ارسال پرونده منضم به فرم شماره یک به اداره مربوطه بمنظور بررسی ، اصلاح و تائید فرم پرسشنامه جواز تاسیس با استفاده از اطلاعات طرحهای موجود ، طرحهای تیپ و تجربیات کارشناسی و ارجاع پرونده به مدیریت .
5- ارجاع پرونده توسط مدیریت به واحد صدور مجوز جهت مراحل صدور جواز تأسیس .
شرایط عمومی متقاضیان ( اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی ) دریافت جواز تاسیس
1- اشخاص حقیقی
- تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران
- حداقل سن 18 سال تمام
- دارا بودن کارت پایان خدمت یا معافیت دائم
2- اشخاص حقوقی
- اساسنامه ( مرتبط با نوع فعالیت )
- ارائه آگهی تاسیس و آگهی آخرین تغییرات در روزنامه رسمی کشور
مدارک مورد نیاز:
1- ارائه درخواست کتبی به مدیریت سازمان سازمان صنایع و معادن شهرستان.
2- اصل شناسنامه وتصویر تمام صفحات آن
3- تصویر پایان خدمت یا معافیت خدمت سربازی
4- تصویر مدرک تحصیلی و سوابق کاری مرتبط با درخواست
5- یک قطعه عکس از هریک از شرکاء
6- تکمیل فرم درخواست موافقت با ارائه طرح صنایع تبدیلی و تکمیلی
7- پوشه فنردار
8- درصورت داشتن شرکت ، ارائه اساسنامه ، آگهی تاسیس و روزنامه ، مرتبط با فعالیت مورد درخواست
اصلاحیه جواز تاسیس :
1- ارسال درخواست متقاضی توسط سازمان سازمان صنایع و معادن شهرستان (متقاضی) به مدیریت و ارجاع به واحد صدور مجوز.
2- دبیرخانه در مورد تغییرات مدیریت ضمن بررسی اصلاحیه صادر و به اطلاع اداره تخصصی میرساند.
3- دبیرخانه در موردی که نیاز به کارشناسی تخصصی دارد درخواست را به اداره تخصصی جهت بررسی و اعلام نظر ارجاع می دهد.
4- اداره تخصصی پس از بررسی وتائید به دبیرخانه صدور مجوز ارجاع میدهد.
5- دبیرخانه صدور مجوز پس از تائید مدیر اقدام به صدور اصلاحیه جواز تاسیس نموده و رونوشت آنرا به بخشهای ذیربط ارسال می نماید.
تعریف:
پروانه بهره برداری مجوزی است که پس از اتمام عملیات ساختمان و تاسیسات جهت فعالیت بنام اشخاص حقیقی و حقوقی در زمینه صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش سازمان صنایع و معادن صادر می گردد.
صدور پروانه بهره برداری :
1- تکمیل فرم درخواست پروانه بهره برداری توسط متقاضی و تائید و ارسال آن توسط سازمان صنایع و معادن شهرستان به مدیریت.
2- ارجاع به دبیرخانه صدور مجوز جهت بازدید کارشناسان (کارشناس تخصصی) با هماهنگی روسای ادارات تخصصی.
3- تائید رئیس اداره تخصصی و ارجاع به دبیرخانه صدور مجوز.
4- اخذ استعلام از ادارات ذیربط.
5- تهیه پیش نویس پروانه بهره برداری و تائید مدیریت.
6- صدور پروانه بهره برداری و ارسال رونوشت به بخشهای ذیربط.
مراحل صدور توسعه طرح :
1- تکمیل فرم درخواست توسعه طرح توسط شهرستان (متقاضی) و ارسال به مدیریت.
2- ارجاع به دبیرخانه صدور مجوز جهت بررسی و اظهار نظر و بازدید کارشناسان (کارشناس تخصصی ) با هماهنگی روسای ادارات تخصصی.
3- دبیرخانه صدور مجوز پس از تائید ادارات تخصصی در کمسیون بررسی طرحها مطرح می نماید و در صورت عدم تایید کمسیون به شهرستان و متقاضی اعلام مینماید و در صورت تایید از ادارات ذیربط استعلام می نماید.
4- ارجاع به اداره تخصصی جهت بررسی طرح توسعه.
5- ارجاع به دبیرخانه صدور مجوز جهت صدور موافقت با توسعه طرح پس از تایید مدیر.
6- ارسال رونوشت به بخشهای و ادارات تخصصی و سازمانهای ذیربط.
فصل دوم
روش انجام کار
گزارش مختصر بازدید از واحد ها تولیدی با خدماتی مرتبط با موضوع پروژه :
بازدید از محل بهره برداری از معدن پوکه معدنی
بر اساس هماهنگی های بعمل آمده در بازدید از مرکز پوکه معدنی به بررسی سیستم ها و دستگاهها و ماشین آلات موجود در محل پرداختیم و سیستم مدیریت و روش های تامین مواد اولیه را در کارخانه مورد ارزیابی قرار دادیم ،
جنبه های ابتکاری بودن و خلاقیت به کار رفته شده :
ابتکار و نوآوری در کلیه رشته ها می تواند عامل پیشرفت و توسعه قرار گیرد در بخش معدن و سنگ های معدنی نیز که بازار رقابتی بسیار شدیدی دارد استفاده از ایده های نو و نوآوری و خلاقیت می تواند به عامل موفقیت تبدیل شود ، طراحی های گرافیکی تبلیغاتی و استفاده از شیوه های نوین معدنی از عوامل پیشرفت و توسعه اقتصادی در کشور های صاحب سبک در صنعت میباشد ،
الگوبرداری از این روشها برای معرفی کالا و محصولات می تواند به عنوان یک ایده نو مورد استقیال قرار گیرد .
فهرست تأسیسات مورد نیاز مورد نیاز و برآورد قیمت آنها :
مشخصات نیروی انسانی مورد نیاز از لحاظ مفید بودن و توانایی کار :
روشهای بازاریابی و تبلیغات جهت ( جهت جذب مشتریان)
در زمینه جذب مشتراین می توان از روش های مختلف بازاریابی استفاده نمود ، تبلیغات تلویزیونی ، استفاده از بنر های و تیزر های تبلیغاتی ، استفاده از چاپ پوستر های تبلیغاتی، تبلیغات اینترنتی و ارائه روش های تبلیغاتی دیگر .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله26 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
اصلاح سیب (Apple Breeding )
سیب در دنیا
مناطق عمده تولید سیب در جهان بین عرضهای شمالی و جنوبی 30 تا 60 درجه قرار گرفته. بعنوان مثال به ترتیب در کشورهای اروپای غربی، آمریکا، اروپای شرقی،کانادا،ژاپن، استرالیا و آرژانتین کشت و تولید می شود. در سال 2001 در بین کشورهای جهان ده کشور هر کدام بیش از یک میلیون تن سیب تولید کرده اند که در بین آنها چین در رتبه اول قرار دارد. بر اساس همین گزارش جمهوری اسلامی ایران بعنوان دهمین تولید کننده محصولات باغی شناخته و مدعی است حدود 4درصد از تولید سیب جهان در ایران تولید می شود و مکان ششم را در دنیا به خود اختصاص داده است.
قرنهاست سیب در کشورایران کشت می شود.مهمترین مناطق تولید سیب در ایران آذربایجان شرقی، غربی وسپس استان خراسان وتهران می باشد.سیب وحشی ایران ازگونه پومیلا (Pumila ) است.
سیب و اصلاح نباتات
تحقیقات در زمینه دستیابی به عملکرد بالا و کیفیت مطلوب منجر به کشت تعداد کمی از واریته ها در نقاطی از دنیا که دارای شرایط اقلیمی مشابه هستند شده است.
مطلوبترین واریته های کشت شده، واریته های گلدن دلیشس، سیب قرمز (که هر دو از آمریکا منشاء گرفته اند)، واریته های موستاو ( که از ژاپن منشاء گرفته) و جرمنی اسمیت ( که از استرالیا منشاء گرفته ) در انگلستان می باشد.
به منظور انطباق با نظام های پیشرفته کشت ضرورت دارد. متخصصین نسبت به اصلاح ارقام سیب اقدام نمایند. برای این منظور باید اساس ژنتیکی تنوع سیب شناسی و مقدار وراثت پذیری صفات میوه آن تعیین شود. همچنین باید از اهداف ویژه در برنامه های اصلاحی و عملیات زراعی در ارتباط با تولید سیب آگاهی داشت. آگاهی از واریته های معمول سیب و توجه به شناخت روش و زمان مورد نیاز در اصلاح و ارزیابی نتایج بسیار حایز اهمیت است.
خصوصیات گیاهشناسی سیب
سیب از خانواده رزاسه یا فامیل رز است. برخی آن را به تیره مالوئیده و بسیار دیگر آن را در زیر خانواده پوموئیده یا میوه های پوم طبقه بندی نموده اند. سیب مهمترین میوه درختی مناطق معتدله جهان است و در شمار درختان سردسیری معتدل و برگ ریز یا خزان کننده شناخته شده است. ار تفاع درختان سیب از 5/1 تا 8 متر می باشد.
ریخت شناسی گل
گل واریته های سیب و نهالهای بذری از نظر اندازه، شکل، گلبرگ و رنگ از سفید تا صورتی تیره بسیار متفاوت هستند. گل ها از برگ تولید می شوند و با آرایش گل آذین گرزن در روی ساقه کوچک قرار می گیرند. هر گل شامل 5 گلبرگ سفید معطر بعرض 5/2 تا4 سانتی متر یک کاسه گل شامل کاسبرگ و حدود 20 پرچم و مادگی 5 پرچه ای است.
سیستم گرده افشانی
از نظر گرده افشانی اکثر سیب ها دگرگشن هستند و لذا تمام واریته های آنها برای تشکیل میوه به مقداری دگر گرده افشانی نیاز دارند. در باغات این عمل توسط حشرات انجام می شود. در انجام تلاقی کنترل شده گرده توسط متخصصین اصلاح نباتات بر روی کلاله منتقل می شود.
تشکیل میوه
در میوه سیب بخش ضخیمی که شامل هیپانیتوم آبدار است. کاسبرگ و گلبرگ ها و پرچم ها از حاشیه هیپانیتوم منشاء می گیرند.
تقسیم بندی واریته های سیب
• بر اساس نوع مصرف:
1. دسری ( Dessery Ranety ) 2. پختنی (Culinary Varrety )
• بر اساس فصل برداشت:
1. پاییزه 2. بهاره 3. تابستانه
• بر اساس رنگ میوه:
1. قرمز: رد دلیشس، مک اینتاش
2. سبز: گرانی اسمیت و پراملی
3. زرد: گلدن دلیشن
4. دو رنگ: کاکس، جوناگلد
بهنژادی سیب
تولید میوه های دارای کیفیت خوب و تا حد ممکن ارزان از اهداف مهم برنامه های اصلاحی است.
شروع برنامه اصلاح سیب بصورت کنترل شده به زمانی برمی گردد که نایت (1838-1759) اولین واریته های با والدین مشخص را معرف نمود. نایت ابتدا بدنبال کشف جنسیت در گیاهان بود. او در سال 1806 طی گزارشی اعلام کرد واریته های جدید هر گونه میوه معمولاً از طریق انتقال گرده یک واریته به گل گیاه دیگر و سپس تکثیر فرد جدیدبدست می آید.
نونهالی
درختان سیب شبیه بسیاری از درختان جنگلی بین جوانه زدن بذرها و رسیدگی میوه دارای مراحل مختلف نمو هستند. اولین مرحله نونهالی است. در این دوره گل تولید نمی شود. طی سالهای گذشته تحقیقات وسیعی در زمینه کوتاه کردن دوره نونهالی به روشهای مختلف انجام شده است. در روشی که توسط تیدمن و السترن (1965) ارائه شده است گفته شده که می توان از طریق پیوند زدن نهال های بذری روی پایه های پا کوتاه دوره نونهالی را به میزان زیادی کوتاه کرد.
انتخاب نهال
در این مرحله می توان برای مقاومت به برخی از بیماریهای مهم عمل انتخاب را انجام داد.
انتخاب مقدماتی
برای یافتن همبستگی بین صفات که در مرحله نونهالی قابل تشخیص هستند و صفات میوه در درخت بالغ تحقیقات خوبی انجام شده است. با این حال تا کنون هیچ همبستگی مثبتی از این نوع پیدا نشده است که بتوان از آن برای حذف نهالهای بذری دارای صفات نامطلوب در مراحل اولیه نمو استفاده کرد.
تکامل میوه
مهمترین بخش تکامل نهالهای بذری زمانی است که نهالهای بذری از مرحله نونهالی خارج و تولید گل و میوه نماید. اندازه میوه یکی از صفاتی است که براحتی قابل تشخیص است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 15 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
زندگینامه
قیصر امینپور متولد دوم اردیبهشت 1338 دزفول است .وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1376اخذ کرد. وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد .
در سال 1367 سردبیر مجله سروش نوجوان شدو از همین سال تاکنون در دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال دارد.
در سال 1382 نیز به عنوان عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد.
اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ از سوى انتشارات حوزه هنرى در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را در قطع پالتویى توسط انتشارات حوزه هنرى وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى به بازار فرستاد.
در سال 1365 "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مىآید که شاعر در این منظومه 28 صفحهاى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مىگیرد. سال 69 برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب با عنوان »گزیده دو دفتر شعر« از سوى انتشارات سروش از وى منتشر مىشود. »
"آینه هاى ناگهان" تحول کیفى و کمى امینپور را بازتاب مىدهد؛ در این مرحله امینپور به درک روشنترى از شعر و ادبیات مىرسد. اشعار این دفتر نشان از تفکر و اندیشهاى مىدهد که در ساختارى نو عرضه مىشود. آینه هاى ناگهان، امینپور را به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب تثبیت مىکند و از آن سو نیز موجودیت شاعرى از نسل جدید به رسمیت شناخته مىشود.
در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امینپور با عنوان "آینه هاى ناگهان 2"منتشر مىشود که حاوى اشعارى است که بعدها در کتابهاى درسى به عنوان نمونه هایى از شعرهاى موفق نسل انقلاب مىآید.
در همین دوران است که برخى از اشعار وى همراه با موسیقى تبدیل به ترانه هایى مىشود که زمزمه لبهاى پیر و جوان مىگردد. پس از تثبیت و اشتهار، ناشران معتبر بخش خصوصى علاقه خود را به چاپ اشعار امینپور نشان مىدهند و در اولین گام، انتشارات مروارید گزینه اشعار او را در کنار گزینه اشعار شاملو، فروغ، نیما و... به دست چاپ مىسپارد که در سال 78 به بازار مىآید. "گلها همه آفتابگردانند" جدیدترین کتاب امینپور نیز در سال 81 از سوى انتشارات مروارید منتشر شد که به چاپهاى متعدد رسید و با استقبال خوبى روبهرو شد.
دکتر قیصر امین پور در سال 1382 علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد ، و هماکنون ضمن عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى؛ در دانشگاه تهران و الزهرا تدریس می کند وبه کارهاى پژوهشى مشغول است.
ویژگی سخن
قیصر امین پور پیش از آنکه به عنوان شاعر کودک و نوجوان به شمار آید در جامعه ادبی امروز به خاطر ویژگی های شعری اش شناخته شده است و شعرهای عمومی اش بیشتر از شعرهای کودکانه و نوجوانانه اش بر سر زبانهاست. از نیمه ی دوم دهه شصت بود که قیصر امین پور به ثبات زبان و اندیشه در شعرش دست یافت. هر چند جامعه ادبی او را به عنوان یک ادیب آکادمیک و استاد دانشگاه می شناسد ولی حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان هنوز قیصر را از آن خود می داند. دو دفتر "به قول پرستو" و "مثل چشمه- مثل رود" آوازه خوبی دارند.
در طلیعه دفتر "به قول پرستو" شاعر با طرح چند پرسش ارتباط خود را با مخاطب آغاز می کند:
چرا مردم قفس را آفریدند؟ ----- چرا پروانه را از شاخه چیدند؟
چرا پروازها را پر شکستند؟----- چرا آوازها را سر بریدند؟
قالبهای مورد علاقه همین پور عبارتند ار:چهارپاره – غزل – دو بیتی- قالب نیمایی- مثنوی
ویژگی های شعری
الف: مضمون بکر
هوشیاری و دقت نظر امین پور از او شاعری مضمون یاب و نکته پرداز ساخته است. مضمون یابی و نکته پردازی او از نوعی نیست که وی را از واقعیت ها دور ساخته و نازک اندیشی های معما گونه را به ذهن و زبانش راه دهد. (مثل شاعران سبک هندی)
ویژگی زبان او در عین سادگی و روانی، از زیبایی چشمگیری برخوردار است.
مثلاً شعرهای لحظه سبز دعا- حضور لاله ها- لحظه شعر گفتن
ب: اندیشه های نو
یک تفکر سنتی در این مورد بر این باور است که هر چه بوده، گذشتگان و دیگران سروده و نوشته اند. پس آنچه سروده و نوشته می شود، تازگی و طراوت ندارد و دست کم تفسیری از آثار آنان است. اما پاسخی دیگر هست که می گوید: همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز و به خلق و کشف مدام هنری باور دارند.
قیصر یکی از شاعرانی است که در این زمینه تلاش خوبی را سرگرفت.
در قطعه "راه بالا رفتن" این نوگرایی در مضمون و اندیشه دیده می شود.
ج: زبان امروزی
امین پور در شعرهایش می کوشد از زبان امروزی در نهایت سلاست و روانی استفاده کند و رعایت کامل قوانین بکار گرفتن فرهنگ کنایات و اصلاحات به جمعیت زبان او کمک می کند. او در شعر "بال های کودکی" بیش از هر شعری فرهنگ زبانی توده مردم را وارد کرده است.
د: گوناگونی موضوعات
موضوعات برگزیده او ،عام و متعلق به نوجوانان و مردم است و تازگی و طراوت خوبی دارند و این فعالیت و حجم ذهنیت او را نشان می دهد.
هـ: وزن
یکی از راههای ارتباط با کودکان و نوجوانان در شعر استفاده از وزن ریتمیک و واژه های موزون و خوش آهنگ است و امین پور از این اوزان و نیز دیگر اوزان برای عام در شعرهایش به تنوع استفاده کرده است.
نمونه شعر
خلاصه خوبیها برای امام خمینی، از کتاب تنفس صبح
لبخند تو خلاصه خوبیهاست ----- لختی بخند خنده گل زیباست
پیشانیت تنفس یک صبح است ----- صبحی که انتهای شب یلداست
در چشمت از حضور کبوترها----- هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست
رنگین کمان عشق اهورایی----- از پشت شیشه دل تو پیداست
فریاد تو تلاطم یک طوفان----- آرامشت تلاوت یک دریاست
با ما بدون فاصله صحبت کن----- ای آن که ارتفاع تو دور از ماست
قصیر امین پور، در حوزه ی شعر کودک و نوجوان نامی آشناست ولی مانند بعضی از شاعران، در حوزه ی شعر کودک مکث چندانی از خود نشان نداد و بیشتر توجه خود را به نوجوانان معطوف داشت. نمونه آثار او در بخش شعر نوجوان: مثل چشمه، مثل رود(1368)- به قول پرستو(1375)- تنفس صبح(1363)- در کوچه انقلاب (1363)
راز زندگی: از کتاب به قول پرستو- نشر زلال- چاپ اول 1375
غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه وگل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر میکنی
کدام یک درست گفته اند
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد اوگل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!
آثار
تنفس صبح
در کوچه آفتاب
مثل چشمه ، مثل رود
ظهر روز دهم
آینه های ناگهان
گلها همه آفتابگردانند
گزینه اشعار « مروارید »
بی بال پریدن
طوفان در پرانتز
به قول پرستو « مجموعه شعر نوجوان »
سنت و نو آوری در شعر معاصر
لحظه هاى کاغذى
- قیصر امین پور شاعر، ادیب و فارسى پژوه متولد ، 1338 گتوند خوزستان
- ترک تحصیل از رشته دامپزشکى دانشگاه تهران 1357
- ترک تحصیل از رشته علوم اجتماعى دانشگاه تهران 1363
- اخذ دکتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران با راهنمایى دکتر شفیعى کدکنى 1376
- تدریس در دانشگاه الزهرا 70 - 1367
- تدریس در دانشگاه تهران 1370 تاکنون
- دبیر شعر هفته نامه سروش 71-60
- سردبیر ماهنامه ادبى - هنرى سروش نوجوان 83- 67
- عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسى
- برخى از آثار او عبارتند از: ظهر روز دهم (برنده جایزه جشنواره کتاب کانون پرورش فکرى) به قول پرستو (برنده جایزه جشنواره کتاب کانون پرورش فکرى) تنفس صبح، در کوچه آفتاب، منظومه روز دهم، توفان در پرانتز، بى بال پریدن، گلها همه آفتاب گردانند و...
- برنده تندیس مرغ آمین 1368
- برنده تندیس ماه طلایى (برگزیده شعر کودک و نوجوان 20 سال انقلاب)
اگر بخواهیم شعرى از جنگ بگوییم حتماً سرآمد شاعران آن، قیصر امین پور به یادمان خواهد آمد همانکه روزگارى براى من و هم نسلانم سروده بود:
مى خواستم شعرى براى جنگ بگویم
دیدم نمى شود
دیگر قلم زبان دلم نیست.
گفت:
باید زمین گذاشت قلم ها را
دیگر سلاح سرد سخن کار ساز نیست
باید براى جنگ
از لوله تفنگ بخوانم
با واژه فشنگ
قیصر امین پور در آستانه دهه پنجم عمرش اما دیگر به دنبال واژه و فشنگ نیست. چه مدتهاست که زادگاه و سرزمین مادرى اش به دور از «وضعیت خطر» و «آژیر قرمز» نفس مى کشد. با این همه گویى غبار آن سالهاى نه چندان همچنان بر چهره شاعر «خانه هاى خونین» و «عروسک خون آلود» تازه مانده که گاه به گاه به یاد آن ایام داغ ولى تازه مى کند. گر چه «این حرمهاى داغ دلش را دیوار هم توان شنیدن نداشته است.» از همین روست شاید که امین پور لحظه هاى کاغذى اش را مى سراید و مى گوید:
خسته ام از آرزوها، آرزوهاى شعارى
شوق پرواز مجازى، بال هاى استعارى
لحظه هاى کاغذى را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانى، زندگى هاى ادارى
آفتاب زرد وغمگین، پله هاى رو به پایین
سقف هاى سرد و سنگین، آسمان هاى اجارى
عصر جدول هاى خالى، پارک هاى این حوالى
پرسه هاى بى خیالى، نیمکت هاى خمارى
رونوشت روزها را روى هم سنجاق کردم:
شنبه هاى بى پناهى، جمعه هاى بى قرارى
عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزى، باد خواهد برد بارى
روى میز خالى من، صفحه باز حوادث
درستون تسلیت ها، نامى از مایادگارى
قیصر امین پور، چنانچه از شعرهایش مى آید، جنوبى است و اهل «گتوند». منطقه اى در محدوده دزفول. به همین خاطر هست که جنگ را مى توان در اشعار روزگار جوانى اش به دیده ذهن دید و پریشان شد و بارید. او که در سال 1338 متولد شده، تا سال 1357 در همان منطقه به تحصیل پرداخت و در این سال بود که براى ادامه تحصیلات و ورود به دانشگاه تهران عزیمت کرد.
امین پور جوان در بدو ورودش به تهران و آغاز تحصیلات دانشگاهى جذب حوزه هنرى آن سالها مى شود و آشنایى اش با شاعران جوانى که در حوزه هنرى گردآمده بودند او را به حضور در جمع آنان کشاند و باعث شد تا او تحت تأثیر یاران هم سلک و مرامش و به اشتیاق شاعرانگى هایش رشته تحصیلى اش را از علوم اجتماعى به ادبیات تغییر دهد.
او در سال 1366 به همراه دوستان نویسنده و شاعرش، بیوک ملکى و فریدون عموزاده خلیلى، نشریه سروش نوجوان را طراحى و منتشر کرد که تا چندى پیش هم انتشار این مجله و مسؤولیت قیصر امین پور در سمت سردبیرى ادامه داشت.
از سال 1367 امین پور تدریس در دانشگاه الزهرا را آغاز کرد و دبیرى بخش ادبیات فصلنامه هنر و مسؤولیت در دفتر شعر جوان را به کارهاى خود ضمیمه کرد که تاکنون ادامه دارد. امین پور در سال 1376 با دفاع از رساله خود با عنوان «سنت و نو آورى در شعر معاصر» که با راهنمایى دکتر محمدرضا شفیعى کدکنى به سامان رسیده بود و موفق به اخذ مدرک دکتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران شد و بعدها این پایان نامه در شمارگان بالایى به چاپ رسید.
قیصر امین پور درباره این اثر مى گوید: « پیشنهاد بررسى درباره این موضوع از طرف استاد ارجمند دکتر شفیعى کدکنى بود و من از میان موضوعات مختلف، این موضوع را به ضرورت بحث سنت و نوآورى، براى پایان نامه دکترى برگزیدم.»(1)
او مى گوید: «دشوارى کار آنجا بود که چون من به نسلى آرمانگرا تعلق دارم و کار ادبى و خلاق را براى خود انجام مى دهم، شعرى که دلم مى خواهد مى نویسم و هیچ کس هم در آن دخالت ندارد، فکر کردم در کار تحقیقى هم مى شود، این گونه بود؛ اما چنین نبود.»(2)
او ادامه مى دهد:« به هر حال من، آدمى دوزیست بودم. هم در مطبوعات هستم و هم در دانشگاه. دانشگاه از من توقعى داشت و لابد انتظار داشت از چشم انداز سنت، نو آورى را بررسى کنم و دوستان مطبوعات بر عکس. بین این دو دیدگاه سرگردان بودن مشکل کار من بود و موقعى این مسأله حل شد که تصمیم گرفتم یک چشم سوم برگزینم و به قول گادامر یک جور فاصله گرایى.»(3)
با این همه آنچه پس از بررسى این کتاب نصیب خواننده مى شود، این موضوع است که امین پور در این کتاب قصد نداشته تا تاریخ معاصر ادبیات را به رشته تحریر درآورد. چه ،کار این کتاب به جاى اینکه تاریخ ادبیات باشد، این است که سنت و نو آورى را با توجه به تفکیک تعاریف سنت به معناى دینى و ادبى، به شکل دو عرصه لازم و ملزوم نگاه مى کند. او در این کتاب از نظریه پردازى پرهیز کرده و به بررسى مکاتب مختلف پرداخته است.
اهمیت این کتاب به زعم کسانى چون ضیاء موحد در آن است که بعد از حافظ تماماً نقد شعر ما تقلید و چسبیدن به قالبهاى آهنین تا دوره مشروطه است و کتابهاى شعر ما از اول تا زمان حاضر تماماً تکرار و امر به تقلیدات و اینکه مبادا پایتان را از سنت بیرون بگذارید.
موحد متذکر مى شود: اگر کسى عظمت نیما را با این کتاب نفهمد و متوجه نشود که جاى این آدم در تاریخ شعر ما کجاست، در جاى دیگرى نمى فهمد. من واقعاً بى طرفانه مى گویم که با این کتاب حق نیما ادا شده است.(4)
گرچه این کتاب در سال 1372 آماده به چاپ بود اما به اقتضاى اینگونه پژوهشهاى دانشگاهى دامنه موضوع معین و محدود بود و تبدیل آن به کتاب نیازمند گسترش و پرورش یا پردازش بیشتر بود. پس قیصر امین پور به امید ادامه پژوهش و کشاندن دامنه سخن تا شعر امروز و شاخه هاى گونه گونش، در چاپ آن تا سال 1383 دریغ کرد. با این همه خودش مى گوید: دریغا که در این درنگ 5 ساله، از بسیارى کار و گرفتارى و بیمارى و دیگر پیشامدهاى ناگوار روزگار، حتى فرصت و فراغت بازنگرى در آن را نداشته ام چه رسد به بازنگارى.
آثار قیصر امین پور در محافل و جشنواره هاى ادبى همواره مطرح بوده و هستند. چنانکه او درسال 1368 توانست تندیس مرغ آمین را از جایزه ویژه نیما دریافت کند و دو کتابش با نام هاى «ظهر روز دهم» و «به قولى پرستو» در همان سالهاى نشریعنى در سال هاى 1365 و 1375 جایزه جشنواره کتاب کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوان را از آن خود کرد.
قیصر امین پور همچنین جایزه تندیس ماه طلایى را که به برگزیدگان شعر کودک و نوجوان 20 ساله اخیر تقدیم شده است، به دست آورده است.
درباره کتاب معروف او «سنت و نو آورى در شعر معاصر» برخى از اهالى شعر و ادب معتقدند که او درباره شاملو کمى بى عنایتى کرده و به حرفهاى اخوان بیشتر پرداخته که شاید مأخذ لازم را در اختیار نداشته و درباره بعضى ها هم مثل خانلرى و توللى، گزینش غیر لازم صورت گرفته است.
با این همه بسیارى از کارشناسان مثل محمود فتوحى معتقدند که این کتاب امین پور در نوع خودش اولین پژوهش جدى دانشگاهى است که به مسأله سنت و تجدد پرداخته است. او درباره این کتاب مى گوید: «بررسى کتاب را مى توان از سه نظر تاریخ ادبى، مدرنیزم و توهم مدرنیزم و جامعه شناسى ساختگراى تکوینى مورد بررسى قرار داد و به نظر من از فصل نهم تا پانزدهم کتاب ماهیتاً نگرش تاریخ ادبى دارد؛ اما شاهد آن سنت تاریخ نویسى که خلأیى 80 ساله محسوب مى شود، نیستیم و در این کتاب تا حدى جبران شده است. در حقیقت بخش هاى مغفول تاریخ ادبیات مورد توجه قرار گرفته است؛ مثلاً تقى رفعت، محمد مقدم و تندرکیا مورد توجه هستند؛ اما مثلاً پروین اعتصامى در این کتاب نمى تواند جایگاهى داشته باشد.»(5)
چنانچه پیش از این آمد امین پور محصول تلاش فکرى سالهاى 57 و نسل دوم انقلاب است. او که در سال 1357 زادگاهش را براى تحصیل در رشته دامپزشکى در دانشگاه تهران ترک کرده بود و پس از مدتى از این رشته انصراف داده بود و به رشته علوم اجتماعى نقل مکان کرده بود و باز هم این رشته را پس زد و در رشته موردعلاقه اش ادبیات سرانجام گرفته بود، در همان سالها در شکل گیرى حلقه هنرى و اندیشه اسلامى در حوزه هنرى با افرادى چون سید حسن حسینى، سلمان هراتى، محسن مخملباف، حسام الدین سراج، محمدعلى محمدى، یوسفعلى میر شکاک، حسین خسروجردى و ... همکارى داشت. گروهى که بنیانگذاران جوان حوزه هنرى نام گرفتند و بعد ترها چهره هایى چون سهیل محمودى، ساعد باقرى، عبدالملکیان، کاکایى و فاطمه راکعى و علیرضا قزوه نیز به آنان پیوستند. البته هشت
سال بعد یعنى در سال 1366 او به همراه بسیارى از هم دوره اى هایش، از حوزه هنرى خارج شد و 2 سال بعد به کمک دوستانش دفتر شعر جوان را راه اندازى کرد.
امین پور در دهه هاى دوم و سوم زندگى اش شاعرى انقلابى و جنگ زده مى نماید و شعرهاى دوران جنگش از نوادر ادبیات جنگ و پایدارى آن سالهاست. اوخودش در پاسخ به این سؤال که «قضاوت شما در مورد شعر دفاع مقدس از ابتدا تا کنون چیست؟» مى گوید: قضاوت به ویژه براى ادبیات و هنر دوره هاى خاص، بسیار دشوار است. منظور از دوره هاى خاص دوره هایى مانند مشروطیت، انقلاب، جنگ و دفاع مقدس است که انگار شعر و ادبیات در این دوره ها وظیفه، کار کرد و رسالت و در نتیجه گویى تعریف دیگرى پیدا مى کند. بنابراین اگر بخواهیم با همان معیارهاى آرمانى و همیشگى دوره هاى دیگر به سراغ این دوره ها برویم چه بسا که دست خالى بر گردیم و گمان کنیم که خبرى از هنر و ادبیات نبوده است. در حالى که در بررسى چنین دوره هایى بهتر است که به جاى نقد ایده آل به نقد رئال بیشتر بپردازیم. یعنى واقعگرایانه تر نگاه کنیم نه صرفاً آرمانى و ایده آل.
امین پور که تجربه تدریس و مقطع راهنمایى را در فاصله سال هاى 60 تا 62 در کارنامه خود دارد، از سال 67 نیز به تدریس در دانشگاه الزهرا پرداخت، اما شروع تدریس او در دانشگاه تهران به سال 1370 بر مى گردد که همچنان ادامه دارد.
فعالیت هاى قیصر امین پور سال گذشته از فعالیت هاى مطبوعاتى اش فاصله گرفت و از مهرماه سال گذشته نیز به همراه کامران فانى، حسن انورى، محمد على موحد، یدالله ثمره، سلیم نیسارى و هوشنگ مرادى کرمانى، به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسى در آمد.
قیصر امین پور و اشعارش هر چه که باشند، نمونه کامل زبان نسل دوم انقلاب است. نسلى که از آرمان گرایى رفته رفته به واقع گرایى رخ پوشانده و همین واقع گرایى موجب نوشدن افکار و آراى آنها را داشته است. شاید به همین خاطر باشد که اشعار دهه آخر عمر امین پوربیش از پیش مورد استقبال و اشتیاق نسل سوم انقلاب قرار گرفته است و آنها در کتابخانه هاى خود لااقل یکى از دیوان هاى او را در کتابخانه خود به غنیمت برده اند. بهتر است مهرگان امروز را با یکى از اشعار امین پور به پایان و از خواندنش لذت ببریم:
سراپا اگر زرد وپژمرده ایم
ولى دل به پاییز نسپرده ایم
چوگلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
دلى سربلند و سرى سربه زیر
از این دست عمرى به سر برده ایم
یادداشتها :
لحظه دیدار، قیصر امین پور
بعضی از کلمات بر گردن آدمی حق حیات دارند وآدمی نمیداند که آنچه آموخته است از او آموخته است. بعضی از کلمات ٌ پاره های بودن ٌ آدمیند و چگونه می توانم ننویسم وقتی که یکی از پاره های بـودنم، پاره لحظـه سرودنم، نه، یکی از پـاره های دلم ، که ز تمام دلـــم عظیمتر و عزیزتر است، با لهجه ای نجیب در گوشم می گوید : بنویس!
و چنین است که پیش ازآنکه تردید را به تصمیم برسانم، دارم می نویسم: بعضی از کلمات کلمه نیستند، پاره خطی از سرنوشت تو هستند. قطعه ای ازتو، قطره ای ازخون تو… کلماتی که تو را بزرگ کرده اند.
وبعضی از کتابـها کتاب نیستند. یک دوره از خاطرات دستهای لـرزان تو بوده اند که در قطع جیبی پنهان می کردی. لابلای برگهای آن قد می کشیدی. بعضی از کتابها سطر سطر سرنوشت تو را رقم می زنند. این کتابها بر گردن تو حق دارند، بلکه واژهای آنها در رگهای گردنت جاری هسـتند. معلم ما بوده اند. معلمانی که بسیار بسیار شاگردان ناشناس دارند که هیچ گاه آنها را ندیده اند.
گیرم که آن چند جلسه را هم به کلاس درس او نرفته بودم و بر سر شعر ٌ مرد و مرکب ٌ و ٌ خوان هشتم ٌ با او چند و چون دانشجویانه نکرده بودم …که جوان بودم ولی جویای نام نبودم. دانشجوی جامعه شناسی بودم و در نتیجه به ادبیات بیشتر علاقه مند بودم و گهـگاه ر کلاس ادبیات معاصر شرکت می کردم. عروض را جند سال پیش از روی چند برگ مجله ای پیدا کرده بودم، آموخته بودم. اما عروض شعر نو را خوب نمی شناختم، تا اینکه اتفاقا مقاله نوعی وزن در شـعر فارسی را مثل یک قاره ناشناخته کشف کردم. همان چند سطر، چند سال مرا به جلو پرتاب کرد.
خلاصه یک نوجوان روستایی که دانشجوی آن کلاس هم نبود، آن روز وقت کلاس را به خود اختصاص داده بود. خوب یادم نیست ولی گویا کلماتی از قبیل شعر ، روایت، سمبولیسم، سیاست، مردم، عـــوام و خواص و …بین ما رد و بدل می شد. شاید بـــرای اینکه می خواستم بگویـم من هم این چیزها را می دانم. و او چه مهربانانه کلاس را رها کرده بود تا مرا مجاب کند. مرا که نگاهم مثل پروانه در فضای باغ او می گشت. مرا که فقط او را می دیدم و نمی شنیدم. و همین که حدیــث مهربانیش روی با من داشت برایم کافی بود.
یادم هست که در آخر صحبتهایش پرسید: تو خودت هم شعر می گویی؟
من درآنجا چیزی نگفتم، ولی بعد از کلاس دفتری از سیاه مشقهایم را به او دادم تا بخواند هفه بعد لحظه دیدار شاعر ٌ لحظه دیدار ٌ فرا رسید. روز زیبایی بود. ومــن باز گویی در جهان دیگری بودم. در سایه مجـسمه فردوسی ایستاده بودم که در آینه نمایان شد / با ابــر گیسوانش در باد و به سان رهنوردانی که در افسانه هـا گویند، گیسوانش را – چو شیری یالهاش – افشــاند: سلام بر شما از داخل کیفش دفترم را بیرون آورد و به من داد. ومن از نزدیک به هـمان تصویر دور خیره بودم. همان تصویری که نگاه نوجوانـی مرا بر روی جلد کتابهایش خیره می کرد. لحظه دیدار مثل لحظه دیدار کوتاه بود.
* * *
مگر می شود به لبها دستور داد که درست در ساعت هشت وسی دقیقه وسی ثانیه یک لبخند سی وپنج درجــه ای بزنند؟
مگر می شود برای شانه های شاعر بخشنامه ای صادر کرد درست سر یک ساعت معین را به گریه اختصاص دهند؟
شعر یعنی این! و شاعر یعنی دلی که دستور نمی گیرد. و دستی که فقط از دل دستور می گیرد. وگردنی که فقط در برابر راستی خم می شود.
پس زیبا باش، تا تو را بسرایند!
پس راست باش، تا تو را بسرایند!
تو می توانی هر شعری را که تو ر ا خوش نیامد، مچــاله کنی و دور بیندازی.
اما شاعر تنها چند برگ از تاریخ نیست که آن را از شیرازه جدا کنیم و به دورش افکنیم. مثل این است که بخواهی پاره ای از پوســــت و گوشت خویش را برکنی و به دور بیندازی.
با این خط کشی که تو در دست گرفته ای و هر چه را که از آن بلند تر یا کوتاهتر بنماید، قطع می کنی. با این قلمی که نه، با این تـــیغ، چه بازوها باید قلم شوند. بازوهایی که به راستی انگشت شمارند. اما این خط کش تو تا قوزک پای حلاج، نه، تا رد پای حلاج هم قـد نمی دهد. اگر دست تو بود، نه تنها دست و پای حلاج می بریـدی، بلکه از او جز سایه ای بر دارنمی ماند . اگر دست توبودعین القضات و شیخ اشراق را صد بار سنگسـار می کردی، بر دار می کردی. و حتی بوعلی و رازی و ملاصدرا و حافظ و مولوی وسعدی و …
چرا یک لحظه فکر نمیکنی که مـــــمکن است خط کش تو کوتاه باشد. وگرنه دیگران بی قواره نیستند.
دعا کنیم که روزی ، چشم، در دور تکامل خود به نقطای برسد که ذرات زیبایی را در صورت دشمن ببیند.
کجاست آن چشمی که بسراید با مطـــلع : آه دشمن زیبای من، تو را دیدم!
کجاست آن گوشی که بسراید: آه ، دشنام زیبا ، تو را شنیدم.
یک گفتگوی قدیمی با قیصر امینپور
عبدللله مقدمی: مرحوم قیصر امینپور معمولا تمایلی به گفتگو با رسانهها نداشت. گفتگوی زیر از معدود گفتگوهای قیصر امینپور است که سال ۱۳۸۰ انجام شده و پیش از این در ماهنامه تجربی فرهنگی-ادبی کرک به شکل محدود منتشر شده است.
اخوان میخواست از یوش، پلی به توس بزند
باید خیلی مهربان باشی، تا ساعتها بنشینی، حتی بایستی بدون اینکه کسی رسما دعوتت کند و به شعرهای جوانهایی گوش کنی که تو را و اشعارت را دوست دارند.
برای آنها حرف بزنی و به حرفهایشان گوش کنی. قیصر امینپور را کمتر کسی نمیشناسد. اما جوانترها با شعرهایش بزرگ شدهاند و هنوز نوای «حاصل جمع قطرهها و ...» در گوششان طنینانداز روزهای خوش کودکی است.
علاقهای به مصاحبه ندارد شاید به همین خاطر باشد که حضور استاد در مطبوعات و رادیو-تلویزیون سالهاست فقط بهواسطه شعرهای زیبایش است.
میخواهمت، چنانکه شب خسته را
میجویمت، چنان که لب تشنه آب را
حتی اگر نباشی میآفرینمت باز
چونان که التهاب بیابان سراب را
به هرحال گفتگویی را که میخوانید هیچ کس نمیتوانست سبب شود بهجز اخوان.
- استاد با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار نهادید. به عنوان اولین سوال میخواستم بپرسم چند سال شاگرد اخوان بودید؟
- رسما شاگرد ایشان نبودم. من آن موقع دانشجوی دامپزشکی بودم، بعد هم جامعهشناسی خواندم. کلاسی بود آن روزها در دانشگاه تهران که شعرهای نیما و پس از نیما را بررسی میکردند. من هم گاهی به صورت آزاد در کلاسهای ایشان شرکت میکردم. در کلاسهای استاد اخوان و دکتر شفیعی کدکنی که درسهای مثنوی و حافظ و ادبیات معاصر داشتند حضور داشتم، اما حضور من کاملا آزاد بود.
- صدای اخوان، صدایی گرم و گیرا بود. میخواستم بپرسم برخورد ایشان با دانشجویانش چگونه بود؟
- خوب بود، بله! اتفاقا استاد صدای بسیار گرمی داشت، ولی خب خیلی لهجه مشهدی داشت و فکر میکنم به همین خاطر بود که کاستهای شعرخوانی ایشان، به اندازه نوارهای مرحوم شاملو فروش نکرد. در عین حال که شعرهای عالی داشت و خوب هم میخواند. حتی در کلاس هم شعرهای نیما را با لهجه مشهدی میخواند و همین به نظر من برای دانشجویان بسیار خوب بود. یعنی حتی اگر بحث نمیکرد، همین که شعرهای نیما را با آن دستاندازهای زبانی برای دانشجویان درست میخواند، خیلی عالی بود.
توجه زیادی به دانشجویان داشت. موقع امتحان سوالات سنجیدهای از دانشجویان میکرد، و اینکه جواب آنها را به خوبی میداد. خود من با اینکه دانشجویشان نبودم، ولی وقتی که یکی دو سوالی از ایشان میپرسیدم، ایشان چند دقیقهای به من اختصاص میدادند.
- سوال بعدی من راجع به نقد اخوان است. نقدی که گاه صورت تندی به خود میگیرد. مانند نقد دکتر حمیدی شیرازی که در کتاب حریم سایههای سبز چاپ شده است. آیا استاد همیشه همانطور بیرحمانه نقد میکردند؟
- ویژگی که اخوان داشت این بود که ترکیبی از ادبیات کلاسیک و شعر جدید بود. یعنی وقتی به زبان اخوان نگاهی کنیم میبینیم که از آبشخورهایی سیراب شده است که زبان سهل و ممتنع سبک خراسانی دوم اینکه زبان ساده و مردمی دوره مشروطه مثل ایرج و بهار و ... و سوم زبان امروز را داشت. که به قول خودش میگفت: «میخواهم از یوش پلی به توس بزنم.» یعنی از دستاوردهای زبانی نیما استفاده کنم، در عین حال آنها را ربط بدهم به زبان فاخر و فخیم سبک کلاسیک خراسانی. که البته در این کار هم موفق بود. شما ببینید که اخوان صاحب سبک خاص خودش است و در این زمینه از کسی تقلید نکرده است. نقدش هم چون تربیت یافته انجمنهای ادبی خراسان بود ترکیبی بود از نقد بلاغی و نقد ذوقی.
نقد بلاغی، نقدی بود که به آنها در مورد قوانین فصاحت و بلاغت در انجمنهای ادبی به آنها میآموختند، بحث میکردند که این شعر ایهام دارد، ایجاز دارد، فصیح است، بلیغ است و از اینجور بحثها که در کتابهایی مثل المعجم شمس قیس و چهار مقاله نظامی عروضی این مباحث وجود دارد. بهاضافه ذوق خود اخوان، یعنی تربیت و دانشآموختگیاش از طریق نیما. اخوان یکی از اولین کسانی بود که توانست شعر نو را به جامعه ادبی بشناساند، حتی بیشتر از خود نیما. چون اخوان تربیت ذهن کلاسیک داشت و میدانست که سنتیها از شعر چه توقعی دارند. از همان نقطهها وارد میشد. مثلا در ابتدا میگفتند شعر نیما نه وزن دارد، نه قافیه، نه معنی و نه هنجار. و اخوان جواب میداد ۱-وزن دارد ۲-قافیه دارد ۳- معنا دارد ۴- فرم و ساختار دارد.
کسی بود که میدانست مشکل مخاطب برای درک شعر نو چیست و همانها را حل میکرد. در نتیجه بهترین مقالهای که نوشت «نوعی وزن در شعر فارسی» بود که در مطبوعات آن دوره چاپ شد و بعد هم در کتاب «بدعتها و بدایع نیما یوشیج» منتشر شد. وقتی نیما این مقاله را خواند، گفت «اخوان حلقه مفقود شعر کلاسیک و شعر نو را کشف کرد.»
این مقاله نشان داد که عروض و قافیه شمس قیس چطور تکامل یافته و رسیده به شعر نیما. دستگاه عروض و قافیه نیما را تبیین کرد، کاری که نیما قولش را داده بود، ولی هیچ گاه فرصت چاپ کتابی اینچنین را نداشت. البته در مقالهها و یادداشتهایش، پراکنده به این موضوع اشاره کرده بود. ولی هیچ وقت اینها را نتوانسته بود به صورت یک مجموعه کامل و مستقل گردآوری کند.
قوانین عروض، پایانبندی مصرعها، فرق شعرنو با مستزاد و بحرطویل و ... اخوان اینها را خیلی خوب روشن کرد و پلی خوب برای آشتی و آشنایی مخاطب فرهیخته و عام با شعر نیمایی بود.
بهطوری که الان هم اگر کسی باشد که بخواهد با شعر نیمایی آشنا شود. به جای اینکه از او بخواهیم زبان سخت نیما را اول برو اخوان بخوان، بعد که با اخوان آشنا شدی میتوانی شعر نیما را بخوانی.
- اشاره کردید به برخوردها. حالا میخواهم دقیقتر بشوم و راجع به حمید بپرسم. چرا اخوان و شاملو خیلیهای دیگر اینقدر به حمیدی حمله میکردند؟
- چون حمیدی هم به آنها حمله میکرد.
- یعنی تقصیر حمیدی بود؟
- البته من که نمیتوانم قضاوت کنم. این یک بحث تاریخی و سبکشناسی و ذوقی است.
- که آیا شما از اشعار حمیدی خوشان میآید یا نه؟
- به هر حال حمیدی هم شاعری بود که در حد خودش کارهایی کرده است و حتی نوآوریهایی هم داشته است. استحکام زبان و قالب و فرم و موضوعات تازه - که کمی هم تحت تاثیر رومانتیسم بود - را داشته است. اما خب ایشان روی قالبها و قواعد خیلی متکی بود و از همان ناحیه با شعر نیمایی مخالف بود.
یعنی از همان کسانی بود که میگفت: شعر نیما نه وزن دارد، نه قافیه و نه فرم، فقط حمق دارد و بلاهت! بعد هم شاملو و اخوان که شاگردان نیما بودند جواب می دادند .ٌ یک بار هم حمیدی شاعر را بر دار شعر خویــش آونگ کردم"ٌ و نقد اخوان .
- استاد سوالی که میپرسم، بر میگردد به مقالهای که یازده سال پیش نوشته بودید. در آنجا به برخورد با متفکران، شاعران و نویسندگان انتقاد کرده بودید، با توجه به اینکه در روزگار امروز هم شاهد چنین برخوردهایی هستیم که آخرین نمونه آن گستره تبلیغی مرگ شاملو بود .
دکتر! هنوز هم به آن حرفها معتقدید؟
- بله، صددرصد. اگر مـعتقد نبودم که نمینوشتم. مخصوصا من آن مطـالب را موقعی نوشتم که این گونه حرفها مد نبود. الان میبینید که خیلی از این حرفها –آزادی بیان، تکثر فرهنگی، آزادی سبک و اینها – مد شده است. که البته بد نیست، بودنش بهتر از نبودنش است. الان هم کماکان قضیه ادامه دارد. حالا مصداقهایش را خودتان پیدا کنید. چون اگر من بخواهم وارد بحث بشوم صحبت طولانی میشود.
- خبرهای ضد و نقیضی راجع به انتقال قبر استاد اخوان شنیده میشود میخواستم ببینم آیا خبر بیشتری دارید؟ یا اینکه نظر خاصی؟
- نظر خاصی ندارم، خوب بود با همکاری دوستان و شاگردان ایشان، دکتر شفیعی کدکنی، گرمارودی، خانواده و مسئولان ارشاد وقت، استاد را به جایی که میخواست منتقل کردند.
- الان، استاد! الان یعنی در سال 1380. این کار را میخواهند بکنند.
- نه! انجام شد. به توس منتقل شد.
- بله در توس که هست. اما چندی پیش در روزنامه آفتاب یزد خبری چاپ شده بود که خودشان هـم گفته بودنـد چندان مطمئن نیستند از این خبر و مثالی که آورده بودند این بود که: فلانـــی به خاطر اینکه ترساست، از قبرستان مسلمـانان بیرون میشود. یعنی بحث انتقال نیست، بلکه صحبت از بیرون کردن بود.
- نه! من اطلاعی از این قضیه ندارم پس اظهار نظری نمیکنم. چون اشکال بزرگ ما این است که در موضوعاتی که اطلاعی از آن نداریم دخالت میکنیم.
- به عنوان آخرین سوال راجع به اخوان، ایشان را در یک جمله تعریف کنید.
- سخت است، نمی توانم.
- حالا میخواهم چند سوال در مورد خودتـان بپرسم. پارسال خبرهایی راجع به بیماری شما در مطبوعات به چاپ رسید. میخواستم بپرسـم، الان وضعیت سلامتی شما چگونه است؟
- الان بد نیستم. اما من زیاد دوست ندارم درباره مسائل شخصـی صحبت بکنم. هر کس مشکلاتی دارد. من هم مشکلاتی دارم. من دعا میکنم، شما هم دعا کنید بهبود پیدا کنم.
- انشاا… . سوال بعدی اینکه آخرین حضور شما در صفحه تلویزیون ملی کی بود؟
- یادم نمیآید. چون هیچ وقت به صورت رسمی در هیچ برنامه تلویزیونی شرکت نکردم.
- یعنی خودتان نخواستید؟
(با خنده) بلد نیستم. اصلا روحیهاش را ندارم. خوشبختــانه یا متاسفانه از این سعادت محرومم. هر کجا هم بوده تصـادفی بوده است، که من یادم نیست. ولی شاید در آینـده بـشود. البته درخواستهایی بوده، ولی من چون عادت ندارم به این کارها، نه در مطبوعات، نه کتابها و نه تلویزیون. سعی میکنم زیاد حرف نزنم. (حالا شما دارید از من حرف میکشید!) چون آدم اگر کار بلـد باشد کار میکند. حرف را همیشه میتوان زد.
- آقای امین پور ما منتظر شعرهای جدید شما هستیم، تا کی باید صبر کنیم ؟
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 37 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید