لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه31
فهرست مطالب
فصل اول
توسعة فرهنگی
مقدمه :
سیاستهای فرهنگی :
هدفهای توسعه فرهنگی :
فصل دوم جایگاه آداب و رسوم در فرهنگ
مقدمه :
مقدمه :
واژه ی فرهنگ را در زبانهای اروپاپی (انگلیسی ، فرانسه ، آلمانی) culture culture kultur می گویند که از واژه ی cultura بر می آید از ریشه لاتینی colere این واژه طیف معنایی گسترده ای داشته است مانند : مسکن گزیدن ، کشت کردن ، حراست کردن ، پرستش کردن استعمال فرهنگ به عنوان یک اسم مستقل ، فراگردی انتزاعی بوده که پیش از پایان قرن هیجدهم میلادی اهمیتی نداشته و تا نیمة قرن نوزدهم میلادی معلوم نبوده است با این حال می توان گفت که این تحول به طور ناگهانی در زبانهای اروپایی به وقوع نپیوسته است جان میلتون ، شاعر انگلیسی در سال 1660 فرهنگ را در معنایی انتزاعی به کار می گیرد در قرن هیجدهم در انگلستان هنوز معنای رایج فرهنگ همان معنایی است که از CULTVATION و CULTINATED بدست می آید .
استعمال این واژه در ابتدا مترادف است با تمدن ( CIVILZATION ) نخست در معنایی انتزاعی که معرف یک فراگرد عام است به کار گرفته می شود که متمدن بودن و فرهیخته بودن را می نمایاند ، پس از آن در معنایی رواج پیدا می کند که مورخان رنسانس (عصر روشنگری) از تمدن می کردند وتوصیفی از فراگرد دنیایی و غیر دینی تحول بشری در تاریخنگاریهای عالم خود به دست می دادند .
هردر در این زمینه دگرگونی تعیین کننده ای پدیدار ساخت و در رسالة خود به نام ((اندیشه هایی در بارة فلسفه تاریخ بشریت)) دربارة فرهنگ نوشت :
(هیچ چیز نامشخص تر از معنای این واژه نیست ، هیچ چیز فریبنده تر از انطباق این واژه بر ملتها و دورانها نیست) ، او اندیشه پیشرفت تک خطی بشریت را که در تاریخ نگاریهای عصر روشنگری انعکاس می یافت مورد انتقاد قرار داد . هردو از فرهنگها به صورت جمع سخن به میان آورد ، فرهنگ در معنای انتزاعی خود سه کاربرد عمده پیدا می کند :
اول : بصورت اسم مستقل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه15
فهرست مطالب
بخش اول: فرهنگ
تعریف فرهنگ:[1]
فرهنگ نمادی:
فرهنگ نهادی:
جلوههای مختلف فرهنگ:
فرهنگ درونی شده:
ویژگیهای فرهنگ
فرهنگ متبلور:
فرهنگ مردم یا فولکلور[2]
فرهنگ و شخصیت:
فرهنگ سازمانی
تعریف سازمان:[3]
سازمان غیر رسمی:
شناخته نمیشود. ( همان ماخذ،ص 67)
خصوصیات سازمانهای غیررسمی:
بخش اول: فرهنگ
تعریف فرهنگ:[4]
در تعریف تایلور[5] « فرهنگ» مجموعه پیچیده ای شامل دانش، معتقدات، باورها، هنرها، صنایع، فنون اخلاق، حقوق قوانین و آداب و رسوم و بالاخره تمام قابلیتها و عادات و رفتاری است که انسان به عنوان عضو جامعه خود فرا میگیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را در بر دارد.
فرهنگ یک گروه یا جامعه، عبارت است از مجموعه یی از باورها، آیینها، اندیشهها، ارزشها و نیز مسایل، موضوعات و مقولات مادی که تک تک افراد به عنوان اعضای این گروه یا اجتماع آنها را فرا میگیرند. مطالعات فرهنگی یا دست کم بخشی از این مطالعات، شامل تجزیه و تحلیل، طبقه بندی و تطبیق علمی این پدیدههای گوناگون است. ( قاسم نژاد، ص 24).
جلوههای مختلف فرهنگ:
فرهنگ را میتوان به چند وجه تقسیم نمود.
فرهنگ درونی شده:
جایگاه فهم و دریافت معانی، ذهن افراد است. حیات درونی افراد در عین حال که خاستگاه معانی است، حامل معانی نیز میباشد. فرهنگ در این حوزه نشو و نما میکند و تغییر مییابد. اما خود ذهن محصول فرهنگی است که آموخته میشود و بعد از دوره اکتساب، حامل فرهنگ و (در فرآیند تعامل اجتماعی) گاه، مولد آن میشود. این وجه فرهنگ را میتوان «فرهنگ درونی شده» نامید، که روان شناسان آن را از نظر انتقال، تغییر و تثبیت معانی مورد بررسی قرار میدهند. اموری چون اعتقادات، ارزشها و گرایشها که به عنوان فرهنگ یا بخشی از آن یاد شده است، حوزه یی از فرهنگ است که جایگاه اصلیاش،
[1] - Culture .
[2] - Folklore .
[3] - Organization .
[4] - Culture .
[5] - Taylor .