لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه34
فهرست مطالب
ملا صدرا و مسألهی اتحاد:
ارسطو و پیروانش:
ارسطو مانند دمکریت و افلاطون در صدد نیست که با کشف «اتحاد» میان عین و ذهن زمینه سفسطه را از بین ببرد. او سفسطه را معلول میداند و به جنگ علت میرود. او سعی میکند اشتباهات سخنوران ورزیده و آن خطابهگران را که حق را ناحق و ناحق را حق (حقیقت را غیر حقیقت و غیر حقیقت را حقیقت) میکردند، روشن نماید و میداند که اگر در این راه موفق شود سفسطهگری که محصول و معلول جریان فوق بود خود به خود از بین میرود. ارسطو منطق خاص و معروف خود را وضع میکند و میان سخن مستدل با سخن غیر مستدل و ناصحیح، حدود و مرزهایی تعیین میکند.
البته ارسطوییان معتقدند که منطقشان علاوه بر کشف اشتباهات علت فوق، اشتباهات معلول فوق یعنی سفسطه را نیز کشف کرده و میکند. در مقام انصاف باید گفت اینان بیش از هر بینش و مکتب دیگر در رد سفسطه موفق بودهاند و بهتر و مفیدتر عملکردهاند.
فلسفه ارسطو بنابر اصل اعلام شدهاش که میگوید «ذهن خلاق» است و کلیات را میآفریند، در مسألهی مورد بحث ما، به «تعاطی» و «دیالکتیک» معتقد است. این بینش معتقد است که ذهن هیچ آدمی در بدو تولد دارای «آگاهی» نیست و هیچ چیزی با خود به همراه نمیآورد (بر خلاف اصل مُثل و تذکار افلاطون) پس این ذهن خلاق ولی دست خالی نیازمند جهان بیرون «عینی» است. ذهن ادراکات جزئی را از بیرون میگیرد و با استفاده از آنها صورتهای کلی را در خودش میسازد. آنگاه به