لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:20
همسران:
محل دفن:
تاریخ و سبب رحلت:
مادر:
مدت رسالت و زمامدارى:
نسب پدرى:
محل تولد:
تاریخ ولادت:
منصب:
کنیه:
القاب:
نام:
فرزندان:
اصحاب و یاران:
زمامداران معاصر:
نام: محمد بن عبد الله
در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.
کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.
القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه و... .
منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیانگذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.
تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانستهاند.
عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.
محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتابهاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مىرسد.
مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کمنظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمهاش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگهدارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.
مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهدهدار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.
تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مىفرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.
محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانهاى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.
پاورپوینت زیباترین مساجد دنیا در 29 اسلاید کامل و قابل ویرایش می باشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
فهرست مطالب
واقعیت چیست؟ آیا دنیا یکسره درخور سرزنش است؟ آیا نمی توان دنیایی خوب را تصور کرد ومیان دو دنیای سرزنش شده وخوب، مرزهایی را ترسیم نمود؟ واساسا مراد از واژه « دنیا» چیست وبه چه اموری اطلاق می شود؟
در برخی تعابیر مراد از«دنیا» جهان هستی ومحیطی است که در آن زندگی می کنیم. روشن است که هر مسلمان معتقدی، این جهان را آفریده خالق حکیم وهرجلوه ای از آن را، نشانه ای از پروردگار مهربان خود می داند و از این منظر،نه تنها جایی برای بدگویی از دنیا در میان نمی ماند که سیر وسیاحت در آن وجستجو در زوایای پیدا و پنهان دنیا،از برترین عبادات به شمار می رود.
اما اگراز عبارت« دنیا» زندگی وحیات انسانی را در نظر داشته باشیم،باز هم دلیلی برای مذمت نخواهیم یافت. آیا خداوند این زندگی را برای ما رقم نزده است وآیا زندگانی دنیوی، میدانی برای کسب خشنودی پروردگار ونیل به درجات اخروی نیست؟ پس چه جای سرزنش؟!
مردم بسیاری، با اشتباه در تشخیص مصداق دنیا وآخرت، امور حقی را «دنیا» نامیده اند و به سرزنش آن برخواسته اند ودرعین حال،کارهایی را برگزیده اند که عین «دنیا»و سزاوار توبیخ ومذمت بوده اما آن کار خود را زهد وتقوا نام نهاده اند. واقعیت آن است که تمام آن اموری که ما –به تعابیرمختلف -«دنیا» می نامیم،فی نفسه،خوب وپسندیده اند و می توانند به مثابه سرمایه حرکت وتکامل انسان،دراختیار رشد وتعالی او قرارگیرند وتنها آن هنگام که ما را از اطاعت خداوند ودوستی او وکسب درجات اخروی باز دارند،به دنیای نفرین شده وسزاوار سرزنش تبدیل می شوند. به عبارت