تحقیق در مورد خدا در قرآن

تحقیق در مورد خدا در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:252

 

  

 فهرست مطالب

 

 

ادبیات وپیشینة تحقیق

 

خدا در قرآن

 

اسما و صفات خدا در یک نگاه

 

تفسیر برخی از صفات

 

الف) خالقیت

 

بررسی واژگان

 

آفریدگاری، نقطه آغازین معرفت

 

پردازش، اندازه‌گیری و هدایت

 

نکته‌ها

 

ب) ربوبیت

 

مربی انسان کیست؟

 

پروردگار انسان، همان پروردگار هستی

 

مناظره موسی با فرعون

 

دانش گسترده

 

عالم محضر خدا

 

قدرت بی‌پایان پروردگار

 

ملک و پادشاهی نامحدود، دلیل قدرت خداوند

 

غلبه قدرت الهی

 

جهان‌های دیگر

 

ارزش یقین به عالم لاهوت

 

عبادت، راه تحصیل یقین

 

 

 

 

 

 

ادبیات وپیشینة تحقیق

خدا در قرآن

هر یک از کتب آسمانی ضمن آیات خود سیمای ویژه از خداوند را به دست می‌دهد که شناخت آن، نقش بسیار مهمی در فهم دیگر معارف دینی و میزان تعهد به دستورهای الهی دارد. مثلاٌ در کتب مقدس عهد عتیق ، با خدایی مادی[1]، بخیل[2]، دروغگو[3]، پشیمان[4]، فراموشکار[5]، خسته[6]، خشمگین و  غیرحلیم[7]، و ضعیف در برابر کید و قدرت انسان[8]، و شیطان مواجهیم.

خدای عهد جدید موجودی مهربان است که برای بخشش گناه ذاتی آدمیان (خوردن از درخت ممنوعه ) زمینی شد و مصلوب گشت[9].

اما خدایی که در ترسیم قرآن شده، چگونه است و چه نقشی در هستی دارد و از سویی چه تأثیری نیز بر انسان می‌نهد؟ آیا جایگاهش در بالای کهکشان‌ها، آسمان‌ها وجبروت می‌باشد، یا اینکه نزدیک است و قریب؟ آیا فلسفی خشک است، یا اینکه دوست‌داشتنی‌ترین محبوب و زیباترین موجودی است که می‌توان با او از محبت و عشق دم زد؟

تلقی و دریافت ما از سیمای خداوند، توجیه‌گر نوع رابطه‌ای است که با او برقرار می‌کنیم. مثلاً گروهی خدا را در فاصله بسیار دور از زندگی خود قرار می‌دهند و بلکه او را حذف می‌کنند و برخی نیز او را در دل و دیده و زندگی، حقیقتی یگانه یافته و حتی خود و دیگران را عدم فرض کرده‌اند. اینان که سروده‌اند «ما عدم‌هاییم هستی‌هانما»،  در خانه جز صاحب‌خانه ندیده‌اند. کامل‌ترین سیمای خداوند در قرآن ظهور یافته؛ قرآنی که ظرف تجلی کامل اسماء و صفات پروردگار.

 

 

 

اسما و صفات خدا در یک نگاه

و لله الأسماء الحسنی فادعوه بها[10].

قرآن مجید و روایات اسلامی خداوند را دارای «نام‌های نیک» دانسته‌اند؛ نام‌هایی که بیانگر صفات اویند. آیه مذکور نام‌های نیک را تنها از آن خداوند می‌داند.[11]

اینکه «اسماء حسنی» مخصوص خداوند است، از این روست که اسماء او حاکی از کمالات اوست و از دیگر سو واجب الوجود، عین کمال و کمال مطلق است. از همین رو، کمال حقیقی از آن اوست و غیر او هر چه هست، ممکن الوجود و سراسر فقر و نیازست.

نام‌های نیک خداوند که در قرآن و دیگر منابع اسلامی بر پاره‌ای از آنها تأکید ویژه شده، فراوان‌اند. مثلاً در برخی از روایات اسلامی برای خداوند نود و نه اسم و صفت نام برده شده است.[12]

در قرآن نیز برای خداوند، اسما و صفات گوناگونی بر شمرده شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

«الله»؛ ذاتی که جامع همه کمالات است و آن کمالات را به طور مطلق دارد.«واحد»؛ ذاتی که اجزایی ندارد و شبیه مانندی برای او نیست.«صمد»؛ آقا و بزرگی که همگان دست حاجت به سوی او دراز می‌کنند و او از همه بی‌نیاز است و از سویی مقصود همگان می‌باشد.«اول»؛ کسی که از آغاز بوده، بی آنکه آغازی داشته باشد (ازلی).«آخر»؛ کسی که آخر است، بی آنکه انتهایی داشته باشد (ابدی).«باقی»؛ کسی که برای او فنا نیست.«ظاهر»؛ ذات پاک خداوند به واسطه آیات و نشانه‌هایی که از قدرت و حکمتش مایه گرفته، کاملاً ظاهر و آشکار است.«باطن»؛ کسی که کنه ذاتش از دسترس افکار و اندیشه‌ها بیرون است.«حی»؛ کسی که فعال و مدبر است.«غنی»؛ خداوند احتیاجی به غیر ندارد و نیازی به ابزار، اعضا و جوارح در او نیست.«متکبر»؛ او شایسته بزرگی است و چیزی برتر از او نیست.«عدل»؛ داوری است دادگر و حاکمی است عادل.«ملک»؛ مالک حکومت، و حاکم بر جهان هستی است.«جبار»؛ او بر همه چیز تسلط دارد و دست‌های افکار و اندیشه‌ها از رسیدن به دامن غظمتش کوتاه است و با اراده نافذش به اصلاح هر امر می‌پردازد.«حق»؛ او وجودی ثابت، پایدار، برقرار و دارای عینیت و واقعیت است.«سمیع»؛‌کسی که به همه مسموعات احاطه دارد.«بصیر»؛ کسی که بر همه دیدنی‌ها محیط است.«رائی»؛ بیننده و آگاه.«شهید»؛ او شاهد و ناظر در همه جاست.«علیم»؛ کسی که هم از ذات خویش و هم از اسرار درون ما آگاه است و ذره‌ای در آسمان و زمین بر او مخفی نیست.«حکیم»؛ کسی که تمام افعالش صحیح، استوار و خالی از فساد و خطاست.«خیبر»؛‌ائ عالم و آگاه بوده، از باطن امور و اسرار درون باخبر است.«مبین»؛ آثار قدرتش در همه جا نمایان، و حکمش در عالم تکوین و تشریع ظاهر است.«قدوس»؛ او ظاهر است و پاک از هر گونه آلودگی به نقایص.«مجید»؛ خداوند کریم، عزیز و صاحب مجد و غظمت است.«جلیل»؛ او بزرگ، عظیم و صاحب جلال و اکرام است.«علی»؛ کسی که بلند مقام است.«اعلی»؛ کسی که پیروز و غالب و یا برتر از همه چیز است.«عظیم»؛ او آقا و بزرگ و قادر و قاهر است.«کبیر»؛ او بزرگ و آقاست.«حمید»؛ کسی که شایسته هر‌گونه حمد و ثناست.«بدیع»؛ کسی که اشیای جهان را بدون الگوی قبلی ابداع کرد.«ذاری»؛ او اظهار کننده است. نیز آنجا که آفرینش اشیا سبب ظهور آنها می‌شود، این واژه به معنی خالق نیز هست.«صانع»؛ او سازنده، خالق و آفریدگار همه اشیاست.«فالق»؛ خداوند دانه‌های گیاهان را در دل زمین می‌شکافد و جنین را از شکم مادر بیرون می‌فرستد. نیز ظلمت شب را با نور سپیده صبح شکافته، پرده عدم را با آفرینش موجودات پاره می‌کند.«نور»؛ او روشنی بخش عالم هستی و فرمان دهنده و هدایت کننده آنهاست.«اله»؛ معبود کسی که شایستگی عبادت دارد و عبادت جزء برای او شایسته نیست.«حفیظ»؛ او حافظ و نگه‌دارنده موجودات است.«حسیب»؛ او کسی است که همه اشیا را بر شمرده، نسبت به همه آگاهی دارد و از سویی به حساب اعمال بندگان نیز رسیدگی می‌کند. این صفت به معنای بی‌نیاز کننده نیز آمده است.«رازق»؛ خداوند همه بندگان را –اعم از خوب و بد- روزی می‌بخشد.«قیّوم»؛ او قائم به ذات خویش است و همه موجودات به او قوام دارند.«قابض»؛ او ارواح را از بدن‌ها می‌گیرد و نور آفتاب را هنگام غروب بر می‌گیرد. نیز برای جمعی روزی را قبض می‌کند و نور وجود را در آنجا که صلاح بداند، جاری می‌سازد.«باسط»؛ نقطه مقابل «قابض»، یعنی فیض هستی را گسترش دادن، نعمت را به ارزانی به بندگان عطا کردن و آنها را مشمول فضل و احسان خویش نمودن.«مصوِّر»؛ او به مخلوقات و از جمله به جنین در شکم مادر شکل بخشیده، دائماً در حال صورت‌گری طبیعت و پدیده‌هاست.«کافی»؛ او بندگان را کفایت می‌کند و کسانی را که بر او توکل کنند، از دیگران بی‌نیاز می‌سازد.«هادی»؛ خداوند هدایت کننده بندگان به‌سوی حق و عدالت و بلکه هدایت کننده همه موجودات در عالم تکوین، و همه صاحبان عقل در عالم تشریع است.«وکیل»؛ او سرپرست، حافظ، ملجأ و پناه بندگان است.«وارث»؛ همه کسانی که چیزی را در مالکیت خود دارند، سرانجام می‌میرندو آنچه دارند، باقی می‌گذارند، به جز خداوند.«باعث»؛ او کسی است که همه مردگان را در قیامت محشور می‌کند و بعثت انبیا نیز از ناحیه اوست.«دیِّان»؛ او بندگان را ذر برابر اعمالشان جزا می‌دهد.«مولی»؛ او یاری دهنده و سرپرست مخلوقات است.«مهیمن»؛ خداوند گواه، شاهد و حافظ همه چیز است.«محیط»؛ او به همه اشیا آگاهی و احاطه دارد.«قدیر»؛ کسی که بر همه چیز تواناست.«اکرم»؛ کسی که از همه کریم‌تر و بزرگوارتر است.«حلیم»؛ او کسی است که در برابر گناه گنهکاران بردبار است و در مجازات آنها عجله نمی‌کند.«رحمن»؛ رحمت وی گسترده و شامل همگان است.«رحیم»؛ رحمت ویژه‌اش شامل حال مؤمنان است.«رئوف»؛ او رحیم و مهربان است[13].«سلام»؛ او کسی است که سر چشمه سلامت و منبع آن است و هرگونه سلامت را افاضه می‌کند.«مؤمن»؛ او به وعده‌هایش عمل می‌کند و ایمان بذاتش را از طریق آیات و نشانه‌ها، عجایب تدبیر و لطایف تقدیرش در دل‌ ها ایجاد کرده، بندگان را از ظلم و جور در امان می‌دارد و مؤمنان را نیز از عذاب ایمنی می‌بخشد.«صادق»؛ او در گفته‌هایش راستگو و در وعده‌هایش تخلف‌ناپذیر است.«عفو»؛ پروردگار کسی است که گناهان بندگان را محو می‌کند.«غفور»؛ او کسی است که افزون بر آمرزش، راه بندگان به کمال را هموار می‌کند.«فتاح»؛ حاکم و گشاینده گره مشکلات است.«قریب»؛ او از همه به ما نزدیک‌تر است، سخنان ما را می‌شنود و دعای ما را مستجاب می‌کند.«منّان»؛ او بخشنده انواع نعمتهاست.«کریم»؛ او عزیز، جواد و بخشنده است.«کاشفُ‌الضّر»؛ کسی که گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها و درد و رنج‌ها را بر طرف می‌کند.«وهّاب»؛ از ماده «هبه» به معنای بخشنده است.«ناصر»؛ او یاور دیگران است.«واسع»؛ او غنی و بی‌نیاز و از هر نظر گسترده است. 

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد خدا در قرآن


تحقیق در مورد صفات خداوند

تحقیق در مورد صفات خداوند

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:179

 فهرست مطالب

 

ادبیات وپیشینة تحقیق

 

خدا در قرآن

 

اسما و صفات خدا در یک نگاه

 

تفسیر برخی از صفات

 

الف) خالقیت

 

بررسی واژگان

 

آفریدگاری، نقطه آغازین معرفت

 

پردازش، اندازه‌گیری و هدایت

 

نکته‌ها

 

ب) ربوبیت

 

مربی انسان کیست؟

 

پروردگار انسان، همان پروردگار هستی

 

مناظره موسی با فرعون

 

دانش گسترده

 

عالم محضر خدا

 

قدرت بی‌پایان پروردگار

 

ملک و پادشاهی نامحدود، دلیل قدرت خداوند

 

غلبه قدرت الهی

 

جهان‌های دیگر

 

ارزش یقین به عالم لاهوت

 

عبادت، راه تحصیل یقین

 

عالم ملکوت

 

رابطه دیدن ملکوت با پدیده یقین

 

نظر به ملکوت و بازگشت از تکذیب و تمرد

 

عالم برزخ

 

برزخ، مرگ تا بعثت

 

عالم قیامت

 

آثار زیانبار انکار جهان آخرت

 

برخی از تأثیرات یادآوری خانه آخرت

 

دستیابی به مقام اخلاص

 

هر یک از کتب آسمانی ضمن آیات خود سیمای ویژه از خداوند را به دست می‌دهد که شناخت آن، نقش بسیار مهمی در فهم دیگر معارف دینی و میزان تعهد به دستورهای الهی دارد. مثلاٌ در کتب مقدس عهد عتیق ، با خدایی مادی[1]، بخیل[2]، دروغگو[3]، پشیمان[4]، فراموشکار[5]، خسته[6]، خشمگین و  غیرحلیم[7]، و ضعیف در برابر کید و قدرت انسان[8]، و شیطان مواجهیم.

 

خدای عهد جدید موجودی مهربان است که برای بخشش گناه ذاتی آدمیان (خوردن از درخت ممنوعه ) زمینی شد و مصلوب گشت[9].

 

اما خدایی که در ترسیم قرآن شده، چگونه است و چه نقشی در هستی دارد و از سویی چه تأثیری نیز بر انسان می‌نهد؟ آیا جایگاهش در بالای کهکشان‌ها، آسمان‌ها وجبروت می‌باشد، یا اینکه نزدیک است و قریب؟ آیا فلسفی خشک است، یا اینکه دوست‌داشتنی‌ترین محبوب و زیباترین موجودی است که می‌توان با او از محبت و عشق دم زد؟

 

تلقی و دریافت ما از سیمای خداوند، توجیه‌گر نوع رابطه‌ای است که با او برقرار می‌کنیم. مثلاً گروهی خدا را در فاصله بسیار دور از زندگی خود قرار می‌دهند و بلکه او را حذف می‌کنند و برخی نیز او را در دل و دیده و زندگی، حقیقتی یگانه یافته و حتی خود و دیگران را عدم فرض کرده‌اند. اینان که سروده‌اند «ما عدم‌هاییم هستی‌هانما»،  در خانه جز صاحب‌خانه ندیده‌اند. کامل‌ترین سیمای خداوند در قرآن ظهور یافته؛ قرآنی که ظرف تجلی کامل اسماء و صفات پروردگار.

 

 

 

 

 

 

 

اسما و صفات خدا در یک نگاه

 

و لله الأسماء الحسنی فادعوه بها[10].

 

قرآن مجید و روایات اسلامی خداوند را دارای «نام‌های نیک» دانسته‌اند؛ نام‌هایی که بیانگر صفات اویند. آیه مذکور نام‌های نیک را تنها از آن خداوند می‌داند.[11]

 

اینکه «اسماء حسنی» مخصوص خداوند است، از این روست که اسماء او حاکی از کمالات اوست و از دیگر سو واجب الوجود، عین کمال و کمال مطلق است. از همین رو، کمال حقیقی از آن اوست و غیر او هر چه هست، ممکن الوجود و سراسر فقر و نیازست.

 

نام‌های نیک خداوند که در قرآن و دیگر منابع اسلامی بر پاره‌ای از آنها تأکید ویژه شده، فراوان‌اند. مثلاً در برخی از روایات اسلامی برای خداوند نود و نه اسم و صفت نام برده شده است.[12]

 

در قرآن نیز برای خداوند، اسما و صفات گوناگونی بر شمرده شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

 

«الله»؛ ذاتی که جامع همه کمالات است و آن کمالات را به طور مطلق دارد.«واحد»؛ ذاتی که اجزایی ندارد و شبیه مانندی برای او نیست.«صمد»؛ آقا و بزرگی که همگان دست حاجت به سوی او دراز می‌کنند و او از همه بی‌نیاز است و از سویی مقصود همگان می‌باشد.«اول»؛ کسی که از آغاز بوده، بی آنکه آغازی داشته باشد (ازلی).«آخر»؛ کسی که آخر است، بی آنکه انتهایی داشته باشد (ابدی).«باقی»؛ کسی که برای او فنا نیست.«ظاهر»؛ ذات پاک خداوند به واسطه آیات و نشانه‌هایی که از قدرت و حکمتش مایه گرفته، کاملاً ظاهر و آشکار است.«باطن»؛ کسی که کنه ذاتش از دسترس افکار و اندیشه‌ها بیرون است.«حی»؛ کسی که فعال و مدبر است.«غنی»؛ خداوند احتیاجی به غیر ندارد و نیازی به ابزار، اعضا و جوارح در او نیست.«متکبر»؛ او شایسته بزرگی است و چیزی برتر از او نیست.«عدل»؛ داوری است دادگر و حاکمی است عادل.«ملک»؛ مالک حکومت، و حاکم بر جهان هستی است.«جبار»؛ او بر همه چیز تسلط دارد و دست‌های افکار و اندیشه‌ها از رسیدن به دامن غظمتش کوتاه است و با اراده نافذش به اصلاح هر امر می‌پردازد.«حق»؛ او وجودی ثابت، پایدار، برقرار و دارای عینیت و واقعیت است.«سمیع»؛‌کسی که به همه مسموعات احاطه دارد.«بصیر»؛ کسی که بر همه دیدنی‌ها محیط است.«رائی»؛ بیننده و آگاه.«شهید»؛ او شاهد و ناظر در همه جاست.«علیم»؛ کسی که هم از ذات خویش و هم از اسرار درون ما آگاه است و ذره‌ای در آسمان و زمین بر او مخفی نیست.«حکیم»؛ کسی که تمام افعالش صحیح، استوار و خالی از فساد و خطاست.«خیبر»؛‌ائ عالم و آگاه بوده، از باطن امور و اسرار درون باخبر است.«مبین»؛ آثار قدرتش در همه جا نمایان، و حکمش در عالم تکوین و تشریع ظاهر است.«قدوس»؛ او ظاهر است و پاک از هر گونه آلودگی به نقایص.«مجید»؛ خداوند کریم، عزیز و صاحب مجد و غظمت است.«جلیل»؛ او بزرگ، عظیم و صاحب جلال و اکرام است.«علی»؛ کسی که بلند مقام است.«اعلی»؛ کسی که پیروز و غالب و یا برتر از همه چیز است.«عظیم»؛ او آقا و بزرگ و قادر و قاهر است.«کبیر»؛ او بزرگ و آقاست.«حمید»؛ کسی که شایسته هر‌گونه حمد و ثناست.«بدیع»؛ کسی که اشیای جهان را بدون الگوی قبلی ابداع کرد.«ذاری»؛ او اظهار کننده است. نیز آنجا که آفرینش اشیا سبب ظهور آنها می‌شود، این واژه به معنی خالق نیز هست.«صانع»؛ او سازنده، خالق و آفریدگار همه اشیاست.«فالق»؛ خداوند دانه‌های گیاهان را در دل زمین می‌شکافد و جنین را از شکم مادر بیرون می‌فرستد. نیز ظلمت شب را با نور سپیده صبح شکافته، پرده عدم را با آفرینش موجودات پاره می‌کند.«نور»؛ او روشنی بخش عالم هستی و فرمان دهنده و هدایت کننده آنهاست.«اله»؛ معبود کسی که شایستگی عبادت دارد و عبادت جزء برای او شایسته نیست.«حفیظ»؛ او حافظ و نگه‌دارنده موجودات است.«حسیب»؛ او کسی است که همه اشیا را بر شمرده، نسبت به همه آگاهی دارد و از سویی به حساب اعمال بندگان نیز رسیدگی می‌کند. این صفت به معنای بی‌نیاز کننده نیز آمده است.«رازق»؛ خداوند همه بندگان را –اعم از خوب و بد- روزی می‌بخشد.

 


[1] -  بنگرید به: کتاب مقدس، سفر تکوین، فصل 8:3.

[2] - بنگرید به: همان: 22-25..

[3] - بنگرید به: همان : 16.

[4] - بنگرید به : همان، فصل 6: 5-7.

[5] - بنگرید به : همان، فصل 9: 13-15.

[6] - بنگرید به : همان، سفر خروج، فصل 31 : 17.

[7] - بنگرید به : همان، فصل 33 : 9.

[8] - بنگرید به : همان سفر تکوین، فصل 3 : 22-32.

[9] - بنگرید به : رساله پولس به عبریان، فصل 9 : 28؛ رساله پولس رسول به رومیان، فصل‌های 5-6.

[10] - «و نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانید.» (اعراف (7) : 180.)

[11] - استفاده از «لام اختصاص» و تقدم خبر (لله) بر مبتدا (الاسماء الحسنی).

[12] - بنگرید به : التوحید، ص195-217؛ پیام قرآن، ج4، ص46-55.

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد صفات خداوند


تحقیق در مورد خلافت انسان در قرآن

تحقیق در مورد خلافت انسان در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:13

 فهرست مطالب

 

اگر آدمی بخواهد دقیقاً بفهمد که انسان چگونه موجودی است واز کجا آمده و برای چه در این دنیا و در این زمین قرار داده شده و به سوی چه هدفی باید حرکت کند لازم و ضروری است که داستان حضرت آدم(ع)را از منظر قرآن و عترت علیهم السلام بررسی نماید چرا که آدم(ع)اولین نماینده از نسل بزرگ بشریت است و نظام رفتاری خداوند با او که از برنامه خداوندی نشأت می گیرد به نوعی بیانگر نظام رفتاری خداوند با همه بشریت است و در خلال این برنامه و رفتارها می توان دریافت که انسان چگونه موجودی است و از کجا آمده؟ و برای چه دراین دنیا و در این زمین قرار داده شده؟ و به سوی چه هدفی باید در حرکت باشد؟

 

در بین همه مقوله ها و موضوعات مرتبط با حضرت آدم(ع)یکی از موضوعاتی که شاید نسبت به بقیه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و با فهم صحیح آن می توان به بسیاری از سوالات کلیدی انسانها پاسخ داد موضوع خلیفه است.که در داستان آدم (ع)بسیار پررنگ است و بسیار جلب توجه می کند.اینکه خداوند آدم(ع)را به عنوان خلیفه خود معرفی می کند این خلیفه به چه معنا است؟و این خلیفه چه وظایفی را دارد؟

 

قبل از پرداختن به تعریف لغوی خلیفه ابتدا باید ببینیم که خداوند این موضوع را برای اولین بار در چه سوره و چه آیه ای طرح نموده سپس با توجه به آیه مورد نظر و نیز آیات مرتبط در قبل و بعد آن مفهوم خلیفه را استخراج نموده و بر اساس این مفهوم ترجمه لغوی مناسبی برای خلیفه ارائه دهیم.

 

اولین باری که خداوند واژه خلیفه را برای آدم مطرح می نماید در سوره بقره آیه 30 می باشد با کمی بررسی و دقت در می یابیم که آیات 29 الی 38 سوره بقره درباره مفهوم خلیفه سخن بسیار دارد و با توجه و تدبر در این آیات می توانیم  مفهوم خلیفه را بهتر بدست آوریم لذا مفهوم خلیفه را با توجه به آیات 29 الی 38 سوره بقره تحت عناوین زیر مطرح می نماییم.

 

1- جمیع آنچه را که خداوند در زمین خلق نموده برای خلیفه و خلیفه شدن آفریده است.

 

خداوند در آیات 29 سوره بقره می فرماید:هوَ الّذی خَلَقََ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعا:او کسی است که آفریده برای شما آنچه را که در زمین است - سوالی می کنیم منظور خداوند از شما (کُم)که همه چیز در زمین برای آنها آفریده شده چه کسانی هستند؟خداوند پس از این بیان بلافاصله در آیه بعدی موضوع خلیفه را مطرح می نماید.

 

وَاِذ قالَ رَبُّکَ لِلملائِکَه اِنّی جاعِلٌ فی الاَرض خلیفه: و زمانی که پروردگارت به ملائک گفت همانا من می خواهم در زمین خلیفه قرار دهم و نیز با توجه به واو عطف در ابتدای آیه 30 که ارتباط مفهومی با آیه 29 رابیان می کند همچنین واژه مشترک فِی اَلاَرض در دو آیه می توان دریافت منظور خداوند از (کُم)در آیه 29 همان خلیفه در آیه 30 است و چون ضمیر جمع(کُم)آمده این مفهوم نیز برداشت می‌شود که خداوند هر آنچه را که در زمین آفریده برای کسانی است که در جهت خلیفه شدن گام بر می دارند.سپس خداوند آنها را بعنوان خلیفه خود در زمین قرار می دهد.

 

2- خداوند،خلیفه را بر می گزیند و به خلافت منصوب می نماید.

 

بر اساس آیه 30 سوره بقره این خداوند است که موضوع خلیفه را مطرح و او را برمی گزیند آنجا که به ملائک می فرماید: وَاِذ قالَ رَبُّکَ لِلملائِکَه اِنّی جاعِلٌ فی الاَرض خلیفه:و زمانی که پروردگارت به ملائک گفت همانا من در زمین خلیفه قرار می دهم.

 

3- خلیفه باید ربوبیّت خدا را خلافت کند یعنی خلیفه ربّ باشد و چون محصول ربوبیت تربیت است پس وظیفه خلیفه تربیت است.

 

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلافت انسان در قرآن


تحقیق در مورد خلافت انسان

تحقیق در مورد خلافت انسان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:13

 فهرست مطالب

 

 

 

اگر آدمی بخواهد دقیقاً بفهمد که انسان چگونه موجودی است واز کجا آمده و برای چه در این دنیا و در این زمین قرار داده شده و به سوی چه هدفی باید حرکت کند لازم و ضروری است که داستان حضرت آدم(ع)را از منظر قرآن و عترت علیهم السلام بررسی نماید چرا که آدم(ع)اولین نماینده از نسل بزرگ بشریت است و نظام رفتاری خداوند با او که از برنامه خداوندی نشأت می گیرد به نوعی بیانگر نظام رفتاری خداوند با همه بشریت است و در خلال این برنامه و رفتارها می توان دریافت که انسان چگونه موجودی است و از کجا آمده؟ و برای چه دراین دنیا و در این زمین قرار داده شده؟ و به سوی چه هدفی باید در حرکت باشد؟

 

در بین همه مقوله ها و موضوعات مرتبط با حضرت آدم(ع)یکی از موضوعاتی که شاید نسبت به بقیه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و با فهم صحیح آن می توان به بسیاری از سوالات کلیدی انسانها پاسخ داد موضوع خلیفه است.که در داستان آدم (ع)بسیار پررنگ است و بسیار جلب توجه می کند.اینکه خداوند آدم(ع)را به عنوان خلیفه خود معرفی می کند این خلیفه به چه معنا است؟و این خلیفه چه وظایفی را دارد؟

 

قبل از پرداختن به تعریف لغوی خلیفه ابتدا باید ببینیم که خداوند این موضوع را برای اولین بار در چه سوره و چه آیه ای طرح نموده سپس با توجه به آیه مورد نظر و نیز آیات مرتبط در قبل و بعد آن مفهوم خلیفه را استخراج نموده و بر اساس این مفهوم ترجمه لغوی مناسبی برای خلیفه ارائه دهیم.

 

اولین باری که خداوند واژه خلیفه را برای آدم مطرح می نماید در سوره بقره آیه 30 می باشد با کمی بررسی و دقت در می یابیم که آیات 29 الی 38 سوره بقره درباره مفهوم خلیفه سخن بسیار دارد و با توجه و تدبر در این آیات می توانیم  مفهوم خلیفه را بهتر بدست آوریم لذا مفهوم خلیفه را با توجه به آیات 29 الی 38 سوره بقره تحت عناوین زیر مطرح می نماییم.

 

1- جمیع آنچه را که خداوند در زمین خلق نموده برای خلیفه و خلیفه شدن آفریده است.

 

خداوند در آیات 29 سوره بقره می فرماید:هوَ الّذی خَلَقََ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعا:او کسی است که آفریده برای شما آنچه را که در زمین است - سوالی می کنیم منظور خداوند از شما (کُم)که همه چیز در زمین برای آنها آفریده شده چه کسانی هستند؟خداوند پس از این بیان بلافاصله در آیه بعدی موضوع خلیفه را مطرح می نماید.

 

وَاِذ قالَ رَبُّکَ لِلملائِکَه اِنّی جاعِلٌ فی الاَرض خلیفه: و زمانی که پروردگارت به ملائک گفت همانا من می خواهم در زمین خلیفه قرار دهم و نیز با توجه به واو عطف در ابتدای آیه 30 که ارتباط مفهومی با آیه 29 رابیان می کند همچنین واژه مشترک فِی اَلاَرض در دو آیه می توان دریافت منظور خداوند از (کُم)در آیه 29 همان خلیفه در آیه 30 است و چون ضمیر جمع(کُم)آمده این مفهوم نیز برداشت می‌شود که خداوند هر آنچه را که در زمین آفریده برای کسانی است که در جهت خلیفه شدن گام بر می دارند.سپس خداوند آنها را بعنوان خلیفه خود در زمین قرار می دهد.

 

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلافت انسان


تحقیق در مورد خلافت انسان در قرآن

تحقیق در مورد خلافت انسان در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:13

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

 

اگر آدمی بخواهد دقیقاً بفهمد که انسان چگونه موجودی است واز کجا آمده و برای چه در این دنیا و در این زمین قرار داده شده و به سوی چه هدفی باید حرکت کند لازم و ضروری است که داستان حضرت آدم(ع)را از منظر قرآن و عترت علیهم السلام بررسی نماید چرا که آدم(ع)اولین نماینده از نسل بزرگ بشریت است و نظام رفتاری خداوند با او که از برنامه خداوندی نشأت می گیرد به نوعی بیانگر نظام رفتاری خداوند با همه بشریت است و در خلال این برنامه و رفتارها می توان دریافت که انسان چگونه موجودی است و از کجا آمده؟ و برای چه دراین دنیا و در این زمین قرار داده شده؟ و به سوی چه هدفی باید در حرکت باشد؟

 

در بین همه مقوله ها و موضوعات مرتبط با حضرت آدم(ع)یکی از موضوعاتی که شاید نسبت به بقیه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و با فهم صحیح آن می توان به بسیاری از سوالات کلیدی انسانها پاسخ داد موضوع خلیفه است.که در داستان آدم (ع)بسیار پررنگ است و بسیار جلب توجه می کند.اینکه خداوند آدم(ع)را به عنوان خلیفه خود معرفی می کند این خلیفه به چه معنا است؟و این خلیفه چه وظایفی را دارد؟

 

قبل از پرداختن به تعریف لغوی خلیفه ابتدا باید ببینیم که خداوند این موضوع را برای اولین بار در چه سوره و چه آیه ای طرح نموده سپس با توجه به آیه مورد نظر و نیز آیات مرتبط در قبل و بعد آن مفهوم خلیفه را استخراج نموده و بر اساس این مفهوم ترجمه لغوی مناسبی برای خلیفه ارائه دهیم.

 

اولین باری که خداوند واژه خلیفه را برای آدم مطرح می نماید در سوره بقره آیه 30 می باشد با کمی بررسی و دقت در می یابیم که آیات 29 الی 38 سوره بقره درباره مفهوم خلیفه سخن بسیار دارد و با توجه و تدبر در این آیات می توانیم  مفهوم خلیفه را بهتر بدست آوریم لذا مفهوم خلیفه را با توجه به آیات 29 الی 38 سوره بقره تحت عناوین زیر مطرح می نماییم.

 

1- جمیع آنچه را که خداوند در زمین خلق نموده برای خلیفه و خلیفه شدن آفریده است.

 

خداوند در آیات 29 سوره بقره می فرماید:هوَ الّذی خَلَقََ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعا:او کسی است که آفریده برای شما آنچه را که در زمین است - سوالی می کنیم منظور خداوند از شما (کُم)که همه چیز در زمین برای آنها آفریده شده چه کسانی هستند؟خداوند پس از این بیان بلافاصله در آیه بعدی موضوع خلیفه را مطرح می نماید.

 

وَاِذ قالَ رَبُّکَ لِلملائِکَه اِنّی جاعِلٌ فی الاَرض خلیفه: و زمانی که پروردگارت به ملائک گفت همانا من می خواهم در زمین خلیفه قرار دهم و نیز با توجه به واو عطف در ابتدای آیه 30 که ارتباط مفهومی با آیه 29 رابیان می کند همچنین واژه مشترک فِی اَلاَرض در دو آیه می توان دریافت منظور خداوند از (کُم)در آیه 29 همان خلیفه در آیه 30 است و چون ضمیر جمع(کُم)آمده این مفهوم نیز برداشت می‌شود که خداوند هر آنچه را که در زمین آفریده برای کسانی است که در جهت خلیفه شدن گام بر می دارند.سپس خداوند آنها را بعنوان خلیفه خود در زمین قرار می دهد.

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلافت انسان در قرآن