مقدمه
قرن بیستم عصر رسانه ها و ارتباطات است . میلیونها نفر از مردم جهان ، هر روز از طریق عکس و تصویر از جریان رویدادها و تحولات سیاسی ، علمی و هنری آگاه می شوند .
رسانه ها با بهره گیری از عکس و تصویر ، در ابعاد مختلف گاه به شکل روزنامه ، مجله ، کتاب و گاه به صورت اسلاید ، فیلم ، تلویزیون ، ویدئو ، همواره در رشد آگاهی عمومی نقش انکارناپذیری داشته اند. اگر انسان قدم بر کره ماه می گذارد یا در اعماق اقیانوس ها کندوکاو می کند ، عکس و تصویر با چشم ناظر ، همگام و همراه است و در ثبت لحظات حساس و با شکوه به ما مدد می رساند.
این جانب به عنوان دانش پژوه می خواهم به مختصری از هنر عکاسی و سبکها و مکاتب آن به چشمه کوچکی از آن اشاره کنم و بتوانم به علم خود بیافزایم.
فصل دوم :
پیشینه تاریخی
ابداع عکاسی روز 7 ژآنویه 1839 در مجتمع فرهنگستان علوم فرانسه اعلام شد. از آنتاریخ تاکنون حدود 158 سال می گذرد، این ابداع را به شخصی فرانسوی به نام لوئی ژاک مانده داگر (1878- 1851) نسبت می دهند، روش ابداعی وی در آن زمان «اگرئوتیت» نام گرفت. واژه فتوگرافی که معادل عکاسی است از ریشه یونانی فتوس به معنای نورو گرافوس به معنای نگاشتن ساخته شده است. (اگر از تجربیات ارزشمند شخصی به نام ژوزف نیسه فورنیپس استفاده کرد. نیپس در 1822، عملاً و با روشی کاملاً متفاوت با شیوه عکاسی امروز، توانست اولین عکس دنیا را بگیرد. پس اگر تاریخ رسمی اعلام ابداع عکاسی را در نظر بنگریم، باید بگوییم در تاریخ عکاسی جهان اولین عکس رانیپس گرفته است. هرچند نام داگردنیپس مترادف آغاز عکاسی است. نباید از تلاشهای سایر افراد در اعصار مختلف غافل شد، به هر حال نخستین عکاسی جهان هر که باشد، اصول ابتدایی این فن به 3 محور اساسی است: الف) نور ب) مواد حساس به نور ج ـ اتاقک تاریک
فصل سوم :
تحقیق
فتومونتاژ:
فتومونتآژ از مدتها قبل، زمانی تقریباً طولانی وجود داشته و در نیمه قرن نوزدهم برای کاملتر کردن موضوعات خوش که به دلایل گوناگون نمی شد از آنها عکاسی کرد، به کار می رفته است؛ زیرا تکنولوژی آن زمان به حد کافی پیشرفت کرده بود. تهیه مونتاژ در بیشتر موارد کار چندان مشکلی نبود؛ فقط بعضی موارد استثنایی باعث می شد که فتومونتاژ عملی کاملاً فنی قلمداد شود. هدف اصلی آن بود که بین اختلافهای زیاد در کنتراست و عمق میدانهای زیاد و غیر معمول ارتباطی ایجاد شود. یکی از این روشها گذاشتن دو یا چند نگاتیو در آگراندیسو در هنگام مرحله بزرگ نمایی است که تصویر مثبت، عکاس معمولاً با قلم مو و مواد مخصوص روی قسمت های زاید کار می کند تا عکس یکپارچه به نظر رسد بسیاری از تاریخ نگاران هند،؛ به رائول ها سمت لقب پدر مونتاژهای هنری داده اند. وی هنگامی که تعطیلات خود را در جزیره اوزدم (Usedom) می گذراند، اولین بار از تابلو ساده ای الهام گرفت: در این تابلو عکسهای پسران مدیره مهمانخانه که در لباس نظام بودند با چند سمبل مختلف دولتی ترکیب شده بود.برخورد تصادفیوی با این فتومونتاژ باعث شد تا هاسمن پس از پاییز 1918 فتو مونتاژ را به عنوان شکل هنری به کار گیرد. اما آلفرد دو روز معتقد است اولین فتو مونتاژ راجان هر تقلید در زمان جنگ ایجاد کرده و منظور روی فریب دادن سانسور نظامی بوده است که مانع هرگونه انتقاد در رسانه ها بود. گفته می شود که هر تقلید با استفاده از حروف بریده شده روزنامه ها، عکسها و نقاشی ها توانسته بود به این عمل مخاطره آمیز دست بزند و به سانسور غلبه کند.
جنبه روانشناسی پرتره:
این پرتره فراموش نشدنی هوش و استعداد نابغه ای را نشان می دهد که شاهد سوء استفاده جامعه بشری از کشفیات علمی خود است. به موازات گسترش عکاسی پرتره روانشناختی، تمایل به عکاسی از موضوع در محیط واقعی خود افزایش یافت این امر تا حد زیادی امکانات ایجاد سبک را فراهم کرد. طوری که هر عکاسی طریقی را که بیشتر مناسب وی بود به کار می برد. استفاده از زمینه ای با صفات و علائم مشخص مفهوم اساسی دیگری را در عکاسی مردن پدید آورد که «توصیف سمبلیک» خوانده شد. بر خلاف پرتره های روانشاختی که مفهوم کامل به بیان چهره متکی است، در این جا سمبولهای خاصی در ارائه پیام نقش حیاتی دارند.
مشهورترین نمونه های پرتره موفقیت آمیز از آن عکاسانی است که یا موضوع خود را خوب می شناسد یا آنکه سابقه و شخصیت موضوع را دقیقا بررسی می کنند. بدیهی است که چشم در میان روانشناختی عامل بسیار مهمی است زیرا به راحتی چیزهایی را درباره کنه شخصیت موضوع آشکار می سازد. این مستلزم توانایی عکاس است که بین خود و موضوع ارتباط برقرار کند که بطور طبیعی احساسات بعدی سهل و عملی باشد.
در این زمینه فیلیپ هاسمن به نتایج قابل توجهی دست یافت چنانکه در اثر وی، پرتره گیرای آلبرت اینشتین، که تماماً مت کی بر زبان چشم است دیده می شود.
اندیشه انتقادی در باب عکاسی در سدهی بیستم، بحثهایی در قبال قبول عکاسی به عنوان یک شکل هنری درابتدای این قرن، آثاری در باره تأثیر عکاسی بر رسانههای هنری قدیمیتر، تحول تاریخ این رسانه و آثار آخر نویسندگان و در راستای ارائهی نظریهی در باره این رسانه را در بر میگیرد.
بسیاری از آثار متأخر در زمینه عکاسی معطوف به جریانهای گوناگون اندیشهی پسیمدرن در راستای شالودهشکنیمدرنیسم در هنر است.
در نظر نویسندگان و هنرمندانی که این آثار اخیر را عرضه کردهاند، پسی مدرنیسم را بحرانی در فرآیند بازنمایی غربتعریف کرد و عکاسی نقش بسیار مهمی را در آن ایفا کرده است.
بسیاری از نظریهپردازان مطرح حوزهی عکاسی را به خاطر سرشت بینا رشتهاییاش مورد توجه قرار میدهند. شاید تنها خصلت غالب این رسانه انعطافپذیریاش باشد. این نکته با کاربردهای گوناگون این رسانه در عرصه فرهنگروشن میشود. کاربردهایی که تنها بخش اندکی از آنها وجهی هنری دارند.
نخستین تاریخ جامع عکاسی بو مونت نیوهال بود. به عنوان کاتالوگ نمایشگاهی در «موزه هنر مدرن» با نام «عکاسی: 1937-1839» نوشته بود، که نقش بسیار مهمی در مورد پذیرش قرارگرفتن عکاسی به عنوان یک شکل هنری مشروع ایفاکرد.
در اوایل سده بیستم، شکافی میان دو گونه عکاسی در آمریکا پدید آمد؛ گونهیی که از خصلت اجتماعی این رسانه بهرهمیگرفت و گونهئی که با برداشت نابگرایانهی عکاسی «هنری» همخوان بود.
این شکاف موجود میان عکاسی هنری و عکاسی مستند رویارویی دو اسطورهی عامیانه یکی نمادگرا و دیگریواقعگراست.
در کار نابگرایان، از آن جا که هنر بیان حقیقت درونی به شمار میرود عکاسی یک نهان بین است. اما در عکاسیمستند عکاس یک شاهد و عکس گزارشی از حقیقت تجربی است.
در اروپا عکاسان اجتماعی، کارشان را بر پایهی واقع گرایی طبقاتی استوار کرده بودند. والتر بنیامین از نخستیننظریهپردازانی بود که در بستری سیاسی در باره عکاسی دست به قلم برد. او تأثیر تکنولوژی بر شاخههای مختلف هنر را مورد توجه قرار داده است. با تکثیر مکانیکی که به واسطه عکاسی امکانپذیر شد اقتدار اثر هنری، یا به تعبیر بنیامین«هاله»ی بیهمتای آن از بین میرود. حال انبوه نسخههای بدل جای نسخهی اصل را میگیرد. یکی از عمیقترین عواقب تکثیر مکانیکی برای هنر که بنیامین در مقابله خود به آن پرداخته رسیدن به این تصور میباشد که هنر دیگر مبتنیبر آئین نبوده، بلکه بر پایهی سیاست استوار شده است. اساس این تصور را کاهش فاصلهی موجود میان بیننده و اثرهنری تشکیل میداد. با افزایش دسترسپذیری اثر هنری، ارزش آئینی آن کاهش مییابد.
سرآغاز اندیشهی پسیمدرن در هنر را میتوان در ساختارگرایی و پساساختارگرایی به ویژه در نوشتههای رولان بارت یافت. نوشتههای بارت اهمیت خاصی در زمینهی عکاسی و تکوین یک «نظریهی عکاسی» دارند. بارت در مقالهی «پیامعکاسانه» (1961) «نوع» خاصی از عکاسی یعنی عکاسی مطبوعات را مورد بررسی قرار میدهد. جریانهای تازه دنیای هنردر اواخر دههی هفتاد عکاسی را در محور نقدهای خود بر مقولهی «بازنمایی» قرار دادند. این روی کرد متخصصان هنرمفهومی به عکاسی در اواخر دههی شصت و در دههی هفتاد، اساساً از اشتیاقی مدرنیستی به خلق هنری نشأتمیگرفت که برداشتهای سنتی از ماهیت هنر را متزلزل میسازد.
«دامنهی تأثیرگذاری هنر مفهومی حوزههای سنتیتر عکاسی را نیز فرا گرفت. اگرچه عکاسی به عنوان یک شکل هنریمدرنیستی پذیرفته شده بود، مقتضیات این هدف، یعنی خلوص و خودآئینی عکاسی به عنوان یک رسانه، دیگر از جملهمسائل مطرح در دنیای هنر به شمار نمیرفتند. جالب آن که توجه فزاینده به این رسانه به نوبهی خود ارزش اقتصادیآن در دنیای هنر را افزایش داده است. محوریتیابی عکاسی به این معنا است که عکاسی دیگر چون گذشته در دنیای هنر غریبه نیست. در دههی هشتاد دنیای هنر به طرز فزایندهیی به عکاسی به عنوان راهی برای برقراری تماس تازهیی باامور اجتماعی و درنتیجه به عنوان وسیله برای جانبخشی دوباره به کالبد هنر توجه نشان داد. عکاسی در اکثر آثار ایندوره محملی برای نقد محسوب میشود؛ آثار اولیه سیندی شرمن معطوف به راهیابی به نوع نگاه عکسهای فیلمهایهالیوودی به منظور افشای ایدئولوژی عامل در آنها بود.
در دهه نود، جاناتان کرری (1990) با مردود دانستن روایت خطی پیشرفت فنی که از «اتاقِ تاریک» (کامرا آبسکورا)آغاز شده به عکاسی امروزی میانجامد، سرمشق تازهیی برای تفکر در باب عکاسی در چهار چوب چشمانداز غرب ارائه میکند. نظری در اوایل سدهی نوزدهم را نشان میدهد که طی آن راستای بحث از نورشناسی هندسی بهبرداشت فیزیولوژیکی از بینایی معطوف میشود. در گزارشهای تاریخی پیشین از سیر تحولات عکاسی «اتاق ِتاریک» به عنوان الگوی دوربینهای امروزی مورد توجه قرار میگیرد اما او در بحث خود این طرز فکر را کنار می گذارد وسرمشق جدید او تازه ترین جهتگیریهای رسانهی عکاسی به سوی فنآوریهای رایانهای است.»
فصل اول:
دستگاه بینایی
نور از طریق قرنیه شفاف وارد چشم میشود. مقدار نوری که وارد چشم میشود، تابع قطر مردمک است، سپسعدسی، نور را برروی سطح حساس به نام شبکیه متمرکز میسازد عدسی چشم تقریباً همانند عدسی دوربین کارمیکند. قسمتهای اصلی چشم انسان در مشخص شده است.
انقباض و انبساط مردمک بوسیله دستگاه عصبی خودمختار تنظیم میشود. بخش پاراسمپاتیک تغییراتاندازه مردمک را بر حسب تغییرات میزان روشنایی کنترل میکند. (همانند دیافراگم دوربین عکاسی) بخش سمپاتیکنیز اندازه مردمک را کنترل میکند، و در شرایط هیجانی شدید، چه خوشایند یا ناخوشایند، موجب باز شدن مردمکمیشود. حتی تحریکات هیجانی خفیف نیز، اندازه مردمک را به گونهای منظم تغییر میدهد. شبکه سطحی که درقسمت عقب چشم قرار گرفته، در برابر نور حساس است، و سه لایه اصلی دارد:
الف: میلهها و مخروطها.
یاختههایی هستند حساس در برابر نور (گیرندههای نور) که انرژی نورانی را به علامتهای عصبی تبدیل میکنند.
ب: یاختههای دوقطبی.
این یاختهها با میلهها و مخروطها در ارتباطند.
ج: یاختههای عقدهای
رشتههای آنها عصب بینایی را تشیل میدهد. (تصویر 3-1) عجیب است که میلهها و مخروطها لایه پشتی شبکیه را تشکیلمیدهند. امواج نور نه تنها باید از عدسی و مایعاتی که کره چشم را پر میکنند. که هیچکدام وسایل مناسبی برای انتقالنور نیستند – ، بگذرند، بلکه باید از شبکه رگهای خون و یاختههای عقدهای نیز که در داخل چشم قرار دارند، عبور کنند تا بهگیرندههای نوری برسند، (جهت پیکانها در (تصویر3-1 ) نشانگر جهت نور است). اگر به یک زمینه همگون، مانند آسمان آبی، خیرهشوید، میتوانید حرکت خون را در داخل رگهای خونی شبکیه که در جلو میلهها و مخروطها قرار دارند، ببینید. دیوارهرگهای خونی به صورت یک جفت خط باریک در پیرامون مرکز دید چشم به چشم میخورد، و نیز اشیاء پولک مانندیرا میبینید که به نظر میرسد بین این خطوط باریک در حرکت هستند، اینها همان گلبولهای قرمز خون هستند، که دررگها شناورند.
حساسترین بخش چشم (در روشنایی عادی روز) قسمتی از شبکیه است که لکه زرد نام دارد. در فاصلهای نه چنداندورتر از لکه زرد، یک ناحیه غیر حساس وجود دارد که آن را نقطه کور مینامند؛ در این ناحیه است که رشتههای عصبییاختههای عقدهای شبکیه به هم میرسند، و عصب بینایی را تشکیل میدهند. گرچه ما معمولاً متوجه نقطه کورنمیشویم، اما وجود آن را میتوان به آسانی نشان داد.
میلهها و مخروطها، مهمترین یاختههای شبکیه، گیرندههای نوری هستند، یعنی میلههای استوانهای و مخروطهایپیازی شکل. مخروطهایی که فقط در بینایی روز فعال هستند به ما امکان میدهند، هم رنگهای بی فام (سفید، سیاه ورنگهای خاکستری بین این دو) و هم رنگهای فامی (قرمز، سبز، آبی، زرد) را ببینیم. میلهها بیشتر در شرایط کم نور(روشنایی گرگ و میش شب) فعالند. و فقط دیدن رنگهای بی فام را میسر میسازند – درست مانند تفاوت فیلم سیاه وسفید و رنگی که از لحاظ حساسیت، معمولاً فیلمهای سیاه و سفید از حساسیت بیشتری برخوردارند.
در سطح شبکیه بیش از 6 میلیون مخروط و 100 میلیون میله به طور ناهمسان پراکنده اند. در مرکز لکه زرد فقط مخروطها قرار دارند و 50000 مخروط در ناحیه کوچکی به مساحت یک میلی متر مربع جمع شده اند، در ناحیه خارج از لکه زرد، هم میله ها وهممخروطها یافت میشوند وهرچه از مرکزشبکیه به پیرامون آن نزدیک میشویم، از تعدادمخروطها کاسته میشود.درناحیه لکه زرد نسبتبه نواحی پیرامونی،جزئیات بهتردیده میشود.
اگر بخواهیم چیزی را روشنتر ببینیم، باید مستقیم به آن نگاه کنیم تا تصویر آن روی لکه زرد بیفتد. در ناحیه پیرامون با برخورداری از میله های حساس بیشتر، مناسب ترین ناحیه برای تشخیص نقاط کم نور است. (تفکیک دیداری بهتر صورت می گیرد).
(فصل اول )
( تاریخچه ورود عکاسی به ایران)
منابع ایرانی
منابع فرانسوی و ایتالیایی
منابع آلمانی
( اهمیت عکاسی در دورۀ ناصرالدین شاه)
عکاسی شاهانه
ظهور صنعت عکس
عکس حرم
عکس زندانیان
عکاسباشی وعکاسخانه
رساله های عکاسی
(فصل دوم)
تاریخچه پرتره در عکاسی ایران
پادشاهان
دیوانیان ودرباریان
مستوفیان
مبارزان دوره مشروطه
دانشمندان
عشایر و طوایف
زنان
زندگانی ایرانی
تجار و پیشه وران
مدارس
عکاسان و مهرهای آنان
( فصل سوم)
(فیلم و ملزومات آن )
فیلم چگونه عمل می کند
لایه های فیلم
حساسیت فیلم
درفیلمی که کم نور ببندید چه اتفاقی می افتد
فیلم سیاه وسفید رنگ را چگونه می بینید
فهرست وسایل مورد نیاز ظهور فیلم
وسایل چاپ عکس
(فصل چهارم)
( نور پردازی)
نورپردازی مرکزی
نورپردازی غیر مرکزی
نورپردازی اریب
نورپردازی کناری
نورپردازی کناری- پشت سر
نورپردازی حاشیه یی
نورپردازی پشت سر
کاربرد انواع نورپردازی برای صورت
( فصل پنجم)
( عکاسان معاصر پرتره در ایران)
فخرالدین فخرالدینی
نمایش و بررسی چند عکس از فخرالدینی
مریم زندی
نمایش و بررسی چند عکس از مریم زندی
( فصل ششم)
( پروژه عملی)
عکسهای پروژه عملی زینب کیانی
نقد وبررسی آثار
نتیجه گیری
منابع و مواخذ
مقدمه:
عکاسی را باید به عنوان تنها هنری بیان کرد که تاریخ ساز است، این هنرآنچنان قوی، عظیم وتأثیر گذاراست که به آن استناد می شود، به واسطه آن می شناسیم، می آموزیم ودرس می گیریم و گاهی با آن سفر می کنیم ، آن چنان قوی است که می تواند ما را با خود به عمق ببرد، این هنر لحضه ها را ثبت می کند ثابت می کند و درواقع می میراند ولی در عین حال برای همیشه جاودانه می کند. موضوع این تحقیق بخش خاصی ازعکاسی است که به آن عکاسی پرتره (چهره نگار) می گوئیم، این بخش از هنر عکاسی افراد را به ما می شنا ساند، حالات و درونیات آنها را به نمایش می گذارد و بیننده با آنها همسفر می شود، گاهی فقط با نگاه به یکی از این تصاویر ما هر آنچه را که مدل می خواهد بیان کند در سکوت ژرف تصویر فرا می گیریم و شاید همین ویژگی از خواص جادویی و بهت انگیز هنر عکاسی و خصوصا عکاسی پرتره باشد ونیز انگیزه اصلی من برای انتخاب وتحقیق بر روی این موضوع، در این رهگذر گذری کوتاه داشته ام بر تاریخچۀ عکاسی درایران و نیز عکاسی پرتره در این مرزوبوم، متأسفانه، تاریخ یا سند دقیقی از این بخش از هنر صنعت عکاسی در دست نیست وبه درستی به آن پرداخته نشده است. هرآنچه از تاریخ پرتره در این مجموعه می خوانیم حاصل جمع بندی شخصی محقق و نظریه سازی وی از روی شواهد و مدارک تاریخی بوده است، پس از این مرحله نیز به سراغ عکاسان معاصر پرتره می رویم برخی از آثار آنها را دیده و بررسی می کنیم و درآخرنیز به نمایش آثار پروژه عملی می نشینیم، با امید به آنکه ازهر آنچه داریم حفاظت عمیق وهوشمندانه انجام داده وهرروز آن را پربار تر کنیم تا رنگ فراموشی و خاطره نگیرد وتا همیشه جاودانه بماند.
فصل اول
تاریخچۀ ورود عکاسی به ایران
ظاهراً آنچه از مراجع عصرناصرالدین شاه درخصوص تاریخ ورود صنعت یا فن عکاسی بدست می آید در جلد سوم « مرآت البلدان ناصری» تألیف محمد حسن خان اعتماد السلطنه (صنیع الدوله) درج شده است ودر اینجا به تلخیص قسمتهای مهم آن آورده می شود:
«یکی از صنایع جدید متعلق ومنشعب از علوم طبیعی که درزمان سلطنت شاهنشاه رواج گرفته وترقی حاصل کرده عکاسی است…( در اینجا مقداری راجع به اصول عکاسی و علم و تاریخ مربوط به آن گفته شده)….در اواخر عهد شاهنشاه مبرورمحمد شاه غازی البسه الله ثوب النور، مسیوریشارد خان سرتیپ معلم که اکنون زبان انگلیسی و غیره مدرسه دارلفنون را معلم است با زحمات زیاد برروی صفحه نقره عکس می انداخت و در اوایل سلطنت روحنا فداه که بنای مدرسه دارالفنون شد مسیوکریشش نمساوی معلم توپخانه قدری درروی کاغذ امتحانات عکاسی نمود. مسیو فکتی معلم طبیعی اول کسی است که درمدرسه طهران کلدیون استعمال نمود و مسیو کارلیان که برای انتشار علم وعمل عکاسی با فرخ خان امین الدوله از پاریس به طهران آمد عکس کلدیون را شایع کرد…»
پس از آن اطلاعی است که درکتاب « المآثر و الآثار» تألیف ایشان در این خصوص آمده است و باید عین آن را نیز نقل کرد:
« این فن که ازشعب علوم طبیعی است دراین عهد جاوید مهد رواج گرفت و انتشار یافت. اگر چه نمونه آن در اواخر سلطنت شاهنشاه مرحوم شاه غازی بدست مسیو ریشارد خان سرتیپ معلم زبان فرانسه و انگلیسی وغیره ارائه شد اما اصل شیاع و رواج و تکمیل صنعت و انتشار عمل عکس که فتوگرافی می نامند از خصائص بزرگ این دولت است واسباب عکس را که مسیو ریشارد خان آورده برروی صفحه نقره می انداختند اسمش راداگروتیپ می گفتند به اسم شخصی که مخترع آن بود و اینک شماره اساتید عکاسین و مواقع عکاسخانه ها در دارالخلافه طهران و سایر بلاد معظمه ایران صعوبت واشکالی به کمال دارد….»
صنعت عکاسی بر روی کاغذ حساس در سال 1839 بوجود آمد ودرسال 1841 پلاکهای شیشه ای برای عکاسی اختراع شد وآنطور که از شواهد بر می آید این نوع اختراعات و انواع وسائل عکس برداری دوسه سال پس از اینکه به بازار می آمد بطور هدیه بدست پادشاه ایران میرسید.
ریشارد خان یعنی عمل کنندۀ اصلی و اولین عکس برداری که اعتمادالسلطنه نام او را برده است خود اطلاعی درین باره به یادگار گذارده و آن یادداشتهایی است که قسمتهایی ازآن را دکتر خلیل خان اعلم الدوله ثقفی در کتاب خود به نام «مقالات گوناگون» مندرج کرده است و درآن اشاره به عکس برداری برروی صفحه نقره در سال 1260 قمری در تبریز، زمانی که ناصرالدین میرزا ولیعهد کرده است، وی در این رابطه نوشته است:
پنجم دسامبر 1844 به توسط مادام عباس پیش ولیعهد رفتم (یعنی در تبریز) تاعکس اورا در روی صفحۀ نقره بیندازم. دو دستگاه اسباب عکاسی در روی صفحات فلزی برای شاه آوردند. یکی ملکۀ انگلستان هدیه فرستاده و دیگری را امپراطور روس . اما با وجود آنکه شرح اعمال عکاسی در کتابچههای منضمه فرستاده شده است تاکنون احدی از فرنگی و ایرانی نتوانسته است آنها را به کار انداخته عکس بردارند وچون دانستند که این کار ا زعهده من ساخته است به من رجوع نموده اول مرا برای برداشتن عکس ولیعهد و خواهر ولیعهد احضار نمودند. ولیعهد سیزده چهارده سال دارد.»
ریشارد خان در یادداشتهای سه سال بعد( به تاریخ 23 فوریه 1847 برابر با ربیع الاول 1263 که چند ماهی از سلطنت محمد شاه باقی مانده بود اطلاعی از عکس برداری برای محمد شاه داده است:
« بیست و سوم فوریه هزار هشتصد و چهل وهفت شاه من را برای برداشتن عکس خود واهالی اندرون و شاهزادگان خواسته همه روزه مجبور بودم که بدرخانه رفته غفلت از انجام خدمات نداشته باشم»
ایشان در جای دیگر از یادداشتهای خود به صراحت عکسبرداری ازمحمد شاه وحاجی میرزا آقاسی را یاد کرده و نوشته است:
« بعد از آن که چندین مرتبه عکس محمد شاه وحاجی میرزاآقاسی را برداشتم مرا جزومستخدمین دولتی مندرج کرده فرمانی برای من صادر نمودند…»
آنچه را به طور اشاره راجع به نمونه عکس از عهد محمد شاه گفته اند نباید با صنعت عکاسی مرسوم امروز یکی دانست زیرا صنعت عکاسی «فتوگرافی» در سال 1265 قمری(1849 میلادی) اختراع شده است یعنی یک سال بعد از فوت آن پادشاه و آنچه در عهد محمد شاه وجود داشت ریشارد خان عمل می کرد دستگاه « داگروتیپ» بود که درسال 1839 به وجود آمده بود.
اما اینکه اعتضادالسلطنه در« اکسیرالتواریخ» ضمن معرفی عهد محمد شاه یکی از صنایع جدید در آن روزگار را (عمل کشف که نوعی از تقاشی است.) به نظر می آید منظور ایشان همان عمل داگروتیپ است.
فن عکاسی که یک سال پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه در اروپا اختراع شد چندسال بعد درایران رواج یافت.
اینکه در « فهرست البومهای کتابخانه سلطنتی» دربارۀ آلبوم شمارۀ 232 گفته شده است آن آلبوم در نیمه رجب 1266 توسط ملک قاسم میرزا به ناصرالدین شاه پیشکش شده بود ولی عکسهای آن که اززنان حرمسرا و خواجگان بوده فعلا موجود نیست و نام اشخاص به خط ناصرالدین شاه در اوراق آلبوم دیده می شود دلیل آن نیست که عکسها از سال 1266 قمری است.
اگر این صنعت درسه چهار سال اول سلطنت ناصرالدین شاه یعنی پس از اختراع آن به ایران رسیده بود معقول بود عکسی هم از میرزا تقی خان امیر کبیر که مرد بزرگ و فرد اول عصر خود در ایران بود در دست باشد و طبعا عکاس مشهوری چون ابوالقاسم بن محمد تقی نوری که از کارهای عکاسی او تعداد زیادی در آلبومهای سلطنتی موجود است برای بدست آوردن چهرۀ امیرکبیر ناچار نباشد که صورت نقاشی امیرکبیر را عکس برداری کند ودرآلبوم شاه بگنجاند
منابع فرانسوی و ایتالیایی
ازمدارک عصر قاجار که بگذریم دو اطلاع مهم از تاریخ ورود فن عکاسی به ایران داریم وآن مربوط است به دوگروه عکاس، یکی فرانسوی که درسالهای (7-1274) قمری و دیگری ایتالیایی که درسالهای 9- 1277 قمری در ایران به عکسبرداری پرداخته اند وتوضیح هریک به این شرح است.
اطلاعات ما دربارۀ عکاسان فرانسوی مرهون تحقیقی است که جهانگیر قائم مقامی بر اساس مجموعۀ اسناد شماره 1673 موجود آرشیو تاریخی قشون فرانسه که حاوی گزارشهای رئیس هیئت نظامی فرانسه در ایران است عرضه کرد ونوشت که درسال 1274 قمری عکاسی به نام کارلیه به همراه هیأت مذکور به ایران آمد و همکاری به نام هانری دوکولی بف دوبلاکویل همراه داشت و طبق همان گزارش موقعی که (سال 1277 ق) درنواحی خراسان می خواستند از غائله ترکمن ها عکسبرداری کنند دستگا ههای عکاسیشان شکسته و ازمیان رفت و بلاکویل به زندان افتاد.
بلاکویل در سال 61-1860 در ایران بود. او مقاله ای نوشته است که در « توردومند» چاپ شده است و درآنجا طرحهائی به چاپ رسیده است که شخصی به نام تئرون ازروی عکسهائی که بلاکویل در اختیارش گذاشته بوده است نقاشی کرده بود. بلاکویل درین مقاله اشاره می کند که سفرش به ترکمن صحرا بنابه نظر ناصرالدین شاه بوده است.
بنابر این نخستین فرنگیانی که با وسائل عکاسی به ایران آمده اند این دو نفر بوده اند. متأسفانه نمونه ای از عکسهای تهیه شده توسط آنها که برای هیأت نظامی تهیه می کرده اند دیده نشده است.
اطلاع دیگری که از عکاسی در سال 1274 قمری داریم این است که درسفرنامۀ خانیکف مربوط به سال 1858 میلادی (5-1274) زیر یک نقاشی ازمنظره مشهد کار آ. دوبار نوشته است که دوبار این منظره را از روی یک عکس که در آلبوم خانیکف بود کشیده است.
اطلاعات ما دربارۀ عکاسان ایتالیایی مرهون تحقیق مبسوط و پرفایده ای است که آنجلوپیه مونته سه درسال 1972 منتشر کرد.
پیه مونته سه در مقاله مفصل خود مارا مطلع کرده است که پس از انجام مأموریت فرخ خان امین الدوله در اروپا و هیأتی که پس از آن به ریاست حسنعلی خان امیر نظام در ژانویه 1861 به ایتالیا وارد شد، دولت ایتالیا در سال 1862 (1279) هیأتی به سرپرستی م. چروتی به ایران فرستاد. ودراین هیأت چند عضو سیاسی ودو عضو نظامی و چند عضو بازرگانی وعلمی شرکت داشتند. ضمنا یک عکاس ازمردم شهر «تورن» به نام ل. مونتابونه با کمک عکاسی به نام پی یتروبون با این هیأت به ایران آمدند.
فهرست
مقدمه
(فصل اول )
( تاریخچه ورود عکاسی به ایران)
منابع ایرانی
منابع فرانسوی و ایتالیایی
منابع آلمانی
( اهمیت عکاسی در دورۀ ناصرالدین شاه)
عکاسی شاهانه
ظهور صنعت عکس
عکس حرم
عکس زندانیان
عکاسباشی وعکاسخانه
رساله های عکاسی
(فصل دوم)
تاریخچه پرتره در عکاسی ایران
پادشاهان
دیوانیان ودرباریان
مستوفیان
مبارزان دوره مشروطه
دانشمندان
عشایر و طوایف
زنان
زندگانی ایرانی
تجار و پیشه وران
مدارس
عکاسان و مهرهای آنان
( فصل سوم)
(فیلم و ملزومات آن )
فیلم چگونه عمل می کند
لایه های فیلم
حساسیت فیلم
درفیلمی که کم نور ببندید چه اتفاقی می افتد
فیلم سیاه وسفید رنگ را چگونه می بینید
فهرست وسایل مورد نیاز ظهور فیلم
وسایل چاپ عکس
(فصل چهارم)
( نور پردازی)
نورپردازی مرکزی
نورپردازی غیر مرکزی
نورپردازی اریب
نورپردازی کناری
نورپردازی کناری- پشت سر
نورپردازی حاشیه یی
نورپردازی پشت سر
کاربرد انواع نورپردازی برای صورت
( فصل پنجم)
( عکاسان معاصر پرتره در ایران)
فخرالدین فخرالدینی
نمایش و بررسی چند عکس از فخرالدینی
مریم زندی
نمایش و بررسی چند عکس از مریم زندی
( فصل ششم)
( پروژه عملی)
عکسهای پروژه عملی زینب کیانی
نقد وبررسی آثار
نتیجه گیری
منابع و ماخذ