رنگ یک زبان جهانی است. رنگ احساسات را تحریک میکند. فرهنگها را شکل میدهد و پیش زمینه جهان ما را میسازد. صحبت در مورد رنگ موجب میشود که خصوصیات موسیقی و طبیعت و ویژگیهای شخصیتی را به جا آوریمورنگ بر خلاف سایر ملزومات دکوراسیون یک بعد انسانی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در واقع رنگ میتواند حالتهارا تغییر دهد، فضاهای خاصی به وجود آورد و روحیهٔ انسان را بهتر کند و در همین حال جولانگاه خوب و امنی برای خلاقیت انسان است.
دیدن رنگها، استفاده از آنها و فضا سازی با پالت شخصی و دلخواه، زمینهٔ آرامش بخشی را در زندگی روزانه ایجاد میکند. رنگ یکی از ملزومات باشکوه زندگی است. خانهای که غرق رنگهای مناسب باشد همیشه آرامش بخش است؛ اتاقها با ترکیب جالب رنگها، بافت و ابعاد، زنده و زیبا میشود.
توصیف رنگ
اگر به اهمیت استفاده از سایه و رنگ مایههای ساده پی ببرید استفاده از رنگهادر طراحی دکور به تجربهٔ ارزندهای بدل میشود. واکنش ما به رنگها میتواند از بعد احساسی یا علمی مورد بررسی قرار گیرد. کشف این مساله چگونه بر فضا تاثیر میگذارد کمک میکند تا دریابید چه چیزی حس بهتری در شما ایجاد میکند.
رنگ در سطوح واحجام
اگر داخل ساختمان به سطوح و احجام تخیلی و آبستره تقسیم شده باشد، سعی کنید که هر حجم یا سطحی را با ترفندی ظریف با رنگی عمل آورید. جایگزینی موثر رنگها در هر اندرونی موجب سادگی و شفافی در منطق بصری فضا میشود. این نوع فضاها بدون رنگ پردازی فکر شده بی محتوا و آشفته به نظر میرسد.
رنگهای برجسته توان جذب دقت به هر نوع نمای خاص و عنصر معماری داخلی را دارد، از قبیل طبقه بندیهای مختلف، پارتیشنها و غیره حتی می تئانید زمان انتخاب، رنگهای قوی و متضاد اما مناسبی را به کار گیرید. مطمئن باشید که عناصر منتخب ویژه شما در معماری داخلی مناسب ترین موارد برای برجسته شدن هستند.
اصول هماهنگی رنگها
پایدار ترین تئوری هماهنگی رنگ در معماری داخلی عبارت است از اطمینان به اینکه رنگها در هر نوع رنگ بندی در بعضی ویژگیها و خصائل با یکدیگر مشارکت دارند. به یاد داشته باشید که رنگها سه نوع ویژگی دارند:
نام رنگ hue or color ارزش رنگ درجه سیر و روشنی value color میزان اشباع chroma=saturation
حفظ برخی تشابه بین رنگها به شما این اطمینان را میدهد که رابطهای بین یکایک آنهاست که منجر به هماهنگ شدنشان میشود. پس ابتدا باید پایه هماهنگی ترکیب رنگها مهیا شود آنگاه برای برجستگی بصری لازم است که رنکهای نمایشی به آنها اضافه نماییم که این مهم برای سرزنده نمایاندن ترکیب رنگ و ممانعت از ملال آور شدنشان میباشد
رنگها و ارزش رنگهای متشابه((similar hue and value
روش آسان برای نیل به هماهنگی در رنگ، همانا حفظ میزان رنگ و ارزش رنگ به طور متناسب، ثابت و فقط با تغییری است که گهگاه در اندازه اشباغ شدگی رنگ پیش میآید یعنی تراکم و به زبان دیگر خلوص رنگ را زیاد و کم میکند. این کار بدین معنی است که در یک انتخاب از نمونه رنگهای متناسب، بکار رفته در یک ترکیب تک رنگ، روشنی و یا تیرگی نسبی ثابت مانده و فقط قدرت رنگ یا درجه اشباع آن است که کم و زیاد میشود. برخی رنگها میتوانند خیلی جاندار و پر ملات باشند و برخی دیگر آبکی و کم ملات.
نام رنگهای مشابه با میزان خلوص آنها(similar hue and chroma)
شیوه دیگری برای دستیابی به هماهنگی، همانا حفظ رنگ و خلوص یا اشباع آن به میزان برابر و متغیر نمودن ارزش رنگ میباشد. این نوع ترکیب رنگ شامل تغییرات همان رنگ با همان توان رنگ همراه با سیر و روشنی نسبی و تغییرات رنگ میباشد.
ارزش رنگها و میزان خلوص ثابت باشد (similar value and chroma)
باز هم روشی دیگر برای هماهنگی رنگ؛ حفظ ارزش رنگ و میزان اشباع یا خلوص بصورت ثابت و تغییر خود رنگ است در این شرایط روشنی و تیرگی نسبی، ثابت به نظر ممی رسد هم آنگونه که درجه اشباع رنگ نیز ثابت است و تنهاخود رنگ است که تغییر میکند. به طور غیر منتظرهای این روش کمتر مورد تجربه قرار میگیرد پس با حفظ ارزش رنگ و درجه اشباع در شکل ثابت است و رنگها گهگاه به خاکستری میگراید (اشباع با درجه متوسط) متمایل میشوند. به یاری موارد ذکر شده شما میتوانید عملاً هر یک از رنگها را با هم ترکیب کنید که نتیجه آن آفرینش ترکیب بندی فوق العاده چشمگیر و هم آهنگ خواهد بود.
سادگی را حفظ کردن
برای اجرای آسانترین و مطمئن ترین ترکیب بندی، اول اینکه فقط با دو رنگ بسیار نزدیک، مرتبط با یکدیگر کار کنید. دیگر اینکه برای برخی از فضاها و رنگهای یکنواخت momoton استفاده از یک تک رنگ momton &mono chromatic در رنگ بندی بجا و رویکردی صحیح است. برای مثال اگر درون خانهای مبلمان ئ رنگ کلی فضا همخوان ئ یکسان باشند، این ترکیب خود جلب نظر میکند.
اغلب با وجود اینکه شما اسباب و اثاثیه را با هدف یکی کردن مبلمان با معماری داخلی خانه یکسان مینمایید حتمادر مییابید که با مقدار جورواجوری مبلمان بدقواره، که بیشتر به آنها اثاثیه میتوان اطلاق کرد تا اشیاء فکر شده و بجا برای فضای مورد نظر مواجه هستید. یعنی زندگی شما بیشتر اوقات متمایل به پر شدن بی هدف با انواع اسباب اثاثیه میشود. یک میز تحریر، یک چراغ خاص سوغاتی از اروپا و یا یک تک پارچه بته جقه هدیه شده از طرف عمه جان. حال برای ارتباط دادن همه این عناصر گلچین شده با مبلمان و اشیاء جانبی آرایشی، اصولی ترین راه آفرینش سادگی در معماری پس زمینه این اشیاء میباشد. طراحان و دکوراتورها این روش را برای دستیابی به ساختاری صحیح در معماری داخلی خود بر میگزینند.
ترکیب بندی خنثی ولی یکنواخت
یک ترکیب بندی خنثی رویکردی محافظه کارانه و بدون اشتباه در آرامش یک فضای داخلی میباشد که برای اشیاء برجسته تزیینی و کارهای هنری در فضا، زمینه ساز برجستگی و درخشش شده است. به یاری سادگی و نامرئی بودن پس زمینه، بدین معنی که پس زمینه بدون خودنمایی باعث نمایش اشیاءتزیینی و کارهای هنری شود، یک رنگ بندی خنثی واقعی هیچگاه نه سرد است نه گرم و به طور نسبی کلاً خنثی است، در بر گیرنده رنگریزههای سفید، سفید شیری و خاکستری خنثی بوده و آفریننده حال و هوای بسیار شیک و جدی در فضا میباشد، احساس بر انگیخته شده بوسیله طراحی رنگ موجب آرامش، احساس وظیفه، گوشه گیری، ظرافت، تسلط پاکی، جدیت و خشکی است.
رنگ بندیهای سرد و یکنواخت[ویرایش]
در رنگبندی سرد و یکنواخت رنگها عبارتند از سبز-خاکستری-صورتی-خاکستری یا شیری سرد، یک فضای داخلی با رنگبندی سرد یکنواخت بیشتر گرایش به هوایی بودن دارد و برای پرهیز از یک فضای ناخوشایند و خشک روشن تر از یک فضای گرم یکنواخت خواهد بود. تجهیز مبلمان نقش مهمی را در آفرینش گرمای دلپذیر دارد چند قطعه مبل چشمگیر در تعادل فضا نقش مهمی میتواند ایفا کند.
رنگبندی گرم و یکنواخت
رنگبندیهای گرم و یکنواخت رویکردی ساده در طراحی رنگ میباشند رنگها میتوانند خاکستری گرم، بژ و از مجموعه طیف رنگهای گرم نیز میباشند، زیر مجموعه رنگهای خاکستری گرم میتوانند آفریننده فضایی دعوت کننده، دنج و آرامش بخش باشد. حال فضایی مطلقاً گرم و یکنواخت میتوانند بوسیله چند شیء برجسته با رنگ سرد از انواع تابلو و یا لوازم جانبی تزیینی تعادل و توازن رنگ فضا را کامل میکند.
رنگبندیهای متشابه یا همگن
رنگبندیهایی که به یکدیگر شباهت داشته و یادر چرخه رنگ همسایه یکدیگرند، متشابه نام دارند. در رنگهای ملایم (با سفید ترکیب شده) ویا سایه رنگها (با سیاه ترکیب شده) هم آهنگی وجود دارد. زمانی که رنگی قوی و پر توان را انتخاب میکنید یک رنگبندی آنالوگ رویکردی مطمئن و مستدل برای پایان بخشیدن خوش به هم آهنگی رنگی شماست. تاثیر زیبا شناسانه عمومی ئ رئانشناختی در رنگبندی آنالوگ بستگی به ارزیابی زنگهای انتخابی شما دارد.
رنگبندی متشابه یا آنالوگ نسبتاً از نظر اجرا آسان میباشد و زمینه انعطافپذیری در ایجاد هماهنگی با تعدادی از سایر تجهیزات مانند مبلمان مهیا میسازد. این نوع راهکار در رنگبندی بعنئان حلال مشکلات برای زمانی است که رنگین مجموعهای از اثاثیه و مبلمان گلچین شده را میآزمایید.
رنگبندیهای مکمل
رنگهای مکمل و یا متمم. آنهایی هستند که در چرخه معروف رنگها درست در مقابل یکدیگر قرار دارند. حال رنگبندی رنگهای مکمل اغلب بیشترین برجستگی و سرزندگی را دارا بوده و عملاً مشکل سازند و هرگونه چالش در داوری، انتخاب و بکارگیری به موقع این رنگها، موجب ایجاد رنگبندی نا هنجاری میشود. بنابراین مطالعه موفقیت آمیز نمونههای رنگبندیهای مکمل لازم است، زیرا درک این موضوع که کدام یک از رنگها لازم و دیگری غیر لازم است حیاتی است. نهایت اینکه طراحی با رنگهای مکمل اغلب حاصلش هیجان، شادابی، انرژی و جنبش میباشد.
رنگ وبافت
جنس و بافت. عاملی مهمی است که باعث زنده شدن رنگها میشود. در واقع برخی رنگها تنها در صورت قرار گرفتن در جنس و بافت مناسب میتوانند هم نشینی زیبایی را ارائه دهند. مثلاً پارچه نخی سفید وچرم مشکی کاملاً با هم مناسب هستند. ما می تئانیم از دو جنبه به این مسئله نگاه کنیم. مثلاً وقتی نور از بافتهای مختلف باز میتابد. ما تاثیرات مختلفی را مشاهده میکنیم. شاید این بازتاب درخشان، مات، کدر یا شفاف باشد یا نرمی و زبری بافت آن، توجه انسان را به خود جلب کند. اما ما از لحاظ فیزیکی نیز میتوانیم از بافت پارچه لذت ببریم. و این زمانی است که بافت و جنس پارچه نیز با زیبیی ظاهری آن هماهنگ است.
رنگ و نور
نور فراوان خوب و طبیعی یکی از بهترین عناصر در دکوراسیون است که میتوانید روی آن مانور بدهید. این ساختمان صنعتی شهری به یک آپارتمان بادگیر و بزرگ تبدیل شده است اما چندان احتیاجی به اسباب اضافی دیگر برای تکمیل خطوط خوب معماری و سایه روشنهای مناسبش ندارد. نور مناسب شب در چنین فضایی، ترکیبی از چند نوع مختلف نور و درجههای متعدد ان است تا بتواند با فضای ساختمان، سازگار شود. در نتیجه هالوژن، تنگستن و فلورسنت هم برای ایجاد نئر واحد و مناسب در آن مفید هستند.
رنگ در معماری
معماران و طراحان داخلی به هنگام طراحی، ساختمان را از نظر فرم، فضا،نور، رنگ، بافت مورد بررسی قرار میدهند، اما متأسفانه یکی از اجزایی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد رنگ است. برای اینکه تاثیرات رنگ از همان ابتدا مشخص شود، باید انرا به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده از همان اغاز انتخاب نمود، نه اینکه بعداز اتمام طراحی، مبادرت به انتخاب آن کرد. لازم نیست که طراحی رنگ، چیزی به هزینههای ساخت و ساز و یا تعمیرات اضافه کند. باید برای کار در پیش رو برنامه ریزی کنیم. بهترین راه این است که رنگهای نقاشی و سایر مصالح را به عنوان ترکیب ساده رنگ در نظر بگیریم. موفق ترین طراحی رنگ در فضای داخلی باید در خور اهداف طراحی باشد و به ان واکنش نشان دهد. تناسب و تاثیر گذاری رنگ بر روند طراحی شامل موارد زیر است:
هماهنگی با محیطجلب توجهتعدیل کردن فضا از نظر کوچک و بزرگ جلوه دادن انتفکیک کردن و محدود کردن فضاجداسازی و تعریف فضاهمسان و همگون کردن بافت فضا
رنگ در معماری اسلامی
رنگ از تکثیر نور حاصل میشود و نمایانگر کثرتی است که ارتباطی ذاتی با وحدت دارد. از دیدگاه اندیشمندان هنر اسلامی، رنگ سفید نماد وجود مطلق و رنگ سیاه که پوشش خانه کعبه است نماد اصلی تعالی و فراوجودی است که خانه کعبه با آن ارتباط دارد، رنگهای آبی، فیروزهای و طلایی در نگارگری اسلامی و ایرانی، جلوههایی از معانی باطنی جاری در بطن رنگ هایند روانشناسی رنگدرقرآن نیز مورد تامل جدی قرار گرفته است.
«قالوادع لنار بک بیین لنامالونها قال انه یقول انها بقره صفرا فاقع لونها تسرالناظرین» آیهای که در آن رنگ زرد زرین عاملی برای سرور و انبساط خاطر ناظر معرفی میشود این آیه و همچنین احادیث و روایاتی که بر معانی رنگها دلالت میکردند (سفید که رنگ محبوب پیامبر بود و سبز که نشانه سیادت فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) محسوب میشد) رنگ را عاملی مهم در جهت استفاده معنوی در جلوههای نگارگری معماری اسلامی قرار داد، اهمیت و جایگاه رنگ در معماری اسلامی مورد توجه کامل قرار گرفته است یکی از اصیل ترین رنگهای مطرح در هنر اسلامی رنگ فیروزهای است، همچنین آبی لاجوردی هسته تمثیل مراقبه و مشاهده است، بیانگر بیکرانگی اسمان آرام و تفکر برانگیز سحرگاهان صاف و صمیمی است، در درون مسجد، برخلاف بیرون که کاشی کاری بیشتر با آجر عجین شده است.
نقوش کاشی با سفیدی نقوش گچ بری همراه است که تضاد چشم گیری را با فضای پر نقش و رنگ بیرون برقرار میسازد و باعث میشود فضای داخلی مسجد آرامش و قداست خاصی داشته باشد که این قداست از رنگ سفید فضا و از بیرنگی و بی نقشی سطوح داخلی نشات میگیرد، زیرا رنگ سفید به خصوص وقتی با نوعی خلوت، تفکر و سکوت همراه باشد، الهام گر نوعی بزرگی پاکی و اندیشه بالندگی است، بیشترین قسمت سطوح کاشی کاریها به رنگهای سردی چون زنگاریها، فیروزه ایها و لاجوردیها تعلق دارد، لاجوردیها و رنگهای آبیفام عمق دارند که آدمی را به بینهایت و به جهانی خیالی و دست نیافتنی میبرند، آبی، گستردگی و وسعت آسمان صاف را به یاد میآورد. نشانه صلح است و رنگ بی گناهی، نور آبی، کسانی را که بی قرارند، آرام میکند، آبی همواره متوجه درون است و جنبههای گوناگون روح آدمی را نشان میدهد، در فکر و روح او داخل میشود و باروان او پیوند میخورد، آبی معنی ایمان میدهد و اشارهای است به فضای لایتناهی و روح. آبی سمبل جاودانگی است .
در واقعیت، رنگ وجود ندارد! از نظر علم فیزیک چیزی وجود دارد که دارای جسم و یا ماده باشد و بتوان به آن شکل داد و آن را لمس کرد. شیء رنگی را می توان لمس کرد و یا به آن شکل داد؛ اما این خود آن شیء است که موجودیت خارجی دارد نه رنگ آن. رنگ تنها ظاهر دارد، چیزی که به صورت لحظه ای دیدهمی شود.
رنگ بازتابی از نور است که به شکلهای متفاوتی در میآید و این بازتاب مجموعهٔ وسیعی را شامل میشود.اگر یک ناحیه باریک از طول موجهای نور مرئی توسط ماده جذب شود رنگ بوجود میآید.
رنگ یکی از از خاصیتهای نور است.ادراک رنگ ،نتیجه نور تابیده شده ،تغییرات در آن،ویژگی های جذبکنندگی،انعکاسی و انتقالی سطح ،رابطه سطح با رنگهای اطراف ان و ویژگیهای چشم می باشد.
برای دیدن ادامه مطلب و دریافت مطلب به صورت کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید.
نقش رنگ در معماری
رنگها روح دارند و زنده اند,رنگها کلمه اند و همچنین کلمات سخن میگویند…
از نهان سبز جنگل ها,از راز آبی آسمان و دریاها,از شفافیت و زلالی قطرات باران و از پاکی سفید برف;بلی رنگها از روح آدمی و دنیای پر رمز و راز انسان سخن میگویند و رنگهایی که انسانها بدان می پوشند و می نگارند و نقش میزنند نیز حکایت از گوشه ای دیگر از درون ایشان دارد.
.
غایت و هدف همه مجاهدت های هنری بیرون کشیدن و استخلاص ماهیت و سرشت معنوی فرم و رنگ و آزادی آنها از زندان دنیای مادی است.از چنین آرزو و سودایی است که هنر غیر مادی نشات میگیرد.دنیائی که امروز در آن زندگی میکنیم , به دنیای انسان در سالهای گذشته , شباهتی ندارد.دنیای ما با ابداع و خلاقیت شکل گرفته است.ما بناهائی میسازیم که محتوای آنها در عملکرد آنها نهفته است;در عین حال بناها سمبول افکار و عقاید نیستند ; بلکه تجسم افکاری هدف دار هستند.
.
با گذشت زمان فکر انسان به اسرار پدیده های طبیعت چون رنگین کمان , رعد و برق , جاذبه و امثال آن پی برده است , با وجود این , پدیده ها هنوز هم در اسرار باقی مانده اند; رعد و برق ما می ترساند.ولی رنگهای رنگین کمان و نور ستاره شمالی روح را تعالی می بخشد و آن را تهذیب می کند.رنگین کمان سمبل صلح است.فقط کسانی که عاشق رنگ هستند می توانند زیبائی و کیفیت ذاتی آن را درک کنند.
رنگ مواهب خود را به همه تقدیم می کند , ولی رموز و اسرار پنهان خود را فقط برای علاقه مندان واقعی آشکار می سازد.رنگ زندگی است زیرا جهان بدون رنگ برایمان مرده جلوه می کند , رنگ ها ایده آغازین و ثمره نور اصلی بدون رنگ هستند و مقابل آنها تاریکی بدون رنگ است.
.
گوته در ” فاربن لهر ” در مورد هماهنگی و کلیت رنگ می نویسد: وقتی چشم رنگی را می بیند , بلافاصله فعالیتش را شروع می کندو عملکردش چنان است که به شکلی نا خود آگاه و اجتناب ناپذیر , رنگ دیگری ایجاد می کند که با پیوستن به حلقه رنگها , ترتیب حلقه رنگ را کامل میکند و این تاثیر متقابل , احساسی از غنای رنگ به انسان می بخشد.مقصود از هماهنگی رنگ , هنر وسعت دادن به درون مایه ها و مضامینی از تناسبات اصولی رنگ است که می تواند بعنوان پایه ای برای کمپوزیسیون ( یا آفرینش هنری )به خدمت گرفته شود.
رنگهای درخشان به تنهایی جذاب هستند اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرارگیرند از نظر بصری تاثیر بیشتری خواهند داشت. این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر این رنگها حاکم میکند و در نتیجه یک مفهوم و یا نوعی نظم را، ورای حضور محض رنگها، منتقل خواهد کرد.پدیده های بصری , معنوی و روانی در حیطه رنگ و هنرهای رنگ روابط مشترک زیادی دارند.وقتی که موضوعی در نظر مشترک گرفته شد , طرح باید از این موضوع اولیه و حاکم بر کار , پیروی نماید.
اگر رنگ مهمترین وسیله بیان حالت و مفهوم باشد , ترکیب رنگ باید از سطوح رنگ شوع شود و این سطوح , خطوط را مشخص خواهند کرد.کسی که اول خطوط را رسم می کند و بعد رنگ را بدان می افزاید , هرگز نخواهد توانست یک اثر رنگی خوب و واضح به تصویر بکشد.رنگها , ابعاد و جهات مخصوص به خود را دارند و سطوح را به شیوه خود , ترسیم می کنند.
.
شاید به نظر عجیب برسد که در حوزه حس بصری رنگ حرارت را می توان تشخیص داد.به هر حال تجربه نشان داده است که بین دو آتلیه که یکی با رنگ سبز-آبی و دیگری با قرمز-نارنجی رنگ شده باشد , ۵ تا ۷ درجه اختلاف حرارت یا بودت از طریق ذهنی احساس می شود.به عبارت دیگر , کسانی که در آتلیه سبز هستند , در ۱۵ درجه سانتیگراد احساس سرما می کردند , اما در اتاقی که با رنگ قرمز نارنجی رنگ شده بود تا ۱۳-۱۱ درجه سانتی گراد نیز احساس سرما نمی کردند.حقیقت این است که رنگ آبی-سبز جریان خون را کند و رنگ قرمز نارنجی همانند داروی محرکی است که باعث حالت هیجانی و تسریع جریان خون در بدن می گردد.
.
این تاثیرات مختلف قدرت وسیع مفهومی و بیان حالت کنتراست سرد و گرم را نشان می دهد و از آن می توان برای ایجاد اثرات تصویری فوق الهاده زیبا استفاده کرد.مناظری که فاصله اشیاء در آن زیاد است , همیشه از لحاظ رنگ سرد تر بنظر می رسند , زیرا که در عمق هوا قرار دارند.پس کنتراست سرد و گرم وسیله مهمی است که اثرات پرسپکتیو و حجمی را نشان می دهد.
.
شکل ها نیز دارای خصوصیت گویا ومعنی دار نظام زیباشناختی خود هستند.در طراحی,این کیفیت های معنی دار شکل و رنگ می بایست با یکدیگر مطابقت داده شوند,یعنی شکل و رنگ در معنی دار بودن و مفهوم خود یکدیگر را تایید و اثبات نمایند.
سه شکل اصلی مربع,مثلث و دایره نیز مانند سه رنگ اصلی قرمز,زرد و آبی دارای خصوصیات مفهومی و بیانی مشخص هستند.مربع,نمایانگر ماده,وزن و حدود مشخص است وحسی از کشش و امتداد و تجربه حرکت را القاء میکند.مربع با رنگ قرمز منطبق است و وزن حجم قرمز با شکل سنگین و ساکن مربع مطابقت دارد.مثلث با زوایای حاد و تند,تاثیر ستیزه جویی,پرخاش و تهاجم را ایجاد میکند.مثلث سمبل تفکر است و حالت وخصوصیت بی وزن آن با زرد روشن هماهنگی دارد.دایره بر عکس مربع,احساسات را ملایم و معتدل میکند و حس آرامش و حرکت آرام و آهسته را القاء مینماید.دایره سمبل روح است که در درون خود همواره در حال حرکت استبررسی تاثیر متقابل روانشناختی رنگها در کاربرد هنری رنگ اهمیت بسزایی دارد و استفاده متناسب از هر رنگ می تواند کاربرد ویژه ای در طراحی داخلی داشته باشد.
شکوه و جلوه هر رنگ در کنار رنگ دیگر، اثر واقعی خود را نشان می دهد و هر رنگ نسبت به رنگ دیگر میزان تیرگی یا روشنی اش بهتر نمایان می شود. تغییر دادن این ترتیب طبیعی ، ناهماهنگی رنگها را به دنبال دارد و استفاده از این ترکیب ناسازگار، می تواند تغییرات زیادی در دکوراسیون داخلی