لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
سوره کوثر سوره ۱۰۸ از قرآن است و ۳ آیه دارد.
متن سوره کوثر در ویکینبشته
از دیدگاه بسیاری از مفسران سوره کوثر در شأن فاطمه زهرا و فرزندان او نازل شده است.
«محققا ما به تو خیر کثیر (فاطمه (علیهاالسلام ) دادیم (1). پس به شکرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (2). و بدان که محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است (3). »
در تفسیر نمونه آمده است که فخر رازی مفسر اهل سنت در تفسیر کبیر نوشته است:
«قـول سوم این است که این سوره به عنوان رد بر کسانى نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر اکـرم (ص ) خرده مى گرفتند, بنابراین معنى سوره این است که خداوند به او نسلى مى دهد که در طـول زمـان باقى مى ماند, ببین چه اندازه ازاهل بیت را شهید کردند, در عین حال جهان مملو از آنـهـاست , این در حالى است که از بنى امیه (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکرى در دنیا بـاقى نماند, سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنهاست مانند باقر و صادق و رضا و نفس زکیه . هزاران هزار از فرزندان فاطمه (ع ) در سراسر جهان پخش شدند, در میان آنهانویسندگان و فقها و مـحـدثان و مفسران والامقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثارو فداکارى در حفظ آیین اسلام کوشیدند.»
همچنین در تفسیر نمونه در خصوص شأن نزول این سوره گفته شده:
«بـعـضـى آن را بـه نـبوت تفسیر کرده , و بعضى دیگر به قرآن , و بعضى به کثرت اصحاب و یاران , و بعضى به کثرت فرزندان و ذریه که همه آنها از نسل دخترش فاطمه زهرا(ع ) به وجود آمدند. بعضى نیز آن را به ((شفاعت )) تفسیر کرده اند. ولى ظاهر این است که ((کوثر)) مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که هر یک ازآنچه در بالا گفته شـد یـکـى از مـصـداقهاى روشن آن است , و مصداقهاى بسیاردیگرى نیز دارد که ممکن است به عنوان تفسیر مصداقى براى آیه ذکر شود...بسیارى از بـزرگـان عـلـمـاى شـیعه یکى از روشنترین مصداقهاى آن را وجودمبارک ((فاطمه زهرا))(ع ) دانـسـتـه اند, چرا که شان نزول آیه مى گوید: آنهاپیغمبراکرم (ص ) را متهم مى کردند که بلاعقب است , قرآن ضمن نفى سخن آنهامى گوید: ((ما به تو کوثر دادیم )). از ایـن تـعـبیر استنباط مى شود که این ((خیرکثیر)) همان فاطمه زهرا(ع ) است ,زیرا نسل و ذریه پـیـامـبـر(ص ) بـه وسـیـلـه همین دختر گرامى در جهان انتشار یافت نسلى که نه تنها فرزندان جـسـمـانى پیغمبر بودند, بلکه آیین او و تمام ارزشهاى اسلام را حفظ کردند, و به آیندگان ابلاغ نمودند, نه تنها امامان معصوم اهل بیت (ع ) که آنهاحساب مخصوص به خود دارند.»
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:8
پیمان شکنی علاوه بر زیان فردی، زیان اجتماعی نیز دارد. اثر فردی آن این است که خشم خدا را برای پیمانشکن در بر دارد و او را از رحمت حق دور میکند و از نظر اجتماعی پیمانشکن در چشم مردم بیارزش و از احترام او کاسته میشود..
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیمانشکنی را مایهی چیرگی دشمن دانسته و میفرماید:
هرگاه پیمانشکنی کردند خداوند دشمنانشان را بر آنها چیره میکند.
زیرا پیمانشکنی مایهی سلب اعتماد از یکدیگر شده و اتحاد و یگانگی را از بین میبرد.
وقتی هم جامعهای دچار پراکندگی شد هنگام خطر نمیتواند با یکپارچگی در برابر دشمن بایستد تأثیر وفای به عهد در اجتماع پایبندی به عهد و پیمان در زندگی مردم و روابط داخلی و خارجی آنان تأثیر بسیار دارد و هر اندازه مردم بیشتر آن را رعایت کنند اعتماد بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا میکنند در نتیجه احساس آرامش بیشتری نموده و با خیال راحتتری به فعالیت میپردازند و نسبت به تعهدات مالی احساس ناامنی و نگرانی نمیکنند طبیعی است در کشوری که مردم وفای به عهد را وظیفهی انسانی، اخلاقی و دینی خود بدانند و در مراعات آن کوشا باشند تعهدات مالی و قراردادهای اقتصادی بر پایهی اعتماد و اطمینان کامل شکل میگیرد و باعث رشد اقتصادی آن کشور و مایهی سعادت مردم آن میگردد زیرا بدهکار در وقت معین و مقرر بدهی خود را میپردازد و فروشنده نیز کالا را برابر تعهدات خود تسلیم خریدار میکند و چرخ اقتصاد منظم حرکت میکند اما اگر هر یک از طرفین به تعهد خویش بیاعتنایی نشان دهند و تخلف کنند به همان مقدار سلب اعتماد پدید آمده، باعث کندی گردش چرخ اقتصاد میگردد.
وفای به عهد در قرآن و روایات(اقسام عهد وپیمان(
پایبندی به عهد و پیمان یک اصل جهانی است و از امهات فضائل به شمار میرود.
تمام افراد بشر، از هر قاره و اقلیمی، به این اصل ریشه دارد عمق وفای به عهد عنایت خاصی دارند و عهدشکنی را خیانت و رعایت عهد و پیمان را فضیلت میشمارند.
وفای به عهد یکی از اصول و پایههای با اهمیت اخلاقی است که هم در قرآن مجید و هم در روایات و سخنان پیشوایان دین، بر آن تأکید شده است.
در قرآن آمده است: و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال میشود.
حضرت علی علیهالسلام فرمود: همانا عهد و پیمانها گردن بندهایی در گردنها هستند تا روز قیامت. کسی که آن را به پا دارد، خداوند او را به (هدفش) میرساند و کسی که آن را بشکند خداوند او را به خودش وا میگذارد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود: کسی که به عهد و پیمانش وفا نکند دین ندارد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساسترین فراز تاریخ درخشان اسلام است.بعثت پیغمبر درست درسن چهل سالگى حضرت انجام گرفت . پیشتر گفتیم که پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت، ولى هنوز پیک وحى بر وى نازل نشده بود. قبلا علائمى ازعالم غیب دریافت مىداشت ، ولى مامور نبود که آن را به آگاهى خلق هم برساند.
میان مردم قریش و ساکنان مکه رم بود که سالى یک ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا درنقطه خلوتى مىگذرانیدند.درست روشن نیست که انگیزه آنها از این گوشهگیرى چه بوده است، اما مسلم است که این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.
نخستین فرد قریش که این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبر اکرم بود که چون ماه رمضان فرا مىرسید، به پاى کوه حراء مىرفت، و مستمندان را که از آنجا مىگذشتند، یا به آنجا مىرفتند، طعام مىکرد.
به طورى که تواریخ اسلام گواهى مىدهد،پیغمبر نیرپیش از بعثتبه عادت مردان قریش، بارها این رسم رامعمول مىداشت. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مىگرفت، و به نقطه خلوتى مىرفت، و به تفکر و تامل مىپرداخت.
پیغمبر حتى در زمانى که کودک خردسالى بود، و در قبیله بنیاسد تحت مراقبت دایه خود «حلیمه» قرار داشت نیز باز بازى کردن با بچهها دورى مىگزید و به کوه حراء مىآمد و به فکر فرو مىرفت. بنابراین انس وى به «کوه حراء» بىسابقه نبود.
در مدتى که بعدها در «حراء» به سر مىبرد،غذایش نان «کعک» و زیتون بود، وچون به اتمام مىرسید، به خانه بازمىگشت، تجدید قوت مىکرد. گاهى هم همسرش خدیجه باریش غذا مىفرستاد. غذائى که در آن زمانها مصرف مىشد، مختصرو ساده بود.
پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یک ماه در حرا به سر مىبرد، و چون روز آخر باز مىگشت، نخستخانه خدا را هفت دور طواف مىکرد، سپس به خانه مىرفت.
کوه حراء امروز در حجازبه مناسبت این که محل بعثت پیغمبر بوده است، «جبل النور» یعنى کوه نور خوانده مىشود. حراء در شمال شهر مکه واقع است، و امروز تقریبا درآخر شهر در کنارجاده به خوبى دیده مىشود. کوههاى حومه مکه اغلب بهم پیوسته است و از سمتشمال تا حدود بندر «جده» واقع در 70 کیلومترى مکه و کنار دریاى سرخ امتداد دارد.
این سلسله جبال که از یک سو به صحراى «عرفات» و سرزمین «منا» وشهر «طائف» و از سوى دیگر به طرف «مدینه» کشیده شده است، با درههاى و بیابانهاى خشک و سوزان و آفتاب طاقتفرساى خود شاید بهترین نقطهاى است که آدمى را در اندیشه عمیق خودشناسى و خداشناسى و دورى از تعلقات جسمانى و تعینات صورى و مادى فرو مىبرد.
کوه حراء بلندترین کوههاى اطراف مکه است، و جدا از کوههاى دیگر به نحو بارزى سر به آسمان کشیده و خودنمائى مىکند. هرچه بیننده به آن نزدیکتر مىشود، مهابت و جلوه کوه بیشتر مىگردد. از ان بلندى د زمان خود پیغمبر قسمتى از خانههاى مکه پیدا بود، و امروز قسمت زیادترى از شهر مکه پیداست. قله کوه نیز درپشتبامها و از توى اطاقهاى بعضى از طبقات ساختمانهاى مکه به خوبى پیدا است.
«غار حراء» که در قله کوه قرار دارد، بسیار کوچک و ساده است. در حقیقت غار نیست، تخته سنگى عضیم به روى دو صخره بزرگترى غلتخورده و بدین گونه تشکیل غار حراء داده است. دهنه غار حراء داده است. دهنه غار به قدیر است که انسان مىتواند وارد و خارج شود. کف آن هم بیش از یک متر و نیم براى نمازگزاردن جا دارد.