لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:html
1 - کلیات
نام و عنوان علم
تعریف علم و ویژگیهاى آن
رابطه علم کلام با علم فرق و مذاهب اسلامى
پیشینه تاریخى و اقسام کتابهاى علم مذاهب
علل پیدایش فرقه هاى اسلامى
نخستین اختلاف : شیعه و اهل سنت
دومین اختلاف : خوارج ، مرجئه و معتزله
اختلاف سوم : جبریه و قدریه
چکیده
پرسش
بخش اول : نخسین فرقه ها
2 - خوراج
عقاید مشترک خوارج
فرقه هاى خوراج
چکیده
پرسش
3 - مرجئه
چکیده
پرسش
4 - قدریه
چکیده
پرسش
5 - جبریه و جهمیه
چکیده
پرسش
بخش دوم : شیعه
6 - ادوار شیعه
فرقه هاى شیعه
چکیده
پرسش
7 - امامیه
اصول دین در مکتب امامیه
متکلمان امامیه
متکلمان نخستین
متکلمان عصر غیبت
چکیده
پرسش
8 - زیدیه
شخصیت زید بن على
مذهب زیدیه
فرقه هاى زیدیه
چکیده
پرسش
9 - اسماعیلیه
فرقه هاى اسماعیلیه
فاطمیان
تعلیم مذهبى فاطمیان
قرامطه
چکیده
پرسش
بخش سوم : اهل سنت
10 - معتزله
روش کلامى معتزله
عقاید معتزله
چکیده
پرسش
11 - اهل الحدیث
چکیده
پرسش
12 - اشاعره
آراى اشعرى
استمرار و تطور مذهب اشعرى
چکیده
پرسش
13 - ماتریدیه
چکیده
پرسش
14 - وهابیت
اصلاح سلفیه
عقاید وهابیت
چکیده
پرسش
بخش چهارم غُلات
15 - دروزیه
چکیده
پرسش
16 - اهل حق و نصیریه
تاریخ پیدایش و گسترش مذهب اهل حق
آداب و رسوم اهل حق
عقاید اهل حق
نصیریه و علویون
چکیده
پرسش
17 - شیخیه
عقاید و آراء
فرقه هاى شیخیه
چکیده
پرسش
18 - بابیه و بهائیه
بابیه
بهائیه
بهائیه پس از بهاءالله
آیینها و باورهاى بهائیان
چکیده
پرسش
1 - کلیات
علم فرق و مذاهب یکى از دانشهاى دیرین و دیرپاى اسلامى است که از همان سده هاى نخستین اسلامى پا گرفته و همچنان مورد توجه اندیشمندان اسلامى است . یکى از عوامل پویایى و پایندگى این علم ، پیوند نزدیک آن با حیات دینى و فرهنگى جامعه اسلامى است . هر چند آثار بر جاى نشان مى دهد که همواره نوعى تعصب و روحیه تقابل بر این علم سایه انداخته و داورى هاى نادرست گاه چهره اى کاملا غیر واقعى از جریانهاى فکرى مخالف به نمایش گذاشته است ، اما با این همه ، هیچ مورخ و پژوهنده تاریخ تفکر اسلامى از این علم بى نیاز نیست .
بررسى آرا و عقاید فرقه هاى گوناگون از یک جنبه دیگر نیز حایز اهمیت است . چنان که مى دانیم ، در مباحث فکرى و اعتقادى از خردورزى و نقد و تحلیل نظریه ها و آراگریزى نیست ؛ طبیعى است که هر نقد و نظر عالمانه پیشاپیش نیازمند شناخت درست آرا و مقایسه دقیق میان آنهاست . علم فرق و مذاهب ، اگر به درستى آموخته شود، مى تواند ما را در شناخت دیدگاههاى مختلف اعتقادى بینش و بصیرت بخشد.
اما از همه مهمتر، اینکه علم مذاهب حتى در فهم بخشهایى از متون دینى نیز ما را یارى مى رساند؛ گاه ابهامهاى موجود در روایات اسلامى را مى زداید و گاه بر وضوح مفاهیم مى افزاید. در روایات شیعه و سنى بارها از فرقه هاى مختلف نام برده شده یا عقیده آنان نقل و نقد شده است . اصولا اهل بیت علیه السلام در بیان معارف حقه معمولا ناظر به آراى مخالفان بوده اند و مرز حقایق دینى از عقاید بشرى را جدا کرده اند. از زمان امام محمد باقر علیه السلام که ائمه علیه السلام فرصت بیان حقایق دین را پیدا کردند، جامعه اسلامى مملو از آرا و عقاید بیگانه بود و نحله هاى گوناگون در تفسیر مفاهیم قرآنى هر یک به راهى مى رفتند. در چنین وضعیتى ناگزیر براى روشن شدن حقیقت باید آراى ناصواب را بازگو کرد.
نام و عنوان علم
این علم بر خلاف سایر علوم اسلامى از یک نام مشخص و منحصر به فرد برخوردار نیست و در طول سده هاى گذشته عناوین مختلفى را براى این علم به کار برده اند. اما در مجموع معروفترین تعبیر، یکى فرق و مذاهب و دیگرى ملل و نحل بوده است .
از لحاظ لغوى ، فرق ، جمع فرقه به معناى گروهى از مردم است . مذاهب ، جمع مذهب به معناى راءى و عقیده مى باشد. ملل ، جمع ملة به معناى دین و شریعت است و بالاخره نحل ، جمع نحلة و به معناى ادعا به کار مى رود.(1)
هر چند تعبیر ((فرق و مذاهب )) و نیز ((ملل و نحل )) در اصطلاح گاه به جاى یکدیگر به کار مى رود اما چنین مى نماید که اکثرا از عنوان دوم در معنایى عامتر و شاملتر استفاده مى شود. ((ملل و نحل )) معمولا به معناى گرایشهاى مختلف فکرى و اعتقادى در ادیان و نیز پیروان آنها به کار مى رود، در نتیجه شامل فرق و مذاهب اسلامى و غیر اسلامى مى شود. اما از ((فرق و مذاهب )) خصوص فرق و مذاهب اسلامى قصد مى شود. به هر حال در این کتاب این تعابیر به یک معنا یعنى فرق و مذاهب اعتقادى دین اسلام به کار مى رود.
در هر دین و آیین معمولا پس از رحلت پیامبر یا بنیان گذار دین ، در میان پیروانش اختلافاتى رخ مى دهد و این اختلافها گاه به قدرى عمیق است که باعث پیدایش مذاهب و مکاتب مختلف مى گردد و پیروان دین را. گروههاى متعدد تقسیم مى کند. این اختلافها مى تواند در موضوعات مختلفى چون موضوعات سیاسى ، فقهى ، اخلاقى ، و اعتقادى باشد. معمولا مهمترین و شدیدترین اختلافها، اختلافهاى اعتقادى و کلامى است ؛ از این رو، در این کتاب تنها به فرق و مذاهبى پرداخته مى شود که منشاء پیدایش آنها آراى خاص اعتقادى و کلامى بوده است .
اما درباره پسوند ((اسلامى )) در عنوان ((فرق و مذاهب اسلامى )) باید گفت که وقتى یک مذهب را با این عنوان توصیف مى کنیم منظور این نیست که تمام مطالب آن مذهب منطبق بر اسلام یا مستقیما برگرفته از متون اسلامى است ، بلکه منظور این است که آن مکتب در حوزه تفکر اسلامى رشد و پرورش یافته است و آراى آن غالبا با استناد به منابع اسلامى طرح شده است ، هر چند ممکن است در نحوه استناد و استنباط از متون دینى اشتباهاتى رخ داده باشد یا حتى اساسا انحرافى از مبانى دینى به شمار آید.
تعریف علم و ویژگیهاى آن
کاملترین تعریف براى یک علم ، تعریفى است که ویژگیهاى مختلف علم را دربرداشته باشد. به دیگر سخن ، تعریف جامع ، تعریفى است که هم به موضوع علم اشاره کند و هم از روشها و غایت آن یاد کند. بر این اساس ، مى توان گفت : علم فرق و مذاهب اسلامى ، علمى است که به شیوه توصیفى و تاریخى درباره مذاهب اسلامى بحث مى کند و به معرفى آنها مى پردازد.
در این تعریف به روش (توصیفى و تاریخى )، موضوع (مذاهب اسلامى ) و غایت (معرفى مذاهب اسلامى ) اشاره شده است . حال به توضیح این سه ویژگى مى پردازیم .
پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله در میان امت وى اختلاف نظرها و منازعات اعتقادى رخ داد و این منازعات در نهایت به پیدایش فرقه ها گوناگون انجامید. نخستین اختلاف اساسى ، مساءله امامت و جانشینى پیامبر صلى الله علیه و آله بود که امت اسلام را به دو گروه شیعه و سنى تقسیم کرد. مساءله ایمان و کفر فاسق دومین اختلاف بود که در شکل گیرى خوارج ، مرجئه و معتزله در میان اهل سنت مؤ ثر بود. اختلاف روشها به ویژه از جهت عقل گروى و نص گروى نیز در پیدایش برخى از فرقه ها همچون اهل الحدیث ، اشاعره و معتزله تاءثیر داشت . این مذاهب همگى به خدا و نبوت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اعتقاد داشتند و قرآن و احادیث نبوى را مى پذیرفتند و عقاید و احکام ضرورى همچون معاد، فرشتگان ، نماز و روزه را قبول داشتند، اما در پاره اى عقاید دیگر با یکدیگر اختلاف داشتند. همین اختلافها باعث پیدایش فرقه هایى در میان امت اسلام گردید.
اما موضوع علم مذاهب و فرق اسلامى ، مذاهب اعتقادى اسلامى است . در این علم عقاید مذاهب اسلامى و گاه نقاط اشتراک و اختلاف آنها مورد بحث و بررسى قرار مى گیرد. تاءکید بر بعد اعتقادى مذاهب از آن روست که اختلاف در مباحث اخلاقى و فقهى به اندازه اى نیست که موجب تشکیل یک فرقه مستقل شود، بنابراین در این علم هر چند گاه به اختلافات غیر اعتقادى نیز اشاره مى شود. اما این مباحث بیشتر جنبه حاشیه اى دارد و در چارچوب اصل این علم قرار نمى گیرد.
غایت این علم ، معرفى مذاهب و فرق اسلامى و عقاید خاص آنهاست . در اینجا نیز کتابهاى فرق و مذاهب گاه استطرادا به نقد آرا مى پردازند و یا به اشاره از حقانیت یا بطلان مذاهب سخن مى گویند.
در کتابهاى حدیث ، از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده که ایشان فرمودند: امت حضرت موسى صلى الله علیه و آله پس از او به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند و امت حضرت عیسى علیه السلام پس از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شده اند و امت من پس از من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد و تنها یکى از این فرقه ها اهل نجات است . به نظر مى رسد یکى از اهداف برخى نویسندگان فرق و مذاهب اسلامى ، مشخص کردن این فرقه ها و معرفى فرقه ناجیه است . (2) حتى تکثیر برخى فرق مثل شیعه و معتزله و خوارج توسط برخى از نویسندگان اشعرى مسلک نیز ظاهرا به جهت تصحیح عدد هفتاد و سه است .
به هر حال مباحث زیادى درباره این حدیث قابل طرح است که در حوصله کتاب نیست ، تنها اشاره مى کنیم که اولا در احادیث مذکور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از آینده خبر مى دهند و معلوم نیست تا چه زمانى این هفتاد و سه فرقه کامل خواهد شد و شاید در زمان نویسندگان کتابهاى فرق و مذاهب این عدد هنوز کامل نشده است و در آینده باز فرقه هاى دیگرى به وجود آیند. ثانیا شاید بیان اعداد مذکور کنایه از کثرت فرق بوده و اینکه در امت پیامبر صلى الله علیه و آله فرقه هاى به وجود آمده بیشتر از فرقه هاى امتهاى سابق خواهد بود.
مساءله مهم درباره حدیث مذکور، یافتن فرقه ناجیه و ملاک نجات یافتن آن است که به نظر مى رسد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در احادیث متعدد همچون حدیث ثقلین و حدیث غدیر آن را به روشنى مشخص فرموده اند.
روش علم مذاهب ، روش نقلى ، تاریخى و توصیفى است ، در این علم ابتدا تاریخ هر فرقه و منقولات موجود درباره چگونگى پیدایش و عقاید و آراى ویژه آن مورد مطالعه و بررسى قرار مى گیرد و آنگاه بر اساس این مواد، هر مذهب اعتقادى توصیف و تحلیل مى گردد. بنابراین در علم مذاهب هدف ، نقد و رد مذهبى خاص و توصیه به پذیرفتن مذهبى دیگر نیست ، بلکه معرفى و توصیف مذاهب با روش نقلى هدف اصلى در این علم است . البته هر کس حق دارد به نقد علمى یک مذهب بر اساس روش عقلى - نقلى بپردازد، اما این گونه نقدها هدف اصلى علم مذاهب نیست بلکه یکى از آثار و فواید آن مى باشد. در حقیقت این علم تنها زمینه را براى نقد آماده مى سازد، چون هر نقد مطلوبى پیشاپیش به شناخت درست موضوع نیازمند است .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
فهرست مطالب
مقدمه
1
امام خمینی (ره) گفتمان تجدد اسلامی
1
مختصات تجدد اسلامی1
1- آزادی اسلامی
2
2- تقدم مردم و جامعه بر دولت
4
3- توان گسست از حافظه جمعی سنت
5
4- نفی گذشته گرایی و مرجعیت مطلق متقدمان
6
5- ظهور مفهوم جدیدی از دولت اسلامی
8
منابع و پی نوشتها
10
مقدمه برای بررسی شیعه و مقوله تجدد، گفته ها ونوشته های رهبر کبیر انقلاب از تمام منابع افضل تر و روشن تر می باشد. در همین راستا برای تدوین و تنظیم این تحقیق از گفته های امام خمینی (ره) بهره برده شده است، تا بحث به روشنی تبیین گردد. امام خمینی(ره) گفتمان تجدد اسلامی
گسست از سنت اقتدار و طرحی برای تاسیس نظم جدید بر بنیاد آموزههای دین، ویژگی عمده تجدد اسلامی در حوزه فکر سیاسی است، و هر پژوهنده تاریخ اندیشه در تمدن اسلامی، چنین تجدید بنایی را در سیمای نظام «جمهوری اسلامی» چونان نتیجه پیکار الهی - سیاسی امام خمینی (ره) ملاحظه میکند.
روشن است که سرچشمههای سنتستیزی و نوگرایی اسلامی و مکنون در بنیاد نظام جدید بگونهای است که هرگز نمیتوان بر پایه سنتهای فلسفی بزرگی چون فارابی، ابن سینا و صدرالمتالهین از یک سوی، و بخش عظیمی از میراث فقه شیعه از سوی دیگر، توجیهی نظری بر وجوب و وجود آن در هفت اقلیم تفکر اسلامی تدارک نمود. لاجرم باید سراغ اندیشهای در آثار امام(ره) رفت که با تهافت همان سنتبه طرحی از نظم و تمدن جدید توفیق یافته و طلوع گونهای خاص از تجدد اسلامی - سیاسی را نوید داده است.
اما، هرچند که مشاهده یا لمس این «تفاوت» میان اندیشه امام(ره) و سنتسیاسی مسلمین کار چندان دشواری نیست، لیکن توضیح علمی این دگردیسی آغاز شده در «گفتمان سیاسی شیعه» نیز آسان نمینماید. بنابراین، آن چه در این مختصر میآید، نه توصیف همه وجوه این تحول، بلکه صرفا بخشی از خصایص منطقی گفتمان جدید است.
به هر حال، اگر این فرض درستباشد که; اندیشه امام(ره)، یا به طور کلی تجدد اسلامی، در واقع، به معنای آغاز نوعی تجدید - اگر نه خروج کامل - از سنتسیاسی گذشته است، شاید بتوان با تکیه بر «تحلیل گفتمانی»، تمایزات اساسی آن را با ارکان تفکر قدیم اسلامی برجسته نموده، و مقدمات نظری برای تحلیل فهم جدید امام (ره) از نصوص دینی فراهم نمود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:40
- اعتقادات
علم لاهوت (یا الهیات ) نزد مسیحیان به تمام مظاهر تلاش آنان برای فهم ایمان مسیحی اطلاق می شود. علمای الهی بنیادگرا بر این مساءله تاءکید می کنند که ما نمی توانیم شناختی از خدا داشته باشیم ، مگر آنچه را که خود او بر ما مکشوف سازد، و بر این اساس ، علم الهیات به معنای دقیق آن ، علم وحی است . الهیات نزد مسیحیان ، زمینه هایی از مطالعات دینی را شامل می شود که از علم کلام در سنت اسلامی گسترده تر است .
از جمله چیزهایی که در محدوده علم الهیات می گنجد، موضوعات زیر است :
- مطالعه در باب تعالیم کتاب مقدس ؛
- تلاش برای فهم حقایق ، در پرتو تعالیم مسیحی ؛
- تحولات تارخی در عبارات بیان کننده ایمان مسیحی در طی قرون ؛
- توضیح آنچه تنها با عقل می توان درباره خدا دانست ؛
- بیان معنای قداست مسیحی و راههای دست یافتن به آن ؛
- بنیادهای اخلاق و تاءثیر عملی تعالیم مسیحیت در زندگی مسیحیان .
مسیحیت با شرک میانه ای ندارد و مسیحیان هر گاه مشاهده کنند که منابع دینی قدیم ایشان مانند تورات و انجیل ، درباره خدا چیزی گفته که سزاوار ذات مقدس او نیست ، آن موارد را توجیه می کنند و از ظاهر الفاظ آن دست بر می دارند.
باید توجه داشته باشیم که هنگام سخن گفتن از خدا و جهان معنا، با کمبود جدی الفاظ روبرو هستیم و از این رو، نمی توان به آن کتابها خرده گرفت . ولی از سوی دیگر، چون آن کتابها ساخته دست بشر است ، ما مسلمانان برای توجیه آن عبارات وظیفه ای نداریم . اما هر مسلمانی باید راه انصاف را بپیماید، بویژه اینکه قرآن مجید فرمان می دهد در گفتگو با اهل کتاب از بهترین شیوه پیروی کنیم (عنکبوت : 46).
همچنین باید توجه داشت که احیانا تعبیراتی شبیه آنها در قرآن کریم نیز یافت می شود (مانند نسبت دادن مکر، کید، خدعه و انتقام به خدای متعال ) با این تفاوت که این تعبیرات از خود خداوند صادر شده و توجیه آنها وظیفه عقلی و شرعی هر مسلمانی است . درحالی که اهل کتاب معتقدند کتاب آسمانی آنان از بشرهای ناتوان و خطاکاری صادر شده و کاستیهای آن کتاب به همین علت است . البته این اعتقاد هیچ گاه سبب نمی شود که اهل کتاب آن سخنان را به حال خود واگذارند، بلکه برعکس ، همه ایشان پیوسته برای توجیه این عبارات شبهه انگیز تلاش کرده اند.
برخی از مسائل بسیار دقیق و ظریف عرفانی در میراث دینی اهل کتاب یافت می شود و یکی از زیباترین آنها الهیات سلبی است که می کوشد هر صفت بشری را از خدای متعال سلب کند، به گونه ای که سرانجام می گوید با آنکه خدا قطعا وجود دارد، استفاده از کلمات ((وجود)) و ((موجود)) برای او کار شایسته ای نیست . ما مسلمانان باید از این تلاشها برای تنزیه خدای متعال خوشحال باشیم و یکی از شرایط لازم برای همکاری با اهل کتاب همین است .(1)