لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه28
فهرست مطالب
حمام خون در تهران
قیام پانزدهم خرداد قم
راه پیمایی در سایر شهرها
تلاش رژیم برای تغییر واقعیت
انعکاس نهضت پانزدهم خرداد
اعتراض شخصیت ها
آزادی امام امٌت
پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی توده های عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند
دستگیری امام خمینی (ره)
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی رحمة الله یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم، زیرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند – به لرزه درآمد. این صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند.
راز و رمزهای پنهان و پوشیده قیام های مذکور برا اساس کتاب مقاتل الطالبیین
بصورت ورد ودر157صفحه
چکیده:
جنبش ها و قیام های شیعی، در تاریخ تشیع برجستگی خاصی دارند و در هر برهه ای از زمان، به شکل ویژه ای نمود پیدا کرده اند. نمود جدی این قیام ها در پی واقعه جانسوز کربلا بود که تأثیر عمیق در روحیه مسلمانان، به ویژه علویان، داشت. قتل امام حسین(ع) و یارانش، عواطف و احساسات اخلاقی و مذهبی مردم را برانگیخت؛ به ویژه آن هایی که امام را برای بیعت دعوت کرده بودند، اما به هر دلیل از یاری به ایشان امتناع ورزیدند. در نتیجه، این افراد برای خونخواهی شهدای کربلا، علیه حکومت اموی به مبارزه برخاستند و قیام هایی را ترتیب دادند. تعداد زیادی از سادات حسنی و حسینی با انگیزه های خداجویانه در مقابل حاکمیت ظلم خروج کردند که بعضی از این قیام ها به نتیجه رسید و برخی دیگر سریعاً سرکوب شد. البته لازم به ذکر است که مؤثرترین قیام ها و بیشترین شهادت ها در دوره بنی عباس بوده است و بیش تر قیام های دوره اموی برای خونخواهی از امام حسین (ع) و شهیدان کربلا صورت می گرفت، در حالی که اکثر قیام های عصر بنی عباس برای برقراری حکومت اسلامی انجام می شد. علی رغم مبارزه سیاسی و جان فشانی و درگیری علویان برای سرنگونی خلافت بنی امیه و همکاری اولیه بنی عباس با آنان در این مبارزه، بنی عباس با زیرکی تمام و وجود یک دسته از عوامل سیاسی اجتماعی به قدرت دست یافتند. علویان متوجه شدند که سختی، مشقت و جان باختگی و زندان و شکنجه را در چندین دهه علویان و اولاد بنی حسین(ع) متحمل شدند ولی عباسیان با حیله و تزویر و یک سری عوامل دیگر به قدرت رسیدند و هم اکنون نه تنها جایی در این حکومت برای آن ها در نظر گرفته نشده بلکه با سوء استفاده از خاندان اهل بیت(ع)، قوانین اسلامی را زیر پا گذاشته و دست به آزار و اذیت شیعیان و اولاد ائمه اطهار(ع) زده و در این کار حتی از بنی امیه نیز پیشی گرفته اند. علویان به خاطر طرح قبلی به جهت احقاق حق و نهایتاً غیرت دینی و تعصب و همت انقلابی نمی توانستند مظالم عهد عباسی و تحقیری را که بر آن ها وارد ساخته بودند، تحمل نمایند. لذا با حمایت مردم و فقهاء دست به حرکت و قیام علیه عباسیان زدند. قیامهای بسیاری را بر ضد حاکمان زور و تزویر برپا ساختند و حتی در این راه بسیاری از آنان جان خویش را از دست دادند.از جمله مهم ترین این قیام ها می توان به قیامهای شیعی از سال 65 تا 250 هـ ق عمدتاً به خونخواهی از قیام و شهادت حضرت امام حسین در سال 61هـ به وقوع پیوستهاند برخی از مهمترین این قیامها که این رساله به آنها پرداخته است عبارتند از: قیام توابین (65هـ)، قیام مختار (66هـ) و قیام زید بن علی (121 یا122هـ) در دورهی امویان، و قیام محمد بن عبدالله معروف به نفس زکیه (145هـ)، قیام ابراهیم بن عبدالله (145هـ)، قیام حسین بن علی شهید فخ (169هـ)، قیام یحیی بن عبدالله (176هـ)، قیام محمد بن ابراهیم معروف به ابن طباطبا (199هـ) و قیام محمد بن قاسم (219هـ) در دورهی حکومت عباسیان. این نوشتار با رویکرد تحلیلی و توصیفی برآن است تا این قیام ها را مورد تبیین و تحلیل قرار دهد.
دومین فرزند برومند حضرت علی و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (2) (س ) آمد و اسما پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش ، امین وحی الهی ، جبرئیل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) چون علی برای تو بسان هارون (5) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. (4)برای موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی .
و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین " از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او (6) فرزندش به عنوان عقیقه (7) نقره صدقه داد.
حسین (ع ) و پیامبر (ص )
از ولادت حسین بن علی (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز می داشت ، به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند. سلمان فارسی می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوی خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهای خدایی که نه نفرند و خاتم ایشان ، (8) قائم ایشان (امام زمان "عج ") می باشد.
انس بن مالک روایت می کند: وقتی از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری ، فرمود:
بارها رسول گرامی حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد و (9) حسن و حسین را، (10) آنان را می بویید و می بوسید. ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عین حال اعتراف می کند که : "رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه های خویش نشانده بود و به سوی ما می آمد، وقتی به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است .
عالی ترین ، صمیمی ترین و گویاترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر و حسین را می توان در این جمله رسول گرامی اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسین از من و من از (12) حسینم
فایل ورد 4 ص