فـقـر
درک مفهوم این اصطلاح و جوانب مختلف آن حایز اهمیت است ،زیرا ما را با یکی از مقولات مهم اقتصادی که با ماهیت دوران اقتصادی - اجتماعی مربوطه دارای ارتباط است، آشنا میسازد. سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در فرماسیونهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی ارضای حوایج فرهنگی و بهداشتی وابسطه است .
علت ها
فقر و بدبختی به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که در جریان ملیونها سال پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است تازمانی که این شرایط حاکم باشد جامعه به دو شاخه فقیر وغنی تقسیم بندی است ویکی دیگر از دلایل فقر به طرز اشخاص فقیر برمی گردد انسان هائی که سواد مالی ندارند و قادر به تحلیل مسائل مالی خود نیستند و حتی به دنبال بهبود وضعیت موجود نمی باشند.
فرمت ورد تعداد صفحات 23
دانلود تحقیق فقر و جدایی نژادی در مراکز شهری
تعداد صفحات : 40
نوع فایل :WORD
مقدمه و قسمتی از تحقیق درمورد فقر و جدایی نژادی در مراکز شهری :
دولت ایالات متحد امریکاخانواده فقیر راخانوادهای تعریف میکند که "مجموع درآمدهایآن کمتر از مقداری است که برای رفع نیازهایحداقل خانوار ضروری است". برای محاسبه
"بودجه فقر" نیز حداقل هزینه غذایی خانوار را درسه ضرب باید کرد، بدین ترتیب خانوارهای بادرآمد کمتر از این مقدار (بودجه فقر)3 فقیرمحسوب میشوند. در سال 1997 میلادی بودجهفقر برای خانوار چهار نفره امریکایی 16400 دلار
سه نفره 12802 دلار و یک نفره 8183 دلار تعیینو محاسبه شده است.
فهرست تحقیق درمورد فقر و جدایی نژادی در مراکز شهری :
چکیده
فقیر کیست و کجا زندگی میکند
انزوای محل اقامت یا جدایی نژادی
علل انزوا و جدایی نژادی محلات
شاخصهای ناهماهنگی
منابع
قسمتی از تحقیق درمورد فقر و جدایی نژادی در مراکز شهری :
میتوان مهمترین دگرگونی اجتماعی که نیمهی دوم قرن بیستم را برجسته میکند، در یک بحث آماری خلاصه کرد:
در طول نیمهی دوم قرن بیستم، نسبت طبقات پایین متزلزل از کمتر از یک چهارم به بیش از یک دوم جمعیت شهری جهان افزایش یافت و این پدیدهی «فقیرسازی»، در مقیاس مهمی در خود مراکز توسعه یافته مجدداً ظاهر شده بود. این جمعیت شهری بیثبات در طول نیم قرن، از کمتر از یک چهارم یک بیلیون نفر به بیش از یک بیلیون و نیم افزایش یافته بود. نمودار چنین نرخ رشدی، آنهایی که توسعه اقتصادی، رشد جمعیت یا فراینده شهری شدن را به خودی خود برجسته میکنند، پشت سر میگذارند.
اصطلاح بهتری به جز «توسعه فقر» برای نامگذاری تمایل تکاملی که در طول نیمهی دوم قرن بیستم جریان داشت، وجود ندارد. با این همه، این واقعیت (فقیرسازی) به خودی خود تشخیص داده میشود و در گفتمان مسلط جدید مجدداً تأیید میشود.
«کاهش فقر» نیز موضوعی تکراری در میان دیگر اموری است که سیاستهای دولتی ادعای تحقق آن را میکنند. بنابراین فقر به عنوان یک مسأله، صرفاً در قالب یک واقعیت اندازهگیری شده تجربی یا بسیار سادهانگارانه به وسیله توزیع درآمد (خطوط فقر) یا به روشی کمتر ناشیانه به وسیلهی شاخصهای ترکیبی مطرح شده است، (شاخصهای ترکیبی مانند شاخصهای توسعه انسانی که به وسیله برنامه توسعه سازمان ملل پیشنهاد میشود) بدون آن که حتی اندکی به مکانیسمها (سازوکارها) و ابزارهای منطقی که باعث تولید و ایجاد فقر میشوند، پرداخته شود.