پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی
گرایش روانشناسی عمومی
همراه با پرسش نامه
112 صفحه
چکیده:
هدف از این پژوهش، تعیین رابطه منبع کنترل، میزان اضطراب وبهزیستی روان شناختی با شکایات روان تنی در دبیران بازنشسته آموزش وپرورش نجف آباد بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه، 2403نفر از دبیران بازنشسته نجف آباد تاسال 1390 که بالغ بر2403 نفربود. که 150 نفرآنان، باروش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.روش پژوهش توصیفی واز نوع همبستگی بوده و دادههای پژوهش به کمک پرسشنامههای جمعیت شناختی (محقق ساخته)، منبع کنترل راتر با ضریب آلفای کرونباخ84/ 0، پرسشنامه فهرست تجدید نظر شده علایم روانی (SCL-90) باضریب آلفای کرانباخ93/0 (برای تعیین میزان اضطراب وشکایات روان تنی)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی مولوی با آلفای کرونباخ92/0جمع آوری گردید. تجزیه وتحلیل دادها در دوسطح آمار توصیفی (فراوانی،میانگین، انحراف استاندارد)وآمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه گام به گام وهمزمان،من ویتنی یو)صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان دادکه بین نمرات میزان اضطراب و بهزیستی روان شناختی باشکایات روان تنی (0001/0p<)، نمرات اضطراب با شکایات روان تنی (0001/0P<)، نمرات بهزیستی روان شناختی با نمرات شکایات روان تنی (043/0P< ) رابطه معنی داری وجود داشت ومیانگینهای شکایات روان تنی بازنشستگان زن ومرد(001/0P<) تفاوت معناداری داشته است. اما بین نمرات منبع کنترل با شکایات روان تنی ارتباط معناداری وجود نداشته است.بر اساس یافتههای این تحقیق، پیشنهاد میشود که برنامههای مداخله ای آرامش سازی جهت افزایش سلامت عمومیبه دبیران بازنشسته داده شود.
کلید واژه ها:شکایات روان تنی، منبع کنترل، میزان اضطراب، بهزیستی روان شناختی، بازنشستگی
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 85 صفحه می باشد.
خلاصه
انسان با توجه به پیچیدگیها و دشواریهای زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبههای گوناگون میبایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره در صدد تغییر موقعیت خویش در جهت رشد و تکمیل هستند. این ویژگیها نشانگر برخورداری اینگونه افراد از مهارتهای زندگی میباشد. در حال که افراد ناموفق و کسانی که به رشد و پیشرفت متعادل در جنبههای گوناگون زندگی دست نیافتهاند از سلامت روانی کمتری برخوردارند و همچنین توانایی حل مؤثر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند میتوان گفت که فاقد مهارتهای زندگی کافی هستند. بدین ترتیب برخورداری از مهارتهای زندگی و به کارگیری آن جهت دستیابی به رشد و کمال میتواند بسیاری از مشکلات، ناکامیها و ناهنجاریها را رفع نماید و در عوض یک زندگی با نشاط، پرتلاش، رو به پیشرفت و کمال، مفید و سازنده را به ارمغان آورد و چه بهتر است که کسب این مهارتها از دوران نوجوانی آغاز گردد. با توجه به اینکه تحقیقات بسیاری موضوع فوق را مورد تأیید قرار دادهاند و همچنین باور و اعتقاد پژوهشگر به اینکه لازمه موفقیت و تکامل همه جانبه در زندگی، برخورداری از سلامت روانی و آگاهی از شیوه صحیح و مناسب زندگی و در نتیجه سبک زندگی سالم میباشد، به همین جهت، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان پرداخته است.