تعداد صفحات :14
ریشه رفتار ناپسند و زننده تهمت را مانند بسیارى از رفتارهاى زشت دیگر، باید در رذایل اخلاقى که از عدم اعتدال قواى درونى انسان پدید مى آیند، جست.
«حسد» «ترس از مجازات» «طمع» رذایلى هستند که موجب ارتکاب این رفتار زشت از آدمى مى شوند. گاه انسان زا روى حسادت به کمالى که در دیگرى وجود دارد به متهم ساختن وى اقدام مى کند تا به این وسیله کمال او نادیده گرفته شود.
کس نخواند نامه من کس نگوید نام من جاهل از تقصیر خویش و عالم از بیم شغب
چون کنند از نام من پرهیز این ها چون خداى در مبارک ذکر خود گفته است نام بو لهب!؟
من برون آیم به برهان ها ز مذهب هاى بد پاک تر زان کز دم آتش برون آید ذهب
عامه بر من تهمت دینى ز فضل من برند بر سرم فضل من آورد این همه شور و جلب [1]
شخص گاه به سبب واهمه اى که از مجازات در برابر کرده زشت خویش دارد، به دیگرى اتهام مى زند و گاه حرص و طمع براى رسیدن به مقام و رتبه متهم، او را به تهمت وا مى دارد؛ البته توجه به این نکته ضرورت دارد که توهم و بدگمانى پدید آمده از نیروى درونى «واهمه» در تمام این موارد نقش مهمى را ایفا مى کند.
پیامدهاى زشت تهمت
تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد که مى توان آنها را در دو عنوان ذیل جاى داد:
در روایتى از امام جعفر صادق (ع) در این باره آمده است:
اذا اتهم المومن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فى الماء. [2]
آن گاه که مومن به برادر مومنش تهمت زند، ایمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه که نمک در آب ذوب مى شود.
همان طور که از این روایت برمى آید، تهمت موجب از بین رفتن ایمان مومن مى شود.
در توضیح این مطلب باید گفت که بسیارى از اعمال انسان بر ایمان او تاثیر مى گذارد. همچنین درباره این اعمال، دو حالت «انجام» و «ترک» وجود دارد که هر دو حالت، در بعد ایمانى او موثر است. ترک واجبات از سویى و انجام گناهان از سوى دیگر، ایمان انسان را ضعیف مى کند. «ترک واجب» و «انجام حرام» را مى توان دو گونه از کفر عملى به شمار آورد که «انجام حرام» شامل «تهمت» هم مى شود و ضعف و نابودى ایمان را در پى دارد.
پیامد تهمت بر روابط انسانى
تهمت مایه نابودى حریم برادرى و روابط انسانى میان افراد جامعه بشرى است و جو عدم اعتماد و ترس از اطمینان را فراهم مى سازد.
امام جعفر صادق (ع) فرمود:
من اتهم اخاه فى دینه فلا حرمه بینهما. [3]
کسى که برادر دینى اش را متهم کند به او تهمت بزند، بینشان حرمتى وجود ندارد.
منظور از کلمه «فى دینه» در جمله «من اتهم اخاه فى دینه» چه تهمت زدن به «برادر ایمانى » باشد، به این صورت که کلمه «فى دینه» را صفتى براى کلمه «اخاه» بدانیم و چه متهم کردن او در امور دینى باشد، تفاوتى در ثمره زشت تهمت پدید نمى آید؛ چرا که دین الاهى مانند ریسمانى است که همه به آن چنگ مى زنند و در اثر توسل به آن با هم رابطه برادرى ایمانى برقرار مى کنند که این یوند از پیوند نسبى و سببى بسیار محکم تر است. با تهمت زدن به برادر یا خواهر دینى ، این رابطه محکم قطع مى شود.
انسان عاقل و متدینى که به مبدا و معاد اعتقاد دارد، هیچ گاه به دیگرى تهمت نمى زند. حتى اگر انسانى دین نداشته باشد، سرشت انسانى اش به او اجازه این کار را نمى دهد، مگر آن که از فطرت پاک انسانى به خوى حیوانى گرویده باشد.
با بررسى این مساله در جامعه، مشاهده مى شود که افرادى براى رسیدن به اهدافى شیطانى مى کوشند دیگران را مورد «تهمت» و «بهتان» قرار دهند؛ ولى در نهایت امر، به ذلت و بیچارگى کشیده خواهند شد.
موضع ابلیس در برابر تهمت و بهتان
تهمت و بهتان به اندازه اى زشت و زننده است که حتى شیطان هم از انجام دهنده آن دو بیزارى مى جوید. شیطان از رفتارهاى زشت و اعمال خلاف استقبال مى کند؛ ولى برخى از رفتارهاى ناروا آنقدر زشت و پلیدند که شیطان هم آنها را تایید نمى کند. یکى از این اعمال، نابود کردن وجهه افراد در جامعه، و ریختن آبروى آنها به وسیله بهتان یا تهمت است.
امام جعفر صادق (ع) در این زمینه مى فرماید:
من روى على مومن روایه یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الى ولایه الشیطان، فلا یقبله الشیطان. [4]
اگر کسى سخنى را بر ضد مومنى نقل کند و قصدش از آن، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از محور دوستى خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ ولى شیطان هم او را نمىپذیرد.
امام جعفر صادق (ع) از قول پیامبر اکرم (ص) روایت کرده است:
لیس لک ان تتهم من ائتمنته.1
حق نداری به کسی که او را امین خویش ساخته ای، تهمت بزنی.
صادق(ع) مىفرماید: «هرگاه مؤمن به برادر مؤمنش تهمت بزند، ایمان در دل او ذوب مىشود، همان گونه که نمک در آب ذوب مىگردد».(1)
مهمترین آثار تهمت زدن عبارتند از:
1- زوال ایمان: امام صادق(ع) مىفرماید: «هرگاه مؤمن به برادر مؤمنش تهمت بزند، ایمان در دل او ذوب مىشود، همان گونه که نمک در آب ذوب مىگردد».(1)
2- قطع روابط انسانى: امام صادق(ع) مىفرماید: «کسى که برادر دینى اش را متهم کند، بین آن دو حرمتى وجود ندارد».(2)
3- عذاب اخروى: پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: «هر کس به مرد یا زن با ایمانى بهتان زند یا چیزى را به او نسبت دهد که در او نیست، خداوند او را در روز قیامت بر تلّى از آتش به پا مىدارد تا از آن چه گفته خارج شود».(3)
4- رسوایى: در روایات آمده است: «خداوند کسى را که به دنبال عیبهاى مسلمانان باشد، حتى در داخل خانهاش رسوا مىکند».(4)
راه پیشگیرى از تهمت زدن عبارتند از:
1- آشنایى با پیامدهاى تهمت (اعم از دنیوى و اخروى)
2- اجتناب از بدگمانى.
3- توقیت حسن ظن.
4- حمل رفتار دیگران بر وجه نیکو.
5- مبارزه با منشأ تهمت که همان رذایل اخلاقى مانند حسد و طمع ورزى است.
6- تقویت ایمان و یاد خدا.
7- توجه به حرمت مؤمن: با آگاهى از مقامى که مؤمن در پیشگاه خداوند دارد، هیچ کس به خود اجازه نمىدهد به حریم آبروى دیگران تجاوز کند. از حضرت صادق(ع) نقل شده است که «حرمت مؤمن از کعبه عظیمتر است».(5)
فرق بین تهمت و غیبت
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: آیا می دانید غیبت چیست؟
اصحاب عرض کردند: خدا و رسولش بهتر می دانند.
حضرت فرمودند: غیبت این است که از برادرت (برادر دینی خود) چیزی بگویی که او خوش ندارد تو آن را در مورد او بازگو کنی. به آن حضرت عرض شد: اگر آن چه می گوییم در او بود، باز جایز نیست که آن مطلب را برای دیگران بازگو کنیم؟!
حضرت فرمودند: اگر آنچه در او باشد، غیبتش را کرده ای؛ و اگر آنچه می گویی در او نباشد، به او تهمت زده ای
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 165
مقدمه
در گذشته تصور بر این بود که هوش ذاتی فرد، که از والدین به ارث میرسد، عامل مهم یادگیری است. در حال حاضر بر این باورند که بخش مهمی از رفتارهای هوشمندانه را کارکردهای شناختی تشکیل میدهد و کارکردهای شناختی، اکتسابی و تغییرپذیر محسوب میشود (سیف ، 1376). از اواخر دهه 1970 به بعد، بحث در مورد سبکهای یادگیری رونق پیدا کرد. از سبکهای یادگیری تعاریف گوناگونی ارائه شده است. با وجودی که از این اصطلاح به طرق گوناگونی تعریف به عمل آمده، ولی عمدتاً بر این نکته تأکید می شود که سبکهای یادگیری شامل باورها یا اعتقادات، رجحانها و رفتارهایی است که افراد بکار میبرند تا در موقعیت یادگیری به خود کمک کنند (حسینی، 1377). از سویی، بسیاری از مربیان بر این باورند که سبکهای یادگیری، بر خود یادگیری تأثیر میگذارد و از دیگر سو، این نکته که شخصیت بر روی یادگیری افراد تأثیر میگذارد، برای معلمان و مربیان موضوع تازه ای نیست. تجربیات کلاسهای درس نشان داده است که متغیرهای شناختی به تنهایی تعیین کننده پیشرفت افراد نیست. این متغیرها با نگرشها و علائق افراد، انگیزشها و حیطه گستردهای از پاسخهای هیجانی، مثل برانگیختگی، هم حسی و شاید بیش از همه اینها با اضطراب ، در ارتباط متقابل می باشد در واقع ، ارتباط ویژه ای بین اضطراب و یادگیری وجود دارد.اضطراب به همان صورت که در چگونگی یادگیری افراد اثر دارد، در شرایط امتحان، روی یادآوری مطالب نیز تأثیر میگذارد. همچنان طبق نظریه صفات، عدهای از افراد بطور سرشتی، سطوح بالایی از اضطراب را به نسبت افراد دیگر تجربه مینمایند، تا آن حد که میتوان آن را بعنوان یک مؤلفة پایدار ابعاد شخصیتی در نظر گرفت (فونتانا ، 1995). در زمینه سبک های یادگیری و صفات شخصیتی نیز تحقیقات به این نتیجه رسیده است که همه عناصر سبک های یادگیری حداقل با یکی از صفات شخصیتی در ارتباط است (جکسون و جونز 1996 ص 293). علاوه بر این، فورنهام (1993) بطور دقیق پیشنهاد میکند که "سبکهای یادگیری، زیرمجموعه شخصیت هستند" (همان منبع، ص 293). اتکینسون ، مورل و وینترز (1990) گزارش کردهاند که "بین سبکهای یادگیری و تیپهای شخصیتی شغلی ارتباط وجود دارد"(همان منبع، ص 293). نهایتاً ، افراد دارای تیپهای شخصیتی متفاوت، دارای سبک یادگیری منحصر به خود هستند. با توجه به این نکته، هدف پژوهش حاضر، مقایسه سبکهای یادگیری و تیپهای شخصیتی دانشجویان، در رشته تحصیلی روانشناسی مقطع کارشناسی است. به این امید که این نتایج برای دست اندرکاران دانشگاهها و سایر مراکز آموزشی مفید باشد و نکاتی را جهت بهبود وضعیت یادگیری ارائه نماید.
بیـان مسئلـه :
دیدگاه روانشناسی معاصر، ذهن انسان را بعنوان نظام پیچیدهای از فرآیندهای متعامل در نظر میگیرد که اطلاعات مختلف را به شیوههای متفاوتی پردازش مینماید. سبکهای مختلف یادگیری درواقع بیان کننده نحوه پردازش اطلاعات در مقابل محرکهای گوناگون میباشد. در عین حال که افراد در موقعیتهای گوناگون، اطلاعات را با توجه به شرایط محیطی پردازش مینمایند، دارای کلیتی یکپارچه و خاص خود هستند و این کلیت، دارای ویژگیهای کم و بیش باثبات و پایدار است. افراد با توجه به این ویژگیهای کم و بیش باثبات و پایدار، به صورت منحصر به فرد عمل مینمایند. اینگونه عمل کردن، برخورد با محیط و با موقعیتهای یادگیری، تابع سبک یادگیری است و در نهایت سبک یادگیری، تابع ویژگی های شخصیتی کم و بیش ثابت و پایدار می باشد. شناخت ویژگی های شخصیتی یادگیرندگان، وتوجه به تفاوتهای فردی آنها در زمینه علایق، نگرشها، خصوصیات شناختی، عاطفی و.. از وظایف مهم معلمان ومتخصصان تعلیم وتربیت می باشد. شناسایی تفاوتهای فردی در هر یک از ابعاد شخصیتی می تواند ما را در جهت شناخت بیشتر افراد عدد رسانده یکی از راههای شناخت بررسی در زمینه وبحث های شخصیتی آنان می باشد یعنی اینکه چه عواملی سبب می شود خصوصیات، ویژگی ها و رفتار افراد از هم متفاوت باشد شخصیت را شاید بتوان اساسی ترین موضوع علم روانشناسی دانست، زیرا محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند یادگیری، انگیزه، ادراک، تفکر، عواطف و احساسات، هوش و مواردی از این قبیل است به عبارتی، موارد فوق الذکر اجزای تشکیل دهنده شخصیت به حساب می آیند شخصیت همانند ظرفی است که تمام پدیده ها وفرآیندهای روانشناختی در آن قرار دارند. بنابراین هدف پیچیده ونهایی روانشناسی درک مسأله شخصیت است( شاملو، 1382) کلیت مفهوم شخصیت وپیچیدگی آن موجب شده است که تعاریف مختلفی از آن ارائه شود. به طوری که دامنه این تعاریف از فرآیندهای درونی ارگانیسم تا رفتارهای ناشی از متعامل افراد در نوسان می باشد(1373) از دیرباز، روانشناسان مختلفی مانند هنری مورل او گوردون آلپورت 1930، کارل یونگ 1927، یک فروم 1947، ریموند کتل ، 1975،هانس آیزنک 1980، رابرت مک کری و پل کوسستا 1985 ،....در زمینه شخصیت و یا ریخت های شخصیتی نظریه هایی را ارائه نموده اند (شولتز و شولتز، 1377) از جمله نظریه های عمده شخصیت می توان موارد زیر را نام برد فروید معتقد بود که شخصیت بالغ متأثر از تلاش های «من» برای کنترل انگیز ه های غریزی است تا آنها را به رفتارهایی قابل قبول سوق دهد آدلر بیشتر به تأثیر نیروهای اجتماعی روی شخصیت تأکید داشت. یونگ معتقد بود که شخصیت تا حدود زیادی متأثیر از تأثیر متقابل تمایلات متناقض درونی است، عواملی از قبل قاطعیت و رفتار انفعالی، درونگرایی و برونگرایی ، وتضاد میان تجربه ومفاهیم ناخود آگاه جمعی را مورد توجه قرار می داد کرچمر و شلدون در زمینه رابطه ابعاد جسمی و شخصیت نظریه هایی را ارائه نمودند ( هانت ، 1380)