دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رشد قضاوت اخلاقی در دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 102
مقدمه:
جایگاه اخلاق در جهان معاصر: در عصری زندگی میکنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوقالعاده پیدا کرده است. زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار میگیرند. در بسیاری از عرصههای نوین کار و زندگی اگر انسانها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها از تجاوز به حقوق یکدیگر وجود ندارد. همبستگی جماعتی و قومی و قوام زندگی اجتماعی نیز ضعیفتر از آن است که افراد را به یکدیگر مرتبط سازد و انسانها بیش از پیش به صورت افراد مجزا، مستقل و بی اعتنا نسبت به یکدیگر درآمدهاند. دولتهای ملی، به دنبال جهانی شدن اقتصاد و عروج نهادهای سیاسی بین المللی، قدرت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده اند؛ بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقراض باورهای سخت گیرانه سنتی تضعیف دستگاههای امنیتی را به همراه آورده است؛ و نهادهای گوناگون جامعه، محکوم به انشقاق و از هم پاشیدگی، توان نظارت بر اعمال اعضای خود را از دست دادهاند. در نتیجه، حوزههایی از زندگی اجتماعی که بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاکم است به طور مداوم در حال تکثیر و گسترش هستند. در این شرایط تنها اخلاق است که به علت موقعیت استعلایی خود میتواند، انسانها را به جدی گرفتن مسئولیت خود در قبال یکدیگر فرا خواند. اما امروزه آموزههای اخلاقی نیز در وضعیتی بحرانی قرار دارند. بنیادها، مراجع و تکیه گاههای سنتی احکام اخلاقی، تا حد معینی مشروعیت خود را از دست دادهاند و هیچ گونه الگوی رفتاری معینی – حداقل برای نسل جوان – وجود ندارد. هنجارهای اجتماعی، باورهای مذهبی و آموزشهای فلسفی، سه بنیاد اصلی ترویج آموزههای اخلاقی، هر یک به نوعی، دیگر از اعتبار و نفوذ دیرینه خود برخوردار نیستند. هنجارهای اجتماعی، از یک سو، حالتی آن چنان مجرد و عام پیدا کردهاند که هیچ تکلیف مشخصی را برای کسی تعیین نمیکنند و از سوی دیگر، دلیل انشقاق جامعه و تضعیف نهادهای اجتماعی اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست دادهاند. در سطح کلی زندگی اجتماعی، مشروعیت هنجارهای اجتماعی چندان ضربه نخورده است، اما این هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نیستند که فرد را از تکروی و بیتوجهی به منافع جمع باز دارند. به علاوه فرد نیز دیگر از آن توان، شهامت و امکانات برخوردار نیست که بتواند به صورت خودانگیخته و خودجوش از سر اقتدار و بزرگواری، اخلاقی عمل کند. قدرت عظیم نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حاکمیت شرایط بغرنج و پیچیده جهانی بر فراز و نشیب زندگی اجتماعی انسانها را به موجوداتی خرد و حقیر تبدیل نموده است. فرد در چنبرة زنجیر منطق سرمایه، عقلانیت نظم اداری و پیامدهای تصمیمهای خیل کنشگران قدرتمند گرفتار آمده است. در چنین شرایطی انسان دیگر سرنوشت را به مبارزه نمیطلبد، خود را وارد ماجراهای پیچیده برای تغییر شرایط کلی جهان نمیسازد و نگران از عواقب اعمال خود، خویش را چندان درگیر مشکلات دیگران نمیکند. او بیشتر سعی میکند تا از فرصتهای ممکن بهره جسته و امکانات لازم برای بهره مندی از یک زندگی بی دردسر را برای خود فراهم آورد. فداکاری و احساس مسئولیت نسبت به وجود و موقعیت دیگران برای او اهمیت چندانی ندارد. بیهوده نیست که ما امروزه با خیل افرادی روبرو هستیم که درصدد بازگردانیدن مشروعیت و اقتدار سابق به بنیادها و مراجع احکام اخلاقی هستند. در زمینة درک مذهبی، اجتماعی و فلسفی از امور رد پای این تلاش را میتوان مشاهده کرد. این گونه تلاشها در برخی از مناطق جهان و حوزههای زندگی اجتماعی با موفقیت روبرو شدهاند. اینجا و آنجا، مذهب، نهادهای سنتی جامعه و تعقل و استدلال وجههای نو پیدا کردهاند و افراد و گروههای بسیاری راغب شدهاند که ادعای از نو طرح شدة این نهادها و مراجع را مورد ملاحظة جدی قرار دهند. معهذا فریب ظاهر قضیه را نباید خورد. بنیادها و مراجع سنتی هر قدر که نوسازی شده باشند باز توان ارایة چنان احکام جهانشمولی را ندارند که انسان، جدا از موقعیت اجتماعی و اندیشه و طرز نگرشش به جهان، آنها را معتبر بشمارد. موقعیت قدرتمند این بنیادها و مراجع بیشتر اوقات محدود به یک زمان معین و وضعیت خاص است. مذهب به طور عمده مؤمنین، هنجارهای اجتماعی افراد میانسال و کمابیش موفق و استدلال و تعقل روشنفکران را مخاطب قرار میدهد. به علاوه، آنها نمیتوانند همان گروه مخاطب خود را به صورت جمع و کلیتی واحد تثبیت نمایند. مذهب خود متشکل از مذاهب مختلف است و هر مذهب احکام اخلاقی خاص خود را دارد. اعتقاد و ایمان به یک مذهب به طور معمول انسان را از مؤمنین به مذاهب دیگر دور و حتی گاه منزجر میسازد. از این لحاظ، حس عطوفت و اخوت نشأت گرفته از درک مذهب به طور معمول محدود به انسانهای خاص است. هنجارهای اجتماعی نیز به طور مداوم در حال تغییر هستند. هنجارهای حاکم بر نهادهای سنتی اجتماعی نیز هر چند در عرصههای خرد زندگی اجتماعی به کار میآیند، در عرصههای کلان و وسیع زندگی اجتماعی نقشی سرکوبگرایانه پیدا میکنند. هر چند صلابت و اقتدار این هنجارها ممکن است زمینة امن کار و کوشش را برای برخی فراهم آورد ولی این امنیت به بهای نقض آزادی عمل برخی دیگر از افراد به دست میآید. شکست این پروژهها در عین حال شکست تلاش برای بنیان گذاری و فراافکندن هر نوع مرجع فرا-فردی برای اصول اخلاقی است. در عصری که انسان تنها و تنها خویشتن را به عنوان جولانگاه اندیشه و تأملات خود در اختیار دارد، در عصری که همبستگیهای اجتماعی ضعیف و شکننده هستند، در عصری که روابط اجتماعی هر چه بیشتر بر پایة ضابطههای حقوقی تعریف میشوند و بالاخره در عصری که زندگی به تجریبات شخصی و درد محدود شده است. براستی، چگونه میتوان برای انسانها مرجعی در ورای فردیت آنها، برای تنظیم روابط اجتماعیشان، فرا افکند. برای چنین انسانی تنها آنچه از درون او میجوشد و میشکوفد مشروعیت دارد. معیار اصلی تمیز امور برای او ارزشهای فردی و شیوة داوری شخصی خود او هستند، نه احکامی که از پیش بر حق و درست فرض شدهاند. در این وضعیت جدید دیگر از خودگذشتگی، توجه به منافع و حقوق دیگری و کنش اخلاقی اموری نیستند که به خودی خود به ذهن فرد خطور کنند و یا اگر خطور کنند در اعمال و رفتار او انعکاس یابند. گرفتار در وجود شخصی خویش، او انگیزه و شور دست زدن به کنشی را ندارد که هدف آن تضمین منافع دیگری باشد. در این میان، یک عامل و تنها یک عامل میتواند موقعیت فرد را تا حدی ثبات بخشد و او را به سمت اتخاذ موضعی اخلاقی نسبت به امور سوق دهد. این عامل همانا وجود دیگری به صورت یک شخص معین با احساسات و تمایلات مختص به خود است. وجود دیگری همیشه به صورت حضور زنده و فعال دیگری در عرصههای مختلف زندگی برای فرد مطرح است. او مجبور است در مقابل برخوردهای دم به دم متفاوت دیگران عکس العمل نشان دهد. اگر به برخوردهای مستقل و پویا با حس مسئولیت فردی نسبت به استقلال دیگری ، ترکیب شود، فرد از حد معینی از استقلال و اقتدار برخوردار خواهد شد. در متن احساس مسئولیت نسبت به وجود و تضمین استقلال و پویایی دیگری، در متن معمولی نسبت به استقلال او، فرد میتواند احساس کند که هستی و حضور خاصی در جهان دارد. بدین شکل دیگری میدانی میشود که فرد در آن وسعت حضور و اقتدار خود را باز مییابد. در این روند او بر ضعفها و سرگشتگیهای خویش فایق میشود. از این رو میتوان گفت نه خودمحوری و احساس توانمندی بلکه ضعف و فقر وجودی، فرد را بر میانگیزد تا با رویکردی اخلاقی تأمین آزادی و بهروزی دیگری را غایت اعمال خود گرداند (محمودیان، 1380).
رشد ملاکهای اخلاقی:
تاریخ اخلاقیات حرکتی است از یک وحدت شکل تقریباً بی چون و چرا در سلوک و رفتار به یک مسئولیت دایم التزاید شخصی. آن روزها دیر زمانی است سپری شدهاند که نویسندة اخلاقیات میتوانست زندگی اقوام ابتدایی، یا حالت به اصطلاح فطرت را هر طور که دلش میخواست تفسیر کند و نظر ساده لوحانهای که میگفت انسان وحشی بر خلاف انسان متمدن زندگی بهتر یا بدتری در یک حالت آزادی نسبی داشته، به کلی متلاشی شده است. انسان وحشی در چارچوب محدودیتهای نظام اخلاقی اش که به طرز غرابت آمیزی نامطمئن و به طور باور نکردی پیچیده است، موجود دست و پا بستهای است. ولی تمکینی که میکند از هر نظر داوطلبانه و تا جایی که تماسی با تأثیرات خارجی نیافته، عاری از سؤال است.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی تاثیر زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر با فرمت ورد قابل ویرایش تعداد صفحات 97
چکیده :
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر که فرضیه های عنوان شده عبارتند از مقایسه سلامت روانی در بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار و فرضیه دوم عبارتند از بررسی افزایش زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش آموزان که جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهر ابهر که 80نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده که انتخاب نمونه ها بطور تصادفی بوده است و جهت آزمون فرضیه ها از روش آماریtمتغییر مستقل و.... استفاده گردیده که نتایج بدست آمده نشان می دهد که تاثیر افزایش زنگ ورزش در بالا رفتن سلامت روانی دانش آموزان می تواند تاثیر زیدی داشته باشد و همین طور بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار از لحاظ سلامت روانی تفاوت معنی داری وجود دارد .
مقدمه :
نوجوانی و کودکی دوره ای از زندگی انسان را تشکیل می دهد که مخصوصا برای طرح سوال درباره ارزشهاو اصول اخلاقی و ایجاد سلامت روانی مساعد است . جیمز ویلسون معتقد است که انسان با حس ایجاد سلامت روانی. حسی که خیلی تجلی می کند می تواند زندگی رو به آرامش برای خود رقم بزند کودکان با توانایی حرف زدن متولد می شوند اما اگر کسی حرف زدن را به آنها یاد ندهد آنها حف نخواهند زد همین متولد در ایجاد سلامت روانی هم می تواند دخالت داشته باشد به طوری که اگر در محیط خانه و یا حتی مدرسه در ایجاد سلامت روحی و روانی برای کودکان قدم برنداشته حتما کودک دچر حالات روانی مانند اضطراب ، گوشه گیری ...............و موارد دیگر خواهد شد که قضاوت اخلاقی بر دلایل و برهایی استوار است که این برهانها را بر حسب دیدگاه ها هدفهایی که آنها را بر می انگیزند به شش مرحله تقسیم کرده و آن گاه دوباره در سه سطح جای داده است که به دلیل رویدادهای اجتماعی وپیامد های منحصر به فرد در دوران کودکی و دوره ها ی بهرانی برای فرزند و گاهی اوقات روابط نامناسب والدین با هم دیگر در جلوی چشم کودک باعث تحولاتی در روحیه کودک می شود که گاه با تاوان سختی روبه روست . سلامت روانی و ایجاد آن در افراد در تمامی سنین مورد اهمیت قرار می گیر که باعث ترقی و رسین به اوج می شود و گاهی آدمی با ایجاد روحیه سالم و بی دغدغه می تواند به اوج خود شکوفایی برسد که تمام این رسیدن ها به عواملی مانند خانه – خانواده – والدین و مدرسه و مربیان بستگی دارد که به عنوان مثال و مسئله ای که در تحقیق حاضر مورد توجه است رسیدن به اوقات آزاد کودکان به کارها و عملیات سالم و توجه به اطراف دور و بر خود و استفاده بهینه می تواند در ایجاد سلامت روانی دخالت داشته باشد و همین طور خانواده که در رسیدن به شکوفایی کودک چه از لحاظ فکری – جسمی می تواند نقش موثر داشته باشد . در برخی از جوامع ، تغییر موقعیت به کمک مراسم ورود که گذر از کودکی به بزرگسالی رااز نظر اجتماعی نشان می دهد باعث اختلالاتی در سلامت روانی می شود که آن را می توان با محبت و کارهای روزانه – شرکت داشتن در محافل دوستانه سلامت جبران کرد .
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول:کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسئله 5
سوال مسئله 6
اهداف تحقیق 6
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
فرضیه های تحقیق 7
متغیرهای تحقیق 7
تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها 8
فصل دوم: پیشینه و اربیات تحقیق 9
مقدمه و کلیات 10
تاریخچه 16
مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران 32
بهداشت روانی و ورزش 41
مراحل رشد و ارتباط آن با ورزش 49
نقش بزرگسالان در ورزش کودکان و نوجوانان 50
نقش مربی در بهداشت روانی 52
پژوهش در انگیزه ، رضایت و تعارض 53
بهداشت روانی و اجتماع 56
عوامل اجتماعی موثر در بهداشت روانی 59
مرکز راهنمایی کودک 60
کودکان و نوجوانان ناسازگار 61
علل پیدایش رفتار کودکان و جوانان ناسازگار 62
علل عاطفی 63
درمان 64
پیشگیری 66
فصل سوم: روش تحقیق 69
جامعه مورد مطالعه 70
روش نمونه گیری 70
ابزار اندازه گیری درتحقیق 71
روش تحقیق 72
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافته ها 73
جدول 1-4: نمرات خام آزمودنی ها از آزمون سلامت روانی 74
جدول 2-4 : مقایسه سلامت روانی 78
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 81
بحث و نتیجه گیری 82
محدودیت های تحقیق 84
پیشنهادات 85
ضمائم پرسشنامه سلامت روانی گلدنبرگ 86
پرسشنامه سلامت عمومی(QHG) 87
منابع و ماخذ 95
بهمن ۴, ۱۳۹۳/
مطالب این پست : دانلود پایان نامه با فرمت ورد (دانلود متن کامل پایان نامه) – پایان نامه بررسی عوامل موثر بر خشونت مردان علیه زنان در خانواده
مقدمه:
زن آیینهی تمام نمای شخصیت انسان است. او مظهر پرورش است و صفت الهی پروردن از جانب خدای خویش را به ودیعه دارد، دامن زنان اولین کلاس درس و بهترین محل تربیت کودک است چنانکه گویند: مرد از دامن زن به معراج می رسد. بدین معنی که زن پایه گذار وجود حیات آدمی است زنان مسلمان و فداکار لازم است تا با حفظ عفت و پاکدامنی خود، ظلم ستیزی نهضت حسینی را به همه انسانها برسانند تا بدین وسیله افتخار تربیت بزرگ مردان و بزرگ زنان تاریخ را داشته باشد.
مقام زن در اسلام و در آیین های دیگر:
مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو فرد از یک نوع و از یک جوهرند، بر خلاف نظریات موجود در امت های پیشین که زن را از مرگ بدتر و تلخ تر می دانستند تا حدی که در سال 586 میلادی در فرانسه کنگره ای تشکیل شد تا در مورد این که آیا زن انسان است یا خیر بحث کنند که نتیجه کنگره این بود که به زن انسانی غیرمستقل و در خدمت مردان است.
اما با ظهور اسلام همه ی تفکراتی که در اثر تلقین علیه زن بود از بین رفت و جای خود را به عزت و اعتبار اساسی زنان داد.
متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 165
مقدمه
در گذشته تصور بر این بود که هوش ذاتی فرد، که از والدین به ارث میرسد، عامل مهم یادگیری است. در حال حاضر بر این باورند که بخش مهمی از رفتارهای هوشمندانه را کارکردهای شناختی تشکیل میدهد و کارکردهای شناختی، اکتسابی و تغییرپذیر محسوب میشود (سیف ، 1376). از اواخر دهه 1970 به بعد، بحث در مورد سبکهای یادگیری رونق پیدا کرد. از سبکهای یادگیری تعاریف گوناگونی ارائه شده است. با وجودی که از این اصطلاح به طرق گوناگونی تعریف به عمل آمده، ولی عمدتاً بر این نکته تأکید می شود که سبکهای یادگیری شامل باورها یا اعتقادات، رجحانها و رفتارهایی است که افراد بکار میبرند تا در موقعیت یادگیری به خود کمک کنند (حسینی، 1377). از سویی، بسیاری از مربیان بر این باورند که سبکهای یادگیری، بر خود یادگیری تأثیر میگذارد و از دیگر سو، این نکته که شخصیت بر روی یادگیری افراد تأثیر میگذارد، برای معلمان و مربیان موضوع تازه ای نیست. تجربیات کلاسهای درس نشان داده است که متغیرهای شناختی به تنهایی تعیین کننده پیشرفت افراد نیست. این متغیرها با نگرشها و علائق افراد، انگیزشها و حیطه گستردهای از پاسخهای هیجانی، مثل برانگیختگی، هم حسی و شاید بیش از همه اینها با اضطراب ، در ارتباط متقابل می باشد در واقع ، ارتباط ویژه ای بین اضطراب و یادگیری وجود دارد.اضطراب به همان صورت که در چگونگی یادگیری افراد اثر دارد، در شرایط امتحان، روی یادآوری مطالب نیز تأثیر میگذارد. همچنان طبق نظریه صفات، عدهای از افراد بطور سرشتی، سطوح بالایی از اضطراب را به نسبت افراد دیگر تجربه مینمایند، تا آن حد که میتوان آن را بعنوان یک مؤلفة پایدار ابعاد شخصیتی در نظر گرفت (فونتانا ، 1995). در زمینه سبک های یادگیری و صفات شخصیتی نیز تحقیقات به این نتیجه رسیده است که همه عناصر سبک های یادگیری حداقل با یکی از صفات شخصیتی در ارتباط است (جکسون و جونز 1996 ص 293). علاوه بر این، فورنهام (1993) بطور دقیق پیشنهاد میکند که "سبکهای یادگیری، زیرمجموعه شخصیت هستند" (همان منبع، ص 293). اتکینسون ، مورل و وینترز (1990) گزارش کردهاند که "بین سبکهای یادگیری و تیپهای شخصیتی شغلی ارتباط وجود دارد"(همان منبع، ص 293). نهایتاً ، افراد دارای تیپهای شخصیتی متفاوت، دارای سبک یادگیری منحصر به خود هستند. با توجه به این نکته، هدف پژوهش حاضر، مقایسه سبکهای یادگیری و تیپهای شخصیتی دانشجویان، در رشته تحصیلی روانشناسی مقطع کارشناسی است. به این امید که این نتایج برای دست اندرکاران دانشگاهها و سایر مراکز آموزشی مفید باشد و نکاتی را جهت بهبود وضعیت یادگیری ارائه نماید.
بیـان مسئلـه :
دیدگاه روانشناسی معاصر، ذهن انسان را بعنوان نظام پیچیدهای از فرآیندهای متعامل در نظر میگیرد که اطلاعات مختلف را به شیوههای متفاوتی پردازش مینماید. سبکهای مختلف یادگیری درواقع بیان کننده نحوه پردازش اطلاعات در مقابل محرکهای گوناگون میباشد. در عین حال که افراد در موقعیتهای گوناگون، اطلاعات را با توجه به شرایط محیطی پردازش مینمایند، دارای کلیتی یکپارچه و خاص خود هستند و این کلیت، دارای ویژگیهای کم و بیش باثبات و پایدار است. افراد با توجه به این ویژگیهای کم و بیش باثبات و پایدار، به صورت منحصر به فرد عمل مینمایند. اینگونه عمل کردن، برخورد با محیط و با موقعیتهای یادگیری، تابع سبک یادگیری است و در نهایت سبک یادگیری، تابع ویژگی های شخصیتی کم و بیش ثابت و پایدار می باشد. شناخت ویژگی های شخصیتی یادگیرندگان، وتوجه به تفاوتهای فردی آنها در زمینه علایق، نگرشها، خصوصیات شناختی، عاطفی و.. از وظایف مهم معلمان ومتخصصان تعلیم وتربیت می باشد. شناسایی تفاوتهای فردی در هر یک از ابعاد شخصیتی می تواند ما را در جهت شناخت بیشتر افراد عدد رسانده یکی از راههای شناخت بررسی در زمینه وبحث های شخصیتی آنان می باشد یعنی اینکه چه عواملی سبب می شود خصوصیات، ویژگی ها و رفتار افراد از هم متفاوت باشد شخصیت را شاید بتوان اساسی ترین موضوع علم روانشناسی دانست، زیرا محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند یادگیری، انگیزه، ادراک، تفکر، عواطف و احساسات، هوش و مواردی از این قبیل است به عبارتی، موارد فوق الذکر اجزای تشکیل دهنده شخصیت به حساب می آیند شخصیت همانند ظرفی است که تمام پدیده ها وفرآیندهای روانشناختی در آن قرار دارند. بنابراین هدف پیچیده ونهایی روانشناسی درک مسأله شخصیت است( شاملو، 1382) کلیت مفهوم شخصیت وپیچیدگی آن موجب شده است که تعاریف مختلفی از آن ارائه شود. به طوری که دامنه این تعاریف از فرآیندهای درونی ارگانیسم تا رفتارهای ناشی از متعامل افراد در نوسان می باشد(1373) از دیرباز، روانشناسان مختلفی مانند هنری مورل او گوردون آلپورت 1930، کارل یونگ 1927، یک فروم 1947، ریموند کتل ، 1975،هانس آیزنک 1980، رابرت مک کری و پل کوسستا 1985 ،....در زمینه شخصیت و یا ریخت های شخصیتی نظریه هایی را ارائه نموده اند (شولتز و شولتز، 1377) از جمله نظریه های عمده شخصیت می توان موارد زیر را نام برد فروید معتقد بود که شخصیت بالغ متأثر از تلاش های «من» برای کنترل انگیز ه های غریزی است تا آنها را به رفتارهایی قابل قبول سوق دهد آدلر بیشتر به تأثیر نیروهای اجتماعی روی شخصیت تأکید داشت. یونگ معتقد بود که شخصیت تا حدود زیادی متأثیر از تأثیر متقابل تمایلات متناقض درونی است، عواملی از قبل قاطعیت و رفتار انفعالی، درونگرایی و برونگرایی ، وتضاد میان تجربه ومفاهیم ناخود آگاه جمعی را مورد توجه قرار می داد کرچمر و شلدون در زمینه رابطه ابعاد جسمی و شخصیت نظریه هایی را ارائه نمودند ( هانت ، 1380)
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تیپ های شخصیتی دانشجویان دانشگاه پیام نور آشخانه می باشد. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور آشخانه را شامل می شود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. روش نمونه گیری تصادفی ساده و حجم نمونه 60 نفر می باشد. ابزار استفاده شده پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1999) و تیب های شخصیتی بورتنز(1969) می باشد. داده ها با روشهای آماری ضریب همبستگی تحلیل شدند.
===========================================
نوع فایل: word
تعداد صفحات: 82 صفحه
حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت
رشته تحصیلی: روانشناسی
مقطع تحصیلی: کارشناسی
توضیحات: این فایل قابلیت ویرایش دارد و آماده چاپ می باشد
===========================================
مقدمه:
در جهان امروز، بهداشت روانی اهمیت بسیاری دارد، زیرا در عصری زندگی میکنیم که به موازات پیشرفتهای تکنولوژیکی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، نابسامانیهای روانی و نفسانی، در حال گسترش است. بسیاری از افراد از مشکلات روانی به شدت رنج میبرند و نه تنها خود در بحران هستند، خانواده و جامعه را نیز دچار چالش میکنند. بهداشت روانی، علمی است در جهت بهزیستی، رفاه اجتماعی و سلامت زندگی که با تمامی دورههای زندگی (پیش از تولد تا مرگ) و با تمامی زوایای زندگی (محیطهای خانواده، مدرسه، دانشگاه، کار و جامعه) ارتباط دارد. انسان در کنار نیازهای فیزیولوژیک، دارای نیازهای عاطفی، اخلاقی، مذهبی، آموزشی و هدایتی است که زندگی سالم، در پرتو برآورده شدن این نیازها و ایجاد تعادل میان آنها به وجود میآید. (لشگری، 1381).
هر نوع انسان و رویدادهای در نوع خود منحصر به فرد است با وجود این، بین بسیاری از انسان ها و رویدادهای زندگی آنها آنقدر شباهت وجود دارد که بتوان نکات مشترکی را در نظر گرفت. روانشناسی شخصیت، برای فرد و تفاوت های فردی اهمیت خاصی قائل است. اگر چه روانشناسان شخصیت، وجود شباهت های بین افراد را قبول دارند اما توجه آنها بیشتر به تفاوت های افراد از یکدیگر معطوف است. گیلفرد(1959) یکی از محققان معروف، شخصیت را بدین گونه تعریف کرده است:(شخصیت عبارت است از الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی). در حالی که کتل(1950)شخصیت را بدین گونه معرفی کرده است:(شخصیت امکان پیش بینی آنچه که فرد در موقعیتی خاصی انجام خواهد داد را فراهم می کند. آنچه که از تعاریف و مفاهیم ارائه شده می توان بصورت کلی و خلاصه ارائه داد این است که شخصیت الگوی معینی از رفتارها، نگرش ها ،احساسات و رفتار های هر فرد است که نحوه ی سازگاری هر فرد را با محیط تعیین می کند. ( کریمی ، 1387).
یکی از پدیدههایی که در دهه اخیر، مورد استقبال فراوانی قرار گرفته، پدیده هوش هیجانی است. دلیل این امر توانایی بالای هوش هیجانی در حل بهتر مسایل و کاستن از میزان تعارضات بین دریافتهای فکری و احساسی است.
پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که هوش هیجانی میتواند سبب افزایش میزان سلامتی، رفاه، ثروت، موفقیت، عشق و شادی گردد. گلمن[1] در تعریف هوش هیجانی، آن را نوع دیگری از هوش میداند که حاکی از شناخت احساسات خویشتن است و از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی استفاده میشود. هوش هیجانی، توانایی اداره مطلوب خلق و خوی، وضع روانی، کنترل تکانهها و عاملی است که هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص انگیزه و امید ایجاد میکند. این نوع هوش، همچنین حاکی از همدلی، یعنی آگاهی یافتن از احساسات افراد پیرامون ماست. (رستمی، 1384).
بنابراین هدف این پژوهش، بررسی رابطه هوش هیجانی با تیپ شخصیتی در دانشجویان دانشگاه پیام نورآشخانه می باشد.
بیان مساله:
شکی نیست که به موازات گسترش اجتماع و پیچیدگی نهادهای آن مشکلاتی بروز می کند و چیزهایی نوی ضرورت می یابد که قبلا نیازی بدان احساس نمی شده است. مثلا در جوامع پیچیده، روابط اجتماعی سست می شود و افراد همبستگی عاطفی خود را که در پاره ای موارد می تواند مشکل گشای ناراحتی های روحی باشد، از دست می دهد. پیشرفت تکنولوژی مشکلات گوناگونی را نیز برای بشر بوجود آورده است. بدین معنی که، سرعت و دقتی که در امور بر اثر پیشرفت تکنولوژی عاید بشر شده، موجب بروز برخی بیماری ها و ناراحتی های روانی و تضعیف روابط و ارزشهای انسانی گردیده است. ( شفیع آبادی و ناصری، 1392).
واژه « شخصیت » در زبان روزمره معانی گوناگونی دارد. مثلاً وقتی که در مورد کسی گفته می شود « بسیار با شخصیت است » غالباً درجه کارآیی و جاذبه اجتماعی وی مورد نظر است. معمولاً در پرورش شخصیت سعی بر این است که به شخص برخی مهارت های اجتماعی یاد دهند و وضع ظاهری و شیوۀ سخن گفتن او را بهبود بخشند تا وی واکنش مطلوبی در دیگران برانگیزد. گاه کلمۀ شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی شخص به کار می رود. روان شناسان در بحث از شخصیت ، بیش از هر چیز به تفاوت های فردی توجه دارند، یعنی ویژگی هایی که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می کنند. روان شناسان در مورد تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر ندارند. ( اتکینسون وهمکاران ، 1381 ). یکی دیگر از سازههای این پژوهش که مورد بررسی است، الگوی رفتاری A و B میباشند که این الگوهای رفتاری برای اولین بار توسط دو نفر متخصص قلب به نامهای «ری روزنمن» و «مای فریدمن» مطرح شد و این متخصصین در جریان طبیعی درمان بیماران قلبی خود متوجه برخی رفتارها و ویژگیهای شخصیتی بیماران شدند و براساس این طبقهبندی، افراد به لحاظ داشتن این ویژگیهای رفتاری خاص در الگوی رفتاری A، رقابت جو، شتابگر، طالب کسب موفقیت، پرکار و بلندپروازند و در مقابل افراد دارای الگوی رفتاری B، آرام و صبور بوده و اهل رقابت نیستند. همچنین آنها حساسیت به گذشت زمان و موفقیت در کارشان نشان نمیدهند (ترجمة کدیور، جوادی، ۱۳۸۱). در خصوص رابطه الگوهای رفتاری A و B با میزان اضطراب و ابتلای به بیماریهای قلبی تحقیقاتی انجام شده اما اغلب این تحقیقات درباره الگوی رفتاری A و B با اضطراب متفاوت بوده است.کوسیمر و همکاران (۱۹۹۱) تعدادی ازکارگران را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که افرادی که دارای الگوی رفتاری A هستند علایمی چون تحریکپذیری، در دهای جسمانی و اضطراب را نشان دادند و میزان آن از تیپ B بالاتر بود.
اصطلاح هوش هیجانی[2] اولین بار در سال 1990 و به عنوان نوعی از هوش اجتماعی توسط مایر و سالوی[3] مطرح شد. هوش هیجانی را توانایی باز شناسی معنای عواطف و ارتباطات شمردند که فرد را قادر می سازد مشکلاتش را حل کند. به اعتقاد آنها هوش هیحانی توانایی درک، ارزیابی و بیان صحیح هیجان ها، توانایی دستیابی و تولید احساسات برای تسهیل فعالیت های شناختی، توانایی درک مفاهیم مربوط به هیجانها، کاربرد زبان مربوط به هیجان ها، توانایی کنترل هیجان های خود و دیگران برای رسیدن به رشد، حال خوب و ارتباط اجتماعی موثر را شامل می شود، هوش هیجانی به عنوان تنظیم کننده در موضوعات مختلف سودمند بوده است به نظر متخصصین تعلیمو تربیت نیز در طراحی برنامه ها به مقصود پیشرفت و سازگاری هیجانی و اجتماعی موثر می باشد.(مایر وهمکاران ، 1997).
در تحقیقی نتایج نشان داده که کارکنان باهوش هیجانی بالاتر، شاداب تر و سرزنده تر و همچنین نسبت به زندگی خوشبین تر و در برابر استرس و فرسودگی شغلی مقاومتر بودند.( سارنی[4] و همکاران،2000) اعتقاد مایر و همکاران (1997) افراد با هوش هیجانی بالا دید مثبت به زندگی داشته، نسبت به دیگران خوشبین تر بوده و رضایت بیشتری را گزارش می دهند. اسدی(1382) پژوهش خود به بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی ، فرسودگی شغلی و سلامت روان کارکنان شرکت ایران خودرو پرداخت. نتایج نشان داد که هوش هیجانی نقش تعیین کننده ای در تبیین تغییرات و پراکندگی فرسودگی شغلی و سلامت روان دارد.
با توجه به ذکر مطالب فوق هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیحانی و تیپهای شخصیتی در دانشجویان دانشگاه پیام نورآشخانه می باشد.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
دو مقوله هوش و شخصیت از موضوعات بحث انگیز روانشناسی هستند و علی رغم پژوهش های متعددی که در این حیطه ها انجام گرفته باز هم اینگونه موضوعات دارای ابهامات فراوانی هستند. از زمانی که روان شناسی و علوم رفتاری ذهن بشر را به خود مشغول کرده این دو موضوع نظریات متعدد و گاهی متضادی را به خودشان اختصاص داده اند (کریمی و نیکخواه، 1388) .
بدون شک یکی از مباحث اصلی و بنیادی علم روانشناسی، ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی می باشد. از آنجایی که این ویژگی ها زیر بنای نظام رفتاری افراد را تشکیل می دهند وپرداختن به این مقوله می تواند جنبه های خاص از عملکرد افراد در زمینه های مختلف روشن میسازد (کریمی،1375).
هوش هیجانی و تیپ های شخصیتی از جمله موضوع هایی هستند که هنگام استخدام، بهسازی و توسعه منابع انسانی، استفاده فراوانی از آن ها می شود. و نتایج پژوهش های اخیر حاکی از این بوده اند که هوش هیجانی با تیپ شخصیتی افراد ارتباط دارد. به این صورت که، افراد با تیپ های شخصیتی متفاوت، هوش هیجانی متفاوتی دارند. در نظر داشتن این موضوع، هنگام استفاده از برنامه های ارتقای هوش هیجانی برای غربالگری یا آموزش و ارتقای مهارت های ارتباطی، باعث غنا و کاربردی تر شدن مداخلات می شود.
امروزه هوش هیجانی به عنوان عامل پیش بینی کننده سلامت روانشناختی، اجتماعی و پیشرفت تحصیلی و شغلی از اهمیت شایانی برخوردار شده است. چنان که پژوهشهای انجام شده، هوش هیجانی را به عنوان یکی از بهترین عوامل پیش بینی کننده پیشرفت درتمامی سطوح زندگی از جمله تحصیل معرفی نمودهاند پژوهشگران فراوانی در بررسیهای خود به نقش مؤثر هوش هیجانی بر پیشرفت تحصیلی، پیشرفت شغلی، بهداشت، سلامت روانشناختی و کارکردهای شناختی مغزدست یافته اند.