راهکارهای توسعه ژئوتوریسم در فیروزکوه (مطالعه موردی تنگه واشی)
139 صفحهچکیده:این تحقیق با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی با اهداف کاربردی به راهکارهای توسعه ژئوتوریسم در تنگه واشی حوضه جلیزجند شهرستان فیروزکوه پرداخته و روش گردآوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای، اسنادی و میدانی می باشد.
حوزه جلیزجند به دلیل داشتن طبیعت بکر و وجود تفرجگاه تنگه واشی در خود و نزدیکی به تهران از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. بشکلی که هر سال عدة زیادی از این منطقه بازدید می کنند. محیط تفریحی این حوضه از دو بخش تشکیل شده که عبارتند از:
- مناطق طبیعی مانند تنگه واشی، کوهها، دره های سرسبز، چشمه ها و.. که بشکل بکر در طبیعت موجود می باشد.
- در این ناحیه مناطق تفریحی که بوسیله انسان موجودیت یافته و ساخته دست بشر است مانند پارکها، رستورانها، موزهها و… بسیار اندک است در حالی که روستاهای اطراف منطقه مورد مطالعه بدلیل نزدیکی به تهران موقعیت بسیار چشمگیری برای جلب گردشگر دارد. با ایجاد رستورانهای سبک و فصلی، خوابگاه ها و کمپینگ های مناسب در اطراف تنگه واشی و آسفالت جاده منتهی به این محل و بالاخره ارائه جذابیتهای توریستی از طریق تبلیغات کتبی و تیزرهای تلویزیونی می توان از سویی تفریحگاه مناسبی را دراختیار بازدید کنندگان قرار داد و از سوی دیگر درآمد قابل توجهی برای اهالی این روستا و روستاهای اطراف کسب کرد. در مجموع اشکال مختلف برونزد سنگی، گیلویی و پرتگاهی آهکی، الگوی زهکشی موازی، شانهای و شبهدرختی، حرکات تودهای دامنهای نظیر زمین لغزشها، واریزهها و سنگریزشها، چهرههای مختلف فرسایشی سطحی، شیاری، خندقی، کارستیک، رودخانهای و تودهای، اشکال مختلف گیلویی، گذرگاه و توفقگاه و بهمن به خصوص در دامنه کوههای سفید آب و رخش و شاهتپه ومناطق طبیعی دیدنی از جمله مواردی است که می تواند درتوسعه توریسم و ژئوتوریسم حوضه فیروزکوه و تنگه واشی بسیار اثر گذار باشد.
واژگان کلیدی: راهکار، توسعه، ژئوتوریسم، تنگه واشی، فیروزکوه
اشتغال صحیح و گزینش افراد مناسب برای انجام مشاغل از مهمترین عوامل موثر در رشد اقتصادی و اجتماعی تامین کننده سلامت روانی انسان ها و نیل به خودکفایی مملکت و بی نیازی از دیگران محسوب می شوند.(شفیع ابادی؛1378)
اشتغال یکی از اساسی ترین، فعالیت های زندگی به شمار می رود و هر فردی به خاطر امرار معاش و تداوم زندگی باید ساعاتی از اوقاتش را کار کند. تحول جامعه از حالت سنتی به جامعه ای صنعتی مسائل و مشکلات را در زمینه های گوناگون خصوصا در زمینه اشتغال موجب گردیده است. جامعه ما در جریان صنعتی شدن و رسیدن به خودکفایی به نیروهای متخصص و ماهر نیاز مبرمی دارد.برای نیل به خودکفایی،تهیه و اجرای برنامه های دقیق که بر مطالعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ما مبتنی باشد ضرورت تام دارد. در دانشگاه نباید فقط علوم به دانشجویان آموخته شود بلکه دانشجویان علاوه بر یادگیری مطالب به صورت تئوری باید از طریق برنامه های آموزشی مناسب و مطلوب برای زندگی اجتماعی قبول مسئولیت و اشتغال آماده شوند.در اینجا ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که به اعتقاد کارشناسان،کشورهای جهان سوم برای توسعه اقتصادی بیش از هر چیز نیازمند کار و سرمایه متخصصین خود می باشند، یعنی از طریق راهنمای شغلی به فرد کمک شود تا خود را بشناسد، با خصوصیات و ویژگی های مشاغل مختلف و نیازهای جامعه آشنا گردد،شغلی مناسب را انتخاب کند،برای انجام آن آماده شود و به طور موفقیت آمیزی به انجام آن اشتغال ورزد. در این صورت است که گرایشات شغلی دانشجویان در جهت انتخاب رشته های تحصیلی مفید و مورد نیاز جامعه امروزی ما می توان به کمبود نیروهای متخصص و ماهر در بسیاری از رشته های صنعتی فائق آمد و گامی مثبت در جهت خودکفایی کشورمان برداشته شود. از سویی دیگر آگاهی و دستیابی به شناخت نقطه نظرات افراد شاغل، در مراکز دولتی از مقوله کار، مارا به طرز تلقی و نحوه تفکر و زاویه دید آنان نسبت به کار آشنا می کند. همچنین تاثیر متقابل فرد و جامعه، در عمیق تر کردن طرز تلقی فرد از کار موثر است و در نتیجه بر کیفیت و کمیت فعالیت های کاری او در جریان، عمل و بحث از چگونگی عملکرد و در سیرتحقق بخشیدن توسعه پایدار اهمیت بسیار دارد.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
اهمیت تحقیق در این می باشد که دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی به مشاغلی که ارتباط با رشته تحصیلی آنها ندارد،مشغول می شوند و از این طریق هم باعث اتلاف هزینه ای که صرف آنها در دانشگاه شده است و هم باعث اتلاف وقت خود آنها می شود یعنی چهارسال یا پنج سال از زندگی خود را برای بدست آوردن هیچگونه استفاده ای سپری می کنند. از سوی دیگر می توان بعد از انجام و حصول نتیجه پژوهش، دانشجویان را به طرف رشته ها و مشاغل مورد نیاز جامعه یا مورد علاقه آنها سوق داد تا بازدهی بیشتری داشته باشد. در جامعه ما دانشجویان به سوی رشته های پردرآمد روی می آورند، یعنی مسائل اقتصادی آنها بیشتر از مسائل دیگر برای آنها اهمیت دارد.با نتایج تحقیقات می توان با تدابیری مثلا یکسان نمودن میزان درآمد مشاغل مختلف از روی اوردن دانشجویان به مشاغل خاص جلوگیری کرد. اهمیت دیگر آن که از ناامیدی در دانشجویانی که نتوانسته اند مشاغل پردر آمد و یا مورد علاقه خود را به دست آورند جلوگیری کرد و از این طریق شاهد تحصیل کردگان بیکار نخواهیم بود، زیرا یکی از علل بیکاری دانشجویان انتخاب رشته های خاص در دانشگاه برای بدست آوردن مشاغل پردرآمد است. و یکی دیگر از فواید تحقیق این است که می توان از بوجود آمدن بیکاری در سطح جامعه جلوگیری کرد
بیان مسئله
منظور از انجام تحقیق راین است که بتوانیم اطلاعات دقیقی از اشتغال فارغ التحصیلان بدست آوریم و این اطلاعات را در اختیارافرادی که در حال تحصیل در دانشگاه هستند و یا بعدا وارد این دانشگاه خواهند شد، قرار دهیم.اکنون در جامعه خودمان شاهد هستیم که دانشجویان پس از فارغ التحصیلی در رشته های دیگری که پردرآمدترهستند مشغول به کار شده که ارتباطی با رشته تحصیلی آنها ندارند به همین منظور، یعنی جهت بدست آوردن اطلاعات دقیقی از اشتغال فارغ التحصیلان و برای حل این مسئله، به این تحقیق در دانشگاه پیام نور پرداخته شد.
اهداف تحقیق
هدف کلی
بین رشته تحصیلی در دانشگاه و انتخاب رشته رابطه وجود دارد.
اهداف ویژه
-چند درصد از فارغ التحصیلان به شغل دولتی اشتغال دارند؟
-چند درصد از فارغ التحصیلان به شغل آزاد اشتغال دارند؟
-چند درصد از فارغ التحصیلان بیکار هستند؟
سؤالات و فرضیه ها
1-آیا برای پیدا کردن شغل با مشکل مواجه شده اید؟
2-آیا به علت نبودن مشاغل متناسب با رشته مجبور به اشتغال در مشاغل درگیر شده اید؟
3-میزان آگاهی شما از رشته تحصیلیتان چقدر است؟
4-آیا رشته ی تحصیلی شما با شغلتان ارتباط دارد؟
5-میزان رضایت خانواده از ادامه تصیل شما چقدر است؟
6-نقش دانشگاه در ایجاد توانایی علمی در شما چقدر است؟
تعداد صفحات : 34
فرمت فایل : Word
چکیده : استرس واژه ای است که می توان از آن برای توصیف علت و پیامدهای ناشی از وارد آمدن فشار بر جسم و روح استفاده کرد. استرس با فشار ناشی از کار سخت در ارتباط است؛ همچنین، عواملی مانند خستگی، سهل انگاری، کمال گرایی، اعمال قدرت از سوی دیگران، ناامنی شغلی، مشکلات موجود در روابط و بسیاری عوامل دیگر که با خانه و محل کار در ارتباط اند، می توانند استرس را بوجود آورند. استرس ممکن است درونی یا بیرونی باشد. این اختلال در اصل از اختلاف میان انتظارات و واقعیت ها ناشی می شود. "مرکز سلامت و ایمنی" استرس را اینگونه تعریف می کند: "استرس زمانی شکل می گیرد که تقاضاها از یک فرد از میزان ظرفیت وی برای پاسخگویی به آنها فراتر می روند". در حقیقت، هر یک از ما در ذهن خود معیاری ( سطح بهینه) داریم که طبق آن برای ارضای خود و رسیدن به پیشرفت تلاش می کنیم. وقتی این سطح از حالت توازن خارج می شود ما کمتر به آن اهداف و پیشرفت ها دست می یابیم و از این امر ناخرسند می شویم؛ در این میان آنچه اهمیت ندارد این است که چقدر تلاش کرده ایم یا چه میزان به خود استراحت داده ایم. اگر عوامل بروز استرس برای مدتی طولانی به قوت خود باقی بمانند، ممکن است "علائم" این اختلال که معمولا فیزیکی و عاطفی هستند در ما بروز کنند. اگرچه از این عوامل به عنوان "علائم" یاد می شود، اما وقتی می گوییم "علائم" بدان مفهوم نیست که استرس یک بیماری است، بلکه یک وضعیت روانشناختی است که عوارض جانبی فیزیکی و ناخوشایندی به همراه دارد ـــ با این همه استرس حالتی است که با یادگیری در خصوص آن و تغییر رفتار، قابل برطرف شدن است(ابزری،. سرایداریان ،1386).
استرس، واکنش افراد به فشارهای بیش از اندازه بر آنها، یا سایر اشکال خواسته های افراطی است که از آنها انتظار می رود. معمولاً استرس شغلی یک بیماری شخصی محسوب می شود که باید با مصرف داروهای آرام بخش آن را درمان کرد. طی دهه گذشته این مسا له روشن تر شده است که می توان استرس را در محیط کار کاهش و همزمان نحوه عملکرد و بهره وری را افزایش داد، به شرط آن که یک واکنش جامع را پذیرفت که عمدتاً معطوف به پیشگیری از عوامل استرس زا و تسکینی برای افراد مبتلا به استرس باشد. پروفسور <لنارت لوی> کارشناس برجسته استرس شغلی می گوید: <مزایای پیشگیری از استرس ولو اندک چندین برابر هزینه های جانی و مالی است به گزارش کمیسیون بهداشت و ایمنی انگلیس (HSC) استرس شغلی معضلی جدی است که درعین حال مسا له بهداشت و ایمنی نیز محسوب می شود، اما می توان با این مشکل تا حدی از طریق اجرای مقررات بهداشت و ایمنی برخورد کرد(التمایر،1381).
انسان همواره به دنبال دستیابی به راه هایی برای مقابله مفید با مشکلات بوده است و کوشیده تا با کمترین آسیب ممکن ، به حل مشکلات و مسائل خود بپردازد . یکی از این راهها، نگریستن به مشکلات به عنوان فرصتی برای بروز توانایی ها است . در سالهای اخیر، رویکرد روانشناسی مثبت ، با شعار توجه به استعدادها و توانمندیهای انسان ، مورد اقبال پژوهشگران حوزه های مختلف روانشناسی قرار گرفته است . یکی از سازه های مطرح در روانشناسی مثبت ، تاب آوری1 است . تاب آوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی ، روانی – معنوی ، در مقابل شرایط مخاطره آمیز است
گارمزی و ماستن5(1991) تاب آوری ر ا ”یک فرآیند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدیدکننده“، تعریف نمود ه اند .
به بیان دیگر تاب آوری،سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است(والر6،2001).
( کانر و دیویدسون2،2003) . عوامل موثر بر تاب آوری در حالت کلی شامل عوامل درونی ( ویژگی های شخصیتی ، دلبستگی ، و... ) و عوامل بیرونی ( خانواده ، مدرسه و ... . ) است
محققان( رولف3 و همکاران، 1990؛ راتر4 ،1999) . عوامل موثر بر تاب اوری را شامل عوامل درونی (( ویژگی های شخصیتی ، دلبستگی ، و... ) و عوامل بیرونی ( خانواده ، مدرسه و ... . ) می دانند .
بیان مسئله
پدیده استرس در قرن حاضر به عنوان یکی از مسائل عمده ای است که گریبانگیر قریب به اتفاق انسانهاست. استرس یا فشار روانی شایعترین، فراگیرترین و مخربترین نیروی موجود در جامعه امروزی ماست. بدین جهت بخش مهمی از زندگی که استرس فراوانی را برای انسانها ایجاد می کند "شغل" آنهاست (میقانی، 1380).
با پیچیده تر شدن روزافزون جوامع امروزی، بطور حتم رسالت سازمانها در جهت برآورده شدن انتظارات جوامع، حساس تر و با اهمیت تر می شود. آنچه که امروزه در بین اهل فن به اتفاق نظر، به یقین تبدیل شده است، نقش اساسی انسان به عنوان گرداننده اصلی سازمانها می باشد. انسانها هستند که به کالبد بی روح سازمانها، جان می بخشند و عملا تحقق اهداف را میسر می سازند. بنابراین کارکنان ارزشمندترین سرمایه هر سازمان بشمار می آیند و عملکرد فرد فرد آنان در عملکرد کل سازمان تاثیرگذار است (مهمانفر، 1384). توجه به نیروی انسانی در سازمانها در طی سالهای اخیر بخش عظیمی از زمان و سرمایه سازمانهای پیشرو را به خود اختصاص داده است (فانی و عرب کلمری، 1383).
گارمزی و ماستن (1991 ) تاب اوری را یک فرایند،توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده تعریف نموده اند.به بیان دیگر تاب آوری ،سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.
گارمزی(1991) تاب آوری شرکت فعال و سازنده فرد در محیط خود نیز محسوب می شود . علاوه بر این تاب آوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی ،عاطفی و شناختی است.
با این تفاسیر سوالی اصلی که محقق در پی پاسخگویی به آن است اینکه آیا بین تاب آوری و استرس شغلی رابطه مثبت وجود دارد یا خیر.؟
فرمت فایل :Word
تعداد صفحات :79
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی پیش بینی اضطراب اجتماعی از راه بررسی متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی به عنوان پیش بینی کننده های اضطراب اجتماعی بوده است.
روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و دکتری حرفه ای دانشگاه شاهد می باشد. که تعداد 390 نفر (234 دختر و 156پسر) از بین آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های «هراس اجتماعی» (SPIN)، «حساسیت اضطرابی» (ASI)، «عدم تحمل بلاتکلیفی» (IUS)، و «ذهن آگاهی» (FFMQ)، استفاده شد. داده های پژوهش با روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره، توسط SPSS.19 تجزیه تحلیل شد.
یافته ها: همه متغیرها به طور معناداری با اضطراب اجتماعی همبستگی داشتند. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که الگوی پیش بینی اضطراب اجتماعی شامل حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی، و ذهن آگاهی می باشد. و البته این نتایج تا حدودی بر اساس جنس متفاوت بود.
نتیجه گیری: متغیرهای پیشبین (حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی، و ذهن آگاهی) 48 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی را تبیین می کنند. این متغیرها در زنان 50 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی و در مردان 44 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی را تبیین می کنند.
کلید واژه ها: اضطراب اجتماعی، حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی، ذهن آگاهی
عکس از نمای کلی فایل: کلیک کنید
فرمت فایل اصلی: doc
تعداد صفحات: 81
مقدمـه روان شناسان در دهه های اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش ، عدم احساس کنترل ، و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب ، ریشه دارد . بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت های دشوار امری ضروری به نظر می رسد . در همین راستا روان شناسان با حمایت سازمان های ملی و بین المللی ، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند . ( طارمیان و همکاران ۱۳۷۸ ، ص ۱۴ ) آنچه امروزه تحت عنوان مهارت های زندگی مشهود است تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است . به طوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران ، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است به کرات در قرآن ، نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین مورد تأکید قرار گرفته است . ( همان منبع ص ۴۵ ) هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارت های زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطوح جهان نسبت به گسترش ، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی را متمرکز بر رشد توانائی های روانی مانند حل مسئله ، مقابله با هیجانات ، خود آگاهی ، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس بین کودکان و نوجوانان است اقدام نمایند . ( ناستاسیا ۱۹۹۸ مقاله ) با توجه به نقش مهم مدارس در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان ، برنامه آموزش مهارتهای زندگی روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان تلقی می شود . به این ترتیب مدارس به جای این که تنها بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان تمرکز نمایند باید بر تأمین و حفظ روان آنان نیز تأکید نمایند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذکور انجام دهند چرا که اگر هدف فوق تحقق یابد بسیاری از مشکلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود کاهش می یابند . ( همان منبع ) بیـان مسئله و سـؤالات پـژوهش رشد انسان در زمینه های روانی ، اجتماعی ، جسمانی ، جنسی ، شغلی ، شناختی ، الگو ( خود ) اخلاقی و عاطفی صورت می گیرد هر یک از زمینه ها نیازمند مهارت و توانایی می باشد . در واقع می توان گفت که تکامل مراحل رشدی وابسته به مهارتهای زندگی است . زمانی که افراد مهارت های زندگی اساسی را کسب نمایند در عملکرد بهینه خود پیشرفت می کنند . آموزش مهارتهای زندگی نقش اساسی را در بهداشت روانی ایفا می کند و البته زمانی که در یک مقطع رشدی مناسب ارائه شود نقش برجسته تری خواهد داشت . به طور تعیین می توان گفت که بسیاری از نوروزها و سایکوزها ناشی از نقص در رشد مهارت های زندگی اساسی است . در واقع آموزش مهارت های زندگی نقش درمانی دارد . ( گتیتر ، گازدا و داردن ، ۱۹۹۶ مقاله ) همان گونه که بروکز ( ۱۹۸۴ ) اشاره کرده است رویکرد مهارت های زندگی یک چهارچوب سازمان یافته ای را برای مراکز مشاوره و بهداشت روانی فراهم می کند و یک عنصر آموزشی یکسوی و مهم برای مدارس ابتدایی و دبیرستان می باشد . حال با در نظر گرفتن هدف کلی این پژوهش سئوالاتی در همین راستا مطرح می شوند : ۱٫ آیا بین افسردگی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۲٫ آیا بین شکایات جسمانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۳٫ آیا بین وسواس ـ اجبار کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۴٫ آیا بین حساسیت در روابط بین فردی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۵٫ آیا بین اضطراب کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۶٫ آیا بین پرخاشگری کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۷٫ آیا بین خوبی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۸٫ آیا بین افکار پارانوئیدی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۹٫ آیا بین روان پریشی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟۱۰٫ آیا بین سلامت روان کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟ اهمیـت و ضـرورت پـژوهش امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تأکید می شود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی . اجتماعی آشکارتر می گردد. به طوری که سال ۲۰۰۱ میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی ، تحت عنوان سال جهانی « بهداشت روانی » اعلام گردید . سازمان مذکور در این سال شعار « غفلت بس است ، مراقبت کنیم » را جهت آشکارتر ساختن موضوع مطرح نمود . ( سازمان بهداشت جهانی ، ۲۰۰۱ ) این امر نشان دهنده آن است که بهداشت روانی موضوعی است که باید در سطح جهان مورد توجه قرار گیرد یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است ، شیوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات روانی در سطح جهان است و دلیل مهم دیگر آن ، اهمیت و ضرورت پیشگیری از بیماری های روانی است می توان گفت عمده ترین هدف بهداشت روانی پیشگیری است و از سه نوع پیشگیری که در بهداشت روانی مطرح می شود پیشگیری اولیه مورد توجه بیشتری قرار دارد . در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه مورد نظر است و تمام اقداماتی که در این حیطی صورت می گیرد در جهت آمادع سازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تماکمی جنبه های جسمانی ، روانی ، اجتماعی می باشد . بنابراین هدف ، افزایش آمادگی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی می باشد . حسینی ( ۱۳۷۸ ) معتقد است آموزش ، اساسی ترین روش پیشگیری اولیه است . از طرفی دیگر مهمترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه ، دوره نوجوانی است .پژوهش ها نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی به ارتقاء بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک می کند و از اساسی ترین برنامه های پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار می رود .سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارد.امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی ، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر ساخته است . پژوهش ها بی شمار نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی ـ عاطفی ریشه های روانی ـ اجتماعی دارند . برای مثال ، پژوهش در زمنیه اعتیاد و سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مرتبط با سوء مصرف مواد عبارتند از : عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت های ارتباطی . همچنین پژوهش ها نشان داده اند که بین خود کارآمدی ضعیف و مصرف سیگار و الکل ، سوء مصرف مواد ، رفتارهای مخاطره آمیز و ضعیف عملکرد شناختی رابطه معنا داری وجود دارد و مطالعات نشان داده اند که ارتقاء مهارت های مقابله ای و توانایی های روانی اجتماعی در بهبود زندگی بسیار مؤثر است . توانایی های روانی ـ اجتماعی عبارتست از آن گروه توانایی ها که فرد را برای مقابله مؤثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می کند این توانایی ها فرد را قادر می سازد تا در رابطه با سایر انسان ها ، جامعه ، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تأمین نمایند . ( خانی ، ۱۳۸۰ ص ۱۹ ) مهارتهای زندگی در جهت ارتقای توانایی های روانی ـ اجتماعی هستند و در نتیجه سلامت روانی ، جسمانی و اجتماعی را تأمین می کند . آموزش مهارتهای زندگی فرد را قادر می سازد تا دانش ، ارزشها و نگرش های خود را به توانای های بالفعل تبدیل کند . بدین معنا که فرد بداند چه کاری باید انجام دهد و چگونه آن را انجام دهد . مهارت های زندگی منجر به انگیزه در رفتار سالم می شود . همچنین بر احساس فرد از خود و دیگران و همچنین ادراک دیگران از وی مؤثر است . در ضمن منجر به افزایش اعتماد به نفس می شود بنابراین به طور کلی می توان گفت که منجر به افزایش سلامت روان افراد می شود و در پیشگیری از بیماریهای روانی و مشکلات رفتاری نقش مؤثری دارد . ( نوری و خانی ، ۱۳۷۷ ص ۲۵ ) فرضیـه هـا ۱٫ بین افسردگی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۲٫ بین شکایات جسمانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۳٫ بین وسواس ـ اجبار کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۴٫ بین حساسیت در روابط بین فردی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۵٫ بین اضطراب کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۶٫ بین پرخاشگری کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۷٫ بین خوبی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۸٫ بیم افکار پارانوئیدی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۹٫ بین روان پریشی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .۱۰٫ بین سلامت روانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد . تعـاریف علمی و عملیـاتی متغیرهـای پـژوهش تعریف علمی و عملیاتی مهارتهای زندگی « موریس ، ای ، الیاس » از دانشگاه راجرز در آمریکا و مؤلف کتاب « تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارتهای زندگی مفهوم عامی از مهارت های زندگی ارائه می دهد . « مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسط به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند . ( نوری و خانی ، ۱۳۷۷ ص ۱۶ ) در پژوهش حاضر منظور از مهارت های زندگی ، آموزش هایی است که در این مراکز به افراد در زمینه های تفکر مثبت ، تفکر خلاق ، ازدواج ، تصمیم گیری ، تفکر نقاد ، اضطراب ، افسردگی داده می شود . تعریف علمی و عملیاتی سلامت روان فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس بهداشت روانی را چنین تعریف می کند : استعداد روان برای هماهنگ ، خوشایند و مؤثر کارکردن ، در موقعیت های دشوار ، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خویش ، توانایی داشتن . ( گنجی ، ۱۳۷۹ ص ۹ ) و یا سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) بهداشت روانی را چنین تعریف می کند ، بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت معنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی ، روانی و جسمی ، بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست . ( گنجی ۱۳۷۹ ، ص ۹ ) در پژوهش حاضر سلامت روان توسط پرسشنامه ۹۰ـ Scl سنجیده می شود پس منظور از سلامت روان نمره ای است که آزمودنی در آزمون ۹۰ـ Scl می گیرد. پیشینة نظری تعریف سلامت روان سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۸۶ تعریفی از سلامتی را ارائه دارد :سلامتی گستره وسیعی است جهت توانمند ساختن فرد ها گروه ، که از یک طرف موجب واقعیت بخشیدن به آمال و آرزوها و ارضاء نیازها و از طرف دیگر باعث مقابله با محیط می شود بنابراین طبق تعریف فوق به نظر می رسد سلامتی یک منبعی برای زندگی روزمره است نه به عنوان وسیله ای برای زندگی ، یک مفهوم کاربردی و مثبت است که علاوه بر تأکید بر توانایی جسمانی افراد بر منابع فردی و اجتماعی آنان نیز تأکید می ورزد . ( اسکوفیلد ، ۱۹۹۸ مقاله ) اصلاح سلامت روانی ، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می شود . هر فرهنگی براساس معیارهای خاص خود به دنبال سلامت روان است . هدف هر جامعه ای این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین می کند آماده نماید . سلامت روان بخشی از سلامت عمومی است . منظور از سلامت روان ، سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش ، ذهن ، حالت و فکر می باشد . از طرف دیگر سلامت روان بر سلامت جسمانی هم تأثیر دارد . بسیاری از پژوهش های اخیر مشخص کرده اند که یک سری اختلال های فیزیکی و جسمانی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند . با وجود این که سلامت روان مفهوم وسیعی است اما هنوز یک تعریف کلی که مورد قبول همه باشد از آن به دست نداده اند هر فرد یا گروهی یک تصور خاص از سلامت روان دارد در حالی که در مورد سلامت جسمانی چنین حالتی وجود ندارد . در سال ۱۹۴۸ ، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی ، برای بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه می دهد : ۱٫ بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی ، روانی و عاطفی در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوب ترین رشد را ممکن می سازد .۲٫ جامعه خوب جامعه ای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم می آورد در عین حال رشد خود را تضمین می کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می دهد . ( گنجی ، ۱۳۷۹ ص ۱۳ ) سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را براساس جنبه های زیستی و اجتماعی تعریف می کند . به نظر این سازمان ، بهداشت روانی برای فرد استعداد ایجاد روابط موزون با دیگران و استعداد شرکت در تغییرات محیط اجتماعی و طبیعی با استعداد کمک به تغییرات ، به شیوه سازنده ، قائل است . همچنین بهداشت روانی ایجاب می کند که بین تمایلات غریزی فرد هماهنگی وجود داشته است در این تعریف هیچ اشاره ای به بیماری نشده است .در تعریف فوق و تعاریف مشابه آن ، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد . طبق این تعریف شخصی که بتواند با محیط ( اعضای خانواده ، همکاران ، همسایگان و به طور کلی اجتماع ) خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود . این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت . تعارضات خود را با دنیای برون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت . اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد ، زیرا با این خطر روبرو خواهد بود که تعارض های حل نشده خود را به صورت نوروز ( اختلالات خفیف رفتاری ) نشان می دهد و به شخص نوروتیک تبدیل می شود . ( گنجی ، ۱۳۷۹ ص ۱۲ ) عده ای از روان شناسان معتقدند که سلامت روان ، داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات ، سازش با محیط اجتماعی براساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمانی به کار و مسئولیت پذیری و پیروی از اصول نیکوکاری و خیر خواهی است. ( شفیع آبادی ، ۱۳۷۱ ص ۸۵ ) لوینسون و همکاران سلامت روان را اینچنین تعریف کرده اند : سلامت روان عبارتست از این که فرد چه احساسی نسبت به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی و اطرافیان دارد مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی به درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش . ( انصاری ، ۱۳۷۴ پایان نامه ) کارل مننجر می گوید :سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود . ( همان منبع ) کینگزبرک بهداشت روانی را این چنین تعریف می کند :تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم عشق ، کار و تفریح . ( همان منبع ) در سالهای اخیر انجمن کانادایی بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است.قسمت اول : نگرش های مربوط به خود ( شامل تسلط بر هیجان های خود ، آگاهی از ضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده ) قسمت دوم : نگرش های مربوط به دیگران ( علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و طبیعی . قسمت سوم : نگرش های مربوط به زندگی ( رویارویی با الزام های زندگی ، پذیرش مسئولیت ها ، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود ، توانایی اخذ تصمیم های شخصی و ذوق یا انگیزه خوب کارکردن . ( گنجی ۱۳۷۹ ، ص ۱۳ ) به طوری که ملاحظه می شود ، این انجمن بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند اما به مفاهیم بیماری آسیب شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی دهد . ( همان منبع ) طبق تعریف فرهنگ روانشناسی آرتور ۱۹۸۵ واژه سلامت روان ، برای افرادی که عملکردشان در سطح بالای از سازگاری هیجانی و رفتاری است به کار می رود و در مورد افرادی که صرفاً بیماری روانی ندارد به کار نمی رود . از نظر کاپلان و ساروک سلامت روان ، آن حالت بهزیستی است که افراد قادر باشند به راحتی در جامعه ، فعالیت کنند و پیشرفتها و خصوصیات شخصی برای آن رضایتبخش است . ( ادبی ، ۱۳۷۹ ، پایان نامه ) کنفرانس بین المللی بهداشت ، که با همکاری سازمان بهداشت جهانی ویونیسف در سال ۱۹۸۸ با شرکت ۱۳۴ کشور در آلماآتا تشکیل شد سلامت روانی را سلامت کامل جسمانی ، روانی ، اجتماعی تعریف نموده است و نه فقدان بیماری و ناتوانی . ( ادبی ، ۱۳۷۹ ، پایان نامه ) آرچریک مبحث تاریخی را اضافه کرده و می گوید در جوامع به سرعت در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی امروز توانایی اکتشاف محیط و ایجاد تعهد ، یک مهارت اساسی برای بقاء و لازمه سلامت روانی است . ( همان منبع ) ویژیگی های افراد سالم ( برخوردار از سلامت روان ) از دیدگاه های مختلف :برای داشتن بهداشت روانی خوب ، شرایطی وجود دارد : روبروشدن با واقعیت ، سازگاری داشتن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطرابها ، کم توقع بودن ، احترام قایل شدن به دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردن . ( گنجی ۱۳۷۹ ، ص ۱۳ )