لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:38
فهرست و توضیحات:
ولایت پیامبر اعظم (ص)
مقدمه:
شناخت مقام ولایت
عظمت ظهور
خدایا ، بارالها ، ای سزاوار ثنای خویش و ای شکوه کننده عطای خویش و ای شیرین نمایندۀ بلای خویش، بنده به ذات خود از ثنای تو عاجز ، و عقل خود از شناخت منت تو عاجز، و به توان خود از سزای تو عاجز، کریما تو آنی که خود گفتی و من ثنای تو نتوانم شمرد.
خدایا چه خویش روزی که خورشید جلال توبه ما نظر کند و چه خوش وقتی که مشتاقی از مشاهده جمال تو ما را ز دهد، جان خود را طعمۀ بازی سازیم که فضای طلب تو پرواز کند و دل خود را نثار دوستی کنیم و بر سر کوی تو آوازی دهد
درود بی پایان تو بر آخرین پیامبرانت حضرت محمد مصطفی و اله طیبین او .
می خواهیم از محمد (صلی الله علیه و اله) از او از مقام او از آن زمان که شمس تابان ولایت از مشرق بیکران حق طالح گشت و هزاران هزار ماه و ستاره عالم خلقت زرا تحت الشعاع انوار گسترده خویش قرار داد به گونه ای که هر مخلوقی در نشأتین منمسک به حبل متین او گشته سرافراز دهنده ، همای سعادت بر شانه اش نشسته برای اینکه قدر و منزلت تکیه کرد. (الهم ازقنا)
شناخت مقام شامخ ولایت و کسب معرفت به آخرین پیامبر که اکمل پیامبران است و همچنین حضرات معصومین علیه السلام از جمله واجبات بلکه از اوجب واجبات است و بدون شناخت آن بزرگواران هرگز هیچ انسانی به کمال مطلوب نائل نخواهد شد و چرا که آنان باب ایمان، امنی رحمان ، چراغ هدایت ، معدن حکمت ، صبح سعادت و کشتی نجات هستند و مایه برکت در زمین و آسمان[1]. و هر کس انها را نشناخته بمیرد به مرگ جاهلیت مرده[2].
و از افتخارات امت اخرین پیامبر همین پس که با تعفل و تحقیق به تعبد بپردازد و همانا که تعقل صحیح از قلب سلیم برخیزد و قلب سالم نگردد مگر به آگاه شدن از سر ولایت.
تجلی سیمای پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله، در آیینه قرآن مجید که تجلی ذات اقدس اله است و همچنین از زبان اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام و شناخت ذات حقیقت ، کرامت صفات ، قد است و طهارت روح و قلب ایشان کاری عظیم و دشوار است که نه تنها از معرفت و فهم نگارنده این سطور خارج است بلکه از گنجایش محدود صفات دنیوی بسی افزون است .
کلام الله مجید سراسر نظام هستی را کلمه الله می داند و می فرماید اگر دریا مرکب شود برای نشوتن کلمات پروردگار من ، پیش از آنکه کلمات به پایان رسد دریا خشک و تمام خواهد شد[3]. و همچنین در جای دیگر می فرماید اگر تمام درختان روی زمین درخت گردند و آب دریا به مدد 7 دریای دیگر مرکب شوند کلمات حضرت حق ناتمام خواند ماند[4].
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:7
فاطمه(س)2
دکتر محمدجواد سلمان پور
نمونه هایی از رفتار ویژه پیامبر(ص) با فاطمه زهرا(س)
1-تعریف و تمجید بسیار از فاطمه(ع) و بیان عظمت او نزد خدا و رسول خدا در هر مناسبت که دست می داد، به ویژه مواقعی که موجب می شد دیگران از آن تمجیدها مطلع شوند، و نیز سخنانی که در بحث قبل از رسول خدا(ص) نقل گردید، بهترین دلیل و شاهد بر این ادعا است.
2-او را زیاد می بوسید(93)، گاهی بین دو چشمان و (94) گاهی دستهای او و گاهی عرض صورت او را می بوسید(95)
3-شبها پیامبر به بستر خواب نمی رفت مگر آنکه سراغ فاطمه می رفت، او را می بوسید و برایش دعا می کرد (96)
ب)- نمونه هایی از رفتار ویژه پیامبر(ص) با فاطمه زهرا(س)
1-تعریف و تمجید بسیار از فاطمه(ع) و بیان عظمت او نزد خدا و رسول خدا در هر مناسبت که دست می داد، به ویژه مواقعی که موجب می شد دیگران از آن تمجیدها مطلع شوند، و نیز سخنانی که در بحث قبل از رسول خدا(ص) نقل گردید، بهترین دلیل و شاهد بر این ادعا است.
2-او را زیاد می بوسید(93)، گاهی بین دو چشمان و (94) گاهی دستهای او و گاهی عرض صورت او را می بوسید(95)
3-شبها پیامبر به بستر خواب نمی رفت مگر آنکه سراغ فاطمه می رفت، او را می بوسید و برایش دعا می کرد (96)
4-وقتی پیامبر برای نماز در مسجد از در خانه فاطمه عبور می کرد، می ایستاد و رو به خانه فاطمه می کرد و به او سلام می داد و می گفت: السلام علیکم اهل البیت و رحمه الله و برکاته(97)
5-هنگامی که فاطمه نزد پیامبر گریه می کرد، به صورت او دست می کشید و اشکهای او را پاک می کرد. (98)
6-هنگامی که فاطمه بر پدر وارد می شد، پیامبر(ص) جلو او می ایستاد او را می بوسید و فاطمه را در جای خود می نشاند(99)
7-به فاطمه اظهار محبت زیاد می نمود(100) و از شوق می گریست.(101)
8-پیامبر هنگام سفر، آخرین کسی که تودیع می نمود، فاطمه بود لذا تمام سفرهای پیامبر از خانه فاطمه شروع می شد.(102)
9-پیامبر هنگام بازگشت از سفر پیش از همه به دیدار فاطمه می رفت و به او سلام می داد لذا تمام سفرهای پیامبر به خانه فاطمه ختم می شد.(103)
10-از جنگها که برمی گشت اول سراغ فاطمه می گرفت و او را می بوسید.(104)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:20
اظهار اسلام حضرت حمزه1
اشاره:
حمزه سیدالشهدا7
حمزه در خانه أرقم
نقش حمزه در مقاطع تاریخ
به مناسبت پانزدهم شوال؛ هزار و چهارصد و بیست و سومین سالگرد شهادت حمزه سیدالشهد
اشاره:
تاریخ گهربار اسلام مرهون خونهای پاک و ارزشمندی است که نثار این شجرهی طیبه گردیده است؛ شهدای گرانقدری که از آغاز ظهور اسلام تا کنون، از جنگ بدر، احد و احزاب تا شهیدان راه فضیلت عصر حاضر گوهر وجودی خویش را با اندیشهی ناب محمدی صیقل دادهاند.
پرارزشترین فرازهای تاریخ، صفحاتی است که از زندگانی این مردان بزرگ بحث میکند، مردان بزرگی که تاریخشان نیز بزرگ و با عظمت است و شاهکاران خلقت و تاریخاند، خصوصاً افرادی که در سالهای اولیه رسالت نبیّ مکرّم اسلام9 در کنار آن بزرگوار بوده و بدون واسطه از سرچشمه زلال وحی سیراب گردیدند. در میان این گوهران آفرینش نام حمزه سیدالشهدا درخشندگی دیگری دارد. عموی غیور رسول خدا9 که همچون سدی محکم و استوار در برابر امواج توفنده و سیلآسای مشرکین ایستاد و چون شیری شرزه روباه صفتان را به خواری و زبونی واداشت، تا آنجا که ملقب به اسدالله شد و درجه والای سیدالشهد را از آن خود نمود.
حضرت حمزه فرزند عبدالمطلبابن هاشمابن عبد منافابن قصی...([1]) و هاله بنت اهیبابن عبد منافابن زهرةابن کلاب... که دختر عموی آمنه بنت وهب مادر گرامی رسول خدا9 میباشد.([2])
عبدالمطلب از کسانی بود که به سنت ابراهیمی پایبند بود و فرزندانش را از ظلم و ستم و امور پست دنیا نهی و به صفات نیک تشویق میکرد.([3])
حضرت حمزه بسیاری از صفات پسندیده را از عبدالمطلب به ارث برد، چون؛ خوشخلقی، ایمان راسخ، هوش و درایت، شجاعت، وفای به عهد، توکل و اطمینان به خداوند و این در حالی است که جامعه جاهلی آن زمان مملو از فساد، بتپرستی، میگساری، رباخواری، آدمکشی و دیگر رسوم جاهلی بود.
البته تاریخ در معرفی حضرت حمزه بسیار کوتاهی نموده و نمونههای زیادی از صفات اخلاقی ایشان در دست نیست، امّا به بعض آنچه در گزارشهای تاریخی آمده است، اشاره میکنیم:
شجاعت؛ از خصلتهای مشهور حمزه که در جریان اعلام اسلام و همچنین جنگهای صدر اسلام به نمایش گذاشته شد و ابنهشام از او به عنوان با عزتترین و با صلابتترین جوانمرد قریش نام میبرد.([4])
ایمان؛ در گزارش ابنهشام آمده که حضرت حمزه پس از بازگشت از شکار به طواف خانه کعبه میرفت و آنگاه به کار دیگری میپرداخت. این خبر روح دینی او را آشکار نموده و تعهد او نسبت به پیوندی که با خداوند داشت را متذکر میشود.([5])
حمایت و پشتیبانی از رسول خدا9 در مقاطع مختلف نشاندهندهی ایمان وی نسبت به پیامبر9 و اهداف او میباشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:20
همسران:
محل دفن:
تاریخ و سبب رحلت:
مادر:
مدت رسالت و زمامدارى:
نسب پدرى:
محل تولد:
تاریخ ولادت:
منصب:
کنیه:
القاب:
نام:
فرزندان:
اصحاب و یاران:
زمامداران معاصر:
نام: محمد بن عبد الله
در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.
کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.
القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه و... .
منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیانگذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.
تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانستهاند.
عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.
محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتابهاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مىرسد.
مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کمنظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمهاش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگهدارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.
مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهدهدار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.
تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مىفرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.
محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانهاى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:32
قال اللهُ الحکیمُ فى کتابِهِ الکَریم:
وَ مَا مُحَمّدٌ إلّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرّسُلُ أفَإینْ مَاتَ أوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرّ اللَهَ شَیًْا وَ سَیَجْزِى اللَهُ الشّاکِرِینَ. [1]
«و نیست محمّد مگر رسولى که پیش از او رسولانى آمدهاند و درگذشتهاند؛ پس اگر او بمیرد یا کشته شود، آیا شما بر روى پاشنههاى پاى خود به عقب واژگون مىشوید؟! و هر کس بر روى دو پاشنه پاى خودش به عقب واژگون شود، أبداً به هیچوجه به خداوند ضررى نمىرساند، و خداوند بزودى پاداش سپاسگزاران را مىدهد.»
این آیه در غزوه اُحُد نازل شد درباره کسانى که در حمله شدید دشمن پا به فرار گذاشته و پیامبر را در آن معرکه خونبار تک و تنها گذاردند و جز وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام و افراد معدودى همچون ابودُجانه انصارى [2] و سهل بن حُنَیْف، گرداگرد رسول خدا کسى نبود که از جان أقدسش دفاع کند، و آن حضرت را به کام تیرها و نیزهها و شمشیرها و سنگاندازى دشمنان که همه آماده و متعهّد براى کشتن خودِ رسولالله بودند، نسپارد.
آیات سوره آل عمران درباره فرایان جنگ احد
این آیه در میان آیاتى واقع است که مجموعاً در سوره آلعمران آمده و وضعیّت را خوب تشریح مىکند:
وَ لاتَهِنُوا وَلاَتَحْزَنُوا وَ أنْتُمُ الأعْلَوْنَ إنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ. إنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الأیّامُ نُدَاوِلُها بَیْنَ النّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللهُ الّذِینَ آمنُوا وَ یَتّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَ اللهُ لایُحِبّ الظّالِمینَ. وَ لِیُمَحّصَ اللهُ الّذینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ .
أمْ حَسِبْتُمْ أنْ تَدْخُلُوا الْجَنّةَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللهُ الّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُم وَ یَعْلَمَ الصّابِرینَ. وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأیْتُمُوهُ وَ أنْتُمْ تَنْظُرُونَ. وَ مَا مُحَمّدٌ إلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرّسُلُ أفَإنْ مَاتَ أوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أعْقَابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْیَضُرّ اللهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللهُ الشّاکِرینَ.
وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أنْ تَمُوتَ إلاّ بِإذْنِ اللهِ کِتَاباً مَؤجّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الدّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِى الشّاکِرینَ. وَ کَأیّنْ مِنْ نَبِىّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبّیّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِمَا أصَابَهُمْ فِى سَبیلِ اللهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکَانُوا وَ اللهُ یُحِبّ الصّابِرینَ. وَ مَا کانَ قَوْلَهُمْ إلاّ أنْ قَالُوا رَبّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنَا وَ إسْرافَنَا فِى أمْرِنَا وَ ثَبّتْ أقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الکَافِرینَ. فَآتَاهُمُ اللهُ ثَوَابَ الدّنْیَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَ اللهُ یُحِبّ الْمُحسِنینَ. [3]
«و سستى مکنید و غمگین مباشید، در حالى که شما بالاتر و رفیعتر از همه امّتهاى جهانید، اگر بوده باشید از ایمان آورندگان! اگر به شما زخمى و جراحتى در جنگ رسید، تحقیقاً همان گونه زخم و جراحتى هم به دشمنان مقابل شما رسید! و این ایّام و روزهائى که مىگذرد، ما آنها را یکى پس از دیگرى در میان مردم گردش مىدهیم (و مصائب و مشکلات و حوادث را به نوبه بر همه مردم وارد مىسازیم) تا آنکه خداوند بداند: آنان که از شما ایمان آوردهاند چه کسانى هستند، و براى آنکه خداوند از میان شما گواهانى را اتّخاذ کند، و خداوند ظالمین را دوست ندارد. و براى آنکه خداوند مؤمنین را پاک و پاکیزه گردانیده، از عیوب به در کند و براى آنکه کافرین را هلاک و ضایع و نابود سازد.