فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 33 صفحه
چکیده
متخصصان معتقدند نیروی انسانی هوشمند و خلاق ، شرط اساسی پیشرفت جامعه و دستیابی به بهره وری پایدار می باشد . به همین جهت پرورش خلاقیت ، مدت هاست در دستور کار نظام های آموزشی قرار گرفته است و از آن به بعد شناخت عوامل مرتبط با خلاقیت مورد توجه ویژه است . پژوهش حاضر به منظور بررسی چگونگی پیش بینی میزان خلاقیت به وسیله سبک های تفکر در دانش آموزان انجام گرفته است . روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی است . جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه ( دختر و پسر ) شهر شیراز می باشد . با توجه به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی و بر اساس جدول مورگان ، ابتدا از بین نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز به قید قرعه ناحیه 4 آموزشی انتخاب شد ، سپس 375 نفر ( 191 دختر و 184 پسر ) از دانش آموزان این ناحیه ، پرسشنامه خلاقیت عابدی ( 1372 ) و پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ – واگنر ( 1992 ) را تکمیل نمودند . داده ها به کمک روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون ، t مستقل ، تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند . یافته ها نشان می دهد ، بین سبک های تفکر با خلاقیت رابطه معناداری وجود دارد ( P<0/01 ) ، همچنین فقط از لحاظ سبک های تفکر کلی نگر ، آزاداندیش ، درونی و بیرونی بین دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد ( P<0/01 ) ، بعلاوه بین دختر و پسر از لحاظ خلاقیت تفاوت معناداری مشاهده نگردید . ( P>0/01 ) . با توجه به نتایج به دست آمده مقتضی است به سبک های تفکر و چگونگی اثرگذاری آن بر خلاقیت دانش آموزان توجه شود و در نهایت مفیدترین سبک های تفکر به دانش آموزان آموزش داده شود .
کلید واژه ها : خلاقیت ، سبک های تفکر ، جنسیت ، دانش آموزان
مقدمه
خلاقیت از جمله متغیرهایی است که در فرایند یادگیری و تعلیم و تربیت بسیار تاثیرگذار می باشد . از آن جا که از اهداف مهم آموزش و پرورش ، پرورش استعدادهای خلاق است ، توجه به این توانایی دانش آموز و تاثیر آن بر فرایند یادگیری و متغیرهای میانجی آن ضروری به نظر می رسد . از دیدگاه برخی از محققان از جمله[ بارون 2003 ،مرجع 18 ] ، خلاقیت سازه ای است که با مولفه های هیجانی و شناختی در هم آمیخته است [ سروی و استا و همکاران ، 2010 ؛ به نقل از کاظمی ، 1390 ، مرجع 9 ] . [ استرنبرگ ، 1988 ، مرجع 21 ، 19 ، 21 ، 22 ، 23 ، 24 ، 25 ] نیز بیان می کند که خلاقیت مفهومی تک وجهی نیست و معتقد است که توانایی های چند بعدی شناختی و هیجانی عامل پدیدایی خلاقیت اند . استرنبرگ خلاقیت را اندیشیدن درباره امور به شیوه ای غیرمعمول و رسیدن به راه های منحصر به فرد معرفی می کند . وی همچنین سبک های تفکر ، دانش ، شخصیت و محیط را در خلاقیت موثر می داند . [ گریگورینکو ، 2000 ، مرجع 14 ] ، معتقدند شناخت و به کارگیری سبک های تفکر و عوامل مرتبط با آن در دنیای آموزشی و حرفه ای ضروری است و عدم توجه به آن به ویژه در موقعیت های آموزشی به پرورش نیافتن یا نادیده گرفتن توانایی ها منجر می شود . بررسی پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان می دهد که عوامل شناختی از جمله سبک های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارد ، اما اینکه کدام سبک تفکر با خلاقیت رابطه و همبستگی مثبت یا منفی دارد همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد . سبک های تفکر به شیوه های ترجیحی افراد در استفاده از توانایی هایشان گفته می شود . [ ژانگ ، 2006 ، مرجع 26 و 27 و 28 ] ؛ بنابراین سبک تفکر به خودی خود یک توانایی نیست بلکه به چگونگی استفاده از توانایی ها اشاره دارد . ویژگی اساسی انسان برخورداری از قدرت تفکر است . انسان ها به کمک فکر خود توانسته اند به محیط پیچیده و متغیر مسلط شده و به حیات خود ادامه دهند . همچنین ، [ دائمی و زارع و سلگی ، 1383 و 1390 ، مرجع 3 و 5 ، 6 ] می گوید افراد با سبک ویژه خودشان در مورد چگونگی انجام کارها فکر می کنند . اصطلاح سبک مترادف با توانایی نیست بلکه شیوه ای برای به کارگیری توانایی فرد است . استرنبرگ با ارائه نظریه خودگردانی ذهنی ، سبک های تفکر را در 13 سبک مطرح می نماید که در 5 بعد کارکرد ، اشکال ، سطوح ، دامنه ها و گرایش ها طبقه بندی می شود . به طور مختصر در بعد کارکرد ، فرد دارای سبک قانون گذار تمایل به ایجاد ، اختراع و طراحی دارد و کارها را به روش خود انجام می دهد . فرد دارای سبک اجرایی ، آنچه را که به او گفته می شود ، انجام می دهد و فرد دارای سبک تفکر قضاوتگر تمایل به قضاوت و ارزیابی افراد و کارها دارد . در بعد گرایش ، فرد دارای سبک تفکر آزاد منشانه تمایل دارد کارها را با روش های جدید انجام دهد و با آداب و رسوم مخالف است و فرد دارای سبک تفکر محافظه کارانه تمایل دارد کارها را با روش های از پیش تعیین شده و صحیح انجام دهد . [ امامیپور ، 1380 مرجع 1 ] . این سیزده سبک تفکر را می توان به دو نوع سبک تقسیم کرد . اولین نوع سبک های تفکر ( از قبیل قانونی ، قضایی ، کلی نگر ، سلسله مراتبی و آزاداندیش ) مولد خلاقیت هستند و به پردازش اطلاعات پیچیده نیاز دارند . افرادی که این سبک تفکر را به کار می گیرند ، متمایل به چالش طلبیدن هنجارها و پذیرش خطر هستند . دومین نوع سبک های تفکر ( از قبیل اجرایی ، جزئی نگر ، تک قطبی و محافظه کارانه ) به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارند . افرادی که این سبک تفکر را به کار می گیرند ، مایل به حفظ هنجارها ، و اقتدار - محور می باشند . چهار سبک تفکر باقی مانده ( از قبیل آنارشی ، الیگارشی ، درونی و بیرونی ) بسته به سبک تکلیف خاص می توانند در هر یک از دو نوع سبک های تفکر پیچیده و یا ساده انگارانه قرار گیرند ( استفان ، 2008 ؛ به نقل از شکری ، 1387 ، مرجع 15 و 7 ]. محققان معتقدند خوبی و بدی سبک های تفکر نسبی است و در طول زمان ، مکان و موقعیت ها متفاوت است و افراد در ارائه سبک های تفکر انعطافپذیری دارند . [ کراس ، 2005 ، مرجع 17 ] . در پژوهشی چین و چوان( 2004 ) نشان دادند که بین خلاقیت ، تفکر انتقادی و سبک های تفکر رابطه وجود دارد . همچنین [ سری واستا ، 2010 ، مرجع 20 ] در پژوهشی نشان داد که بین سبک های کلی نگر و خلاقیت رابطه مثبت و بین خلاقیت و سبک تحلیلی رابطه منفی وجود دارد . بعلاوه در ایران نیز [رضوی و نوری ، 1384 ، 1382 مرجع 4 و 12 ] در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین سبک های تفکر و خلاقیت رابطه وجود دارد . به طوری که سبک تفکر آزاد منشانه با افزایش خلاقیت و سبک تفکر محافظه کارانه با کاهش خلاقیت رابطه وجود دارد . ضرورت انجام چنین پژوهشی برای شناخت رابطهی بین خلاقیت با سبک های تفکر دانش آموزان امری لازم و ضروری می باشد . [ لوبارت ، 2004 ، مرجع 13 ] ، در پژوهشی نشان دادند که سبک های تفکر با خلاقیت رابطه دارند و افراد خلاق به سبک های تفکر قانون گذاری و کلی گرایش دارند . [ لیومب ، 1994 ، مرجع 16 ] . همچنین نتایج یافته های [ ناطقیان و سلطا ن آبادی و عابدی ، 1387 و 1381 ، 1372 ، مرجع 8 و 11 و 10 ] در رابطه با سبک های تفکر و خلاقیت نشان داد که سبک های تفکر قانونگذار ، قضاوتگر ، کلینگر ، سلسله مراتبی و آزاداندیش می توانند نمره های خلاقیت بالاتری را پیش بینی نمایند ؛ لذا محققان در این پژوهش برآنند ، که کدام یک از سبک های تفکر پیش بینی کننده قوی تری برای خلاقیت دانش آموزان می باشد .