درباره کتاب : سالار مگس ها از جمله آثار برجسته کلاسیک جهان است که ویلیام گلدینگ در آن شور و هیجان یک قصه تمثیلی را با قدرت و صداقت توصیف کرده است .داستان ماجرای شگفت آور گروهی پسر بچه است مدرسه ای انگلیسی است که در طی جنگ هسته ای و خانمان سوز عازم منطقه ای امن میشوند ولی سقوط ناگهانی هواپیما آنان را ملزم به اقامت در جزیره ای استوایی میسازد .در آغاز همه چیز به خوبی پیش میرود و آنان بی دغدغه و سبک بال جزیره خوش آب و رنگ و سرسبز را در مینوردند .اما اندک زمانی پس از آن روحیه شرارت بار تندخوی بعضی از پسرها بهشت زمینی را به دوزخی از آتش و خون مبدل میکند و تمامی مظاهر خرد و پاک اندیشی از وجودشان رخت بر میبندد.
کشمکش درونی نیروهای متضاد خیر و شر درون مایه داستان را شکل میدهد .
درباره نویسنده:
سر ویلیام جرالد گلدینگ (به انگلیسی: Sir William Gerald Golding) (زادهٔ ۱۹ سپتامبر ۱۹۱۱، درگذشتهٔ ۱۹ ژوئن ۱۹۹۳)، شاعر و رماننویس بریتانیایی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در ۱۹۸۳ بود.
او در سال ۱۹۱۱ در کورنوال واقع در جنوب غربی انگلیس بدنیا آمد و تحصیلات خود را در \”مارلبرو گرامر اسکول\” و \”کالج بریس نوز آکسفورد\” انجام داد. بجز نویسندگی، سوابق شغلی او عبارتند از: استادی دانشگاه، بازیگری تئاتر، دریانوردی و نوازندگی.
پدرش مدیر مدرسه و مادرش فعال سیاسی-اجتماعی طرفدار حقوق زنان بود. خانواده اش می خواستند او یک دانشمند شود اما او زیر بار نرفت. بعد از دوسال تحصیل در آکسفورد، تغییر رشته داد و به ادبیات انگلیسی روی آورد او پنج سال در آکسفورد ماند و در سال ۱۹۳۵ مجموعه ای از اشعارش منتشر کرد. مدتی در مدرسه ی \”وردورث بی شاپ\” به تدریس مشغول شد. در ۱۹۴۰ به نیروی دریایی سلطنتی پیوست و شش سال از عمرش را بر روی آب سپری کرد. در این مدت –که مقارن با جنگ دوم جهانی بود- نبرد ناوها و زیردریایی های آلمانی از جمله انهدام و غرق شدن ناو بیسمارک را از نزدیک شاهد بود. بعد از اتمام جنگ دوباره به تدریس روی آورد و نویسندگی را از سر گرفت. اولین رمان او \” سالار مگسها\” در سال ۱۹۵۴ منتشر شد و در سال ۱۹۶۳ پیتر بروک فیلمی به نام و بر اساس این رمان نوشت. [/note] [note color=”#ffe0a4″]هموندان ِ بزرگ توجه داشته باشند ، در سمت چپ وبسایت بخشی با نام دسته بندی کتابها موجود میباشد که برای رسیدن سریعتر به هدف شما بزرگان تعبیه شده است .
درباره کتاب : دکتر یوری ژیواگو پزشک روس که یک شاعر مشهور نیز بود ، در نیمه اول قرن بیستم زندگی می کرد. او که بخاطر اشعار سیاسیش مورد غضب سیاسیون زمان خود قرار گرفت سرنوشتی غم انگیز پیدا می کند. شاهکار دکتر ژیواگو آنچنان مورد توجه قرار می گیرد که بوریس پاسترناک خالق خود را در سال ۱۹۵۸ برنده جایزه نوبل در ادبیات می کند. کارلو پونتی تهیه کننده کمپانی متروگلدن مایر پس از خواندن فیلمنامه دکتر ژیواگو که آنرا رابرت بولت نوشته بود، تصمیم به ساخت این فیلم در سال ۱۹۶۴ می گیرد و به همین منظور به سراغ دیوید لین کارگردان بلند آوازه آن روزها؛ که همکاری موفق این دو (دیوید لین و رابرت بولت) در سال ۱۹۶۲ با فیلم لارنس عربستان ،تحسین همگان را برانگیخته بود؛ رفت.