دانلود مقاله اهمیت تغذیه ارگانیک در کشاورزی با فرمت ورد و قابل ویرایش و در 25 صفحه
درس گیاهان زینتی و اصول تغذیه آنها پودمان پرورش گلهای زینتی در خانه
این مقاله بسیار کامل و جهت ارائه به دانشگاه علمی کاربردی و شامل موارد زیر می باشد :
مقدمه
سوابق تحقیق
متن تحقیق
نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع و ماخذ
مقدمه
رویکرد جهانی امروز به سوی محصولات ارگانیگ است . این نوع مدیریت تولید، در حال حاضر ۱۶۰کشور دنیا انجام می شود. در این نوع مدیریت تولید کودها، آفت کش های شیمیایی ، مواد نگهدارنده، ومواد افزودنی غیر مجاز ، گیاهان اصلاح شده ، ژنتیکی و تابش اشعه ها کاربرد ندارد و مواد غذایی ارگانیک ، با هدف افزایش سلامت ، حفظ محیط زیست خریداری می گردد . دربخش عظیمی از تاریخ بشر کشاورزی به صورت ارگانیک رواج داشته و تنها در طول قرن بیستم، منابعی عظیم از مواد شیمیایی مصنوعی برای تامین مواد غذایی معرفی شده است . تاثیرات نامطلوب و آسیب های ناشی از مصرف انواع کودهای شیمیایی،سموم، هورمون ها و… در تولید مواد غذایی در کشورهای مختلف موجب شد تا کشاورزی شیمیایی به سمت کشاورزی ارگانیک حرکت نماید . هدف کشاورزی ارگانیک ، افزایش تولید محصولات بدون تکیه بر استفاده از هرگونه مواد شیمیایی است . حفاظت از منابع طبیعی در کشاورزی ارگانیک و عدم بکارگیری مواد شیمیایی ، باعث حفظ محیط زیست و افزایش مواد مغذی در خاک می گردد که از فرسایش خاک جلوگیری نموده و افزایش تنوع زیستی را در پی دارد . کشور ما چند سالی بیش نیست که در زمینه فرایند تولید تا عرضه محصولات ارگانیک نظام بند گردیده است، این نظام مندی با تاسیس انجمن ارگانیک ایران و شعب آن،تدوین استاندار تولید، فرآوری، برچسب گزاری و بازاریاب محصولات ارگانیک با شماره ملی ۱۱۰۰۰،مشخص شدن فرایند بارزیی و گواهی و هم چنین فرآیند اعطای پروانه به کارگیری برند انجمن ارگانیک ایران سرعت گرفته است .هدف اصلی از تولید محصولی با عنوان ارگانیک ارائه خدمات بیشتر به هموطنان در راستای افزایش سطح سلامت در جامعه می باشد که استفاده از تکنولوژی های مناسب جایگزین کاربرد مواد شیمیایی در فرآیند تولید گردیده است . کلیه محصولاتی که باعنوان ارگانیک در داخل کشور عرضه می کردند باید همراه گواهی انطباق با استاندارد ملی ارگانیک (۱۱۰۰۰) باشند .پس وقتی محصولی با نشان ارگانیک و بر پایه استاندارد ملی کشورویا سایر استانداردهای معتبر بین المللی روانه بازار می گردد دارای حداکثر رعایت اصول سلامت در فرآیند تولید و عرضه از مزرعه تابشقاب غذا می باشد .
سوابق تحقیق
برای تعریف کشاورزی پایدار توجه به دو اصل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اصل اول در ابتدای دهه ۱۹۸۰ با ظهور مفاهیم کشاورزی قابل تجدید و کشاورزی پایدار تکامل یافت و در واقع مفهوم آن بر اساس اصل «اثر متقابل اکولوژیکی» قابل توضیح است. این مفهوم در حال حاضر فلسفه کشاورزی جایگزین را تشکیل می دهد. اصل دوم نیز از سال ۱۹۸۷ شروع شد و اینکه کشاورزی پایدار را در مقیاس جهانی در بر دارد. در این اصل اثرات متقابل کشاورزی با جامعه مطرح است.
در اوایل قرن بیستم کشاورزی در ایالات متحده آمریکا در مراحل صنعتی شدن خود بود.در آن زمان کشاورزی ایالات متحده در اوج توسعه بود. در ابتدای دهه ۱۹۳۰ تعداد مزارع به حداکثر خود یعنی ۸/۶ میلیون رسید. مکانیزاسیون به سرعت گسترش یافت و سطح زیر کشت توسعه یافت و کشاورزی با صنعت به رقابت پرداخت و تکنولوژی به سرعت گسترش یافت.....
طرح توجیهی پرورش ماهی قزل آلا با ظرفیت هـشتاد تن در سـال – فایل ورد word
طرح توجیهی احداث باغ زیتون به مساحت ۵۰ هکتار – فایل PDF
16 ص
کشت چای در زمینهای جلگه ای و یا دشت
دراینزمینها باید با روشهای گوناگون خاک را حفاظت کرد. یکی از این روشها زهکشی میباشد که به رشح آن می پردازیم. منظور از رهکشی حفظ رطوبت خاک تا حد تعادل و هدایت آبهای اضافه بر احتیاج بوته چای به خارج از محوطه باغ است. معمولاً بعد از باریدن باران سیل آسا، رهکشی موجود نقش مهمی را در خارج کردن آبهای اضافی بازی می کند. به وسیلة زهکشی می توان سطح آبهای زیرزمینی را تا سانتیمتر از سطح خاک پایین تر برد، از این طریق است که ریشه های چای از خفگی در اثر رطوبت زیاد نجات پیدا میکنند.بهترین طریق زهکشی در کشت چای احداث و ایجاد کانالهای روباز است.
زهکشی نه تنها خاک را تهویه کرده و باعث افزایضش نفوذپذیری وقدرت نگهداری آب در خاک می شود بلکه عمق ریشه را به حداقل می رساند. در مناطق جلگه ای زمین را بر حسب پستی و بلندی آن تقسیم و از خطوط تراز برای کشت استفاده می کنند. ردیفهای کشت باید ار طرف شرق به غرب باشد. تا بعد از رشد بوته، سایه آنها بین ردیفهای مانه از تأمین مستقیم آتاب گردد.
چایکاری در مناطق کوهستانی شیبدار
در مناطق کوهستانی بعد از اینکه از حاصلخیزی زمین اطمینان حاصل شد، باید به ترتیب زیر عملیات لازم را انجام داد.
بررسی پستی و بلندی زمین.تهیه نقشه کل زمین و تعیین خطوط همتراز.احداث نهرهای کوچک در امتداد خطوط همتراز.جهت خارج کردن آبهای اضافی از زمین به منظور جلوگیری از فرسایش خاک باید فاصله دو نهر از همحدود 3 متر باشد. اگر سطح آب های زیرزمینی پایین تر از سانتی متر باشد. بعد از تعیین خطوط همتراز و کندن نهرها باید اقدام به تهیه ردیفهای چایکاری نمود.
ردیفها باید به موازات نهرها ولی عمود بر شیب زمین احداث شوند.
14- نقش تغذیه در تولید چای
حاصلخیر کردن مناسب خاک همراه با سایر عملیات کاشت، بر تولید محصول چای می افزاید. به منوظر تاثیر بیشتر کودها، بسیاری از خاکها نیاز به اصلاح به وسیله مواد آلی دارند. نظر به اینکه کاشت چای به طورنسبی به مدت طولانی تک کشتی انجام شده، بذون استفاده از کود،مواد غذایی خاک تامین نشده و کمبود مواد معدنی در گیاه پدید آمده ومحصول کاهش می یابد. میزان مصرف کود باید بر پایه آزمایشهای مزرعه، تجزیه خاک وگیاه، مشاهده علائم کمبود یا زیادی مواد معدنی صورت پذیرد. هرچند اساس کار عمومیت دارد ولی کاربرد مناسب کودها ازناحیه ای به ناحیه دیگر متفاوت بوده و بستگی به شرایط منطقه دارد.
بررسی فیزیولوژیک تحمل به تنش کمآبی در ژنوتیپهای بهارة کلزا
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:37
فهرست مطالب :
چکیده ۳
مقدمه ۵
مواد و روشها ۱۲
نتایج و بحث ۱۸
نتیجهگیری کلی ۳۲
جدول ۱- مشخصات اقلیمی محل تحقیق ۳۳
جدول ۲- خلاصه تجزیه واریانس تاثیر تیمارهای ابیاری و رقم بر صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزای عملکرد کلزا ۳۴
جدول ۳- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزای عملکرد کلزا در ژنوتیپها ۳۴
جدول ۴- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد دانه، اجزای عملکرد کلزا در سطوح مختلف ابیاری و رقم ۳۵
جدول ۵- مقایسه ژنوتیپهای کلزا توسط شاخص تحمل به تنش فرناندز در شدت تنش (۱۶۰۲۵/۰ SI=). 35
جدول ۶- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزاء عملکرد کلزا در سطوح مختلف ابیاری ۳۵
منابع مورد استفاده ۳۷
چکیده :
به منظور بررسی اثر تنش کمآبی در مرحله رشد زایشی بر صفات زراعی و فیزیولوژیک ژنوتیپهای کلزا، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تقحیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری به عنوان عامل اصلی در دو سطح آبیاری معمول براساس 80 میلی تبخیر از تشتک کلاس A (شاهد) و تنش کمآبی (قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد تا مرحله بلوغ فیزیولوژیکی) و ژنوتیپهای بهاره کلزا به عنوان عامل فرعی در 10 سطح شامل اوگلا، نوزده- اچ، هایولا 401 (کانادا)، هایولا 401 (صفیآباد)، هایولا 401 (برازجان)، سین-3، هایولا 420، آپشن 500، هایولا 308 و کوانتوم بودند. نتایج حاصل نشان داد که قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد، تأثیر نامطلوبی بر فعالیتهای رشدی، عملکرد و اجزاء عملکرد داشت. در میان اجزاء عملکرد دانه، کاهش وزن هزار دانه (8 درصد) و به ویژه تعداد دانه در خورجین (3/11 درصد)، بیشترین سهم را در کاهش عملکرد دانه (16 درصد) ژنوتیپهای بهاره کلزا در شرایط تنش کمآبی دارا بودند. ژنوتیپها در شرایط تنش کمآبی میزان آمینواسید پرولین بالاتری در برگ داشتند، در حالی که میزان محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل b, a و کل در آنها پایینتر بود. کمآبی، نسبت کلروفیل a به b را افزایش داد که این امر ناشی از کاهش بیشتر میزان کلروفیل b نسبت به کلروفیل a بود. میزان پرولین تجمع یافته در برگ در شرایط تنش کمآبی، بیانگر میزان خسارت وارده به ژنوتیپها بوده و ارتباطی با تحمل به تنش نداشت. همچنین، کاهش میزان محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای حساس به کمآبی بیشتر بود. ژنوتیپهایی که در شرایط تنش کمآبی، محتوای نسبی آب برگ خود را به میزان بالاتری حفظ نمودند، عملکرد دانه بالاتری را تولید نمودند. بر پایه نتایج، این گونه استنباط میشود که ژنوتیپهای سین- 3، نوزده- 1چ، هایولا 420، هایولا 401 (برازجان) و هایولا 401 (کانادا) با شاخص تحمل به تنش بالاتر نسبت به سایر ژنوتیپهای مورد بررسی، سازگاری مناسبتری با تنش کمآبی داشتند و توانستند هم در شرایط آبیاری معمول و هم تنش کمآبی، میزان عملکرد دانه بالاتری را تولید نمایند. در مقابل، ژنوتیپ هایولا 308، بیشترین حساسیت را به کم آبی در میان ژنوتیپهای مورد بررسی دارا بود.
واژههای کلیدی: ژنوتیپهای کلزا- عملکرد و اجزای عملکرد- تنش کم آبی- پرولین- کلروفیل- محتوای نسبی آب برگ.
مقدمه
در حدود 40 درصد از اراضی کره زمین در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند
(Meigs, 1953). در این مناطق، آب محدودیت اصلی بوده و خشکی از جمله مهمترین عوامل القاء کننده تنش در گیاهان زراعی به حساب میآید. متأسفانه کمبود آب، تنها به این مناطق محدود نشده و گاهی در سایر نقاط هم توزیع نامنظم باران دورههای دشواری را برای رشد گیاه ایجاد مینماید. چنین تنشی بر روی عملکرد محصول اثر گذاشته و اغلب باعث ایجاد افت در آن میگردد. در شرایط تنش خشکی، پتانسیل آب برگ و مقدار آن نسبی برگ (LRWC) کاهش پیدا کرده و فرآیندهایی نظیر فتوسنتز، توسعه برگ و نیز تراکم و اندازه روزنهها تحت تأثیر قرار میگیرند
(Sierts et al., 1987; Sloan et al., 1990).
کاهش رطوبت در مراحل حساس زیستی گیاه، تغییرات و دگرگونیهایی را ایجاد مینماید. ماهیت دینامیک وضعیت آبی گیاه، در برگیرنده وابستگی اثرات تنش خشکی به عواملی مانند شدت، دوام و زمان تنش در طول انتوژنی و نیز سایر متغیرهای محیطی است که این امر پیچیدگی خاصی را در پاسخ گیاه ایجاد میکند (Chavan et al., 1990). بدین ترتیب، مقاومت و یا تحمل خشکی از جنبههای فیزیولوژیک و اصلاحی مهم تلقی میشود. در این راستا، هدایت روزنه کمتر، توانایی برداشت آب از خاکی با رطوبت کم، حفظ پتانسیل آب و میزان آب نسبی برگ (Blum and Mayer, 1999) از طریق ریشههای عمیق و منشعب، تورم مثبت برگ در پتانسیلهای آبی پایین و فرآیندهای مرتبط با تورم و تجمع امینواسیدهایی همچون پرولین، بتائین و … در گیاه جهت تنظیم اسمزی، جزء ساز و کارهای مهم محسوب میگردند (Fukei and Cooper, 1995; Kumar and Singh, 1998; Niknam and Turner, 1999).
زراعت کلزا در میان دانههای روغنی، با توجه به شرایط آب و هوایی ایران پدیدهای جدید به شمار آمده و نقطه امیدی برای تأمین روغن مورد نیز محسوب میشود (بینام، 1377). دانههای کلزا دارای درصد قابل توجهی روغن (45- 40 درصد) بوده و منبع با ارزش برای تأمین روغن خوراکی و نیز مصارف صنعتی میباشد. همچنین، پس از استخراج روغن، کنجاله آن از 26 تا 44 درصد پروتئین به طور معمول برخوردار است. کلزا نیز همانند بسیاری از گیاهان زراعی روغنی از تنش کمآبی متأثر میشود و بسته به وضعیت آبی در مراحل ویژهای از فنولوژی خود به ویژه دوره رشد زایشی، کمیت و کیفیتش تحت تأثیر قرار میگیرد. علت این امر به احتمال زیاد تغییر در تظاهر ژنهای کنترل کننده صفات کیفی دانه میباشد (Strocher et al., 1995). در بررسی تیمارهای تنش خشکی (تنش در ابتدای رشد رویشی، اواخر رشد رویشی، مرحله گلدهی) بر روی ارقام کلزا مشاهده شد که تنش خشکی به طور معنیداری تعداد خورجین در هر گیاه، تعداد دانه در هر خورجین و عملکرد دانه را کاهش داد. کاهش عملکرد دانه عمدتاً از طریق کاهش تعداد خورجین در گیاه و بذر در هر خورجین بود. کمترین تعداد خورجین و دانه در خورجین مربوط به گیاهان تنش دیده در مرحله گلدهی بود. کاهش وزن دانه نیز در تیمارهای تنش خشکی اعمال شده در اواخر دوره رشد بیشتر بود. کاهش سطح برگ نیز فقط در تیمارهای تنش در اواخر رشد رویشی و گلدهی مشاهده شد. در بررسی پایداری غشاء سلولی در شرایط خشکی مشاهده شد که این عامل نسبت به گیاهان شاهد بالاتر است. این افزایش به نظر میرسد که یک نوع مکانیزم سازگاری جهت تحمل به تنش خشکی در کلزا باشد. درجه حرارت برگ نیز در گیاهان تنش دیده 1 تا 2 درجه سانتیگراد نسبت به شاهد بالاتر بود. درجه حرارت بالاتر برگ، نشانه هدایت روزنهای پایینتر و تبادل گازی کمتر در برگ کلزا میباشد. کاهش عمکلرد دانه مربوط به کاهش در هدایت روزنهای و فتوسنتز برگ بود. به نظر میرسد که تنش خشکی به مدت 4 تا 5 روز در طی رشد رویشی برای عملکرد دانه کلزا کمتر مضر باشد چون گیاهان تا حد زیادی بهبود مییابند. در مقابل، تنش خشکی دیرهنگام، به دلیل عدم بهبود کافی منجر به کاهش بیشتر عملکرد دانه میشود (Hashem et al., 1998). پتانسیل عملکرد دانه در کلزا در هنگام اعمال تنش خشکی و تنشهای حرارتی بالا به هنگام دوره گلدهی و مراحل قبل از آن نسبت به دیگر مراحل رشدی، کاهش بیشتری مییابد. در کلزا، دوره رشد زایشی (اواخر تشکیل جوانه تا ابتدای تشکیل بذر)، حساسترین مرحله به تنش آبی و درجه حرارت بالا است. کلزا عادت رشدی نامحدودی داشته و میتواند در شرایط تنش خشکی به طور ذاتی بهبود یابد. این بهبود از طریق افزایش شاخهدهی و افزایش کارایی خورجینهای باقی مانده صورت میگیرد. در بررسی اثر تیمارهای حرارتی و رطوبتی (تنش آبی بالا، آبیاری تا 50 درصد آب موجود خاک و تنش آبی ملایم، آبیاری تا 90
درصد آب موجود خاک) بر روی ارقام کلزا و خردل هندی مشاهده شد که تنش آبی، عملکرد دانه را فقط در شاخه فرعی و در گیاه کاهش میدهد، در حالی که تأثیری بر عملکرد دانه در ساقه اصلی نداشت. در این آزمایش مشاهده شد که اثر تنش آبی بر عملکرد دانه، عمدتاً مربوط به تغییر صفات هیدرولیکی و غیرهیدرولیکی همانند کلروفیل است. تنش آبی بالا، وزن دانه را حدود 3 درصد نسبت به شاهد کاهش داد (Gan et al., 2004). تنظیم اسمزی، نقش معنیدار و مهمی در حفظ پتانسیل آماس و پروسههای وابسته به فشار آماس همانند باز شدن روزنهها، فتوسنتز، رشد قسمت هوایی و گسترش ریشهها به اعماق خاک دارد. کوماروسینک (1998) نشان دادند که بیش از 50 درصد کل آب مصرفی به وسیله گیاهان جنس براسیکا که دارا تنظیم اسمزی بالاتر میباشند، از لایههای پایینتر خاک (180-90 سانتیمتر) جذب میشود، در حالی که در گیاهان براسیکای دارای تنظیم اسمزی پایینتر، این قضیه برعکس است. در گونههای جنس براسیکا، تنظیم اسمزی رابطه مثبتی با عملکرد دانه دارد. همچنین، رابطه نزدیکی میان تنظیم اسمزی و هدایت روزنهای و درجه حرارت برگ در گونههای این جنس وجود دارد. کاهش در پتانسیل اسمزی همراه با کاهش محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای دارای تنظیم اسمزی کمتر نسب به ژنوتیپهای دارای تنظیم اسمزی بالاتر کوچکتر و کمتر بود. گیاهان با تنظیم اسمزی بالاتر، هدایت روزنهای خود را بالاتر نگاه داشته و تعرق بیشتری داشتند و هدایت روزنهای و عملکرد دانه بالاتری داشتند. به نظر میرسد که فرآیندهای بیوشیمیایی همانند تجزیه کلروفیل و دیگر رنگیزههای فتوسنتزی در شرایط تنش، کمتر در این گونه گیاهان تحت تأثیر قرار میگیرد (Kumar and Singh, 1998). در بررسی تیمارهای آبیاری (خشکی و آبیاری کامل) در مرحله چهار برگی بر ارقام کلزا و خردل هندی مشاهده شد که تنظیم اسمزی در برگهای در حال توسعه در هر دو گونه، دو برابر برگهای توسعه یافته بود. خشکی، تغییراتی در تنظیم اسمزی برگهای توسعه یافته تمام ژنوتیپها به دلیل تجمع نیترات (47- 42 درصد)، قندهای محلول (38- 31 درصد) و پرولین (14- 11 درصد) ایجاد نمود. در برگهای در حال توسعه، تجمع نیترات و یون پتاسیم همانند پرولین معنی دار بود و اهمیت بیشتری داشت. نیترات در خردل هندی بیشتر نقش داشت در حالی که در دو رقم کلزا، یون پتاسیم اهمیت بالاتری داشت. در مقابل، در برگهای توسعه یافته، یون نیترات و قندهای محلول، به ترتیب بیشترین اهمیت را دارا بودند. در کل، برگهای در حال توسعه، پتانسیل اسمزی کمتری نسبت به برگهای توسعه یافته داشتند. یونهای محلول در آب، منیزیم و کلسیم، سهم معنیداری در تنظیم اسمزی نداشتند. اسید آمینه پرولین، یک نشانگر مناسب برای تنظیم اسمزی در گیاهان جنس براسیکا بوده، چون در شرایط تنش، غلظت آن، سهم مستقیمی در اندازه تنظیم اسمزی در میان ارقام و برگها داشت. در این آزمایش، ارتباط یون پتاسیم، قندهای محلول و پرولین با تنظیم اسمزی خطی بود. ولی ارتباط یون نیترات خطی نبود که نشانگر این است که تجمع زیاد یون نیترات برای گیاه مضر است. تجمع قندهای محلول در گیاهان خشکی دیده میتواند از افزایش هیدرولیز نشاسته، سنتز به وسیله دیگر مسیرها و یا کاهش تبدیل به دیگر محصولات باشد. همچنین، افزایش انتقال کربوهیدراتها به برگها و یا کاهش انتقال آنها از برگها میتواند سهم در تجمع قندهای محلول در برگها در شرایط تنش خشکی داشته باشد. کاتیونها و آنیونهای محلول در شرایط تنش نیز میتواند به وسیله توزیع مجدد از ساقهها و دیگر بافتهای گیاهان تحت تأثیر قرار گیرد. دلیل تجمع زیاد نیترات نیز در شرایط تنش میتواند کاهش در فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز باشد (Ma et al., 2004). در بررسی اثرات تیمارهای مختلف آبیاری بر ارقام کلزا و خردل هندی، مشاهده شد در شرایط تنش خشکی با شدت کم، خردل هندی، میزان ماده خشکش 2/1 برابر بیشتر از کلزا بود. در شرایط تنش خشکی شدید نیز وزن خشک خردل هندی دو برابر کلزا بود. شاخص سطح برگ خردل هندی نیز در هر دو تیمار آبیاری بیشتر از کلزا بود. با این حال، وزن مخصوص برگ کمتری نسبت به کلزا داشت، که این امر منجر به سطح سبز برگ بیشتر خردل هندی و رشد بهتر خردل هندی در شرایط تنش نسبت به کلزا گردید. مشخص شد که گونههای براسیکا، وزن مخصوص برگ خود را در شرایط تنش خشکی شدید افزایش میدهند که منجر به افزایش کارایی مصرف آب گیاه به وسیله کاهش سطح برگ میشود. همچنین، کاهش وزن برگ، منجر به افزایش فشار آماس برگ شد. این نگهداری فشار آماس در شرایط تنش ممکن است جریانی را که باعث افزایش در وزن مخصوص برگ میشود را به تأخیر اندازد. وزن خشک بیشتر خردل هندی نسبت به کلزا در شرایط تنش، به دلیل برتری دوام سطح برگ آن نسبت به کلزا بود. این مزیت خردلهندی، مستلزم فشار آماس سلول و برگ بالاتر است. همبستگی مثبت و معنیدار میان فشار آماس و دوام سطح برگ و فشار آماس و سرعت رشد محصول، نشان داد که بالاتر بودن پتانسیل آب، RWC و فشار آماس در شرایط تنش، منجر به افزایش دوام سطح برگ و افزایش سرعت رشد محصول و ماده خشک بالاتر میشود. در کلزا، پتاس عملکرد دانه در شرایط تنش خشکی به وسیله تجمع ماده خشک در قبل از اوج گلدهی تعیین میشود. هر گیاهی که تجمع ماده خشکش قبل از اوج گلدهی در شرایط تنش بیشتر باشد، عملکرد دانه بیشتری تولید میکند (Wright et al., 1996). کومار و همکاران (1993) مشاهده نمودند که در کلزا، هدایت روزنهای به طور نزدیکی با RWC و فشار آماس (تورگر) در شرایط خشکی در ارتباط میباشد. بنابراین، کاهش RWC در شرایط کمبود آب منجر به کاهش هدایت روزنهای و ورود CO2 گردیده و در نهایت موجب کاهش فتوسنتز میگردد (Kumar et al., 1993). کومار و الستون (1993)، در بررسی اثرات خشکی بر گونههای جنس براسیکا مشاهده کردند که گیاهان با تنظیم اسمزی بالاتر به هنگام تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ را در حد بالاتری حفظ میکنند و پس از آن، برگها تورم بالاتری را خواهند داشت. این حالت به هدایت بالاتر برگی و در نهایت، حتی در پتانسیلهای آبی پایین نیز میتواند به افزایش فعالیت فتوسنتزی منجر شود. در نتیجه، برگها با پتانسیل آبی اندک در دورههای طولانیتر خشکی، بقای خود را حفظ میکنند. به علاوه، افزایش تحمل به پسابیدگی به برگها اجازه میدهد تا در شرایط تنش باقی بمانند و بتوانند پس از برطرف شدن تنش به رشد خود ادامه دهند (Kumar and Elston, 1993). بررسی پاسخ ژنوتیپهای مختلف به تنش کمبود آب در مراحل حساس از رشد گیاه در گزینش ارقام متحمل به کم آبی بسیار با ارزش است. این موضوع با عنایت به پژوهشهای اخیر در عرصه اصلاح نباتات مولکولی از اهمیت بیشتری برخوردار است. چون با شناسایی ارقام مقاوم و حساس از نظر صفات درگیر در مقاومت به خشکی میتوان نسبت به تلاقی والدین مناسب و تهیه جوامع به تفرق ژنتیکی برای مکانیابی ژنهای کنترل کننده صفات کمی اقدام نمود.
مواد و روشها
محل اجرای آزمایش در مزرعه 400 هکتاری مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انتخاب گردید. طول جغرافیایی محل اجرای آزمایش 59 درجه و 35 دقیقه شمالی و عرض جغرافیایی آن 75 درجه و 50 دقیقه شرقی و ارتفاع آن از سطح دریا 1313 متر میباشد. براساس آمار آب و هوایی و با توجه به منحنی آمبروترمیک، منطقه مورد نظر با داشتن 150 تا 160 و گاهی تا 200 روز خشک جزء مناطق آب و هوایی مدیترانهای گرم و خشک و با داشتن زمستان سرد و مرطوب و تابستان گرم و خشک جزء مناطق نیمه خشک محسوب میشود. براساس میانگین دادههای سی ساله اخیر اداره هواشناسی کرج، متوسط بارندگی سالیانه منطقه 243 میلیمتر بوده و بارندگی عمدتاً در اواخر پاییز و اوایل بهار روی میدهد. میزان کل بارندگی در طول فصل زراعی حدود 4/302 میلیمتر بود. بیشترین میزان بارندگی در آذر ماه با 4/106 میلیمتر گزارش شد. وضعیت عمومی آب و هوای منطقه در سال زراعی اجرای آزمایش در جدول یک درج گردیده است. قبل از آمادهسازی زمین و مصرف کودهای شیمایی از خاک نقاط مزرعه در دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتری جهت تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، نمونهبرداری و سپس به آزمایشگاه منتقل شدند. آبیاری و رقم تیمارهای آزمایش بودند. آبیاری در دو سطح، شامل آبیاری معمول (آبیاری براساس 80 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس A) و دیگری تنش کمآبی به صورت قطع آبیاری در مرحله رشد زایشی (ساقهدهی به بعد) بود. ارقام نیز در 10 سطح که تماماً دارای تیپ رشدی بهاره بودند. این ارقام عبارت بودند از: اوگلا (ogla)، نوزده- اچ (19-H)، هایولا 401 (کانادا) (Hyola 401 (c))، هایولا 401 (صفیآباد) (Hyola 401 (s))، هایولا 401 (برازجان) (Hyola 401 (b))، هایولا 420 (Hyola 420)، سین-3 (Syn- 3)، آپشن 500 (option 500)، هایولا 308 (Hyola 308) و کوانتوم (Quantum) بودند که به ترتیب مبدأ آنها از کشورهای آلمان، پاکستان، کانادا، صفیآباد، برازجان، کانادا، ایران، کانادا، کانادا و آلمان بود. همچنین، رقم کوانتوم به عنوان شاهد آزمایشی در نظر گرفته شد. این آزمایش در سال زراعی 83-1382 به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. سطوح آبیاری در کرتهای اصلی و ارقام در کرتهای فرعی قرار گرفتند. تعداد کل کرتهای آزمایشی در این طرح برابر 80 بود. مساحت کل مزرعه آزمایشی حدود 1350 مترمربع بود. در مزرعه آزمایشی در سال قبل گندم کشت شده بود. عملیات تهیه زمین شامل آبیاری زمین و پس از گاورو شدن، انجام شخم پاییزه به وسیله گاوآهن برگرداندار، سپس عناصر کودی به همراه 5/2 لیتر در هکتار علفکش ترفلان همراه با دو دیسک عمود بر هم و سبک با خاک مخلوط گردیدند. سپس مزرعه به وسیله فاروئر به صورت جوی و پشته درآمد. فاصله جویها از یکدیگر 60 سانتیمتر بود. ابعاد هر کرت آزمایشی m 2/1 * m 5 بود. هر کرت آزمایشی شامل 4 خط 5 متری با فاصله خطوط 30 سانتیمتر و فاصله بوته روی خط 4 سانتیمتر بود. بین ردیفها نیز حدود 5 متر فاصله تعبیه شد. در تاریخ 16 مهرماه 1381 کلیه ارقام کشت گردیدند. عملیات کاشت با دست انجام گرفت. عملیات تنک، واکاری و کوددهی برای هر یک از تیمارهای آزمایشی به طور جداگانه انجام پذیرفت. به منظور تعیین تراکم مناسب، درمرحله 4 تا 6 برگی اقدام به تنک گیاهان و حذف علف های هرز گردید. آبیاری برای تیمار آبیاری معمول در هر بار آبیاری، براساس 80 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس A صورت گرفت.
و...
NikoFile