تحقیق آماده جنگهاى جهانى اول و دوم
فایل ورد 14 صفحه
فهرست مقاله
مقدمه 1
جنگ جهانى اول 2
انقلاب روسیه 4
پیمان صلح ورساى: 6
بحران بزرگ اقتصادى 8
خداحافظى دموکراسى 10
جنگ جهانى دوم 12
سه مرحله جنگ جهانی دوم 12
نتیجه 14
مقدمه
نیمه اول قرن بیستم، جنگهاى بزرگ، انقلابهاى عظیم، پیمانهاى صلح، بحرانهاى اقتصادى را پشت سر گذاشت که هر یک از اینها، نشانى از ناتوانى دموکراسى غربى در ساختن جامعه موعود پر از صلح بود. از این رو، انقلابهاى بزرگى چون، روسیه و چین، در نقطه مقابل، به عرضه طرح مادى دیگر، در اداره جامعه دست زدند.
جنگ جهانى اول
در ژوئن 1914، آرشیدوک فرانسیس فردینالد، ولىعهد اتریش در سارایوو از شهرهاى بوسنى ترور شد. ترور توسط یک جوان هجده ساله اسلاو عضو تشکیلات دست سیاه و طرفدار تأسیس یک اسلاو بزرگ صورت گرفت. این حادثه، آتش جنگ بین اتریش و صربستان را شعله ور کرد، و جهان را به سوى جنگ جهانى اول سوق داد؛ زیرا روسها، صربها، فرانسویها، ایتالیایىها و انگلیسىها بر خلاف مجارها، اتریشیها، بلغاریها، عثمانیها و آلمانیها [1] از تأسیس کشور اسلاو بزرگ حمایت مىکردند. با این حال، جلوگیرى از وقوع جنگ، امکانپذیر بود، به آن دلیل که ترورهاى پیشین رهبران اروپایى، معمولًا موجب بروز جنگ نمىشد. بنابراین، مىتوان گفت که تنها این ترور و ائتلاف این و یا آن کشور اروپایى با اتریش یا صربستان، علت العلل جنگ نبود؛ بلکه علل دیگرى، مدتها چون آتش زیر خاکستر، اروپا و جهان را به سوى جنگى بزرگ به پیش مىراند؛ از جمله ملىگرایى و نظامىگرى اروپایى. [2]
تشکیل کشورهاى اروپایى، بر پایه ناسیونالیسم، نه اینکه حس اخوت بین المللى را تقویت نکرد، بلکه به رقابت بر سر منافع استعمارى و بازرگانى منجر شد. هر کشور اروپایى به حاکمیت خود مىاندیشید، و خویش را تابع منافع یا اقتدار بالاتر نمىدید. به علاوه، ناسیونالیسم، همه گروههاى قومى را به داشتن یک کشور مستقل امیدوار کرد؛ ولى عدم دستیابى به آن، این گروهها را به شدت ناراضى ساخت؛ مانند اسلاوها در بالکان و ایرلندیها در انگلیس. کوششهاى اروپایى در بازسازى و نوسازى ارتش، زمینهاى دیگر براى جنگ خانمانسوز گردید و چون نظام وظیفه عمومى، در بیشتر کشورهاى غربى، رسمى و رایج شد، حجم جنگافزارهاى نظامى کشنده و تعداد نفرات نظامى ارتشها افزایش یافت. با رشد ارتش، نفوذ رهبران نظامى نیز بالا گرفت؛ رهبرانى که به اقدام نظامى براى دسترسى به اهداف خویش، بیشتر مىاندیشیدند.[3]
[1] - ( 1). کشورهاى متفق در مقابل کشورهاى متحد.
[2] - همان، ص 92.
[3] - جین ام ماتسون، جنگ بزرگ، ترجمه سیمین امیریان( تهران: نمایش، 1380) ص 87.