دانلود گزارش تخصصی معلمان چگونگی ایجاد تعامل سازنده با دیگر عوامل مدرسه با بهبود روابط انسانی در آموزشگاه بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 25
دانلود گزارش تخصصی,راهکارها و پیشنهادادت,گزارش تخصصی فرهنگیان
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه کوتاه
دربین نیروهای آموزش و پرورش، مدیران باید کسانی باشند که با بردن نامشان به یاد خوبی، صفا، صداقت و تمامی فضایل اخلاقی افتاد.ولی متاسفانه در جامعه کنون فرهنگیان مشکلاتی وجود دارد که باعث می شود کاهی این موضوع نتیجه عکس بدهد. اینجانب … آموزشگاه … متوسطه ..با راه حل هایی که در این طرح/ابتکار اجرا کردم در پایان زمانی که دانش آموزان و همکاران متوجه صداقت ودرستی تعامل بنده شدند آرام آرام در نحوه برخوردشان تغییرات ایجاد کردند نگاه های سنگین گذشته وجود نداشت. و باعث تعامل بهتری می شد . درک واقعی همکار در شرایط مختلف عامل مهمی در بهبود روابط و تغییر دیدگاه نسبت به مدیر مدرسه گردید.
زمانی که مشکلی به وجود می آمد و بنده با کمال میل اداره کلاس یا هر موردی که مشکل را برطرف میکرد را قبول میکردم ،در برخورد های بعدی مشاهده می کردم که همکاران با چه تواضع و احترام خالصانه ای برخورد می نمودند. واین موارد منجر به این شد بتوانم ارتباط مثبت و اثرگذاری را د اشته باشم.بسیاری از دانشمندان، برقراری روابط انسانی را مهم ترین عامل موفقیت مدیران دانسته اند. بر اساس پژوهش هایی که روی عده ای از مهندسان انجام گرفت، نتیجه این شد که موفقیت مهندسان، قبل از آن که ناشی از تخصص مهندسی آنان باشد، بیشتر مربوط به توان برقراری روابط انسانی آن هاست. معنی این سخن آن است که آن دسته از مهندسانی که در کار خود موفق بودند، بیشتر کسانی بودند که می توانستند با همکاران و مشتریان خود روابط انسانی مطلوب برقرار کنند. بنده به این مهم از طریق ایجاد و مدیریت مدرسه نامرئی رسیدم. در مدرسه نامرئی بود که توانستم ارتباط بهتری با دانش آموزان و تعامل خوبی با همکارانم ایجاد کنم. و در جهت بهبود روابط انسانی در مدرسه کوشا باشم.
علاوه بر آن که روابط انسانی عامل مهم موفقیت مدیران در همه مدیریت ها مانند مدیریت بازرگانی، صنعتی، دولتی و نظامی و غیره است، اما در مدیریت آموزشگاهی جایگاه دیگری دارد و با سایر مدیریت ها قابل مقایسه نیست. دانش آموزان نه تنها تجربه های کافی برای شناخت و تشخیص مصالح بلند مدت خود را ندارند، از نظر ساده اندیشی و صاف و زلال بودن قلب و اندیشه خود، تحت تأثیر رفتار و روابط افراد اهم از رفتار باطنی و خالصانه و رفتار ظاهری قرار می گیرند. این تأثیر آنقدر زیاد است که با قاطعیت می توان گفت، مدیران و معلمان نمی توانند بدون تأثیر مثبتی که از طریق رفتار و روابط خود بر دانش آموزان می گذارند، در تغییر رفتار یا تعلیم و تربیت آن ها موفق شوند.خوشبختانه، اهمیت روابط انسانی در طرح تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش نیز مورد توجه قرار گرفته است و تا حدودی می توان گفت که اساس تعلیمات نظام جدید آموزش و پرورش به حساب آمده است.
حال اگر انسان موجودی است اجتماعی و مدنی بالطبع – که با جامعه داد و ستد و تعاون و تعامل و کنش و واکنش دارد - باید در برنامه ریزی تربیتی و آموزش، در تدوین محتوای کتب درسی و در اجرای برنامه ها و ... این جهت را ملحوظ داشت. یعنی برنامه برای رفع نیاز جامعه باشد و برنامه ریز، مؤلف، محقق، مربی، معلم و دانش آموز در جامعه، با جامعه و حلال مشکل جامعه باشند و تعاون و همکاری اجتماعی در اندیشه و گفتار و کردار همه نمایان باشد و به طور کلی باید جهت تعلیم و تربیت این باشد که متعلم در عین حال که استقلال فکری خود را در چهار چوب اصول حفظ می کند، فردی اجتماعی، پذیرای قوانین صحیح اجتماعی و آماده برای کار گروهی شود و در کارهای سیاسی هم به عنوان یک تکلیف مهم و حساس شرکت کند.
بیان وضعیت موجود
اینجانب …. .. مدت …سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت می باشم. و هم اکنون در آموزشگاه.... . شهرستان .. می باشم .بنده در سال تحصیلی اخیر تصمیم گرفتم از طریق تعامل سازنده با همکاران و دانش آموزان در آموزشگاه به بهبود روابط انسانی حاکم بر مدرسه ام بپردازم.
مگر نه این است که دربین نیروهای آموزش و پرورش، مدیران باید جلودار این قافله باشند، کسانی که با بردن نامشان باید یاد خوبی، صفا، صداقت و تمامی فضایل اخلاقی افتاد؟اما باید پرسید آیا اینگونه است؟آیا اگر پرس و جویی از دانش آموزان و همکاران شود که وقتی نام مدیر را می برید به یاد چه می افتید؟آیا یاد شخصی که گاهی اوقات تنها امر و نهی می کند به اصطلاح «نق» می زند، کاری که نوجوان و جوانان از آن متنفرند یا خدای ناکرده به یاد کلماتی همچون بیکاری، پا بر روی پاگذاشتن، چرت زدن، بی انگیزگی و تداعی گر شخصی است که از قافله علم چند صد کیلومتری عقب است و تنها هنرش چسباندن چند تراکت بر روی تابلوی آموزشگاه است و یا در حال تهیه گزارشی از فعالیت و مراسمی که یا انجامش نداده است یا در صورت انجام هدف صرف ارائه یک گزارش بوده است. با توجه به صحبتی که با همکارانم در مدرسه داشتم اکثرا موارد فوق را مورد تائید قرار دادند .و من نیز در اولین تجربه ام در پست مدیرت پرورشی بعد از مدتی متوجه شدم که همکارانم احساس راحتی نمی کنند و صمیمت و اعتماد لازم در روابط وجود ندارد.لذا به دنبال راه کار هایی هستم که این مشکل را برطرف نمایم .
شناسایی مسئله
هر مدیری در درجه اول باید از خود بپرسد که آیا توان پذیرفتن دیگر را - آن چنان که هستند – دارد یا خیر؟ آیا برای دیگران حق زیستن و اظهار وجود قایل است؟ آیا می داند که هر انسانی یک موجود منحصر به فرد است و از توانایی ها و استعدادهای متفاوتی برخوردار است و هیچ دو نفری صد در صد مانند یکدیگر نیستند؟ اگر مدیری نتواند معلمان، دانش آموزان و کارمندان خود را آن گونه که هستند، بپذیرد و خود و خواسته ها و خصوصیات شخصی خود را محور مقایسه و پذیرش آنان قرار دهد، هرگز نمی تواند با دیگران رابطه ی مستمر و سودمندی برقرار کند.
دانش روابط انسانی به مطالعه راه های ایجاد زمینه ها و شرایط مناسب برای زندگی و رشد افراد می پردازد. محیط و شرایط مناسب به وضعیتی اطلاق می شود که در آن افراد بتوانند از طریق دست یافتن به نیازهای منطقی خود رشد کنند. این رشد در راستای فطرت آن هاست و در نهایت، استعداد و توانایی های بالقوه ی آنان شکوفا می شود. محیط مناسب برای رشد، محیطی است که با ویژگی های موجود زنده سازگاری داشته باشد. اگر بعضی گیاهان در برخی مناطق خوب رشد می کنند و بارور می شوند، به این دلیل است که زمین و مواد ترکیبی آن و آب و هوایی محیط جغرافیایی با نیازهای آن گیاهان تناسب دارد. در کویر خشک و سوزان غیر از خار و برخی گیاهان نادر چیزی نمی روید.
مدرسه، سازمان یا نهاد انسان پروری است که باید آن قدر مجهز و مهیا باشد که بتواند هر نوع استعدادی را در خود پرورش دهد. شرایط آماده سازی محیط آموزشی برای پرورش استعدادها و یا توانایی های بالقوه دانش آموزان، شناخت دقیق ویژگی های سرشتی، رشدی و رفتاری آن ها و ارائه رفتارها یا روابط مناسب با آن ها است.
تعامل، رابطه دو سویه اى است که انسان ها براى رفع نیاز و انگیزه براى زندگى ایجاد مى کنند. ارتباط و تعامل سبب مى شود انسان سلامتى و آرامش بیشترى را احساس کند. نخستین ارتباط و تعامل اجتماعى در بستر خانواده شکل مى گیرد و خانواده ها مى توانند براى اعضاى خود و حتى جامعه مفید و مضر باشند. ارتباط و تعامل مى تواند نقش پیشگیرانه از انواع آسیب ها و اختلالات داشته باشد.( کریمى، روان شناسى اجتماعى، (1380
ارتباط و تعامل زیر بسترهایى دارند که در رابطه بروز و ظهور مى کنند و در سنت و سیره معصومین علیهم السلام موکدا قهر بودن و عدم ارتباط و تعامل نهى شده است.ما در زندگى روزمره ارتباطات گوناگونى داریم، ارتباط با خودمان، محیطمان و طبیعت. کسى که نتواند با خود، محیط و طبیعت سازگارى خوبى داشته باشد فرد سالمى نیست. حضرت على «ع» خطاب به کارگزاران مى فرماید: «انعطاف پذیر و انتقادپذیر باشید، انتقامجو، عیب جو و بهانه گیر نباشید. با آرامش و احترام به حرف دیگران گوش کنید، حرف دیگران را قطع نکنید و امین و رازدار باشید.» همه معصومین «ع» با بیان هاى مختلف به تاکید ارتباط و تعامل اشاره فرمودند که به طور مثال احترام و تکریم، احساس همدلى، اخلاق تشکر و قدردانى، خوش بینى، فضایل اخلاقى، دین دارى، صداقت، محبت و مهربانى، کارگشا بودن، تحمل و صبر و مدارا، رعایت حقوق دیگران، امیدوارى، شنونده خوب بودن و بسیارى دیگر حکایت از مهارت ها و ایجاد ارتباط در زندگى بشر دارند) جمعى از مولفان، روان شناسى اجتماعى،۱۳۸۲ )
جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این مرحله از پژوهش جهت یافتن اطلاعات از دو روش مشاهده و مصاحبه و از منابع و مراجعی چون؛ همکاران و دیگر کارکنان مدرسه استفاده شده است .
اگر به صورت منظم به اتفاقات و رخدادهای پیرامون خود توجه کنیم گوییم مشاهده اتفاق افتاده است بنده نیز در این پژوهش در محیط مدرسه با توجه به نوع برخورد همکاران متوجه مواردی شدم که باعث می شد دیدگاه همکاران آموزشی را نسبت به مدیر مدرسه را نادرست جلوه دهد و این ذهنیت ایجاد می شود که مدیر مدرسه هیچ کار مفیدی انجام نمی دهند :
1- همکاران در هنگام حضور در دفتر مدرسه به راحتی مسائل خود را با مدیر در میان نمی گذارند .
2- اگر در به صدا در آمدن زنگ تفریح تاخیری باشد همکار در هنگام ورود به دفتر مدرسه نگاه سنگینی دارد .
3- در زمان ساعات تفریح حضور مدیر در دفتر آموزشگاه از نظر همکار توجیحی ندارد .
4- اگر از مدیران تقدیر شود با بی تفاوتی همکار مواجه میشویم .
5- اگر برگزاری مراسمات مدرسه از کیفیت خوبی برخوردار نباشد واکنش همکار را در پی دارد .
مصاحبه :
از مصاحبه در اکثر تحقیقات استفاده می شود مصاحبه یک گفتگوی دوطرفه است که دران می توان با تفسیر و تحلیل شنیده ها و اصلاح آن در حین صحبت اطلاعات مورد نظر را بدست . من نیز در گفتگویی که با همکارانم داشتم که موارد مشاهده شده اینجانب را مورد تایید قرار می دادند .
ارتباط در فارسی به دو معنا استعمال شده است. گاهی به معنای مصدری به معانی پیوند دادن و ربط دادن و گاهی هم به معنای اسم مصدری که معانی بستگی، پیوند، پیوستگی و رابطه از آن برداشت میشود. این واژه در بیان صاحبنظران ارتباطات دارای تعاریف متعددی است. تعاریف اولیهای که برای این مفهوم ذکر شده، بر حرکت خطی از منبع به گیرنده تأکید کردهاند؛ در حالی که مفهومسازیهای جدید از ارتباط دوسویگی و اشتراک ادراک تکیه میکنند و آنرا فراگردی دو سویه میدانند که در آن مبادله و اشتراک اطلاعات، نگرشها، افکار و یا عواطف رخ میدهد.(سون ویندال و دیگرانچاپ اول، ص375)
برخی صاحبنظران این عرصه، تعریف "چارلز کولی"(1909) که در کتاب معروف خود "سازمان اجتماعی"، ارائه کرده است، را جامعترین و کاملترین تعریف برای این مفهوم قلمداد کردهاند. کولی اینگونه به تعریف ارتباط میپردازد: «ارتباط مکانیسمی است که روابط انسانی بر اساس و به وسیله آن بوجود میآید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا کند. ارتباط، حالات چهره، رفتارها، حرکات، طنین صدا، کلمات، نوشتهها، چاپ، راه آهن، تلگراف، تلفن و تمام وسایلی که اخیراً در راه غلبه بر مکان و زمان ساخته شدهاند؛ همه را در بر میگیرد.»(معتمدنژاد؛ ص28)
ارتباط سنگبنای جامعۀ انسانی است و انسان از دیرباز برای شناخت واقعیت به نظامهای ارتباطی مناسب با مقتضیات زمان خود متوسل شده است. دوران اولیه ارتباط به نحوۀ دیداری و شنیداری رقم خورد تا اینکه در قرن 16 میلادی با اختراع چاپ انقلابی عظیم در این عرصه رخ داد و ارتباط شکل تازهای بخود گرفت. (دادگران، محمد،1385، چاپ نهم، ص12-11)
نخستین کسی که به تبیین مفهومی این عنصر مهم زندگی بشری پرداخت، ارسطو فیلسوف یونانی بود که 2300 سال پیش در کتاب مطالعه معانی بیان(ریطوریقا)، دست به تبیین این مفهوم زد. به عقیده برخی صاحبنظران وی اولین دانشمندی است که برای ارتباط شبحی از یک مدل ارائه کرد.(محسنیان راد، ص375)
اقسام ارتباط
ارتباط را میتوان به اعتبارات مختلف تقسیم کرد:
الف- به اعتبار محتوا: 1. ارتباط خصوصی و بدون واسطه؛ 2. ارتباط جمعی یا عمومی؛ 3. ارتباط نوشتاری؛ 4. ارتباط غیرنوشتاری؛ 5. ارتباط ملّی؛ 6. ارتباط فرا ملّی؛ 7. ارتباط کلامی؛ 8. ارتباط غیرکلامی؛ 9. ارتباط انسانی؛ 10. ارتباط ماشینی؛ 11. ارتباط زمانی؛ 12. ارتباط غیرزمانی؛ 13. ارتباط سازمانی؛ 14. ارتباط غیر سازمانی؛ 15.ارتباط نمادین.
ب- به اعتبار کارکرد: «دیوید برلو» ارتباط را بلحاظ کارکردی به سه دسته تقسیم میکند: 1. ارتباط در جهت تولید و انجام کار؛ 2. ارتباط در جهت ابداع؛ 3. ارتباط در جهت حفظ و بقاء، خواه هویت فرد و خواه حفظ روابط بین افراد.
ج- به اعتبار چگونگی ایجاد: 1. مستقیم؛ 2. غیرمستقیم.
د- به اعتبار افراد مشارکتکننده: 1. ارتباط شخصی؛ 2. ارتباط غیرشخصی؛ 3. ارتباط جمعی. (دادگران، ص 32-29)
دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 120
دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه
تربیت دینی یکی از مهمترین اهداف نظام آموزشی کشور است و اهمیت و جایگاه ویژة آن باعث شده است درس مستقلی، که عموماً تحت عنوان قرآن و تعلیمات دینی شناخته میشود، با سایر دروس در هر پایه تفاوتهای عمدهای داشته باشد. اصولاً ماهیت دروس دینی بهگونهای است که از نظر محتوای آموزشی، فرایند یادگیری و شیوههای آموزشی با دروس دیگر قابل مقایسه نیست.
به عبارت دیگر، هر فعالیتی که از سوی معلم برای یادگیری در دانشآموز انجام شود، صرفنظر از ارزش محتوای مورد یادگیری، آموزش و تدریس محسوب میشود. در این صورت و دروسی چون ریاضی، جغرافیا، زیستشناسی، تاریخ، علومپایه و... همگی از این نظر در یک ردیف جای میگیرند، اما اگر یادگیری را مفهومی فراتر از آموزش تلقی کنیم و در واقع آن را هدف آموزش بدانیم، در آن صورت باید فرایندی را که در استمرار زمان باعث ایجاد تمرین، تجربه و تغییرات تدریجی و نسبتاً پایدار در دانشآموز شود، یادگیری تلقی کرد.(ساجدی ،ش42: 4)
درس پیام های آسمانی از این نظر با سایر دروسی که نام بردیم بسیار متفاوت است.
زیرا یادگیری در تربیت دینی بیش از آنکه نظری باشد، عملی است. در حالیکه سایر دروس1 چندان در عرصة عملی مطرح نیستند. اگر چه در مورد آموزش دروس آزمایشگاهی مفهوم آموزش عملی به چشم میخورد؛ اما عمل در این دروس همان مهارتی است که اگر در فرایند آموزش بهدست نیاید، لطمهای به شخصیت و ساختار وجودی دانشآموز وارد نخواهد ساخت؛ چراکه حوزة عمل در آنها خود محتوای دروساند، نه خود دانشآموز. در حالیکه هدف تربیت دینی ایجاد کنش و رفتارهای خاصی است که بود و نبود آنها اساساً بر ساختار وجودی و شخصیت دانشآموز تأثیرگذار است. تربیت یعنی استعدادهای درونی را، که بالقوه در یک شیء موجود است، به فعلیت در آوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است.( مطهری، :56 و 57)
بر آن است تا استعدادها و قابلیتهای دانشآموز را در جهت کمال انسانی وی در تقرب به خداوند، که سرچشمة کمال است، شکوفا کند و در این مسیر از تواناییهای خود بهره ببرد.
لذا چنانچه ارزشهای وجودی فرد برای خودش یا برای آموزشدهندگان وی شناخته شده نباشد، تربیتی صورت نخواهد گرفت و آنچه در قالب تربیت صورت میگیرد، بیشتر شرطی شدن است تا پرورش و تغییر رفتار آگاهانه، که از مشخصات تربیت به معنای واقعی آن است. تفاوت معنای تربیت در مورد انسان و حیوان نیز همین است. برای مثال، اگر بخواهیم رفتاری مؤدبانه مانند «دست دادن» را به کودک بیاموزیم، کافی است او را عملاً در موقعیتهای مختلفی که این کار مجاز است، تعلیم دهیم و محدودة این رفتار را برای او مشخص کنیم. به این ترتیب، او بهتدریج خواهد آموخت که کی، کجا و با چه کسانی دست بدهد.
حال اگر اتفاقاً دست این کودک یا نوجوان در حادثهای آسیب ببیند، بشکند یا به هر دلیل دیگری نتواند دست خود را حرکت دهد، این رفتار مؤدبانه به شکلی دیگر، که جایگزین قبلی است، باز هم صورت میگیرد؛ مثلاً تکان دادن یا خم کردن سر و... . در حالیکه همین دست دادن را میتوان به حیوانات نیز آموخت. چنانکه در سیرکهای نمایشی توسط مربیان کارآزموده به شیرها آموزش داده میشود و آنها نیز مانند انسانها با مردم دست میدهند. اما هرگز شیر آسیبدیدهای که قادر به حرکت دادن دست خود نیست، رفتار جایگزین ندارد! زیرا رفتار قبلی او (دست دادن) آگاهانه و هدفمند نبوده بلکه تنها یک واکنش ناشی از شرطی شدن بوده است.( جعفری:210 و 211)
تأکید بر جایگاه ویژة دروس قرآن و تعلیمات دینی در نظام آموزشی از آن جهت صورت میگیرد که هدف اصلی، یادگیری عملی و التزام به کاربرد آموختههاست. آموزههایی که قابل حصول و انسانسازند و دامنة آنها از حوزة نظری فراتر میروند و تمام ارکان و شئون زندگی فرد را دربرمیگیرند.
اساساً این نوع تربیت با تمامی واقعیات خارجی زندگی انسان و پیوند او با هستی ارتباط دارد. لذا جهت نیل به هدف و نقطة مشخصی که تربیت دینی در پی آن است، باید برنامهریزی شود. برنامههایی که مشتمل بر نحوة ارتباط فرد با خدا، مردم، طبیعت و خودش باشد. بدیهی است چنین برنامهای بر پایة اصول مشخصی که از باید و نبایدهای معین برمیخیزد و بر مبنای قواعدی که توسط مربیان لحاظ میشود، تدوین خواهد شد.
برخی از عمدهترین مشکلات آموزش و یادگیری دروس دینی به مواد و محتوای آموزشی مربوط میشود. در سالهای اخیر در جهت کیفیت بخشی به محتوا اقدامات مؤثری صورت گرفته که از جملة آنها تغییر کتب درسی و تألیف محتوای جدید است. این تغییرات در دورة ابتدایی به تألیف «هدیههای آسمان» و در دورة راهنمایی به تألیف «پیامهای آسمان» منجر شد و در دورة متوسطه نیز تألیف «دین و زندگی» قدم مثبتی است که در جهت ترغیب دانشآموزان به یادگیری محتوای دینی برداشته شد.
هدف مشترک در این تغییرات، اجرای سیاست خاصی است که در صدد ایجاد باورهای قلبی در فراگیرندگان از طریق اقدامات فکری و فعالیتهای عقلانی خود آنهاست. ( حدادعادل:41)
در شرایط کنونی، عموم مخاطبان شاید در بعد اعتقادی مشکلی نداشته باشند ولی هرچه به ابعاد عملی و رفتاری نزدیک میشویم، وضعیت، به نسبت، نامطلوبتر میشود.
جنبة رسمی داشتن نظام آموزشی و تلقی رسمی و فاقد بار تربیتی از سوی دانشآموزان، بهخصوص در مقاطع بالاتر، نوع تحصیلات و مدرسه، نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و بهکار گرفته نشدن الگوهای مناسب و شایسته از مواردی هستند که از دیدگاه صاحبنظران، در تقویت نشدن و توسعه نیافتن رفتار دینی و اخلاقی دانشآموزان و بهره نگرفتن آنان از انبوه فعالیتهای تربیت دینی و اخلاقی موجود تأثیر گذارند.1
این در حالی است که در نظام آموزشی تدریس مفاهیم و آموزههای قرآنی، بهویژه مهارت روخوانی قرآن به نحو مطلوب صورت نمیگیرد و دانشآموزان ابتدایی در شرایطی به دورة تحصیلی راهنمایی وارد میشوند که قادر به روانخوانی و روخوانی قرآن نیستند. این امر مشکلات دبیران راهنمایی را افزایش میدهد؛ زیرا زمانی را که باید به آموزش مفاهیم قرآن اختصاص دهند، بالاجبار صرف یاددهی دوبارة روخوانی قرآن میکنند. این ضعف زمانی آشکار میشود که متوجه میشویم دانشآموزی که پس از سالها تحصیل و آموزش این دروس، در زمان پایان تحصیل خود هنوز به روخوانی قرآن در حد نسبی آشنا نشده و مفاهیم قرآن نیز در زندگی وی عینیت نیافته است.
اینجاست که مهمترین مشکل در نظام آموزشی رخ مینماید و ضرورت بهکارگیری روشهای مناسب آشکار میشود. مشکل آموزشدهنده و میزان مهارت وی در یاددهی مفاهیم دینی بهگونهای است که به تغییر رفتار مطلوب در دانشآموزان منجر گردد. در حال حاضر شیوههای گوناگونی در تدریس دروس دینی و قرآن مورد استفادة دبیران و آموزگاران در دورههای مختلف آموزشی است. غالب این شیوهها بر پایة روشهای قدیمی و سنتی بوده است و گاهی بدون آموزش قبلی تنها به اتکای تجربة شخصی معلم توسط خود وی انتخاب میشود. شیوههایی چون سخنرانی، داستانگویی، تمثیل و نمایش و... عمدتاً در آموزش دروس دینی کاربرد دارند و بهکارگیری آنها تا حدی ضروری است. اما با توجه به محتوای دروس نمیتوان به این شیوهها اکتفا نمود. علاوه بر این، بهکارگیری همین شیوهها نیز اگر با روش اصولی صورت نگیرد، فاقد کارایی لازم خواهد بود. زیرا حتی جذابترین داستانها و خوشصحبتترین سخنوران نیز ممکن است ملالآور باشند و تأثیر لازم را بر مخاطب خود نگذارند و یا اساساً بیتأثیر شوند. پس صرف قدیمی و سنتی بودن شیوة دلیل نقد آن نیست بلکه نحوة بهکارگیری آن در شرایط نامناسب مشکلآفرین است.
در این نوشتار نقدهای زیر را در بهکارگیری روشهای سنتی رایج یادآور میشویم و ضمن آن برخی روشهای جایگزین را که بهندرت مورد استفادة دبیران قرار میگیرند، بهصورت پیشنهاد معرفی میکنیم.
یکنواختی و سکون
از آنجا که تغییرات محیط اطراف بیش از سکون آن توجه انسان را جلب میکند، برای توجه بیشتر لازم است در محرکهای دیداری و شنیداری دانشآموزان تغییراتی ایجاد شود. بنابراین، سخنرانی یا قصهگویی با تمام جذابیتی که ممکن است در محتوا داشته باشند اگر بهصورت یکنواخت و بیتحرک ارائه شوند، نهتنها توفیقی در آموزش مباحث نظری نخواهند داشت بلکه مخاطبان را آرامآرام در خواب فرو خواهند برد.
نبودن هماهنگی بین صدا، حرکات، ژستهای معلم و وضع چهره با محتوای کلام تأثیر آن را در مخاطب بسیار کاهش میدهد. جلب تنها حس شنیداری مخاطب، بدون اینکه حس دیداریاش وادار به فعالیت شود، بار چندان مثبتی نخواهد داشت. جذابیت این روش، در مقایسه با تماشای فیلم، ضعف آن را بهخوبی آشکار میسازد؛ زیرا توجه مخاطبان به فیلم به واسطة فعال بودن دو حس دیداری و شنیداری بسیار بیشتر از توجه به سخنرانی است.
باید توجه داشت که دانشآموزان از نظر بهکارگیری قوای دیداری و شنیداری سه دستهاند: (ساجدی،ش42 : 7 و 8)
برخی دارای حافظة دیداری هستند و با نگاه کردن مطلب را میآموزند. برخی دارای حافظة شنیداریاند و با گوش دادن مطالب را یاد میگیرند. برخی نیز با بهکارگیری هردو قوه به یادگیری میپردازند. در صورتی که دبیر بتواند از ابتدای سال استعداد هر یک از دانشآموزان را تعیین کند و بر حسب استفادة بیشتر از یک قوه جای آنان را در کلاس مشخص کند، کمک بسیار مهمی به آنان کرده است. برای تعیین نوع استعداد، میتوان داستانی کوتاه و تخیلی را با ژستها و حرکات مهیج دست و صورت بیان کرد و سپس از آنها بخواهیم آن را بازگو کنند. کسانی که در نقل داستان همان حرکات دبیر را از خود نشان میدهند، دارای استعداد دیداری، و آنان که مو به موی داستان را بدون توجه به حرکات گوینده باز میگویند، دارای استعداد شنیداری هستند. میان این دو گروه نیز دستهای هستند که هم داستان را کامل بیان میکنند و هم تا حدودی به حرکات گوینده توجه نشان میدهند. پس میتوان روش سخنرانی و قصهگویی را برای شنیداریها مناسب دانست؛ مشروط به اینکه تنها به این دو روش اکتفا نشود.
غیرفعال بودن
روشهای آموزشی یا فعالاند یا غیر فعال. در روش فعال یادگیری با مشارکت یادگیرنده صورت میگیرد. در حالیکه در روشهای غیرفعال دانشآموز به مثابه ظرفی خالی است که معلم بهصورت کاملاً یکطرفه آن را با آموزش خود پر میکند. در شیوة فعال، مخاطب با تلاش و تکاپوی خود، بیشتر با درس و محتوای آموزشی درگیر میشود. در حالیکه در روش غیرفعال ذهن مخاطب منفعل از آموزش معلم است. از مزایای روش فعال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تقویت تواناییهای ادراکی مخاطب
- بارورسازی قوای فهم و تجزیه و تحلیل مخاطب
- رشد و افزایش اعتمادبهنفس
- ایجاد آمادگی برای شرکت فعال در بحث و گفتوگو
- ایجاد تمرین در تعامل با دیگران و تشخیص رفتار مناسب.( همان:85 )
جهت عکس موارد فوق، نتیجة رویکرد و روش غیرفعال خواهد بود. زیرا روش غیرفعال مخاطب را از یادگیری بهصورت رویارویی با مسائل بازمیدارد. زیرا مخاطبی که همواره شاهد حل مسائل بهدست معلم است هرگز نمیتواند مستقل از معلم با مسائل مواجه شود و راهکار لازم را برای مواجهه با مسائل فرا نمیگیرد. لذا چنین مخاطبی هنگام رویارویی با مشکلات دائماً دچار پریشانی و اضطراب خواهد بود.
این روش، بهخصوص در مسائلی چون تجزیه و تحلیل باورهای دینی، بسیار آسیبزاست. زیرا هدف در آموزش و تربیت دینی، رسیدن به رفتار مطلوب و ارزشمند مورد تأیید دین است و تجلی یافتن باورهای مذهبی در عمل افراد، مستلزم تعمیق باورها و ارزشهاست. در حالیکه با روشهای غیرفعال رایج در نهایت نتیجهای جز حفظ آموختهها بهدست نمیآید. همان آموختهها نیز، بعد از برگزاری امتحان و کسب نمره، به فراموشی سپرده میشوند و چون درونی و نهادینه نشدهاند به سرعت رنگ میبازند و در زندگی عملی مخاطب جایگاهی نخواهند داشت.
شیوههای فعال
روش پرسش و پاسخ سقراطی: اگر در کلاسهای دینی مخاطبان را به فکر کردن پیرامون مفاهیم دینی تشویق کنیم تا بتوانند با هدایت غیرمستقیم معلم از مجهول به معلوم برسند، یادگیری بسیار جذابتر و ماندگارتر صورت خواهد گرفت. در این شیوه ذهن فراگیرنده دست به خلاقیت میزند و انگیزه و اعتمادبهنفس او را برای مشارکت در بحث افزایش میدهد. با این روش، پرسشها با نظارت معلم بهسوی پاسخ هدایت میشوند و با جمعبندی دیدگاه مخاطبان، پاسخ صحیح توسط وی تکمیل، نهایی میگردد
فعالیت علمی گروهی:دانشآموزان بیشتر در حوزههای ورزشی و تفریحی گروه تشکیل میدهند اما برای تقویت انگیزههای دینی چنین گروههایی دیده نمیشود. و تشویق و ترغیبی هم از سوی اولیای مدارس صورت نمیگیرد. معلمان باید با طرح موضوعات دینی مرتبط به درس و با توجه به علایق مشترک دانشآموزان آنها را گروهبندی و سپس به انجام پژوهشهای دینی ترغیب کنند.
آموزش چهره به چهره: با توجه به تراکم دانشآموزان در یک کلاس، این روش برای کسانی ضروری است که به دلایلی نسبت به دین و دیانت احساس تنفر دارند و به درس دینی دل نمیدهند یا پذیرش باورهای دینی در آنان منوط به حل پارهای از ابهامات بیپاسخ است. بدیهی است که معلم باید اختصاصاً از این روش برای افراد مشخصی استفاده کند.
توجه به مخاطبمحوری: غفلت از نیازها و علایق فراگیرندگان سبب میشود که معلم تنها پارهای از اندوختههای فکری خود را در کلاسهای متعدد تکرار کند و بدون در نظر گرفتن نیازها و شرایط درونی و بیرونی مخاطبان آنچه را میداند بیاموزد. در حالیکه مدرس دینی باید همواره آمادة پاسخگویی به ابهامات و شبهات دینی فراگیرندگان باشد و با مطالعة مستمر، توانایی خود را در این جهت افزایش دهد.
تأکید و التزام بر تمرین مستمر: شاید در برخی دروس فراگیری ذهنی به سرعت انجام شود اما در آموزش دینی، که مفاهیم بیشتر انتزاعیاند، ضرورت تمرین و ممارست بیشتر به چشم میخورد. آموزشهای عملیِ مرتبط با مفاهیم دینی اگر بدون تأکید بر تکرار و تمرین رها شوند، چه بسا خشتی باشند که تا ثریا کج پیش خواهند رفت. صحیحخوانی قرآن و آدابی چون وضو، نماز، تیمم و... از این دست آموزشهایی هستند که در همان مراحل اولیة یادگیری باید مورد توجه و در صورت نیاز مورد تصحیح و اصلاح قرار گیرند. در غیر اینصورت آنچه تثبیت میشود یادگیری غلط است که به مرور زمان اصلاح آن دشوار یا ناممکن میگردد.
پرهیز از تحکّم و تحمیل و بهرهگیری از حکمت و تحلیل: تحلیل آموزههای دینی عامل مهمی در تقویت خردورزی است. آنچه با خرد و برهان حاصل میشود بسیار پایدارتر است از آنچه صرفاً درسی از دروس تلقی شود و آن را باید فرا بگیرند. فهماندن آموزههای دینی از طریق بهکارگیری قوای فکریِ مخاطب به مراتب توفیق بیشتری در آموزش دینی دارد. معلم نباید با زبان تحکم و تحمیل عقاید خود از مخاطب بخواهد چشم بسته تعالیم وی را بپذیرد. شرایط کنونی جامعه و تأثیر فضاهای فکری و فرهنگی متفاوت، این حقیقت را آشکار میسازد که اگر مخاطب، متناسب با سن خود، تحلیلی از موضوع دینی دریافت نکند، تأثیر اندکی از آن خواهد پذیرفت. در حالیکه اگر مخاطب مخاطب در مواجهه با موضوعات دینی تحلیل درستی داشته باشد، احساس خواهد کرد که در پرتو این آموزهها میتواند بازبینی مجددی در زندگی خود داشته باشد. در قرآن کریم از این روش به «بصیرت» تعبیر شده است:
«قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَة» (یوسف /108)بگو این راه من است که با بصیرت به سوی خدا دعوت میکنم.
آموزشی که نهتنها اندیشة مخاطب را بارور نسازد بلکه او را به رکود بکشاند، توفیقی در تبیین آموزههای آسمانی نخواهد داشت. روشی کارآمد است که به اقناع مخاطب بینجامد. البته اقناع کار سادهای نیست. لذا برای کسب توفیق باید موقعیت مخاطب از نظر ساختار روحی، روانی، تعصبات قومی و قبیلهای، عادات و رفتارهای غلط تثبیت شده، پیشفرضهای نادرست و... مورد توجه قرار گیرد
شیوة مناظره و احترام به نظر مخالف:ضرورت استفاده از این روش در دورة متوسطه، بیش از دو دورة دیگر، به چشم میخورد. بهدلیل رشد عقلی و فکری بیشتر دانشآموزان در این دوره و شکلگیری نسبی آنان از جهت عقیدتی، ممکن است معلم دینی با دانشآموزانی روبهرو شود که دعاوی مخالف یا شبهات خاصی دارند. اگر معلم فرصت طرح آزادانة این مسائل را به دانشآموزان ندهد و یا بعد از طرح هر مسئله پاسخ مناسبی به آن نداشته باشد، هم حق طرح مسئلة دانشآموز را زیر پا میگذارد و هم اعتبار خود را زیر سؤال میبرد و از نظر عاطفی فضای کلاس را به حمایت از مخالف میکشاند. مهمترین عاملی که دبیران را به چنین واکنشهای نامناسب میکشاند، بیاطلاعی معلم و کمسوادی خود اوست. ترس از ناتوانی در پاسخگویی، معمولاً معلم را به اینسو میکشاند که اساساً اجازة طرح شبهه یا نظر مخالف به دانشآموزان ندهد.
اجتناب از تحقیر نظر مخالف و تعصب نداشتن نسبت به نظر موافق: گاهی معلم در مقام اثبات عقیدة خود چنان افراطی عمل میکند که جانبداری مخاطبان را در پذیرش آن عقیده از دست میدهد نیز ممکن است به لجاجت آنان بینجامد. حقمحوری معلم آن است که عقیدة مخالف را اولاً به درستی و بدون دستکاری در آن بیان کند و سپس با به چالش کشیدن آن، براساس اصول منطقی آن را نقض کند و صحت ادعای خود را به اثبات برساند.
نادیده گرفتن نکات مثبت نظر مخالف: نقد نظر مخالف چنانچه شامل تمامی جهات و نکات مربوط به آن باشد، معلم را بیانصاف نشان میدهد و نوعی حق برای مخالف ایجاد میکند و نتیجه جهات منفی عقیدة مخالف بینقد و بیپاسخ باقی میماند. معلمانی که هیچ نقطة روشنی در کلام مخالف خود نمیبینند، غالباً با تمام جنبههای یک تفکر مخالفت میکنند؛ بدون آنکه جهات خوب و بد آن را از یکدیگر تفکیک کنند. این نوع برخورد موجب میشود که نقد وی بر سخن مخالف به حساب یکسو نگری و کوتهبینی وی گذاشته شود و فاقد اعتبار تلقی گردد.
بومیسازی: آنچه در قالب محتوای آموزشی در اختیار دبیران و دانشآموزان قرار گرفته است، در سراسر کشور یکسان است و همة اقوام و طوایف متن آموزشی واحدی را مطالعه میکنند و با آن امتحان میدهند. حال اگر ایجاد و تثبیت رفتارهای مطلوب دینی را هدف اصلی تربیت دینی بدانیم، توجه به مؤلفههای بومی ضرورت مییابد. تفاوتهای فرهنگی موجود میان اقوام و طوایف متنوع در کشور ایجاب میکند که محتوا و شیوههای آموزشی نیز به تناسب، متفاوت باشند. مثلاً در کتابهای درسی دانشآموزان ساکن شهرهایی که بیشتر در معرض تهاجم اندیشههای انحرافی هستند، باید نحوة دفاع از مبانی تشیع و اسلام راستین جایگاه ویژهای داشته باشد.************
عدم اکتفا به روشهای آموزش مستقیم: کسی که در صدد تعلیموتربیت دینی است، فراگیرنده را مستقیماً مورد خطاب قرار نمیدهد. این روش برگرفته از قرآن است. در موارد متعددی از قرآن کریم، رسول مکرم(ص) مورد خطاب واقع شده است، در حالیکه منظور، مؤمنان گرویده به او هستند. امام صادق(ع) میفرمایند: نَزَلَ الْقُرآنُ بِایّاکَ اَعنی وَ اسْمَعی یا جَارَه (قرآن به سبک «به تو میگویم ولی همسایه، تو بشنو» نازل شده)، همان ضربالمثل معروف «به در میگوید تا دیوار بشنود». لازم است گاهی قالب و عنوان کلاسهای تربیت دینی با محتوای دینی در ارتباط مستقیم نباشد. چه اشکالی دارد که تحت عنوان کلاسهای بهداشت و سلامتی، عبادات و تکالیفی چون وضو، غسل، روزه و... آموزش داده شود؟ حتی میتوان آموزش این امور را به افراد شایستهای که عنوان دینی ندارند بسپاریم؛ مثلاً معلم ریاضی، کامپیوتر، زیستشناسی و... تا در خلال دروس خود آموزههای اخلاقی و دینی را به مخاطبان بیاموزند.
ارائة نمونه و الگوبرداری: یکی از مهمترین اصول تعلیموتربیت اسلامی، نقش اساسی الگوها در تبعیت فراگیرندگان از مربیان است. عامل بودن خود معلم به آنچه تحت عنوان آموزههای دینی به فراگیرندگان میآموزد، باعث میشود که آنان به سطوح بالای حیطة عاطفی و برانگیختگی لطافت احساس نزدیکتر شوند. در این صورت آثار مثبت و سازندة عملکرد معلم در تبعیت فراگیرندگان قابل مشاهده خواهد بود.
در عرفان اسلامی، نقش استادی که متربی خویش و نقاط ضعف او را بشناسد و راه درمان را از راه عمل صحیح خود به او یادآور شود، مطلبی مورد اتفاق است. شرایط کنونی جامعه بهگونهای است که زمینة آموختن صفات اخلاقی و قرآنی در جامعه بهراحتی مهیا نیست. از طرف دیگر خانوادهها هم در این زمینه ضعیف عمل میکنند و تنها به اتکای الگوهای عملی میتوان آنان را به ارزشهای دینی ترغیب نمود.
بررسی شیوة تبلیغی معصومین(ع) بهخوبی بیانگر کارایی این شیوه است و غفلت از آن قطعاً آسیبهای جبرانناپذیری، که امروزه نیز بهخوبی قابل مشاهده است، بهدنبال خواهد داشت. در تاریخ اسلام میخوانیم که پیامبر مکرم اسلام(ص) حتی در نشست و برخاست معمولی با مردمان عصر خود، معلم اخلاق بود و نحوة خوردن و آشامیدن و رعایت نظافت شخصی و... تا حکومتداری و قضاوت و... را بهطور عملی به آنان آموزش میداد.
پیشنهاد میشود برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر کلاسهای دینی، علاوه بر بازنگری در محتوای درسی، ساعات مشخصی به دبیران اختصاص یابد تا همزمان با تدریس، با مزایای روشهای نوین و آسیبهای گوناگون روشهای معمول بیشتر آشنا شوند و سطح آموزشی خود را ارتقا دهند.
تقسیم بندی روش های تدریس
1- روش های تاریخی ( = سنتی ) : روش های که در گذشته ی بسیار دور تا کنون به کار می رفته است مانند : روش سقراطی ، روش مکتبی .(صفوی ، امان الله ، 1370)
2- روش های نوین : روش هایی که متکی بر یافته های روان شناسی و علوم تربیتی جدید هستند . امان الله صفوی در این طبقه بندی روش های زیر را نام می برد، که گاهی اوقات فنون تدریس را که از لحاظ مفهوم غالبا" با روش ها متفاوت اند ، در زمره ی آن قلمداد می کند مانند : روش تو ضیحی ، سخنرانی ، اکتشافی ، حل مسئله ، مباحثه ، پرسش و پاسخ ، واحد کار ، بازی های رقابتی و ... ( برای مطالعه بیشتر ر. ج . ش به کلیات روش ها و فنون تدریس ، امان الله صفوی )
شعبانی ( 1372) الگوها و روش های تدریس را به صورت دیگر معرفی و طبقه بندی می کند . در بحث ایشان از الگو ها ، دو الگوی ((پیش سازمان دهندهorganizer – model p readvance )) و (( حل مسئله problem – solvingmodel )) مورد تاکید قرار گرفته اند .
منظور از الگوی پیش سازمان دهنده فعالیت های معلم مدار و هدف از الگوی حل مسئله فعالیت ها یی بر اساس شاگرد مداری است .
از دیگر الگو های تدریس mechanistic modle و organistic modle را می توان نام برد . در الگوی مکانیستیک هدف آموزش و پرورش انتقال فرهنگ و پر کردن ذهن آدمی و شکل دادن به رفتار است . در تمامی مراحل اجرایی این الگو ، معلم مرکز و نقطه ی اتکای دانش آموزان در تمامی فعالیت هاست. در مقابل در الگوی ارگانیستیک هدف آموزش و پرورش به ظهور رسانیدن توانایی های بالقوه ی دانش آموزان است . در این الگو نیاز های شاگردان در درجه ی اول اهمیت قرار دارند، به همین دلیل این الگو را می توان یک الگو ی شاگرد مدار نامید .
الگو ی عمومی تدریس :این الگو از معروف ترین الگو های تدریس است که برای اولین بار توسط رابرت گلیزر در سال 1961 مطرح گردید و بعدها کسان دیگری از جمله راجرز رابینسون در سال 1971 تغییراتی در آن به وجود آورد . فرآیند تدریس را در این الگو می توان به پنج مرحله تقسیم کرد : 1- تعیین اهداف تدریس 2- تعیین رفتار ورودی و ارزشیابی تشخیصی 3- تعیین شیوه ها و وسایل تدریس 4- سازمان دهی شرایط و موقعیت آموزشی 5- ارزشیابی و سنجش عملکرد فعالیت های آموزشی .
در راستای تمامی روش ها و الگو های تدریس، توجه به این نکته ضروری است که یکی از پدیده های مهم در سال های اخیر در نظام آموزشی انفرادی کردن آموزش است . آموزش انفرادی به معنی آموزش بر اساس توانایی شاگرد است .
ازدیگر روش های جدید آموزشی که در فعال کردن شاگردان بسیار موثرند ، می توان روش مسئله ای و روش واحدها (واحد موضوعی - واحد تجربی - واحد پروژه ) را نام برد .در این روش ها بر خلاف روش های آموزش انفرادی؛ تعامل اجتماعی ، احساس مسئولیت ، انگیزه ی درونی ، رابطه ی مطلوب بین خودشاگردان و معلمان با شاگردان ، رابطه ی نزدیک بین آموخته ها و شرایط واقعی زندگی به نحوشایسته ای وجود دارد.
مهم ترین ویژگی های روش های تدریس فعال
1- در روش های فعال تدریس یادگیری عبارت است از تغییرات تجربه بر اثر رفتار یادگیرنده و کسب ساخت جدیدی از عملیات ذهنی . در این روش هایادگیری تابع تحول ذهنی کودک است.و تحول روانی توضیح دهنده یادگیری است .(کریمی،1373)
2- یادگیری در روش های فعال تدریس بر پایه اکتشاف و استقرار است . ولذا در این روش ها چگونه یادگرفتن مهم تر از چه چیز یادگرفتن است .در روش های تعاملی دانش آموزان روش یادگرفتن را نیز یاد می گیرند.
3- ماهیت یادگیری، تعاملی است خلاق که بدون وقفه بین دانش آموز وموقعیت آموزشی در جریان است .همان طور که پیاژه نشان داد،بیش تر آموخته های مهم ما حاصل تعامل بادیگران است. درروش های فعال تدریس آنچه دانش آموزان انجام می دهد ، سبب یادگیری می شود. یادگیــرنده بر اثر تاثـیر خود بر محیــط وواکنش فعال در برابر عمل محیط به پیـشرفت دست می یابد .
4- معلمان فعالیت های یادگیری از طریق تعاملی را به گونه ای سازمان می دهند که دانش آموزان حقیقتا" به یکدیگر وابسته باشندوهیچ یک از اعضاء گروه نمی تواند موفق شود مگر این که تمام اعضا موفق شوند. شعار کلاس تعاملی وهمیاری این است: یا همه نجات می یابیم یا همه غرق می شویم.(الیس و والن،1379)لذا در این روش ها جنبه های منفی رقابت دانش آموزان از بین می رود.
5- یادگیری واقعی در این روش ها عبارت است از فرایند تغییر دادن ادراکات جدید برای هم خوان کردن آنها با ساخت های شناختی فعلی از یک سو و تغییر دادن ساخت های شناختی برای هم خوان کردن آن با ادراکات جدید .
6- یادگیرنده منبع اصلی تحول خویشتن است .یادگیری فعالیتی است که از فراگیرنده سر می زند و دایما در حال تحول است . ولذا یادگیرنده هم تجربه را تغییر می دهد و هم خود را براساس تجربه تغییر می دهد
7- فرایند یادگیری در زمان انجام دادن فعالیت دانش آموزان فرایندی خودگردان ، خودفرمان ، خودنظم جو و خودرهبر است.
8- در روش های فعال تدریس یادگیری از ثبات وپایداری بیشتری برخوردار است. دانش آموزان اغلب در سطوح بالاترحیطه شناختی درگیر می شوند.و اکتسابات یادگیرنده در عمق حیطه های عاطفی و رفتاری نیز رسوخ می کند .دیوید جانسون(1989) معتقد است: وقتی آنچه را فرامی گیرید برای دیگری توضیح دهید یادگیری شما بسیار بیشتر از زمانی است که یادگیری فقط از طریق گوش کردن یا خواندن چیزی به تنهایی انجام می شود.
9- در تدریس تعاملی بیشتر بر انتخاب آزاد معیارهاوارزش ها برای رسیدن به حقایق علمی- اجتماعی براساس فعالیتی مردم سالارانه تاکید می شود. لذا سه اصل آزادی،مسئولیت وانتخاب نقش اساسی در این روش ها بازی می کنند.(شعبانی،1382)
10- در تدریس فعال وتعاملی هدف کسب حقایق علمی از طریق تحقیق،تفکر،مباحثه واستدلال منطقی،اصلاح وتقویت درک وفهم مهارتهای تفکر است.روش های تعاملی فرصت مناسبی برای یادگیرنده ها ایجاد می کنند،تا بتوانند بر تجربه های خود،بازتاب داشته باشند ودرنتیجه،قادر شوند تا تضادهای بین فهم ودرک های موجود خود را با تجربه های جدید،حل کنند وفهم و درک های بدیل را در نظر بگیرند.(لانیال لاکروکس،1383)
11- روش های تدریس فعال به اصلاح وتقویت مهارتهای همکاری واحترام به اندیشه های دیگران،پرورش تفکر انتقادی وتحمل اندیشه های مخالف منتهی می گردد.وقتی دانش آموزان با ویژگی های مختلف در یک گروه کاری برای یک هدف مشترک کار می کنند،آنها نسبت به یکدیگر علاقه واحترام پیدا می کنند.یادگیری از طریق همیاری از سویی باعث افزایش پذیرش اجتماعی افراد می شود وازسوی دیگر روابط دوستانه بین دانش آموزان را افزایش می دهد.(رابرت سالوین،1990)
دانلود گزارش تخصصی معلمان از بین بردن مشکل حواسپرتی دانش آموزم در کلاس با ابتکارات حرفه ای بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 25
دانلود گزارش تخصصی,راهکارها و پیشنهادادت,گزارش تخصصی فرهنگیان
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه کوتاه
معلمان بیشترین وقت را برای تماس با دانش آموزان ، مشاهده آنان و کمک به جریان رشد و تکامل آنها در اختیار دارند. معلم باید در روابط با شاگردان از اصول حسنه انسانی آگاه باشد و آنها را به کار بندد و محیطی را به وجود آورد که دانش آموزان، مشکلات خود را با او در میان گذاشته و او در حد توان به اصلاح و تغییر رفتار آنها اقدام نماید.معلم به این موضوع ایمان داشته باشد که رفع موانع تربیتی و کاهش مشکلات دانش آموزان ، خود مقدمه ای برای آماده سازی ذهنی دانش آموزان و ارائه مطالب درسی می باشد.
معلم متعهد، در طریق حفظ و تامین منافع واقعی شاگرد است ، در حل مسائل و مشکلات کوشاست . روحیه اش به گونه ای است از خدمت لذت می برد ، از ساختن و به عمل آوردن دانش آموز و قراردادنش در مسیری که مورد هدف است خرسند است. از جمله عواملی که در افزایش بهره وری در مطالعه و درک بهتر درسها و موفقیت در تحصیل بسیار موثر است ، داشتن تمرکز حواس به هنگام مطالعه است یعنی فرد در خود این توانایی را ایجاد کند که با اختیار و توجه دقت خود را بر روی موضوع یا کاری که انتخاب کرده با میل و اراده متمرکز نماید و از توجه به سایر موضوعات و کارها جلوگیری کند.
تمرکز نسبی است یعنی تقریبا همه افراد تا حدودی از آن بهره مند هستند و کسی نمی تواند ادعا کند کاملا بی دقت است و یا همیشه تمرکز حواس دارد. فراموش نکنیم تمرکز کارایی حافظه را افزایش می دهد. تمرکز یک امر اکتسابی است و با مهارت های لازم افزایش می یابد.
تمرکز حواس یعنی عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن.پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد. یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و برعکس.
لذا با با توجه به تعهد و مسئولیت خود در کلاس، با مشاهده ی حواس پرتی و عدم تمرکز یکی از دانش آموزان در کلاس سعی در حل کردن مشکل او شدم . زیرا بدون داشتن دقت و تمرکز حواس یادگیری صورت نمی گیرد.تمرکز حواس هنگام مطالعه کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است و کلید اساسی تمرکز حواس استفاده از روشهایی است که باعث تقویت و پرورش و مهارت در برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شوند.
ابزار گردآوری اطلاعات شامل مصاحبه، پرسشنامه، مشاهده و اسناد و مدارک می باشد.با اطلاعات به دست آمده ، مشخص شد مشکل دانش آموز حواس پرتی یا عدم تمرکز در کلاس است که به دنبال عوامل ایجاد کننده ی آن بر آمدم و راهکار های مناسب با توجه به اطلاغاتی که در کتابها ، تحقیقات در این زمینه و تجربیات شخصی خودم بود ارائه شد.
بیان وضعیت موجود
اینجانب ..... هستم.در این آموزشگاه بعضی از خانواده ها از نظر تحصیلات و شرایط اقتصادی در سطح خوبی هستند ولی اکثر آنها از طبقه محروم هستند.بعد از دو سه هفته تدریس ، نکته ای توجه من را به خودش جلب کرد و آن حواس پرتی یکی از دانش آموزان در کلاس بود.
او در حین تدریس گاهی سرش را روی میز می گذاشت یا به من نگاه می کرد اما مشخص بود به کلاس و درس فکر نمی کند و تمرکز ندارد.گاهی هم خودش را مشغول کارهای دیگر مثل نقاشی کشیدن یا خط خطی کردن کتابش می کرد.یک جلسه در حین تدریس وقتی فهمیدم حواسش در کلاس نیست برای جلب توجه او سئوالی پرسیدم ، عذر خواهی کرد . گفت : ببخشید حواسم نبود.
ضمن اینکه او پسری مودب ،مرتب می باشد. در فعالیتهای علمی و درسی علاقمند و فعال هست اما نمره هایی پایانی که کسب می کرد پائین بود .لذا با توجه به تعهد و مسئولیت معلمی و نیز برگزاری کلاس طرح،ویژگی های خوب اخلاقی علی و توجه او به من ، انگیزه ای در من ایجاد کرد که یکی از اولویتهای من حل مشکل او باشد.تا تغییراتی در رفتار از لحاظ بهبود یادگیری به عمل آورم.
شناسایی مسئله
دقت به معنی توجه غیرارادی از طریق حواس پنجگانه است. افرادی که دقت بالایی دارند معمولا حافظه بهتری هم دارند . دقت یک مهارت است و می توان مانند هر مهارت دیگری آن را تقویت کرد.
تمرکز یعنی حفظ و نگهداری.لذا بدون داشتن دقت و تمرکز حواس، یادگیری صورت نمی گیرد. تمرکز نسبی است یعنی تقریبا همه افراد تا حدودی از آن بهره مند هستند.وکسی نمی تواند ادعا کند کاملا بی دقت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.فراموش نکنیم که تمرکز کارایی حافظه را افزایش می دهد.
تمرکز باعث می شود بر افکار مزاحم مسلط شویم .تمرکز حواس باعث تقویت اراده هم می شود ، تمرکز و اراده رابطه ای مستقیم با یکدیگر دارند . افراد دقیق اراده خوبی هم دارند
دقت به معنی توانائی حفظ توجه از طریق حواس پنجگانه است. بیشترین حجم ورودی اطلاعات از طریق حس بینائی (۷۵ درصد) رخ میدهد، لذا تقویت حس بینائی، امری بسیار مهم است.
جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات
نمرات دانش آموزم که علی نام داشت در پرسشهای شفاهی درس نشاندهنده ضعف او در این درس بود.بعد از اینکه نصف کتاب تمام شد وامتحان کتبی از دانش آموزان گرفته شد باز هم علی نمره کمی گرفت یکی از برنامه های های مدیریت و معاونین مدرسه این است که قبل از امتحانات ترم اول از معلمین خواسته می شود اسامی دانش آموزان ضعیف در کلاس درسشان را مشخص کرده و بنویسند و این اسامی را در اختیار آنها بگذارند تا با دعوت از والدین آنها به مدرسه مشکلات درسی یا اخلاقی دانش آموزان را با آنها در میان گذاشته تا بتوانند با همفکری آنها برای حل مشکل آنها اقدام شود تا برای امتحانات مشکل نداشته باشند.
مادر علی به مدرسه آمد . از مدیریت و معاون خواستم که من به دنبال مشکل او باشم. بنابراین من با مادر علی صحبت کرده و از شرایط خانوادگی و مشکل او پرسیدم. مادرش در جواب گفتند:ما در خانواده مشکلی نداریم.من و پدرش هر دو تحصیلکرده هستیم.پدرش کارمند بانک است ، شرایط اقتصادی خوبی داریم.خانواده ما مذهبی است.دو فرزند پسر داریم که علی فرزند اول ماست ،امکانات خوبی را برایش فراهم کرده ایم،اتاق جداگانه دارد و تکالیف و درسهایش را در اتاقش انجام می دهد.اما من هم نمی دانم چرا نمره هایش کم است و نگران علی بود و دوست داشت هر چه زودتر مشکلش حل شود او حتی خواست که به او مشاوری معرفی شود تا علی را نزد او ببرد،اما من به او قول دادم تمام تلاش خود را به کار ببرم تا مشکل علی حل شود.
طی صحبتهای اولیه با علی از او پرسیدم:مشکلت چیست که درس نمی خوانی؟اصلا انتظار نمره های پایین را از تو نداشتم ، تو را دانش آموزی زرنگ و فعال فرض می کردم.خودش هم از این موضوع ناراحت بود پاسخ داد:خودم هم خیلی دوست دارم نمرات بالا کسب کنم اما تمرکز لازم را در کلاس و موقع درس خواندن ندارم.
پرسشنامه مدیریت زمان را در اختیارمادر او گذاشتم تا وضعیت مدیریت زمان و برنامه ریزی علی مشخص شود.این پرسشنامه توسط مادر علی و درباره علی پر شد.
هیچ گاه به ندرت گاهی اغلب همیشه
1-آیا کارهایی که در طول روز انجام می دهید،کارهایی است که بیشترین اولویت را دارد؟
2-آیا درسهایتان را در لحظه آخر به انجام می رسانید و یا به وقت بیشتری نیاز دارید؟
3-آیا می دانید که چه مقدار از زمان خود راصرف دروس مختلف می کنید؟
4-آیا شما در برنامه ریزی های خود زمان را درنظرمی گیرید؟
5-آیا در کارها یا برنامه هایتان وقفه ایجاد می شود؟
6-آیا در انتخاب کارها یا تکالیفی که باید انجام دهید هدف تعیین می کنید؟
7-آیا در برنامه ریزیخود زمانهایی را برای انجام اتفاق های غیر منتظره در نظر می گیرید؟
8-آیا می دانید هر یک از کارهایی که انجام می دهید از چه ارزشی برخوردار است؟(کم ،متوسط،زیاد)
9-زمانی که برنامه یا کار جدیدی به شما محول می شود آیا اهمیت آن را بررسی کرده و بر این اساس ان را در اولویت بندی خود قرار می دهید؟
10-آیا در مهلت نهایی انجام تکالیف و تعهدات خود نگران هستید؟
11-آیا حواس پرتی اغلب موارد شما را از انجام تکالیف باز می دارد؟
12-آیا مجبور می شوید خواندن درسهای امروز را به فردا موکول کنید؟
13-آیا برای خود لیست درسهایی را که باید بخوانید تنظیم می کنید
14-قبل از انجام هر کاری آیا بررسی می کنید که آن کار ارزش زمانی را که صرف آن می کنید داردیانه؟
با توجه به پاسخهای علی به این پرسشنامه مشخص شد حواس پرتی عاملی است که همیشه او را از انجام تکالیف باز می دارد ،همچنان که قبلا نیز اعلام کرده بود در مورد انجام نشدن تعهدات و تکالیف خود نگران است،اهمیت کارها و اولویت آنها را می داند ولی وقفه در انجام فعالیتهایش ایجاد می شود که به دلیل زمانی هست که از دست می دهد.
پس از مصاحبه با همکاران و مادر علی و مشاهدات او در کلاس و مصاحبه با خودش و اسناد و مدارک موجود مشخص شد علی در درس ریاضی ضعف دارد و دلیل آن هم عدم تمرکز او در کلاس درس است .بنابراین عواملی را که باعث حواس پرتی و عدم تمرکز می شوند شناسایی شد که عبارت بود از:
عوامل موثربر حواس پرتی وعدم تمرکز
معلم
خانواده
کتاب
محیط
دانش آموز
روشها
به طور کلی علل بی دقتی و حواس پرتی را به دو دسته کلی تقسیم می کنند:
1-حواس پرتی درونی و ذهنی :مانند مشغله های ذهنی دانش آموز
2-بی دقتی و حواس پرتی بیرونی و محیطی:شامل محیط،خانواده،کتاب و موضوعات آن،معلم و روش تدریس معلم
حواس پرتی بیرونی آسانتر از حواس پرتی درونی برطرف می شود.
باید هر یک از این عوامل را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم تا تشخیص دهیم هر کدام چگونه باعث حواس پرتی و عدم تمرکز می شود ،بعد از اینکه شناخت کافی صورت گرفت و عامل یا عوامل به وجودآورنده عدم تمرکز در علی مشخص شد، بتوانیم راهکارهای مناسب ارائه دهیم.
محیط : گرمی و سردی هوای کلاس ، صداهای ناهنجار نور شدید و ضعیف
خانواده : اغتشاشات فکری(مشکلات ارتباطی،اقتصادی،اجتماعی،اعتیاد) ، کمبود محبت و نشاط ، احساس ناامنی ، مقایسه کودک و نوجوان با همسالان
روشها های تدریس : عدم استفاده از روشهای فعال ، عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی
کتاب : عدم احساس نیاز به مطالب کتاب
معلم : توقعات بیش از ظر فیت دانش آموز ، مقایسه دانش آموز با دیگران ، بازگو کردن مطالب تکراری
دانش آموز : درد و رنج،بیماریها ، گرسنگی و تشنگی ، غم و غصه ، ترس ، خشم و شادی ، اضطراب و نگرانی، فشارهای روانی ، بی علاقگی ، عدم آگاهی و آشنایی با روشهای صحیح مطالعه
راههای افزایش دقت و تمرکز حواس
-تهیه لیست و یادداشت برداری کارها و تکالیف مربوطه که توسط معلم ارائه می شود.
-خستگی زیاد موجب عدم تمرکز است لذا کمی استراحت لازم است
- ازروانشناس و مشاور کمک بخواهید
-زمانی که دانش آموز دقت میکند او را تشویق نمایید و پاداش دهید
- از روشهای مختلف تدریس استفاده کنید.
-معلم میبایستی جهت افزایش دقت کودکان از مطرح کردن مطالب تکراری خودداری نموده و موضوع را عوض کند و از روش دیگری کمک بگیرد.
-نحوه نشستن دانش آموز در کلاس درس بر تمرکز وی موثر است.لذا مراقب باشید که دانش آموز در هنگام ارائه درس و.. سرش را به حالت خوابیده روی میز نگذاردو صاف و درست بنشیند.
-اگر مطالب بصورت شعر و یا ریتمیک باشد موجب تقویت دقت دانش آموزان میشود.
-نظم داشتن در امور تحصیلی بر تمرکز حواس می افزاید.کودکانیکه بی نظم هستند ،دقت کمتری هم دارند.
- به دانش آموز کم دقت مسئولیت داده و او را در کارهای گروهی شرکت دهید تا بدینوسیله برخی مطالب را از دوستان خود فرا بگیرد.
-اعتماد بنفس د انش آموز را با تشویق کردن افزایش دهید.
-خواب و غذای کافی در افزایش تمرکز حواس تاثیر فراوان دارند.لذادانش آموزان خواب آلود و یا گرسنه وحتی تشنه، کمتر به درس توجه می کنند .
-سعی کنید اضطراب و افسردگی دانش آموزان را از بین برده و روحیه آنان را تقویت نمایید.زیرا استرس و افسردگی بر یادگیری اثر منفی می گذارد.
-ورزش و بازی موجب افزایش دقت کودکان می شوند.
- اگر مطالبی که تدریس می شوند همراه با تصویر باشند برمیزان یادگیری دانش آموزان تاثیر فراوان دارند.
-معلم میبایستی در دانش آموزان ایجاد انگیزه نماید.زیرا نداشتن انگیزه از علل بی دقتی است .
- خنده باعث آرامش ونیز تمرکز حواس می شودو باعث می گردد که دانش آموزان سریعتر یاد بگیرند و بیشتر دقت نمایند.
-نوشتن با قلم، طبیعی تر وبهتر از تایپ کردن است .لذا در تکالیفی که به دانش آموز داده میشود این موضوع حتما رعایت گردد .
-تصورات منفی و خیالپردازیها میزان دقت کودکان و نوجوانان را کاهش می دهد.
- معلم با طرح سئوال های مختلف برقدرت تفکر وافزایش دقت دانش آموزان نقش بسزایی دارد.
- از دانش آموزان بخواهید در هنگام خواندن مطلب زیر آن خط بکشد و یا انگشت خود را زیر کلمات بگذارد و شمرده بخواند.
- علاقه داشتن نسبت به موضوعی سبب تمرکز می شود.
تمرینات پیشنهادی
*تعدادی مهره های رنگی تهیه کرده وابتدا مهره ها را روی میز بریزید تا کودک بی دقت به آنها نگاه کند چند مهره را کم و یا زیاد کنید و از کودک بخواهید که به شما بگویید چه تغییری رخ داده است؟
*از دانش آموز بخواهید تصاویر ناقص را کامل کند.
*به دانش آموز دو تصویر مشابه( که فقط در برخی جزییات با هم متفاوت هستند) نشان دهید و از او بخواهید تفاوت آنها را بگوید.
*از دانش آموز بخواهید با استفاده از نقشه ،محلهایی را که از او می پرسید به شما نشان دهد.
*نخ کردن مهره های رنگی بصورت یکی در میان و...
*از دانش آموز بخواهید جملات ناقص را به دلخواه خود کامل کند.مثال: من دیروز............
*بریدن شکلهای مختلف و چسباندن تصاویر توسط دانش آموز.
* چند وسیله کمک آموزشی و... را به کلاس بیاورید و به دانش آموزان نشان دهید سپس از دانش آموزی که بی دقت است بخواهید تا چشمانش راببندد و اشیاء را لمس کند ونام اشیاء را به شما بگوید.
* افزایش دقت و تمرکز با گوش دادن به صداهای مختلف و یادداشت کردن آنها توسط معلم روی تابلو.
* استفاده از مجموعه بشنو و پیدا کن جهت تقویت حافظه شنیداری ،افزایش دقت .
*استفاده از اعصاب سنج: پرورش دقت وتوجه ،هماهنگی چشم ودست
* استفاده از مینی بسکتبال تقویت دقت و،هماهنگی چشم ودست .
* استفاده از دارت جهت هماهنگی چشم ودست ودقت.
*چند تصویر به دانش آموز نشان دهید و سپس آنها را پنهان کنید واز دانش آموز بخواهید به شما بگوید چه دیده است؟
دانلود گزارش تخصصی معلمان چگونگی تقویت مهارت خواندن در دانش آموزان بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 25
دانلود گزارش تخصصی,راهکارها و پیشنهادادت,گزارش تخصصی فرهنگیان
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه کوتاه
مشکلات یادگیری کودکان، ارتباط تنگاتنگی با مسائل فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی، تغذیه، بهداشت و مسائل مربوط به محیط آموزشی و... دارد. وقتی دانش آموز یا والدینش برای درمان مراجعه می کنند، مطمئناً از چیز یا چیزهایی رنج می برند. ممکن است والدین احساس گناه کنند، فکر کنند وظایفشان را در مورد فرزندشان به خوبی انجام نداده اند، ممکن است فکر کنند در دوران بارداری فرزندشان غفلت های زیادی کرده اند، ممکن است تصور کنند مردم آنان را به خاطر مشکل یادگیری فرزندشان تحقیر می کنند.
پژوهش حاضر به منظور تقویت مهارت های خواندن در دانش آموز مورد نظر پایه سوم این آموزشگاه انجام شد .بررسی اولیه نشان داد این دانش آموز در روان خوانی ضعیف است. پس از انجام مطالعات کتابخا نه ای و اجرای پرسش نامه های مربوط علل ضعف دانش آموزان در روان خوانی به دو گروه طبقه بندی شد. الف:عوامل مربوط به توانایی های دانش آموزان ب:عوامل مربوط به انگیزش. جهت حل مشکل موجود دو روش به اجرا در آمد . 1- استفاده از بازی کارت های حافظه آموزشی زودآموز 2-تهیه تابلو ارزشیابی توصیفی . نتایج پیشرفت خوبی را نشان داد و نمره روانخوانی این دانش آموز افزایش یافت. مدیر مدرسه نیز در ا رزشیابی که از دانش آموزان به عمل آورد رشد مهرت های خواندن را مطلوب تشخیص داد. در پایان بر نقش استفاده از بازی های آموزشی و به کار گیری روش های نوین در بالا بردن انگیزش او مانند تابلوی ارزشیابی توصیفی تاکید شد.
همچنین ممکن است تصور کنند فرزندشان موجبات سرشکستگی آنان را فراهم کرده است و بنابراین نسبت به فرزندشان احساس خصومت کنند، ممکن است به علت دلسوزی نسبت به فرزند به دلیل وجود اختلال در او، حمایت افراطی در پیش گیرند، ممکن است برای سرپوش گذاشتن بر چیزی که در نظر آنان نوعی حقارت و ننگ است، به بیان مبالغه آمیز موفقیت های خود و فرزندشان بپردازند. همچنین ممکن است درباره هزینه درمان مشکل داشته باشند، ممکن است به نتیجه کار درمان مطمئن نباشند، ممکن است فکر کنند درمانگر مشکل آنان را در جایی فاش خواهد کرد و ممکن است دانش آموز دارای اختلال خواندن خود را سرزنش کند، یا عزت نفس و اعتماد به نفسش را از دست داده باشد، ممکن است... افراد مشهور و بسیار موفقی چون نلسون راکفلر، آلبرت اینشتین و توماس ادیسون دارای اختلال یادگیری بوده اند.
بیان وضعیت موجود
اینجانب ....... سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش هستم. امکانات مدرسه در حد محدود بوده و وسایل آموزشی به ندرت دیده می شد . والدین اغلب کشاورز و دامدار بو دند و در ابتدای سال تحصیلی فرصتی برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزندشان نداشتند . دانش آموزان در حالی که مشتاق به نظر می رسیدند ازامکانات زیادی برخوردار نبودند با توصیف چنین شرایطی تصمیم گرفتم در حد امکان از تمام امکانات برای رشد و پیشرفت دانش آموزان و بخصوص دانش دیر آموز م استفاده نمایم
حدود سه ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود. پس از چندین جلسه تدریس . درباره پیشرفت دانش آموزان در درس فارسی نگرانی هایی احساس کردم . به نظر می رسید آنها در خواندن حروف و کلمات تدریس شده مشکل داشتند . دانش آموزی که از پیشرفت بالایی برخوردار باشد باید بتواند حروف را بشناسد و به راحتی کلمات تدریس شده را بخواند و در فرایند تدریس حضور فعالی داشته باشد ، در حالی که بعضی ازدانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت جدی نداشتند و نمی توانستند درس های تدریس شده قبلی را بخوانند و در درس املا نیز نمره پایینی کسب می نمودند .دانش دیر آموزم نیز وضعیتش از بقیه بدتر بود و با مشکلات جدی در این زمینه روبرو بود. این موضوع بسیاراهمیت داشت چراکه آموزش مهارت خواندن ازمهم ترین اهداف آموزش دوره ابتدایی می باشد. " مکبن تاش" (1964) خواندن را سومین مرحله از مراحل چهارگانه زبان آموزی می داند. خواندن وسیله ای اساسی و پایه برای سایر مواد درسی است و شکست در برنامه های تحصیلی تا حد بسیار زیادی به سبب بی کفایتی های مهارت های خواندن رخ می دهد . بنا به اهمیت موضوع تصمیم گرفتم با انجام مطالعات بیشتر مهارت های خواندن را در دانش آموزان را تقویت نمایم .
شناسایی مسئله
طبقه بندی های مختلفی از اختلالات خواندن ارائه کرده اند که یکی از این طبقه بندی ها توسط مایکل باست انجام شده است. مایکل باست افرادی را که دچار اختلال خواندن هستند، به سه دسته تقسیم می کند. اول گروهی که اختلال خواندن آوایی دارند. این افراد مجموعه لغات نسبتاً زیاد و قابل توجهی را در ذهنشان ذخیره کرده اند اما هجی کردن آنها ضعیف است. گروه دوم افرادی هستند که اختلال خواندن ایده یی دارند، این گروه می خوانند و هجی می کنند اما در ساختار بینایی لغت اشکال دارند و گروه سوم افرادی که مشکل هر دو گروه را دارند. می توان گفت سبب شناسی این اختلال تقریباً در تمام تئوری ها بر پایه چهار اصل بنا شده است؛
1- درک بینایی و حافظه بینایی مختل
2- ترکیب بین حسی مختل
3- یادآوری مختل نظم تداعی ها و سری ها
4- پردازش کلامی مختل
در رویکردهای تربیتی و بازپروری، طبقه بندی های مختلفی درباره علل و انواع اختلال خواندن صورت گرفته است که این امر حاکی از دقت های نظری محققان و پژوهشگران است - اگرچه هر قدر اطلاعات درمانگر از دیدگاه های گوناگون بیشتر باشد، دانایی بیشتری خواهد داشت اما درمانگر اختلالات یادگیری، بیش از اینکه به ظرافت های نظری تئوری ها آشنا باشد، باید به توانمندی در درمان و بازپروری مجهز شود. نکته دیگری که برای درمانگر لازم است پرهیز از تشخیص گذاری های قالبی است. اگرچه مشکلات یادگیری و ویژگی های افراد دارای مشکلات یادگیری مشخص شده است، اما حتماً باید به این نکته توجه داشت که هر کودک موجودی است بی همتا و بی مانند و مشکل او نیز بی همتا است و شیوه درمانش نیز بی همتا و بی مانند باید باشد.
تعریف اختلال خواندن
اصطلاح «دیسلکسیا» از ترکیب دو کلمه یونانی «dys» و «lexicos» تشکیل شده است. «dys» به معنای مشکل، دردناک یا نابهنجار است و «lexicos» به معنای «کلمه» میباشد. بنابراین، اصطلاح دیسلکسیا به طور دقیق، وجود مشکلات در مورد کلمهها را نشان میدهد. (دادستان، 1379). تانسن (1995) براساس دیدگاه نظری خود برمبنای علائم و سببشناسی به تعریف نارساخوانی پرداخته اند( به نقل از اسمایت و اورات 2004). به اعتقاد رید (2003) یک تعریف مناسب از نارساخوانی، باید بر دیدگاهی نظری مبتنی باشد که خود نیز توسط پژوهش های معتبر و شواهد بالینی حمایت گردد. این تعریف باید دارای ساختارهایی باشد که پیوسته مورد ارزشیابی قرار گیرد و برای تشخیص نارساخوانی، نشانههای روشنی ارائه نماید. در اینجا با درنظر گرفتن ملاک های نارساخوانی، به پارهای از تعاریف مهم در زمینه نارساخوانی اشاره میگردد: بر مبنای تعریف انجمن نارساخوانی انگلستان «نارساخوانی ترکیبی از تواناییها و مشکلاتی است که فرآیند یادگیری را در یک یا چند زمینه از جمله خواندن، نوشتن و هجی کردن تحت تأثیر قرار میدهد. این اختلال ممکن است با مشکلاتی در زمینههای سرعت پردازش، حافظه کوتاهمدت، توالی، ادراک دیداری/ شنیداری، زبان گفتاری و مهارتهای حرکتی نیز همراه باشد (به نقل از رید، 2003، ص2).
به اعتقاد فارمرو کلین( 1995) نارساخوانی تحولی نوعی اختلال خاص خواندن است که کودکان مبتلا علیرغم داشتن هوشبهر طبیعی و آموزش مناسب و فقدان نارسایی حسی آشکار در زمینه خواندن دچار مشکل هستند (لارسو و همکاران، 2004). نارساخوانی اکتسابی[نوعی از اختلال خواندن است که براثر آسیب مغزی در افرادی ایجاد شده است که قبلاً از توانایی خواندن طبیعی برخوردار بودهاند (مارتین، 1998).
اختلال خواندن برمبنای DSM-IV-IR چنین تعریف شده است: حالتی که در آن پیشرفت خواندن پایینتر از حد مورد انتظار بر حسب سن، آموزش و هوش کودک است. این اختلال به میزان زیادی مانع موفقیت تحصیلی یا فعالیتهای روزانه مستلزم خواندن میشود. طبق ملاک های DSM-IV-TR در صورت وجود یک اختلال عصبی یا حسی، میزان ناتوانی خواندن بیش از آن حدی است که معمولاً با اختلالات دیگر دیده میشود.
بنابراین، تعاریف فوق از نارساخوانی براساس دیدگاه های عصبشناختی، شناختی، زبانشناختی و ادراکی صورت گرفتهاند. متخصصان براساس دیدگاه نظری خود به تعریف نارساخوانی برمبنای علائم و سببشناسی پرداختهاند.
نارساخوانی شایعترین نوع اختلال یادگیری است که مورد شناسایی قرار گرفته است، به طوریکه 80 درصد کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری، دارای اختلال خواندن میباشند(لییون، 1995 ؛ کرک و همکاران، 1975، به نقل از لرنر، 1997) . پارهای از محققان براین باورند که میزان شیوع نارساخوانی بستگی به تعریف و ملاک های تشخیصی دارد(کاوال وفورنس، 1995 ، به نقل از ازمن ، 2001) . محققان مختلف بدلیل وجود تعاریف و تبیینهای متفاوت از نارساخوانی، ارقام متفاوتی را درباره فراوانی این اختلال ارائه دادهاند. اغلب محققان رقم 4% را پذیرفتهاند. در آمریکا نیز حدود 4 درصد از کودکان سنین مدرسه دچار اختلال خواندن هستند که میزان شیوع آن بین 2 تا 8 درصد است(کاپلان و سادوک، 2003 ، ترجمه رفیعی ورضاعی،1382) . براساس نتایج تحقیقات شکیبا(1381) ، میزان شیوع اختلال های یادگیری در ایران 11 درصد اعلام شده است که حداقل 9 درصد آنها مبتلا به نارساخوانی هستند.
در مورد رابطه فراوانی نارساخوانی با جنس باید گفت که به رغم وجود این اختلال در هر دو جنس، فراوانی آن در پسران 3 تا 4 برابر بیشتر از دختران است. اما از آنجایی که اختلال خواندن در پسران در اغلب مواقع با اختلال های رفتاری همراه است و به مراکز درمانی بیشتر ارجاع داده میشوند در نتیجه، تشخیص اختلال در آنها با فراوانی بیشتری صورت میگیرد. تحقیقات نشان دادهاند که اگر از یک روش تشخیصی منظم و ضوابط دقیق استفاده شود، میزان فراوانی اختلال خواندن در پسران و دختران یکسان است.( کاپلان و سادوک، 2003،ترجمه رفیعی ورضایی،1382)
دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی مشکلات و راهکار های مربوط به زیست شناسی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 115
دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه
در آموزش زیست شناسی چالش جدی قرن حاضر تغییر رویه از الگوهای تدریس منسوخ به الگوهای یادگیری موثر است . تاکید بر یادگیری ( و نه تدریس )بر پایه اصول ساخت گرایی استوار است. این روش دانش آموز محور است و هدفش ارتقا بخشیدن به عمق یادگیری است . مرحله گذار از تدریس زیست شناسی به یادگیری زیست شناسی چندان هم سهل و آسان نخواهد بود , چرا که مستلزم کسب برخی مهارت ها از سوی شاگردان و مربیان است . از جمله مشکلات مهم، آماده کردن فراگیران با ساختارهای جدید آموزشی به منظور ارتقای پردازش و تحلیل اطلاعات زیست شناختی است . دیدگاههای دانش آموز محور با مقاومت شاگردان، دانشجویان، اساتید و مدیران آموزشگاهها و داشکده ها مواجه خواهد شد . در ثانی بدون داشتن محتوای درسی قوی برای دانش زیست شناسی , حتی با آگاهی از الگوهایی مناسب و موثر ، شاگردان یادگیری عمیقی نخواهد داشت . دانشمندان پیشنهاد می کنند که آموزش مبتنی برنیازها و بنیانهای اجتماعی ، در صورتی که در برنامه آموزشی دانش آموزان گنجانده شود ، راهی موثر برای ایجاد انگیزه های لازم در بکار گیری روش های جدید آموزش زیست شناسی است . مسائل و فعالیت های جامعه نگر به شاگردان فرصت می دهد تا تنوع حیاتی پیرامون خود را ثبت کنند و خصوصیات گیاهان ، جانوران و میکروبها را در محیط مدرسه یا خانه مشاهده و اندازه گیری نمایند . ذیلا بخشهایی د رخصوص تغیر رویه از تدریس زیست شناسی به یادگیری زیست شناسی تقدیم می کنم . این مطالب عمدتا ترجمه شده است .
الگوی تدریس (teaching paradigm)
هیچکس نمی داند برای اولین بار در تاریخ، تدریس از چه زمانی شروع شد ،اما احتمال داده می شود کار تدریس به صورتی که ما می شناسیم و غالبا عمل می کنیم ، یعنی سخنرانی یک معلم برای تعداد زیادی دانش آموز ریشه در قرون وسطا دارد . در تاریخ کهن وقتی که کتابها کمیاب می شد در استادان این احساس بوجود می آمد که دانش خود را باید در قالب سخنرانی و خطابه منتشر کنند .( این روش که اکنون در آموزش علوم چندان مورد توجه نیست بنا به اقتضای زمان در همین چند ده سال قبل بهترین و نتیجه بخش ترین روش بوده است و هیچ کس تاریخ را به خاطر اتخاذ این الگوی تدریس ملامت نمی کند ) . اما احتمالا درهمان زمان و یقینا در امروز این باور وجود دارد که گفتن و سخنرانی کردن به تنهایی یک روش سودمند تدریس نیست .دلایل متعدد برای این گفته مطرح می شود ,در این روش اولا شاگرد یک موجود انفعالی محض است ، دانش آموز یک لیوان خالی انگاشته می شود که باید از کوزه دانش استاد پر شود ! دوما با روش خطابه و سخنرانی بویژه دانش زیست شناسی که یک علم بسیار بزرگ و با زیر شاخه های فراوان است به صورت "کوهی از مشکلات" جلوه می کند .پژوهش ها در زیست شناسی نسبت به سایر علوم سریعتر پیشرفت می کنند و اساتید و معلمان تمایل دارند تمام نتایج جدید را همراه با یافته های قبلی در حین تدریس بیان کنند . همین امر کوهی از مشکلات و ترس ناشی از آموزش زیست شناسی را برای فراگیر ایجاد می نماید و آنها احساس می کنند که باید برای فراگرفتن زیست شناسی بر این مشکلات عظیم غلبه یابند . این مشکلات و واهمه ها مشکل سوم را ایجاد می کند : یعنی درک سطحی ازحقیقت زیست شناسی . دانش آموزان ما در موفقیت امتحانات کتبی چیزی در جهان کم ندارند ، اما بدلیل سطحی نگری واینکه صرفا لیوان آنها با دانش استاد پر وحتی لب ریز شده است !موفقیت چندانی در عرصه تحقیقات و پژوهش و به عبارت ساده تر حیطه کاربرد پیدا نمی کنند . پاسخ دانش آموز و دانشجوی امروزی به این کوه مشکل چیست ؟ آنان به جای سعی در فهم و درک درست علوم زیست شناسی ، گرفتار روند مدرک گرایی می شوند : دانشجویان و دانش آموزان ما با هدف کسب معرفت و دانش تحصیل نمی کنند وفقط به پاس کردن دروس می اندیشند . آنها همیشه این نکته را از خود می پرسند که "معلم من مایل است که من چه چیزی را بدانم " تادرست برابر آن انجام وظیفه کنند. برابر این الگو( الگو یا پارادایم تدریس )مدارس و مراکز آموزشی بالاتر مثل دانشگاهها ،درون یک چرخه بد نهاد قفل شده اند : معلمین علوم زیستی ما نه تنها دانش خود را در دانشگاهها می آموزند ، بلکه در همین مراکز علمی می آموزند که دانش زیست شناسی علمی آموخته شدنی است نه یاد گرفتنی. سپس در کلاسهای خودبه همین شیوه ها عمل می کنند . دانش آموزان همین معلمین بعدا با دیدگاه آموزشی لیوان و کوزه(mug and jug education)وارد دانشگاه می شوند و این چرخه بد سگال همینطور ادامه می یابد !
الگو یا پارادایم(The learning paradigm) یادگیری
دیدگاههای یادگیری دانش آموز محور امروزه در همه جا مورد قبول واقع شده اند. به نظر می رسد که این الگوبه واسطه اینکه بر ساخت گرایی(constructivism) بنا شده ، ذاتا در ایجاد یادگیری عمقی تر توانا تر است . در این الکو مبنا این قاعده کلی آموزش است که می گوید یادگیری باید توسط خود دانش آموز با روشهای مفرح، سرگرم کننده ودر عین حال دارای اهداف علمی صورت گیرد . من معتقدم ادراک (برابر نظر دیوید پرکینز ) همان توانایی عملکرد انعطاف پذیر است . به عبارت دیگر ادراک (هوش) درون مغز ما نیست ، نمود خارجی برخی از عملکردهای ماست که به صورت نوشتن ، تکلم و حل مسئله جلوه می کند . این دیدگاه در باره ادراک ، روش شناسی آموزش را متفاوت اما واضح تر می سازد. زیرا روشهای آموزشی باید دارای خصوصیت بسیار مهم انعطاف پذیری در عمل باشند تا باز پس دادن بدون تغییر هر آنچه که بوده است .
کار برد یادگیری (Implementing learning)
اگر چه که الگوی یادگیری در برابر الگوی تدریس متقاعد کننده و نتیجه بخش است ، اما تغییر رویه از تدریس به یادگیری همراه با مشکلات متعددی است . پس حق داریم آن را چالش قرن حاضر بنامیم .
ما به سه مورد از این مشکلات اشاره می کنیم .
1- تسهیل نقش پردازشی دانش آموزان در یادگیری (Facilitating student processing)
برخی دانش آموزان یادگیری خود گردان (self-directed learning) را به آسانی کشف می کنند ، اما اینها استثنایند وغالبا دانش آموزان نیازمند کمک واستفاده از ساختارهایی برای یادگیری با روشی سودمند هستند. این گفته تا حدودی همان تغییر رویه از روشهای منفعل به روشهای فعال است که انرژی و توان بالایی را مصروف خود می کند .
چالش انگیز ترین قلمرو زیست شناسی برای یادگیری عمقی دانش آموزان بحث ژنتیک است ولی از نظر کلی این موضوع می تواند برای هر قسمت از زیست شناسی یا علوم نیز مصداق داشته باشد. ژنتیک یک علم کمی و تحلیلی است واز این نظر با سایر بخشهای زیست شناسی متفاوت است ودر آن گاه احساس می شود که از حیطه علم زیست شناسی خارج می شویم . بعلاوه این علم زبان و واژگان خاص خود را داردکه غالبا با آنچه در بخشهای دیگر علم زیست شناسی مشاهده می کنیم متفاوت است . از طرف دیگر مباحث ژنتیکی مملو از علایم مختلف است که هر کدام نماینده چیزی است . مثلا کشیدن یک خط می تواند برای موارد متعددی همچون: نمایش یک زنجیره منفرد پلی نوکلئوتیدی ، یک مارپیچ مضاعف DNA ، یک کروموزوم، یک کروماتید ، یک جفت کروماتیددر میتوز یا یک جفت کروماتید خواهر در میوز بکار رود .در مثالی دیگر حرف X به طرق مختلف در ژنتیک مورد استفاده قرارمی گیرد و در هر جا نیز مفهوم خاصی دارد . حرفه ای ها می توانند بین این علایم بسادگی تمیز قائل شوند و مفهوم درست هر کاربرد را در جای خود به درستی متصور شوند ،اما همین امرمی تواند برای دانش آموزان یک عامل بازدارنده یادگیری باشد .
برخی مثالها که می توانند نقش پردازشی دانش آموزان را تقویت کنند در زیر می آید .
الف) حل مسئله به روش تریاد یاسه عنصری(Problem-solving by triads)
تریاد ،گروههای سه تایی دانش آموزان هستند که به هریک از آنان در گروه نقشی واگذار می شود . دو نفر به عنوان حل کننده مسئله هستند که وظیفه آنان تلاش برای حل مسئله از طریق بحث و گفتگو با یکدیگر است و نفرسوم ثبت کننده وقایع و شرح ماوقع است که موارد بحث شده توسط دو نفر دیگر اعم از موفق و غیر موفق را می نویسد . پس از 4 تا 5 دقیقه گزارش نوشته شده به تمام افراد کلاس ارائه می شود و روشهای کلی آزموده شده مطرح و با هم مقایسه می گردند .
ب )روشهای تقلیدی حل مسئله(Mimicking problem solutions)
ابتدا مربی روش حل یک مسئله را نشان می دهد و سپس شاگردان بطور تصادفی و برای حل مسئله مشابه انتخاب می شوند .(کسی حق یادداشت نوشتن و یا استفاده از یادداشت ندارد )
ج)طرحهای مفهومی (Concept maps)
یک رویکرد تجربه شده وواقعی اما بسیارموثر درمشخص کردن نقاط اصلی ضعف فرد درفهم است ..یکی از روشهای مورد نظر در ارائه طرحهای مفهومی برای دانش آموزان این است که نقشه های خود را برروی ورق های ترانسپارنسی(OHT) رسم کنند تا بعد بطور عمومی در کلاس مطرح شود .
د)تفسیر و گزارش رویداد
از دانش آموزان خواسته می شود گزارش کاملی در باره مفاهیم یک تصویر یا یک پاراگراف از متن کتابشان آماده کنند. مثلادر یک مدل خاص از این روش، از شاگردان خواسته می شود که به مدت 1 دقیقه بدون وقفه روی موضوعاتی مثل منشا آنئوپلوئیدی یا تشخیص ترانسلوکیشن صحبت کنند .
ح)بسط مسئله
یک مسئله یک کوه یخ شناور است که ممکن است کشتی دانش آموز را غرق کند . بسط مسئله دانش آموزان را به خرد کردن مسئله به همه اجزای آن یعنی لغات ، عبارات و بررسی دقیق آنها وا می دارد ,و مفاهیم و مقصود ها و زوایای پنهان را از درون آن بیرون می کشد .همینکه بخشهای پنهان مسئله آشکار می شود راه حل آن نیز آشکار تر می شود .این راهکارها صرفا جنبه پیشنهادی دارد و برای هر گروهی ممکن است روشهای خاصی در ارتقا بخشی به نقش پردازشی دانش آموزان موثر تر باشد
2) مقاومت
هر کسی که در صدد یک فن آوری و یا تغییر رویکرد در ساختار آموزشی و روشهای آموزشی باشد ،با مقاومت در برابر پیشرفت کارنیز مواجه خواهد بود . انسان ها عموما از هر چیز نا همسو با خود و تصوراتشان گریزانند اگر چه که آن یک روش آموزشی باشد .
مقاومت دانش آموزان و دانشجویان : در برابر تغییر روشها بخصوص دانش آموزان متوسطه و دانشجویان دانشگاهها مقاومت نشان می دهند . د رحقیقت اینان اعتماد کمی نسبت به الگوهای جدید آموزشی و کسب موفقیت با این روشها دارند .مسلما با چنین مقاومتهایی امکان پیشرفت در رویکرد جدید حداقل در میانه کار وجود نداشته و یا کم خواهد بود . باید برای دانش آموزان قبل از اعمال روشهای آموزشی قدیمی و در بدو ورود به آموزشگاه از روشهای نو یادگیری سخن گفت و آنها و اولیای آنهارا برای پذیرش این روشها آماده کرد . در آموزشگاههایی که در دو سال قبل برای اعمال روشهای فعال یادگیری در نظر گرفته شده بودند . قبل از اجرای روشها در سطح گسترده دانش آموزان و اولیای آنها حتی در یک جلسه هم توجیه نشده بودند . بعضا دبیران نیز دوره های یادگیری فعال را نیاموخته بودند . و متاسفانه به نتایج کاراین آموزشگاهها به عنوان ملاکی در تعمیم این روشها به سایر آموزشگاهها نگریسته خواهد شد .
مقاومت دستیاران آموزشی و همکاران آزمایشگاهها : دستیاران آموزشی (بخصوص و شاگردان کلاسهای بالاتر ) نیز در برابر این روشها مقاومت نشان می دهند زیرا آنها با الگوهای آموزشی تدریس (Teaching) تحصیل کرده اند .
مقاومت اساتید و معلمان :اساتید دانشگاهها و معلمان نیز مقاومت نشان می دهند . آنها بر روشهای تدریس خودشان یعنی سخنرانی پایدارند و اساسا معتقدند که روش آنها درست ، کارا و بدون نقص است .هر یک طی سالها تدریس ، با رنج و زحمت ، مطالعه ،ترجمه ، تجربه و....مجموعه ای از یادداشتها را برای خود فراهم کرده اند که کار تدریس آنها را ساده تر می کند و برای آن نیز اهمیت خاصی قائلند . این عزیزان حاضر به تغییر روش و منش آموزشی خود نیستند . ا زطرف دیگر بدلیل عدم اشنایی ملموس با نتایج روشهای جدید و رنج وزحمتتی که اتخاذ شیوه های نو دارد در برابر تغییر رویه مقاومت می کنند .
مقاومت مدیران آموزشی و ستادی : نهایتا آخرین مقاومت مربوط به مدیران است . دلگرم ساختن مدیران به نتایج مثبت کار یعنی ارتقای کیفیت آموزش می تواند چاره ساز باشد . ار دیدگاه غالب مدیران ارزشیابی و مدیریت مجموعه های دانش آموز محور در مقایسه با کلاسهایی که با سخنرانی تدریس می شوند، سطحی پایین تری دارد. و لذا گمان می کنند که با حجم عظیمی از غرولند های دانش آموزان و اولیا رودر رو خواهند شد . بهترین کار آمادگی پیشاپیش و توضیح کافی این مسئله برای دانش آموزان و اولیای آنها است . تشکیل گروههای بحث و گروههای حامی می تواند ما را در رسیدن به این مهم یاری کند . نهاست آنها است
3)مشکل محتوا
تغییر رویه از تدریس به یادگیری زمانی امکان پذیر است که محتوایی خوب و پرمعنی برای یادگیری زیست شناسی وجود داشته باشد . با وجود قبول دیدگاه دانش آموز محور، چنانچه محتوای پر بارو متناسب وجود نداشته باشد تا یادگیری را تحریک نموده و سامان بخشد ، امر یادگیری زیست شناسی بسیار سطحی خواهد بود . نظریات پیشتاز درعرصه آموزش زیست شناسی امروز دنیا این است که هر گونه آموزش زیست شناسی باید بر پایه زیست شناسی ملموس دنیای طبیعی باشد . آموزش زیست شناسی واقعی (یعنی گیاهان ، جانوران و میکروبها ) باید در فضای آزاد و نه درون آزمایشگاه یا کتب درسی و یا تلویزیون صورت گیرد. طبیعت باید نقطه شروع آموزش زیست شناسی در تمامی سطوح سیستم های آموزشی باشد . وقتی دانش آموزان درحین برگزاری کلاس مدرسه یا دانشگاهشان در معرض هوای باز دنیای طبیعی قرار بگیرند ، انچه که در کلاس بیاموزند جامع ، مرتبط وبیواسطه خواهد بود .
متاسفانه زیست شناسی معمولابه عنوان اجزایی مجرد و منفک ( د ردانشگاهها در قالب واحدهای درسی متفاوت و در دبیرستانها به عنوان فصول درسی متفاوت) آموخته می شوند که از یکدیگر و از دنیای واقعی بیرون جدایند . این مسئله با رشد و ترقی دانش آموز یا دانشجوی ما در سیستم آموزشی در تعارض است . وقتی دانشجویان در پایه ای از زیست شناسی فارغ التحصیل شدند ویا دانش آموزان کتاب درسی خود را تمام کردند مجموعه ای جدا جدا از دانش زیست شناسی را بدست آورده اند که نمی توانند اجزای آن را بهم پیوند دهند ( یکپارچه سازی )-اینگونه دانش آموزان واقعا نمی تواندد بین اکولوژی و ژنتیک و بیوشیمی ارتباط برقرار کنند . ما معتقدیم که وقتی با دنیای بیرون کلاس زیست شناسی ارتباط برقرار شود، طبیعت ضمن کمک به ارائه یک محتوای موثق و معتبر، یک نقطه تلاقی بین آموخته های دانش زیست شناسی مهیا می کند و اجزای آن را بهم پیوند می زند .
من هشدار می دهم که قطع ارتباط با طبیعت میتواند به بیگانگی و بی علاقگی به سرنوشت اکوسیستم های طبیعی منجر شود . ما معتقدیم ارتباط با طبیعت باید پایه و اساس اجتماعی را بسازد که دانش آموز ما در آن زندگی می کند .
کودکان ما مجذوب به گیاهان و جانوران می شوند و ذاتا در باره جهان پیرامون خود کنجکاوند . این عشق به طبیعت در کودکان انگیزه های بالایی در آنها بوجود می آورد تا جاییکه با یادگیری زیست شناسی وگسترش مهارتهای تحقیق و بررسی خود می خواهند بدانند در پیرامون زنده آنها چه خبر است . ارتباط با طبیعت می تواند منتهی به توسعه این نگرش شود که نه تنها در باره پیرامون زنده و زیبای خود چیز بیاموزند، بلکه این احساس بوجود آید که نسبت به حفظ و حراست محیط زیست خود مسئولیت پذیری نشان دهند .
تعداد زیادی از آزمایشات و تجربیات میدانی ساده اما مهم وجود دارند که به طور زنده در حیاط مدرسه و یا حداکثر شعاع یک کیلومتری مدرسه قابل اجرایند . شناسایی گیاهان و جانوران می تواند شروع خوبی برای این حرکات باشد . مطالعه روی رفتار پرندگان و سایر جانوران ( ماهی ها حشرات حلزونها و غیرو) حس مشاهده دقیق در دانش آموزان را تقویت می کند . تمرینات مشابهی در خصوص رشد گیاهان وتوزیع و پراکنش گیاهان قابل اجرا است . شمارش گونه ها به اهمیت درک تنوع زیستی کمک می کند . اگر چه زیست شناسی نوعی جذبه قوی برای غالب کودکان و دانش آموزان ایجاد می کند ، تمرینات مشابهی را نیز در زمینه های ستاره شناسی ، زمین شناسی ، جغرافیا ، هوا شناسی و معماری و به کمک همه اینها خداشناسی و الهیات می توان طرح ریزی کرد که همه اینها ایجاد یک حس یکپارچگی در نظام آفرینش می نمایند وبه قوانین کلی حاکم بر جهان اشاره می کنند .
یادمان باشد که :
آموزش زیست شناسی با در پیش گرفتن مطالعه جهان طبیعی دانش آموزان را به ابزار های لازم برای مواجه با مسائل تعیین کننده و حساس چه در حال و چه در آینده مجهز می کند . بیشترین مسائل مهمی که در د نیای امروز با آنها مواجهیم ، چه اقتصادی و چه بوم شناختی ریشه در زیست شناسی دارند . این واقعیت به زیست شناسان ، معلمان و جامعه ای نیازدارد که بتوانند با سلاح دانش با حجم عظیم داده ها و آرا و نظرات متنوع سرو کار داشته باشد.
آموزش زیست شناسی
روندهای نوین، رویکردهای نوین، هدف های نوین
شاید اساسی ترین سوالی که امروزه نزد دبیران زیست شناسی جامعه مان مطرح است این باشد که تغییراتی که در کتاب های درسی در حال انجام است، بر چه پایه ای است؟ چرا و بر اساس چه هدف هایی این تغییرات روی می دهند، نقش دبیران در این تغییرات چیست و به طور خلاصه آموزش زیست شناسی کشور به کجا می رود؟
برای ارائه پاسخی درخور و در حد توان و موقعیت، لازم می دانم نخست پیشینه آموزش زیست شناسی را به طور خلاصه مرور کنم، سپس به تغییرات آموزش علوم در جهان بپردازم و سرانجام با مروری بر طرح راهبردی تغییر و در نظر گرفتن وضعیت حال، به تشریح چشم اندازهای آینده بپردازم.
سرآغاز تا سال 1324: صرف نظر از کتاب هایی که از ابتدای پیدایش خط در کشورمان در مورد موضوع های مختلف زیست شناسی تالیف شده اند و به ویژه متفکران مسلمان نقش مهمی در تالیف، یا ترجمه آن ها داشته اند، از هنگام پیدایش آموزش و پرورش به شیوه جدید و تاسیس مدارس نوین، کتاب های مختلفی برای آموزش زیست شناسی مورد استفاده قرار گرفتند. از قدیمی ترین این کتاب ها دو کتاب علم الاشیاء بودند که از کتاب های فرانسوی پل بر اقتباس شده بودند. این دو کتاب، هر دو عنوان علم الاشیاء(یا پولبر فارسی) را داشتند، در سال 1291 یکی توسط آقا سید محمد بیرجندی و دیگری توسطمیرزا سید علیخان، معلم مدرسه مبارکه علوم سیاسی ترجمه شده بودند.
علم الاشیاء برای سال ششم دبستان، شرکت سهامی طبع و نشر کتابهای درسی ایران، 1349
اگرچه عنوان کتاب های علم الاشیاء تا سال ها در برنامه آموزش مدارس جای داشتند، اما در سال 1305 یک سری کتاب به طور رسمی به نظام آموزشی کشور وارد شد. این سری کتاب که عنوان "تاریخ طبیعی" بر خود داشت از سه جزء تشکیل شده بود: «تاریخ طبیعی»حیوان شناسی، «تاریخ طبیعی»گیاه شناسی،«تاریخ طبیعی»زمین شناسی.
تغییرات از سال 1324 : در سال 1324 تغییراتی در عناوین کتاب ها صورت گرفت، اما این تغییرات شامل محتوای کتاب ها نشد و کتاب های مذکور بدون تغییر در محتوا، در شکل هایی جدید عرضه شدند. در سال 1328 یک دوره کتاب تاریخ طبیعی در 14 جلد برای پایه های اول تا ششم توسط مولفان جدید، اما با شباهت بسیار با کتب قبلی انتشار یافت.
در سال های بعد از سال 1328 تالیف و انتشار متمرکز کتاب های درسی به تدریج جای خود را به تالیف و انتشار آزادانه دادند. در این دوره نیز کتاب های درسی مربوط به موضوع زیست شناسی تحت عنوان علوم طبیعی چاپ و منتشر می شد و کتاب های درسی مستقل برای از استان های مختلف وجود داشت.
علوم طبیعی، برای سال چهارم دبیرستان ها، مطابق برنامه جدید وزارت فرهنگ مصوب مردادماه 1335 – یکی از کتاب های درسی غیر متمرکز
تحول مهم: در سال1341 تحولی در تالیف و انتشار کتاب های درسی روی داد: تاسیس سازمان کتاب های درسی برای تالیف چاپ و کنترل این کتاب ها. اگرچه در آن زمان انتظار می رفت که این سازمان برنامه ریزی و تالیف کتاب های جدیدی را آغاز کند، اما در جهت سازماندهی کتاب های درسی تنها به انتخاب و معرفی یک کتاب از میان کتاب های موجود، برای هر موضوع درسی، اکتفا کرد. اما از مهم ترین پی آمدهای این کار آغاز یکسانی کتاب در کشور بود. یکسانی کتاب در کشور، اگرچه در آن هنگام شاید کاری ضروری به نظر می رسید، اما در واقع آغازگر تعطیلی مشارکت های خلاقانه معلمان در کار تولید مواد آموزشی شد. نظام یک کتاب برای همه نقاط کشور، صرف نظر از وضعیت جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و حتی زبانی، موجب تالیف و انتشار انحصاری کتاب درسی و در نتیجه ایستایی، عدم رقابت در این زمینه شد. این موضوع هنوز به عنوان یک آسیب جدی در آموزش و پرورش کشور تلقی می شود. اما تعیین هدف برای آموزش علوم طبیعی که به احتمال قوی برای نخستین بار انجام می شد، می توان از ویژگی های این تحول دانست.
هدف های آموزش علوم طبیعی در برنامه علوم طبیعی و بهداشت دوره اول متوسطه ( تاریخ نامعلوم)
در سال 1349 مرکز تحقیقات و برنامه ریزی درسی تاسیس شد. یکی از نخستین فعالیت های این مرکز تهیه اهداف آموزش متوسطه از جمله برای دروس علوم و زیست شناسی به عنوان یکی از موضوع های علوم تجربی، بود:
اهداف آموزش علوم تجربی (در سال 1349):
1-1. مشاهده و درک وجود مسائل مربوط به علوم تجربی
1-2. جمع آوری مطالب و اطلاعات مربوط به مسائل مورد بحث
1-3. ایجاد نظریه هایی موقت برای بیان و تغییر مسائل (طرح، آزمایش، انجام آزمایش و پیشنهاد نظریه موقت یا مدل)
1-4. تغییر و بیان منظقی اطلاعات به دست آمده و نپذیرفتن نتایجی که با شواهد کافی و غیر قابل انکار اثبات نشده باشد
1-5. تعمیم نظریه های به دست آمده و استفاده از آن ها در پیشگویی و تفسیر پدیده ها و مفاهیم کلی تر
2. ایجاد علاقه به حل مسائل و مشکلات روز از طریق علمی
3. ایجاد توانایی و علاقه در دانش آموزان برای این که بتوانند پاره ای از نیازمندی های زندگی شخصی و خانوادگی خود را( که از نظر استعمال ابزار و وسائل جدید زندگی با علوم تجربی ارتباط دارد) شخصا برآورند
4. کسب حداقل دانستنی های علمی لازم برای دانش آموزانی که در مسیر کلیه رشته های تحصیلی نظری قرار خواهند گرفت
5. پرورش مهارت در به کار بردن وسائل آزمایشگاهی و رعایت نکات ایمنی در انجام آزمایش
6. آشنا ساختن دانش آموزان با اصطلاحات علمی که در زندگی روزانه با آنها مواجه هستند.
هدف های اختصاصی زیست شناسی
1. درک تنوع حیات و شباهت های بین موجودات زنده در طبیعت
2. فهم موقعیت آدمی در جهان جانداران و این که او هم یک جاندار مانند سایر جانداران است و اعمال مشترک و روابط نزدیک با سایر موجودات زنده روی زمین دارد.
تغییرات بعدی و ظهور کتاب های زیست شناسی: درسال 1352 تغییر نظام آموزشی کشور پس از یک دوره مطالعه 10 ساله به اجرا درآمد و نظام 6+3+3( 6 سال ابتدایی، 3 سال دوره اول متوسطه و 3 سال دوره دوم متوسطه)جای خود را به نظام 5+3+4 (5 سال ابتدایی، 3 سال دوره راهنمایی تحصیلی و 4سال دوره متوسطه) داد. ظهور کتاب های درسی با عنوان زیست شناسی برای نخستین بار در این نظام انجام شد.
در سال 1354 گروه برنامه ریزی زیست شناسی در دفتر تحقیقات و برنامه ریزی درسی پس از مطالعه و بررسی الگوهای آموزش زیست شناسی در کشور های انگلیس و امریکا اقتباس پروژه بزرگ و معروف BSCS امریکارا آغاز کرد. هدف اصلی آموزش زیست شناسی در این زمان آماده کردن دانش آموزان برای ادامه تحصیل در دانشگاه بود.
کتاب های زیست شناسی این زمان در مقایسه با کتاب های قبلی دارای مفاهیم جدید تر بودند و دید مقایسه ای بین ساختار و عمل اجزای بدن جانداران در آن ها پر رنگ تر می نمود. مباحث ژنتیک از این هنگام به کتاب های درسی دبیرستانی راه یافت.
در سال 1361 گروه زیست شناسی دفتر تحقیقات و برنامه ریزی و تالیف در جهت متناسب کردن برنامه با رشد دانش آموزان، همگامی با جهان و افزایش میزان کارآیی محتوا در زندگی روزانه دانش آموزان در برنامه قبلی تجدید نظر کرد و برنامه جدیدی با اهداف جدید به تصویب رساند. در این زمان معایب برنامه موجود به شرح زیر تعیین شد:
به هم خوردگی بافت کتاب در اثر تغییرات مداوم هر ساله
قدمت کتاب ها
عدم تناسب با رشد سنی دانش اموزان
عدم وجود ترتیب منطقی بین مفاهیم و حتی بین فصل های یک کتاب
عدم توجه کافی به مسئله کاربردها
روش نامناسب ارائه مطالب
هدف های برنامه جدید آموزش زیست شناسی در این تجدید نظر (1361) به این صورت در آمد:
مقاصد شناختی
1. اصطلاحات و مفاهیم علمی و اصول و قوانین پدیده های زیست شناسی را که در زندگی روزمره با آن ها موجه هستند، بشناسند
2. اطلاعات به دست آمده را تفسیر کنند و تنها نتایجی را با شواهد کافی و غیر قابل انکار اثبات شده باشند بپذیرد
3. با روش علمی آشنا شود و در زمینه های مختلف زیست شناسی اطلاعات گردآوری کند، آزمایش هایی ترتیب دهد و فرضیه ایجاد کند
4. با مطالعه در زمینه های مختلف زیست شناسی آگاهی های لازم برای زندگی سالم، ادامه تحصیل یا ورود به بازار کار را پیدا کند
5. رابطه متقابل علوم را با سایر علوم درک کند
6. خود و محیط را بشناسد و مسئولیت خویش را در طبیعت بداند
7. با کاربردهای علوم زیستی آشنا باشد
8. توانایی به کار بستن اطلاعات کسب شده را در مسائل روزمره دارا باشد
مقاصد نگرشی
1. به جمع آوری مطالب و اطلاعات مربوط به زیست شناسی علاقه نشان دهد
2. نسبت به طرح و تفسیر مسائل زیست شناسی ( طرح آزمایش، انجام آزمایش، پیشنهاد نظریه های موقت) علاقه مند شود
3. در حفظ محیط زیست و منابع طبیعی کوشا باشد
4. به رعایت جنبه های مختلف اصول بهداشتی معتقد شود
مقاصد روانی-حرکتی
1. در به کار بردن وسایل و ابزارها مهارت های لازم را کسب کرده باشد
2. پاره ای از نیازمندی های زندگی شخصی و خانوادگی خود را که در زیست شناسی با آن مواجه است شخصا برآورد
آخرین تغییر: در بهار 1375 شورای برنامه ریزی درسی زیست شناسی لزوم تغییر در برنامه موجود مطرح کرد. دلایلی که برای این تغییر آورده شد، به این شرح اند.
الف. تغییر در نگرش جهانی نسبت به آموزش و پرورش
- تغییر از یاددهی به یادگیری
ب. تغییر در نگرش نسبت به آموزش علوم
- علم برای همه
- سواد علمی و تکنولوژیک
ج. تغییر در محتوای علمی زیست شناسی
هنگام برنامه ریزی برنامه جدید آموزش زیست شناسی، تغییر مهمی که در نظام آموزش متوسطه روی داد مطالعات و کارهای انجام شده را تحت الشعاع قرار داد. این تغییر، تغییر شیوه اجرایی نظام جدید آموزش متوسطه از نیمسالی – واحدی به سالی – واحدی بود که در بهار سال 1377 به گروه زیست شناسی دفتر برنامه ریزی و تالیف کتاب های درسی ابلاغ شد. اثر مهمی که این تغییر به ویژه بر درس زیست شناسی گذاشت می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
- کاهش تعداد واحدهای زیست شناسی متوسطه از 14 به 12
- کاهش تعداد عناوین زیست شناسی متوسطه از 5 به 3
- حذف واحد آزمایشگاه زیست شناسی و حفظ نام آزمایشگاه بدون احتساب واحد آزمایشگاه برای دو درس
- ادغام زیست شناسی گیاهی با زیست شناسی جانوری
پایه نام درس نوع واحد تعداد واحد
اول زیست شناسی 1 اختیاری 2
دوم زیست شناسی با تکیه بر بهداشت و محیط زیست1 عمومی 2
زیست شناسی با تکیه بر بهداشت و محیط زیست 2 اختصاصی رشته علوم تجربی 2
سوم زیست شناسی جانوری اختصاصی رشته علوم تجربی 3
زیست شناسی گیاهی اختصاصی رشته علوم تجربی 2
آزمایشهای زیست شناسی اختصاصی رشته علوم تجربی 1
جدول واحد های زیست شناسی در نظام جدید متوسطه – شیوه نیمسالی واحدی
پایه نام درس نوع واحد تعداد واحد
اول علوم زیستی و بهداشت عمومی 2
دوم زیست شناسی و آزمایشگاه 1 اختصاصی رشته علوم تجربی 4
سوم زیست شناسی و آزمایشگاه 2 اختصاصی رشته علوم تجربی 4
جدول واحد های زیست شناسی در نظام جدید متوسطه – شیوه سالی واحدی
تغییر کامل عناوین دروس و تعداد و نوع واحدها در شیوه جدید سالی واحدی نیاز به برنامه و کتاب های درسی جدید را به وجود آورد. بنابراین بر فهرست دلایل تغییر، تغییر شیوه اجرایی نظام جدید متوسطه از نیمسال – واحدی به سالی – واحدی افزوده شد. با در نظر گرفتن همه این عوامل، هدف های آموزش زیست شناسی به صورت زیر تدوین شد و به تصویب رسید:
هدف های کلی
الف. هدف های دانشی
با مطالعه و بررسی پدیده های زیستی به علم و قدرت خالق آن ها پی ببرد
اصطلاحات، مفاهیم، اصول، نظریه ها و قوانین بنیادی زیست شناسی را بشناسند
آگاهی های لازم در زمینه زیست شناسی را برای زندگی سالم کسب کنند
حداقل آگاهی های لازم در زمینه زیست شناسی را برای ورود به آموزش عالی کسب کنند.
با کاربردهای زیست شناسی در جهان امروز، به ویژه در زندگی روزمره آشنا شوند.
رابطه متقابل زیست شناسی را با سایر علوم درک کنند.
اهداف نگرشی:
به پدیده های زیستی به عنوان نشانه ها و شواهد حاکمیت تدابیر الهی در جهان بنگرند.
نسبت به پدیده های زیستی کنجکاو شوند.
محیط زیست خود را دوست بدارند.
نسبت به نگهداری از محیط زیست خود احساس مسئولیت کنند.
نسبت به رعایت وظایف بهداشت فردی، اجتماعی خود را مسئول بدانند.
در رد یا قبول نظریه های زیست شناسی، منطقی باشند.
به کوشش های علمی و انسانی دانشمندان، از جمله زیست شناسان ارج نهند،
اهداف مهارتی:
در مطالعه و بررسی پدیده های زیستی از همه حواس خود به بهترین نحو استفاده کنند.
براساس داده های جمع آوری شده راه حل های ممکن را برای مسائل زیستی ارائه دهند.
برای ارزیابی و آزمودن فرضیه های ارائه شده، فعالیت هایی را طراحی کنند.
ابزار و مواد مختلف را در مطالعه و بررسی پدیده های زیستی به طور مناسب به کار ببرند.
برخی از ابزار و مواد مورد نیاز را بسازند.
متغیرهای مورد نظر در مطالعات زیست شناختی را براساس معیارها، اندازه گیری و محاسبه کنند.
نتایج حاصل از آزمایش های خود را تفسیر کنند.
از دست آوردهای جزئی، یک نظام کلی فکری را سازمان دهند.
اصول و قوانین به دست آمده را به موارد و مصدِق دیگر آن ها تعمیم دهند.
عقاید و نظریه های خود را به روشنی با دیگران در میان بگذارند.
هدف های جدید در مقایسه با هدف های قبلی از این نظرها قابل اهمیت اند:
- توجه بیشتر به فرایند علم ورزی دانش آموزان، از جمله کاربرد روش علمی در حل مسایل علمی، خلاقیت و پرورش مهارت های تحقیق در علم
- توجه بیشتر به نگرش های دانش آموزان به ویژه به علم و پژوهشگران علم
- هماهنگی بیشتر با کوشش های مجامع علمی – آموزشی جهان در جهت پرورش مهارت های لازم برای زیستن آگاهانه تر و مسئولانه تر در جامعه
- توجه ویژه به دانش آموز به عنوان محور یادگیری
- توجه ویژه به معلم در جهت به رسمیت شناختن نقش واقعی و حق تصمیم گیری او در فرایند یاددهی یادگیری
مثالی از شیوه ارائه مفاهیم: آموزش منطقه رشد و نمو طولی ریشه در کتاب های درسی دوره های مختلف را می توان برای بررسی شیوه های آموزش مورد توجه قرار داد:
(سال 1335):چگونگی نمو طولی ریشه: ریشه تاز نخودر را انتخاب کرده و روی آن از مجاورت کلاهک ببالا، با مرکب چین، چند خط به فواصل مساوی (یک سانتیمتر) میکشیم. پس از مدتی (قریب 18 ساعت) ملاحظه خواهیم کرد که سانتیمتر انتهائی بیش از تقسیمات دیگر طویل شده است. اگر سانتیمتر انت