مدیریت کیفیت جامع TQM
چکیده:
در نگرش سنتی ، کیفیت محصولات در پرتو ویژگیها و صفات فیزیکی آن از قبیل استحکام و قابل اعتماد بودن ارزیابی می شود، ولی امروزه بسیاری از شرکتها مفهوم "کیفیت" را مورد بررسی مجدد قرار داده اند. این شرکت ها متوجه شده اند که مطلوبترین و موفق ترین محصول در جهان اگر نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتریان را برآورد نکند ایده آل محسوب نمی شود.
مفهوم جدید کیفیت مستلزم استراتژیهای جدید در سازماندهی ، اجرا و کنترل است. امروزه توجه به کیفیت دیگر منحصرا بر عهده گروه کوچکی از افراد که عملکرد را تحت نظر می گیرند و محصولات معیوب را از خط مونتاژ جدا می کنند نیست. امروزه تمام کارکنان سازمان عناصر موثر در کیفیت محسوب می شوند.
در چند دهه گذشته بسیاری از سازمانها به اهمیت استراتژیک "مدیریت کیفیت جامع TQM " برای سلامت سازمانی خود پی برده اند. آنها دریافته اند که با مدیریت کیفیت جامع TQM می توانند در بازار های داخلی و بین المللی رقابت کرده و باقی بمانند. مدیریت کیفیت جامع نه تنها بسوی بهره وری و ارزش افزوده بیشتر (نتیجه گرائی) ، استاندارهای بالاتر ، سیستم ها و رویه های بهبود یافته ، انگیزش بهتر کارکنان سازمان و رضابت بیشتری مشتری رهنمون میشود. بلکه سبب هزینه های کمتر و صرفه جویی نیز می گردد. یعنی کیفیت با موثرترین هزینه ها بدست می آید.
در نتیجه فرآیند مستمر و فراگیری برای بهبود کیفیت آغاز میشود. برای بهبود کیفیت کافیست مشکلات کیفی و خطاها مورد توجه قرار گیرند و هدایت شوند. تا مکانیزمی بوجود آید که تهدیدات به فرصتهایی برای بهبود و جذب مشتریان تبدیل شود.
هر گاه یک مشتری ناراضی شود موجب می گردد که حسن شهرت سازمان از بین برود و همچنین سبب میشود که تلاش بیشتری توسط افراد سازمان انجام گیرد تا ابتدا مشخص شود که جه چیزی موجب ایراد و نارضایتی مشتریان شده است و سپس برای تصحیح انچه که باعث ایراد شده است اقدام شود.
این تجربیات غیر راضی کننده ف هزینه های مازاد را برای سازمان ایجاد خواهد کرد که مستقیما بر عملکرد سطوح پایین تر تاثیر می گذارد و سطح توانایی حضور در بازار را کاهش میدهد.
چه چیزی صحیح ، مناسب و عادلانه است؟
این پرسش به تدریج و به ویژه برای مدیران که تصمیمشان بر مردم و جامعه تاثیر گذار خواهد بود از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. اخلاق در سازمان و مدیریت بر این اساس که روابط ما با اعضای جامعه ای که در آن فعالیت و حضور داریم چگونه است و چگونه باید متمرکز گردد، استوار است. بدون تردید مهم ترین و حساس ترین مساله در مدیریت "ایجاد تعادل و توازن" بین عملکرد اقتصادی و عملکرد اجتماعی است. اگر ما کارمند خود را که 28 سال خدکت کرده اما اکنون مورد نیاز نمی باشد اخراج کنیم هزینه ها کاهش می یابد ولی ممکن است زندگی او را متلاشی کنیم. اگر مصرف کننده را در جریان نقص موجود در محصول نگذاریم هزینه های ضمانت کاهش می یابد ولی چه بسا ضررهای جبران ناپذیری به وی تحمیل شود.
اگر ما توزیع کنندگان کالای خود را با ارسال مستقیم کالا از کارخانه به خرده فروشان از چرخه تولید و توزیع حذف کنیم، سود افزایش می یابد اما این کار چه بسا آنان را از صحنه تجارت بیرون خواهد راند.
اخلاق در مدیریت و سازمان امروزه از مسایلی نظیر ارتشاء ، دزدی و تبانی و ... فراتر می رود.
هنگام مواجهه با چنین مسائلی چگونه باید تصمیم گیری کرد. در این موارد و نمونه هایی دیگر ما چگونه تعیین کنیم که چه چیزی صحیح، مناسب و عادلانه است.
مسایل اخلاقی درباره خوب و بد سخن می گویند و به بحث از خوب بودن یا بد بودن موضوعات می پردازد. اما معانی خوب و بد چیست؟
آیا خوب و بد به معنای مفید و مضر است؟ آیا به معنای مناسب و کارآمد بودن است؟ یا معنای دیگری دارد؟
ما در این نوشتار قصد داریم به بررسی متعادل "مدیریت کیفیت جامع" نتیجه گرایی و اخلاق سازمانی ، با هدف تاثیر مسایل اخلاقی بر مدیریت کیفیت جامع و تاثیر این عامل بر ارزش افزوده بیشتر در سازمان بپردازیم.
تعداد صفحات: 20
51 اسلاید
فلسفه مدیریت
ارتقای کیفیت از انتخاب فلسفه مدیریتی شروع می شود. در سفر بی پایان ارتقای کیفیت نقطه شروع برای تلاشهای ارتقای کیفیت در یک سازمان انتخاب آگاهانه یک فلسفه مدیریتی است. ابتدا باید مدیران ارشد سازمان از میان فلسفه های مدیریتی رایج فلسفه ای را برای جهت دادن به تلاشهای سازمان خود انتخاب نمایند .
nباید توجه کرد که انتخاب درست اگر چه بسیار حائز اهمیت است ،ولی اگر قرار است فلسفه مدیریتی انتخاب شده موجب تحول اساسی در سازمان گردد اجرای صحیح آن کمتر از اجرای آن نمی باشد.nمدیریت جامع کیفیت با داشتن ارکان فلسفی و اصول ساده و قابل درک و فراهم نمودن یک بستر طبیعی برای تلاشها شاید تنها گزینه در پیش روی مدیران باشد سه رکن مهم فلسفه مدیریت جامع کیفیت یعنی مشتری محوری فرایند گرایی و ارتقای مستمر هم در رأس یک سازمان و هم در قاعده آن قابل درک و اجرااست.تعریف مدیریت جامع کیفیتمدیریت جامع کیفیت فرایندی است متمرکز بر روی مشتریها، کیفیت محور، مبتنی بر حقایق، متکی بر تیمها که برای دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان از طریق ارتقای مستمر فرایند ها، توسط مدیریت ارشد سازمان رهبری می شود.
ارکان فلسفی مدیریت جامع کیفیت nفرایند گرایی: سازمان را فرایندی می بینیم که در آن همه افراد بصورت افقی در مراحلی از فرایند، قرار می گیرد.nمشتری محوری: تمامی افرادی که روی فرایند کار می کنند و آنها که نتیجه فرایند را کسب می کنند در واقع همکار و شریک هستند. nارتقای مستمر و فراگیر فرایندها و سیستمها: با تمرکز بر ارتقای عملکرد فرایندها و سیستمها و توانمند سازی کارکنان ،تلاش می شود فرایندها و سیستمها بطور دائم در جهت پاسخ به نیازها و انتظارات مشتریها بهبود یابند. سیر تکاملی روند مدیریت کیفیت جامع (TQM)1- تلاشهای ابتدایی در ایجاد آگاهی در مورد کیفیت جامعه: امروزه صنایع بیشتر کشورهای پیشرفته در تب و تاب جنبش بهبود کیفیت هستند. این امر تا اندازه ای ناشی از پیدایش ژاپن به عنوان یک نیروی اقتصادی جهانی است و تا اندازه ای هم ناشی از افول آمریکا بعنوان سردمدار نیروی اقتصادی جهان آزاد است. در سالهای اخیر در آمریکا به شکل فزاینده یک تجدید نظر اساسی در صنایع و کسب کار شرکتهای این کشور بوجود آمده تمرکز این تجدید نظر برمقوله کیفیت وبهبود فرایند های مربوط آن است که در شکل گیری روندی که ما امروزه آن را «مدیریت کیفیت جامع» می نامیم نقشی بس موثر دارد.
پایه اولیه TQM))بوسیله ادوارد دمینگ که یک دانشمند آمریکایی بود در سالهای پس از جنگ جهانی دوم در ژاپن پی ریزی شد. وی در تجدید حیات اقتصادی ژاپن کمک زیادی کرد تا آن کشور بصورت یک غول صنعتی و تولیدی دردنیا مطرح گردید.
2- دمینگ و ژاپن : اقدامات دمینگ در آغاز بر پایه فنون آماری کنترل کیفیت قرار داشت کنترل آماری با بازبینی فرآیندها و
بهره گیری از داده های کنترل شده گسترده ای( شامل حدود بالا وپایین قابل پذیرش) برای یک فعالیت را مشخص می کند. چنانچه فرایندی در چارچوب این گستره قرار گیرد گفته می شود که فرآیند زیر کنترل آماری است در غیر این صورت فرایند بیرون از کنترل بوده و باید بهبود لازم در آن بوجود آید تا یک فرایند قابل تکرار تلقی شود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:53
فهرست و توضیحات:
تاریخ مدیریت کیفیت جامع
تعریف و مفاهیم TQM[1]
مدیریت کیفیت جامع یک روش مدیریتی بر پایه ایجاد خدمات با کیفیت از نظر مشتری می باشد. این روش به عنوان روشی کیفیت محور، مشتری محور، برپایه حقایق و کار گروهی می باشد که مدیران ارشد روند کار را به سمت دستیابی به اصول استراتژیک ضروری در خلال یک توسعه مداوم، خدمات رسانی نهایی و مدیریت کیفیت نهایی پیش می برند.
کلمه «جامع» در مدیریت کیفیت نهایی بدین معناست که هر کسی در سازمان باید در تلاش جهت توسعه مداوم سازمان شرکت کند. کلمه «کیفیت» نشانگر اهمیت دادن به زضایت مشتری می باشد و کلمه مدیریت به افراد و روندی اطلاق می شود که لازم است به کیفیت دست یابند.
مدیریت کیفیت نهایی یک برنامه نیست: بلکه یک روش سیستماتیک و تکمیل شده سازمان یافته در مسیر توسعه مداوم یک سازمان است. در عین حال یک روش زودگذر مدیریتی نیست، بلکه یک روش اثبات شده مدیریتی است که برای چندین دهه در سازمانهای سراسر دنیا بطور موفقیت آمیزی استفاده شده است. کیفیت جامع به خودی خود یک هدف نیست، بلکه وسیله ای است در راستای اهداف سازمانی، مدیریت کیفیت جامع نباید بدواً متمرکز بر خود سازمان باشد، بلکه عنوان ابزاری جهت دستیابی به اهداف سازمانی باشد.
مدیریت کیفیت نهایی با دیگر روش های مدیریتی فرق دارد. از این نظر که بیشتر با کیفیت در طول تولید سر و کار دارد تا اینکه با کیفیت در مرحله نهایی تولید دیگر روش های مدیریتی هر کدام مشکلات دیگری دارند . برخی روشهای عمده به صورت زیر با مدیریت کیفیت نهایی مقایسه می شوند. (Biech -1994)
مدیریت هدف محور، (MBO) بر دستیابی به یک سری اهداف خاص زیر نظر و کنترل مدیران شخصی تاکید می کند این رویکرد انجام پروسه ها به صورت چند عملکردیاست و با کار گروهی و کیفیت در تعارض می باشد. TQM هدف محور نیست ، ولی هدف آن، دستیابی به توسعه کیفیت مداوم است.
مدیریت نتیجه محور (MBR) ، مدیریتی با در نظر گرفتن نتایج گذشته به عنوان شاخص نتایج آینده می باشد و با راندن یک اتومبیل در مسیری رو به جلو مقایسه می شود در حالی که نظر مداوم در آینه عقب می باشد. در محیط سریع و در حال تغییر دنیای امروز، و مدیران نمی توانند بر نتایج گذشته به عنوان شاخص اجرای آینده تاکید داشته باشند بلکه بر نتایج جاری و روشهای دستیابی به آن تاکید دارد.
مدیریت استثناء محور، مدیریتی است که وظیفه آن شناسایی اهداف خاص برای عملکرد مدیریتی است. اما نتایج کوتاه مدت با واکنش نسبت به مشکلات فوری بدست می آید اما تحلیلی در مورد روندهایی که برنامه ها را تولید می کند ارائه نمی کند بنابراین منافع بلند مدت نادیده گرفته می شوند . از سوی دیگر مدیریت کیفیت نهایی به تصحیح روندهایی مربوط است که مشکل ایجاد می کنند نه آنکه مربوط به مشکلات فردی باشد.
مدیریت کیفیت نهایی نیازمند یک تغییر متفاوت و جدید در تفکر و رفتار است. این تغییر به سادگی صورت نمی گیرد و انجام آن برای افراد ضعیف و آموزش ندیده امکان پذیر نمی باشد. و در نگاه اول بسیاری از روشهای مدیریت کیفیت نهایی ساده و حسی به نظر می رسد. اما آنها باید بدانند از مدیریت کیفیت نهایی جهت عملکرد بهتر استفاده کنند آگاهی از تاریخ مدیریت کیفیت نهایی احتمال دارد که در درک روشها موثر باشد. (saylor-1996)
مدیریت کنترل نهایی در اواسط دهه چهل توسط دکتر ادوارد دمینگ که مشاور در زمینه نمونه گیری و اداره سرشماری بود و پس از آن استاد آمار در دانشگاه نیویورک و فارغ التحصیل موسسه تجاری گردید، گسترش یافت. وی در قانع کردن تجار آمریکایی جهت بکار گیری مدیریت کیفیت نهایی موفقیت اندکی کسب کرد اما روشهای مدیریتی وی در ژاپن با موفقیت مواجه شد. پس از جنگ جهانی دوم ژنرال مک آرتور دویست دانشمند و متخصص به انضمام دکتر دمینگ را جهت کمک برای ساختن کشور اعزام کرد. دکتر دمینگ در حال انجام سرشماری در ژاپن بوسیله اتحادیه دانشمندان و مهندسان جهت ایراد سخنرانی در مورد روشهای کیفیت نهایی دعوت شد. یکی از حضار استاد سابق بسیاری از مدیر عاملان ژاپن بود. پس از حضور در جلسه استاد دانشگاه به مدیر عاملان و دانشجویان سابق خود اعلام کرد: اگر آنها بخواهند اقتصاد ژاپن را در طول پنج سال متحول کنند باید در سخنرانی های دکتر مینگ در مورد استفاده آماری جهت دستیابی به کیفیت بالا با هزینه کمتر شرکت کنند. بسیاری از مدیر عاملان اندرز پروفسور را پذیرفتند و در سخنرانی ها حضور یافتند . در نهایت بسیاری از شرکتهای تولیدی ژاپن نظریات دکتر دمینگ را پذیرفتند و توانستند تا محصولات با کیفیت را با هزینه کم تولید کنند. در حالی که تجارت ژاپن بر تولید محصولات با کیفیت تولید بالا تمرکز دارد، شرکتهای آمریکایی محصولات با کیفیت تولید می کنند . تاکید شرکتهای ژاپن بر تولید محصولات با کیفیت بالا و قیمت پایین، جایگاه مناسبی در بازارهای آمریکایی کسب کردند.
.[1] Total quality Managemet