با نصب این اپلیکیشن بر روی گوشی خود کلیه اطلاعات عقیدتی و سیاسی و احکام را به همراه روز شمار تاریخ و انقلاب و اطلاعات قرآنی و کتاب شناسی را همراه خود داشته و به راحتی مطالعه کنید.
جایگاه و موقعیت زن
آنچه مسلم است این است که در هیچ یک از ادیان و فرهنگ ها زن از وضعیت و موقعیتی برابر با مرد برخوردار نبوده است. این وضعیت نابرابر در همة شئون زندگی نمود دارد.
احکام دینی زنان را مخاطب قرار نمی دهد و مسائل مربوط به ایشان به صورت غیر مستقیم و بواسطة مردان مطرح می شود اما این امر در ادیان بسته به فرهنگ ها متفاوت است به عبارت دیگر دامنة این نابرابری ها در همة ادیان یکسان نیست دراین فصل به بررسی وضعیت زن در ادیان مورد بحث می پردازیم.
مزداییدر میان اقوام و ملل شناخته شدة باستان، هیچ جامعهای وجود ندارد که در آن به اندازة دین مزدایی در میان مرد و زن تعاملی خوب و سازنده وجود داشته باشد. به نظر میرسد که زن و مرد در اوستا از حقوقی برابر برخوردارند و نسبت به یکدیگر ارجهیتی ندارند. زن و مرد پرهیزکار معمولاً در کنار هم ذکر میشوند. خطابههای فلسفی که زرتشت در “گاتاها” نسبت به مردان و زنان ایراد میکند نشاندهندة وجود زنانی توانا در زمان زرتشت بوده است. وظایف زن در ایران باستان به فعالیتهای اقتصادی درخانواده محدود نمیشد، بلکه در پیشبرد معنوی و اخلاقی تمام جامعه نقش مهمی را ایفا میکرد او معلم اخلاق به حساب میآمد.[۱] در اوستا همیشه زن یک جزء مهم جامعه شناخته شده و در همه حقوق اجتماعی حتی در مراسم مذهبی نیز با مرد برابر دانسته شده است. در ادعیه زرتشتیان، هرجا از فروهر در گذشتگان یاد شده، فروهر زنان پارسا نیز ستوده شده است. در ایران باستان زن مقام بسیار ارجمندی داشت و دربسیاری از شئون زندگی با مرد همکاری میکرد. درست است که پسر به خاطر شرکت در کارهایی مثل جنگ و شکار و کشاورزی مورد توجه و مهر بیشتر بود، آیات بسیاری دراوستا وجود دارد که در آنها فرد از درگاه خداوند و فرشتگانش خواستار پسر است. با این حال آیاتی در اوستا یافت میشود که بر یکسانبودن ارزش پسر و دختر دلالت دارد در دعای “اهمائه ریشچه”[۲]، فرد درضمن درخواست نعمتهایی مانند تندرستی، شادمانی روانی، زندگی مرفه و آسوده از اهورا خواستار است که فرزندان نامی و مشهور نیز به او عنایت نماید، واژه اوستایی که در این دعا آمده است: “آسنا مچذره زینتم”[۳] است که به معنی فرزند نامی و مشهور است و فرزند اعم از دختر و پسر است در اندرزنامه “آذربادمهراسپندان” آمده است زن و فرزند خود را از فرهنگ باز مگیر که تو را تیمار و رنج گران از آن نرسد و پشیمان نشوی. در مورد آموزش اصول اخلاقی و مذهبی و دیگر دانشها، تربیت دختر و پسر یکسان بود و هر دو به یک اندازه بهرهمند میشدند.[۴]
پروفسور”کریستینسن”[۵] خاورشناس نامی دانمارکی درکتاب خود به نام شاهنشاهی ساسانیان مینویسد: دوشیزگان ایران باستان تنها با وظایف خانوادگی آشنا نمیشدند، بلکه اصول اخلاقی و قوانین مذهبی اوستا را نیز فرا میگرفتند و چه در اجتماع و چه در زندگی خصوصی از آزادی عمل برخوردار بودند. این آزادی عمل به اندازهای بود که اگر دوشیزهای میخواست حتی برخلاف میل والدین خود، با پسری زناشویی کند، پدر و مادر او نمیتوانستند ازاین کار جلوگیری کنند و موبدان بدون رضایت والدین دختر نیز به تقاضای آنها برطبق قانون ترتیب اثر میدادند.
شوهر به عنوان “نمانوپئتی”[۶] و زن به عنوان “نمانوپتنی”[۷] خوانده میشد. “گایگر”[۸] در کتاب تمدن ایرانیان خاوری مینویسد: «زن در صف همسری شوهر قرارمیگیرد نه از تابعین او، کنیزش نیست بلکه رفیق و همسر و در کلیه حقوق باید با او شریک و برابر باشد». در ایران باستان زن شخصیت حقوقی داشت و میتوانست صاحب مال و ملک از خود باشد. بنابه نوشتههای کتاب “نیرنگستان” زنان میتوانستند در سرودن “یسنا” و برگزاری مراسم مذهبی با مردان همکاری کنند یا خود به این کار مبادرت کنند. حتی در دوران سالخوردگی هنگامی که عادت زنانگی از آنها رفع میشد میتوانستند وظیفه نگهبانی آتش مقدس را به عهده بگیرند. زنان دانشمند بنا به کتاب “مادیکان هزار دادستان” (هزارماده قانون) میتوانستند به شغل وکالت دادگستری بپردازند و حتی گاهی بر مسند قضاوت بنشینند.[۹] دربارة جایگاه والای زن در ایران باستان، در متن پهلوی “مادیکان هزار دادستان”، به مطالب جالبی برخورد میکنیم: ادارة خانواده به صورت عادلانهای میان پدر و مادر خانواده تقسیم میشد، مادر در ادارة امور داخلی خانواده اختیار تام داشت به گونهای که پدر حق دخالت در کارهای او را نداشت. ایرانیان باستان دختر را مجبور به ازدواج برخلاف میل خود نمیکردند. زن در میان ایرانیان باستان، جایگاه والایی داشت. او از موقعیتی برابر با مرد برخوردار بود، البته این مسأله در کتب دینی ایرانیان به طور آشکارا نمودی ندارد. دختر ایرانی نه تنها وظایف مربوط به خانواده، بلکه اصول اخلاقی و دینی اوستا را نیز فرا میگرفت. او هم در خانه و هم در بیرون از خانه از آزادی برخوردار بود. در اوستا در فهرست شخصیتهای نامبردهای که به خاطر قداست، خرد، قهرمانی و فداکاری ذکر شدهاند، نامهای زنان ممتازی به چشم میخورد. دختر به شوهری داده میشود که جوان، زیبا، سالم، هنرمند، خوشخو، فرهیخته و خوشبیان باشد. عنوان “مانوپتنی” یعنی بزرگ خانواده که اوستا به زن می دهد، نشاندهندة برابری جایگاه مرد و زن است. این مسأله درمتون پهلوی از جمله “دینکرد”، “مینوی خرد” و “دادستان دینیگ” نیز آمده است.[۱۰] زنان ایرانی در دوران باستان در فن تیراندازی، اسبسواری، شمشیرزنی و دیگر فنون پهلوانی نیز آموزشهایی میدیدند و در شکار و جنگ شرکت میجستند.[۱۱]
در دورة هخامنشیان، درصورتی که فرزند میدید که مادرش وارد مکانی میشود که او در آنجا ایستاده است درحالت ایستاده باقیمیماند تا مادر به او اجازة نشستن بدهد. حتی شاه نیز برای مادر خود احترام فراوان قائل میشد و درهنگام غذاخوردن پایینتر از مادر بر سر میز غذا مینشست.[۱۲]
زنان در ایران برخلاف زنان در یونان و روم از حق مالکیت برخوردار بودند و نیز بسیاری از زنان جامعه ایران ساسانی که مربوط به طبقه بالای جامعه بودند، از حقوق اجتماعی بهره مییافتند. همچنین دوده سالار (بزرگ خانواده) میتوانست آنان را برخود سالار و صاحب اختیار یا به اصطلاح پادشاه کند. در آن صورت زن میتوانست شخصاً همسر اختیار کند و نیز برخلاف زنان طبقات پایین، در دادگاه گواه یا داور باشد.[۱۳]
در درون خانواده زن از ارجمندی و قدرتی برخوردار بود که به نقش او به عنوان مادر خانواده (کدبانو) بازمیگشت. در آن دوره اعتقاد بر این بود که “فرهخانه” با کدبانو پیوند دارد و هرگاه جسد او را از خانه بیرون برند “فرهخانه” با وی به در خواهد رفت. فرزندان ملزم بودند که هم از پدر و هم از مادر فرمانبرداری کنند. همسر کدخدا میتوانست در اموال شوهر شریک او باشد. زن حق مالکیت داشت و میتوانست درآمد ویژه ای داشته باشد و دستمزد خود را برای خود نگهدارد. وقتی زن و شوهر با هم وام میگرفتند، به صورت شریک متضامن با آنها رفتار میشد و وامدهنده میتوانست درغیاب شوهر وام را از زن بازپس گیرد.[۱۴]
با این حال از کتابهای پهلوی برمیآید که از اعتبار جنسیت مردانه و اقتدار جامعه هند و اروپائیان باستان در دورة ساسانی، چنان اثری بر جای بوده است که پسرزاده شدن امتیاز تلقی میشد. مرد هم حرمت و مزایای حقوقی بسیاری را دریافت میکرد و هم مسئولیت تأمین معاش زن و فرزندان را برعهده داشت. بدان گونه که زن بیوه مظهر بیپناهی و رنجوری بود، اما زن کوشا و هوشیار با سود جستن از حق تملک و دارایی و کار میتوانست به یاری بخت و دانایی، جایگاه والایی در جامعه بیابد. زن در آن روزگار، توان آن را داشت که مزایایی را با شایستگی ذاتی و کوشندگی از آن خود کند که مردان خودبهخود به محض مرد زادهشدن امکان بهرهمندی از آن امتیازات را مییافتند. [۱۵]
در”گاهان” زن از دو دیدگاه مورد توجه قرار میگیرد که مکمل یکدیگرند، یکی به عنوان گرونده زرتشتی و دیگر به عنوان یکی از دو جنس بشر که نقش و جایگاهی ویژه در زندگی اجتماعی دارد. در مورد اول وجدان زن مورد خطاب است. وی ولی به مثابه نیمی از گروندگان دین شناخته میشود. پیامبر او را فرا میخواند تا بیندیشد و خود، دین خویش را برگزیند. در دومین نظرگاه وی نقش خاص خود را باید به عنوان دختر و همسر و مادر در خانواده ایفا کند. در اینجا زن نقش طبیعی و زیستی زایمان و پرورش نوزاد را برعهده دارد که موجب دوام جامعه و بقای نسل و نوع بشر است. وجدان زن آزاد است که بر اساس رأی و خرد و شناخت خود آنچه را بهتر میداند اختیار کند اما بنابر گواهی آثار مکتوب، روی هم رفته از برابری جایگاه زن و مرد چنان که در”گاهان” میآید بتدریج کاسته میشود و هر چه از متنهای کهن فاصله میگیریم، جنس مذکر بیشتر به چشم میخورد و مقام و منزلت زن تنزل مییابد. در متون نیایشی اوستا یعنی بخشهای غیر گاهانی یسنا و نیز “ویسپرد” و “یشتها”، تأکید بیشتری بر ارجمندی زن وجود دارد. [۱۶]
“گاهان” مژده حیات اخروی را به زن و مرد یکسان میدهد و هر چند وظایف زندگی را میان آن دو تقسیم میکند، نیکی ورزیدن و رستگاری را برای هر دو جنس همانند میشمارد. اوستای متأخر نیز تحتتاثیر آموزههای گاهانی، پیوسته روح بهشتی و جاوید یا “فروهر نیک” و پارسای زن و مرد را در کنار هم میستاید و یا حتی در کتاب “ویدیوداد”، سوگواری را برای هر دو یکسان میداند. “یشت کردن”، بر زن و مرد هر دو واجب است، مراسم ویژه در گذشتگان نیز برای هر دو یکسان است و از جزئیاتی ناچیز در این باره میتوان چشم پوشید.[۱۷]
مسیحیتاز نظر شرع کلیسایی، زن و مرد یکسانند و هر دو مخاطب قانون کلیسایی هستند، گرچه از آنجا که زن به اقتضای جنسیت از عهدة انجام بعضی کارها برنمیآید و لاجرم از تصدی بعضی مقامات دینی محروم شده است. با این حال در کلیسای اولیه به زنانی (معمولاً بیوه) برمیخوریم که دارای مقامات کلیسایی همچون “اسقف”، “کشیش” و “شماس” هستند.[۱۸] این زنان چنانچه بخواهند به این مقامات نائل شوند باید واجد شرایطی باشند: دست کم شصت سال عمر داشته باشند، خود را شب و روز وقف عبادت کنند، درصورت بیوه بودن هیچ توجهی به ازدواج مجدد نداشته باشند، به قدیسان خدمت کنند، مهربان باشند و به فقرا کمک کنند.
در دورة پس از رسولان مدارک مستندی دال بر بهبود وضعیت بیوهزنان در غرب وجود ندارد شواهد و مدارک نیز در این مورد در شرق نیز مبهم است. اما این امر محتمل به نظر میرسد که بیوهزنان معمولاً به عنوان “شماس” منصوب میشدند.[۱۹]
بااین حال در اول قرنطیان آمده است: زنان در کلیسا ساکت باشند چرا که ایشان مجاز به سخن گفتن نیستند و باید تابع باشند، چرا که شریعت میگوید اگر زنان بخواهند چیزی یاد بگیرند باید در خانه از شوهران خود بپرسند زیرا صحبت زنان در کلیسا شرمآور است(۵-۳۴/ ۱۴). همچنین در اول قرنطیان آمده است: زنان باید در کلیسا خود را بپوشانند(۱۵-۱۴/ ۱۱). زنان اگر چه دربعضی موارد به بعضی مقامات کلیسایی نیز دست یافتهاند، اما عهده دار منصب قضاوت نبودهاند.[۲۰]
اما زن به عنوان عنصری از نژاد انسانی به همراه مرد مکلف است که در جهت رشد و تعالی انسان در همه ابعاد بکوشد. به گفته “پولسرسول” سیطرة مرد در جامعه به دلیل ابعاد شخصیتی مرد نیست بلکه به خواست خداوند بوده است پولس دراین باب میگوید: مرد صورت و جلال خداوند است و زن جلال مرد. از نظر کلیسای کاتولیک مرد رئیس و حاکم بر خانواده است. زن به منزله تکهای از بدن و قطعهای از استخوانهای مرد است و باید تابع شوهر خود باشد، البته این بدان معنا نیست که زن ملک شوهر است بلکه کاملکنندة وی به حساب میآید، چراکه ریاست و حکومت مرد بر خانواده نمادی از حکومت مسیح بر کلیسا و پیروی زن از شوهر سمبل تبعیت کلیسا از مسیح است. این حکم در ده فوریه ۱۸۸۰ از سوی کلیسا صادر شد البته این دیدگاه همواره مورد توجه کلیسا بوده است و شاید بتوان گفت کلیسا در این حکم این مسأله را دوباره مورد تأکید قرار داده است.[۲۱]
در پروتستانتیزم عقیده بر این است که در مسأله عشق و محبت، زن و مرد از حق مساوی برخوردارند این عقیده در نقطه مقابل نظر کتاب مقدس دربارة زن است در عهد عتیق زن همواره تابع مرد بوده است در عهدجدید نیز چنین عقیدهای وجود دارد به طوری که در”افسوسیان”، “کولسیان اول”، “پترس اول”، “تیموتائوس” و “تیتوس” بر تبعیت زن از مرد و سیطرة مرد بر زن تأکید شده است. اما پروتستانهای لیبرال عمدتاً به “قلاطیان” و “افسوسیان” استناد میکنند که به نظر میرسد تساوی زن و مرد را مطرح میکنند.[۲۲]
دون برونینگ[۲۳] و همکاران وی به طور تأثیرگذاری نقد خانوادهگرایی و ازدواج را مطرح کردند. مسألة تساوی زن و مرد دیدگاههای مختلفی را به وجود آورد: یک دیدگاه این است که زن و مرد تصویری از خداوند هستند. یکی دیگر از این دیدگاهها مسیحیت تثلیث گرای احیاء شده است که خداوند را در اتحاد افراد در روابط میبینند به طوری که روابط شخصی انسانها منعکسکنندة روابط الهی میان قوم خداوند تلقی میشود. یک عقیدة دیگر این است که خداوند در مسیح به شکل انسان، نه صرفاً مرد تجسم یافت. بر این اساس، میتوان گفت پروتستانتیزم معتقد است که در مسألة ازدواج، زن و مرد از برابری برخوردارند و تبعیت و پایینتر بودن زن نسبت به مرد نادرست است. [۲۴]
در آغاز قرن نوزده میلادی، پروتستانها این مسأله را مطرح کردند که اگر همگان به خدمت خداوند دعوت شده اند اگر آن گونه که در “قلاطیان” آمده است میان یهودی و یونانی، زن و مرد فرقی وجود ندارد براین اساس چرا زن به انجام خدمات روحانی نپردازد؟ چنانچه پولس رسول گفته است که همه اعضای جامعه مسیحی روحانیانی هستند که به خدمات الهی میپردازند، پس زنان بخشی از این روحانیان به حساب میآیند. اگر مسیحیت از همگان اعم از زن و مرد میخواهد به مطالعه کتاب مقدس بپردازند و به همراه فرزندان خود در شهادت و ایمان مشارکت کنند، پس زنان نیز میتوانند به چنین کاری بپردازند. اگر هر مسیحی بشارت تعمید روحالقدس را دریافت کرده است، پس زن نیز چنین بشارتی را دریافت کرده و به اندازة مرد مستعد نجات است. اما کلیسای کاتولیک رومی همچنان به موضع خود دایر بر عدم صلاحیت زنان درتصدی مقامات روحانی، اصرار میورزد.[۲۵]
بحثها علیه روحانیت زن در پروتستانتیزم به مدت حدود دویست سال جریان داشت و گروههایی که قائل به قابلیت زنان برای روحانی شدن بودند، درحدود نیمه قرن بیستم توانستند به اعتقادات خود جامه عمل بپوشانند. کسانی که معتقد به عدم صلاحیت زنان برای رسیدن به مقامات روحانی بودند، به کتاب مقدس استناد میکردند. ایشان میگفتند که خداوند در خلقت، زن را تابع مرد آفریده است و در این باره به سفر پیدایش استناد میکنند که در آن آمده است: حوا بعد از آدم به عنوان کمک وی خلق شد(۱۸/۱). همچنین ایشان به داستان هبوط آدم اشاره میکنند که در آن حوا، آدم را اغوا میکند و لذا از سوی خدا محکوم شد که همواره تحت سلطه شوهر خود باشد (۲۶-۷/ ۱) ایشان همچنین در عهدجدید به اول قرنطیان استناد میکنند که در آن آمده است: زن باید مرد را تبعیت کند و او را جلال بخشد،(قرنطیان ۸-۷/۱۱) کسانی که معتقد به قابلیت زنان برای رسیدن به مقامات روحانی بودند به عهد عتیق استناد نکردند. ایشان با رد بعضی فقرات کتاب مقدس بر آن بودند که نحوة نگرش به انسان درگذشته، با رویکرد مترقی نسبت به انسان متفاوت است ایشان به این داستان خلقت در سفر پیدایش استناد میکنند که در آن آمده است: زن و مرد با هم و به صورت خداوند آفریده شده و با هم از خلقت بهرهمند گردیدهاند(۷-۲۶/ ۱). ایشان همچنین به نحوة برخورد مسیح با زنان استناد میکنند و میگویند که او نسبت به زنان احترام فراوانی قائل بود. پولس نیز هنگامی که به قدرت عیسیمسیح در تغییر امور اشاره میکرد تأکید داشت که در کلیسا تفاوتی میان نژادها و جنسیتها وجود ندارد چرا که همه در عیسیمسیح یکی هستند. قلاطیان مخالفان همچنین معتقد بودند چون عیسیمسیح مرد بود پس باید روحانیون مرد باشند اما موافقان روحانیت زنان درجواب ایشان میگویند پیش از پرداختن به جنسیت عیسیمسیح، انسانیت وی مطرح است. از سال ۱۹۵۰ تا دهه ۱۹۷۰ میلادی بیشتر شاخههای پروتستان راه را برای رسیدن زنان به مقامات روحانی هموار کردند.
فهرست مطالب
جایگاه و موقعیت زن ۱
مزدایی ۱
مسیحیت ۷
اسلام ۱۱
مفهوم ازدواج و اهداف آن ۱۶
مزدایی ۱۶
مسیحیت ۱۸
اسلام ۳۸
گونه های ازدواج ۴۳
مزدایی ۴۴
تکهمسری ۴۴
چند همسری ۴۵
ازدواجهای پنجگانه ۴۵
ازدواج دروندینی ۴۹
ازدواج با محارم ۵۰
مسیحیت ۵۷
ازدواج موقت (محرمانه) ۶۱
ازدواج بین الادیانی ۶۳
اسلام ۶۴
تکهمسری ۶۴
چند همسری ۶۵
ازدواج موقت ۶۹
فلسفه و هدف ۶۹
تاریخچه ازدواج موقت ۷۲
ارکان ازدواج موقت ۷۳
اختصاصات ازدواج موقت ۷۴
دیدگاه اهل سنت در باب ازدواج موقت ۷۵
ازدواج بینالادیانی ۷۶
اسلام آوردن یکی از زوجین ۸۲
ارتداد افراد مسلمان ۸۲
احکام ازدواج ۸۴
مزدایی ۸۴
شرایط عقد نکاح ۸۵
موانع ازدواج: ۸۶
احکام زناشویی ۸۶
تکالیف زن و شوهر ۸۹
ازدواج های حرام ۹۰
مسیحیت ۹۵
ازدواجهای مخفیانه ۹۶
شرایط عقد نکاح ۱۱۵
تکالیف زن و شوهر ۱۱۹
احکام زناشویی ۱۲۰
ازدواج های حرام ۱۲۰
زنا ۱۲۰
اسلام ۱۲۴
شرایط صحت عقد نکاح ۱۲۶
سن ازدواج ۱۲۹
شرایط فسخ عقد نکاح ( در مرد) ۱۳۰
شرایط فسخ عقد (در زن) ۱۳۱
وکالت در عقد ۱۳۲
اولیاء عقد ۱۳۲
احکام فقهی ازدواج ۱۳۳
ازدواج حرام ۱۳۴
موانع ازدواج شرعی یا محرمات ۱۳۴
۲- محرمات سببی ۱۳۵
۳- محرمات رضاعی ۱۳۷
محرمات موقت ۱۳۹
تکالیف زن و مرد ۱۴۲
۱- حقوق معنوی ۱۴۶
۲- حقوق مادی زنان ۱۴۷
تاریخچة مختصر مهریه ۱۴۸
شی موضوع مهریه ۱۴۹
انواع مهر ۱۵۰
مقدار مهر ۱۵۲
تملّک مهر ۱۵۲
نفقه ۱۵۲
حدود نفقه ۱۵۳
عدّه ۱۵۴
زنا ۱۵۶
مجازات زنا ۱۵۸
اقسام حدّ زنا ۱۵۹
اثبات جرم زنا ۱۶۱
آداب ازدواج ۱۶۳
مزدایی ۱۶۴
آداب و مراسم خواستگاری ۱۶۴
آداب نامزدی ۱۶۵
انتخاب روز فرخنده ۱۶۶
مراسم روز عروسی ۱۶۶
۱-وکیل پرسان ۱۶۶
۲- گواه گیران (مراسم عقد) ۱۶۹
۳- عروس کشان ۱۷۳
۴- پاتختی ۱۷۴
مسیحیت ۱۷۵
آداب و مراسم ازدواج ۱۷۵
۱- رضایت ۱۷۵
۲- خطبه ۱۷۶
۳- دادن حلقه یا تبادل حلقه ها ۱۷۸
۵- زفاف ۱۸۰
اسلام ۱۸۱
انتخاب همسر ۱۸۳
مراسم خواستگاری ۱۸۴
خواستگاری از نامزد دیگری ۱۸۵
حدود نگاه کردن هنگام خواستگاری ۱۸۶
گزینش دختر ۱۸۸
خرج بری ۱۸۹
شیرینیخوران ۱۹۰
نشان دادن دختر به قابله ۱۹۱
خریدن لباس برای عروس آینده ۱۹۱
تهیه جهیزیه ۱۹۱
مراسم عقد ۱۹۲
فرستادن رقعه (کارت عروسی) ۱۹۴
آرایش دختر ۱۹۴
حنابندان ۱۹۶
مراسم عروسی ۱۹۶
عروس بران ۱۹۸
شب زفاف ۱۹۸
پایتختی ۲۰۰
روز سوم عروسی ۲۰۱
طلاق وازدواج مجدد ۲۰۲
مزدایی ۲۰۲
طلاق ۲۰۲
ازدواج مجدد ۲۰۲
مسیحیت ۲۰۳
طلاق: ۲۰۳
ازدواج مجدد ۲۱۷
اسلام ۲۱۸
طلاق ۲۱۸
اختیار طلاق ۲۲۰
جواز و مشروعیت طلاق در قرآن: ۲۲۳
ارکان طلاق ۲۲۳
انواع طلاق ۲۲۶
لعان، ایلاء، ظهار ۲۲۹
ازدواج مجدد ۲۳۲
فهرست منابع ۲۳۴
Source: 235
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:8
فهرست مطالب
یکی از شعب دادگاه های عمومی است که برای رسیدگی به دعاوی خانواده اختصاص داده شده است
قضات دادگاه های خانوده متأهل هستند و دادگاه خانوده حتی المقدور با حضور مشاور قضایی زن شروع به رسیدگی نموده و احکام پس از مشاوره با مشاوران قضایی صدار خواهد شد صالحیت دادگاه های خانواده عبارتند از:
نکاح موقت و دائمطلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای مدتمهریهجهیزیهاجره المثل و نحله ایام زوحیتنفقه معوقه وجار؟ یا زوجه و اقربای واجب النفقهحضانت و ملاقات اطفالنسبنشوز و تمکین نصب قیم و ناظر وضع امین و عزل آنها
10- حکم رشد
11- ازدوج مجدد
شرایط ضمن عقد
در اکثر پرونده های طلاق می توان مراحل مشترکی , ؟ کرد و رد مسیر این پرونده ها ابتدا باید کپی از عقد خانه و شناسنامه ی طرفین که همه گی تمر خورده و بر ؟ شده اند ضمیمیه پرونده گردد بعد از کپی عقدخانه ؟ برگه دادخواست به دادگاه های عمومی است. این برگ برگه ای چاپ شود و معین می باشد که در آن جایی برای نام خواهان و خوانده نام خانوادگی و نام پدر شغل و مح اقامت هر دو وجود دارد و در آن نوع خواسته و نام وکیل قانونی و دلایل و منضمات دادخواست پیش بینی شده است بعد از پر کردن این مشخصات جایی برای توضیحات وجود دارد که در آن خواهان شرعی از زندگی مشترک خود و دلایل خود برای اقامه ی انین دعوا را می نو ؟
در پرونده ای که من برای بررسی آن اقدام کردم این چنین نوشته شده بود
با سلام
احتراماً به استحضار می رساند اینجانب خدیجه مهربانی همسر شرعی و قانونی خوانده فوق می باشم که نامبرده اکنون مدت بیش از یک سال است که از که از دادن مخارج زندگی به اینجانب خودداری نموده است و هیچ گونه رسیدگی به من نمی کنند با توجه به این که معلولیت جسمی دارم و تقاضای کمک از بهزیستی نموده ام و با توجه به داشتن همسر به اینجانب ؟ هیچ گونه کمکی نمیکنند در صورتیکه ایشان فقط اسماً همسر اینجانب می باشد و هیچ گونه رسیدگی به من ندارد و یک فر زند مشترک پسر 4 ساله نیز دارم که برای گذراندن زندگی و مخارج با سختی فراوان روبرو هستیم از شما تقاضا دارم با توجه به مشکلات جسمی و مالی اینجانب تقاضای طلاق بنده را رسیدگی نموده و حکم مقتضی را صادر فرمائید تا حداقل از مرجع قانونی دیگر مثل بهزیستی به وضعیت اینجانب رسیدگی شود.
تاریخ این دادخواست 29/9/83 بود و با چسباندن 6000 ریال تمبر این دادخوست قانونی تلقی می شود و با ارائه ی این دادخواست به دفتر شعبه وقت رسیدگی جهت مراجعه ی طرفین تعیین می گردد وقت رسیدگی برای این پرونده 31/1/84 ساعت 3/10 تنظیم شده بود بیش از آن دفتر شعبه برای هر یک از طرفین برگه ی احظاریه ای می فرستد در برگه ی احضاریه
نام اظهار شونده
نام پدر خیابان
شهرت روستا
محل حضور دادگاه شعبه
وقت حضور ساعت حضور
علت حضور: که در این احظاریه علت حضور دعوی زوجه به طرفین شما به خواسته طلاق با ارسال سنخه ثانی دادخواست و ضمایم در وقت مقرره فوق جهت رسیدگی در دادگاه حاضر در پشت برگه ی احظاریه قید می شود که این احظاریه به چه کسی و در چه زمانی تحویل شده است و این موضوع در بعضی از موارد بعضا اهمیت و ثمره ای پیدا می کند.
در برگه احظاریه ای که برای خوانده ارسال شده این نکته وجود دارد که به علت حضور نداشتن خوانده به تجویز ماده طلاق آ.د.م نسخه دوم احظار یه محل الصاق شد
در برگه احظاریه ای که برای خواهان فرستاده شده بود
علت حضور: دعوی شما به طرفیت زوج به خواسته طلاق در وقت مقرره فوق جهت رسیدگی در دادگاه حاضر شوید و در پشت این احظاریه قید شده بود که در تاریخ 11/11/83 به نشانی معینه مرعه و به تجویز ماده 68 آ.د.م با تسلیم یک نسخه از احظاریه به نامبرده ابلاغ گردید.
در این کتاب سعی شده سوالاتی که اکثر زوجها از لحاظ دینی دارند در همه موارد با توجه به روایات و احادیث موجود پاسخ داده شود
14صفحه
فرمت pdf
وَ أَخَذْنَ مِنکُم مِّیثَاقًا غَلِیظًاو آنان از شما پیمانى استوار گرفتهاند؟
سوره مبارکه نساء آیه 21
وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًاو از نشانههاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفریدسوره مبارکه روم آیه 21