لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:37
عناوینمقدمهنقش نماز در شخصیت جوانانروح و حقیقت نمازاهمیت دوران جوانیانعطاف پذیری روحیه جواناننیازهای غریزی و فطری جوانان و پاسخ آننقش نماز و تعالیم دینی در شخصیت جوانانیاد و ذکر خدا مایه آرامش دلهانماز بارزترین مصداق ذکر خداآیا نماز انسان را از زشتی باز میدارد؟
آفات و موانع آثار نماز
الف ـ اکتفا به صورت و ظاهر نماز:ب ـ عدم اخلاص و حضور قلب:ب ـ عدم اخلاص و حضور قلب:ج ـ استخفاف و سبک شمردن نماز:د ـ عدم مداومت در نماز:مقدّمهبر همه جوانان معزّز و مکرّم، معرفت به این نکته لازم است که در دین مبین اسلام، نماز لبیک همه ذاکران، عمل آزادگان، طواف عارفان، میقات کعبه عاشقان، سعی وصفای پاکدلان، پرواز بیدار دلان مقصد سالکان، داروی دلهای مجروح، شفای قلبهای محزون و تسکین دلهای مفتون است. نماز کمال عابدان و معراج عالمان، معبد عاشقان و گل خوشبوی بوستان قلب پاک جوانان است. جوان چون واجد قلب پاک و فاقد و فارغ از هرگونه ارزشهای ناپاک است میتواند با نماز، پلّههای کمال را طی کند و به قلّه جمال باریابد. با برپایی نماز به مقام سروری و سیادت راه یابد و دعای اللهم اجعلنی للمتقین اماماً (خدایا مرا پیشوای پرهیزکاران قرارده) را ورد کلام خود سازد. چون که هیچ عملی مثل نماز بینی شیطان را به خاک مذلّت نمی ساید و توجهات الهی را نصیب انسان نمیسازد و هیچ بندهای جز از طریق نماز به مقام قرب نمیرسد. بسیار زیبا فرمودهاند آن رهبر فرزانه که: «مبتدیترین انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز میکنند. برجستهترین اولیاء خدا نیز بهشت خلوت اُنس خود با محبوب را در نماز میجوید. این گنجینه ذکر و راز را هرگز پایانی نیست و هر که با آن بیشتر آشنا شود جلوه و درخشش بیشتری در آن مییابد». پس بیائیم همّت نمائیم که با تمسک به نماز به مقام قرب، راه یابیم و جوانی خویش را با سیره مردان الهی گره زنیم تا شاید در جهان جاودانی در منزلگه صادقان و صالحان منزل گزینیم که طوبی لهم و حسن مآب. برای جوانان عزیز باید مسلّم باشد که هر چه در بهار جوانی کاشتند در پائیز پیری درو خواهند نمود و به سنین بعد از جوانی عبادت را موکول نمودن از وسوسههای شیطانی است. جوانا ره طاعت امروز گیر***که فردا جوانی نیاید ز پیر
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:26
مقدمه:
حمد و سپاس خدایی را سزاست که شکر شاکرین و حمد حامدین و ذکرذاکرین و سعی خالصین متوجه درگاه اوست. ستایش بیکران مرا و راست که در خلق خویش هیچ کاستی نگذاشت بل همه مخلوقات حتی پست ترین شان را به راستی بگذاشت تسبیح لایتناهی بر آستان او که آدمی را در مسیر سعادت بر همه موجودات ولایت و تاج خلافت در سیاره زمین بر او کرامت و خلعت ( لقد کرّمنا) بر اندامش عنایت و بعد از تکوین، مصداق (فتبارک) بر قامتش مقالت فرمود: حمد و آفرین بر ذات جهان آفرین که هستی را آموخته با حکمت و تعالیم را برای بشر همراه مصلحت و برای وصول به سر بلندی و عزّت توأم ساخته است.
درود بی پایان بر ختم پیامبران و قص رسولان و اهل بیت و پاکان که شریعت به دست ایشان پایان و حجت خدا به عصمت آنان تمام گردید.
با حمد بی انتهی بر ذات ربوبی و درود بی منتهای برشأن مصطفوی، مصحف بی مقدار نماز را محمد ساخته تا شاید از این فریضه الهی که بزرگترین و مهمترین در تمام ادیان الهی تشریع شده، نفوس بهره گیرند.
بر همه جوانان معزّز و مکرّم معرفت به این نکته لازم است که در دین مبین اسلام، نماز لبیک هنر ذاکران، عمل آزادگان، طواف عارفان، میقات کعبه عاشقان، سعی و صفای پاکدلان، پرواز بیداردلان، مقصد ساکنان، داروی دلهای مجروح، شفای قلبهای محزون و تسکین دلهای است. نماز کمال عابدان و معراج عالمان، معبد عاشقان و گل خوشبوی بوستان قلب پاک جوانان است.
جوان چون واجد قلب پاک و فاقد و فارغ از هر گوهه ارزشهای ناپاک است می تواند با نماز، پله های کمال را طی کند و به قلّه جمال باز یابد.چون که هیچ عملی مثل نماز بینی شیطان را به خاک مذلّت نمی ساید و توجهات الهی را نصیب انسان نمی سازد و هیچ بندهایی جز از طریق نماز به مقام قرب نمی رساند. انسانها رابطة خود را با خدا با نماز شروع می کنند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:37
قال پیامبر اکرم (ص) :
بابانِ مُعَجَّلانِ عُقوبَتُهُما فیِ الدنیا الْبَغْیُ والْعُقُوقُ .
پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
دو چیز است که کیفر آنرا در دنیا می دهند ظلم و بد رفتاری با پدر و مادر .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:22
هر چه براى نماز گفته و نوشته شود حق آن ادا نمىشود و چگونه ممکن است عمودِ دین و پرچم اسلام و یادگار ادیان و انبیا و محور قبولِ همه اعمال در چند جمله بیان شود؟
نماز، برنامه هر صبح و شام است بهنگام صبح اولین کلامِ واجب نماز و بهنگام شام آخرین واجب، نماز است. پس آغاز و انجامِ هر روزت با یاد خدا و براى خدا است.
نماز در سفر یا وطن، در زمین یا هوا، در فقر یا غنى، رمز آنست که در هر کجا هستى و هر که هستى مطیع او باشى نه غیر او.
نماز، ایدئولوژى عملى مسلمان است که در آن عقائد و افکار و خواستهها و الگوهاى خود را بیان مىکند.
نماز، استحکام بخشیدن به ارزشها و جلوگیرى از فروپاشى شخصیتِ افراد و اعضاى جامعه است که اگر مصالح ساختمان سُست باشد ساختمان فرو مىریزد.
اذانِ نماز، شیپورِ توحید است که سپاه متفرّقِ اسلام را در یک صف و زیر یک پرچم فرا مىخواند و آنان را پشتِ سر امامى عادل قرار مىدهد.
امام جماعت یکى است تا رمز این باشد که امام جامعه نیز باید یکى باشد تا اداره امور متمرکز باشد.
امام جماعت باید مراعات ضعیفترین مردم را بکند و این درس است که در تصمیمگیرىهاى جامعه مراعاتِ طبقه محروم را بکنید. پیامبر خدا بهنگام نماز صداى گریه طفلى را شنید نماز را به سرعت تمام کرد تا اگر مادر طفل در نماز شرکت کرده کودکش را آرام کند! (52)
اولین فرمان بدنبال آفرینش انسان، فرمان سجده بود که به فرشتگان فرمود: براى آدم سجده کنید. (53)
اولین نقطه زمین (مکّه و کعبه) که از زیر آب بیرون آمد و خشکى شد مکان عبادت بود. (54)
اولین کار رسول خدا پس از هجرت به مدینه ساختن مسجد بود.
نماز هم انجام معروف است هم نهى از منکر. هر روز در اذان و اقامه مىگوییم «حىّ على الصلوة حىّ على الفلاح حىّ على خیر العمل» که همه امر به بالاترین معروفها یعنى نماز است.
از سوى دیگر نماز انسان را از فساد و فحشا بازمىدارد: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنکَر» (55)
نماز، حرکاتى است برخاسته از آگاهى و شناخت. شناختِ خداوند که به فرمان او و براى او و اُنس با او قیام مىکنیم و لذا قرآن ما را از نماز در حال مستى (56) و کسالت (57) نهى کرده است تا آنچه را در نماز مىگوییم با توجه و آگاهى باشد.
نماز، آگاهىبخش است. هر هفته روزهاى جمعه نمازجمعه برپا مىشود و قبل از نماز دو خطبه خوانده مىشود. این دو خطبه بجاى دو رکعت از نماز و به عبارتى جزئى از نماز است. خطبههایى که به فرموده امام رضاعلیه السلام باید مردم را از تمام مسائل جهان آگاه کند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:74
متن
عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالیترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند میفرماید:
»و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
«و لقد بعثنا فی کلّ امّة رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنکم» و سود عبادت، به خود پرستندگان بر میگردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا میدارد (یا باید وادار کند) اموری است، از جمله:
1ـ عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی میبیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی میکند. آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم میکند.
2ـ احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع میکند.
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا میدارد. خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمیشد.
3ـ توجّه به نعمتها
انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمتها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاد آوری نعمتهای بیشمار خداوند، میتواند قویترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد. در مناجاتهای امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمتهای خداوند، حتی قبل از تولّد انسان، به یاد آورده میشود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده میسازد آنگاه در خواست نیاز از او میکند. خداوند هم میفرماید:
»فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الّذی أطعمهم من جوعٍ و ءامنهم من خوفٍ»
مردم پروردگار این کعبه را بپرستند، او را که از گرسنگی سیر شان کرد و از ترس، ایمنشان نمود.
در آیهای دیگر است که پروردگارتان را بندگی کنید، چون شما را آفرید.
4ـ فطرت
پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. این روح پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خدا پرستی» میرسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوتها کشیده میشود.
انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامدهاند، بلکه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.
علی ـ علیه السلام ـ میفرماید: «فبعث اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عبادة الأوثان الی عبادته» خداوند، محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بتپرستی، به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحید در عبادت میکند، نه اصل عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاک میخورد و لذّت هم میبرد!
اگر رهبری انبیاء نباشد، مسیر این میل فطری منحرف میشود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده میشود. آنگونه که در نبود حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و غیبت چهل روزهاش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوسالهی طلایی سامری روی آوردند.
فلسفه عبادات
احکام و برنامههای عبادی اسلام، همه حکمت و فلسفه دارد:
اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، که مردم را به تعقّل و تفکر فرا میخواند و هیچ مکتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نکرده است.
ثانیاً: یکی از انتقادهای شدید قرآن بر مشرکان و بت پرستان، تقلید کور کورانه و بی دلیل از نیاکان است.
ثالثاً: خود قرآن، بارها در کنار بیان احکام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره کرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حکمتها پرداختهاند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف کتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام کردهاند.
به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احکام الهی و دستورهای دینی برداشته میشود و هر چه از عمر اسلام میگذرد، بر عظمت و جلوهی آن افزوده میگردد.
با توجه به همهی نکات فوق، یاد آور میشود که:
1ـ لازم نیست دلیل همه احکام را، همه مردم در همه زمانها بدانند. گاهی دلیل برخی از آنها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن میسازد.
2ـ در فلسفه احکام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آنها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و... توجه کرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.
3ـ کسی که خدا را حکیم و دستورهایش را بر اساس حکمت میداند، نباید بخاطر اینکه امروز دلیل حکمی را نمیداند از انجام آن تخلّف کند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمیکنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف کند و در صدد شناخت هم باشد.
4ـ در هر جا که از قرآن و حدیث، دلیل محکمی بر فلسفه حکمی نداریم، بهتر است ساکت باشیم و با یک سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نکنیم.