هزینه انجام این ترجمه حداقل برابر با 35000 تومان می باشد.
ما با حداقل هزینه آن را در اختیار شمار قرار داده ایم .
سال انتشار 2015
متن کامل مقاله را در وبلاگ ifreepaper.blogfa.com دانلود نمایید.
Abstract
In a new global environment, characterized by rapid change, intense information flows and increasing competition because of the
reduction of barriers to trade and exchange. Organizations’ leaders face new and hard threats which oblige them to be innovative, it
is obvious that innovation has always been at the heart of business, but until now not at the top of the management agenda.
Competition turns into a game of who can generate the best and greatest number of ideas with strategic perspective. However many
organizations spend most of their time reacting to unexpected changes instead of anticipating and preparing for them. Organizations
caught off guard may spend a great deal of time and energy "playing catch up". They use up their energy coping with immediate
problems with little energy left to anticipate and prepare for the next challenges. This vicious cycle locks many organizations into a
reactive posture. It does not have to be that way. A sensible alternative is a well tested process called strategic planning which is a
step by step process with definite objectives and end products that can be implemented and evaluated. Very simply, it is a process
by which we look into the future, paint a picture of that future based on current trends, and influence the forces that will affect us.
Strategic Planning is a technical fix that gets at only part of the question of organizational effectiveness and only deals with some of
the dilemmas of organizations. In the face of such realities, the notion of strategic thinking emerges to fill the gaps and overcome
the limitations that experience with strategic planning has proven to exhibit. This paper presents an integration of leadership roles
for innovation by focus on strategic thinking and planning in an effort to make important connections and important distinctions
چکیده: محیط جدید جهانی دارای خصوصیات تغییرات سریع، جریانات شدید اطلاعات و افزایش رقابت می باشد. زیرا موانع تجارت و داد و ستد کاهش یافته است. رهبران شرکتها با خطرات سخت و جدیدی روبرو می باشند به طوری که آنها را مجبور می نماید نوآرو باشند. واضح است که همواره نوآوری به عنوان قلب تجارت محسوب شده است ، اما نه به اندازه امروز که در راس کارهای مدیریت می باشد. رقابت به آن سمت رفته است که چه کسی می تواند ایده های بزرگتر و جالبر با یک دیدگاه استراتژیک بیان کند. هر چند که تعداد زیادی از شرکتها زمان زیادی را برای واکنش نشان دادن به تغییرات می کنند ، به جای اینکه آن را پیش بینی کرده و خود را برای آن آماده نمایند. این جبهه دفاعی شرکت ممکن است وقت و انرژی بیشتر را تلف نماید. آنها انرژی و توان خود را بر مقابله با مسائل پیش آمده به کار می برند. و انرژی کمی را برای پیش بینی مسائل آینده و آماده سازی خود برای آن به کار می گیرند. این چرخه نادرست ، سازمان های زیادی را در یک موقعیت واکنشی قرار داده است. این راهش نیست. یک راه حلی که به خوبی مورد آزمون قرا رگرفته است ، با نام برنامه ریزی استراتژیک نامیده می شود و شامل فرایند مرحله به مرحله ی تعریف اهداف و محصولات نهایی قابل اجرا و ارزیابی می باشد. به طور ساده ، آن فرایندی است برای نگاه به آینده ، نقاشی تصویر بر پایه اینکه آینده بر پایه تجارت حاضر شکل می گیرد ، و تاثیر بر روی نیروهایی است که ما را تحت تاثیر خود قرار می دهند. برنامه ریزی استراتژیک یک ثابت تکنیکال می باشدکه که بر پایه اثر بخشی سازمانی شکل گرفته و تنها بخش سوالات مربوط به اثر بخشی سازمانی را گرفته و تنها با مسائل غامض سازمانی روبروست . در واقع ، مفهوم تفکر ا ستراتژیک برای پوشاندن شکافها و غلبه بر محدودیتها به وجود آمده است. این صفحات به ارائه یک دید یکپارچه از نقشهای رهبری در نوآوری، با تاکید بر تفکر و برنامه ریزی استراتژیک و باتلاش در جهت ایجاد یک ارتباط و برتری مهم ، می پردازد.
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 150 صفحه می باشد.
فهرستتاریخچه ۱
مقدمه ۲
کیفیت کالا ۲
نقش طراحی در صنعت بسته بندی ۴
بسته بندی و صادرات ۱۲
روش های افزایش کیفیت کالا و خدمات ۱۴
کنترل کیفیت ۱۹
عوامل مؤثر در کیفیت طراحی ۲۲
اجزای مدیریت کیفیت فراگیر ۲۵
spc چیست؟ ۳۹
هزینه یابی کیفیت ۴۱
شرکت XX سهامی عام ۵۸
مروری بر تاریخچه کنترل کیفیت در ژاپن ۶۶
اصول بازاریابی فیلیپ کاتلر ۸۵
برنامه ریزی استراتژیک مبتنی بر کیفیت ۸۷
ادغام برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت جامع کیفیت ۸۸
عناصر اصلی برنامه ریزی استراتژیک مبتنی بر کیفیت ۸۹
سنجش ، ارزشیابی و ارتقای مستمر ۸۹
پنج رویکرد برنامه ریزی کیفیت ۹۵
مراحل اجرا ۹۶
نظریه مدیریت کیفیت ۹۹
زنجیره واکنشی بهبود کیفیت ۱۰۲
جایزه مالکوم بالدریج ۱۰۴
جوران ۱۰۸
کرازبی ۱۱۰
تاگوچی ۱۱۳
ایشی کاوا ۱۱۶
اصول حرکت به سوی کیفیت ۱۱۷
استانداردهای کیفی و کیفیت ۱۱۹
ابعاد کیفیت ۱۲۱
تعاریف ۱۲۲
پاسخ به چند سؤال کلیدی ۱۲۴
مدلهای جهانی ارزیابی کیفیت ۱۳۱
استقرار مدیریت کیفیت ۱۳۳
ساختار روش اجرایی ۱۳۴
مبنای مدیریت کیفیت ۱۴۰
منابع ۱۵۰
مبانی مدیریت کیفیت تالیف دکتر ابوالفتح لامعی
- برنامه ریزی استراتژیک درمراقبتهای بهداشتی نوشته برنارد.هوراک مترجم : دکتر ابوالفتح لامعی
- مدیریت استرتتژیک نوشته فردآر.دیوید ترجمه دکتر علی پارسیان ودکتر سید محمد اعرابی
عوامل موثر در کیفیت طراحی:- مشخصات کالا : از قبیل وزن ، اندازه رنگ ضخامت طرز عمل و …
- توانایی و امکانات جریان تولید : توانایی جریان تولید وابستگی مستقیم به عوامل مختلف از جمله نیروی انسانی مناسب ، بهترین مواد اولیه و نحوه درست عمل کردن ماشین الات ، دارد .
بنابر این تولید در شرایت حد اکثر توانایی یک سازمان با توجه به تغییرات تصادفی در مواد اولیه ، افراد ، ماشین الات همواره عملی نیست و در شرایت مذکور لوزوماً بهترین و با صرفه ترین طریقه تولید نمی باشد.
مدیریت کیفیت فراگیر؛ مدل چنگال
امروزه مانند گذشته مصرف کنندگان دیگر حاضر به پذیرش هرنوع کالا یا خدمتی نیستند و از این رو سازمانهایی از دور رقابت خارج می شوند که نتوانند انتظارات مشتریان خو د را تامین کنند.
مدیریت کیفیت فراگیر فرآیندی است که براساس آن مدیریت با مشارکت کارکنان، مشتریان و اعتباردهندگان به بهبود مستمر کیفیثت می پردازد.
هر فردی در سازمان از مدیر اجرایی تا پایین ترین سطح کارکنان در فرآیند مدیریت کیفیت فراگیر مشارکت دارند.
ارائه کیفیت به همه مشتریان یکی از چالشهای مدیریت کیفیت فراگیر در بازار رقابت جهانی است.
مدل چنگالی یکی از مدل های مدیریت کیفیت است که از نظر تئوری براساس سیستم دانش بنیادی دمینگ و از نظر عملی براساس سیستم های کنترل کیفیت فراگیر ژاپنی ها تنظیم شده است.
مدیریت کیفیت فراگیر یک ماده مغذی برای تغذیه سازمان است تا کارکنان آن انرژی لازم برای تحول کیفی را دریافت دارند.
هدف مدیریت وظایف متقاطع توسعه، استانداردسازی، کنترل، بهبود و ابداع فرآیندهای سازمانی در میان بخشهای مختلف سازمان است.
از دهه ۱۹۵۰ میلادی به بعد کیفیت باسرعت فزاینده ای در ابعاد جهانی مورد توجه تولیدکنندگان کالاها و ارائه کنندگان خدمات و مشتریان آنها قرار گرفته است. با پیشرفت علم و تکنولوژی، انتظار مصرف کنندگان کالاها و خدمات برای دریافت خدمات مطلوب و کالاهای مرغوب افزایش یافته است. دیگر مانند گذشته، آنها حاضر به پذیرفتن هرنوع کالا یا خدمتی نیستند. بنابراین، ضرورت فوق موجب از دور رقابت خارج شدن سازمانهایی می شود که قادر به تامین و برآورده ساختن نیازها و انتظارات مشتریان خود نباشند. از طرف دیگر، با وجود بازار رقابت کامل جهانی امکان بقا برای تولیدکنندگانی کم است که در راستای استانداردهای پذیرفته جهانی قدم بر نمی دارند.
مدیریت کیفیت فراگیر فرایندی است که براساس آن مدیریت با مشارکت کارکنان، مشتریان و اعتباردهندگان به بهبود مستمر کیفیت می پردازد که به جلب رضایت مشتری منجر می شود. به عبارت دیگر، مدیریت کیفیت فراگیر یک استراتژی سازمانی است که از طریق به کارگیری روشهای کیفی، خدمات و تولیدات باکیفیت بالا به مشتریان ارائه می کند. مدیریت کیفیت یک استراتژی فراگیر سازمان است که در سطوح عالی مدیریت شکل می گیرد و سپس در سازمان جریان می یابد. هر فردی در سازمان از مدیر اجرایی تا پایین ترین سطح کارکنان در فرایند مدیریت کیفیت فراگیر مشارکت دارند.
واژه فراگیر در مدیریت کیفیت فراگیر وجه تمایز این استراتژی از بازرسی سنتی، کنترل کیفی و تضمین کیفیت است. واژه کیفیت در مدیریت کیفیت فراگیر به معنای کالای بدون عیب نیست، بلکه چیزی فراتر از آن است. در حقیقت مدیریت کیفیت فراگیر بیشتر متوجه خدمات کیفی است تااینکه بر کیفیت کالاها توجه داشته باشد. در مدیریت کیفیت فراگیر، کیفیت توسط مشتری تعریف می شود. بنابراین، خدمات باید به گونه ای سازماندهی شود که انتظارات مشتری را برآورده سازد. انتظارات مشتری به خاطر متغیرهای سن، جنس، شخصیت، شغل، رتبه اقتصادی، اجتماعی و… تغییر می کند. به عبارت دیگر، آنچه که برای یک مشتری کیفیت محسوب می شود، ممکن است برای مشتری دیگر فاقد کیفیت محسوب شود. ارائه کیفیت به همه مشتریان یکی از چالشهای مدیریت کیفیت فراگیر در بازار رقابت جهانی است.
مدیریت کیفیت فراگیر یک سیستم هزینه – اثربخش برای انسجام تلاشهای بهبود کیفی مستمر افراد در کلیه سطوح سازمان برای ارائه خدمات و کالاهایی است که رضایت مشتریان را تضمین می کند. مدیریت کیفیت فراگیر جستجوگر اینست که فرهنگی را ایجاد کند تا کلیــه کارکنان به وسیله آن به طور مداوم سازماندهی کارشان را بانگرش برآورده ساختن نیازمندی هایی متغیر و متنوع مشتریان بهبود بخشند.
اجزای مدیریت کیفیت فراگیربرای مدیریت کیفی فراگیر سه جزء بیان شده است:
! مشتری به عنوان عامل اصلی تعیین کننده کیفیت؛
! کارگروهی به عنوان وسیله ای برای یکپارچگی و انسجام اهداف؛
! یک نگــرش علمی تصمیم گیری براساس جمع آوری و تحلیل داده ها.
برای به کارگیری مدیریت کیفیت فراگیر، موارد زیر باید به کار گرفته شوند:
۱ – آموزش: برای اینکه کارکنان را قادر سازد تا در کلیه سطوح سازمان حداکثر مشارکت را داشته باشند، به آموزش نیاز است. برخی ازاین آموزشها باید متوجه شناسایی مشتریان داخلی و خارجی سازمان و نیازهای آنها و توانایی حل گروهی مسئله باشد.
۲- کار گروهی: افراد برای حل مسایل باید قادر باشند با گروهها بهصورت موقتی یا دایمی کار کنند.
۳ – ساختار کیفی: فرایند بهبود کیفی باید توسط ساختاری که در کلیه سطوح سازمان گسترش دارد، حمایت شود.
۴ – کنترل آماری: مجموعه ای از روشهای آماری باید در سازمان برای اندازه گیری و تحلیل نتایج به کار گرفته شود.
کراسبی (۱۹۷۹) یک شبکه مدیریت کیفیت را بیان کرد که برای به کارگیری بهبود کیفی پنـــج مرحله از نامطلوب ترین وضعیت تا مطلــوب ترین وضعیت را بیان می کند:
! عدم اطمینان : مدیر در زمینه بهبود کیفیت به عنوان یک ابزار مدیریتی مثبت اطلاعاتی ندارد. با مشکلات به محض وقوع مقابله می شود و هیچ کس قادر به شناسایی این مسئله نیست که چرا مشکلات روی می دهند؛
! بیداری : مدیر به این مسئله پی می برد که مدیریت کیفیت مفید است ولی هنوز منابع را برای اجرای آن به کار نمی گیرد. برای مدیر این دلایل مطرح می شود که چرا این ستاده ها کیفیت ندارند و درمی یابد که مدیریت کیفیت می تواند راهگشا باشد.
! روشنگری و تنویر افکار: مدیر تصمیم به بـکارگیری یک برنامه کیفی رسمی می گیرد. یک سیستم اقدامات اصلاحی وضع و مدیر نسبت به کیفیت متعهد می گردد.
! عقلانیت و خردگرایی: مدیر به مرحله ای می رسد که تحولات دایمی می تواند روی دهد. مشکلات به زودی شناسایی شده و کارکنان به طور فعال در فرایند بهبود کیفی مشارکت می کنند و پیشگیری از نواقص معمول می شود؛
! اطمینــان : مدیر هر سازمان به این توافــق مــی رسند که تحولات دائمی می تواند اعمال شود. سیستم پیشگیری اطمینان می دهد که مشکلات مهم نمی تواند روی دهد و بهبود کیفی یک فعالیت طبیعی و عادی می گردد.
یکی از وظایف اولیه مدیریت ارشد در زمینه مدیریت کیفیت فراگیر این است که تئوری ها، مدلها و تکنیک های مختلف در این زمینه را فراگیرد و سپس یک مدل مدیریت کیفیت مناسب برای سازمان خود طراحی کند؛ زیرا مدلهای مدیریت کیفیت فراگیر از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است.
مدل چنگالی؛ یکی ازمدلهای مدیریت کیفیت است که ازنظر تئوری براساس سیستم دانش بنیادی دمینگ و ازنظر عملی براساس سیستم های کنترل کیفیت فراگیر ژاپنی ها تنظیم شده است. این مدل توالی فعالیتهایی را نشان می دهد که برای ایجاد تحول کیفی در سازمان باید به کار گرفته شود. این مدل شبیه یک چنگال با یک دسته، یک گردن و سه شاخک است (شکل شماره یک). دسته این چنگال »تعهد مدیریت« را نسبت به تحول کیفی نشان می دهد. گردن چنگال بیانگر »آموزش مدیریت« است. شاخک اول »مدیریت روزانه«، شاخک دوم »مدیریت وظایف متقاطع« و شاخک سوم »مدیریت سیاستگذاری«(۷) است.
در این مدل ازقیاس چنگال استفاده شده است؛ زیرا مدیریت کیفیت فراگیر به کارگیری یک ماده مغذی برای سازمان است که یک سازمان را تغذیه می کند تا کارکنان آن انرژی لازم را برای تحول کیفی دریافت دارند.
مدیریت کیفیت یک سفر بدون پایان است و همـان طور که هر سفری با یک گام شروع می شود، به محض اینکه مدیریت سازمان اولین گام را دراین زمینه بردارد، سازمان مدیریت کیفیت را شروع می کند. نیازها و محرکهای مختلفی وجود دارد که موجب می شود سازمان مدیریت کیفیت را به کارگیرد.
برخی از این عوامل عبارتند از:
۱ – نیازهای روزافزون مشتری؛
۲ – بهبود تصویر سازمان؛
۳ – افزایش سهم بازار؛
۴ – بهبود روحیه کارکنان؛
۵ – خلق یک دیدگاه و رسالت جدید؛
۶ – بهبود ارتباطات؛
۷ – فرایند استانداردسازی؛
۸ – خلق روشهای بهینه؛
۹ – بهبود محیط فیزیکی؛
۱۰ – حل مسایل قبل از وقوع بحرانها؛
۱۱ – اصلاح خلاءها و کاستیها؛
۱۲ – بهینه سازی مستندسازی فرایندها؛
۱۳ – بهبود طراحی فرایندها، تولیدات و خدمات؛
۱۴ – بهبود تولید کالاها و ارائه خدمات؛
۱۵ – افزایش سود و منافع؛
۱۶ – تولید کالاهای استاندارد در پایین ترین هزینه و مناسب بازار.
وجود این موانعی برسر راه کیفیت وجود دارد که مدیریت ارشد سازمان باید به آن توجه داشته باشد. برخی از این موانع عبارتند از:
۱ – عدم توانایی برای ایجاد تحول؛
۲ – عدم توانایی حفظ نیروی محرکه برای ایجاد تحول؛
۳ – عدم وجود سبک مدیریتی واحد؛
۴ – کمبود رهبری مشارکتی درازمدت؛
۵ – عدم توانایی تغییر فرهنگ سازمان؛
۶ – کمبود ارتباطات موثر؛
۷ – کمبود مقررات موردنیاز برای تحول؛
۸ – ترس از کنترل دقیق توسط سرپرست؛
۹ – ترس از دست دادن استقلال و اصالت فردی؛
۱۰ – ترس از فرایند استانداردسازی؛
۱۱ – ترس از انعطاف ناپذیری؛
۱۲ – کمبود منابع انسانی و مالی؛
۱۳ – کمبود آموزش؛
۱۴ – کمبود تعهد مدیریت.
کمبود تعهد مدیریت، تلاشهای مدیریت کیفی را قبل از شروع متوقف خواهد کرد. همان طور که گفتیم مدیریت ارشد انرژی لازم برای ایجاد تحول در سازمان را تولید و هدایت می کند. دو منبع شناخته شده برای ایجاد این انرژی وجود دارد: بحران و چشم انداز. ممکن است مشکلات و بحرانهایی موجب شود تا مدیر ارشد به دنبال راههایی برای غلبه بر این شرایط بحرانی باشد و یا اینکه دید چشم انداز سازمانی، آینده ای را در نظر دارد که لازمه آن ایجاد تحولی اساسی در سازمان است.
مدیر ارشد ممکن است از مشاوران برای همکاری دعوت کند تا نقاط ضعف و قوت سازمان را به مدیریت نشان دهند. کارشناسان و متخصصان به مدیریت ارشد در زمینه توسعه یک برنامه تحول کمک می کند. پس از آن مدیر ارشد کمیته اجرایی را تشکیل می دهد. هدف کمیته، اجرای برنامه مذکور است. این امر از طریق آموزش اعضای کمیته اجرایی قابل حصول است. کمیته اجرایی برنامه ای برای انتقال فعالیتهـــای ایجـاد تحول برای کلیه گروه های ذی نفع تدوین می کند.
گردن: آموزش مدیریتگردن این چنگال بیانگر فعالیتهای آموزشی و خود بهسازی مدیران ارشد است. مطالعه دانش بنیادی مدیریت کیفیت فراگیر، تئوری ها، اصول و مفاهیم و مدلهای تغییر و تحول برای فهم شالوده تئوری و عملی مدیریت جدید الزامی است. علاوه براین، موجب سازگاری و غلبه بر مشکلات ناشی از تغییر و تحول خواهدشد.
پس از اینکه مدیریت ارشد سازمان متعهد به انجام تحول گردید، اعضای سازمان نیز وارد یک دوره آموزش و خودبهسازی می شوند. یکی از وظایف اولیه کمیته اجرایی، تشکیل یک یا چند گروه آموزشی و خود بهسازی است که روی حوزه های زیر متمرکز می شوند.
! مطالعه سیستم اطلاعات و دانش بنیادی؛
! پاسخ به سوالات مطرح شده در زمینه مدیریت کیفیت؛
! طراحی گروههای مطالعه در زمینه هریک از اصول چهارده گانه دمینگ؛
! شناسایی و حل موانع شخصی در زمینه تغییر و تحول.
سیستم دانش بنیادی مدیریت کیفیت فراگیر توسط کمیته اجرایی تحت راهنمایی مشاوران مدیریت کیفیت توضیح داده می شود. مشاور مربوطه محیطی را ایجاد می کند که در آن اعضای گروه فهم و درک خود را درمورد چگونگی تاثیرگذاری سیستم دانش بنیادی بر تصمیم گیریهای فردی و سازمانی توسعه می دهند. این امر از طریق برگزاری جلسات گروهی و کارگاههای مربوطه میسر می گردد.
طراحی گروههای مطالعه در زمینه هریک از اصول چهارده گانه دمینگ وظیفه دیگر کمیته اجرایی است. وظیفه هریک از این گروهها برطرف ساختن موانع سازمانی بر سر راه تحول با مطالعه و بهره گیری از سیستم دانش بنیادی است. به عنوان مثال، گروهی که در زمینه اصل دوازدهم دمینگ کارمی کند؛ »موانعی که موجب می شود کارکنان احساس غرور نکنند را از میان بردارید« به شناسایی سیستم ارزیابی عملکرد سازمان به عنوان یک مانع می پردازند واز سیستم دانش بنیادی به عنوان اساسی برای مطالعه و طراحی مجدد فرایند استفاده می کنند.
حوزه دیگری که در آموزش و خود بهسازی مدیریت مهم است، شناسایی و برطرف کردن موانع شخصی بر سر راه تحول است. هر عضوی از کمیته اجرایی پیشنهاد خود را آزمایش می کند تا میزان تاثیر آن را در توسعه تحول کیفی سازمانی مشخص سازد. شناسایی و رفع موانع شخصی یکی از مهمترین بخشهای ایجاد تحول است؛ زیرا به شناسایی علتهای ریشهای بیشتر شکستها و کاستیهای معمول و کمبود تعهد مدیریت ارشد منجر می گردد. برگزاری جلسات خصوصی بین مشاوران و مدیر می تواند در این زمینه کمک کند.
فرمت فایل: word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 83
مقدمه:
ایران دارای یکی از بزرگ ترین ذخایر « نفت در جا »1 در دنیاست که حجم اولیه آن بیش از 450 میلیارد بشکه تخمین زده میشود. از این مقدار حدود 400 میلیارد بشکه در مخزن « شکاف دار»2 و بقیه آن در مخازن « تک تخلخلی »3 قراردارند.
از این مجموعه بیش از 91 میلیارد بشکه نفت خام یعنی بیش از 20 درصد قابل برداشت است. به علاوه باید توجه داشت که متوسط بازیافت نفت خام از مخازن شکاف دار تا حدودی کمتر از مخازن تک تخلخلی با همان خصوصیات است.
هدف اصلی این نوشته بررسی بازیافت اقتصادی و قابل قبول نفت از این مخازن عظیم است. این امر نه تنها به سود کشور ایران است بلکه سایر کشورهای جهان نیز از آن منتفع میشوند. برای بررسی این موضوع کلیدی لازم است هر یک از عوامل اصلی مهندسی مخازن نفت به شرح زیر مطالعه شوند.
چرا ضریب بازیافت نفت از مخازن ایران در مقایسه با نقاط دیگر جهان پایین تر است؟موقعیت عملی بازیافت نفت از مخازن « تک تخلخلی » و « شکاف دار» ایران چگونه است؟مهم ترین عوامل اقتصادی بازیافت بیشتر نفت از مخازن ایران کداماند؟چگونه میتوان سرمایه گذاری لازم جهت تزریق گاز مورد نیاز به میزان 20 میلیارد پای مکعب در روز به مخازن نفتی را تامین کرد؟
برای بررسی ظرفیتهای ممکن بازیافت و استحصال نفت از مخازن کشف شده موجود، مطالعه گسترده مخازن نفت و گاز کشور چه در خشکی و چه در مناطق دریایی لازم به نظر میرسد.
به منظور انجام این مطالعات به زمان، نیروی انسانی متخصص و حمایتهای مالی نیازمندیم. این کار لزوماً باید از طریق «مدل سازی مفهومی » از تمام مخازن موجود کشور انجام گیرد. با انجام این روش میتوان کلیه مخازن نفت و گاز کشور را طی دوره زمانی قابل قبول و با هزینه معقول مطالعه نمود، و این در حالی است که از کیفیت کار نیز کاسته نخواهد شد.
مقاله برنامه استراتژیک صنعت بیمه
قالب ورد باقابلیت ویرایش
دارای فهرست جدول منابع
شرح مختصر : در این مقاله سعی شده است تا اهداف مدیریت پورتفولیوی صنعت بیمه را در راستای تحقق بخشیدن به منافع سازمانی صنایع بیمه با بکار گیری رویکردی سازمانی در مدیریت پروژه به تصویر کشیده و مورد بررسی قرار گیرد.مدیریت پورتفولیو صنایع بیمه با تنظیم اهداف ،اجرا و دوباره تخصیص دهی منابع ،بررسی شاخص ها و توازن در مدیریت پورتفولیو صنعت بیمه ،سطح ریسک تاخیر یا شکست در پروژه ها را به حداقل میرساند و با بررسی دوره ای احتمال خطای برنامه ریزی و اجرا و کنترل را کاهش میدهد. تغییرات شگفت آوری که سازمان ها را احاطه کرده پیچیدگی های تصمیمات سازمانی، جهانی شدن، سرعت فن آوری اطلاعات و ارتباطات همگی لزوم بکارگیری برنامه ریزی استراتژیک را برای مواجعه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته نشان می دهد. به کمک این برنامه ریزی مدیران جهت گیری های خود را در آینده مشخص کرده و سازمان را در مقابل تغییرات و تحولات افراد مجهز می کنند.این سازمان ها با برنامه ریزی استراتژیک بهتر میتوانند به محیط خود واکنش های متناسب نشان دهند. همچنین بررسی معماری منابع انسانی از نظر تئوریک و طرح رویکردهای جدید در رابطه بین کارکنان با سازمانها قابل بررسی است. عوامل موثر بر ارائه چارچوب منابع انسانی اعم از بازدارنده و پیش برنده در محیط ها و بسترهای گوناگون تفاوت داشته که با حداقل درجه اثر گذاری اهمیت انها متغیر است در این مقاله طراحی و عرضه چارچوبی برای معماری منابع انسانی با رویکرد استراتژیک در صنعت بیمه مورد توجه قرار گرفته است.