لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:html
حافظ شیرازى
مقدمهاکنون جلد دوم کتاب داستانهاى کودکى بزرگان تاریخ را مطالعه مىکنیم. کودکى بزرگانى که تاریخساز بوده و هر کدام به نوعى، دنیا را تکان داده و سرگذشتهاى جذاب و سرنوشت سازى از خود بجاى گذاشتهاند.
در این کتاب داستانهاى بزرگانى را مطالعه مىکنیم، تا ببینیم کودکى آنان چگونه بوده؟ آنان چه کردهاند؟ و با چه شیوه هایى از یک دهکده کوچک، از یک سرزمین گمنام، از چنگال فقر و تهیدستى، از میان دردهاى یتیمى و بى کسى و از کابوس وحشتناک آوارگى و پریشانى، خود را نجات داده و در سایه تلاش و پشتکار و با قدرت دانش و ابتکار خویش، در آسمان تاریخ براى همیشه زنده مانده و درخشان گردیدهاند.
آرى، کودکان و نوجوانانى که یک روز مانند سایر همسن و سالهاى خود، در مزرعه و دهکده، در بخش و شهر و در مدرسه و کارخانه قدم بر مىداشتند و زندگى عادى داشتند، اما در روزگار دیگرى بخاطر تحصیل و کوشش و ابتکار و خلاقیت خود بجایى رسیدند، که یکى میکرب را کشف نمود و از این ناحیه بزرگترین خدمت را به جامعه بشریت انجام داد، افرادى در فیزیک و شیمى اختراعات و اکتشافات معجزه آسایى پدید آوردند، اشخاصى در علوم دینى مشعلدار هدایت و راهبر زندگى انسانیت شدند، برخى با شعر و ادب خویش، چون خورشید در آسمان تاریخ درخشیدند، جمعى با قدرت علم و قلم، کتابهاى عمیق و ماندگار خود غذاى فکرى سالم براى نسلها فراهم کردند، بعضى با حکمت و فلسفه خویش، فکر و فرهنگ الهى و معنوى را گسترش بخشیدند، و بالاخره تعدادى هم با مبارزه و فداکارى خود توانستند ملتهایى را از چنگال بردگى و ستم استعمار نجات داده و به فضاى دلاراى آزادگى و امنیت برسانند.
بارى، در این کتاب هم تعداد بیست و سه داستان و سرگذشت از مردان و زنان مبارز و مجاهد و مخترع و مکتشف و دانشمندانى را مىخوانیم، که در طى قرنها هر کدام شخصیت بزرگى گردیده و خدمتهاى فوق العادهاى به جهان انسانیت نمودهاند. اما باید توجه داشته باشیم، این کتاب در مقایسه با جلد اول آن دو تفاوت دارد:
اول: جلد اول کتاب داستانهاى کودکى بزرگان تاریخ داراى پنجاه داستان بود، در حالى که این جلد، با تقریبا همان تعداد صفحه، از بیست و سه داستان تشکیل گردیده و در نتیجه، داستانها طولانىتر تنظیم شده است.
دوم: در جلد اول، داستانها تقریبا بر اساس مراتب تاریخى آورده شده بود، در صورتى که در این جلد، معیار تنظیم داستانها بر پایه حرف اول عنوان آن و ترتیب حروف الفباء تنظیم یافته است.
ولى در این مقدمه، این نکات مهم را هم باید مورد توجه داشته باشیم، که قهرمانهاى این داستانها، که به موفقیتها و مقامهاى بلند انسانى و اجتماعى دست یافتهاند، همگان این جهات مشترک را داشتهاند:
1 - آنان هیچگاه نیروهاى جوانى خلاق و سازنده خود را، به هرز و هدر ندادهاند.
2 - از ولگردى، هوسرانى، تن پرورى، شهوترانى، بى عارى و خلافکارى و کجروى پرهیز جدى داشتهاند.
3 - آنان استعدادها و شخصیت گرانقیمت انسانى خویش را با هوسهاى زودگذر و با هیچ چیز دیگرى مبادله نکردهاند.
4 - از لغزیدن دیگران، درس نلغزیدن و از افتادن دیگران، درس خویشتندارى و خلاصه از بدبختى دیگران، عبرت و درس خوشبختى آموختهاند.
5 - و بالاخره، کوشش و تلاش، دقت و پشتکار، استفاده از فرصت، تحمل رنج نادارى و بیمارى، مبارزه با نگرانى و آوارگى و شکستن موانع راه پیروزى، خصلتهایى بوده که براى آنان کامیابى و سربلندى آفریده است.
همه این درسها را هم امام على (ع) در چند جمله بیان نموده است.
آن حضرت فرموده: هر کس خویشتن را در وادى لذتها رها سازد، راه بدبختى و انحراف را پیموده است. ?
هر کس تجربههاى استوار و محکم بدست آورد، شخصیت خود را از غلتیدن در تباهىها مصون داشته است. ?
هر کس دوست مىدارد به مقامهاى بلند قدم گذارد، حتما باید خواستههاى خودسرانه نفسانى خویش را مهار سازد. ?
هر کس از سرگذشتهاى دیگران عبرت بیاموزد، مثل این است که با گذشتگان تاریخ مىزیسته است. ?
هر کس از نردبان ترقى و پیشرفت بالا رود، مورد تعظیم و ستایش همه ملتها قرار مىگیرد. ?
در پایان، یادآورى این نکته هم لازم خواهد بود، که کار تنظیم تعدادى از داستانهاى این مجموعه را، فرهنگى خدمتگزار، آقاى حسین تمنایى به عهده داشته، که ضمن سپاس، بهبودى و سلامت و موفقیت ایشان را از درگاه خداوند متعال خواستاریم.
تهران، 25/12/1372
احمد صادقى اردستانى
فاطمه دختر اسد با عجله خود را به نزدیک خانه کعبه رسانید و در حالى که دست به دعا برداشته بود، اینطور به راز و نیاز پرداخت:
اى خداى من! من به تو ایمان دارم، به همه کتابهاى آسمانى و همه پیامبرانت نیز ایمان دارم، من سخن جدم ابراهیم خلیل را هم تصدیق مىکنم، او این خانه کهن را به پاى داشت، تو را به حق آن که این خانه را ساخت و به حق کودکى که در شکم من است سوگند مىدهم وضع زایمان را برایم آسان به گردان. ?
سیزدهم ماه رجب، سى سال بعد از حمله ابرهه پادشاه یمن با سپاه فیل سوار او به خانه کعبه و مطابق با سال 600 میلادى بود، در حالى که نه قبل از آن و نه بعد آن چنین حادثهاى رخ نداده بود. حادثه اینست که:
وضع زایمان فاطمه در خانه کعبه واقع شده و على (ع) در خانه خدا به دنیا آمده است. ?
وقتى کودک به دنیا آمد، پدر او ابوطالب هم از ولادت این کودک به قدرى شادمان شد، که دست به دعا برداشت: اى خداى من! اى خداى کعبه و طواف! تو را به حق این کودک که او را پاکى و درستى بخشیدهاى، سوگند مىدهم، قبل از آنکه مرگ من فرا برسد، جوانى زیبا و دلدائى او را مشاهده کنم.
ابوطالب غیر از على (ع) سه پسر دیگر هم به نامهاى: عقیل، طالب و جعفر داشت، اما تولد آخرین فرزند او برایش شادى و خرسندى فوق العادهاى به وجود آورده بود، بدین خاطر براى تولد او جشنها گرفت، شترها قربانى کرد و افراد دسته دسته به خانهاش مىآمدند و به او تبریک و تهنیت مىگفتند.
زندگانى ابوطالب با داشتن چهار پسر و یک دختر به نام ام هانى طراوت و شکوه زیادى داشت، اما این طراوت و شادابى چندان طولى نکشید و خشکسالى و قحطى که در مکه به وجود آمد، زندگى ابوطالب را هم مانند بسیارى از افراد از لحاظ مادى تحت فشار قرار داد و او که مرد عائلهمندى بود، طعم تلخ تنگدستى و کمبود مخارج زندگى را بیش از دیگران مىچشید.
در چنین وضعى حضرت محمد (ص) که سى و هشت ساله بود، و خود هم درد یتیمى و سختى معیشت را به خوبى احساس کرده بود، مشکل زندگى ابوطالب را با عموى دیگر خود عباس بن عبدالمطلب که از ثروتمندان مکه بود، در میان گذاشت و چاره جوئى آن، مورد قبول او هم واقع شد.
حضرت محمد (ص) و عباس به اتفاق نزد ابوطالب رفتند، مذاکره انجام شد، ابوطالب، عقیل و طالب را نزد خود نگاهداشت و عباس، جعفر را انتخاب کرد و على (ع) را که از همه کوچکتر بود و هفت سال داشت، براى سرپرستى و نگهدارى به حضرت محمد (ص) سپرد.
على (ع) خود در این باره مىگوید: به هنگام کودکى، پیامبر اسلام مرا در دامان خویش پرورش مىداد، مرا در آغوش خود مىگرفت، نوازش مىداد و کنار خود مىخوابانید، من بوى خوش او را استشمام مىکردم، او غذا در دهان من مىگذاشت، او هرگز از من دروغ و خلافى مشاهده نکرد. من پیوسته دنبال او حرکت مىکردم و از اخلاق و رفتار پسندیده او استفاده مىبردم. مرا به کارهاى نیک وادار مىساخت. هر سال هم که به غار حرإ؛ مىرفت جز من کسى او را نمىدید و از کارش اطلاعى پیدا نمىکرد.
البته این در حالى بود که آئین اسلام هنوز در هیچ خانهاى وارد نشده بود. ?
آنگاه که بعثت پیغمبر (ص) واقع شد و اسلام ظهور کرد على (ع) نه ساله شده بود، در دامن پیامبر پرورش یافته بود و در چنین سن و سالى که خدیجه هسمر پیامبر هم اسلام آورده بود، على (ع) هم به دامن پرمهر اسلام وارد شد. ?
على (ع) به خود مىگوید: نور وحى را که به پیامبر (ص) نازل مىشد من مىدیدم و بوى دلاراى نبوت را احساس مىکردم. ?
عفیف کندى مىگوید: یک روز براى خریدن عطر و لباس وارد مکه شدم، در مسجد الحرام کنار عباس بن عبدالمطلب که یکى از بازرگانان مکه بود نشسته بودم، خورشید به وسط آسمان نزدیک مىشد، ناگاه مشاهده کردم مردى که حدود چهل سال داشت وارد مسجد الحرام شد و در حالى که به آسمان نگاهى انداخت، کنار خانه کعبه قرار گرفت، بعد نوجوانى وارد شد و در عقب سر او سمت راستش ایستاد، سپس زنى آمد و عقب سر او سمت چپ قرار گرفت و هر سه نفر به عبادت و نماز مشغول شدند.
این صحنه براى من تعجب آور و تماشائى بود، از عباس پرسیدم این مرد کیست؟ من امروز چیز تازهاى مىبینم!
عباس گفت: این مرد برادرزاده من محمد بن عبدالله و آن پسر على بن ابیطالب پسر برادر من و آن زن هم خدیجه همسر محمد (ص) است.
محمد (ص) عقیده دارد آئینى را از جانب خداوند آورده است و تاکنون در زیر این آسمان همین سه نفر طرفدار و پیرو این آئین هستند. عظمت و ارزش این آئین هم براى آنان به قدرى است، که آن را از همه خزینههاى کسرى و قیصر براى خود بالاتر مىدانند.
البته عفیف کندى خود هم بعد مسلمان شد، اما پیوسته افسوس مىخورد که اگر من هم از همان روز اسلام آورده بودم، پس از على بن ابیطالب (ع) دومین مرد مسلمان محسوب مىشدم. ?
به هر حال پیغمبر (ص) دوشنبه به رسالت مبعوث شد و على (ع) روز سهشنبه به او ایمان آورد و پیوسته براى ترویج اسلام در کنار رسول ? خدا قرار داشت، فداکارىها کرد، و جانفشانىها نمود.
بارى، على (ع) از هفت سالگى تحت سرپرستى و تربیت پیامبر قرار گرفته بود، اولین مردى است که در نه سالگى اسلام آورد و به همراه رسول خدا در مسجد الحرام نماز جماعت خواند.
او از ظهور اسلام در مکه پیوسته همراه و همراز پیغمبر بود، پس از هجرت به مدینه هم برادر و یاور پاکباخته رسول خدا بود و در همه صحنهها و جنگهاى تبلیغى و دفاعى پیامبر حضور داشت.
امام على (ع) در جنگهاى: بدر، احد، خندق، خیبر و سایر جنگها به غیر از جنگ تبوک - که جانشین آن حضرت در مدینه گردید - شرکت داشت و عموما فرمانده و پرچمدار سپاه اسلام محسوب مىگردید، شجاعتها به خرج داد و پیروزىها براى اسلام بدست آورد.
آرى، على (ع) که از کودکى یارى اسلام را عهده دار شده بود، در همه مدت بیست و سه سال نبوت در کنار پیامبر و همدوش او بود، براى حفظ اسلام و گسترش تعالیم زندگى ساز این آئین مقدس نهایت خلوص و فداکارى را از خود نشان داد و همه سختىها و مشکلات طاقت فرسا را تحمل نمود و همیشه طرفدار حق و درستى بود و هیچگاه از اجراى عدالت و انسانیت غفلت نداشت.
به همین جهت پیامبر اسلام درباره او فرموده است:
على (ع) همراه حق است و حق هم همراه على (ع) است، هرجا حق وجود دارد، على (ع) هم آنجا حضور دارد، هرکس هم از على (ع) اطاعت کند، از حق پیروى کرده است. ?
موضوع خلافت و جانشینى على (ع) از پیامبر (ص) هم، از همان روزهاى آغازین گسترش اسلام روشن بود، زیرا در سال سوم بعثت که آیه قرآن نازل شد: اى پیامبر! خویشان نزدیکتر خود را بیم بده و به اسلام دعوت کن رسول خدا در چند نوبت قوم و خویشان خود را در مجلسى دعوت ? نمود و مسئله رسالت خویش و لزوم اطاعت از خود را اعلام داشت و اضافه کرد: هر کس از شما در این راه مرا کمک دهد، او برادر من وصى من و خلیفه من در بین شما مىباشد.
على (ع) مىگوید، من آن روز از همه کوچکتر بودم، برخاستم و دعوت پیامبر (ص) را پذیرفتم، آن حضرت هم گردن مرا به دست گرفت و فرمود:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
1.حضرت امام علی النقی الهادی (ع ) اصحاب و یاران امام دهم (ع ) صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )شهادت امام هادی (ع ) زن و فرزندان امام هادی (ع )
حضرت امام علی النقی الهادی (ع)
تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212
هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش
سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت
مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام
رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد . نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام
همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت
امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و
دوران امامتش 33 سال بود . در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام
اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و
اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت
نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه
عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی
نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با
خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت . به همین جهت بود
که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل
خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و
نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و
در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب
نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش
مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که
طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ
معنویت امام را ببینند . و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت
حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر
تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون
بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است " .
این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در
سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:26
حضرت امام محمد باقر ( ع ) شهادت امام باقر ( ع ) .زنان و فرزندان
حضرت امام محمد باقر ( ع )
نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ،
بدین جهت که : دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب
دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هریک باز
گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنیه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع )
است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع )
و از سوی پدر به امام حسین ( ع ) می رسید . پدرش حضرت سیدالساجدین ، امام زین
العابدین ، علی بن الحسین ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدینه
اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید
الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95هجری که سال درگذشت امام
زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114ه . یعنی مدت 19سال و چند ماه
ادامه داشته است . در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفر
صادق ( ع ) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن
مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی
و دیگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش
می آید ، و عده ای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت
پیدا می شوند . قاضیها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید
می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت
خلافت شرح و تفسیر می نماید ، و تعلیمات قرآنی - به ویژه مسأله امامت و ولایت
را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسیاری از حق طلبان را به
حقانیت آل علی ( ع ) متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و
دین به دنیا فروشان برگرفته بود ، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در
بوته فراموشی قرار می دادند . برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و
یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند .
اینها عواملی بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها
بایستند . بدین جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وی امام جعفر صادق ( ع )
از موقعیت مساعد روزگار سیاسی ، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه
بهره جستند ، و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند . زیرا این
امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر
( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند ، و می بایست به تربیت شاگردانی عالم
و عامل و یارانی شایسته و فداکار دست یازند ، و فقه آل محمد ( ص ) را جمع
و تدوین و تدریس کنند . به همین جهت محضر امام باقر ( ع ) مرکز علماء و
دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربیتی امام
باقر ( ع ) علم و فضیلت به مردم آموخته می شد . ابوجعفر امام محمد باقر ( ع )
متولی صدقات حضرت رسول ( ص ) و امیرالمؤمنین ( ع ) و پدر و جد خود بود و
این صدقات را بر بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد ، و اداره آنها
را از جهت مالی به عهده داشت . امام باقر ( ع ) دارای خصال ستوده و مؤدب
به آداب اسلامی بود . سیرت و صورتش ستوده بود . پیوسته لباس تمیز و نو
می پوشید . در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود . از آن حضرت می پرسیدند : جدت
لباس کهنه و کم ارزش می پوشید ، تو چرا لباس فاخر بر تن می کنی ؟ پاسخ می داد :
مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز ، که محرومان و فقرا و تهیدستان زیاد
بودند ، چنان بود . من اگر آن لباس بپوشم در این انقلاب افکار ، نمی توانم
تعظیم شعائر دین کنم .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:95
زندگینامه:
نام:همنام پیامبر(محمد)
پدرومادر:امام حسن عسکری ونرجس
شهرت:مهدی موعود،امام عصر،صاحب الزمان،بقیه الله،قائم،...
کفالت پدر:به طورمخفی بسربرد.
دوران زندگی:درچهاربخش
1-دروران کودکی درپنج سال تحت سرپرستی پدردرپشت پرده خفاء،تا ازگذنددشمنان کحفوظ بماندوهناگامی که درسال 260پدرش شهیدشد،مقام امامت به اومحول گردید.
2-غیبت صغری:از سال260هـ.ق شروع شدودرسال 329که حدود7سال میشودپایان یافت(اقوال دیگزی نیز گفته شده است).
3-غیبت کبری:ازسال 329شروع شد،وتاوقتی که خدابخواهدظهورکند،ادامه یافت.
4-دوران درخشان ظهورآن حضرت وحکومت خهانی او.
انتظارچیست؟
یکی از وظایف منتظران راستین ظهور مصلح بزرگ جهانی، این است که هرگونه ابهام و تردید را از دل ناامیدان و منکران بزدایند و شور و نشاط و امید را جایگزین آن گردانند.
وعده های ظهور امام زمان (عج ) در شعر و کلام اندیشمندان :
وعده های تحقق دولت عدل الهی، انتظار و ثواب منتظران و بعضی از وظایف آنها در دوران پرآشوب و آکنده از ظلم و ستم روزگار غیبت امام زمان علیه السلام در شعر و کلام بعضی اندیشمندان به وضوح دیده می شود که به نوعی امید را در قلوب ایجاد می نمایند. در این مطلب به بعضی از آن موارد اشاره ای گذرا می شود:
خواجه نصیرطوسی، در کتاب کشف المراد آورده است:" غیبت او، مربوط به خود ما است."یعنی عدم آمادگی ما نسبت به ظهور امام، باعث به تعویق افتادن ظهور حضرت می شود. پس باید هر چه بیشتر و سریعتر خود را آماده انقلاب امام زمان (عج) بنماییم.
از این پس نباشد پیمبر اگر
به آخر زمان، مهدی آید به در
بگوید خط و نامه کردگار
کند دین پیغمبری، آشکار
بدارد جهان بر یکی دین پاک
برآرد ز دجال و خیلش هلاک
رسد ز آسمان هر پیمبر فراز
شوند از پس"مهدی" اندر نماز
خواجه حافظ شیرازی، دیوان:
کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
امام خمینی(ره)، در کتاب کوثر:
کسی که عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، حضرت مهدی است، آن هم نه عدالت در زمین برای رفاه مردم، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت.
آیة الله طالقانی، در کتاب آینده بشریت از نظر مکتب ما:
آن دینی که پیشوایان حق دستور می دهند که چون اسم صریح" قائم به حق" و موسس دولت حقه اسلام برده می شود همه برپا بایستید و آمادگی خود را برای اجرای تمام اوامر و دستورات، بدین وسیله اعلام نمایید، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر برای اقامه حق در برابر بدخواهان نشان دهید، هیچ وقت نخواهد مُرد.
علامه طباطبائی، در تفسیرالمیزان:
حق این است که آیه شریفه(نور/54) جز با اجتماعی که به وسیله ظهور مهدی علیه السلام به زودی منعقد می شود قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست.
علامه جعفری، در ترجمه و تفسیر نهج البلاغه:
در آن روزهای الهی(ظهور)، چهره نورانی آن انسان کامل(حضرت مهدی علیه السلام)، چهره حقیقی قرآن را روشن خواهد ساخت. آرا و نظریات پیش ساخته که بر مبنای آلودگی های مغزی و تمایلات درونی شکل گرفته اند، توانائی رویارویی با آن قیافه نورانی قرآن را از دست خواهند داد...
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
حضرت امام حسن عسکری (ع ) صورت و سیرت امام حسن عسکری (ع ) دوران امامت شهادت امام حسن عسکری (ع ) ماجرای جانشین بر حق امام عسکری
حضرت امام حسن عسکری (ع )
امام حسن عسکری (ع ) در سال 232هجری در مدینه چشم به جهان گشود . مادر
والا گهرش سوسن یا سلیل زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت
مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد . این زن
پرهیزگار در سفری که امام عسکری (ع ) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از
دنیا رحلت کرد .
کنیه آن حضرت ابامحمد بود .
صورت و سیرت امام حسن عسکری (ع)
امام یازدهم صورتی گندمگون و بدنی در حد اعتدال داشت . ابروهای سیاه
کمانی ، چشمانی درشت و پیشانی گشاده داشت . دندانها درشت و بسیار سفید
بود . خالی بر گونه راست داشت . امام حسن عسکری (ع ) بیانی شیرین و جذاب و
شخصیتی الهی باشکوه و وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود . راه مستقیم
عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه برای اصحاب بزرگوارش -
در ایام عمر کوتاه خود - روشن کرد .
دوران امامت
به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع ) به سه دوره تقسیم
می گردد : دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت .
دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت .
دوره سوم نزدیک 6 سال امامت آن حضرت می باشد .
دوره امامت حضرت عسکری (ع ) با قدرت ظاهری بنی عباس رو در روی بود .
خلفایی که به تقلید هارون در نشان دادن نیروی خود بلندپروازیهایی داشتند .
امام حسن عسکری (ع ) از شش سال دوران اقامتش ، سه سال را در زندان
گذرانید . زندانبان آن حضرت صالح بن وصیف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته
بود ، تا بتواند آن حضرت را - به وسیله آن دو غلام - آزار بیشتری دهد ، اما
آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثیر آن امام
بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراییده بودند . وقتی از این غلامان
جویای حال امام شدند ، می گفتند این زندانی روزها روزه دار است و شبها تا بامداد
به عبادت و راز و نیاز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمی گوید .
عبیدالله خاقان وزیر معتمد عباسی با همه غروری که داشت وقتی با حضرت
عسکری ملاقات می کرد به احترام آن حضرت برمی خاست ، و آن حضرت را بر مسند خودمی نشانید .