تفسیر سوره جمعه

تفسیر سوره جمعه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:13

 

 

 

 

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنواالموت ان کنتم صادقین6و لا یتمنونه ابدا بما قدمت ایدیهم و الله علیم‏بالظالمین7قل ان الموت الذى تفرون منه فانه ملاقیکم ثم تردون الى‏عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون8 .

آیه قبل از این آیه،مثلى براى علماى یهود بود که درباره آن بحث‏کردیم. روح آن آیه این بود که اینها با آنکه تکلیف و مسؤولیت تورات به‏آنها داده شده و آن کتاب آسمانى به آنها تعلیم داده شده است عملا حامل‏آن کتاب نیستند;به این معنى که آنها در عمل پیرو این کتاب نیستند ودستورهاى این کتاب را به کار نمى‏بندند.آن مثل به همین مناسبت در آن‏آیه کریمه آورده شده است.علماى یهود و بلکه شاید غیر علمایشان هم ازهمین امتیاز ظاهرى که ما اهل کتاب و اهل تورات هستیم استفاده‏مى‏کردند که قرآن فرمود:شما همان اندازه اهل تورات هستید که اگر الاغى‏را از کتاب بار بزنند اهل آن کتاب است.آنها مى‏خواستند از این مقدارانتساب استفاده‏هاى دیگرى هم بکنند و قرآن کریم ادعاهاى دیگرى ازقول آنان در آیات دیگر نقل فرموده است.از جمله ادعا مى‏کردند: «نحن‏ابناء الله و احبائه‏» ما فرزندان خدا هستیم،ما«خدا نژاد»هستیم.



خرید و دانلود تفسیر سوره جمعه


تحقیق در مورد تفسیر سوره فلق

تحقیق در مورد تفسیر سوره فلق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:12

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قل اعوذ برب الفلق (1)

من شر ما خلق (2)

و من شر غاسق اذا وقب (3)

و من شر النفاثات فی العقد (4)

و من شر حاسد اذا حسد (5)

 

 

به نام خداوند بخشایشگر مهربان

بگو پناه میبرم به پروردگار صحبدم (1)

از شر هر چه که او خلق کرده و دارای شر است (2)

و از شر شب وقتی که با ظلمتش فرا میرسد (3)

و از شر زنان جادوگر که به گره ها می دمند و افسون میکنند (4)

و از شر حسودیکه بخواهد زهر حسد خود را بریزد و علیه من دست بکار توطئه شود (5)


سوره مدنی است اگر چه بعضی آنرا مکی میدانند.

سوره شریفه با امر خداوند رحمن و رحیم و با بیان کلمه " قل " یعنی " بگوی " به پیامبرش میباشد. امر خدای تبارک و تعالی برسول گرامیش، در صرف گفتار یک یا چند جمله؛ قطعا نیست. اینکه میفرماید " بگو " یعنی ( از یک جهت ) : " اینگونه عمل کن " ! زیرا بلافاصله بعد از امر به گفتن با کلمه " قل "؛ میفرماید : " پناه میبرم " ؛ " اعوذ " . پس پناه بردن فی الواقع یک فعل است نه صرف یک قول تنها ؛ یک عمل است .

در بادی امر، بذهن اینگونه متبادر میشود که ؛ این امر، که با کلمه قل شروع میشود چند وجه بشرح زیر داشته باشد:

     1   آنکه خداوند تبارک و تعالی در یک مکالمه دو طرفه میخواهد برسولش دستوری داده باشد که تا منفعتی برای پیامبرش حاصل شود؛ یعنی بیان یک تاکتیک و طرح یک استراتژی در موفقیت. بدینمعنی که در حال آموزش نبی خویش باینکه؛ حرف بزن و عمل کن.یعنی اینگونه حرف بزن ؛ زیرا حرف مقدمه عمل است.

      از جهت روانشناسی این یک گونه تلقین به نفس نیز میباشد که یک وقتی یک کسی از آدمی میخواهد که جمله ای را تکرار کنیم با این هدف که تکرار این جمله یا بیان آن باعث ثبات روانی میشود ودر اینجا صرفا منظور آموزشی و تربیتی در کار است.

     2 وجه دیگر آن این است که خداوند برسولش میفرماید که چنین بگوی ؛ در برابر کسانی که دارند با تو گفتگو میکنند؛ یعنی فرد یا افرادی مخاطب رسولش هستند و خداوند که مربی رسول است میخواهد باو بیاموزد که بدیگران و در پاسخ دیگران چنین بگوی . این مطلب نیز میتواند یک زیروجه آموزشی داشته باشد بدین معنی که خدای تبارک و تعالی غیرمستقیم از طریق رسولش میخواهد به بندگانش بیاموزد که باید باو پناه برد.

     اما آنچه که این حقیر از سبک و سیاق آیات شریفه میفهمم ؛ خلاصه اش این است که درست مثل سوره " ناس " امری آموزشی از سوی خداوند برسول گرامیش است که از آنطریق نیز قصد هدایت ناس، براه راست در نظر است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره فلق


تحقیق در مورد تفسیر سورۀ الرحمن، آیه 1 تا 13

تحقیق در مورد تفسیر سورۀ الرحمن، آیه 1 تا 13

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:15

 

 

 

 

 

سوره مبارکه رحمن تنها سوره‏اى است که خود سوره با یکى‏از اسماء الله آغاز مى‏شود،با اسم مبارک‏«رحمن‏».ما در «بسم الله الرحمن الرحیم‏» بعد از «الله‏» با اسم‏«رحمن‏»روبرو مى‏شویم.

«رحمن‏»از نظر لغوى مبالغه در رحمت است،در عنایت وجود وبخشندگى،و این اسم به غیر خداوند اطلاق نمى‏شود،بر خلاف بعضى‏از اسمهاى دیگر مثل‏«رحیم‏»[که]به غیر خدا هم‏«رحیم‏»مى‏شود گفت.

در واقع‏«رحیم‏»امرى است که فى حد ذاته مى‏تواند مراتب و درجات‏داشته باشد که شامل به اصطلاح رحمت امکانى هم بشود،یعنى‏رحمت از آن جهت که منسوب به یک ممکن الوجود است،و لهذا درقرآن به پیغمبر اکرم‏«رحیم‏»اطلاق شده است: «لقد جاءکم رسول من‏انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم‏» .کلمه‏هاى‏«رؤوف‏»و«رحیم‏»هم از اسماء الله است ولى از اسمائى است که‏اختصاص به خداوند ندارد،یعنى در عین اینکه شانى از شؤون الهى رابیان مى‏کند به غیر خدا هم اطلاق مى‏شود،یعنى رحمت به آن معنى که‏در«رحیم‏»هست و رافت به آن معنى که در«رؤوف‏»هست به اصطلاح‏درجه امکانی هم دارد که مى‏شود آن را به یک ممکن نسبت داد.ولى‏«رحمن‏»به آن معناى‏«مبالغه‏اى‏»که دارد،یعنى آن نهایت درجه رحمت‏و رحمت‏شامله‏اى که تمام هستى را در بر گرفته است،مثلا خود پیغمبرهم به تمام وجود خودش مشمول رحمن است، و هر موجود و مخلوق ‏دیگرى. این [اسم] به غیر خدا اطلاق نشده است.

اکثریت قریب به اتفاق آیات این سوره مبارکه تذکر و یاد آورى‏نعمتها و آلاء پروردگار است،و لهذا از یک طرف با لفظ «الرحمن‏» شروع‏مى‏شود[که]رحمت است و از طرف دیگر مکرر مانند یک ترجیع بند31 بار این آیه تکرار شده است: «فباى الاء ربکما تکذبان‏» .مخاطب،جن وانس هستند:پس به کدامیک از نعمتهاى الهى تکذیب مى‏آورید،یعنى‏کدامیک از نعمتهاى الهى را مى‏توانید انکار کنید؟پس اصلا روح و سیاق‏این سوره تذکر و یاد آورى نعمتهاست براى اینکه انسان متنبه و متوجه‏باشد که نعمتهاى الهى را چه ذهنا و فکرا و چه عملا مورد انکار قرارندهد و همیشه به آن نعمتها توجه داشته باشد.توجه به نعمت،روح‏شکر و سپاسگزارى را در انسان به وجود مى‏آورد و انسان را بیشتر متذکرخدا مى‏کند و بیشتر در صراط عبودیت قرار مى‏دهد و از مخالفت وعصیان باز مى‏دارد.

حال مى‏خواهیم ببینیم که این نعمتها را که خدا در قرآن مى‏خواهدبشمارد چگونه شمارش مى‏کند؟در این شمارش کردن‏ها مسلما حسابى‏در کار است،[چون]خلقت است،خصوصا که بعد هم همواره صحبت‏از حسبان و میزان و نظام موجود در کار عالم است و قهرا نمى‏تواند خودقرآن که جزئى از کار پروردگار است از حسبان و نظام خارج باشد،این‏هم خودش حسابى و نظامى دارد.ببینیم خداى رحمن که با اسم‏«الرحمن‏»خودش با ما مواجه است از چه نعمتى شروع کرده،نعمت‏اول،نعمت دوم،نعمت‏سوم،و چه را بیان مى‏کند.بلا فاصله مى‏فرماید:

«الرحمن علم القران‏» خداى رحمن قرآن را آموخت.ضمیر مفعول یا اسم‏مفعولش هم بیان نشده[که آیا]قرآن را به پیغمبر آموخت؟قرآن را به‏وسیله پیغمبر به مردم آموخت؟یا قرآن را به پیغمبر و مردم همه‏آموخت،به پیغمبر از طریق وحى و به مردم از طریق پیغمبر؟ معلوم‏است که وقتى متعلق ذکر نمى‏شود براى این است که نمى‏خواهداختصاص بدهد و الا مى‏توانست بفرماید: «الرحمن علمک القران‏» رحمن،تو را اى پیغمبر قرآن آموخت،چنانکه بعضى جاها داریم: «و علمک ما لم تکن تعلم‏» و اگر مقصود فقط مردم مى‏بودند،مثلا مى‏فرمود:«علمکم‏القران‏»یا«علم الانسان القرآن‏»که بعد مى‏گفتیم از پیغمبر انصراف دارد.

وقتى که[متعلق]ذکر نمى‏شود معلوم است که نظر به متعلق خاص‏نیست.همین‏طور که بعضى از مفسرین هم گفته‏اند،در اینجا نمى‏فرمایدقرآن را نازل فرمود،[مى‏فرماید]قرآن را تعلیم داد،یعنى اول قرآن را به‏صورت یک حقیقت موجود فرض مى‏کند،که آن حقیقتى که قبلا وجودداشته تنزیلش همان تعلیمش است و تعلیمش مساوى با تنزیلش است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سورۀ الرحمن، آیه 1 تا 13