مقاله در مورد تفسیر سوره واقعه - آیه 1 تا10

مقاله در مورد تفسیر سوره واقعه  - آیه 1 تا10

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:18

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

 

اذا وقعت الواقعة (1) لیس لوقعتها کاذبة (2) خافضة رافعة (3) اذا رجت الارض رجا (4) و بست الجبال بسا (5) فکانت هباء منبثا (6) و کنتم ازواجا ثلاثة (7) فاصحاب المیمنة مااصحاب المیمنة (8) و اصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة (9) و السابقون السابقون (10)

 

تقریبا مى‏توان گفت که تمام این سوره مربوط به قیامت است.اینچنین‏شروع مى‏شود: «اذا وقعت الواقعة‏» آنگاه که واقع شد«واقع شده‏».کلمه‏«وقوع‏»،ظاهرا کلمه دیگرى وجود نداشته باشد که معنایش از خودش‏روشنتر باشد.با هر کلمه دیگرى بخواهیم آن را تفسیر کنیم باز به اندازه‏خودش یا بیشتر از خودش روشن نیست.گاهى مى‏گویند وقوع یعنى‏حدوث.ولى وقوع با حدوث متفاوت است.هر وقت‏«حدوث‏»گفته‏شود عنایت به این است که یک چیزى که نبود بعد وجود پیدا کرد.

 

مى‏گویند حدوث یعنى وجود بعد از عدم.ولى در«وقوع‏»این جهت قیدنشده یعنى شى‏ء اگر وجود بعد از عدم پیدا کند وقوع پیدا کرده است واگر وجودش بعد از عدم هم نباشد باز واقعیت و واقع است.در اصطلاح‏قدیم خودمان و مخصوصا در اصطلاح جدید، کلمه‏«واقعیت‏»زیاداستعمال مى‏شود،مى‏گویند واقعیت‏یعنى حقیقت قطع نظر از تصور وفکر ما یعنى قطع نظر از اینکه ما بدانیم که آن هست‏یا نیست،آن رامى‏گوییم واقعیتى است،یعنى خودش فى حد ذاته وجود دارد،حقیقت‏دارد.اینجا که راجع به قیامت،تعبیر به‏«واقعه‏»مى‏شود یعنى امرى‏محقق و امرى موجود، کما اینکه در آیه دیگر تعبیر به ‏«حاقه‏» شده است:

 

«الحاقة ما الحاقة‏» .مى‏شود گفت که در این تعبیرات این معنا نهفته است که‏شما به قیامت به چشم یک امرى که واقع نشده است و در آینده بایدواقع شود نگاه نکنید،آن را یک امر واقع شده بدانید،حال یا از آن جهت‏که به تعبیر بعضى آنچنان قطعى الوقوع است که باید آن را واقع شده‏فرض کنید و یا از آن جهت که مساله قیامت،مساله زمان نیست که درزمان آینده‏اى مى‏خواهد رخ بدهد،مساله به اصطلاح‏«اطوار»است واینکه الآن هم آن عالمى که نامش‏«عالم قیامت‏»است به یک معنا وجوددارد،آن یک واقعیتى است که وجود دارد.عجیب این است که در سوره‏واقعه وقتى که راجع به دنیا صحبت مى‏کند گویى از امر گذشته صحبت مى‏کند.مثلا: «و لقد علمتم النشاة الاولى‏» نشئه اولى را قبلا مى‏دانستید.یاراجع به اصحاب الشمال مى‏فرماید(این خیلى صریح است): «و اصحاب‏الشمال ما اصحاب الشمال فى سموم و حمیم و ظل من یحموم لا بارد و لا کریم انهم کانواقبل ذلک مترفین‏»  .مثل اینکه الآن ما در قیامت واقع هستیم بعد مى‏گویدکه چرا اصحاب الشمال اینچنین سرنوشت‏شومى دارند و چرا اینقدرمعذبند؟[مى‏فرماید]اینها قبلا مترف بودند.آیه مطلب را به گونه‏اى بیان‏مى‏کند که[گویى]دنیا در مرحله گذشته است. «انهم کانوا قبل ذلک مترفین‏و کانوا(و چنین بودند نه چنین هستند)یصرون على الحنث العظیم و کانوایقولون (چنین مى‏گفتند)...» .تعبیرات، این گونه است.

 

به هر حال:آنگاه که امر واقع شده واقع شد،یعنى قیامت. «لیس‏لوقعتها کاذبة‏» .این آیه را مفسرین دو جور تفسیر کرده‏اند:یکى اینکه‏«کاذبة‏»را مصدر گرفته‏اند به معنى کذب.در زبان عربى گاهى این وزن به‏معنى مصدر هم مى‏آید،مثل‏«عافیة‏».گفته‏اند که «لیس لوقعتها کاذبة‏»

 

جمله‏اى است مستقل از «اذا وقعت الواقعة‏» ،آن،جزایش محذوف است:

 



خرید و دانلود مقاله در مورد تفسیر سوره واقعه  - آیه 1 تا10


دانلود تفسیر مجمع البیان سوره کهف

دانلود تفسیر مجمع البیان سوره کهف

ستایش فروفرستنده قرآن

این سوره مبارکه بسان برخى دیگر از سوره هاى قرآن با یاد و نام خدا و ستایش او آغاز مى گردد، و در نخستین آیه اش آفریدگار هستى به مردم فرمان مى دهد که او را این گونه ستایش کنند:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکِتابَ

ستایش از آن خداوندى است که این کتاب پرمعنویت آسمانى را بر بنده برگزیده اش محمد صلى الله علیه وآله فروفرستاد، و با گزینش آن وجود گرانمایه به پیامبرى و پیام رسانى، او را برانگیخت و گرامى داشت.

وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً

به باور «ابن عباس» منظور این است که در قرآن شریف هیچ کژى و انحراف و ناسازگارى و ناهماهنگى نیست.

قَیِّماً

کتابى است که برپادارنده عدل و داد، معتدل و مستقیم و به دور از هر کژى و تناقض است.

«فرّاء» مى گوید: منظور این است که قرآن بر دیگر کتاب هاى آسمانى برترى دارد و ضمن تصدیق مفاهیم آنها و حراست از آنها، باطل و ناحق را از ساحت آنها دور ساخته و در همان حال بدان جهت که آخرین پیام آسمانى است مقررات آنها را نسخ مى کند و مردم را به این آخرین برنامه و پیام فرا مى خواند.

«ابو مسلم» مى گوید: منظور این است که، قرآن معیار سنجش و ارزشگذار مقررات دینى است و براى تعیین ارزش آنها، باید به سوى قرآن روى آورد؛ درست همان گونه که براى مشخص ساختن ارزش واقعى یک خانه به خبره آن روى مى آورند.

«اصّم» بر آن است که قرآن شریف کتابى است که تا روز رستاخیز ماندگار است، چراکه مقررات و مفاهیم آن روشن و گویاست و از هر کژى و انحراف و تناقض به دور است درست همان گونه که در آیه دیگرى مى فرماید:

و لو کان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً (91)

آیا در مفاهیم قرآن نمى اندیشند؟ اگر این کتاب از سوى غیر خدا بود بى گمان در آن اختلاف و ناهماهنگى بسیارى مى یافتند.

یادآورى مى گردد که منظور از به دور بودن از کژى و انحراف که در وصف قرآن آمده، این است که در کران تا کران آن، ذرّه اى بیهودگى و بى هدفى و تباهى و سستى و پوچى و بى فایده و بى ثمر بودن، وجود ندارد.

تفسیر 9-16 پرتوى از سرگذشت درس آموز جوانان آزادى خواه

قرآن در این آیات، نخست به سبک هنرمندانه و زیبایى به ترسیم دورنمایى از داستان پراسرار این جوانان روشنفکر و ستم ستیز پرداخته و مى فرماید:

اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباً.

هان اى پیامبر! چنین پنداشتى که سرگذشت اصحاب «کهف» و «رقیم» از آیات شگفت انگیز و نشانه هاى پراسرار قدرت بى کران ماست؟

به باور «مجاهد» و «قتاده»، منظور این است که: اى پیامبر آیا مى پندارى که سرگذشت «اصحاب کهف» و «رقیم» از آیات شگفت انگیز قدرت ماست؟ نه، آفرینش آسمان ها و زمین از این سرگذشت ها نیز شگفت انگیزتر است.

امّا به باور برخى هنگامى که جواب سه پرسش شرک گرایان به وسیله فرشته وحى نیامد و پیامبر نیز به امید ایمان آنان در انتظار پیام خدا بود، این آیه آمد که: هان اى پیامبر! تو چنین پنداشتى که داستان اصحاب «کهف» و «رقیم» شگفت انگیز است و اگر اینها را براى آنان بازگویى ایمان خواهند آورد؟

یادآورى مى گردد که منظور از «کهف» همان غارى است که آن جوانان ستم ستیز به آن پناه بردند.

اصحاب «رقیم» چه کسانى بودند؟

در مورد واژه «رقیم» و یا سرگذشت گروهى که به این نام آمده اند، دیدگاه ها متفاوت است:

به باور «ابن عباس» و...، این واژه به مفهوم آن کوه و دشتى است که غار در آنجا بود و اصحاب کهف به آن پناه بردند.امّا «حسن» آن را نام آن کوه مى داند.از دیدگاه «کعب» و «سدى»، واژه «رقیم» نام شهر و دیارى است که این جوانان روشنفکر و با ایمان از آنجا بیرون رفتند و در دفاع از آزادى و حقوق خویش دست به هجرت زدند.و از دیدگاه «سعید بن جبیر»، نام آن تخته سنگى است که سرگذشت اصحاب کهف را بر آن نگاشتند و بر در غار نصب کردند.

یادآورى مى گردد که «بلخى» و «جبایى» نیز همین دیدگاه را برگزیده اند.

پاره اى بر آن هستند که، به مفهوم یک تابلو و لوح سنگى است که سرگذشت اصحاب کهف در آن آمده، امّا آن را بدان دلیل که بسیار جالب و گرانبها و حقیقت آور بود در خزانه شاهان به امانت نهادند.پاره اى دیگر چون: «ابن زید» بر آن است که «رقیم» کتابى است که در آن سرگذشت هاى شگفت انگیز آمده، و خدا از محتواى آن ما را آگاه نساخته است. و برخى همچون «نعمان بن بشیر» آورده است که آنان نیز بسان «اصحاب کهف» گروهى ستم ستیز و آزادى خواه بودند که به غارى پناه بردند و درِ غار بر اثر زمین لرزه اى به هم آمد و در آنجا گرفتار آمدند، و شمارشان سه تن بود.

آنان پس از بسته شدن درِ ورودى غار گفتند: اینک که راه نجات و رهایى مسدود است، بیایید هر کدام از ما ضمن دعا و نیایش به بارگاه خدا، یکى از بهترین کارهاى خوب و خالصانه زندگى خود را باز گوییم و از خدا رهایى خود را بخواهیم. آنان چنین کردند و خدا نجاتشان داد.

در دومین آیه مورد بحث مى فرماید:

اِذْ اَوىَ الْفِتْیَةُ اِلىَ الْکَهْفِ

هان اى پیامبر! آنگاه را به یاد آور که این جوانان حق جو و آزادمنش به آن غار پناه بردند، تا دین و آزادى خود را از شرارت استبداد و از دسترس آن حفظ کنند.

فَقالُوا رَبَّنا اتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً

هنگامى که به در غار رسیدند، نیایشگرانه رو به بارگاه خدا کردند که: پروردگارا رحمت و بخشایش خود را بر ما بباران، تا در پرتو مهر تو از شرارت ظالمان نجات یافته و از رنج ها و گرفتارى ها آسوده گردیم.

وَ هَیِّى ءْ لَنا مِنْ اَمْرِنا رَشَداً.

و کارمان را به سامان آور و وسیله رشد و راهیابى به سوى خود و دیار نور و هدایت را برایمان فراهم آور.

به باور پاره اى منظور این است که: پروردگارا! براى ما وسیله رشد و تکاملى را فراهم ساز که خشنودى تو را به دست آوریم.

 

فایل ورد 7 ص



خرید و دانلود دانلود تفسیر مجمع البیان سوره کهف


دانلود مقاله عظمت دین مبین اسلام در سوره مبارکه آل عمران

دانلود مقاله عظمت دین مبین اسلام در سوره مبارکه آل عمران

لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *

 

فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )

 

تعداد صفحه : 3

 

 

 

مقدمه :

تنظیم روابط مسلمانان با مخالفان داخلى و خرافه زدایى از ادیان غیراسلامى از مهمترین اهداف سوره مبارکه آل عمران است.
سوره مبارکه آل عمران سومین سوره قرآن کریم است که پس از سوره بقره و قبل از سوره نسا، در جزءهاى سوم و چهارم قرآن کریم قرار دارد.
سوره آل عمران از نظر ترتیب نزول هشتاد و نهمین سوره قرآن است که پس از سوره انفال و قبل از سوره احزاب در مدینه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است.
بسیارى از مفسران نزول سوره مبارکه آل عمران را در فاصله بین سال دوم تا سوم هجرى و در جریان جنگ هاى بدر و احد ذکر کرده اند. در شان نزول آیات ابتدایى این سوره مبارکه آمده است برخى از مسیحیان نجران به عنوان نماینده به شهر مکه اعزام شدند تا درخصوص دین مبین اسلام به تحقیق بپردازند، پیامبر(ص) آنان را به دین مبین اسلام دعوت نمود اما آنها گفتند: ما پیش از شما اسلام آورده و تسلیم خداوند شده ایم. پیامبر فرمودند: شما چگونه خود را به آیین حق مى دانید در حالى که براى خداوند فرزندى قائل هستید و عیسى را پسر خدا دانسته و صلیب را مى پرستید. پیامبر (ص) بسیار به آنان سخن گفت، در این هنگام جبرئیل بر آن حضرت فرود آمده و بیش از
۸۰ آیه از اوایل این سوره را بر پیامبر (ص) نازل کرد.



خرید و دانلود دانلود مقاله عظمت دین مبین اسلام در سوره مبارکه آل عمران


تحقیق در مورد تفسیر سوره‏ یس‏

تحقیق در مورد تفسیر سوره‏ یس‏

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:10

 فهرست مطالب

 آیه «77» - آیه «78» - آیه «79» - آیه «80»
«77» أَوَلَمْ یَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ‏
آیا انسان ندید (و نیاندیشید) که ما او را از نطفه‏اى (بى مقدار) آفریدیم؟ پس اینک ستیزه جویى آشکار شده است.

«78» وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْىِ الْعِظَامَ وَهِىَ رَمِیمٌ‏
و براى ما مثلى آورد و آفرینش خود را فراموش کرد؛ گفت: چه کسى این استخوان‏ها را در حالى که پوسیده است زنده خواهد کرد؟
«79» قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِى أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِ‏ّ خَلْقٍ عَلِیمٍ‏
(به او) بگو: همان کسى که بار اول آنها را آفرید، (بار دیگر) آن را زنده خواهد کرد و او بر هر آفرینشى آگاه است.
«80» الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَآ أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ‏
(اوست) آن که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید پس هرگاه بخواهید از آن آتش مى‏افروزید.
نکته‏ها:
یکى از مشرکان، قطعه استخوان پوسیده‏اى را در برابر پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله خورد کرد و بر زمین ریخت و گفت: چه کسى این استخوان‏هاى پوسیده را زنده مى‏کند؟ این آیات در پاسخ این شبهه و سؤال نازل شد. (103)
مقصود از درخت در این آیه، دو نوع چوب آتش زنه به نام مَرخ و عَفار است که عرب‏ها با زدن یکى به دیگرى جرقه تولید مى‏کردند، درست مانند کبریت‏هاى امروزى. (104)
تهیه آتش از درخت سبز، مثالى است که عوام مى‏فهمند ودانشمندان نیز به خاطر ذخیره شدن انرژى در درخت، راه علمى آن را به دست مى‏آورند. «من الشجر الاخضر نارا»
«خصیم مبین» هم نشانه قدرت خداوند است که از نطفه‏اى پست و کوچک انسانى با اراده و با شعور و قدرتمند آفریده و هم نشانه فراموشکارى و غرور انسان است که به صاحب نعمت خود پشت کرده و با قدرتى که خداوند در اختیار او قرار داده به مجادله و مخاصمه با او مى‏پردازد.
خداوند در آیات متعدد قرآن، انسان را در چند امر اساسى موجودى فراموشکار معرفى مى‏کند، از جمله:
1- آفریدگار خود. «نسوا الله» (105)
2- آفرینش خود. «نسى خلقه» (106)
3- هویت خود. «تنسون انفسکم» (107)
4- روز حساب. «نسوا یوم الحساب» (108)
5 - پند و موعظه دلسوزان. «نسوا حظّاً مما ذکروا به» (109)

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره‏ یس‏


مقاله تفسیر سوره تحریم

مقاله تفسیر سوره تحریم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:7

 

  

 فهرست مطالب

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لک تبتغى مرضات ازواجک و الله غفور رحیم.قد فرض الله لکم تحلة ایمانکم و الله مولیکم و هو العلیم الحکیم.و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباک هذا قال نبانى العلیم الخبیر.ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما (1) .

سوره تحریم هم مثل سوره طلاق با«یا ایها النبى‏»شروع شده است.ما در قرآن سه سوره داریم که با«یا ایها النبى‏»شروع مى‏شود:سوره تحریم و سوره طلاق و سوره احزاب که قبل از یس بود.سوره تحریم سوره‏اى است که ابتدا مى‏شود در حالى که اشاره‏اى دارد به جریانى که میان پیغمبر اکرم و بعضى از زنهاى ایشان واقع شده است.آنچه که از قرآن فهمیده مى‏شود-و خیلى جهاتش را تاریخ بیان کرده است و قسمتهاى کوچکى از آن هم هست که از نظر تاریخ خیلى روشن نیست-این است که پیغمبر اکرم یک چیزى را که بر خودش حلال بوده است،بر خود به موجب یک قسم حرام کرده است.این فى حد ذاته یک کار جایزى است.جزء چیزهایى که ما داریم عهد و نذر و قسم است،یعنى انسان به موجب یک نذر مى‏تواند چیزى را بر خود واجب یا حرام کند،که در باب نذر به شرط رجحان مى‏شود این کار را کرد،یا یک امر مباح یا مستحب را مى‏تواند به موجب یک قسم بر خودش واجب کند،یا یک مکروه را بر خودش حرام کند و یا یک مباح را بر خودش حرام کند.مثلا آدمى سیگار مى‏کشد،مرتب تصمیم مى‏گیرد که سیگار نکشد،نمى‏تواند،بعد قسم مى‏خورد که براى مدت موقت‏یا براى همیشه سیگار نکشم.همین قدر که قسم خورد،دیگر کشیدن سیگار بر او حرام مى‏شود،یعنى اگر بخواهد بکشد باید کفاره بدهد،با یک تفاوت مختصرى که در فقه میان نذر و عهد و قسم مطرح است.



خرید و دانلود مقاله تفسیر سوره تحریم